فلسفه عزاداری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«فلسفه عزاداری» همان [[فلسفه قیام امام حسین]]{{ع}} است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹۱.</ref> فلسفه عزاداری سیدالشهدا{{ع}} را میتوان [[اصلاحگری]]، احیای آموزهها و [[معارف دینی]]، [[تربیت]] [[انسان]]، زندهکردن نام و [[قیام]] [[امام حسین]]{{ع}} و تداوم [[بینش]] [[حسینی]] در [[مبارزه با ستم]] برشمرد<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۸–۹۰.</ref>. [[واقعه عاشورا]] در سال ۶۱ ق و جوّ خفقان [[حاکم]] بر [[جامعه]] اموی، موجب شد تا بازماندگان این واقعه، عزاداری را به صورت رسانهای برای [[ابلاغ]] [[پیام عاشورا]] برگزینند<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۶.</ref>؛ عزاداری یک واقعه [[تاریخی]] ([[عاشورا]]) را با وجود همه فشارها و محدودیتها، قرنها زنده نگه داشت و با انتقال [[پیام]] آن به نسلهای بعد<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۷.</ref>، نقش مهمی در قیام و [[اقدام]] [[شیعه]] علیه [[طاغوت]]، در طول تاریخ داشت<ref>آذری قمی، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی، ۱/۱۳۸؛ منافی اناری، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ۲۱۲.</ref>.<ref>[[صدیقه درویشزاده کاخکی|درویشزاده کاخکی، صدیقه]]، [[عزاداری (مقاله)| مقاله «عزاداری»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۰۷–۳۱۵.</ref> | «فلسفه عزاداری» همان [[فلسفه قیام امام حسین]]{{ع}} است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹۱.</ref> فلسفه عزاداری سیدالشهدا{{ع}} را میتوان [[اصلاحگری]]، احیای آموزهها و [[معارف دینی]]، [[تربیت]] [[انسان]]، زندهکردن نام و [[قیام]] [[امام حسین]]{{ع}} و تداوم [[بینش]] [[حسینی]] در [[مبارزه با ستم]] برشمرد<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۸–۹۰.</ref>. [[واقعه عاشورا]] در سال ۶۱ ق و جوّ خفقان [[حاکم]] بر [[جامعه]] اموی، موجب شد تا بازماندگان این واقعه، عزاداری را به صورت رسانهای برای [[ابلاغ]] [[پیام عاشورا]] برگزینند<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۶.</ref>؛ عزاداری یک واقعه [[تاریخی]] ([[عاشورا]]) را با وجود همه فشارها و محدودیتها، قرنها زنده نگه داشت و با انتقال [[پیام]] آن به نسلهای بعد<ref>علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۷.</ref>، نقش مهمی در قیام و [[اقدام]] [[شیعه]] علیه [[طاغوت]]، در طول تاریخ داشت<ref>آذری قمی، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی، ۱/۱۳۸؛ منافی اناری، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ۲۱۲.</ref>.<ref>[[صدیقه درویشزاده کاخکی|درویشزاده کاخکی، صدیقه]]، [[عزاداری (مقاله)| مقاله «عزاداری»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۰۷–۳۱۵.</ref> | ||
== | == چرایی [[گریه]] و عزاداری برای امام حسین {{ع}} == | ||
به [[یقین]]، تأکید و توصیهای که در [[روایات]] نسبت به برپا نمودن [[مجالس عزا]] و گریه بر [[مصائب امام حسین]]{{ع}} وارد شده است، نسبت به هیچ یک از [[امامان معصوم]]{{عم}} حتی وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وارد نشده است. گویا در این مسئله سری نهفته است که [[ائمه اطهار]]{{عم}} این همه آن را مورد تأکید و سفارش قرار دادهاند. بیان روایات در [[وعده]] ثوابهای عظیم این مجالس به گونهای است که عدهای آن را اغراقآمیز دانسته و منکر آن شدهاند و منشأ آن را «[[غُلات]]» دانسته و گفتهاند: «[[ثواب]] باید با عمل تناسب داشته باشد، چگونه ممکن است عمل کوچکی مانند گریه بر امام حسین{{ع}} اینقدر [[پاداش]] عظیم داشته باشد؟!». | |||
عدهای هم در نقطه مقابل آن، جنبه [[افراط]] را پیموده و [[معتقد]] شدهاند، همین که [[انسان]] بر امام حسین{{ع}} بگرید، هر چند به قدر بال مگسی باشد [[اهل]] [[نجات]] است، حتی اگر در باتلاق [[گناه]] و [[فساد]] فرو رفته باشد. در نگاه اینان همه دروغگوییها، خیانتها، [[ظلمها]] و [[حقکشیها]] با قطره اشکی شسته میشود! | |||
مطمئناً هیچ یک از این دو دیدگاه که در دو طرف افراط و تفریط واقع شدهاند، نمیتواند صحیح باشد. این گونه اظهارنظرها از کسانی عنوان میشود که نتوانستند برای این روایات و وعده ثوابهای فوق العاده [[سوگواری]]، تحلیل صحیح و جامعی ارائه دهند و در واقع از [[درک]] فلسفه عزاداری عاجز ماندند. نخست تحلیلهای نادرست و نقد آنها را به صورت گذرا بیان میکنیم، سپس به سراغ تحلیل منطقی مسأله میرویم. | |||
=== حسن ذاتی گریه === | |||
عدهای با توجه به آثار مثبت جسمانی و روانی گریه و تأثیر آن در پالایش [[روح]] و [[روان انسان]] مدعی شدند سرّ تأکید [[ائمه]]{{عم}} نسبت به برپایی مجالس عزا به خاطر حسن ذاتی گریه است؛ زیرا «اظهار تأثر» به وسیله گریه از نشانههای طبیعی و [[تعادل]] [[عاطفی]] [[آدمی]] است. اشخاصی که کمتر گریه میکنند و نمیتوانند بدین وسیله غمها، و افسردگیهای خویش را تخلیه کنند و عقدههای درونی خویش را بگشایند، از روان [[متعادل]] و سلامت جسمی و [[روحی]] خوبی برخوردار نیستند. به همین جهت روانشناسان معتقدند: «[[زنها]] از مردها [[عقده]] کمتری دارند؛ زیرا آنان زودتر [[مشکلات]] روحی خویش را به وسیله «[[گریه]]» بیرون میریزند و کمتر آن را در درون خویش پنهان میدارند و این امر یکی از رموز [[سلامت]] آنان است»<ref>صد و پنجاه سال جوان بمانید، ص۱۳۴.</ref> و نیز معتقدند گریه فشارهای ناشی از عقدههای انباشته در درون انسان را میکاهد و درمان بسیاری از آلام و رنجهای درونی [[انسان]] است. در [[حقیقت]] [[اشک]] چشم به منزله سوپاپ اطمینانی است که در شرایط [[بحرانی]] موجب [[تعادل]] [[روح آدمی]] میگردد. | |||
به [[عقیده]] اینان به خاطر همین [[حُسن]] ذاتی گریه بود که [[یعقوب]]{{ع}} برای دوری فرزندش سالها اشک از دیدگان جاری ساخت و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مرگ]] فرزندش ـ ابراهیم<ref>صحیح بخاری، کتاب الجنائر، ح۱۲۷۷؛ کافی، ج۳، ص۲۶۲.</ref> ـ و [[صحابی]] جلیل القدرش [[عثمان بن مظعون]] به [[سختی]] گریست<ref>کافی، ج۵، ص۴۹۵؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۹۱؛ مسند احمد، ج۶، ص۴۳.</ref>. همچنین به هنگام مرگ جمعی از [[صحابه]] و یارانش و در [[شهادت]] عمویش [[حضرت حمزه]] گریان شد و [[بانوان]] [[مدینه]] را جهت [[گریستن]] بر حمزه [[دعوت]] کرد<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۷۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. و به همین دلیل بود که [[حضرت زهرا]]{{س}} در [[رحلت]] جانگداز رسول خدا{{صل}} شبانه [[روز]] میگریست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۵ و ۱۷۵.</ref> و [[حضرت علی بن الحسین]]{{ع}} در شهادت پدر بزرگوارش سالیان دراز گریان بود<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۴.</ref>. | |||
لکن هر چند آثار مثبت گریه در پالایش [[روح انسان]] و حتی [[تکامل]] آن و دیگر فواید طبی آن، قابل [[انکار]] نیست، ولی چنین تحلیلی هرگز نمیتواند سرّ این همه تأکید و سفارش [[ائمه اطهار]]{{عم}} برای گریستن بر امام حسین{{ع}} و [[وعده]] ثوابهای فراوان آن باشد. این تحلیل یک [[اشتباه]] بزرگ است، هر کس [[روایات اسلامی]] را در این زمینه بخواند، میداند [[هدف]] مهم دیگری در کار بوده است<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۶۵.</ref> | |||
=== [[درک]] [[ثواب]] و رسیدن به [[شفاعت اهل بیت]]{{عم}} === | |||
در این تحلیل [[مردم]] برای استفاده از ثواب و رسیدن به [[شفاعت]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} [[مجالس عزا]] به پا کرده و بر آنان میگریند. [[ضعف]] و [[سستی]] این تحلیل نیز به خوبی روشن است؛ زیرا فرض ثواب برای عملی، فرع وجود [[حکمت]] و [[مصلحت]] در نفس آن عمل است. تا عملی دارای مصلحت و حکمتی معقول نباشد ثوابی در بر نخواهد داشت. در این مبحث ما به دنبال فلسفه عزاداری یعنی مصلحت و حکمت این عمل هستیم. طبعاً سخن از ثواب که در ردیف معلولات [[حکم]] است نه علل آن، در این مرحله جایی ندارد. | |||
به علاوه، آیا ممکن است در طول [[تاریخ]] [[احساسات]] میلیونها [[انسان]] را فقط به خاطر تحصیل ثواب تحریک کرد و آنان را گریاند؟ [[راستی]] اگر عشقی در کار نباشد و کانون [[دل]]، مالامال از [[محبت]] و شور نباشد، آیا این [[وعده]] میتواند [[عواطف]] و احساسات را برانگیزد؟!<ref>برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به «حماسه حسینی» استاد شهید مرتضی مطهری، ج۱، فصل دوم، بحث عوامل تحریف.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۶۷.</ref> | |||
به | |||
=== | === تشکر از [[امام حسین]]{{ع}} === | ||
در این تحلیل امام حسین{{ع}} خود را [[فدا]] کرد تا [[گناهان]] [[امت]] بخشوده شود و [[امام]] کفاره گناهان امت باشد. نظیر [[اعتقاد]] باطلی که [[مسیحیان]] نسبت به [[حضرت مسیح]]{{ع}} دارند و میگویند [[مسیح]]{{ع}} با تن دادن به صلیب باعث [[پاک]] شدن گناهان [[پیروان]] خود شد و آنان را [[رستگار]] کرد. | |||
[[معتقدان]] این تحلیل با تمسک به تعابیری چون {{عربی|یَا بَابَ نِجَاةِ الْأُمَّةِ}} چنین برداشت کردند که امام حسین{{ع}} نیز با استقبال از شهادت موجب بخشوده شدن گناهان [[فاسقان]] و [[فاجران]] امت و در نتیجه سبب [[نجات]] آنان شده است. در عوض امت با برپایی مجالس عزا از امام تشکر و [[سپاسگزاری]] کرده و مستحق [[رستگاری]] میشود. | |||
این تحلیل نیز با هیچ یک از اصول و مبانی مسلم [[دینی]] سازگار نیست و موجب شده است عدهای [[گمان]] کنند امام حسین{{ع}} با [[شهادت]] خود و فرزندانش، [[گناهکاران]] را در برابر [[عذاب الهی]] بیمه کرده است. به تعبیر دیگر: [[امام]]{{ع}} و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر [[گناه]] و جنایتی [[آزاد]] باشند و در واقع تکلیف الهی از آنان ساقط گردد. | |||
[[ | |||
همین پندار سبب شده است عدهای [[گمان]] کنند هر کس بر [[امام حسین]]{{ع}} [[گریه]] کند، هر قدر در [[فساد]] و [[تباهی]] غوطهور باشد و حتی نسبت به [[ضروریات دین]] پایبند نباشد، مورد [[عفو]] و [[بخشش]] قرار گرفته و [[اهل]] [[نجات]] خواهد بود. | |||
همین | |||
نفوذ این پندار غلط تا جایی بوده است که حتی [[سلاطین]] [[جبار]] و [[ستمگری]] که حکومتشان بر پایههای [[ظلم]] و [[بیعدالتی]] [[استوار]] بود و دستشان به [[خون]] بیگناهان [[آلوده]] بوده، در ایام [[عزاداری]] آن حضرت [[مجالس عزا]] به پا کنند و یا خود پابرهنه در دستجات عزاداری به سر و سینه بزنند، و آن را مایه نجات خود بدانند! هیچ کس نمیتواند [[شفاعت]] را [[انکار]] کند، ولی شفاعت حساب و کتاب و شرایطی دارد<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۶۷.</ref>. | |||
هیچ کس نمیتواند [[شفاعت]] را [[انکار]] کند، ولی شفاعت | |||
==تحلیل صحیح در | == تحلیل صحیح در فلسفه عزاداری == | ||
در این قسمت به تحلیلهای صحیح و منطقی در موضوع فلسفه عزاداری در چهار عنوان اشاره میشود: | در این قسمت به تحلیلهای صحیح و منطقی در موضوع فلسفه عزاداری در چهار عنوان اشاره میشود: | ||
===[[حفظ]] | ===[[حفظ]] مکتب اهل بیت{{عم}}=== | ||
به اعتراف [[دوست]] و [[دشمن]]، مجالس [[عزای امام حسین]]{{ع}} عامل فوق العاده | به اعتراف [[دوست]] و [[دشمن]]، مجالس [[عزای امام حسین]]{{ع}} عامل فوق العاده نیرومندی برای [[بیداری]] [[مردم]] است و راه و رسمی است که آن حضرت آن را به [[پیروان]] خود آموخته تا ضامن تداوم و بقای اسلام باشد. اهمیت برپایی این مجالس و رمز تأکید [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر حفظ آن، آنگاه روشنتر میشود که ملاحظه کنیم [[شیعیان]] در عصر صدور این [[روایات]] به شدت در [[انزوا]] به سر میبردند و تحت فشارهای گوناگون [[حکومت امویان]] و [[عباسیان]] چنان گرفتار بودند که [[قدرت]] بر انجام کوچکترین فعالیت و حرکت [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نداشتند و چیزی نمانده بود که به کلی منقرض شوند ولی مجالس عزای امام حسین{{ع}} آنان را نجات داد و در پناه آن، [[تشکل]] و انسجام تازهای یافتند و به صورت قدرتی چشمگیر در صحنه [[جامعه اسلامی]] ظاهر شده و باقی ماندند. | ||
اهمیت برپایی این مجالس و رمز تأکید [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر حفظ آن، آنگاه روشنتر میشود که ملاحظه کنیم [[شیعیان]] در عصر صدور این [[روایات]] به شدت در [[انزوا]] به سر میبردند و تحت فشارهای گوناگون [[حکومت امویان]] و [[عباسیان]] چنان گرفتار بودند که [[قدرت]] بر انجام کوچکترین فعالیت و حرکت [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نداشتند و چیزی نمانده بود که به کلی منقرض شوند ولی مجالس عزای امام حسین{{ع}} آنان را نجات داد و در | |||
به همین دلیل، برپایی این مجالس در [[روایات]] به عنوان «احیای امر اهل بیت{{عم}}» تعبیر شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در مورد این گونه مجالس فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحْيُوا أَمْرَنَا}}؛ «این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق [[مکتب]] ما را زنده بدارید!»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۱- ۳۹۲، ح۲.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] بنیانگذار [[نظام جمهوری اسلامی]] در تعبیر جامعی میفرماید: «همه ما باید بدانیم که آنچه موجب [[وحدت]] بین [[مسلمین]] است، این مراسم [[سیاسی]]، [[مراسم عزاداری]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} به ویژه سید مظلومان و [[سرور]] [[شهیدان]] [[حضرت اباعبدالله الحسین]]{{ع}} است که حافظ [[ملیت]] مسلمین به ویژه [[شیعیان]] [[ائمه اثنی عشر]]{{عم}} میباشد»<ref>وصیت نامه الهی- سیاسی امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۶۹.</ref> | |||
=== حتی غیر [[مسلمانان]] هم به این امر اعتراف دارند === | |||
«ژوزف فرانسوی» در کتاب «[[اسلام]] و مسلمانان» ضمن اشاره به اندک بودن شمار شیعیان در قرون اولیه اسلام، به خاطر عدم دسترسی آنان به [[حکومت]]، و [[ظلم و ستم]] [[حاکمان]] بر آنان و [[قتل]] و [[غارت]] اموالشان در تحلیل جالبی مینویسد: «یکی از [[امامان شیعه]]، آنان را دستور [[تقیه]] داد تا جانشان از گزند [[بیگانگان]] محفوظ باشد و همین امر باعث شد شیعیان کمکم [[قدرت]] پیدا کنند و این بار [[دشمن]] بهانهای نیافت تا به واسطه آن شیعیان را بکشد و اموالشان را غارت نماید. شیعیان مجالس و محافل مخفیانهای را تشکیل دادند و بر مصائب حسین{{ع}} [[گریه]] میکردند. این [[عاطفه]] و توجه [[قلبی]] در دلهای شیعیان استحکام یافت و کمکم زیاد شد و [[پیشرفت]] کردند... . | |||
بزرگترین عامل این پیشرفت برپا کردن [[عزاداری]] حسین{{ع}} است که دیگران را به سوی [[مذهب شیعه]] [[دعوت]] میکند... هر یک از شیعیان در [[حقیقت]] [[مردم]] را به سوی [[مذهب]] خود میخوانند بیآنکه مسلمانان دیگر متوجه بشوند. بلکه خود شیعیان هم (شاید) به فایدهای که در این کارهایشان وجود دارد متوجه نیستند و [[گمان]] میکنند تنها [[ثواب]] [[اخروی]] کسب میکنند»<ref>به نقل از فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی{{ع}}، علامه سید عبدالحسین شرف الدین، ترجمه علی صحت، ص۹۲.</ref>. | |||
«ماربین» مورخ آلمانی نیز در کتاب «[[سیاست]] [[اسلامی]]» میگوید: «من معتقدم رمز بقا و [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[تکامل]] [[مسلمانان]] به سبب [[شهید]] شدن حسین{{ع}} و آن رویدادهای غمانگیز میباشد و [[یقین]] دارم که سیاست عاقلانه مسلمانان و اجرای برنامههای [[زندگی]] ساز آنان به واسطه [[عزاداری]] حسین{{ع}} بوده است»<ref>فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی{{ع}}، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۷۰.</ref> | |||
=== | === [[بسیج]] تودهها === | ||
[[ائمه اطهار]]{{عم}} با تأکید بر برگزاری [[مراسم عزاداری]] [[حسینی]]{{ع}}، برنامه آن حضرت را «محوری» برای [[وحدت]] [[مردم]] قرار دادند. به گونهای که امروزه در ایام شهادتش میلیونها [[انسان]] با [[اختلاف]] طبقات و نژاد و [[مذهب]] در هر کوی و برزن به عزاداری آن حضرت به پاخاسته و گرد بیرق حسینی [[اجتماع]] میکنند. | |||
هر ملتی برای بقا و [[موفقیت]] خویش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون [[شک]] بهترین عامل وحدت [[پیروان اهل بیت]]{{عم}} که با کمترین زحمت و کمترین هزینه میتواند تودههای میلیونی را حول یک محور جمع کند، همین مراسم عزاداری حسینی است. به یقین اگر ملتی از چنین قدرتی برخوردار باشد که بتواند در کوتاهترین فرصت و با کمترین [[تبلیغات]]، نیروهای متفرق خویش را گردآوری کرده و سازماندهی کند، میتواند هر مانعی را از سر راه پیشرفت خود بردارد. | |||
هر ملتی برای بقا و [[موفقیت]] خویش محتاج به | |||
در واقع ائمه اطهار{{عم}} با ترغیب مردم به اقامه [[مجالس حسینی]] از پراکندگی نیروها جلوگیری به عمل آوردند و تودههای متفرق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان آنها [[قدرت]] عظیمی را به وجود آوردند. | |||
همین نویسنده آلمانی میگوید: | حرکت خودجوش میلیونی مردم [[مسلمان]] [[ایران]] در [[نهضت]] شکوهمند [[انقلاب اسلامی]] در [[ماه محرم]] و صفر به ویژه روزهای [[تاسوعا]] و [[عاشورا]] که لرزه بر اندام [[طاغوتیان]] میانداخت سرّ تأکید ائمه اطهار{{عم}} بر محور قراردادن [[امام حسین]]{{ع}} را روشنتر میکند. چه بسا اگر ما [[شاهد]] آزادسازی چنین انرژیهای ذخیره شده در این مجالس در [[انقلاب]] نبودیم، شاید ما هم راز تأکید ائمه اطهار{{عم}} بر اقامه این مجالس را کمتر [[درک]] میکردیم. | ||
«هیچ چیز مانند عزاداری حسینی نتوانست [[بیداری]] [[سیاسی]] در [[مسلمانان]] ایجاد کند»<ref>به نقل از سیاسه الحسینیه، ص۴۴. جالب است بدانیم که اخیراً کتابی در [[آمریکا]] با نام «نقشهای برای جدایی [[مکاتب الهی]]» منتشر شده است که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر «مایکل برانت» یکی از معاونان سابق [[سازمان]] اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام شده است؛ وی در این [[گفتگو]] به طرحهایی اشاره میکند که علیه شیعیان و [[مذهب شیعه]] [[تدارک]] دیده شده است. در این گفتگو با اشاره به جلسات سرّی [[مقامات]] سازمان سیا و [[نماینده]] سرویس اطلاعاتی [[انگلیس]] آمده است: «ما به این نتیجه رسیدیم که [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]] فقط نتیجه سیاستهای [[اشتباه]] [[شاه]] در مقابله با این [[انقلاب]] نبوده است، بلکه عوامل دیگری مانند... استفاده از [[فرهنگ]] [[شهادت]] دخیل بوده؛ که این فرهنگ از هزار و چهار صد سال پیش توسط نوه [[پیامبر اسلام]] ([[امام حسین]]{{ع}}) به وجود آمده و هر ساله با عزاداری در ایام [[محرم]] این فرهنگ [[ترویج]] و گسترش مییابد». | «ماربین آلمانی» در اثر خود مینویسد: «بی اطلاعی بعضی از تاریخ نویسان ما موجب شد که [[عزاداری]] [[شیعه]] را به [[جنون]] و دیوانگی نسبت دهند؛ ولی اینان گزافه گفته و به شیعه [[تهمت]] زدهاند. ما در میان [[ملل]] و اقوام، مردمی مانند شیعه پرشور و زنده ندیدهایم؛ زیرا [[شیعیان]] به واسطه به پا کردن عزاداری حسینی سیاستهای عاقلانهای را انجام داده و نهضتهای مذهبی ثمر بخشی را به وجود آوردهاند»<ref>به نقل از فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی{{ع}}، سید عبدالحسین شرف الدین، ص۱۰۹.</ref>. همین نویسنده آلمانی میگوید: «هیچ چیز مانند عزاداری حسینی نتوانست [[بیداری]] [[سیاسی]] در [[مسلمانان]] ایجاد کند»<ref>به نقل از سیاسه الحسینیه، ص۴۴. جالب است بدانیم که اخیراً کتابی در [[آمریکا]] با نام «نقشهای برای جدایی [[مکاتب الهی]]» منتشر شده است که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر «مایکل برانت» یکی از معاونان سابق [[سازمان]] اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام شده است؛ وی در این [[گفتگو]] به طرحهایی اشاره میکند که علیه شیعیان و [[مذهب شیعه]] [[تدارک]] دیده شده است. در این گفتگو با اشاره به جلسات سرّی [[مقامات]] سازمان سیا و [[نماینده]] سرویس اطلاعاتی [[انگلیس]] آمده است: «ما به این نتیجه رسیدیم که [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]] فقط نتیجه سیاستهای [[اشتباه]] [[شاه]] در مقابله با این [[انقلاب]] نبوده است، بلکه عوامل دیگری مانند... استفاده از [[فرهنگ]] [[شهادت]] دخیل بوده؛ که این فرهنگ از هزار و چهار صد سال پیش توسط نوه [[پیامبر اسلام]] ([[امام حسین]]{{ع}}) به وجود آمده و هر ساله با عزاداری در ایام [[محرم]] این فرهنگ [[ترویج]] و گسترش مییابد». | ||
سپس برای مقابله با این فرهنگ میگوید: «ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای [[مالی]] از برخی سخنرانان و [[مداحان]] و برگزار کنندگان اصلی این گونه [[مراسم]]، [[عقاید]] و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادت را [[سست]] و [[متزلزل]] کنیم». (روزنامه [[جمهوری اسلامی]]، شماره ۷۲۰۳- ۵/ ۳/ ۸۳- ص۱۶، با تلخیص).</ref>. | سپس برای مقابله با این فرهنگ میگوید: «ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای [[مالی]] از برخی سخنرانان و [[مداحان]] و برگزار کنندگان اصلی این گونه [[مراسم]]، [[عقاید]] و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادت را [[سست]] و [[متزلزل]] کنیم». (روزنامه [[جمهوری اسلامی]]، شماره ۷۲۰۳- ۵/ ۳/ ۸۳- ص۱۶، با تلخیص).</ref>. | ||
[[مخالفت]] | [[مخالفت]] دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلی کشاندن آن، حتی [[اقدام]] آنان بر انهدام [[قبر امام حسین]]{{ع}} و مانع شدن از [[زیارت قبر]] آن حضرت<ref>رجوع شود به: تتمّه المنتهی، ص۳۲۴- ۲۳۷.</ref>، خود [[شاهد]] دیگری است که [[حکومتها]] تا چه اندازه از این نیروی عظیم [[وحشت]] داشته و دارند. | ||
امروزه وحشتی که در [[دل]] | امروزه وحشتی که در [[دل]] دشمنان دین از برپایی این مجالس افتاده است بر کسی پوشیده نیست، تا جایی که گاه با وارد کردن اتهامات ناروا بر [[شیعیان]] از طریق وابستگان داخلی خویش و گاه با برانگیختن دیکتاتورهای دست نشانده خویش، امثال رضاخان و گاه با بیمحتوا ساختن چنین مجالسی، برای ریشهکن کردن [[شعائر]] [[حسینی]] تلاش کرده و میکنند. | ||
با نگاهی گذرا به | با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام بعد از [[حادثه کربلا]] میبینیم این مجالس و پیامهای [[عاشورایی]] تا چه اندازه [[سرمشق]] قیامهای [[مجاهدان]] راه [[خداوند]] در مقابل گردنکشان و [[طاغوتیان]] بوده است. | ||
به [[راستی]] اگر از این مجالس همه [[مسلمین]] به نحو شایستهای بهرهبرداری میکردند و با این عامل [[قوی]]، [[پلیدیها]] و آلودگیهای [[اجتماعی]] محیط خویش را پاکسازی مینمودند، آیا [[ستمگران]] میتوانستند بر [[سرزمینهای اسلامی]] [[سلطه]] پیدا کنند؟ و آیا اگر با احیای این مجالس، [[پیام]] و [[حماسه عاشورا]] همواره زنده میماند، دست | |||
به [[راستی]] اگر از این مجالس همه [[مسلمین]] به نحو شایستهای بهرهبرداری میکردند و با این عامل [[قوی]]، [[پلیدیها]] و آلودگیهای [[اجتماعی]] محیط خویش را پاکسازی مینمودند، آیا [[ستمگران]] میتوانستند بر [[سرزمینهای اسلامی]] [[سلطه]] پیدا کنند؟ و آیا اگر با احیای این مجالس، [[پیام]] و [[حماسه عاشورا]] همواره زنده میماند، دست چپاولگران برای [[غارت]] ثروتهای [[کشورهای اسلامی]] به سوی آنان دراز میشد؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۷۰.</ref> | |||
=== [[خودسازی]] و [[تربیت دینی]] (الگوپذیری) === | |||
مجالس [[عزای امام حسین]]{{ع}} مجالس تحول [[روحی]] و مرکز [[تربیت]] و [[تزکیه نفس]] است. در این مجالس مردمی که با [[گریه]] بر مظلومیت امام حسین{{ع}} آن حضرت را [[الگو]] قرار میدهند، در واقع زمینه تطبیق [[اعمال]] و [[کردار]] خویش و همرنگی و سنخیت خود را با سیره عملی آن حضرت فراهم میسازند. | |||
تأثیر عمیق این مجالس به قدری است که افراد زیادی در این مجالس، دگرگونی عمیقی یافته و تصمیم بر [[ترک گناه]] و [[معصیت]] میگیرند، و چه بسا اشخاص [[گمراهی]] که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه [[نجات]] را پیدا میکنند. این مجالس به [[آدمی]] درس [[عزت]]، [[آزادگی]]، [[ایثار]]، [[فداکاری]] و درس [[تقوی]] و [[اخلاق]] میآموزد. این مجالس مهد پرورش انسانهای حقطلب و عدالتگستر و [[شجاع]] است. | |||
اضافه بر این، در طول [[تاریخ]] این جلسات به مثابه کلاسهای درس برای تودههای [[مردم]] بوده است و آنان را با معارف و [[حقایق]] [[دینی]]، تاریخ، رجال، [[احکام]] و موضوعات گوناگون دیگر آشنا میکرده است، و یکی از مؤثرترین پایگاههای [[خودسازی]] و [[تهذیب]] [[نفوس]] و [[تربیت]] اخلاق بوده است. | |||
ماربین آلمانی در این زمینه میگوید: «مادامی که این روش و خصلت (برپایی مجالس [[سوگواری]]) در میان [[مسلمانان]] وجود دارد هرگز تن به [[خواری]] نمیدهند و تحت [[اسارت]] کسی نمیروند... [[شیعیان]] در [[حقیقت]] از این راه به همدیگر درس [[جوانمردی]] و [[شجاعت]] [[تعلیم]] میدهند»<ref>به نقل از: فلسفه شهادت و عزاداری، ص۱۰۹.</ref>. [[ائمه اطهار]]{{عم}} با گشودن این باب، و [[تشویق]] مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این [[دانشگاه]] [[حسینی]] [[دعوت]] کردند. | |||
شور و هیجان [[جوانان]] بسیجی در جبهههای [[نبرد]] در [[جنگ]] تحمیلی هشت ساله به ویژه در شبهای عملیات و لحظه شماری آنان برای [[فداکاری]] و [[ایثار]] و نیل به [[شهادت]]، [[گواه]] روشنی بر تأثیر عمیق [[مجالس حسینی]] است. این است که اگر این مجالس را «مجالس تأسّی و الگوپذیری» بنامیم بیراهه نرفتهایم. | |||
مرحوم [[فیض کاشانی]] در کتاب «محجه [[البیضاء]]» در توضیح [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} {{عربی|عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ}}؛ «به هنگام یاد [[صالحان]] [[رحمت الهی]] نازل میشود». با اشاره به مسئله تأثیرپذیری [[انسان]] از محیط [[اجتماعی]] و الگوهای شایسته، در بیان علت نزول رحمت به هنگام یاد صالحان، مینویسد: «چون ذکر صالحان و طرح صلاحیتهای [[اخلاقی]] آنان باعث میشود که انسان از آنها [[الگو]] بگیرد و با تحت تأثیر واقع شدن، به آنها [[تأسی]] و [[اقتدا]] کند و زمینه صلاحیت و برخورداری از [[رحمت]] [[پروردگار]] را برای خود فراهم سازد»<ref>محجه البیضاء، ج۴، ص۱۷.</ref>. | |||
[[ثقه الاسلام کلینی]] و [[شیخ الطایفه]] [[شیخ طوسی]] در حدیث معتبر از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کردهاند: {{متن حدیث|قَالَ: قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى}}؛ «پدرم به من فرمود: ای جعفر! مقداری از مالم را (پس از وفاتم) برای برپایی مجلس [[سوگواری]] برایم در ایام [[حج]] در [[منی]] اختصاص بده»<ref>کافی، ج۵، ص۱۱۷؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۵۸.</ref>. [[صاحب جواهر]] در «کتاب [[طهارت]]» در بیان [[حکمت]] و [[فلسفه]] این [[وصیت]] [[امام باقر]]{{ع}} بیانی دارد که مفادش چنین است: «چون برپایی [[مجالس عزاداری]] و سوگواری [[ائمه]]{{عم}} باعث [[شناخت]] [[فضایل اخلاقی]] آنان و در نتیجه «[[اقتداء]] و تأسّی» [[مردم]] به آن بزرگان است»<ref>جواهر الکلام، ج۴، ص۳۶۶: {{عربی|وَ قَدْ يُسْتَفَادُ مِنْهُ اسْتِحْبَابُ ذَلِكَ إِذَا كَانَ الْمَنْدُوبُ ذَا صِفَاتٍ تَسْتَحِقُّ النَّشْرَ لِيُقْتَدَى بِهَا}}.</ref>؛ لذا احیای نام و [[بزرگداشت]] خاطره آنان حرکتی پسندیده و عملی مطلوب است<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۷۳.</ref>. | |||
=== تجلیل از [[مجاهدت]] [[امام]]{{ع}} و [[تعظیم شعائر]] === | |||
اساساً سوگواری در [[مرگ]] اشخاص یک نوع [[تعظیم]] و [[احترام]] به آنان و رعایت موقعیت و شخصیتشان محسوب میشود؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|مَيِّتٌ لَا بَوَاكِيَ عَلَيْهِ، لَا إِعْزَازَ لَهُ}}؛ «مردهای که [[گریه]] کنندهای نداشته باشد عزتی ندارد!»<ref>المأساة الحسین{{ع}}، ص۱۱۸.</ref>. | |||
مخصوصاً سوگواری در مرگ مردان [[الهی]]، از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهی بوده و تجلیل از [[عقیده]] و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب میشود. از این رو، [[رسول خدا]]{{صل}} هنگام بازگشت از [[جنگ احد]] وقتی که مشاهده کرد خانوادههای شهدای [[قبیله]] «بنی اشهل» و «بنی [[ظفر]]» برای [[شهیدان]] خود گریه میکنند، ولی عموی بزرگوارش [[حضرت حمزه]] گریه کنندهای ندارد، فرمود: {{متن حدیث|لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ الْيَوْمَ}}؛ «اما امروز [[حمزه]]، گریه کنندهای ندارد!»<ref>استیعاب، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. | |||
[[زنان]] [[مدینه]] با شنیدن این سخن در [[خانه]] حضرت حمزه [[اجتماع]] کرده و به سوگواری پرداختند و بدین وسیله [[شخصیت]] عظیم حضرت حمزه مورد تجلیل و [[تکریم]] قرار گرفت و نیز آنگاه که خبر [[شهادت]] [[جعفر طیار]] در [[جنگ موته]] به مدینه میرسد، [[پیامبر]]{{صل}} برای گفتن تسلیت نخست به خانه جعفر رفت، سپس به [[خانه فاطمه زهرا]]{{س}} آمد، و آن بانوی بزرگ را در حال گریه و [[سوگواری]] دید، فرمود: {{متن حدیث|عَلَى مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِي}}؛ «به [[راستی]] برای شخصیتی چون جعفر باید [[گریه کنندگان]] [[گریه]] کنند!»<ref>بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷۶.</ref>. | |||
[[ | |||
[[قرآن کریم]] در مورد گروهی از [[قوم موسی]] که راه [[تباهی]] و [[فساد]] را در پیش گرفتند و سرانجام در اثر [[نفرین]] آن حضرت به هلاکت رسیدند، آنان را لایق [[تجلیل]] و گریه ندانسته و میفرماید: {{متن قرآن|فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ}}<ref>«آنگاه، نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه مهلت یافتند» سوره دخان، آیه ۲۹.</ref>. از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که لیاقت گریه دیگران را نداشتن نوعی [[حقارت]] و بیارزشی است. از این رو، در سفارشهای [[ائمه اطهار]]{{عم}} میبینیم که میفرمودند: چنان در میان [[مردم]] منشأ آثار خیر و [[برکت]] باشید که بر مرگتان بگریند و از شما تجلیل کنند! | |||
{{متن | |||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ}}؛ «با مردم آنچنان [[معاشرت]] کنید که اگر بمیرید بر [[مرگ]] شما [[اشک]] بریزند و اگر زنده بمانید به شما [[عشق]] بورزند»<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۱۰.</ref>. | |||
{{متن حدیث| | |||
[[ | بنابراین، اقامه [[عزاداری]] برای [[امام حسین]]{{ع}} آن [[شخصیت]] ممتاز و بینظیری که خود از [[خاندان عصمت و طهارت]] بود و از [[اولیای الهی]] و [[امامان معصوم]] است، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهی است که: {{متن قرآن|وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref>. | ||
و | |||
{{متن | |||
چگونه چنین نباشد و حال آنکه [[صفا و مروه]] با این که مکانی بیش نیستند، تنها چون یاد و [[ذکر الهی]] در آنجا زنده میشود، از [[شعائر الهی]] شمرده است؟ {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>. | |||
{{متن قرآن| | |||
به [[یقین]]، امام حسین{{ع}} که تمام هستی خویش را یکجا با [[خداوند]] معامله کرد و با تمام [[اهل بیت]]{{عم}} و [[فرزندان]] در [[قربانگاه]] [[عشق]] قدم نهاد و مخلصانه از همه چیزش در [[راه خدا]] گذشت، از عظیمترین [[شعائر الهی]] است و برپایی [[مجالس عزا]] برای آن حضرت، [[تعظیم]] یکی از بزرگترین شعائر الهی محسوب میشود<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۷۵.</ref>. | |||
به [[یقین]]، امام حسین{{ع}} که تمام هستی خویش را یکجا با [[خداوند]] | |||
== منابع == | == منابع == |