پرش به محتوا

جبری بودن عصمت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:


«بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] مثل [[اشاعره]] با اینکه قول به [[عصمت]] را در [[انبیا]] پذیرفته‌اند، اما در [[عصمت انبیا]] قائل به جبرند. منشأ این [[التزام]] به [[جبر]] در عصمت، چند چیز است:
«بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] مثل [[اشاعره]] با اینکه قول به [[عصمت]] را در [[انبیا]] پذیرفته‌اند، اما در [[عصمت انبیا]] قائل به جبرند. منشأ این [[التزام]] به [[جبر]] در عصمت، چند چیز است:
* '''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': یکی از ارکان [[معرفت‌شناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] “جائزالخطا دانستن بشر” است<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، ص۴۳.</ref>. یکی از [[دلایل]] [[انکار]] انبیا در طول [[تاریخ]]، بشر بودن آنان بوده است، لذا [[قرآن کریم]] به این [[دلیل]] اشاره کرده، می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا}}<ref>«شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>.
 
'''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': یکی از ارکان [[معرفت‌شناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] “جائزالخطا دانستن بشر” است<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، ص۴۳.</ref>. یکی از [[دلایل]] [[انکار]] انبیا در طول [[تاریخ]]، بشر بودن آنان بوده است، لذا [[قرآن کریم]] به این [[دلیل]] اشاره کرده، می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا}}<ref>«شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>.


[[ملت‌ها]] و [[اقوام]]، وقتی خود و هم‌نوعانشان را که دائم در [[گناه]] بودند می‌دیدند، برایشان [[بدیهی]] شده بود که جایز الخطا بودن جزء لاینفک و ذاتی بشر است و با این [[تفکر]]، [[سخن]] کسانی را که [[ادعای نبوت]] و [[ابلاغ وحی]] می‌کردند - و باید [[معصوم]] می‌بودند - را با ذات بشر ناسازگار می‌دانستند، لذا یکی از عوامل قول به جبری بودن عصمت را باید ریشه در بشر بودن معصومان دانست. از طرفی چون در غرب و خصوصاً [[مسیحیت]] نو که [[افکار]] و [[عقاید]] [[سیاسی]] رواج داشت و از مسیحیت کهن که برگرفته از [[انجیل]] و [[حضرت عیسی]] {{ع}} بوده چیزی جز [[خرافات]] و [[تحریفات]] باقی نمانده، [[مسیحیان]] به [[گناهکار]] بودن جبلّی [[انسان]]، [[بخشش]] [[بهشت]]، گناه بخشی توسط [[راهبان]] و [[فدا]] شدن [[عیسی]] {{ع}} برای [[نجات]] انسان‌های [[گنهکار]] و بخشش آنان روی آوردند و بر این اساس [[اعتقاد]] به جایز الخطا بودن انسان شکل گرفت.
[[ملت‌ها]] و [[اقوام]]، وقتی خود و هم‌نوعانشان را که دائم در [[گناه]] بودند می‌دیدند، برایشان [[بدیهی]] شده بود که جایز الخطا بودن جزء لاینفک و ذاتی بشر است و با این [[تفکر]]، [[سخن]] کسانی را که [[ادعای نبوت]] و [[ابلاغ وحی]] می‌کردند - و باید [[معصوم]] می‌بودند - را با ذات بشر ناسازگار می‌دانستند، لذا یکی از عوامل قول به جبری بودن عصمت را باید ریشه در بشر بودن معصومان دانست. از طرفی چون در غرب و خصوصاً [[مسیحیت]] نو که [[افکار]] و [[عقاید]] [[سیاسی]] رواج داشت و از مسیحیت کهن که برگرفته از [[انجیل]] و [[حضرت عیسی]] {{ع}} بوده چیزی جز [[خرافات]] و [[تحریفات]] باقی نمانده، [[مسیحیان]] به [[گناهکار]] بودن جبلّی [[انسان]]، [[بخشش]] [[بهشت]]، گناه بخشی توسط [[راهبان]] و [[فدا]] شدن [[عیسی]] {{ع}} برای [[نجات]] انسان‌های [[گنهکار]] و بخشش آنان روی آوردند و بر این اساس [[اعتقاد]] به جایز الخطا بودن انسان شکل گرفت.
خط ۲۴۷: خط ۲۴۸:
# در [[بدن]] و نفس معصوم صفت ویژه و انحصاری نهاده شده است که موجب [[امتناع]] [[صدور گناه]] از او می‌شود<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶؛ لازم است ذکر شود که نگارنده بر قایل این قول دست نیافت، گرچه می‌توان آن را به مهجور اشاعره قبل از ابوالحسن اشعری نسبت داد؛ چون با مبانی این مسلک در خلق اعمال بشر توسط خداوند و مسلک جبر سازگاری فراوانی دارد.</ref>.
# در [[بدن]] و نفس معصوم صفت ویژه و انحصاری نهاده شده است که موجب [[امتناع]] [[صدور گناه]] از او می‌شود<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶؛ لازم است ذکر شود که نگارنده بر قایل این قول دست نیافت، گرچه می‌توان آن را به مهجور اشاعره قبل از ابوالحسن اشعری نسبت داد؛ چون با مبانی این مسلک در خلق اعمال بشر توسط خداوند و مسلک جبر سازگاری فراوانی دارد.</ref>.
# معصوم از نظر نفس و بدن همانند دیگران است؛ با این تفاوت که [[قدرت]] بر انجام معصیت ندارد<ref>علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶.</ref>.
# معصوم از نظر نفس و بدن همانند دیگران است؛ با این تفاوت که [[قدرت]] بر انجام معصیت ندارد<ref>علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶.</ref>.
نظرگاه دوم از آنِ [[ابوالحسن اشعری]] است که از شاخص‌ترین افراد [[اشاعره]] محسوب می‌شود. این دیدگاه گرچه [[ماهیت عصمت]] را تبیین نمی‌کند؛ آنچه مسلّم است با دیدگاه [[اعتقادی]] اشاعره یعنی [[اعتقاد]] به [[جبر]]، سازگار و هماهنگ است.
نظرگاه دوم از آنِ [[ابوالحسن اشعری]] است که از شاخص‌ترین افراد [[اشاعره]] محسوب می‌شود. این دیدگاه گرچه [[ماهیت عصمت]] را تبیین نمی‌کند؛ آنچه مسلّم است با دیدگاه [[اعتقادی]] اشاعره یعنی [[اعتقاد]] به [[جبر]]، سازگار و هماهنگ است.
در دیدگاه دوم معصوم مانند افراد عادی است؛ با این تفاوت که تنها قدرت بر [[طاعت]] دارد؛ اما قدرت بر معصیت ندارد. برخی این دیدگاه را به [[ابوالحسین بصری]]، از سران [[معتزله]] نسبت داده‌اند<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۶۵.</ref>؛ با اینکه از نظر اعتقادی یعنی قول به [[تفویض]] با اساس [[مذهب]] معتزلی و استثنا خوردن قدرت معصوم در مورد معصیت نیاز به شرح و بیانی از جانب معتزله دارد.
در دیدگاه دوم معصوم مانند افراد عادی است؛ با این تفاوت که تنها قدرت بر [[طاعت]] دارد؛ اما قدرت بر معصیت ندارد. برخی این دیدگاه را به [[ابوالحسین بصری]]، از سران [[معتزله]] نسبت داده‌اند<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۶۵.</ref>؛ با اینکه از نظر اعتقادی یعنی قول به [[تفویض]] با اساس [[مذهب]] معتزلی و استثنا خوردن قدرت معصوم در مورد معصیت نیاز به شرح و بیانی از جانب معتزله دارد.
خط ۲۵۳: خط ۲۵۵:


به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالف‌اند. آنها در ردّ این نظریه گفته‌اند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمی‌ماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>.
به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالف‌اند. آنها در ردّ این نظریه گفته‌اند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمی‌ماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>.
مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشن‌تر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را این‌گونه بیان می‌کند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله می‌گوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده می‌شود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۷۹.</ref>
مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشن‌تر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را این‌گونه بیان می‌کند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله می‌گوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده می‌شود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۷۹.</ref>
}}
}}


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۰۷٬۱۹۴

ویرایش