پرش به محتوا

دیدگاه‌های گوناگون کلامی درباره عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


برخی مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، اعتصام به حبل و [[عصمت الهی]] را ملاک پذیرش این [[لطف]] قرار داده‌اند و بعضی مانند [[شیخ طوسی]]، [[تهذیب]] و ترویض [[نفسانی]] را علیت قابلی دانسته‌اند؛ بعضی مقدمات چهارگانه یعنی [[ملکه]] [[عفت]] و [[تقوا]]، [[علم]] به عواقب [[گناه]]، تأکید این علم به وسیله [[وحی]] و [[الهام]] و [[تنبیه]] بر [[خطا]] و [[ترک اولی]] را زمینه پذیرش لطف و موهبت [[عصمت]] می‌دانند؛ عده‌ای نقش بیشتری برای ملکه قایل شده‌اند و بعضی دیگر بر علم و حالت [[کشف]] الغطایی آن تأکید ورزیده‌اند؛ بعضی عصمت را اعلا مراتب تقوا دانستند و بعضی دیگر [[عشق]] و [[محبت]] شدید [[معصوم]] به [[خداوند]] و تحت جذبه [[عرفانی]] [[حق]] واقع شدن را نکته [[عصمت انبیا]] و [[اولیا]] برشمردند؛ بعضی به وصف غریزی و [[فطری]] بودن آن و [[استعداد]] ویژه معصوم برای تأییدات ویژه [[الهی]] عنایت داشتند و دیدگاه‌های ترکیبی مختلفی نیز از نظرگاه‌های دیگر به عنوان تبیین [[حقیقت عصمت]] ارائه شده است. علت عرضه این ترکیب‌ها عدم تنافی و تخالف این نظرگاه‌ها با یکدیگر بوده است»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref>.
برخی مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، اعتصام به حبل و [[عصمت الهی]] را ملاک پذیرش این [[لطف]] قرار داده‌اند و بعضی مانند [[شیخ طوسی]]، [[تهذیب]] و ترویض [[نفسانی]] را علیت قابلی دانسته‌اند؛ بعضی مقدمات چهارگانه یعنی [[ملکه]] [[عفت]] و [[تقوا]]، [[علم]] به عواقب [[گناه]]، تأکید این علم به وسیله [[وحی]] و [[الهام]] و [[تنبیه]] بر [[خطا]] و [[ترک اولی]] را زمینه پذیرش لطف و موهبت [[عصمت]] می‌دانند؛ عده‌ای نقش بیشتری برای ملکه قایل شده‌اند و بعضی دیگر بر علم و حالت [[کشف]] الغطایی آن تأکید ورزیده‌اند؛ بعضی عصمت را اعلا مراتب تقوا دانستند و بعضی دیگر [[عشق]] و [[محبت]] شدید [[معصوم]] به [[خداوند]] و تحت جذبه [[عرفانی]] [[حق]] واقع شدن را نکته [[عصمت انبیا]] و [[اولیا]] برشمردند؛ بعضی به وصف غریزی و [[فطری]] بودن آن و [[استعداد]] ویژه معصوم برای تأییدات ویژه [[الهی]] عنایت داشتند و دیدگاه‌های ترکیبی مختلفی نیز از نظرگاه‌های دیگر به عنوان تبیین [[حقیقت عصمت]] ارائه شده است. علت عرضه این ترکیب‌ها عدم تنافی و تخالف این نظرگاه‌ها با یکدیگر بوده است»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = 4. آقای صفرزاده؛
| تصویر = 1379670.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم صفرزاده
| پاسخ = آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته است:
متکلمان امامیه در ماهیت عصمت چند قول دارند که در ادامه آنها را بیان و بررسی می‌نماییم.
==== ملکه نفسانی و [[عقل]] بالا ====
اولین [[تفسیر]] این است که [[ماهیت عصمت]] را دو چیز تشکیل می‌دهد: یکی ملکه نفسانی و دوم عقل بالا.چنانچه برخی متکلمین معتقدند: "شاید صحیح‌ترین تعبیر از [[عصمت]] این است که عصمت از ملکه نفسانی و عقل بسیار بالا تشکیل شده است که این عقل و ملکه از اسباب و زمینه‌های اختیاری و غیر اختیاری در [[معصوم]] می‌باشد"<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. تقریر شیخ طوسی بسیار متین و دارای امتیازها و اشکال‌های احتمالی است، که آنها را یادآور می‌شویم.
'''نقد'''
# معلوم نیست کدام یک از دو چیز (ملکه نفسانی و عقل بالا) از ریشه‌های اختیاری است و کدام یک از اسباب غیر اختیاری است.
# منظور ایشان از عقل بالا مشخص نیست که آیا [[عقل عملی]] در اجتناب از [[معاصی]] است یا منظور [[علم به احکام شریعت]] و حوادث [[اجتماع]] است، لذا به [[دلیل]] ابهام در مراد گوینده، اشکال احتمالی وارد است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>.
==== غریزه مانع از حدوث انگیزه [[گناه]] ====
این تعریف، ماهیت عصمت را غریزه‌ای می‌داند که از حدوث انگیزه گناه در معصوم جلوگیری می‌کند و با نبود انگیزه گناه، با [[اختیار]] خود، از معاصی دوری می‌کند. چنانچه گفته‌اند: "مراد از عصمت، غریزه‌ای است که ممتنع باشد، با آن غریزه، صدور داعیه گناه و به سبب [[امتناع]] داعیه گناه ممتنع باشد، [[صدور گناه]] با فرض [[قدرت]] بر گناه"<ref>عبدالرزاق لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۹۰ و ۱۱۶.</ref>.
'''نقد'''
# این گروه مرادشان را از غریزه، بیان نکردند که آیا از مقوله تقواست یا [[علم]] به [[اسمای الهی]] یا علم به عواقب [[گناه]] و [[پاداش الهی]] در [[طاعت]] است و یا مراد از غریزه، [[عقل]] است؟
# از ظاهر [[کلام]] ایشان در "گوهر مراد" فهمیده می‌شود که مرادشان از غریزه، همان عقل غالب است که انگیزه گناه را از [[معصوم]] ممتنع می‌کند<ref>عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۷۹.</ref>.
# این بیان فقط [[عصمت]] از گناه را شامل است، ولی عصمت از [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل نمی‌گردد.
# عقل بالا به تنهایی موجب عصمت نمی‌شود و چه بسا نقض [[اجتماعی]] زیادی دارد، چون افرادی که صاحب عقل بالا بودند در طول [[تاریخ]] کم نیستند و این عقل بالا موجب عصمت آنها نگردیده است.
# بیان فوق، [[عصمت علمی]] را دربرنمی‌گیرد، بلکه فقط عصمت را در دایره [[گناهان]] عملی محدود می‌کند.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>.
==== ملکه نفسانی ====
این [[تفسیر]] در بیان [[ماهیت عصمت]] به این معناست که عصمت، ملکه‌ای [[نفسانی]] است که از علم به عواقب گناه و [[مناقب]] [[طاعات]] حاصل می‌گردد و با پیاپی آمدن [[وحی]] [[تأیید]] و تأکید می‌گردد. بنابراین اگر [[ترک اولی]] از معصوم سر زده؛ یعنی اگر مستحبی مثل نماز شب ترک شد یا مکروهی از معصوم سر زد یا اگر گناه صغیره‌ای مرتکب گردید مورد [[عتاب]] و مؤاخذه [[الهی]] قرار می‌گیرد تا منجر به [[ابتلا]] به [[گناهان کبیره]] و ترک [[واجب]] نگردد.
اکثر حکمای قدیم و بعضی از معاصرین همین بیان را در تفسیر [[حقیقت عصمت]] گفته‌اند؛ از جمله [[تفتازانی]] و عضدالدین [[ایجی]] و [[فاضل مقداد]] این قول را به حکما نسبت داده‌اند و گفته‌اند: عصمت در نزد حکما ملکه‌ای است که از [[فجور]] و [[معاصی]] منع می‌کند و به وسیله علم به عواقب گناه و مناقب طاعات، حاصل می‌شود و با پیاپی آمدن وحی تأکید می‌شود و در موارد ترک اولی و صغایر، مورد [[اعتراض]] قرار می‌گیرد<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴ ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۵؛ تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنما‌شناسی، ج۴، ص۱۹۹؛ میر سیدشریف جرجانی، التعریفات، ص۶۵.</ref>.
'''نقد'''
این [[تفسیر]] از [[معتزله]] و [[شیعه]] یک نقطه امتیاز و چند اشکال اساسی دارد. اینکه [[عصمت]] را به ملکه [[علمی]] اجتناب از [[معاصی]] تفسیر کردند، [[امتیاز]] آن است و پشتوانه [[قرآنی]] و [[روایی]] دارد، ولی اشکال‌های متعددی به این تفسیر وارد است:
# این تفسیر در باب [[عصمت انبیا]] پاسخگوست، ولی درباره [[عصمت امامان]] با اشکال مواجه است، چون [[وحی]] مختص انبیاست ([[وحی تشریعی]]).
# این بیان، عصمت از معاصی را پاسخ می‌دهد، ولی عصمت از [[نسیان]] و [[اشتباه]] و [[عصمت علمی]] را شامل نیست.
# در این تفسیر، نوعی ابهام در خصوص وصف [[اختیار]] [[معصوم]] وجود دارد و بیان نگردیده که این ملکه نفسانی آیا اختیاری و کسبی است یا غیر اختیاری و موهوبی و بر فرض موهوبی بودن، آیا سلب اختیار می‌کند یا خیر؟
# اشکال دیگر این است که با گفتن {{عربی|تتأكد بتتابع الوحي بالأوامر و النواحي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴.</ref> عصمت را به [[زمان]] [[نبوت]] منحصر می‌کند، ولی قبل از نبوت و از حین تولد را شامل نمی‌شود<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۲-۲۶؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>.
==== [[علم]] غالب ====
برخی با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> گفته‌اند: [[علم پیامبر]] اکرم {{صل}} دو نوع است؛ یکی [[تعلیم]] به وسیله وحی و نزول [[ملک]]، و دیگری [[الهام]] خفی و القای در [[قلب]] بدون نزول ملک و [[فرشته]]. لذا قوه عصمت نوعی از علم غالب است که با [[علوم]] کسبی به دست نمی‌آید، بلکه وابسته به موهبت الهی است که تمام قوا را تحت اختیار دارد و صاحب عصمت را از [[گمراهی]] و خطای مطلق بازمی‌دارد. البته در [[روایات]] هم به این مطلب اشاره شده است که برای [[پیامبر]] و [[امام]] [[روحی]] به نام [[روح القدس]] وجود دارد که آنها را از [[معصیت]] و [[خطا]] بازمی‌دارد. [[قرآن کریم]] نیز به دو نوع [[علم]] و شیوه [[تعلیم]] [[انبیا]] اشاره دارد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ...}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
و در جایی دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا...}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref>.
مراد این است که در [[آیه]] اول [[روح]] معلمه، کلمه هادیه را به سوی [[نبی مکرم اسلام]] القا می‌کند و در آیه دوم [[روح القدس]] [[پیامبر اکرم]] را به انجام [[خیرات]] و [[عبادت]] [[خدای سبحان]] تسدید می‌کند. در نهایت می‌توان [[عصمت]] را اینطور معنا کرد<ref>المیزان، ج۵، ص۷۹–۸۱.</ref>: "عصمت، وجود امری است در [[معصوم]] که او را از خطا و معصیت بازمی‌دارد"<ref>المیزان، ج۲، ص۱۳۴.</ref>.
این بیان در باب [[حقیقت عصمت]] دارای نکاتی برجسته است و پشتوانه [[قرآنی]] و [[روایی]] دارد و در نهایت متانت و دقت بیان گردیده است و در میان پنج تفسیر گذشته، [[بهترین]] بیان است.
امتیازهای این تفسیر را می‌توان در چند مورد بیان کرد:
# این تفسیر، عصمت را [[علم موهوب]] [[الهی]] بیان کرده است که این علم موهوب به صورت [[الهام]] [[قلبی]] به [[پیامبر]] و [[امام]] می‌رسد و شاخصه این علم موهوب، [[عصمت امام]] {{ع}} از خطا و [[نسیان]] در حوادث و وقایع و قضاوت‌های خارجی و [[گناه]]، همین‌طور [[عصمت علمی]] امام در [[شریعت]] و [[احکام]] است.
# این [[تبیین]]، محدودیت زمانی ندارد و از ابتدای تولد را شامل می‌شود.
# عصمت را به طور مطلق بیان کرده‌اند نه نسبی، لذا عصمت از جمیع خطاها و [[گناهان]] عمدی و [[سهوی]] را شامل می‌شود.
# با بیان [[علمی]] عصمت، [[اختیار]] را از معصوم سلب نکرده، بلکه معصوم را صاحب اختیار می‌داند.
'''نقد'''
این تفسیر با همه دقت و [[علمی]] بودن و پشتوانه [[قرآنی]] و [[روایی]] داشتن، این اشکال احتمالی در آن دیده می‌شود که ایشان [[عصمت امام]] {{ع}} را با توجه به [[قرآن]] و [[روایات]]، نوعی [[علم]] غالب موهوب [[الهی]] معرفی کرده است. البته این [[کلام]] در [[تبیین]] عصمت امام در حوادث خارجی و قضاوت‌ها و [[علوم]] و [[احکام شریعت]] بسیار عالی است، چرا که این علم، موجب [[مصونیت]] [[امام]] از [[اشتباه]] می‌گردد، ولی در [[عصمت عملی]] امام این [[علم موهوب]] کافی نیست، بلکه محتاج به [[انتخاب]] و [[عشق]] و [[تقوای الهی]] است که زمینه علم موهوب الهی است، مگر اینکه علم موهوب، خود زمینه [[تقوا]] باشد که در این صورت به کلام علامه اشکالی وارد نیست<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>.
==== ملکه علمی و عملی ====
آخرین [[تفسیر]] در [[ماهیت عصمت]]، عصمت را دارای دو بخش می‌داند؛ یکی عصمت عملی و دیگری [[عصمت علمی]]. [[معصوم]] در بخش عصمت عملی، صاحب ملکه اجتناب است که با تلاش و [[مجاهدت]] و تقوا و [[مبارزه]] با نفس و [[محبت]] و [[عشق‌ورزی]] به [[ساحت]] [[قدس]] [[ربوبی]] و توجه تام به اسما و [[صفات الهی]] و انجام فرمان‌های [[پروردگار]] و [[تسلیم]] رضای [[حق]] بودن در تمام مراحل [[زندگی]]، زمینه را برای الهام‌های خفی ایجاد می‌کند تا با [[اختیار]] و انتخاب خود هر آنچه را که مورد رضای حق باشد در زندگی پیاده کند و از هر آنچه که مورد [[غضب الهی]] است دوری ورزد و با این زمینه‌سازی، عصمت را برای خود فراهم آورد؛ به گونه‌ای که وقوع [[معصیت]] به مرحله [[امتناع]] عادی برسد. از طرفی معصوم، عصمت علمی را با اعطای وهبه پروردگار کسب می‌کند تا موجب عصمت امام از [[خطا]] و [[نسیان]] در [[اندیشه]] گردد. بر اساس این تفسیر، "عصمت، ملکه علمی و عملی است که افراد معصوم را از هر گونه [[گناه]] عمدی و [[سهوی]]، [[جهل]]، خطا، [[سهو]]، نسیان و مغالطه در اندیشه باز می‌دارد"<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۱۵.</ref>.
به نظر می‌رسد که این بیان در میان [[تفاسیر]] [[متکلمان]] و شش [[تفسیر]] گذشته [[عقل]] گرایان، از جهاتی [[بهترین]] بیان باشد، چرا که دارای دو بعد است؛ یعنی هم [[عصمت عملی]] [[معصومین]] و هم [[عصمت علمی]] ایشان را بیان کرده است. از طرفی [[عصمت]] را نتیجه تلاش و [[مجاهدت]] معصومین دانسته است. با این وصف، عصمت، اختیاری و ریشه آن، ارادی است. همچنین عصمت را موهوبی دانسته تا در زمینه [[علمی]] و [[سهو]] و [[نسیان]] دچار اشکال نباشد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۳۸-۴۷.</ref>.
}}
}}


۱۱٬۱۴۲

ویرایش