سعدالعشیره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←پانویس) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
===[[اداره ولایات]] و [[امور دیوانی]]=== | ===[[اداره ولایات]] و [[امور دیوانی]]=== | ||
[[جهم بن زحر]]، سرشناترین دست پرورده [[امویان]] از میان [[بنی جعفی]] بود. جهم از [[کارگزاران]] [[آل مُهلَّب]] بود که هم [[زمان]] با [[امارت]] این [[خاندان]] در [[عراق]] و [[ایران]] وارد عرصه [[اداری]] و نظامی شد و مسئولیتهای مهمی از جانب [[آل مهلب]] به وی واگذار شد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref> که آخرین آن [[فرمانروایی]] [[گرگان]] بود. جهم چنان روش جبارانه و [[سختی]] را بر [[مردم]] [[تحمیل]] کرد که اهالی گرگان او را از [[ولایت]] خود بیرون راندند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۵۱-۲۵۴.</ref> جهم پس از این، به [[خراسان]] رفت و در کنار قتیبه بود. ولی هنگامی که قتیبه مغضوب [[خلیفه]] و [[اعراب]] شد، در کشتن وی و ربودن [[دارایی]] هایش [[همکاری]] کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۰۹-۴۱۰؛ نرشخی، تاریخ بخارا، ص۱۶۶.</ref> سرانجام در حالی که جهم دوباره بر مصدر فرمانروایی گرگان تکیه زده بود؛ به خاطر خودسری و [[سختگیری]] بر مردم دستگیر و [[زندانی]] شد<ref>ابن خلدون، العبر، ترجمه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> و بر اثر [[شکنجه]] در سال ۹۸ درگذشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۸۱.</ref> جهم بن بکر، [[زائدة بن خارجه]] و [[ولید بن عبدالله جعفی]]، هر سه [[والی]] گرگان<ref>سهمی، تاریخ جرجان، ص۵۴-۵۶.</ref> [[عکرمة بن حمیر بن عبدالحارث]] [[حاکم]] [[نهر الملک]] و [[باروسما]] و [[نهر سیر]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۳</ref> و [[عبدالرحمن بن سبره جعفی]]، والی [[اصفهان]] در زمان حجاج<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> از دیگر کارگزاران جعفی در دوره امویان بودند. افزون بر آن، بخشی از [[اخبار]] باارزش درباره اقسام منابع [[درآمد مالی]] امویان در ایالات شرقی، به واسطه بزرگان جعفی [[روایت]] شده است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۲۱.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۳-۱۴.</ref> از میان [[رجال]] دیگر [[بنی سعد العشیره]] که در دستگاه [[حکومت بنی امیه]] شهرتی به هم رسانده بودند، میتوان از [[جراح بن عبدالله بن جعاده حکمی]] یاد کرد. وی نیز بمانند [[جهم بن زحر جعفی]]، از [[کارگزاران]] [[آل مُهلَّب]] بود و از سوی یزید بن مهلب، عهده دار [[حکمرانی خراسان]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ نیز بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۶؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳</ref> گردید. [[عمرو بن عبیدالله بن عمرو بن جابر عائذی]] هم، از دیگر [[کارگزاران اموی]] بود که والیگری ربع [[کوفه]] را از سوی [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] عهده دار گردید.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | [[جهم بن زحر]]، سرشناترین دست پرورده [[امویان]] از میان [[بنی جعفی]] بود. جهم از [[کارگزاران]] [[آل مُهلَّب]] بود که هم [[زمان]] با [[امارت]] این [[خاندان]] در [[عراق]] و [[ایران]] وارد عرصه [[اداری]] و نظامی شد و مسئولیتهای مهمی از جانب [[آل مهلب]] به وی واگذار شد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref> که آخرین آن [[فرمانروایی]] [[گرگان]] بود. جهم چنان روش جبارانه و [[سختی]] را بر [[مردم]] [[تحمیل]] کرد که اهالی گرگان او را از [[ولایت]] خود بیرون راندند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۵۱-۲۵۴.</ref> جهم پس از این، به [[خراسان]] رفت و در کنار قتیبه بود. ولی هنگامی که قتیبه مغضوب [[خلیفه]] و [[اعراب]] شد، در کشتن وی و ربودن [[دارایی]] هایش [[همکاری]] کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۰۹-۴۱۰؛ نرشخی، تاریخ بخارا، ص۱۶۶.</ref> سرانجام در حالی که جهم دوباره بر مصدر فرمانروایی گرگان تکیه زده بود؛ به خاطر خودسری و [[سختگیری]] بر مردم دستگیر و [[زندانی]] شد<ref>ابن خلدون، العبر، ترجمه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> و بر اثر [[شکنجه]] در سال ۹۸ درگذشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۸۱.</ref> جهم بن بکر، [[زائدة بن خارجه]] و [[ولید بن عبدالله جعفی]]، هر سه [[والی]] گرگان<ref>سهمی، تاریخ جرجان، ص۵۴-۵۶.</ref> [[عکرمة بن حمیر بن عبدالحارث]] [[حاکم]] [[نهر الملک]] و [[باروسما]] و [[نهر سیر]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۳</ref> و [[عبدالرحمن بن سبره جعفی]]، والی [[اصفهان]] در زمان حجاج<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> از دیگر کارگزاران جعفی در دوره امویان بودند. افزون بر آن، بخشی از [[اخبار]] باارزش درباره اقسام منابع [[درآمد مالی]] امویان در ایالات شرقی، به واسطه بزرگان جعفی [[روایت]] شده است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۲۱.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۳-۱۴.</ref> از میان [[رجال]] دیگر [[بنی سعد العشیره]] که در دستگاه [[حکومت بنی امیه]] شهرتی به هم رسانده بودند، میتوان از [[جراح بن عبدالله بن جعاده حکمی]] یاد کرد. وی نیز بمانند [[جهم بن زحر جعفی]]، از [[کارگزاران]] [[آل مُهلَّب]] بود و از سوی یزید بن مهلب، عهده دار [[حکمرانی خراسان]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ نیز بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۶؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳</ref> گردید. [[عمرو بن عبیدالله بن عمرو بن جابر عائذی]] هم، از دیگر [[کارگزاران اموی]] بود که والیگری ربع [[کوفه]] را از سوی [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] عهده دار گردید.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
==مواضع [[قبیله]] [[سعد العشیره]] در [[رویارویی]] با [[جنبشهای اجتماعی]] - مذهبی== | |||
[[روح جمعی]] [[حاکم]] بر [[اشرافیت]] [[قبایل]] [[عربی]]، بر محور منفعتگرایی، [[برتری]] جویی و [[جاهطلبی]] بود، ولی در میان [[رهبران]] و نام آوران قبیله [[سعدالعشیره]]، کسانی بودند که گرایشهای [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] گوناگون و گاه ناهمسان با دیگر افراد قبیله داشتند. این مهم به ویژه در رویارویی با برخی دگرگونیهای [[اجتماعی]] و جریانهای سیاسی و مذهبی بیشتر نمود یافته است. در ادامه مواضع فردی و قبیلهای سعد العشیره و در رأس آن، [[طایفه]] [[جعفی]] و سهم این قبیله در پیشامدهای این [[روزگار]] تبیین و ارزیابی میگردد: | |||
===[[تقابل]] اشرافیت قبیلهای با [[حجر بن عدی]]=== | |||
[[اخبار]] موجود درباره مواضع قبیله سعد العشیره و [[طوایف]] آن در این رخداد، اندک است؛ ولی اشرافیت قبیله، به طور حتم در رویارویی با [[حجر]] قرار داشته است. با توجه به ماهیت [[عدالت]] جویانه و [[حق]] طلبانه این [[جنبش]]؛ موضع بزرگان سعد العشیره و به طور خاص جعفیِ هواخواه [[امویان]]، به طور حتم در رویارویی با حجر قرار داشت و آنان در جهت نشان دادن [[همسویی]] و [[همبستگی]] با [[حکومت بنی امیه]] و ایجاد پشتگرمی و تأمین [[آسودگی]] فردی و قومی خود در [[عراق]]، به [[یقین]] با حجر و یارانش [[ستیز]] کرده و با [[برانگیختن]] [[عواطف]] قومی و فشار [[افکار]] همگانی زمینههای پراکندگی آنها را فراهم آوردند. این مهم بیش از هر چیز با [[روحیه]] [[منفعتطلبی]]، [[خود محوری]] و قبیلهگرایی عربی [[قرابت]] داشت و ازاین رو تقویت [[بنی امیه]] و گروههای وابسته به [[قدرت]] از پیامدهای آن به شمار میرفت. به عنوان نمونه، در جریان مقابله با حجر، استشهادی علیه وی فراهم آمد که در میان امضاء کنندگان آن نام [[کریب بن سلمه]]، [[عبدالرحمن بن ابی سبره]] و [[زحر بن قیس]] از [[بنی جُعفی]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۷۰.</ref> و [[عمرو بن حجاج]] از بنی زُبید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴.</ref>به چشم میخورد. بر اساس این متن، [[شاهدان]] [[تأیید]] کردند که [[حجر]] علیه [[عثمان]] سخن گفته، [[خلیفه]] را [[خلع]] کرده، به [[خدا]] [[کفر]] ورزیده<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴.</ref> و [[مردم]] را به [[فتنه]] جویی و شکستن [[بیعت با خلیفه]] [[دعوت]] کرده است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> با این حال، مواضع فردی برخی از اعضای [[قبیله]] [[سعد العشیره]] - مانند [[سلامة بن ثمامة بن شراحیل]] - <ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۵.</ref>در [[همراهی]] با [[قیام]] حجر را نیز نباید از نظر دور داشت.<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۴-۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
===مواضع دوگانه سعد العشیره در [[قیام حسینی]]{{ع}}=== | |||
مواضع فردی و قبیلهای سعد العشیره در این [[حماسه]] پرشکوه در قالب کارکرد دو شاخه عمده و تأثیرگذار آن یعنی [[جعفی]] و [[بنی زبید]] قابل بررسی است. مواضع فردی و قبیلهای جعفی در قبال این حادثه عظیم، موضعی کاملاً دو سویه بود. چرایی این امر را باید در پیشینه [[سیاسی]] و جهت گیریهای [[فکری]] این قبیله جست که در جهت همراهی با [[امویان]] و [[پاسداری]] از [[روح]] قبیلهای و در قالب [[عثمانی]] گری نمود یافته بود. از سویی مواضع فردی جعفی هم دوسویه بوده و برخی از بزرگان این قبیله با این قیام، همراهی و گروهی دیگر در زمره [[فرماندهان]] [[عراق]]، در برابر با آن حضرت بودند. موضع بنی زبید هم در قبال این واقعه، چندان تفاوتی با جعفی نداشت. آنان بمانند [[بنی جعفی]] از بعد عملکرد قبیلهای، کارکردی کاملاً همسو با امویان، اما از جهت مواضع فردی، موضعی منفعلانه اتخاذ نموده بودند؛ خصوص آنکه [[رییس]] [[قبیله مذحج]] از ایشان - یعنی [[زبید]] - بود. دلیل آن هم دیده نشدن اثری از نسبت [[زبیدی]] در میان اسامی شهدای مذحجی [[واقعه کربلا]] -که به حیث تعداد تقریباً ده در صد [[اصحاب]] [[سیدالشهداء]]{{ع}}<ref>بر فرض این که تعداد شهدای کربلا ۷۲ تن باشد.</ref> را در [[کربلا]] تشکیل داده بودند،-<ref>شهدای مذحج در جریان کربلا عبارتند از:هانی بن عروه مرادی، حجاج بن مسروق جعفی، زید بن معقل جعفی(یزید بن مغفل جعفی)، عمرو بن مطاع جعفی، عمیر بن عبد الله مذحجی، مجمع بن عبد الله عائذی مذحجی و پسرش عائذ، نافع بن هلال جملی مرادی و واضح غلام ترک حارث مذحجی.</ref> است. به علاوه این که، سهم ناچیز [[قبیله]] بزرگ [[مذحج]] با تمام [[قبایل]] و طوایفش اعم از بنی [[سعد العشیره]] و دیگران از [[سرهای شهدای کربلا]] که تعداد آن را تنها هفت سر از جمیع [[سرهای شهدا]] گفتهاند،<ref>أبومخنف، مقتل الحسین{{ع}}، ص۲۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۶۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۷.</ref>حاکی از حضور اندک این دسته در عرصه میدان کربلا دارد؛ هر چند تعداد حاضران آنها هم در جمع [[یاران]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} هم چندان چشمگیر نیست. با این حال، مردانِ سعد العشیره همراه با [[امام حسین]]{{ع}}، از نام آوران [[عراق]] بودند و گرایشهای [[شیعی]] آنها اعم از [[شیعه]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] آشکار و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} را به عنوان [[جانشینان]] [[منصوب]] آن حضرت و [[واجب الاطاعه]] میدانستند. این گروه افزون بر [[همکاری]] در [[حماسه]] [[ظلم]] [[ستیز]] آن حضرت، در زمره [[شهدای کربلا]] قرار داشتند. شناختهترین ایشان [[حجاج بن مسروق جعفی]] است که با شنیدن خبر [[خروج امام حسین]]{{ع}} از [[مدینه]]، از [[کوفه]] رهسپار [[حجاز]] شد و آن حضرت را در سرای [[بنی مقاتل]] دیدار کرد. حجاج از سوی [[امام]] [[مأموریت]] یافت تا [[عبیدالله بن حر جعفی]] را - که از کوفه خارج شده بود - به سوی آن حضرت [[دعوت]] کند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۳.</ref> ولی عبیدالله، حجاج را باز گرداند و گفت: من به خاطر اکراهی که داشتم از کوفه بیرون آمدم.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۰۷.</ref> عبیدالله به سبب گرایشهای [[عثمانی]]، از [[همراهی با امام]] سر باز زد. حجاج، سرانجام در عاشورای سال۶۱ [[هجری]] در [[نبرد]] با [[کوفیان]] به [[شهادت]] رسید.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۹.</ref> [[زید بن معقل]]<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۰۰.</ref> و به قولی [[یزید بن مغفل مذحجی جعفی]]،<ref>صفری فروشانی، کوفه از پیدایش تا عاشورا، ص۲۹۴.</ref> [[نافع بن هلال جملی]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۱؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۷.</ref> [[عمرو بن مطاع جعفی]]،<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۷.</ref> [[مجمع بن عبدالله عائذی]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۹</ref> و پسرش [[عائذ]]<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۴۷.</ref> و یزید بن [[مُهاجر]]<ref>خوارزمی، المناقب، ج۲، ص۲۰.</ref> از دیگر شهدای [[سعد العشیره]] در این حادثه بودند. | |||
علی رغم همراهیهای فردی [[رجال]] سعد العشیره با [[قیام حسین بن علی]]{{ع}}، - همان گونه که گفته شد، - مواضع قومی و [[اشرافیت]] قبیلهای [[طوایف]] سعد العشیره در [[رویارویی]] با آن حضرت قرار داشت. نخستین خبر درباره [[زحر بن قیس جعفی]] یکی از رؤسای [[جعفی]] است که از سوی [[عبیدالله بن زیاد]] [[مأموریت]] داشت تا مانع پیوستن [[کوفیان]] به [[امام]] شود.<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ص۱۰۰.</ref> پیرو همین اشرافیت قبیلهای بود که [[عبدالرحمن بن ابی سبره جعفی]] [[فرماندهی]] آنها را در میدان [[کربلا]] بر عهده داشت.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۰-۹۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۲۲-۴۲۳.</ref> اشراف [[بنی زبید]] هم بمانند [[جعفیها]] در مواجهه با این واقعه، موضعی کاملاً همسو با [[امویان]] داشتند. امویان پس از شهادت [[هانی بن عروه]]، [[ریاست]] [[قبیله مذحج]] را به [[عمرو بن حجاج زبیدی]] سپردند و او را [[مأمور]] کردند تا با عشیرهاش به [[جنگ]] [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} برود. اما جز عدهای معدود - همچون [[ابوالخندق جعفی]]، [[سالم بن خیثمه جعفی]]، [[صالح بن وهب جعفی]]،<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۹.</ref> [[ابوجندب عبدالرحمن جعفی]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۴۴.</ref> و [[قشعم بن عمرو بن یزید جعفی]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۳؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۷.</ref> - کسی از قبیله مذحج او را [[همراهی]] نکرد. [[عمرو بن حجاج]] از کسانی بود که با [[نوشتن نامه به امام حسین]]{{ع}}، از ایشان جهت آمدن به [[کوفه]] [[دعوت]] به عمل آورد؛<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۳۰.</ref> اما با آمدن [[عبیدالله بن زیاد]] به کوفه، [[عمرو بن حجاج]] به [[خدمت]] او در آمد و در کشاندن [[هانی بن عروه]] به قصر و در نتیجه [[اسارت]] و بعد [[شهادت]] او توسط عبیدالله بن زیاد، نقش ایفا کرد.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۶۲؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۴۴.</ref> وی همچنین در پراکنده کردن [[یاران]] [[مسلم بن عقیل]] تلاش بسیار کرد.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۸.</ref> عمرو بن حجاج در [[کربلا]] [[مسئولیت]] ممانعت رسیدن آب به خیام [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} را به عهده گرفت<ref>طبری، تاریخ الطبری،ج۵، ص۴۱۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۷۰.</ref>و در [[روز عاشورا]] به عنوان [[فرمانده]] جناح راست [[لشکر]] کوفه، علیه [[سرور]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} و یارانش به [[کارزار]] پرداخت.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۶؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
===[[قبیله]] [[سعد العشیره]] و [[همراهی]] با [[جنبش توابین]]=== | |||
از حضور قبیله سعد العشیره در [[قیام توابین]] [[اخبار]] چندانی در دست نیست. تنها [[ابن اعثم]] از فردی به نام [[وهب بن زمعۀ جعفی]] نام برده که در هواداری از [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، گروهی از [[شیعیان کوفه]] را جمع کرده و طی خطابهای، افزون بر آشکار ساختن [[جایگاه الهی]] و [[عصمت اهل بیت]]{{ع}}، [[احساس]] [[شرمساری]] خود را از عدم همراهی [[امام حسین]]{{ع}} ابراز کرد. وی همچنین، از [[مردم]] خواست تا با [[عبرت]] از گذشته، [[انتقام]] خونهای ریخته شده در کربلا را از کُشندگان آنها بگیرند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
===سعد العشیره و مواجهه با حرکت مختار ثقفی=== | |||
با توجه به مواضع قبیله سعد العشیره در [[قیام امام حسین]]{{ع}} و دیگر [[جنبشهای اجتماعی]] همسو با آن، نبود قراین و شواهدی مبنی بر همراهی این قبیله با مختار و هم زمانی [[شورش]] [[عبیدالله]] [[جعفی]] با [[قیام مختار]]، به نظر میرسد مواضع اشراف و [[رهبران]] این [[قبیله]] بیشتر در جهت [[تقابل]] با مختار بوده باشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref> برخی [[اخبار]] از حضور فعال [[زحر بن قیس جعفی]] در [[بسیج]] [[قبایل]] در برابر مختار در جنگهای [[کوفه]] و [[نبرد]] [[سبیع]] خبر میدهند. به استناد همین گزارش میتوان دریافت که [[اقدام]] [[زحر]] در هواخواهی از [[امویان]] و [[پشتیبانی]] از [[حمیت]] [[عربی]] بود که با ظهور مختار آسیب دیده بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰.</ref> تا جایی که فرزندش، [[فرات]]، در نبرد سبیع به دست [[سپاهیان]] مختار کشته شد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۲۴.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۷.</ref> [[عبیدالله بن حر جعفی]] نیز از دیگر سران این [[قوم]] بود که علیرغم [[همکاری]] اولیه با [[قیام]]، در ادامه راه همراه با یارانش از قیام کنندگان کناره گرفت و در شمار مخالفان و مبارزان علیه مختار بدل گشت.<ref>ر. ک. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۴ به بعد.</ref> [[عمرو بن حجاج زبیدی]] هم، دیگر [[مرد]] قبیله [[سعد العشیره]] بود که نقش آفرین جریان [[قیام مختار ثقفی]] گردید. وی، به هنگام شکلگیری [[قیام مختار]]، به تحریک [[عبدالله بن مطیع]] - گماشته [[عبدالله بن زبیر]] بر کوفه - پرداخت و از سوی او [[فرماندهی]] دو هزار نفر را در [[جنگ]] با مختار برعهده گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، صص۲۸-۲۹؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳.</ref> او همچنین در "[[یوم]] السبیع" به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و [[مسئولیت]] جنگ در محله مراد را به عهده گرفت؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸.</ref> اما با قبول [[شکست]] در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه [[شراف]] و [[واقصه]] را در پیش گرفت و از آن پس دیگر خبری از او نشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.</ref> اما، علیرغم مواضع اشراف [[طوایف]] بزرگ سعد العشیره در مقابله با مختار و دیگر [[قیام]] کنندگان، نباید از نقش مؤثر و بزرگ طیف دیگر [[مذحجیان]] -از جمله زبیدیان و دیگر اعضای [[قبیله]] [[سعدالعشیره]]- در [[حمایت]] از [[قیام مختار]] [[غفلت]] کرد و نقش بزرگ و بسزای این گروه از مذحجیان -از جمله عبدالله بن مجمّع بن عبدالله بن مجمّع -از [[شهدای کربلا]]- که در [[همراهی]] با مختار به [[شهادت]] رسید-<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref> را در ایجاد و استمرار قیام نادیده انگاشت.<ref>ر. ک. طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۹-۴۰و ۸۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |