زمینههای قیام امام حسین: تفاوت میان نسخهها
←فقدان آزادیهای مشروع
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
===تعطیل شدن احکام دین=== | ===تعطیل شدن احکام دین=== | ||
===فقدان آزادیهای مشروع === | ===فقدان آزادیهای مشروع === | ||
== رهبر شایسته قیام == | |||
بنابر آنچه گذشت، اصول جامعهای که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} تأسیس کرده بود به راه فنا میرفت و [[سنتها]] و [[ارزشهای دینی]] به [[فراموشی]] سپرده میشدند. | |||
[[انحطاط دینی]]، اخلاقی و [[فرهنگی]] [[جامعه]]، به ویژه در نیمه اول [[دهه چهارم هجری]]، به اوج خود رسیده بود. از [[زمان خلیفه سوم]]، [[اشرافیگری]] و بذل و بخششهای بیحد و [[حصر]] از [[بیتالمال]] به [[اقوام]] و [[نزدیکان]]، متعارف شد و مسلط کردن تبعیدیهای [[عصر نبوی]] بر [[مقدرات]] جامعه اسلامی و در نهایت، [[قدرت]] بخشیدن به [[حزب اموی]]، [[خلافت اسلامی]] را به [[سلطنت]] کسری و [[قیصر]] مبدل ساخت. | |||
اکنون چه کسی باید برای [[اصلاح امور]] [[قیام]] کند؟ یک فرد انقلابی و [[اصلاح طلب]]! اما کسی که به ناهنجاریهای جامعه معترض است و ادعای [[اصلاحطلبی]] دارد، باید پیش از آنکه [[مصلح]] شود، [[صالح]] باشد؛ زیرا [[آرمانگرایی]] و اصلاحطلبی در سخن و [[شعار]] خلاصه نمیشود، بلکه درگیری با [[مشکلات]] و معضلات را [[طلب]] میکند. | |||
از اینرو، [[مصلح]] باید [[آگاه]]، خودساخته، [[مدیر و مدبر]] باشد؛ زیرا [[اصلاح]] [[اسلامی]]، حرکتی انقلابی است؛ [[انقلاب]] در [[افکار]]، [[فرهنگ]]، [[اخلاق]] و [[روحیات]] [[انسانها]] و به موازات آن، [[تغییر]] در [[نظامهای اجتماعی]] [[فاسد]] و [[حاکم]] بر آنها. | |||
بنابراین، اصلاح اسلامی، تغییری است در راستای [[رشد]] و [[کمال انسان]]، که هم [[مبارزه]] با [[آداب]] و [[عادات ناپسند]] را لازم میشمرد و هم نظامهای حاکم بر [[اجتماع]] را به رعایت [[حق]] و [[عدالت]] و انجام [[اعمال]] صواب و [[صلاح]] وا میدارد. | |||
از اینرو، [[پیامبر]] بزرگ [[اسلام]]{{صل}} دو [[جهاد]] را بر [[مسلمانان]] [[متعهد]]، [[تکلیف]] کرده است؛ [[جهاد اکبر]] یا مبارزه با تجاوزات و طغیانهای [[نفس انسان]] و [[جهاد اصغر]]، یا مبارزه با [[دشمنان خارجی]] و داخلی [[جامعه اسلامی]]. | |||
[[امامان]] [[بزرگوار]] [[شیعه]]، زمانی که [[جامعه انسانی]] گرفتار [[فساد]] شده بود، برای اصلاح آن، [[پیروان]] خویش را به هر دو جهاد فرا میخواندند. | |||
چنان که [[حسین بن علی]]{{ع}} به عنوان یک [[مصلح اجتماعی]]، با [[قیام]] خود علیه [[ظلم]] و فساد، در همان حال که زمینه انقلاب [[اجتماعی]] را فراهم میسازد، [[یاران]] و هوادارانش را به [[تهذیب نفس]] و [[تقوای الهی]] [[دعوت]] میکند. | |||
این امر نه تنها به لحاظ هدفی که اسلام دنبال میکند، یعنی [[تربیت]] انسانهای [[وارسته]] و خداگونه، بلکه از جنبه [[عقلی]] نیز دارای اهمیت است؛ زیرا اگر اصلاح طلبان خود [[صالح]] نباشند، نه معنای اصلاح را به [[درستی]] [[درک]] خواهند کرد و نه میتوانند بر فساد [[غلبه]] یابند؛ | |||
چه این که در مسیر مبارزه ممکن است پیش از آنکه دیگران را به صلاح آورند، خود [[تسلیم]] فساد شوند، چنان که بسیاری مبارزان و [[مصلحان]] به دلیل عدم [[خودسازی]] و تقوای لازم، خویش را به [[دشمن]] تسلیم کرده و یا در صورت [[پیروزی]]، به دلیل همین وابستگیهای [[نفسانی]] و [[رذایل اخلاقی]]، [[تشکیلات]] و [[نظام]] فاسدی را بنیان نهادند که در برخی مواقع به مرور از رژیمهای گذشته بدتر شدند. پیروزی [[عباسیان]] بر [[امویان]] و فسادی که بعدها در [[دستگاه حکومت]] آنان به وجود آمد، شاهدی روشن بر این مدعاست. | |||
از سوی دیگر، [[اصلاح فردی]] نیز بدون توجه به [[اصلاح اجتماعی]] را به جایی نمیبرد؛ زیرا [[رشد]] و [[تکامل]] و پالایش [[انسان]] در گرو همین [[مبارزات اجتماعی]] است<ref>محمد جواد صاحبی، احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی، ص۳۹.</ref>. | |||
از اینرو، [[اسلام]] بر [[اصلاح]] [[رهبری سیاسی]] [[جامعه]] تأکید میورزد و [[پیروان]] خویش را بر [[رهبران]] [[فاسد]] میشوراند تا نظامهای [[جور]] را مورد [[تهدید]] قرار داده، [[رهبری]] آنان را به [[صالحان]] و با تقوایان بر گردانند. چنان که [[امام حسین]]{{ع}} انگیزه [[قیام]] خود را چنین تبیین میفرماید: «[[مردم]]! [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: هر کس [[سلطان]] [[زورگویی]] را ببیند که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کرده، [[پیمان الهی]] را در هم شکسته، با [[سنت]] و [[قانون]] [[پیامبر]] از در [[مخالفت]] در آمده، در میان [[بندگان خدا]]، راه [[گناه]] و [[دشمنی]] در پیش میگیرد، اگر در برابر چنین [[زمامداری]] با عمل یا با گفتار خویش مخالفت نکند، بر [[خداوند]] است که، این فرد (بیتفاوت) را به جایگاه همان [[طغیانگر]]، که [[آتش جهنم]] است، داخل گرداند. | |||
مردم! [[آگاه]] باشید، اینان ([[بنی امیه]]) [[اطاعت خدا]] را ترک کرده و [[پیروی از شیطان]] را پیشه خود ساختهاند. [[فساد]] را [[ترویج]] و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده «[[فییء]]» را به خود اختصاص داده و [[حلال و حرام]] خداوند را [[تغییر]] دادهاند. در حالی که من به [[هدایت]] و [[اصلاح جامعه اسلامی]] از دیگران شایستهترم»<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲.</ref>.<ref>[[حمید رضا قنبرینژاد اصفهانی|قنبرینژاد اصفهانی، حمید رضا]]، [[اصلاحات از منظر امام حسین (مقاله)|مقاله «اصلاحات از منظر امام حسین»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰]] ص۲۳.</ref> |