|
|
خط ۱۹۰: |
خط ۱۹۰: |
|
| |
|
| درباره [[تاریخ]] [[وفات]] سلمان چند قول وجود دارد تاریخ وفات او را [[سال ۳۵ هجری]] اواخر [[خلافت عثمان]] ذکر کردهاند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ص۹۳-۹۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۲۱.</ref> و عدهای [[سال ۳۶ هجری]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۲۱، ص۴۵۹؛ الذریعه، آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۳۳۲.</ref> در [[زمان]] [[خلافت علی]] {{ع}} ذکر کردهاند و عدهای نیز [[معتقد]] به وفات وی اواخر [[خلافت عمر]] میباشند<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۳۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[سلمان فارسی - عباسی (مقاله)|مقاله «سلمان فارسی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۸۴-۲۸۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.</ref> امروزه [[قبر]] او در نزدیکی ایوان کسری و تیسفون، [[صحن]] و بارگاهی دارد و هر [[روزه]]، [[زوار]] زیادی وی را [[زیارت]] میکنند<ref>ر. ک: [[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سلمان فارسی (مقاله)|سلمان فارسی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۵۶۶ ـ۵۶۷.</ref>. | | درباره [[تاریخ]] [[وفات]] سلمان چند قول وجود دارد تاریخ وفات او را [[سال ۳۵ هجری]] اواخر [[خلافت عثمان]] ذکر کردهاند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ص۹۳-۹۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۲۱.</ref> و عدهای [[سال ۳۶ هجری]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۲۱، ص۴۵۹؛ الذریعه، آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۳۳۲.</ref> در [[زمان]] [[خلافت علی]] {{ع}} ذکر کردهاند و عدهای نیز [[معتقد]] به وفات وی اواخر [[خلافت عمر]] میباشند<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۳۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[سلمان فارسی - عباسی (مقاله)|مقاله «سلمان فارسی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۸۴-۲۸۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.</ref> امروزه [[قبر]] او در نزدیکی ایوان کسری و تیسفون، [[صحن]] و بارگاهی دارد و هر [[روزه]]، [[زوار]] زیادی وی را [[زیارت]] میکنند<ref>ر. ک: [[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سلمان فارسی (مقاله)|سلمان فارسی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۵۶۶ ـ۵۶۷.</ref>. |
|
| |
| ==سلمان فارسی در اصحاب ایرانی ائمه اطهار==
| |
| روزبه، [[ایرانی]] [[آزاده]] و [[اندیشمند]] در [[قریه]] «جی» [[اصفهان]] به [[دنیا]] آمد. خانوادهاش با پیشه دهقانی [[روزگار]] میگذراندند<ref>ابن اسحاق، سیرة النبی{{صل}}، ج۱، ص۱۳۹؛ ابن اسحاق، سیرة النبی{{صل}}، ج۱، ص۱۳۹.</ref>. [[سال]] [[تولد]] او کاملاً مشخص نیست. وی را یکی از «[[معمرین]]» میشمارند و سنش را بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ سال بر میشمرند<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۲۷۱؛ تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۷.</ref>. احتمالاً ولادت او در دهههای بعدی [[حکومت]] انوشیروان؛ یعنی بین سالهای ۵۲۰ تا ۵۷۰ م اتفاق افتاده است.
| |
|
| |
| سلمان در «جی» اصفهان با [[آیین مسیحیت]] آشنا شد و با آنان رفت و آمد میکرد. به همین سبب پدرش او را [[زندانی]] کرد و او را همواره زیر نظر داشت. سپس او را [[نگهبان]] آتشکده جی کرد؛ ولی سلمان از [[انحرافات]] وارد شده در [[دین زرتشت]]، سخت [[انتقاد]] میکرد و این [[دین]] را عامل [[سعادت]] نمیدانست.
| |
|
| |
| سلمان پس از بررسی و آشنایی با [[آیین]] [[مسیح]] و [[گفتگو]] با [[راهبان]] [[مسیحی]]، شیفته [[مسیحیت]] شد و در [[اناجیل]] با نام محمد{{صل}} آشنا شد<ref>بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۵۵.</ref>.
| |
|
| |
| روزبه (سلمان) وقتی به پدرش گفت که آیین و [[نیایش]] [[عیسویان]] بر آیین و نیایش [[زرتشتیان]] [[برتری]] دارد؛ با [[خشم]] پدر مواجه شد. پدر پای او را به زنجیر کشید و او را در [[خانه]] یا در چاهی [[محبوس]] کرد و هر [[روز]] چند قرص کوچک نان برای او میانداخت <ref>ابن اسحاق، سیرة النبی، ج۱، ص۱۴۰؛ طبقات الکبری، ج۴، ص۵۳؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۵۶.</ref>؛ ولی چون او میخواست به مرکز [[مسیحیان]] ([[شام]]) برود، به هر نحو ممکن، زنجیرها را از پای خود در آورد و همراه کاروانی روانه شام شد.
| |
|
| |
| روزبه در مسیر حرکت خود به سوی شام، با تعدادی از راهبان در شهرهای مختلف از جمله رامهرمز، [[موصل]]، [[نصیبین]] و... برخورد کرد. آنها مژده دادند که پس از [[حضرت عیسی]] مسیح{{ع}} [[پیامبری]] به نام «احمد» برانگیخته خواهد شد. برخی از راهبان حتی [[خصوصیات پیامبر]] [[آخر الزمان]] را برشمردند؛ مانند اینکه او در [[سرزمین عرب]] پدید میآید یا در سرزمینی [[مبعوث]] میشود که [[نخل]] میروید و یا اینکه [[پیامبر]] [[هدیه]] قبول میکند اما [[صدقه]] قبول نمیکند و....
| |
|
| |
| این [[پیشگوییها]]، [[آتش]] [[عشق]] او را شعلهور میکرد تا [[عاقبت]] خود را به [[مدینه]] رساند. پیامبر{{صل}} در این [[زمان]] در مدینه بود<ref>سیرة النبی{{صل}}، ج۱، ص۱۲۴؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۲۲.</ref>. [[سلمان]] با [[زیارت پیامبر]] و [[مشاهده]] [[آثار نبوت]] شیفته پیامبر{{صل}} شد.
| |
|
| |
| روزبه به صورت یک برده وارد مدینه شد؛ چون کاروانی که روزبه را با خود به سوی [[یثرب]](مدینه) میآورد، در بین راه، با [[حیله]] و [[فریب]]، او را به [[بندگی]] به یک [[یهودی]] فروختند. او مدتی نزد یک [[زن]] یهودی به بندگی مشغول بود تا پیامبر{{صل}} او را خرید و [[آزاد]] کرد. بیشتر منابع، [[آزادی]] او را در [[سال پنجم هجری]] میدانند<ref>سیرة النبی{{صل}}، ج۱، ص۱۲۴؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۳۴.</ref>.
| |
|
| |
| پیامبر{{صل}} روزبه را پس از آزاد شدن در آغوش گرفت و او را سلمان نامید<ref>بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۵۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۳۷۰.</ref> و بین او و [[ابودرداء]] [[پیمان برادری]] بست<ref>بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۵۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۳۷۰.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص56 - 58.</ref>
| |
|
| |
|
| ==خدمات== | | ==خدمات== |