احتجاج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
احتجاج به معنای اقامه [[حجّت]] بر مدّعاست. "به چیزی احتجاج کرد یعنی آن را [[حجّت]] قرار داد"<ref>{{عربی|" احتجّ بالشّیء أی اتّخذه حجّةً "}}؛ لسانالعرب، ج۳، ص۵۴، حجج.</ref>. [[حجّت]] در لغت بهمعنای [[دلیل]] و [[برهان]] است<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref>. | |||
== احتجاج در قرآن == | == احتجاج در قرآن == | ||
{{اصلی|احتجاج در قرآن}} | {{اصلی|احتجاج در قرآن}} | ||
موضوع احتجاج در [[قرآن کریم]] از واژه [[حجّت]] که در برخی [[آیات]] آمده است، استفاده میشود<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۰؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ سوره انعام، آیه ۸۳؛ سوره شوری، آیه ۱۵ -۱۶؛ سوره جاثیه، آیه ۲۵.</ref>. این مفهوم، از [[آیات]] دیگری نیز قابل انتزاع است که در آنها به موارد ذیل پرداخته شده: | موضوع احتجاج در [[قرآن کریم]] از واژه [[حجّت]] که در برخی [[آیات]] آمده است، استفاده میشود<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۰؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ سوره انعام، آیه ۸۳؛ سوره شوری، آیه ۱۵ -۱۶؛ سوره جاثیه، آیه ۲۵.</ref>. این مفهوم، از [[آیات]] دیگری نیز قابل انتزاع است که در آنها به موارد ذیل پرداخته شده: | ||
# [[اعجاز قرآن]] و تحدّی بر آن و دیگر [[معجزات]] که نوعی | # [[اعجاز قرآن]] و تحدّی بر آن و دیگر [[معجزات]] که نوعی احتجاج عملی است<ref>سوره بقره، آیه ۲۳؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰؛ سوره اعراف، آیه ۱۱۷؛ سوره هود، آیه ۶۴.</ref>. | ||
# | # احتجاج از راه [[مباهله]]<ref>سوره آل عمران، آیه۶۱.</ref>. | ||
# | # احتجاج از راه مَثَل زدن و تشبیه<ref>سوره رعد، آیه ۱۶؛ سوره نحل، آیه ۷۶؛ سوره حج، آیه ۷۳؛ سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>. | ||
# سفارش به استفاده از [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] أحسن برای [[دعوت]] به [[حقّ]]<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref> و بهکارگیری روشهای مذکور<ref>سوره طه، آیه ۵۰؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره جمعه، آیه ۶.</ref>. | # سفارش به استفاده از [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] أحسن برای [[دعوت]] به [[حقّ]]<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref> و بهکارگیری روشهای مذکور<ref>سوره طه، آیه ۵۰؛ سوره سبأ، آیه ۴۶؛ سوره جمعه، آیه ۶.</ref>. | ||
# [[آیات]] دیگری نیز که در آنها بر [[ربوبیت]] عام [[خداوند]] و [[معاد]] [[استدلال]] شده، با موضوع | # [[آیات]] دیگری نیز که در آنها بر [[ربوبیت]] عام [[خداوند]] و [[معاد]] [[استدلال]] شده، با موضوع احتجاج در ارتباط است<ref>سوره انعام، آیه ۷۶؛ سوره یوسف، آیه ۳۹ ـ ۴۰؛ سوره طه، آیه ۵۰؛ سوره انبیاء، آیه ۶۳؛ سوره یس، آیه ۷۹ ـ ۸۱.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ ـ ۲۱۵.</ref> | ||
== [[حقیقت]] | == [[حقیقت]] احتجاج == | ||
در [[قرآن]]، کلمه [[حجّت]] در همه موارد درباره [[اثبات]] [[حقّ]] بهکار رفته است؛ ازاینرو در برخی [[آیات]] به بالغه وصف شده که بهمعنای [[دلیل]] روشنی است که در [[اثبات]] مدّعا به نهایت متانت و [[قوّت]]<ref>روحالمعانی، مج۵، ج۸۸، ص۷۶.</ref> و صحّت<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۵۸۷.</ref>. رسیده است<ref>سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>. در [[آیه]] دیگری، [[حکمت]] ارسال [[رسولان]] از اساس، این دانسته شده است که [[مردم]] در برابر مؤاخذه و بازخواست [[خداوند]] حجّتی نداشته باشند: {{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref> پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | در [[قرآن]]، کلمه [[حجّت]] در همه موارد درباره [[اثبات]] [[حقّ]] بهکار رفته است؛ ازاینرو در برخی [[آیات]] به بالغه وصف شده که بهمعنای [[دلیل]] روشنی است که در [[اثبات]] مدّعا به نهایت متانت و [[قوّت]]<ref>روحالمعانی، مج۵، ج۸۸، ص۷۶.</ref> و صحّت<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۵۸۷.</ref>. رسیده است<ref>سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>. در [[آیه]] دیگری، [[حکمت]] ارسال [[رسولان]] از اساس، این دانسته شده است که [[مردم]] در برابر مؤاخذه و بازخواست [[خداوند]] حجّتی نداشته باشند: {{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref> پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | ||
بررسی کاربردهای [[قرآنی]]، مفید این نکته است که هر جا از روی [[خصومت]] در برابر [[دلیل]] [[حقّ]]، مقاومتی صورت گرفته، به محاجّه که بهمعنای اقامه [[حجّت]] در برابر [[حجّت]] دیگر است<ref> المیزان، ج۲، ص۳۴۸.</ref>، تعبیر شده است. چنانچه در [[قرآن]]، کلمه [[حجّت]] در مورد مدّعای [[باطل]] بهکار رفته، به اعتبار [[عقیده]] صاحب ادّعا و طرف مقابل و از باب مماشات با وی بوده است و در واقع [[حجّت]] نیست؛ ازاینرو بیدرنگ پس از آن، قیدی ذکر شده که مبین این مطلب است؛ چنانکه در مورد کسانیکه درباره [[خداوند]] محاجّه میکنند، گفته شده: [[حجّت]] آنان [[باطل]] است<ref> سوره شوری، آیه ۱۵ -۱۶.</ref>. | بررسی کاربردهای [[قرآنی]]، مفید این نکته است که هر جا از روی [[خصومت]] در برابر [[دلیل]] [[حقّ]]، مقاومتی صورت گرفته، به محاجّه که بهمعنای اقامه [[حجّت]] در برابر [[حجّت]] دیگر است<ref> المیزان، ج۲، ص۳۴۸.</ref>، تعبیر شده است. چنانچه در [[قرآن]]، کلمه [[حجّت]] در مورد مدّعای [[باطل]] بهکار رفته، به اعتبار [[عقیده]] صاحب ادّعا و طرف مقابل و از باب مماشات با وی بوده است و در واقع [[حجّت]] نیست؛ ازاینرو بیدرنگ پس از آن، قیدی ذکر شده که مبین این مطلب است؛ چنانکه در مورد کسانیکه درباره [[خداوند]] محاجّه میکنند، گفته شده: [[حجّت]] آنان [[باطل]] است<ref> سوره شوری، آیه ۱۵ -۱۶.</ref>. | ||
در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref> [[روایات]]، وجود [[انبیا]] و [[امامان]] را نیز [[حجّت]] ظاهری [[خداوند]] معرّفی کرده و بر این اساس [[خداوند]] با [[ارسال رسولان]]، در [[قیامت]] بر [[مردم]] | در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref> [[روایات]]، وجود [[انبیا]] و [[امامان]] را نیز [[حجّت]] ظاهری [[خداوند]] معرّفی کرده و بر این اساس [[خداوند]] با [[ارسال رسولان]]، در [[قیامت]] بر [[مردم]] احتجاج میکند؛ چنانکه [[عقل]] را نیز [[حجّت]] [[باطنی]] [[خداوند]] دانستهاند<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۷۷۶.</ref>؛ بنابراین، احتجاج، به [[استدلال]] منطقی اختصاص ندارد<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ ـ ۲۱۵.</ref>. | ||
== اقسام | == اقسام احتجاج == | ||
احتجاج اختصاصی به شیوه قولی و [[اقامه دلیل]] لفظی در قالب کلمات و جملات ندارد؛ بلکه میتوان متناسب با موقعیتهای خاص و به مقتضای آن، گاه با [[استدلال]] لفظی و [[دلیل]] قولی مطلبی را ثابت کرد و گاه نیز با عمل خاصّی حقّانیت مسألهای را روشن ساخت. [[احتجاجات]] [[قرآن کریم]] نیز متناسب با موقعیت زمانی و مکانی متفاوت است. گاهی جنبه قولی دارد و با [[استدلال]] قولی مطلب را ثابت میکند و گاهی جنبه عملی. | |||
=== نخست: | === نخست: احتجاج قولی === | ||
# '''[[ارجاع به فطرت]]:''' [[احتجاجات]] [[ابراهیم]] با [[آزر]] و [[قوم]] خود درباره [[عبادت]] [[بتها]] و [[ستارگان]]، از [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]] بهشمار میآید که در آنها متناسب با زبان و فهم آنان سخن رفته است. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} وقتی با [[بتپرستان]] [[سخن]] میگوید، با ارجاع آنان به وجدان و [[فطرت]] خویش، آنها را محکوم میکند<ref> المیزان، ج۱۴، ص۳۰۱; مجمعالبیان، ج۷، ص۸۶.</ref>. | # '''[[ارجاع به فطرت]]:''' [[احتجاجات]] [[ابراهیم]] با [[آزر]] و [[قوم]] خود درباره [[عبادت]] [[بتها]] و [[ستارگان]]، از [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]] بهشمار میآید که در آنها متناسب با زبان و فهم آنان سخن رفته است. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} وقتی با [[بتپرستان]] [[سخن]] میگوید، با ارجاع آنان به وجدان و [[فطرت]] خویش، آنها را محکوم میکند<ref> المیزان، ج۱۴، ص۳۰۱; مجمعالبیان، ج۷، ص۸۶.</ref>. | ||
# '''[[برهان]]:''' برهان، قیاسی منطقی است که از مقدّمات [[یقینی]] تشکیل شده و غرض از آن [[اثبات]] [[حقّ]] است<ref>شرح المنظومه، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۳.</ref>. | # '''[[برهان]]:''' برهان، قیاسی منطقی است که از مقدّمات [[یقینی]] تشکیل شده و غرض از آن [[اثبات]] [[حقّ]] است<ref>شرح المنظومه، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۳.</ref>. احتجاج [[حضرت موسی]] با [[فرعون]]، جنبه [[برهان]] به خود میگیرد. [[موسی]] با این [[برهان]] که [[خلق]] و [[هدایت]] و راهبری همه نظام هستی در دست [[قدرت]] خداوندی است، [[حقّ]] را برای [[فرعون]] آشکار میسازد: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه ۵۰.</ref>. | ||
# '''[[موعظه]] ([[خطابه]]):''' خطابه قیاسی است که مفید [[تصدیق]] ظنی باشد<ref> شرح المنظومه، ج۱، ص۳۲۲.</ref>. برخی از [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]] به روش [[موعظه]] یا [[خطابه]] است. در آیه ۴۶ [[سوره سبأ]] برای ترغیب به [[قیام]] در [[راه خدا]]، به روش مذکور تصریح شده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref> بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. این روش | # '''[[موعظه]] ([[خطابه]]):''' خطابه قیاسی است که مفید [[تصدیق]] ظنی باشد<ref> شرح المنظومه، ج۱، ص۳۲۲.</ref>. برخی از [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]] به روش [[موعظه]] یا [[خطابه]] است. در آیه ۴۶ [[سوره سبأ]] برای ترغیب به [[قیام]] در [[راه خدا]]، به روش مذکور تصریح شده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref> بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. این روش احتجاج نیز مورد سفارش آیه ۱۲۵ [[سوره نحل]] واقع شده است: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ}}<ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. | ||
# '''[[جدل]]:''' از دیگر [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]]، استفاده از جدل برای [[اثبات]] [[حقّ]] است. در جدل، از اصولی استفاده میشود که طرف مقابل، آنها را قبول دارد و لازم نیست این اصول، مورد قبول طرف [[حقّ]] هم باشد<ref>شرح المنظومه، ج۱، ص۳۴۳.</ref>؛ چنانکه در [[احتجاجات]] [[خدای سبحان]] با [[یهود]] و دیگران آمده است: اگر تصوّر شما این است که اولیای [[خداوند]] هستید، آرزوی [[مرگ]] کنید؛ در حالی که این کار را انجام نمیدهید: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>سوره جمعه، آیه ۶.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در | # '''[[جدل]]:''' از دیگر [[احتجاجات]] قولی [[قرآن]]، استفاده از جدل برای [[اثبات]] [[حقّ]] است. در جدل، از اصولی استفاده میشود که طرف مقابل، آنها را قبول دارد و لازم نیست این اصول، مورد قبول طرف [[حقّ]] هم باشد<ref>شرح المنظومه، ج۱، ص۳۴۳.</ref>؛ چنانکه در [[احتجاجات]] [[خدای سبحان]] با [[یهود]] و دیگران آمده است: اگر تصوّر شما این است که اولیای [[خداوند]] هستید، آرزوی [[مرگ]] کنید؛ در حالی که این کار را انجام نمیدهید: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>سوره جمعه، آیه ۶.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در احتجاج خود با نصارای [[نجران]] که به [[دنیا]] آمدن بدون پدر [[عیسی]] را [[دلیل]] [[فرزند خدا]] بودن وی میدانستند، از اصل مورد قبول آنها که مخلوق بودن [[حضرت آدم]] است، استفاده و بدین وسیله، [[استدلال]] آنها را [[باطل]] کرده است. | ||
# '''[[تمثیل]]:''' در بسیاری از [[احتجاجات]] [[قرآن]]، از مَثَل استفاده شده است؛ زیرا نوع [[مردم]]، از [[محسوسات]]، بیشتر متأثّر میشوند تا از [[برهان]] و استدلالات دیگر. بر این اساس، [[قرآن کریم]] از روش یاد شده برای [[اثبات]] مطلب و تفهیم به دیگران بیشترین استفاده را برده و مطالب عالی و بلند را بهویژه در مسائل [[توحید]] با یک مَثَل بیان کرده است؛ برای مثال درباره [[پرستش]] [[بتها]] و معبودان [[باطل]]، میفرماید: آن معبودها نمیتوانند مگسی را بیافرینند و اگر مگسی چیزی را از آنها بگیرد نمیتوانند آن را از او بازستانند<ref>سوره حج، آیه ۷۳.</ref>. | # '''[[تمثیل]]:''' در بسیاری از [[احتجاجات]] [[قرآن]]، از مَثَل استفاده شده است؛ زیرا نوع [[مردم]]، از [[محسوسات]]، بیشتر متأثّر میشوند تا از [[برهان]] و استدلالات دیگر. بر این اساس، [[قرآن کریم]] از روش یاد شده برای [[اثبات]] مطلب و تفهیم به دیگران بیشترین استفاده را برده و مطالب عالی و بلند را بهویژه در مسائل [[توحید]] با یک مَثَل بیان کرده است؛ برای مثال درباره [[پرستش]] [[بتها]] و معبودان [[باطل]]، میفرماید: آن معبودها نمیتوانند مگسی را بیافرینند و اگر مگسی چیزی را از آنها بگیرد نمیتوانند آن را از او بازستانند<ref>سوره حج، آیه ۷۳.</ref>. | ||
# '''تشبیه:''' یکی از راههای [[اثبات]] مدّعا در [[قرآن]]، تشبیه است. در آیه ۵۹ [[سوره]] آل [[عمران]] در بیان مخلوق بودن [[حضرت عیسی]] {{ع}} و اینکه متولّد شدن [[عیسی]] بدون واسطه پدر نمیتواند دلیلی بر مخلوق نبودن وی باشد، او را در نداشتن پدر<ref> المنار، ج۳، ص۳۱۹؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. به [[حضرت آدم]] {{ع}} تشبیه میکند<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۰۱.</ref> که بدون واسطه پدر و مادر، [[خلق]] شده است<ref>المیزان، ج۳، ص۲۱۲ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۲.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref> | # '''تشبیه:''' یکی از راههای [[اثبات]] مدّعا در [[قرآن]]، تشبیه است. در آیه ۵۹ [[سوره]] آل [[عمران]] در بیان مخلوق بودن [[حضرت عیسی]] {{ع}} و اینکه متولّد شدن [[عیسی]] بدون واسطه پدر نمیتواند دلیلی بر مخلوق نبودن وی باشد، او را در نداشتن پدر<ref> المنار، ج۳، ص۳۱۹؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. به [[حضرت آدم]] {{ع}} تشبیه میکند<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۰۱.</ref> که بدون واسطه پدر و مادر، [[خلق]] شده است<ref>المیزان، ج۳، ص۲۱۲ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۲.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref> | ||
=== دوم: | === دوم: احتجاج عملی === | ||
# '''[[معجزه]]:''' یکی از راههای [[اثبات]] [[حقّ]]، [[ظهور]] معجزه بهدست [[پیامبران]] بوده است که نوع [[مردم]]، [[نبوّت]] [[پیامبران]] را از این طریق میشناختند. همه [[پیامبران]] در اینکه از طریق [[اعجاز]] [[رسالت]] خود را [[اثبات]] میکردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر [[پیغمبری]] متناسب با موقعیت و [[علوم]] رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]] {{ع}} [[سحر]] رواج داشت<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹.</ref>؛ در زمان [[حضرت عیسی]] [[علم]] پزشکی<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۵۳.</ref> رونق داشت؛ بر این اساس، [[معجزه]] حضرت شفا دادن امراض صعبالعلاج و [[بینا]] کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref> و در زمان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[جزیره العرب]] مسأله [[فصاحت]] و [[بلاغت]] رونق بیشتری داشت؛ بدینسبب [[معجزه]] اصلی و جاوید [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[قرآن کریم]] است که در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] در تمام زمانها سرآمد است<ref>روحالمعانی، مج، ج۳، ص۲۶۹.</ref>. | # '''[[معجزه]]:''' یکی از راههای [[اثبات]] [[حقّ]]، [[ظهور]] معجزه بهدست [[پیامبران]] بوده است که نوع [[مردم]]، [[نبوّت]] [[پیامبران]] را از این طریق میشناختند. همه [[پیامبران]] در اینکه از طریق [[اعجاز]] [[رسالت]] خود را [[اثبات]] میکردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر [[پیغمبری]] متناسب با موقعیت و [[علوم]] رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]] {{ع}} [[سحر]] رواج داشت<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹.</ref>؛ در زمان [[حضرت عیسی]] [[علم]] پزشکی<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۵۳.</ref> رونق داشت؛ بر این اساس، [[معجزه]] حضرت شفا دادن امراض صعبالعلاج و [[بینا]] کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref> و در زمان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[جزیره العرب]] مسأله [[فصاحت]] و [[بلاغت]] رونق بیشتری داشت؛ بدینسبب [[معجزه]] اصلی و جاوید [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[قرآن کریم]] است که در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] در تمام زمانها سرآمد است<ref>روحالمعانی، مج، ج۳، ص۲۶۹.</ref>. | ||
# '''[[تحدی]]:''' یکی از احتجاجاتی که در [[قرآن]] آمده، تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. [[پیامبران]] است. ایشان ابتدا برای [[اثبات]] [[رسالت]] خود، [[معجزه]] ارائه میکردند؛ آنگاه اگر با [[مخالفت]] و [[انکار]] روبهرو میشدند، تحدّی میکردند به اینکه اگر [[معجزه]] ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. درباره [[معجزه]] اصلی [[پیامبر اسلام]] که جنبه قولی داشته، در [[آیات]] بسیاری [[پیامبر]] {{صل}} برای [[اثبات]] اینکه [[قرآن]] از ناحیه [[خداوند]] است، به تحدّی [[مأمور]] شده است تا [[مشرکان]] را به [[مبارزه]] بطلبد<ref>سوره بقره، آیه ۲۳.</ref>. | # '''[[تحدی]]:''' یکی از احتجاجاتی که در [[قرآن]] آمده، تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. [[پیامبران]] است. ایشان ابتدا برای [[اثبات]] [[رسالت]] خود، [[معجزه]] ارائه میکردند؛ آنگاه اگر با [[مخالفت]] و [[انکار]] روبهرو میشدند، تحدّی میکردند به اینکه اگر [[معجزه]] ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. درباره [[معجزه]] اصلی [[پیامبر اسلام]] که جنبه قولی داشته، در [[آیات]] بسیاری [[پیامبر]] {{صل}} برای [[اثبات]] اینکه [[قرآن]] از ناحیه [[خداوند]] است، به تحدّی [[مأمور]] شده است تا [[مشرکان]] را به [[مبارزه]] بطلبد<ref>سوره بقره، آیه ۲۳.</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
شایان ذکر است که بهطور کلّی از [[قرآن]] بهکارگیری لحن آرام و کلمات دلپسند در [[احتجاجات]] قابل استفاده است؛ زیرا بهکار بردن کلمات [[خشن]] و الفاظ رکیک و لحن تند سبب فرار و تنفّر دیگران میشود؛ چنانکه برخی نسبت دادن [[هدایت]] یا [[ضلالت]] به [[مؤمنان]] یا [[مشرکان]] را در آیه ۲۴ [[سوره سبأ]] بهدلیل [[مدارا]] با [[خصم]] و جلب توجّه وی برای شنیدن [[کلام]] [[حق]] دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۶۱۰.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref> | شایان ذکر است که بهطور کلّی از [[قرآن]] بهکارگیری لحن آرام و کلمات دلپسند در [[احتجاجات]] قابل استفاده است؛ زیرا بهکار بردن کلمات [[خشن]] و الفاظ رکیک و لحن تند سبب فرار و تنفّر دیگران میشود؛ چنانکه برخی نسبت دادن [[هدایت]] یا [[ضلالت]] به [[مؤمنان]] یا [[مشرکان]] را در آیه ۲۴ [[سوره سبأ]] بهدلیل [[مدارا]] با [[خصم]] و جلب توجّه وی برای شنیدن [[کلام]] [[حق]] دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۶۱۰.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref> | ||
== [[اهداف]] | == [[اهداف]] احتجاج == | ||
اصولا هر حجّتی [[هدف]] خاصّی را تعقیب میکند. اهداف اصلی و کلّی [[احتجاجات]] در [[قرآن]] چند مطلب اساسی و عمده است که به آنها اشاره میشود؛ گرچه ممکن است اهداف جنبی و فرعی نیز وجود داشته باشد. | اصولا هر حجّتی [[هدف]] خاصّی را تعقیب میکند. اهداف اصلی و کلّی [[احتجاجات]] در [[قرآن]] چند مطلب اساسی و عمده است که به آنها اشاره میشود؛ گرچه ممکن است اهداف جنبی و فرعی نیز وجود داشته باشد. | ||
=== نخست: [[اثبات ربوبیت خداوند]] === | === نخست: [[اثبات ربوبیت خداوند]] === | ||
یکی از اصلیترین مباحث مورد [[اختلاف]] [[پیامبران]] با مخالفان خود، بحث [[توحید در عبادت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] بوده است. در این [[احتجاجات]] چه آنجا که [[خداوند]] بهطور مستقیم خود | یکی از اصلیترین مباحث مورد [[اختلاف]] [[پیامبران]] با مخالفان خود، بحث [[توحید در عبادت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] بوده است. در این [[احتجاجات]] چه آنجا که [[خداوند]] بهطور مستقیم خود احتجاج کرده است و چه آنجا که [[احتجاجات]] [[پیامبران]] را [[نقل]] میکند، بر این مطلب تأکید شده است که دیگران شأنیت [[معبود]] بودن را ندارند و باید فقط [[خداوند]] را [[عبادت]] کرد. [[عبادت]] اصنام یا موجودات دیگر از سوی [[مشرکان]]، ناشی از این توهّم آنان بوده که [[تدبیر]] [[امر]] [[جهان]] و تنظیم روابط [[بندگان]] با [[خداوند]] [[خالق]] به اصنام و امثال آنها واگذار شده است؛ ازاینرو برای [[تقرّب به خداوند]] آنها را میپرستیدهاند. | ||
یکی از موارد یاد شده، احتجاجهای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با [[قوم]] خویش است که در بیشتر آنها بر [[ربوبیت خداوند]] و [[تدبیر]] [[امر]] [[جهان]] از سوی وی تکیه و نقش مستقل دخالت موجودات دیگر در [[عالم هستی]] [[نفی]] شده است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۹؛ روحالمعانی، مج۵، ج۷، ص۲۸۶ المیزان، ج۳، ص۳۴۲.</ref>. در | یکی از موارد یاد شده، احتجاجهای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با [[قوم]] خویش است که در بیشتر آنها بر [[ربوبیت خداوند]] و [[تدبیر]] [[امر]] [[جهان]] از سوی وی تکیه و نقش مستقل دخالت موجودات دیگر در [[عالم هستی]] [[نفی]] شده است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۹؛ روحالمعانی، مج۵، ج۷، ص۲۸۶ المیزان، ج۳، ص۳۴۲.</ref>. در احتجاج [[حضرت موسی]] {{ع}} با [[فرعون]] نیز بر [[ربوبیت خداوند]] تأکید شده است و از اینجا روشن میشود که [[فرعون]] خود را مدبّر و [[ربّ]] [[مردم]] میدانسته است<ref>سوره طه، آیه ۴۹ - ۵۰.</ref>.<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref> | ||
=== دوم: [[اثبات جهان آخرت]] و [[نفی استبعاد منکران معاد]] === | === دوم: [[اثبات جهان آخرت]] و [[نفی استبعاد منکران معاد]] === |