←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
جز (جایگزینی متن - '== پاسخهای متفرقه ==' به '== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==') |
|||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری [[حضرت]] و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد. | درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری [[حضرت]] و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد. | ||
پاسخ دیگر: [[موهبت]] [[عصمت]] به [[امام]] بالقوه است نه بالفعل. توضیح آنکه، [[موهبت]] [[عصمت]] میتواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی [[عصمت]] از [[آغاز آفرینش]]، به صورت کامل و یکمرتبه به [[معصوم]] [[افاضه]] شود و بالقوه آن است که مقدمه [[عصمت]] ([[علم لدنی]]) به [[معصوم]] [[افاضه]] شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدتهای او [[نیازمند]] باشد. با توجّه به [[آیات]] و [[روایات]] و [[استدلالهای عقلی]]، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی [[خدا]]، مقدمه [[عصمت]] را در [[معصومان]] [[آفریده]] است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاشهای شخص [[نیازمند]] | پاسخ دیگر: [[موهبت]] [[عصمت]] به [[امام]] بالقوه است نه بالفعل. توضیح آنکه، [[موهبت]] [[عصمت]] میتواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی [[عصمت]] از [[آغاز آفرینش]]، به صورت کامل و یکمرتبه به [[معصوم]] [[افاضه]] شود و بالقوه آن است که مقدمه [[عصمت]] ([[علم لدنی]]) به [[معصوم]] [[افاضه]] شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدتهای او [[نیازمند]] باشد. با توجّه به [[آیات]] و [[روایات]] و [[استدلالهای عقلی]]، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی [[خدا]]، مقدمه [[عصمت]] را در [[معصومان]] [[آفریده]] است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاشهای شخص [[نیازمند]] است»<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص ۵۹-۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
# [[معتزله]] قائل به تفویضند؛ یعنی معتقدند که [[خداوند متعال]] [[اعمال]] [[بندگان]] را به خودشان واگذار کرده است. | # [[معتزله]] قائل به تفویضند؛ یعنی معتقدند که [[خداوند متعال]] [[اعمال]] [[بندگان]] را به خودشان واگذار کرده است. | ||
# [[اشاعره]] و [[پیروان]] آنان نیز قائل به جبرند و معتقدند که اعمال بندگان، اعمال [[خدا]] است و هر آن چه از [[عبد]] سر میزند از خدا سر زده است<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۳، ص۴۱۰؛ عمدة القاری، ج۲۵، ص۱۷۷.</ref>. | # [[اشاعره]] و [[پیروان]] آنان نیز قائل به جبرند و معتقدند که اعمال بندگان، اعمال [[خدا]] است و هر آن چه از [[عبد]] سر میزند از خدا سر زده است<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۳، ص۴۱۰؛ عمدة القاری، ج۲۵، ص۱۷۷.</ref>. | ||
# در مقابل این دو قول، [[شیعیان]] به [[پیروی از پیشوایان]] خود، هم [[تفویض]] و هم [[جبر]] را مردود میدانند و به «[[امر بین الأمرین]]» قائلند. در [[احادیث]] از [[امامان]] [[اهلبیت]] {{عم}} آمده است: | # در مقابل این دو قول، [[شیعیان]] به [[پیروی از پیشوایان]] خود، هم [[تفویض]] و هم [[جبر]] را مردود میدانند و به «[[امر بین الأمرین]]» قائلند. در [[احادیث]] از [[امامان]] [[اهلبیت]] {{عم}} آمده است: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}<ref>الهدایة، ص۱۹؛ الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح۱۳؛ الاعتقادات فی دین الإمامیه، ص۲۹؛ التوحید (شیخ صدوق)، ص۲۰۶؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۴؛ الإحتجاج، ج۲، ص۱۹۸؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲، ح۱۸ و برخی منابع دیگر.</ref>؛ | ||
{{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}<ref>الهدایة، ص۱۹؛ الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح۱۳؛ الاعتقادات فی دین الإمامیه، ص۲۹؛ التوحید (شیخ صدوق)، ص۲۰۶؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۴؛ الإحتجاج، ج۲، ص۱۹۸؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲، ح۱۸ و برخی منابع دیگر.</ref>؛ | |||
نه جبر است و نه [[اختیار]]، بلکه امری است میان این دو. | نه جبر است و نه [[اختیار]]، بلکه امری است میان این دو. | ||
حال این سؤال پیش میآید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهلبیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهلبیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهلبیت خواهد بود؟ | حال این سؤال پیش میآید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهلبیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهلبیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهلبیت خواهد بود؟ در پاسخ به این [[شبهه]] میگوییم: اگر [[نزول]] [[آیه تطهیر]] برای اهلبیت [[فضیلت]] نبود، [[حضرت]] امّسلمه [[آرزو]] نمیکرد که به زیر کساء داخل گردد و در زمره اهلبیت باشد. | ||
در پاسخ به این [[شبهه]] میگوییم: اگر [[نزول]] [[آیه تطهیر]] برای اهلبیت [[فضیلت]] نبود، [[حضرت]] امّسلمه [[آرزو]] نمیکرد که به زیر کساء داخل گردد و در زمره اهلبیت باشد. | |||
اگر [[اراده خدا]] بر [[پاک]] ساختن اهلبیت {{عم}} فضیلت نبود، بزرگان [[صحابه]] - همچون [[سعد بن ابی وقّاص]] - نمیگفتند که اگر نصیب ما میشد، از [[دنیا]] و مافیها بهتر بود. اگر [[نزول آیه]] در [[شأن]] اهلبیت {{عم}} فضیلت نبود، خود اهلبیت [[افتخار]] نمیکردند که این [[آیه]] در حقّشان نازل شده است<ref>امام حسن مجتبی {{ع}} در خطبهای در برابر معاویه به این شرافت اشاره کرده، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً}}؛ تذکره خواص الأمه، ص۱۹۸.</ref>. | اگر [[اراده خدا]] بر [[پاک]] ساختن اهلبیت {{عم}} فضیلت نبود، بزرگان [[صحابه]] - همچون [[سعد بن ابی وقّاص]] - نمیگفتند که اگر نصیب ما میشد، از [[دنیا]] و مافیها بهتر بود. اگر [[نزول آیه]] در [[شأن]] اهلبیت {{عم}} فضیلت نبود، خود اهلبیت [[افتخار]] نمیکردند که این [[آیه]] در حقّشان نازل شده است<ref>امام حسن مجتبی {{ع}} در خطبهای در برابر معاویه به این شرافت اشاره کرده، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً}}؛ تذکره خواص الأمه، ص۱۹۸.</ref>. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۳۸: | ||
[[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] میداند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>. | [[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] میداند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>. | ||
پس معلوم میشود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در [[امتحانات]] آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی میدهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل میکند. پس [[موفقیت]] این [[شاگرد]] به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۴۹.</ref>. | پس معلوم میشود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در [[امتحانات]] آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی میدهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل میکند. پس [[موفقیت]] این [[شاگرد]] به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۶: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسانهای عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچگونه افتخاری برایش محسوب نمیشود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق مییابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت | «عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسانهای عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچگونه افتخاری برایش محسوب نمیشود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق مییابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت میشود»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۵۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۶: | ||
«در جواب گفته شده است عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل میشود: | «در جواب گفته شده است عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل میشود: | ||
# امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>. | # امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>. | ||
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمیشود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمیکند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است و نمیتواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قویتر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] | # امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمیشود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمیکند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است و نمیتواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قویتر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمیکنند»<ref>ر.ک: [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۲: | ||
از اینرو، [[کمال انسان]] معصوم در این است که با [[اختیار]] و [[اراده]] خویش از [[گناه]] و [[آلودگی]] خودداری کند. چنانکه در زمینههای پیدایش [[عصمت]] گفته شد، [[انسان]] [[معصوم]] البته از اِمداد و کمک ویژه [[خداوند]] برخوردار است، ولی این کمکها گزاف نیست<ref>عماد الدین طبری از دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری میفرمایند: «سؤال: بنابراین باید که معصوم به عصمت مستحق مدح نیاید. جواب: ما معصوم را به عصمت مدح نکنیم، بلکه به طاعت مدح کنیم، که آن به مشقت حاصل شود، و وی بدان تحمل مشقت مستحق مدح است». تحفة الأبرار، فصل سیم، در عصمت، ص۶۱.</ref>؛ به این معنا که خداوند کمکی را که به آنان میکند که از گناه خودداری کنند، از دیگران دریغ نمیورزد، بلکه این کمکها کاملاً بر اساس معیار و ضابطه است. هر کس به اندازه شایستگیها و متناسب با تلاشی که در [[راه خدا]] دارد، از این کمکها برخوردار میشود. چون [[معصومان]] با همه توان در راه [[بندگی]] و [[طاعت خدا]] قدم برمیدارند، هنگام نیاز به کمک و اِمداد فوقالعاده [[الهی]]، خداوند آنها را بهرهمند میکند، اما این کمکها به گونهای نیست که آنان را مجبور و اختیارشان را سلب کند<ref>چنانکه طبق دیدگاه شیعیان که انسان نه مجبور است و نه به گونهای که همه چیز به او واگذاشته شده باشد، طبق فرمایش امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}، عصمت داشتن نه آنها را مجبور میکند و نه همه چیز را به آنها را میگذارد. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۵۲، ب ۵۹، ح۸.</ref>. | از اینرو، [[کمال انسان]] معصوم در این است که با [[اختیار]] و [[اراده]] خویش از [[گناه]] و [[آلودگی]] خودداری کند. چنانکه در زمینههای پیدایش [[عصمت]] گفته شد، [[انسان]] [[معصوم]] البته از اِمداد و کمک ویژه [[خداوند]] برخوردار است، ولی این کمکها گزاف نیست<ref>عماد الدین طبری از دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری میفرمایند: «سؤال: بنابراین باید که معصوم به عصمت مستحق مدح نیاید. جواب: ما معصوم را به عصمت مدح نکنیم، بلکه به طاعت مدح کنیم، که آن به مشقت حاصل شود، و وی بدان تحمل مشقت مستحق مدح است». تحفة الأبرار، فصل سیم، در عصمت، ص۶۱.</ref>؛ به این معنا که خداوند کمکی را که به آنان میکند که از گناه خودداری کنند، از دیگران دریغ نمیورزد، بلکه این کمکها کاملاً بر اساس معیار و ضابطه است. هر کس به اندازه شایستگیها و متناسب با تلاشی که در [[راه خدا]] دارد، از این کمکها برخوردار میشود. چون [[معصومان]] با همه توان در راه [[بندگی]] و [[طاعت خدا]] قدم برمیدارند، هنگام نیاز به کمک و اِمداد فوقالعاده [[الهی]]، خداوند آنها را بهرهمند میکند، اما این کمکها به گونهای نیست که آنان را مجبور و اختیارشان را سلب کند<ref>چنانکه طبق دیدگاه شیعیان که انسان نه مجبور است و نه به گونهای که همه چیز به او واگذاشته شده باشد، طبق فرمایش امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}، عصمت داشتن نه آنها را مجبور میکند و نه همه چیز را به آنها را میگذارد. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۵۲، ب ۵۹، ح۸.</ref>. | ||
برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها | برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها نیست»<ref>ر.ک: مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۰۵.</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۱: | ||
«بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] مثل [[اشاعره]] با اینکه قول به [[عصمت]] را در [[انبیا]] پذیرفتهاند، اما در [[عصمت انبیا]] قائل به جبرند. منشأ این [[التزام]] به [[جبر]] در عصمت، چند چیز است: | «بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] مثل [[اشاعره]] با اینکه قول به [[عصمت]] را در [[انبیا]] پذیرفتهاند، اما در [[عصمت انبیا]] قائل به جبرند. منشأ این [[التزام]] به [[جبر]] در عصمت، چند چیز است: | ||
'''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': یکی از ارکان [[معرفتشناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] “جائزالخطا دانستن بشر” است<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، ص۴۳.</ref>. یکی از [[دلایل]] [[انکار]] انبیا در طول [[تاریخ]]، بشر بودن آنان بوده است، لذا [[قرآن کریم]] به این [[دلیل]] اشاره کرده، میفرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا}}<ref>«شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>. | |||
[[ملتها]] و [[اقوام]]، وقتی خود و همنوعانشان را که دائم در [[گناه]] بودند میدیدند، برایشان [[بدیهی]] شده بود که جایز الخطا بودن جزء لاینفک و ذاتی بشر است و با این [[تفکر]]، [[سخن]] کسانی را که [[ادعای نبوت]] و [[ابلاغ وحی]] میکردند - و باید [[معصوم]] میبودند - را با ذات بشر ناسازگار میدانستند، لذا یکی از عوامل قول به جبری بودن عصمت را باید ریشه در بشر بودن معصومان دانست. از طرفی چون در غرب و خصوصاً [[مسیحیت]] نو که [[افکار]] و [[عقاید]] [[سیاسی]] رواج داشت و از مسیحیت کهن که برگرفته از [[انجیل]] و [[حضرت عیسی]] {{ع}} بوده چیزی جز [[خرافات]] و [[تحریفات]] باقی نمانده، [[مسیحیان]] به [[گناهکار]] بودن جبلّی [[انسان]]، [[بخشش]] [[بهشت]]، گناه بخشی توسط [[راهبان]] و [[فدا]] شدن [[عیسی]] {{ع}} برای [[نجات]] انسانهای [[گنهکار]] و بخشش آنان روی آوردند و بر این اساس [[اعتقاد]] به جایز الخطا بودن انسان شکل گرفت. | [[ملتها]] و [[اقوام]]، وقتی خود و همنوعانشان را که دائم در [[گناه]] بودند میدیدند، برایشان [[بدیهی]] شده بود که جایز الخطا بودن جزء لاینفک و ذاتی بشر است و با این [[تفکر]]، [[سخن]] کسانی را که [[ادعای نبوت]] و [[ابلاغ وحی]] میکردند - و باید [[معصوم]] میبودند - را با ذات بشر ناسازگار میدانستند، لذا یکی از عوامل قول به جبری بودن عصمت را باید ریشه در بشر بودن معصومان دانست. از طرفی چون در غرب و خصوصاً [[مسیحیت]] نو که [[افکار]] و [[عقاید]] [[سیاسی]] رواج داشت و از مسیحیت کهن که برگرفته از [[انجیل]] و [[حضرت عیسی]] {{ع}} بوده چیزی جز [[خرافات]] و [[تحریفات]] باقی نمانده، [[مسیحیان]] به [[گناهکار]] بودن جبلّی [[انسان]]، [[بخشش]] [[بهشت]]، گناه بخشی توسط [[راهبان]] و [[فدا]] شدن [[عیسی]] {{ع}} برای [[نجات]] انسانهای [[گنهکار]] و بخشش آنان روی آوردند و بر این اساس [[اعتقاد]] به جایز الخطا بودن انسان شکل گرفت. | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۲: | ||
'''اسناد [[عصمت]] در ظاهر [[آیات]] به [[خدا]]''': عامل سوم، ظاهر [[آیات قرآن]] است؛ مثل: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | '''اسناد [[عصمت]] در ظاهر [[آیات]] به [[خدا]]''': عامل سوم، ظاهر [[آیات قرآن]] است؛ مثل: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | ||
در این [[آیه]] [[اذهاب رجس]] را از [[پیامبر اکرم]] و [[اهل]] بیتشان {{عم}} به خدا نسبت میدهد | در این [[آیه]] [[اذهاب رجس]] را از [[پیامبر اکرم]] و [[اهل]] بیتشان {{عم}} به خدا نسبت میدهد و در جای دیگری نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | ||
و در جای دیگری نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | |||
ظاهر این آیات این است که [[خداوند]] عصمت را به [[انبیا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[عطا]] کرده است و آنان هیچ دخلی در کسب عصمت نداشتند. | ظاهر این آیات این است که [[خداوند]] عصمت را به [[انبیا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[عطا]] کرده است و آنان هیچ دخلی در کسب عصمت نداشتند. | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۲: | ||
'''ثانیاً'''؛ عصمت بدون تلاش و [[مجاهدت]] حاصل نمیشود، همانطور که روایات و آیات دعوتکننده به عصمت، آن را [[تذکر]] دادهاند. | '''ثانیاً'''؛ عصمت بدون تلاش و [[مجاهدت]] حاصل نمیشود، همانطور که روایات و آیات دعوتکننده به عصمت، آن را [[تذکر]] دادهاند. | ||
'''ثالثاً'''؛ ریشههای عصمت، اختیاری است و با تلاش و کوشش کسب میشود، اگرچه خود عصمت، موهوب [[الهی]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۲۰.</ref>. | '''ثالثاً'''؛ ریشههای عصمت، اختیاری است و با تلاش و کوشش کسب میشود، اگرچه خود عصمت، موهوب [[الهی]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۲۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۳۹: | ||
ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}. | ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}. | ||
پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>. | پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص ۳۹-۴۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۰: | ||
# در [[بدن]] و نفس معصوم صفت ویژه و انحصاری نهاده شده است که موجب [[امتناع]] [[صدور گناه]] از او میشود<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶؛ لازم است ذکر شود که نگارنده بر قایل این قول دست نیافت، گرچه میتوان آن را به مهجور اشاعره قبل از ابوالحسن اشعری نسبت داد؛ چون با مبانی این مسلک در خلق اعمال بشر توسط خداوند و مسلک جبر سازگاری فراوانی دارد.</ref>. | # در [[بدن]] و نفس معصوم صفت ویژه و انحصاری نهاده شده است که موجب [[امتناع]] [[صدور گناه]] از او میشود<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶؛ لازم است ذکر شود که نگارنده بر قایل این قول دست نیافت، گرچه میتوان آن را به مهجور اشاعره قبل از ابوالحسن اشعری نسبت داد؛ چون با مبانی این مسلک در خلق اعمال بشر توسط خداوند و مسلک جبر سازگاری فراوانی دارد.</ref>. | ||
# معصوم از نظر نفس و بدن همانند دیگران است؛ با این تفاوت که [[قدرت]] بر انجام معصیت ندارد<ref>علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶.</ref>. | # معصوم از نظر نفس و بدن همانند دیگران است؛ با این تفاوت که [[قدرت]] بر انجام معصیت ندارد<ref>علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۹۶.</ref>. | ||
نظرگاه دوم از آنِ [[ابوالحسن اشعری]] است که از شاخصترین افراد [[اشاعره]] محسوب میشود. این دیدگاه گرچه [[ماهیت عصمت]] را تبیین نمیکند؛ آنچه مسلّم است با دیدگاه [[اعتقادی]] اشاعره یعنی [[اعتقاد]] به [[جبر]]، سازگار و هماهنگ است. | نظرگاه دوم از آنِ [[ابوالحسن اشعری]] است که از شاخصترین افراد [[اشاعره]] محسوب میشود. این دیدگاه گرچه [[ماهیت عصمت]] را تبیین نمیکند؛ آنچه مسلّم است با دیدگاه [[اعتقادی]] اشاعره یعنی [[اعتقاد]] به [[جبر]]، سازگار و هماهنگ است. | ||
در دیدگاه دوم معصوم مانند افراد عادی است؛ با این تفاوت که تنها قدرت بر [[طاعت]] دارد؛ اما قدرت بر معصیت ندارد. برخی این دیدگاه را به [[ابوالحسین بصری]]، از سران [[معتزله]] نسبت دادهاند<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۶۵.</ref>؛ با اینکه از نظر اعتقادی یعنی قول به [[تفویض]] با اساس [[مذهب]] معتزلی و استثنا خوردن قدرت معصوم در مورد معصیت نیاز به شرح و بیانی از جانب معتزله دارد. | در دیدگاه دوم معصوم مانند افراد عادی است؛ با این تفاوت که تنها قدرت بر [[طاعت]] دارد؛ اما قدرت بر معصیت ندارد. برخی این دیدگاه را به [[ابوالحسین بصری]]، از سران [[معتزله]] نسبت دادهاند<ref>علی البحرانی، منارالهدی، ص۱۰۱؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۶۵.</ref>؛ با اینکه از نظر اعتقادی یعنی قول به [[تفویض]] با اساس [[مذهب]] معتزلی و استثنا خوردن قدرت معصوم در مورد معصیت نیاز به شرح و بیانی از جانب معتزله دارد. | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۷: | ||
به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالفاند. آنها در ردّ این نظریه گفتهاند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمیماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. | به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالفاند. آنها در ردّ این نظریه گفتهاند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمیماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. | ||
مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشنتر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را اینگونه بیان میکند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله میگوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده میشود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref> | |||
مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشنتر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را اینگونه بیان میکند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله میگوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده میشود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۷۹.</ref> | |||
}} | }} | ||