پرش به محتوا

دیدگاه متکلمان امامیه درباره عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۲۳
خط ۴۰: خط ۴۰:
از سوی دیگر برای حضرت محمد {{صل}} [[عصمت مطلق]] قایل است؛ حتی در مورد گناهان کوچکی که ارتکاب آنها بر دیگر پیامبران رواست. او می‌گوید<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۲۹ - ۳۰.</ref>: من معتقدم پیامبر ما حضرت محمد {{صل}} از کسانی است که از آن [[زمان]] که [[خدا]] او را آفرید تا آن زمان که جانش را گرفت مرتکب گناهی نشد. [[قرآن]] در این باره سخن گفته و [[اخبار]] [[آل محمد]] {{صل}} در این خصوص [[متواتر]] است. سپس او [[آیات]] [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref> را [[شاهد]] می‌آورد تا ثابت کند که هر [[معصیت]] و نسیانی درباره [[رسول خدا]] {{صل}} مردود است. [[شیخ مفید]] در [[مخالفت]] با [[شیخ صدوق]] و [[مشایخ]] [[قم]] بر آن بوده است که [[حضرت محمد]] {{صل}} هرگز در [[نماز]] دچار [[سهو]] نمی‌شده است<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>.
از سوی دیگر برای حضرت محمد {{صل}} [[عصمت مطلق]] قایل است؛ حتی در مورد گناهان کوچکی که ارتکاب آنها بر دیگر پیامبران رواست. او می‌گوید<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۲۹ - ۳۰.</ref>: من معتقدم پیامبر ما حضرت محمد {{صل}} از کسانی است که از آن [[زمان]] که [[خدا]] او را آفرید تا آن زمان که جانش را گرفت مرتکب گناهی نشد. [[قرآن]] در این باره سخن گفته و [[اخبار]] [[آل محمد]] {{صل}} در این خصوص [[متواتر]] است. سپس او [[آیات]] [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref> را [[شاهد]] می‌آورد تا ثابت کند که هر [[معصیت]] و نسیانی درباره [[رسول خدا]] {{صل}} مردود است. [[شیخ مفید]] در [[مخالفت]] با [[شیخ صدوق]] و [[مشایخ]] [[قم]] بر آن بوده است که [[حضرت محمد]] {{صل}} هرگز در [[نماز]] دچار [[سهو]] نمی‌شده است<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>.


سیدِ [[مرتضی]]، [[معتقد]] است: «[[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نه پس از مأمورشدن به [[پیامبری]] و [[امامت]] [[مرتکب گناه]] [[کبیره]] و صغیره‌ای می‌شوند و نه پیش از آن»<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۳.</ref>. این دیدگاه شیخ مفید و سیدِ مرتضی در مورد [[عصمت مطلق]] [[پیامبران الهی]] {{عم}} توسط [[متکلمان]] بعد از ایشان پذیرفته شد<ref>مارتین مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص۴۷۲.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۳۸.</ref>.
[[سید مرتضی]]، [[معتقد]] است: «[[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نه پس از مأمورشدن به [[پیامبری]] و [[امامت]] [[مرتکب گناه]] [[کبیره]] و صغیره‌ای می‌شوند و نه پیش از آن»<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۳.</ref>. این دیدگاه شیخ مفید و سیدِ مرتضی در مورد [[عصمت مطلق]] [[پیامبران الهی]] {{عم}} توسط [[متکلمان]] بعد از ایشان پذیرفته شد<ref>مارتین مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص۴۷۲.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۳۸.</ref>.


«'''[[ابواسحاق نوبختی]]''': در تعریف [[عصمت]] می‌گوید: «عصمت لطفی است که در هر کس که وجود داشته باشد او را از [[ارتکاب گناه]] باز می‌دارد؛ اما نه به گونه‌ای که مجبور بوده و [[قدرت]] بر [[معصیت]] از او گرفته شده باشد وگرنه [[معصوم]] مستحق [[پاداش]] نمی‌باشد»<ref>ابواسحاق نوبختی، الیاقوت، ص۱۹۶. عبارت او در تعریف عصمت چنین است: {{عربی|العصمة لطف يمنع من اختصّ به من الخطاء و لا يمنعه على وجه القهر، و إلّا لم يكن المأثوم مثابا}}.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۱.</ref>
«'''[[ابواسحاق نوبختی]]''': در تعریف [[عصمت]] می‌گوید: «عصمت لطفی است که در هر کس که وجود داشته باشد او را از [[ارتکاب گناه]] باز می‌دارد؛ اما نه به گونه‌ای که مجبور بوده و [[قدرت]] بر [[معصیت]] از او گرفته شده باشد وگرنه [[معصوم]] مستحق [[پاداش]] نمی‌باشد»<ref>ابواسحاق نوبختی، الیاقوت، ص۱۹۶. عبارت او در تعریف عصمت چنین است: {{عربی|العصمة لطف يمنع من اختصّ به من الخطاء و لا يمنعه على وجه القهر، و إلّا لم يكن المأثوم مثابا}}.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۱.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
# این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمی‌رساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمی‌کند.
# این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمی‌رساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمی‌کند.
# این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] می‌شود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود می‌داند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت می‌کنند. اینها برگزیدگان حق‌اند.
# این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] می‌شود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود می‌داند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت می‌کنند. اینها برگزیدگان حق‌اند.
شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] می‌داند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] می‌کند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کرده‌اند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آن‌گاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] می‌آورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود می‌آید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوم‌اند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شده‌اند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۲.</ref>
شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] می‌داند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] می‌کند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کرده‌اند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آن‌گاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] می‌آورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود می‌آید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوم‌اند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شده‌اند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۲.</ref>


خط ۵۹: خط ۶۰:


'''[[شیخ طوسی]]'''<ref>متوفای ۴۶۰ق.</ref>، یکی از [[شاگردان]] مدرسه [[شیخ مفید]] و سیدِ [[مرتضی]]، افزون بر عنصر [[لطف]]، قابلیت و [[ریاضت]] دادن نفس را یکی از عوامل مهم در ظهور و تحقق [[عصمت]] مطرح کرد؛ به [[باور]] او عصمت حاصل دو عنصر همزمان می‌باشد: ۱. [[لطف الهی]]؛ ۲۲. [[تهذیب]] [[نفسانی]]. عنصر نخست از جانب خداست و عنصر دوم نتیجه حسن [[اختیار]] [[بنده]] است؛ هر یک از این دو عنصر، جزءالعلّة تحقق عصمت می‌باشند؛ عنصر نخست به منزله علت فاعلی و عنصر دوم به منزله علت قابلی است<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>.
'''[[شیخ طوسی]]'''<ref>متوفای ۴۶۰ق.</ref>، یکی از [[شاگردان]] مدرسه [[شیخ مفید]] و سیدِ [[مرتضی]]، افزون بر عنصر [[لطف]]، قابلیت و [[ریاضت]] دادن نفس را یکی از عوامل مهم در ظهور و تحقق [[عصمت]] مطرح کرد؛ به [[باور]] او عصمت حاصل دو عنصر همزمان می‌باشد: ۱. [[لطف الهی]]؛ ۲۲. [[تهذیب]] [[نفسانی]]. عنصر نخست از جانب خداست و عنصر دوم نتیجه حسن [[اختیار]] [[بنده]] است؛ هر یک از این دو عنصر، جزءالعلّة تحقق عصمت می‌باشند؛ عنصر نخست به منزله علت فاعلی و عنصر دوم به منزله علت قابلی است<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>.
سپس شیخ طوسی برای تکمیل سخن خود، تفاوت عصمت و [[عدالت]] را از همین باب مطرح می‌کند؛ با اینکه هر دو در [[ملکه]] و [[قوه]] بودن مشترک‌اند؛ اما «عصمت» علت تامه برای انجام [[طاعات]] و [[ترک معاصی]] است و «عدالت» مقتضی آن است؛ عصمت بیشتر به لطف الهی و [[توفیق]] او وابسته است و عدالت تکیه بیشتری بر ریاضت دادن نفس دارد<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>.
سپس شیخ طوسی برای تکمیل سخن خود، تفاوت عصمت و [[عدالت]] را از همین باب مطرح می‌کند؛ با اینکه هر دو در [[ملکه]] و [[قوه]] بودن مشترک‌اند؛ اما «عصمت» علت تامه برای انجام [[طاعات]] و [[ترک معاصی]] است و «عدالت» مقتضی آن است؛ عصمت بیشتر به لطف الهی و [[توفیق]] او وابسته است و عدالت تکیه بیشتری بر ریاضت دادن نفس دارد<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>.


شیخ طوسی، به عنوان یک [[متکلم]] امامی، نکته جدیدی را به [[نظریه]] لطف افزود و آن ارائه نقش تهذیب و ترویض نفس به عنوان علت قابلی است و دادن نقش علت فاعلی، نه علت تامه، به لطف و [[تفضّل]] [[الهی]] است. البته قابل ذکر است که مطرح کردن عنصر ترویض در کتاب تلخیص [[الشافی]] شیخ [[مشاهده]] می‌شود؛ اما در کتاب [[کلامی]] دیگر او یعنی، تمهیدالاصول فی [[علم]] الکلام که شرح بر رسالة فی [[جمل]] العلم و العمل استادش سیدِ مرتضی است، به این عنصر اشاره‌ای نکرده است.
شیخ طوسی، به عنوان یک [[متکلم]] امامی، نکته جدیدی را به [[نظریه]] لطف افزود و آن ارائه نقش تهذیب و ترویض نفس به عنوان علت قابلی است و دادن نقش علت فاعلی، نه علت تامه، به لطف و [[تفضّل]] [[الهی]] است. البته قابل ذکر است که مطرح کردن عنصر ترویض در کتاب تلخیص [[الشافی]] شیخ [[مشاهده]] می‌شود؛ اما در کتاب [[کلامی]] دیگر او یعنی، تمهیدالاصول فی [[علم]] الکلام که شرح بر رسالة فی [[جمل]] العلم و العمل استادش سیدِ مرتضی است، به این عنصر اشاره‌ای نکرده است.
این نظریه دیدگاه جدیدی در تبیین عدم تنافی عصمت و اختیار و [[آزادی]] [[معصوم]] است؛ اما باز عنصر ترویض و نقش آن در حصول عصمت برای معصوم یا به تعبیر دیگر کیفیت ایجاد زمینه برای پذیرش علت فاعلی لطف و [[موهبت الهی]] عصمت و مکانیزم حصول عصمت برای معصوم تشریح نشده است.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۸.</ref>
 
این نظریه دیدگاه جدیدی در تبیین عدم تنافی عصمت و اختیار و [[آزادی]] [[معصوم]] است؛ اما باز عنصر ترویض و نقش آن در حصول عصمت برای معصوم یا به تعبیر دیگر کیفیت ایجاد زمینه برای پذیرش علت فاعلی لطف و [[موهبت الهی]] عصمت و مکانیزم حصول عصمت برای معصوم تشریح نشده است<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۸.</ref>.


'''خواجه نصیرالدین طوسی''' دو نظریه عمده را درباب تفسیر حقیقت عصمت مطرح می‌کند:
'''خواجه نصیرالدین طوسی''' دو نظریه عمده را درباب تفسیر حقیقت عصمت مطرح می‌کند:
خط ۷۸: خط ۸۱:
«[[شیخ مفید]] در تعریف «عصمت» می‌نویسد:
«[[شیخ مفید]] در تعریف «عصمت» می‌نویسد:
{{عربی|العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما}}<ref>النکت الاعتقادیة، ص۳۷.</ref>؛
{{عربی|العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما}}<ref>النکت الاعتقادیة، ص۳۷.</ref>؛
«عصمت» لطفی است که [[خدای تعالی]] در [[حق]] [[مکلف]] روا می‌دارد، به طوری که وقوع [[گناه]] و ترک [[اطاعت]] از او ممتنع می‌گردد، هر چند که بر انجام آن [[قدرت]] دارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۷.</ref>.
«عصمت» لطفی است که [[خدای تعالی]] در [[حق]] [[مکلف]] روا می‌دارد، به طوری که وقوع [[گناه]] و ترک [[اطاعت]] از او ممتنع می‌گردد، هر چند که بر انجام آن [[قدرت]] دارد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۷.</ref>.


[[سید مرتضی]] می‌فرماید:
[[سید مرتضی]] می‌فرماید: {{عربی|اعلم أن العصمة هي اللطف الذي يفعله تعالى، فيختار العبد عنده الامتناع من فعل القبيح، فيقال على هذا: ان اللّٰه عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبيح}}<ref>رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶.</ref>؛ بدان عصمت لطفی است که خدای تعالی در [[حق بنده]] روا می‌دارد و [[بنده]] با وجود آن، از عمل [[زشت]] خودداری می‌ورزد. پس گفته می‌شود [[خداوند]] به واسطه انجام عملی در آن شخص، وی را [[حفظ]] کرد تا با وجود آن، فرد [[[معصوم]]] روی‌گردانی از عمل زشت را برگزیند»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۷.</ref>.
{{عربی|اعلم أن العصمة هي اللطف الذي يفعله تعالى، فيختار العبد عنده الامتناع من فعل القبيح، فيقال على هذا: ان اللّٰه عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبيح}}<ref>رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶.</ref>؛
بدان عصمت لطفی است که خدای تعالی در [[حق بنده]] روا می‌دارد و [[بنده]] با وجود آن، از عمل [[زشت]] خودداری می‌ورزد. پس گفته می‌شود [[خداوند]] به واسطه انجام عملی در آن شخص، وی را [[حفظ]] کرد تا با وجود آن، فرد [[[معصوم]]] روی‌گردانی از عمل زشت را برگزیند»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۷.</ref>.
}}
}}


۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش