پرش به محتوا

اراده انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
در آثار [[کلامی]]، هم از "[[اراده الهی]]" بحث شده است و هم از "[[اراده]] انسانی". [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] [[اسلامی]] [[اراده]] [[انسان]] را از [[شئون]] [[نفس]] و در زمره کیفیات یا [[افعال]] آن دانسته‌اند. همچنین آنان برای فعل ارادی، مبادی و مراحلی را معتقدند که در شماره و ترتیب آنها اختلاف‌نظر است<ref>جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «اراده الهی».</ref>.
در آثار [[کلامی]]، هم از «[[اراده الهی]]» بحث شده است و هم از «[[اراده انسانی]]». [[متکلمان]] و [[فیلسوفان اسلامی]] [[اراده انسان]] را از [[شئون]] نفس و در زمره کیفیات یا [[افعال]] آن دانسته‌اند. همچنین آنان برای فعل ارادی، مبادی و مراحلی را معتقدند که در شماره و ترتیب آنها اختلاف‌نظر است<ref>جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «اراده الهی».</ref>.


"[[اراده]]" میل بسیار شدید و قوه و نیرویی درونی است که به [[عقل انسان]] وابسته است؛ ولی از [[شئون]] [[عقل]] و عین [[عقل]] نیست. [[انسان]] با [[اراده]]، خودش را از تأثیر نیروهای بیرونی خارج و مستقل می‌‌کند. هر مقدار که [[اراده]] قوی‌تر باشد، بر [[اختیار]] او افزوده می‌‌شود و [[انسان]] بیشتر مالک [[نفس]] و کار و [[سرنوشت]] خود می‌‌گردد؛ برخلاف "میل"، که به طبیعت [[انسان]] وابسته است و از نوع کشش و جاذبه است و جنبه بیرونی دارد، یعنی میل، رابطه‌ای است بین [[انسان]] و شیء خارجی که آن شیء، [[انسان]] را به سوی خودش می‌‌کشد؛ مثل [[آدم]] گرسنه که میل به غذا دارد. بنابراین، میل جاذبه‌ای است که [[انسان]] را به طرف خود می‌‌کشد و هر اندازه که میل شدیدتر باشد، [[اختیار]] از [[انسان]] راحت‌تر سلب می‌‌گردد، یعنی [[انسان]] در اختیارِ یک [[قدرت]] بیرونی است.
«[[اراده]]» میل بسیار شدید و [[قوه]] و نیرویی درونی است که به [[عقل انسان]] وابسته است؛ ولی از شئون [[عقل]] و عین عقل نیست. [[انسان]] با اراده، خودش را از تأثیر نیروهای بیرونی خارج و مستقل می‌‌کند. هر مقدار که اراده قوی‌تر باشد، بر [[اختیار]] او افزوده می‌‌شود و انسان بیشتر مالک نفس و کار و [[سرنوشت]] خود می‌‌گردد؛ برخلاف «میل»، که به [[طبیعت انسان]] وابسته است و از نوع کشش و [[جاذبه]] است و جنبه بیرونی دارد، یعنی میل، رابطه‌ای است بین انسان و شیء خارجی که آن شیء، انسان را به سوی خودش می‌‌کشد؛ مثل [[آدم]] گرسنه که میل به غذا دارد. بنابراین، میل جاذبه‌ای است که انسان را به طرف خود می‌‌کشد و هر اندازه که میل شدیدتر باشد، اختیار از انسان راحت‌تر سلب می‌‌گردد، یعنی انسان در اختیارِ یک [[قدرت]] بیرونی است.


میل قوه مجریه طبیعت است و [[اراده]] قوه مجریه [[عقل]] است. [[اراده]]، نیروی دیگری است در [[انسان]]. چه بسیار [[صاحب]] عقل‌های [[قوی]] و نیرومند که [[اراده]] آنها ضعیف است و چه بسیار [[صاحب]] اراده‌های [[قوی]] که عقلشان ضعیف است. اینها دو قوه است؛ اما با دو کارکرد متفاوت.
میل [[قوه مجریه]] [[طبیعت]] است و اراده قوه مجریه عقل است. اراده، نیروی دیگری است در انسان. چه بسیار صاحب عقل‌های [[قوی]] و نیرومند که اراده آنها [[ضعیف]] است و چه بسیار صاحب اراده‌های قوی که عقلشان ضعیف است. اینها دو قوه است؛ اما با دو کارکرد متفاوت.


کار [[اراده]] این است که طرح‌های [[عقل]] را اجرا می‌‌کند. گاهی [[عقل انسان]] به چیزی [[حکم]] می‌‌کند که در حال حاضر هیچ‌گونه میلی نسبت به آن وجود ندارد، یعنی [[تمایلات]]، همه در جهت عکس است. میل اساساً نسبت به [[آینده]] حساس نیست؛ اما در [[عقل]] قضیه متفاوت است؛ یعنی بعد از اینکه [[انسان]] میان [[کارها]] [[اندیشه]] و [[محاسبه]] و سبک و سنگین می‌‌کند، با [[عقل]] خودش [[مصلحت‌ها]] و مفسده‌ها را با یکدیگر می‌‌سنجد و بعد تشخیص می‌‌دهد که اصلح و بهتر کدام است. لذا بسیاری از اوقات، آنچه [[عقل]] [[مصلحت]] می‌‌داند و [[انسان]] [[اراده]] می‌‌کند، طبق [[حکم عقل]] انجام بدهد، ضد میلی است که در وجودش احساس می‌‌کند؛ یعنی گاهی [[انسان]] چیزی را شدیداً مشتاق است، ولی آن را [[اراده]] نمی‌کند؛ چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، یعنی [[شوق]] نیست، ولی [[اراده]] وجود دارد. پس، کاری که ملایم طبع است، مورد [[شوق]] می‌باشد و کاری که ملایم [[عقل]] است، مورد [[اراده]]. لذا، بیشتر تکیه علمای [[اخلاق]] بر مسئله [[اراده]] است. [[اراده]] بر میل‌های [[انسان]] [[حاکم]] است.
کار اراده این است که طرح‌های عقل را [[اجرا]] می‌‌کند. گاهی عقل انسان به چیزی [[حکم]] می‌‌کند که در حال حاضر هیچ‌گونه میلی نسبت به آن وجود ندارد، یعنی [[تمایلات]]، همه در جهت عکس است. میل اساساً نسبت به [[آینده]] حساس نیست؛ اما در عقل قضیه متفاوت است؛ یعنی بعد از اینکه انسان میان [[کارها]] [[اندیشه]] و [[محاسبه]] و سبک و سنگین می‌‌کند، با [[عقل]] خودش [[مصلحت‌ها]] و مفسده‌ها را با یکدیگر می‌‌سنجد و بعد تشخیص می‌‌دهد که [[اصلح]] و بهتر کدام است؛ لذا بسیاری از اوقات، آنچه عقل [[مصلحت]] می‌‌داند و [[انسان]] [[اراده]] می‌‌کند، طبق [[حکم عقل]] انجام بدهد، ضد میلی است که در وجودش [[احساس]] می‌‌کند؛ یعنی گاهی انسان چیزی را شدیداً [[مشتاق]] است، ولی آن را اراده نمی‌کند؛ چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، یعنی [[شوق]] نیست، ولی اراده وجود دارد. پس، کاری که ملایم طبع است، مورد شوق می‌باشد و کاری که ملایم عقل است، مورد اراده؛ لذا، بیشتر تکیه [[علمای اخلاق]] بر مسئله اراده است. اراده بر میل‌های انسان [[حاکم]] است.


بر اساس [[اعتقاد]] آنها، معیار و [[میزان]] [[انسانیت]]، [[اراده]] است. حیوان، موجودی است تابع [[جبر]] غریزه که همان میل‌ها باشد؛ ولی [[انسان]] موجودی است که می‌‌تواند به [[حکم]] [[اراده]] و [[اختیار]] از [[جبر]] غریزه آزاد باشد؛ می‌‌تواند [[اراده]] بکند که ضد میل خودش [[رفتار]] و عمل بکند. پس، [[انسان]] واقعی کسی است که بر خودش مسلط باشد و هر اندازه که [[انسان]] بر خودش مسلط باشد، از جوهر [[انسانیت]] بهره‌مند است. در [[حقیقت]] تسلط بر خود، معیاری برای [[انسانیت]] محسوب می‌‌گردد. مطابق این نظریه، کار [[اخلاقی]] کاری است که ناشی از تسلط یک میل نباشد؛ ولو آن میل عاطفه و [[محبت]] باشد.
بر اساس [[اعتقاد]] آنها، معیار و [[میزان]] [[انسانیت]]، اراده است. [[حیوان]]، موجودی است تابع [[جبر]] [[غریزه]] که همان میل‌ها باشد؛ ولی انسان موجودی است که می‌‌تواند به [[حکم]] اراده و [[اختیار]] از جبر غریزه [[آزاد]] باشد؛ می‌‌تواند اراده بکند که ضد میل خودش [[رفتار]] و عمل بکند. پس، انسان [[واقعی]] کسی است که بر خودش مسلط باشد و هر اندازه که انسان بر خودش مسلط باشد، از جوهر انسانیت بهره‌مند است. در [[حقیقت]] [[تسلط]] بر خود، معیاری برای انسانیت محسوب می‌‌گردد. مطابق این نظریه، کار [[اخلاقی]] کاری است که ناشی از تسلط یک میل نباشد؛ ولو آن میل [[عاطفه]] و [[محبت]] باشد.


لذا نظریه هر حیوانی متحرک بالاراده است، یعنی هر حیوانی با [[اراده]] حرکت، و بر اساس [[اراده]] [[اقدام]] می‌‌کند و [[انسان]] نیز مثل هر حیوانی متحرک بالاراده است" اشتباه است.
لذا نظریه هر حیوانی متحرک بالاراده است، یعنی هر حیوانی با اراده حرکت، و بر اساس اراده [[اقدام]] می‌‌کند و انسان نیز مثل هر حیوانی متحرک بالاراده است" [[اشتباه]] است.


در حیوانات آنچه وجود دارد و مبنای [[اقدام]] است، میل و [[شوق]] است. در [[انسان]] هم یک سلسله میل‌ها و شوق‌ها وجود دارد؛ ولی در [[انسان]] حالت و پدیده‌ای وجود دارد به نام [[اراده]] که این حالت در حیوان وجود ندارد. [[اراده]] هم‌دوش [[عقل]] است، هر جا که [[عقل]] وجود دارد، [[اراده]] وجود نخواهد داشت و آنجا که [[عقل]] نباشد، [[اراده]] هم وجود ندارد. [[انسان]] می‌‌تواند متحرک بالاراده باشد؛ ولی گاهی هم متحرک با [[اراده]] نیست، بلکه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است؛ در حالی که حیوان همیشه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۲۱ - ۳۲۰ و ۳۵۰ - ۳۴۹؛ همو، گفتارهای معنوی، ص۲۳۱ - ۲۳۰، همو، فلسفه اخلاق، ص۴۹ - ۴۷؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۴۳۳.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶ ـ ۲۷.</ref>
در حیوانات آنچه وجود دارد و مبنای اقدام است، میل و شوق است. در انسان هم یک سلسله میل‌ها و شوق‌ها وجود دارد؛ ولی در انسان حالت و پدیده‌ای وجود دارد به نام اراده که این حالت در حیوان وجود ندارد. اراده هم‌دوش عقل است، هر جا که عقل وجود دارد، اراده وجود نخواهد داشت و آنجا که عقل نباشد، [[اراده]] هم وجود ندارد. [[انسان]] می‌‌تواند متحرک بالاراده باشد؛ ولی گاهی هم متحرک با اراده نیست، بلکه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است؛ در حالی که [[حیوان]] همیشه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۲۱ - ۳۲۰ و ۳۵۰ - ۳۴۹؛ همو، گفتارهای معنوی، ص۲۳۱ - ۲۳۰، همو، فلسفه اخلاق، ص۴۹ - ۴۷؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۴۳۳.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۲۶ ـ ۲۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۷٬۹۷۹

ویرایش