عزاداری در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== [[مراسم عزاداری]] از دیدگاه | == [[مراسم عزاداری]] از دیدگاه متون دینی == | ||
در [[قرآن]]، آیاتی که به طور صریح و مستقیم، بیان کننده [[حکم]] [[عزاداری]] باشد، وجود ندارد، اما آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست [[تأیید]] چند گروه از [[آیات]] را بالای سر خود دارد: الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه [[ظلم]]، امر میکند یا مجوز میدهد<ref>مثل {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ}} «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ب) آیاتی که | در [[قرآن]]، آیاتی که به طور صریح و مستقیم، بیان کننده [[حکم]] [[عزاداری]] باشد، وجود ندارد، اما آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست [[تأیید]] چند گروه از [[آیات]] را بالای سر خود دارد: الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه [[ظلم]]، امر میکند یا مجوز میدهد<ref>مثل {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ}} «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ب) آیاتی که تحکیم [[ولایت]] را [[هدف]] خود قرار داده اند<ref>مثل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ج) آیاتی که [[مودت اهل بیت]] را تأکید کردهاند<ref>مثل {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ و آیات دیگر.</ref>؛ د) آیاتی که دلالت بر [[سوگواری]] بعضی از [[انبیا]] یا دیگر [[اولیای الهی]] داشتهاند، مثل سوگواری [[حضرت یعقوب]] در فراق [[حضرت یوسف]]<ref>مثل {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}} «و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴؛ و آیات دیگر.</ref>؛ﻫ) آیاتی که [[بزرگداشت]] [[شعائر الهی]] را تأکید میکنند<ref>مثل {{متن قرآن|وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}} «و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲؛ و آیات دیگر.</ref>. | ||
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق [[روایات]] [[معصومان]]، به گونهای درباره [[امام حسین]] است؛ اما از آنجا که در باب نیست، به آنها نمیپردازیم. مثل [[آیه مباهله]]، که آن | آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق [[روایات]] [[معصومان]]، به گونهای درباره [[امام حسین]] است؛ اما از آنجا که در باب نیست، به آنها نمیپردازیم. مثل [[آیه مباهله]]، که آن حضرت {{ع}} یکی از مصادیق آن هستند، یا [[آیه]] نفس مطمئنه<ref> {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}} «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» ۲۷-۳۰.</ref> که به [[امام حسین]] {{ع}} [[تفسیر]] میشود؛ یا آیهای که [[خداوند]] از بندگانش، درباره [[خون ریزی]] و... [[پیمان]] میگیرد<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>، در [[تفسیر برهان]] در ذیل این آیه آمده است که وقتی این آیه نازل شد، [[پیامبر]] فرمود: [[یهود]]، [[عهد]] [[خدا]] را نقض و [[رسولان]] او را [[تکذیب]] کردند و [[اولیای الهی]] را کشتند، آیا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از یهود این [[امت]]؟ گفتند بله یا [[رسول الله]]، [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمود: قومی از امت من که خود را از [[اهل]] [[ملت]] من میدانند، افاضل [[ذریه]] مرا میکشند، [[شریعت]] و [[سنت]] مرا عوض میکنند، فرزندانم حسن و حسین را میکشند، همان طور که یهود، [[زکریا]] و [[یحیی]] را کشتند<ref>برای مطالعه بیشتر در باب اینگونه آیات که بسیار زیاد هستند، مراجعه شود به کتاب «الحسین {{ع}}، من خلال القرآن الکریم»، تألیف «دکتر عبدالرسول الغفار».</ref>. | ||
[[روایات]] زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز [[گریه]] و [[عزاداری]] میکنند؛ [[امام صادق]] {{صل}} میفرماید: [[بانوان]] در [[مصیبتها]]، نیاز به [[نوحه سرایی]] و | [[روایات]] زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز [[گریه]] و [[عزاداری]] میکنند؛ [[امام صادق]] {{صل}} میفرماید: [[بانوان]] در [[مصیبتها]]، نیاز به [[نوحه سرایی]] و شیون و [[زاری]] دارند و باید اشکهایشان جاری شود، اما نباید سخنان [[باطل]] و [[بیهوده]] بگویند...<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا تَحْتَاجُ الْمَرْأَةُ إِلَى النَّوْحِ لِتَسِيلَ دَمْعَتُهَا وَ لَا يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تَقُولَ هُجْراً...}} (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۰، باب جواز الکسبه النائمه الحق لا بالباطل).</ref> آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: گریهکنندگان پنج نفر بودند، [[آدم]] و [[یعقوب]] و [[یوسف]] و فاطمه بنت محمد و [[علی بن الحسین]]. [[گریه]] آدم به جهت [[خطا]] و [[اخراج]] از [[بهشت]]، یعقوب در فراق یوسف و یوسف در دوری پدر و [[حضرت زهرا]] برای پدرش و [[امام سجاد]] {{ع}} نیز برای [[شهادت]] پدرش گریه میکردند<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۲۲.</ref>؛ [[امام صادق]] {{ع}} به فرزندش سفارش میکند که برایش [[مجالس عزاداری]] برگزار نماید<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۹، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین {{ع}}.</ref>. روایاتی از این نوع، بسیار فراوان است و مهمترین اهدافش، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] بوده است<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۸۷.</ref>. | ||
البته بعضی از [[ | البته بعضی از روایات [[اهل سنت]] با [[عزاداری]] [[مخالفت]] کردهاند، اما از خود روایات اهل سنت، پاسخ آنها نیز داده شده است. پاسخ این است که این [[روایات]] جمعشدنی هستند، و وجه جمع آنها این است که روایات مخالف، برای [[نفی]] بعضی از کارهای ناصحیح که در عزاداری انجام میشود، آمده است؛ مثل داد و فریاد کردن، گریبان دریدن، سخن باطل گفتن ...، اما آنها که موافق هستند، نظر به اصل عزاداری دارند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۰۱ - ۹۰.</ref>. | ||
در [[سیره معصومان]] {{ع}} و | در [[سیره معصومان]] {{ع}} و سیره مسلمانان نیز عزاداری، دارای سابقه بوده است. [[مسلمانان]] در [[جنگ احد]] ۷۰ [[شهید]] دادند؛ در [[مدینه]]، هر کسی برای بستگان شهید خود گریه میکرد. چشمان [[پیامبر]] {{صل}} با دیدن این صحنه، پر از [[اشک]] شد و فرمودند: «اما عمویم [[حمزه]] گریه کننده ندارد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۰۶.</ref>. [[ابن مسعود]] میگوید: «پیامبر {{صل}} در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، جنازه حمزه را رو به [[قبله]] نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۰.</ref>. | ||
اسماء، [[همسر]] [[جعفر بن ابی طالب]] که از زنهای با [[ایمان]] و فداکار صدر اسلام بوده است، میگوید: «جعفر در [[جنگ موته]] به شهادت رسید؛ بر [[رسول خدا]] {{صل}} وارد شدم، ایشان فرمودند: ای اسماء [[فرزندان]] جعفر کجا هستند؟ آنان را پیش آن حضرت آوردم، آنان را در آغوش کشید و [[گریه]] کرد و گفت: جفعر امروز به [[شهادت]] رسید»<ref>ابن سعد، طبقات، ج۸، ص۲۸۲.</ref>. | |||
[[پیامبر]] به دفعات فراوانی در سوگ یارانش از جمله: در [[عیادت]] آخر و [[بیماری]] [[احتضار]] [[سعد ابن عباده]]، | [[پیامبر]] به دفعات فراوانی در سوگ یارانش از جمله: در [[عیادت]] آخر و [[بیماری]] [[احتضار]] [[سعد ابن عباده]]، رئیس قبیله خزرج، در کنار مزار دختر خود در [[مدینه]]، در سوگ فرزندش ابراهیم، (با بیان این که [[قلب]] از شدت [[اندوه]] میسوزد، اما سخنی بر خلاف رضای [[حق]] نمیگویم)، در سوگ [[عثمان بن مظعون]] در مدینه، در کنار مزار مادرشان در ابواء، (پس از گذشت سالیان دراز و [[مبعوث]] شدن آن حضرت به [[نبوت]])، به هنگام یادآوری [[شهادت امام علی]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}}، حتی در هنگام [[ولادت امام حسین]] {{ع}} و در مکانهای مختلف؛ مثل منزلهای [[ام المؤمنین]] [[ام سلمه]]، ام المؤمنین [[زینب]]، ام المؤمنین [[عایشه]] و در خانه [[امام علی]] {{ع}} و... ، همه گریه کردهاند. | ||
پس از پیامبر نیز، [[صحابه]] [[عزاداری]] میکردند، علاوه بر گریه مستمر [[حضرت زهرا]] {{س}}، کسان دیگری؛ مثل [[بلال]]، [[قیس]]، [[ام ایمن]]، [[خلیفه اول]] و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۶۱ – ۵۰.</ref>. | پس از پیامبر نیز، [[صحابه]] [[عزاداری]] میکردند، علاوه بر گریه مستمر [[حضرت زهرا]] {{س}}، کسان دیگری؛ مثل [[بلال]]، [[قیس]]، [[ام ایمن]]، [[خلیفه اول]] و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۶۱ – ۵۰.</ref>. | ||
[[زنان]] [[بنی هاشم]] در [[ | [[زنان]] [[بنی هاشم]] در شهادت [[امام حسن]] و امام حسین، عزاداری و گریه کردند؛ ام سلمه، ام المؤمنین، در [[رؤیا]]، از [[شهادت امام حسین]] با خبر میشود و پس از [[بیداری]] به عزاداری میپردازد و زنان [[هاشمی]] را نیز به عزاداری بر حسین [[دعوت]] میکند! [[جابر ابن عبدالله انصاری]]، پس از [[غسل]] در [[فرات]] و پوشیدن لباس تمیز، به صورت پابرهنه و [[اندوهگین]] به سوی مزار امام حسین میرود و گریه فراوان میکند؛ [[انس ابن مالک]] و [[زید ابن ارقم]]، از [[یاران پیامبر]]، در سوگ امام حسین گریه کردند؛ مختار ثقفی در [[عزای امام حسین]] گریه کرد و قسم خورد که [[انتقام]] بگیرد؛ [[توابین]] با [[شعار]] [[یالثارات الحسین]]، به [[رهبری]] سلیمان ابن صرد [[خزاعی]]، برای انتقام جمع میشوند و بر مزار امام حسین رفته و [[گریه]] و ناله میکنند، [[مردم کوفه]] و [[شام]] و [[مدینه]]، پس از [[شهادت امام حسین]] [[عزاداری]] میکنند؛ شعرا و سرایندگان [[عرب]]، اشعار فراوانی در [[سوگواری]] سرودهاند. | ||
[[جابر ابن عبدالله انصاری]]، پس از [[غسل]] در [[فرات]] و | |||
یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکر شده از [[سیره معصومان]] و [[مسلمانان]]، ناظر به [[مراسم عزاداری]] نبوده است بلکه سوگ و داغ دیدگی [[واقعی]] بوده است، اما موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با [[هدف]] [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] نیز انجام میشده است. [[ائمه]] پس از [[امام حسین]]، همه آنان برای آن | یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکر شده از [[سیره معصومان]] و [[مسلمانان]]، ناظر به [[مراسم عزاداری]] نبوده است بلکه سوگ و داغ دیدگی [[واقعی]] بوده است، اما موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با [[هدف]] [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] نیز انجام میشده است. [[ائمه]] پس از [[امام حسین]]، همه آنان برای آن حضرت عزاداری کردهاند و [[مصیبت]] آن حضرت را تازه نگه داشتهاند، بهویژه [[امام صادق]] مجلس میگرفت و افراد جمع میشدند و ذکر مصیبت میشد و گریه میکردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۲۰- ۱۱۱.</ref>. | ||
پس از | پس از زمان ائمه {{ع}} نیز [[عزاداری امام حسین]] توسط [[شیعیان]] انجام میشد، اما تا پیش از قرن چهارم به صورت پنهان بود، همان طور که جشن و [[سرور]] در [[روز]] [[عید غدیر]] (۱۸ [[ذیحجه]]) نیز پنهان بود و از آن پس آشکار شد. | ||
معز الدوله دیلمی، از [[سلاطین]] بزرگ و مقتدر [[آل بویه]] بود که در آشکار ساختن [[شعائر]] [[شیعه]]، نقش اساسی داشت و [[مردم]] [[بغداد]] را به عزاداری حسین [[تشویق]] میکرد. در سالهای بین ۳۵۲ تا اواسط قرن پنجم، مراسم [[عاشورا]]، مهم تلقی میشد و اجرا میشد. در همین سالها، فاطمیه و [[اسماعیلیه]]، [[مصر]] را به تصرف درآوردند و [[شهر]] قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نیز برگزار میشد. مراسم عزاداری، به سایر [[کشورهای اسلامی]]، شمال [[آفریقا]]، [[ایران]] و برخی کشورهای عربی [[رسوخ]] کرد. در ایران از قرن اول و دوم، [[تعزیه]] رایج بود، ولی گسترش بیشتر یافت. | |||
اکنون نیز نه تنها شیعیان، بلکه حتی بسیاری از غیر شیعیان و غیر مسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری [[حسینی]] را به خوبی میشناسند و برای آن [[احترام]] قائلند، امروزه به [[برکت]] | اکنون نیز نه تنها شیعیان، بلکه حتی بسیاری از غیر شیعیان و غیر مسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری [[حسینی]] را به خوبی میشناسند و برای آن [[احترام]] قائلند، امروزه به [[برکت]] جمهوری اسلامی ایران، مراسم عزاداری، به همان شیوههای مرسوم در [[ایران]] (سخنرانی و [[روضه]] خوانی و [[مداحی]] و سینه زنی و تشکیل دادن دستههای [[عزاداری]] و...) به زبانهای مختلف دیگری؛ مثل انگلیسی، آلمانی چینی، ژاپنی و... ، نیز رواج یافته است. | ||
ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این | ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این مراسم، در پدیدههای [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[شیعیان]] را مشاهده کردهاند. هر کسی اندک تأملی کرده باشد، نقش حسین و عزاداری [[حسینی]] را در دفاع مقدس، به خوبی میشناسد، حسین در انحصار شیعیان نیست؛ [[رهبر]] فقید هند، گاندی، از حسین بهره گرفته؛ نهضتهای بوسنی و هرزگوین، لبنان، [[فلسطین]]، و... از حسین بهره گرفتهاند. | ||
کسانی، میتوانند به خوبی، [[مراسم عزاداری]] را [[درک]] کنند که اولاً شناختهای لازم درباره آن را داشته باشند، و ثانیا در آن شرکت کرده و آثار [[عاطفی]] آن را تجربه درونی کرده باشند. برای [[شناخت]] این پدیده، [[علم حصولی]] و تحلیل [[عقلی]]، لازم است اما بسنده نیست | کسانی، میتوانند به خوبی، [[مراسم عزاداری]] را [[درک]] کنند که اولاً شناختهای لازم درباره آن را داشته باشند، و ثانیا در آن شرکت کرده و آثار [[عاطفی]] آن را تجربه درونی کرده باشند. برای [[شناخت]] این پدیده، [[علم حصولی]] و تحلیل [[عقلی]]، لازم است اما بسنده نیست<ref>[[محمد کاویانی|کاویانی، محمد]]، [[روانشناسی عزاداری (مقاله)|مقاله «روانشناسی عزاداری»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]]، ص ۱۵.</ref>. | ||
==شبهه وهابیان در عزاداری== | == شبهه وهابیان در عزاداری == | ||
وهابیان ادعا میکنند: در [[آیات قرآن]] و | وهابیان ادعا میکنند: در [[آیات قرآن]] و روایات شیعه، همواره به [[صبر]] و [[شکیبایی]] در [[مصائب]] توصیه شده است؛ ولی [[شیعیان]] در ایام [[سوگواری]] [[امامان]] خود، با برپایی [[مجالس عزا]] بر خلاف این [[آیات]] و [[روایات]]، به اظهار [[حزن]] و [[گریه]] و سینه زنی مبادرت میورزند! آنان با اقامه [[عزا]] و راه انداختن دستهجات سینه زنی و [[زنجیرزنی]]، کارهای بیهودهای انجام میدهند که هیچ فایدهای بر آن مترتب نیست! | ||
===پاسخ=== | === پاسخ === | ||
در پاسخ به این [[شبهه]] چند نکته قابل توجه است: | در پاسخ به این [[شبهه]] چند نکته قابل توجه است: | ||
'''نکته نخست''': در [[قرآن]] به [[صابران]]، [[وعده]] [[رحمت]]، [[مغفرت]] و [[صلوات]] [[الهی]] داده شد. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|... وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«... و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)* بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref>. | '''نکته نخست''': در [[قرآن]] به [[صابران]]، [[وعده]] [[رحمت]]، [[مغفرت]] و [[صلوات]] [[الهی]] داده شد. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|... وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«... و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)* بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref>. | ||
نکته مهم آنکه روایات صبر بر مصائب، ناظر به مصیبتهای شخصی است؛ یعنی هرکس در مصیبتهای مربوط به شخص خودش باید [[صبور]] و [[بردبار]] باشد، چنانکه [[امام حسین]]{{ع}} و فرزندانش بر تمام آن مصائب [[عظیم]] صبر کردند؛ ولی این روایات، ربطی به موضوع نوحهسرایی دسته جمعی ندارد که برای احیای | [[امامان]] بزرگوار [[شیعه]] نیز همواره [[مردم]] را به [[بردباری]] در [[مشکلات]] و [[مصائب]] [[دعوت]] میکردند<ref>ر.ک: الکافی، ج۲، ص۹۱ – ۹۳.</ref>. | ||
براساس [[روایات اهلبیت]]{{ع}} [[صبر]] در سه عرصه است: صبر در مصائب، [[صبر بر طاعت]] و [[بندگی]] و صبر در برابر [[گناه]] و [[معصیت]]<ref>از پیامبر اکرم{{صل}} روایت است: {{متن حدیث|الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ}}. (الکافی، ج۲، ص۹۱)</ref>. گفتنی است بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] باب صبر، اختصاص به صبر در مصیبت ندارد بلکه ناظر به هر سه عرصه صبر است. | |||
نکته مهم آنکه روایات صبر بر مصائب، ناظر به مصیبتهای شخصی است؛ یعنی هرکس در مصیبتهای مربوط به شخص خودش باید [[صبور]] و [[بردبار]] باشد، چنانکه [[امام حسین]]{{ع}} و فرزندانش بر تمام آن مصائب [[عظیم]] صبر کردند؛ ولی این روایات، ربطی به موضوع نوحهسرایی دسته جمعی ندارد که برای احیای مکتب اهلبیت{{ع}} و [[اعلام برائت]] از [[ظالمان]] و حمایت و همدردی با مظلومان است. | |||
'''نکته دوم''': با نگاهی گذرا به آیات و روایات باب صبر، به خوبی استفاده میشود که حتی در مصائب شخصی هم، مراد از صبر در مصیبت، به معنای [[پرهیز]] از [[گریستن]] یا [[عزاداری]] کردن نیست، بلکه مراد از آن این است که نسبت به [[قضا و قدر الهی]] [[تمکین]] داشته، با خواست و [[رضای خدا]] [[مخالفت]] نکند؛ از این رو آنچه در [[روایات]] [[امامان شیعه]]، از آن [[نهی]] شده است، [[جزع]] و فزع یا [[نوحه سرایی]] با گفتن سخنان [[باطل]] و [[بیهوده]] است؛ اما [[اشک]] ریختن و [[گریستن]] و [[عزاداری]] در [[مصیبتها]] و [[گرفتاریها]] هیچ منافاتی با [[صبر]] و [[بردباری]] ندارد. | '''نکته دوم''': با نگاهی گذرا به آیات و روایات باب صبر، به خوبی استفاده میشود که حتی در مصائب شخصی هم، مراد از صبر در مصیبت، به معنای [[پرهیز]] از [[گریستن]] یا [[عزاداری]] کردن نیست، بلکه مراد از آن این است که نسبت به [[قضا و قدر الهی]] [[تمکین]] داشته، با خواست و [[رضای خدا]] [[مخالفت]] نکند؛ از این رو آنچه در [[روایات]] [[امامان شیعه]]، از آن [[نهی]] شده است، [[جزع]] و فزع یا [[نوحه سرایی]] با گفتن سخنان [[باطل]] و [[بیهوده]] است؛ اما [[اشک]] ریختن و [[گریستن]] و [[عزاداری]] در [[مصیبتها]] و [[گرفتاریها]] هیچ منافاتی با [[صبر]] و [[بردباری]] ندارد. | ||
این نکته بیانگر آن است که هیچ منافاتی بین [[صبوری]] کردن و گریستن حتی در [[مصائب]] شخصی نیست. | جالب است که از [[آیات قرآن]] این نکته به روشنی استفاده میشود. [[قرآن]] از [[یعقوب پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که از سویی ادعا میکند: {{متن قرآن|فَصَبْرٌ جَمِيلٌ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> و از سوی دیگر آنقدر در فراق یوسف [[گریه]] میکند که چشمانش [[نابینا]] میگردد: {{متن قرآن|وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}}<ref>«و از آنان روی گردانید و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴.</ref>. | ||
در مصادر [[روایی]] و [[تاریخی]] [[فریقین]]، روایات بسیاری است که از اشک ریختن و گریه کردن [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهلبیت]] و [[صحابه]] آن حضرت در [[غم]] از دست دادن عزیزان خود، حکایت دارد. | |||
این نکته بیانگر آن است که هیچ منافاتی بین [[صبوری]] کردن و گریستن حتی در [[مصائب]] شخصی نیست. در مصادر [[روایی]] و [[تاریخی]] [[فریقین]]، روایات بسیاری است که از اشک ریختن و گریه کردن [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهلبیت]] و [[صحابه]] آن حضرت در [[غم]] از دست دادن عزیزان خود، حکایت دارد. | |||
از جمله: پیامبر{{صل}} در غم از دست دادن فرزندش ابراهیم گریست و در پاسخ به [[اعتراض]] برخیها فرمود: {{متن حدیث|تبكي العين و يحزن القلب، و لا نقول ما يسخط الرب}}؛ «چشم گریان است و اشک ریزان و [[قلب]] سوزان؛ ولی چیزی نمیگویم که مایه [[خشم خداوند]] باشد»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۷؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۸۵.</ref>. گفتند: تو دیگران را از گریستن منع میکنی اکنون خود گریه میکنی؟ فرمود: {{متن حدیث|لَا لَيْسَ هَذَا بُكَاءً إِنَّمَا هَذَا رَحْمَةٌ وَ مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَمْ}}؛ «این گریه [[خشم]] نیست بلکه گریه [[رحمت]] است و کسی که رحم نکند، رحم نمیشود»<ref>الأمالی (للطوسی)، ص۳۸۸.</ref>. | از جمله: پیامبر{{صل}} در غم از دست دادن فرزندش ابراهیم گریست و در پاسخ به [[اعتراض]] برخیها فرمود: {{متن حدیث|تبكي العين و يحزن القلب، و لا نقول ما يسخط الرب}}؛ «چشم گریان است و اشک ریزان و [[قلب]] سوزان؛ ولی چیزی نمیگویم که مایه [[خشم خداوند]] باشد»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۷؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۸۵.</ref>. گفتند: تو دیگران را از گریستن منع میکنی اکنون خود گریه میکنی؟ فرمود: {{متن حدیث|لَا لَيْسَ هَذَا بُكَاءً إِنَّمَا هَذَا رَحْمَةٌ وَ مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَمْ}}؛ «این گریه [[خشم]] نیست بلکه گریه [[رحمت]] است و کسی که رحم نکند، رحم نمیشود»<ref>الأمالی (للطوسی)، ص۳۸۸.</ref>. | ||
برابر نقل [[تاریخ]]، [[صفیه]] [[خواهر]] [[حمزه سیدالشهدا]] در [[جنگ احد]] پس از [[شهادت]] برادرش در کنار پیکر پاکش گریست و ناله سر داد و [[پیامبر]] فرمود: «او را به حال خود واگذارید». صفیه کنار پیکر [[حمزه]] نشست و گریست. هرگاه صدایش به [[گریه]] بلند میشد، صدای | |||
برابر نقل [[تاریخ]]، [[صفیه]] [[خواهر]] [[حمزه سیدالشهدا]] در [[جنگ احد]] پس از [[شهادت]] برادرش در کنار پیکر پاکش گریست و ناله سر داد و [[پیامبر]] فرمود: «او را به حال خود واگذارید». صفیه کنار پیکر [[حمزه]] نشست و گریست. هرگاه صدایش به [[گریه]] بلند میشد، صدای گریه پیامبر{{صل}} نیز بلند میشد و هرگاه صدایش آهسته میشد پیامبر{{صل}} هم آهسته میگریست. فاطمه دختر رسول الله{{صل}} هم میگریست. پیامبر{{صل}} به دخترش [[فاطمه]]{{س}} فرمود: «هیچکس مانند تو [[مصیبت]] نخواهد دید»<ref>امتاع الأسماع، ج۱، ص۱۶۷ و ۱۶۸.</ref>. | |||
برابر نقل [[صحیح بخاری]]، [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} پس از [[رحلت]] پدر بزرگوارش پیوسته گریه میکرد و میفرمود: «ای پدر! تو به پروردگارت نزدیک شدی و دعوتش را [[اجابت]] کردی، اکنون [[بهشت]] برین جایگاه تو است»<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۱۴۴.</ref>. | برابر نقل [[صحیح بخاری]]، [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} پس از [[رحلت]] پدر بزرگوارش پیوسته گریه میکرد و میفرمود: «ای پدر! تو به پروردگارت نزدیک شدی و دعوتش را [[اجابت]] کردی، اکنون [[بهشت]] برین جایگاه تو است»<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۱۴۴.</ref>. | ||
براساس نقل [[ابوداود]] و ابنماجه، هنگامی که پیامبر بر [[مرگ]] یکی از دخترانش گریست، [[عبادة بن صامت]] از علت آن پرسید، پیامبر فرمود: «گریه، رحمتی است که [[خداوند]] در نهاد [[فرزندان آدم]] قرار داده است و خداوند فقط بر [[بندگان]] [[عطوف]] خود رحم خواهد کرد»<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۶۴؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۰۶.</ref>. | براساس نقل [[ابوداود]] و ابنماجه، هنگامی که پیامبر بر [[مرگ]] یکی از دخترانش گریست، [[عبادة بن صامت]] از علت آن پرسید، پیامبر فرمود: «گریه، رحمتی است که [[خداوند]] در نهاد [[فرزندان آدم]] قرار داده است و خداوند فقط بر [[بندگان]] [[عطوف]] خود رحم خواهد کرد»<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۶۴؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۰۶.</ref>. | ||
جالب است در تاریخ [[طبری]] از قول [[عایشه]] آمده است: «پس از آنکه [[رسول خدا]] [[قبض روح]] شد، سر او را بر بالش نهادم و همراه با [[زنان]] دیگر، بر سر و صورت زدم»<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۹۹.</ref>. | |||
اینها بخش اندکی از [[روایات]] بسیار است که بیانگر آن است گریه بر فراق عزیزان نه تنها اشکالی ندارد بلکه موهبتی است [[الهی]] که از [[فطرت]] و [[سرشت]] [[انسانها]] سرچشمه میگیرد. | جالب است در تاریخ [[طبری]] از قول [[عایشه]] آمده است: «پس از آنکه [[رسول خدا]] [[قبض روح]] شد، سر او را بر بالش نهادم و همراه با [[زنان]] دیگر، بر سر و صورت زدم»<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۹۹.</ref>. | ||
بنابراین، اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که برخوردار از [[مقام صبر]] و [[رضا]] است در فراق عزیزانش [[اشک]] میریزد نشان میدهد گریه کردن حتی در [[مصائب]] شخصی هم، هیچ منافاتی با مقام صبر و [[تسلیم]] ندارد. | |||
اینها بخش اندکی از [[روایات]] بسیار است که بیانگر آن است گریه بر فراق عزیزان نه تنها اشکالی ندارد بلکه موهبتی است [[الهی]] که از [[فطرت]] و [[سرشت]] [[انسانها]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که برخوردار از [[مقام صبر]] و [[رضا]] است در فراق عزیزانش [[اشک]] میریزد نشان میدهد گریه کردن حتی در [[مصائب]] شخصی هم، هیچ منافاتی با مقام صبر و [[تسلیم]] ندارد. | |||
'''نکته سوم''': اما اقامه [[مجالس عزاداری]] و [[سوگواری]] برای [[اولیای الهی]]، بهویژه [[سید]] [[شهیدان]] عالم [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، نهتنها منافاتی با روایات «[[صبر]] عند المصیبة» ندارد، بلکه برپایی این مجالس سرشار از فوائد و [[صبر]] [[برکات]] مادی و [[معنوی]] است که به برخی از آن اشاره میشود: | '''نکته سوم''': اما اقامه [[مجالس عزاداری]] و [[سوگواری]] برای [[اولیای الهی]]، بهویژه [[سید]] [[شهیدان]] عالم [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، نهتنها منافاتی با روایات «[[صبر]] عند المصیبة» ندارد، بلکه برپایی این مجالس سرشار از فوائد و [[صبر]] [[برکات]] مادی و [[معنوی]] است که به برخی از آن اشاره میشود: | ||
خط ۶۸: | خط ۷۲: | ||
۱. '''[[احیای نام]] و یاد [[اهلبیت]]{{ع}} و [[حفظ]] [[مکتب]] آنان''': یکی از فوائد بسیار مهم این مجالس آن است که [[مظلومیت]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}}، که به دست [[خاندان]] [[بنیامیه]] و عمّال آنان مورد [[ستم]] قرار گرفتهاند، از یادها نرود؛ بنابراین چنین برنامهای نه تنها منافاتی با صبر و [[تسلیم]] شخصی در مقابل [[قضای الهی]] ندارد، بلکه به منظور اهداف [[سیاسی]] [[تربیتی]] است. این برنامه، [[احیای یاد]] کسانی است که در راه [[دین]] بزرگترین فداکاریها را از خود نشان دادهاند. | ۱. '''[[احیای نام]] و یاد [[اهلبیت]]{{ع}} و [[حفظ]] [[مکتب]] آنان''': یکی از فوائد بسیار مهم این مجالس آن است که [[مظلومیت]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}}، که به دست [[خاندان]] [[بنیامیه]] و عمّال آنان مورد [[ستم]] قرار گرفتهاند، از یادها نرود؛ بنابراین چنین برنامهای نه تنها منافاتی با صبر و [[تسلیم]] شخصی در مقابل [[قضای الهی]] ندارد، بلکه به منظور اهداف [[سیاسی]] [[تربیتی]] است. این برنامه، [[احیای یاد]] کسانی است که در راه [[دین]] بزرگترین فداکاریها را از خود نشان دادهاند. | ||
[[قرآن]] درباره [[پیامبران]] بزرگ دستور میدهد: از آنان یاد شود؛ زیرا آنان دارای ویژگیهای [[انسانی]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] بزرگی بودهاند. بنابراین، یاد این افراد یاد کمالات و [[خصال]] آنها است. | [[قرآن]] درباره [[پیامبران]] بزرگ دستور میدهد: از آنان یاد شود؛ زیرا آنان دارای ویژگیهای [[انسانی]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] بزرگی بودهاند. بنابراین، یاد این افراد یاد کمالات و [[خصال]] آنها است. | ||
چنانکه ملاحظه میشود در این [[آیات]] به جنبههای شخصی و فردی اشاره نشده، بلکه از صلاحیتهای اخلاقی و [[خصال انسانی]] آنها سخن به میان آمده است. | قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.</ref>. همچنین میفرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. در آیهای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن» سوره ص، آیه ۴۵.</ref>. | ||
بنابراین، زنده نگهداشتن یاد و خاطره [[اولیای الهی]]، در واقع زنده نگهداشتن [[فضائل]] و [[مناقب]] انسانی آنها است و هیچ ارتباطی با [[روایات]] باب [[صبر در مصیبت]] ندارد. | |||
جالب است که اقامه این مجالس براساس فرموده [[امام صادق]]{{ع}}، به احیای [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} تعبیر شده است. | چنانکه ملاحظه میشود در این [[آیات]] به جنبههای شخصی و فردی اشاره نشده، بلکه از صلاحیتهای اخلاقی و [[خصال انسانی]] آنها سخن به میان آمده است. بنابراین، زنده نگهداشتن یاد و خاطره [[اولیای الهی]]، در واقع زنده نگهداشتن [[فضائل]] و [[مناقب]] انسانی آنها است و هیچ ارتباطی با [[روایات]] باب [[صبر در مصیبت]] ندارد. جالب است که اقامه این مجالس براساس فرموده [[امام صادق]]{{ع}}، به احیای [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} تعبیر شده است. آن حضرت فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحِبُّوا أَمْرَنَا}}؛ «اینگونه مجالس را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید»<ref>قرب الإسناد، ص۳۶؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۸۷.</ref>. | ||
آن حضرت فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحِبُّوا أَمْرَنَا}}؛ «اینگونه مجالس را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید»<ref>قرب الإسناد، ص۳۶؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۸۷.</ref>. | |||
«ژوزف فرانسوی» در کتاب «[[اسلام]] و [[مسلمانان]]» در تحلیلی مینویسد: «بزرگترین عامل [[پیشرفت]] [[شیعیان]]، برپا کردن [[عزاداری]] برای [[امام حسین]]{{ع}} بوده است که آنان با این کار دیگران را به [[مذهب]] خود [[دعوت]] میکنند»<ref>ر.ک: عاشورا، ص۶۷.</ref>. | «ژوزف فرانسوی» در کتاب «[[اسلام]] و [[مسلمانان]]» در تحلیلی مینویسد: «بزرگترین عامل [[پیشرفت]] [[شیعیان]]، برپا کردن [[عزاداری]] برای [[امام حسین]]{{ع}} بوده است که آنان با این کار دیگران را به [[مذهب]] خود [[دعوت]] میکنند»<ref>ر.ک: عاشورا، ص۶۷.</ref>. | ||
این مجالس موجب میشود تا هر ساله [[مقام]] و [[منزلت]] والای [[اهلبیت]] توسط [[شاعران]] و [[خطیبان]] بیان شود و خاطره [[عاشورا]] فراموش نگردد؛ چراکه اگر همین عزاداریها نبود، [[حماسه]] بزرگ عاشورا در کویر [[تاریخ]] گم میشد و نسلهای بعدی این حادثه [[عظیم]] را به دست [[فراموشی]] میسپردند. | این مجالس موجب میشود تا هر ساله [[مقام]] و [[منزلت]] والای [[اهلبیت]] توسط [[شاعران]] و [[خطیبان]] بیان شود و خاطره [[عاشورا]] فراموش نگردد؛ چراکه اگر همین عزاداریها نبود، [[حماسه]] بزرگ عاشورا در کویر [[تاریخ]] گم میشد و نسلهای بعدی این حادثه [[عظیم]] را به دست [[فراموشی]] میسپردند. | ||
۲. '''[[بسیج]] تودهها''': هر ملتی برای پیشرفت و بقای خویش، به عواملی [[وحدت]] بخش نیاز دارد تا در [[پناه]] آن بتواند در مواقع بروز خطر، تودههای میلیونی را به صحنه آورد و از انرژی [[ذخیره]] در آن به نفع خویش بهرهبرداری کند. | ۲. '''[[بسیج]] تودهها''': هر ملتی برای پیشرفت و بقای خویش، به عواملی [[وحدت]] بخش نیاز دارد تا در [[پناه]] آن بتواند در مواقع بروز خطر، تودههای میلیونی را به صحنه آورد و از انرژی [[ذخیره]] در آن به نفع خویش بهرهبرداری کند. بیتردید در عالم چیزی نیرومندتر از مجالس و [[مراسم عزاداری]] [[حسینی]]، وجود ندارد که بتواند با کمترین هزینه و [[تبلیغات]]، بهصورت خودجوش، تودههای میلیونی را حول یک محور جمع کند. بیگمان چنین رکوردی از آن [[مجالس حسینی]] است. | ||
بیتردید در عالم چیزی نیرومندتر از مجالس و [[مراسم عزاداری]] [[حسینی]]، وجود ندارد که بتواند با کمترین هزینه و [[تبلیغات]]، بهصورت خودجوش، تودههای میلیونی را حول یک محور جمع کند. بیگمان چنین رکوردی از آن [[مجالس حسینی]] است. | |||
هیچ [[ملت]] و آیینی از چنین محور وحدت بخشی غیر از [[شیعه]]، برخوردار نیست. | هیچ [[ملت]] و آیینی از چنین محور وحدت بخشی غیر از [[شیعه]]، برخوردار نیست. | ||
همین [[عامل وحدت]] بخش موجب شد تا شیعه، [[تشکل]] و [[انسجام]] خویش را حول محور آن سامان بخشد و با همه دشمنیهای کینهتوزانه [[ستمگران]] در طول تاریخ، به خوبی از ماهیت و [[هویت]] خویش [[پاسداری]] کند و از [[انقراض]] و نابودی حتمی [[رهایی]] یابد. | همین [[عامل وحدت]] بخش موجب شد تا شیعه، [[تشکل]] و [[انسجام]] خویش را حول محور آن سامان بخشد و با همه دشمنیهای کینهتوزانه [[ستمگران]] در طول تاریخ، به خوبی از ماهیت و [[هویت]] خویش [[پاسداری]] کند و از [[انقراض]] و نابودی حتمی [[رهایی]] یابد. | ||
۳. ''' | ۳. '''الگوپذیری''': مجالس [[عزاداری امام حسین]]{{ع}}، مجالس تأشی و الگوپذیری است. شرکتکنندگان در این مجالس با یادآوری رویدادهای [[کربلا]] و [[ظلم]] و ستمی که [[بنیامیه]] در آن جریان نسبت به [[ذریه]] [[پیامبر]]{{صل}} روا داشتند، به وضع جامعه خویش منتقل میشوند و وضعیت عصر خود را با عصر عاشورا مقایسه میکنند. آنان با این کار [[میزان]] [[انحراف]] و انطباق وضعیت خویش را با فداکاریها و ایثارگریهای امام حسین{{ع}} و یارانش میسنجند و به صورت خودجوش در مقابل [[ستمها]]، [[انحرافات]] و [[منکرات]]، از خود، واکنشی شبیه واکنش [[امام حسین]]{{ع}} بروز میدهند؛ از این رو در هیچ ملتی چون [[شیعه]]، [[روحیه]] [[شهادتطلبی]] و [[ایثار]] وجود ندارد. | ||
زیرا در این مجالس، شرکتکنندگان با یادآوری [[آزادگی]]، [[عزت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]] کربلاییان، خود را [[عاشورایی]] میکنند و [[تفکر]] عاشورایی تا عمق وجودشان [[نفوذ]] میکند. | |||
از این رو، این مجالس مهد انسانهای حقطلب و ایثارگر و [[فداکار]] است. | زیرا در این مجالس، شرکتکنندگان با یادآوری [[آزادگی]]، [[عزت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]] کربلاییان، خود را [[عاشورایی]] میکنند و [[تفکر]] عاشورایی تا عمق وجودشان [[نفوذ]] میکند. از این رو، این مجالس مهد انسانهای حقطلب و ایثارگر و [[فداکار]] است. | ||
به تعبیر ماربین آلمانی: «مادامی که این روش و [[خصلت]] (برپایی مجالس [[سوگواری]] میان [[مسلمانان]] وجود دارد، هرگز تن به [[خواری]] نمیدهند و تحت [[اسارت]] کسی نمیروند... [[شیعیان]] در [[حقیقت]] از این راه به همدیگر درس [[جوانمردی]] و [[شجاعت]] [[تعلیم]] میدهند»<ref>ر.ک: عاشورا، ص۷۱.</ref>. | |||
وی میگوید: «هیچچیز مانند | به تعبیر ماربین آلمانی: «مادامی که این روش و [[خصلت]] (برپایی مجالس [[سوگواری]] میان [[مسلمانان]] وجود دارد، هرگز تن به [[خواری]] نمیدهند و تحت [[اسارت]] کسی نمیروند... [[شیعیان]] در [[حقیقت]] از این راه به همدیگر درس [[جوانمردی]] و [[شجاعت]] [[تعلیم]] میدهند»<ref>ر.ک: عاشورا، ص۷۱.</ref>. وی میگوید: «هیچچیز مانند عزاداری حسینی نتوانست [[بیداری]] [[سیاسی]] در مسلمانان ایجاد کند»<ref>ر.ک: عاشورا، ص۶۹.</ref>. انرژی [[آزاد شده]] از فریاد میلیونها [[انسان]] هر سال در ایام [[محرم]]، که همنوا با [[امام]] شهیدشان فریاد «[[هیهات منا الذلة]]» سر میدهند، [[پیام]] سیاسی مهمی برای [[ستمگران]] و [[ظالمان]] عالم در بردارد. | ||
انرژی [[آزاد شده]] از فریاد میلیونها [[انسان]] هر سال در ایام [[محرم]]، که همنوا با [[امام]] شهیدشان فریاد «[[هیهات منا الذلة]]» سر میدهند، [[پیام]] سیاسی مهمی برای [[ستمگران]] و [[ظالمان]] عالم در بردارد. | |||
جالب توجه آنکه کتابی در آمریکا تحت عنوان «نقشهای برای جدایی مکاتب الهی» منتشر شد که در آن مصاحبهای با دکتر «مایکل برانت» - یکی از معاونان اسبق [[سازمان]] اطلاعات مرکزی سیا - نقل شده است. در آن مصاحبه، دکتر برانت با اشاره به جلسات سرّی [[مقامات]] سیا با نماینده سرویس اطلاعاتی انگلیس گفته است: «ما به این نتیجه رسیدیم که پیروزی انقلاب اسلامی ایران فقط نتیجه سیاستهای [[اشتباه]] [[شاه]] در مقابله با این [[انقلاب]] نبوده است، بلکه عوامل دیگری مانند... استفاده از [[فرهنگ]] [[شهادت]] دخیل بوده، که این فرهنگ از هزار و چهارصد سال پیش توسط نوه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} امام حسین{{ع}} به وجود آمده و هر ساله با [[عزاداری]] در ایام محرم این فرهنگ ترویج و گسترش مییابد»<ref>ر.ک: روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۷۲۰۳ – ۵/۳/۸۳، با تلخیص.</ref>. اضافه بر این، در طول [[تاریخ]] این جلسات به منزله کلاسهای درس برای عموم [[مردم]] بوده است. آنان در این مجالس با [[معارف دین]]، [[تاریخ]]، [[تفسیر قرآن]] و [[احکام]] [[نورانی]] [[اسلام]] آشنا میشوند. | |||
۴. '''تجلیل از مجاهدت امام حسین{{ع}}''': این مجالس، خود رأسا موضوعیت دارد؛ زیرا نوعی تجلیل از [[مجاهدت]] و [[فداکاری]] بینظیر [[امام]] [[شهیدان]] و [[یاران]] پاکباختهاش است. [[قرآن کریم]] درباره کسانی که از [[قوم موسی]] راه [[فساد]] را پیمودند و بر اثر [[نفرین]] آن حضرت به هلاکت رسیدند، آنان را لایق [[گریستن]] ندیده است؛ از این رو، درباره آنان فرمود: {{متن قرآن|فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ}}<ref>«آنگاه، نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه مهلت یافتند» سوره دخان، آیه ۲۹.</ref>. از این [[آیه]] استفاده میشود که گریستن بر میت، نوعی تجلیل از وی شمرده میشود و اینها چون [[لیاقت]] نداشتند، کسی بر آنان نگریست. | |||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در سفارشی میفرماید: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ}}؛ «با [[مردم]] چنان [[معاشرت]] کنید که اگر بمیرید بر [[مرگ]] شما [[اشک]] بریزند و اگر زنده بمانید به شما [[عشق]] بورزند»<ref>نهج البلاغه، حکمت۱۰.</ref>. | [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در سفارشی میفرماید: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ}}؛ «با [[مردم]] چنان [[معاشرت]] کنید که اگر بمیرید بر [[مرگ]] شما [[اشک]] بریزند و اگر زنده بمانید به شما [[عشق]] بورزند»<ref>نهج البلاغه، حکمت۱۰.</ref>. | ||
ازاینعبارت استفاده میشود [[مردان نیک]] که منشأ خیر و [[برکت]] میان مردماند، پس از مرگشان سزاوار [[قدردانی]] و تکریماند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام بازگشت از [[جنگ احد]]، وقتی [[مشاهده]] کرد خانوادههای [[شهدای احد]] برای کشتههای خویش [[گریه]] میکنند، ولی در [[منزل]] عموی بزرگوارشان کسی نیست گریه کند، فرمود: {{متن حدیث|لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ الْيَوْمَ}}؛ «اما امروز [[حمزه]]، گریه کنندهای ندارد»<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. [[زنان]] [[مدینه]] با شنیدن این سخن در [[خانه]] [[حمزه سیدالشهدا]] گرد آمدند و به [[سوگواری]] پرداختند. | ازاینعبارت استفاده میشود [[مردان نیک]] که منشأ خیر و [[برکت]] میان مردماند، پس از مرگشان سزاوار [[قدردانی]] و تکریماند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام بازگشت از [[جنگ احد]]، وقتی [[مشاهده]] کرد خانوادههای [[شهدای احد]] برای کشتههای خویش [[گریه]] میکنند، ولی در [[منزل]] عموی بزرگوارشان کسی نیست گریه کند، فرمود: {{متن حدیث|لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ الْيَوْمَ}}؛ «اما امروز [[حمزه]]، گریه کنندهای ندارد»<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. [[زنان]] [[مدینه]] با شنیدن این سخن در [[خانه]] [[حمزه سیدالشهدا]] گرد آمدند و به [[سوگواری]] پرداختند. | ||
در پایان این قسمت، یاد این نکته خالی از [[لطف]] نیست که [[انگیزه]] اصلی [[وهابیان]] از [[مخالفت]] با مجالس [[عزاداری امام حسین]]{{ع}} و یاران شهیدش، جلوگیری از استمرار یاد جنایات [[بنیامیه]] و جلوگیری از استمرار [[لعن]] بر آنها است. | در پایان این قسمت، یاد این نکته خالی از [[لطف]] نیست که [[انگیزه]] اصلی [[وهابیان]] از [[مخالفت]] با مجالس [[عزاداری امام حسین]]{{ع}} و یاران شهیدش، جلوگیری از استمرار یاد جنایات [[بنیامیه]] و جلوگیری از استمرار [[لعن]] بر آنها است. | ||
وهابیان نمیتوانند با | وهابیان نمیتوانند با تمسک به [[آیات]] و [[روایات]] مربوط به [[صبر]] که بخشی از آن، در ارتباط با [[مصائب]] شخصی است، جلوی برپایی [[مجالس حسینی]] را بگیرند و مردم را از این همه آثار و [[برکات]] [[محروم]] کنند!!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]]، ص ۵۶۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |