سعدالعشیره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←نقشآفرینی در واقعه موسوم به رده
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
[[عبدالجد بن ربیعة بن حجر حکمی]] - بزرگ بنی الحکم - نیز، از دیگر بزرگان [[سعد العشیره]] بود که همراه با قومش بر [[نبی اکرم]]{{صل}} وارد شد و اسلام آورد.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲</ref> همچنین برخی از اخبار، از [[وفد]] مردی از [[طایفه]] انس الله به نام [[ذباب بن حارث]]، پس از در هم [[شکستن بت]] [[قبیله]] [[سعد العشیره]] به نام فراض (فرّاص)، نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانی]] او حکایت دارد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۳۳۸.</ref>بدین ترتیب از [[سال دهم هجرت]]، رفته رفته [[اسلام]] در قبیله سعد العشیره و [[طوایف]] آن آشکار گردید.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر حکمی]] - بزرگ بنی الحکم - نیز، از دیگر بزرگان [[سعد العشیره]] بود که همراه با قومش بر [[نبی اکرم]]{{صل}} وارد شد و اسلام آورد.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۲</ref> همچنین برخی از اخبار، از [[وفد]] مردی از [[طایفه]] انس الله به نام [[ذباب بن حارث]]، پس از در هم [[شکستن بت]] [[قبیله]] [[سعد العشیره]] به نام فراض (فرّاص)، نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانی]] او حکایت دارد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۳۳۸.</ref>بدین ترتیب از [[سال دهم هجرت]]، رفته رفته [[اسلام]] در قبیله سعد العشیره و [[طوایف]] آن آشکار گردید.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
==نقشآفرینی در واقعه موسوم به رده== | ==عصر خلفای سهگانه== | ||
===نقشآفرینی در واقعه موسوم به رده=== | |||
از حضور [[مردم]] سعد العشیره در جریان موسوم به ارتداد قبایل جز اندک گزارشاتی که از [[ارتداد]] برخی از مردم [[بنی زبید]]، در دست است، اطلاع دقیقی در دست نیست. [[طبری]] هشت [[روایت]] در مورد این حادثه در کتاب خود نقل کرده که هفت روایت آن، به نقل از [[سیف بن عمر تمیمی]] است. در این هفت روایت، [[سیف]] ادعا میکند [[طوایف]] [[مذحج]] به جز [[نخع]] با [[اسود]] بودند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref> در صورت پذیرش این هفت روایت، [[قبیله]] سعد العشیره نیز در شمار [[قبایل]] مخالف و [[عصیانگر]] [[دولت مدینه]] قرار خواهند گرفت. اما با توجه به موقعیت [[ضعیف]] و غیر [[ثقه]] بودن سیف در نزد علمای رجالی، و غیر [[واقعی]] بودن و عدم تطابق گزارشهای او با سایر متون و [[ناسازگاری]] با [[واقعیات]] طبیعی، نمیتوان به روایت سیف [[اعتماد]] کرد، به علاوه، طبری خود در گزارشی دیگر نقل میکند: تنها قبایل [[عنس]] و [[بنوالحارث]] و بنوولیعه (بنو ولیعه از مذحج نیست) به اسود پیوستند و [[رسول خدا]]{{صل}} برای این [[فتنه]] از کمکهای قبایل مراد (مذحج) و [[همدان]] بهره برد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۴۶۴؛ عسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا و اساطیر اخری، ج۲، ص۱۷۲.</ref>-<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref> آنچه مسلم است و [[اخبار]] و گزارشات متعدد نیز آن را [[تأیید]] میکند، ارتداد [[مجدد]] [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و پیوستن او به [[اسود عنسی]] است. وی در ایام مقارن با حضور [[نبی خاتم]]{{صل}} در [[مدینه]]، همراه با بنی زبید و حلیفانش، به [[دلایل]] نامعلومی از [[قوم]] خود سعد العشیره بریده بود و به [[قبیله مراد]] پیوسته بود و با آنها بود تا این که [[مسلمان]] شد. با [[ارتداد]] [[اسود عنسی]] در اواخر ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}} و پیوستن [[مذحجیان]] به او، [[عمرو]] با کسان خود، [[مرتد]] شد و به اسود عنسی پیوست. [[اسود]]، او را به مقابله با [[فروة بن مسیک مرادی]] و یارانش که بر [[اسلام]] [[ثابت قدم]] مانده بودند، فرستاد. آنها یکدیگر را تحت نظر داشتند و گاه همدیگر را با اشعاری هجو میکردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷. نیز ر. ک. ابنهشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۷۲.</ref> تا این که [[ابوبکر]]، سپاهی را به [[فرماندهی]] [[مهاجر بن أبی أمیّۀ]] سوی [[یمن]] گسیل داشت. مهاجر، عمرو را به [[اسارت]] گرفت و نزد ابوبکر فرستاد. وی، در [[مدینه]]، بار دیگر به اسلام بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابنحجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.</ref> البته، لازم به ذکر است که واقعه ارتداد زبیدیان با توجه به برخی [[اخبار]]، در تمام [[طوایف]] این [[قبیله]] شیوع نداشت به گونهای که در برخی گزارشات آمده که به هنگام واقعه [[ارتداد قبایل]]، زبیدیان یمن به توصیه [[عمرو بن حجاج زُبیدی]]، در خواست [[عمرو بن معدی کرب]] جهت پیوستن زبیدیان به مخالفان [[حکومت مدینه]] را رد کردند و بر [[پایبندی]] خود به اسلام تأکید ورزیدند.<ref>ابنحجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | از حضور [[مردم]] سعد العشیره در جریان موسوم به ارتداد قبایل جز اندک گزارشاتی که از [[ارتداد]] برخی از مردم [[بنی زبید]]، در دست است، اطلاع دقیقی در دست نیست. [[طبری]] هشت [[روایت]] در مورد این حادثه در کتاب خود نقل کرده که هفت روایت آن، به نقل از [[سیف بن عمر تمیمی]] است. در این هفت روایت، [[سیف]] ادعا میکند [[طوایف]] [[مذحج]] به جز [[نخع]] با [[اسود]] بودند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref> در صورت پذیرش این هفت روایت، [[قبیله]] سعد العشیره نیز در شمار [[قبایل]] مخالف و [[عصیانگر]] [[دولت مدینه]] قرار خواهند گرفت. اما با توجه به موقعیت [[ضعیف]] و غیر [[ثقه]] بودن سیف در نزد علمای رجالی، و غیر [[واقعی]] بودن و عدم تطابق گزارشهای او با سایر متون و [[ناسازگاری]] با [[واقعیات]] طبیعی، نمیتوان به روایت سیف [[اعتماد]] کرد، به علاوه، طبری خود در گزارشی دیگر نقل میکند: تنها قبایل [[عنس]] و [[بنوالحارث]] و بنوولیعه (بنو ولیعه از مذحج نیست) به اسود پیوستند و [[رسول خدا]]{{صل}} برای این [[فتنه]] از کمکهای قبایل مراد (مذحج) و [[همدان]] بهره برد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۴۶۴؛ عسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا و اساطیر اخری، ج۲، ص۱۷۲.</ref>-<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref> آنچه مسلم است و [[اخبار]] و گزارشات متعدد نیز آن را [[تأیید]] میکند، ارتداد [[مجدد]] [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و پیوستن او به [[اسود عنسی]] است. وی در ایام مقارن با حضور [[نبی خاتم]]{{صل}} در [[مدینه]]، همراه با بنی زبید و حلیفانش، به [[دلایل]] نامعلومی از [[قوم]] خود سعد العشیره بریده بود و به [[قبیله مراد]] پیوسته بود و با آنها بود تا این که [[مسلمان]] شد. با [[ارتداد]] [[اسود عنسی]] در اواخر ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}} و پیوستن [[مذحجیان]] به او، [[عمرو]] با کسان خود، [[مرتد]] شد و به اسود عنسی پیوست. [[اسود]]، او را به مقابله با [[فروة بن مسیک مرادی]] و یارانش که بر [[اسلام]] [[ثابت قدم]] مانده بودند، فرستاد. آنها یکدیگر را تحت نظر داشتند و گاه همدیگر را با اشعاری هجو میکردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷. نیز ر. ک. ابنهشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۷۲.</ref> تا این که [[ابوبکر]]، سپاهی را به [[فرماندهی]] [[مهاجر بن أبی أمیّۀ]] سوی [[یمن]] گسیل داشت. مهاجر، عمرو را به [[اسارت]] گرفت و نزد ابوبکر فرستاد. وی، در [[مدینه]]، بار دیگر به اسلام بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابنحجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.</ref> البته، لازم به ذکر است که واقعه ارتداد زبیدیان با توجه به برخی [[اخبار]]، در تمام [[طوایف]] این [[قبیله]] شیوع نداشت به گونهای که در برخی گزارشات آمده که به هنگام واقعه [[ارتداد قبایل]]، زبیدیان یمن به توصیه [[عمرو بن حجاج زُبیدی]]، در خواست [[عمرو بن معدی کرب]] جهت پیوستن زبیدیان به مخالفان [[حکومت مدینه]] را رد کردند و بر [[پایبندی]] خود به اسلام تأکید ورزیدند.<ref>ابنحجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||