جبری بودن عصمت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
| پاسخ = '''[[مهدی مقامی]]''' در کتاب ''«[[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = '''[[مهدی مقامی]]''' در کتاب ''«[[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
[[عصمت]] با یکی از راههای زیر به دست میآید: | «[[عصمت]] با یکی از راههای زیر به دست میآید: | ||
# [[آفرینش]] آدمی به گونهای باشد که بر اثر فقدان عامل [[معصیت]]، اصلاً میل و رغبتی به [[گناه]] نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از [[گناه]] [[احساس]] لذّت نمیکند، زمینه و استعداد [[گناه]] در او پدید نیاید، مانند [[فرشتگان]]. | # [[آفرینش]] آدمی به گونهای باشد که بر اثر فقدان عامل [[معصیت]]، اصلاً میل و رغبتی به [[گناه]] نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از [[گناه]] [[احساس]] لذّت نمیکند، زمینه و استعداد [[گناه]] در او پدید نیاید، مانند [[فرشتگان]]. | ||
# بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، [[قدرت]] [[گناه]] از آدمی گرفته میشود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته میشود. | # بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، [[قدرت]] [[گناه]] از آدمی گرفته میشود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته میشود. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری [[حضرت]] و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد. | درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری [[حضرت]] و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد. | ||
پاسخ دیگر: [[موهبت]] [[عصمت]] به [[امام]] بالقوه است نه بالفعل. توضیح آنکه، [[موهبت]] [[عصمت]] میتواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی [[عصمت]] از [[آغاز آفرینش]]، به صورت کامل و یکمرتبه به [[معصوم]] [[افاضه]] شود و بالقوه آن است که مقدمه [[عصمت]] ([[علم لدنی]]) به [[معصوم]] [[افاضه]] شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدتهای او [[نیازمند]] باشد. با توجّه به [[آیات]] و [[روایات]] و [[استدلالهای عقلی]]، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی [[خدا]]، مقدمه [[عصمت]] را در [[معصومان]] [[آفریده]] است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاشهای شخص [[نیازمند]] | پاسخ دیگر: [[موهبت]] [[عصمت]] به [[امام]] بالقوه است نه بالفعل. توضیح آنکه، [[موهبت]] [[عصمت]] میتواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی [[عصمت]] از [[آغاز آفرینش]]، به صورت کامل و یکمرتبه به [[معصوم]] [[افاضه]] شود و بالقوه آن است که مقدمه [[عصمت]] ([[علم لدنی]]) به [[معصوم]] [[افاضه]] شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدتهای او [[نیازمند]] باشد. با توجّه به [[آیات]] و [[روایات]] و [[استدلالهای عقلی]]، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی [[خدا]]، مقدمه [[عصمت]] را در [[معصومان]] [[آفریده]] است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاشهای شخص [[نیازمند]] است»<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص ۵۹-۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
# [[معتزله]] قائل به تفویضند؛ یعنی معتقدند که [[خداوند متعال]] [[اعمال]] [[بندگان]] را به خودشان واگذار کرده است. | # [[معتزله]] قائل به تفویضند؛ یعنی معتقدند که [[خداوند متعال]] [[اعمال]] [[بندگان]] را به خودشان واگذار کرده است. | ||
# [[اشاعره]] و [[پیروان]] آنان نیز قائل به جبرند و معتقدند که اعمال بندگان، اعمال [[خدا]] است و هر آن چه از [[عبد]] سر میزند از خدا سر زده است<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۳، ص۴۱۰؛ عمدة القاری، ج۲۵، ص۱۷۷.</ref>. | # [[اشاعره]] و [[پیروان]] آنان نیز قائل به جبرند و معتقدند که اعمال بندگان، اعمال [[خدا]] است و هر آن چه از [[عبد]] سر میزند از خدا سر زده است<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۳، ص۴۱۰؛ عمدة القاری، ج۲۵، ص۱۷۷.</ref>. | ||
# در مقابل این دو قول، [[شیعیان]] به [[پیروی از پیشوایان]] خود، هم [[تفویض]] و هم [[جبر]] را مردود میدانند و به «[[امر بین الأمرین]]» قائلند. در [[احادیث]] از [[امامان]] [[اهلبیت]] {{عم}} آمده است: | # در مقابل این دو قول، [[شیعیان]] به [[پیروی از پیشوایان]] خود، هم [[تفویض]] و هم [[جبر]] را مردود میدانند و به «[[امر بین الأمرین]]» قائلند. در [[احادیث]] از [[امامان]] [[اهلبیت]] {{عم}} آمده است: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}<ref>الهدایة، ص۱۹؛ الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح۱۳؛ الاعتقادات فی دین الإمامیه، ص۲۹؛ التوحید (شیخ صدوق)، ص۲۰۶؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۴؛ الإحتجاج، ج۲، ص۱۹۸؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲، ح۱۸ و برخی منابع دیگر.</ref>؛ نه جبر است و نه [[اختیار]]، بلکه امری است میان این دو. | ||
{{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}<ref>الهدایة، ص۱۹؛ الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح۱۳؛ الاعتقادات فی دین الإمامیه، ص۲۹؛ التوحید (شیخ صدوق)، ص۲۰۶؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۴؛ الإحتجاج، ج۲، ص۱۹۸؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲، ح۱۸ و برخی منابع دیگر.</ref>؛ | |||
نه جبر است و نه [[اختیار]]، بلکه امری است میان این دو. | |||
حال این سؤال پیش میآید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهلبیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهلبیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهلبیت خواهد بود؟ | حال این سؤال پیش میآید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهلبیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهلبیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهلبیت خواهد بود؟ | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۲: | ||
[[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] میداند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>. | [[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] میداند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>. | ||
پس معلوم میشود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در [[امتحانات]] آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی میدهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل میکند. پس [[موفقیت]] این [[شاگرد]] به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۴۹.</ref>. | پس معلوم میشود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در [[امتحانات]] آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی میدهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل میکند. پس [[موفقیت]] این [[شاگرد]] به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۰: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسانهای عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچگونه افتخاری برایش محسوب نمیشود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق مییابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت | «عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسانهای عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچگونه افتخاری برایش محسوب نمیشود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق مییابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت میشود»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۵۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۰: | ||
«عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل میشود: | «عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل میشود: | ||
# امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>. | # امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>. | ||
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمیشود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمیکند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است و نمیتواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قویتر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] | # امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمیشود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمیکند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است و نمیتواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قویتر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمیکنند»<ref>ر.ک: [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۶: | ||
از اینرو، [[کمال انسان]] معصوم در این است که با [[اختیار]] و [[اراده]] خویش از [[گناه]] و [[آلودگی]] خودداری کند. چنانکه در زمینههای پیدایش [[عصمت]] گفته شد، [[انسان]] [[معصوم]] البته از اِمداد و کمک ویژه [[خداوند]] برخوردار است، ولی این کمکها گزاف نیست<ref>عماد الدین طبری از دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری میفرمایند: «سؤال: بنابراین باید که معصوم به عصمت مستحق مدح نیاید. جواب: ما معصوم را به عصمت مدح نکنیم، بلکه به طاعت مدح کنیم، که آن به مشقت حاصل شود، و وی بدان تحمل مشقت مستحق مدح است». تحفة الأبرار، فصل سیم، در عصمت، ص۶۱.</ref>؛ به این معنا که خداوند کمکی را که به آنان میکند که از گناه خودداری کنند، از دیگران دریغ نمیورزد، بلکه این کمکها کاملاً بر اساس معیار و ضابطه است. هر کس به اندازه شایستگیها و متناسب با تلاشی که در [[راه خدا]] دارد، از این کمکها برخوردار میشود. چون [[معصومان]] با همه توان در راه [[بندگی]] و [[طاعت خدا]] قدم برمیدارند، هنگام نیاز به کمک و اِمداد فوقالعاده [[الهی]]، خداوند آنها را بهرهمند میکند، اما این کمکها به گونهای نیست که آنان را مجبور و اختیارشان را سلب کند<ref>چنانکه طبق دیدگاه شیعیان که انسان نه مجبور است و نه به گونهای که همه چیز به او واگذاشته شده باشد، طبق فرمایش امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}، عصمت داشتن نه آنها را مجبور میکند و نه همه چیز را به آنها را میگذارد. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۵۲، ب ۵۹، ح۸.</ref>. | از اینرو، [[کمال انسان]] معصوم در این است که با [[اختیار]] و [[اراده]] خویش از [[گناه]] و [[آلودگی]] خودداری کند. چنانکه در زمینههای پیدایش [[عصمت]] گفته شد، [[انسان]] [[معصوم]] البته از اِمداد و کمک ویژه [[خداوند]] برخوردار است، ولی این کمکها گزاف نیست<ref>عماد الدین طبری از دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری میفرمایند: «سؤال: بنابراین باید که معصوم به عصمت مستحق مدح نیاید. جواب: ما معصوم را به عصمت مدح نکنیم، بلکه به طاعت مدح کنیم، که آن به مشقت حاصل شود، و وی بدان تحمل مشقت مستحق مدح است». تحفة الأبرار، فصل سیم، در عصمت، ص۶۱.</ref>؛ به این معنا که خداوند کمکی را که به آنان میکند که از گناه خودداری کنند، از دیگران دریغ نمیورزد، بلکه این کمکها کاملاً بر اساس معیار و ضابطه است. هر کس به اندازه شایستگیها و متناسب با تلاشی که در [[راه خدا]] دارد، از این کمکها برخوردار میشود. چون [[معصومان]] با همه توان در راه [[بندگی]] و [[طاعت خدا]] قدم برمیدارند، هنگام نیاز به کمک و اِمداد فوقالعاده [[الهی]]، خداوند آنها را بهرهمند میکند، اما این کمکها به گونهای نیست که آنان را مجبور و اختیارشان را سلب کند<ref>چنانکه طبق دیدگاه شیعیان که انسان نه مجبور است و نه به گونهای که همه چیز به او واگذاشته شده باشد، طبق فرمایش امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}، عصمت داشتن نه آنها را مجبور میکند و نه همه چیز را به آنها را میگذارد. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۵۲، ب ۵۹، ح۸.</ref>. | ||
برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها | برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها نیست»<ref>ر.ک: مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۰۵.</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۴: | ||
[[امام]] الحرمین جوینی هم میگوید: “توفیق [[خلق]]، قدرت بر طاعت است و [[خذلان]] خلق، قدرت بر [[معصیت]] است و عصمت، [[توفیق]] است بعینه”<ref>ابوالمعالی جوینی، الارشاد الی قواطع الادله فی أصول الاعتقاد، ص۲۵۵.</ref>. | [[امام]] الحرمین جوینی هم میگوید: “توفیق [[خلق]]، قدرت بر طاعت است و [[خذلان]] خلق، قدرت بر [[معصیت]] است و عصمت، [[توفیق]] است بعینه”<ref>ابوالمعالی جوینی، الارشاد الی قواطع الادله فی أصول الاعتقاد، ص۲۵۵.</ref>. | ||
'''اسناد [[عصمت]] در ظاهر [[آیات]] به [[خدا]]''': عامل سوم، ظاهر [[آیات قرآن]] است؛ مثل: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | '''اسناد [[عصمت]] در ظاهر [[آیات]] به [[خدا]]''': عامل سوم، ظاهر [[آیات قرآن]] است؛ مثل: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. در این [[آیه]] [[اذهاب رجس]] را از [[پیامبر اکرم]] و [[اهل]] بیتشان {{عم}} به خدا نسبت میدهد و در جای دیگری نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | ||
در این [[آیه]] [[اذهاب رجس]] را از [[پیامبر اکرم]] و [[اهل]] بیتشان {{عم}} به خدا نسبت میدهد | |||
و در جای دیگری نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | |||
ظاهر این آیات این است که [[خداوند]] عصمت را به [[انبیا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[عطا]] کرده است و آنان هیچ دخلی در کسب عصمت نداشتند. | ظاهر این آیات این است که [[خداوند]] عصمت را به [[انبیا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[عطا]] کرده است و آنان هیچ دخلی در کسب عصمت نداشتند. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۱۹۴: | ||
'''ثانیاً'''؛ عصمت بدون تلاش و [[مجاهدت]] حاصل نمیشود، همانطور که روایات و آیات دعوتکننده به عصمت، آن را [[تذکر]] دادهاند. | '''ثانیاً'''؛ عصمت بدون تلاش و [[مجاهدت]] حاصل نمیشود، همانطور که روایات و آیات دعوتکننده به عصمت، آن را [[تذکر]] دادهاند. | ||
'''ثالثاً'''؛ ریشههای عصمت، اختیاری است و با تلاش و کوشش کسب میشود، اگرچه خود عصمت، موهوب [[الهی]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۲۰.</ref>. | '''ثالثاً'''؛ ریشههای عصمت، اختیاری است و با تلاش و کوشش کسب میشود، اگرچه خود عصمت، موهوب [[الهی]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۲۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۱: | ||
ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}. | ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}. | ||
پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>. | پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص ۳۹-۴۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۶: | خط ۲۵۰: | ||
به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالفاند. آنها در ردّ این نظریه گفتهاند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمیماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. | به هر روی بسیاری از [[اصحاب]] اشعری و دیگران در این [[عقیده]] یعنی جبری بودن عصمت با اشعری مخالفاند. آنها در ردّ این نظریه گفتهاند که اگر [[معصوم]] [[قدرت]] بر [[معصیت]] نداشته باشد، [[استحقاق مدح]] بر [[ترک معاصی]] و انجام [[تکالیف]] ندارد و به طور کلی [[تکلیف]] دایر مدار قدرت و [[اختیار]] است؛ درنتیجه اگر تکلیف نباشد، معنایی برای [[پاداش]] و [[ثواب]] بر ترک معاصی و عصمت نمیماند<ref>ر.ک: میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. | ||
مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشنتر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را اینگونه بیان میکند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله میگوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده میشود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref> | مسلک جبری عصمت به هر دو جنبه، بیان اصل جبری بودن [[عصمت معصوم]] و نیز [[تفسیر]] ماهیت آن به درجات بالای ایمان در [[قرن هشتم]] قمری توسط دو دانشمند دیگر این مسلک با قرائت جدید و بیان روشن تری ارائه شده است. بیان روشنتر سخن اشعری در جبری بودن عصمت توسط [[قاضی عضدالدین ایجی]] ارائه شده است؛ او در ضمن ردّ نظریه [[حکما]] در تفسیر [[ملکه]] بودن عصمت و نیز ردّ نظریه [[لطف]] [[معتزله]] و نیز ردّ اینکه عصمت خاصیتی در نفس یا [[بدن]] معصوم باشد که با وجود آن [[صدور گناه]] از معصوم ممتنع باشد، مسلک [[اشاعره]] در عصمت را اینگونه بیان میکند: {{عربی|و هي عندنا ان لا يخلق الله تعالى فيهم ذنبا}}<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>: عصمت به این است که [[خداوند]] در معصوم گناهی نیافریند. میرسید [[شریف]] در [[تفسیر]] این جمله میگوید: «این دیدگاه مبتنی بر اصل پذیرفته شده نزد [[اشاعره]] است که تمامی اشیا و [[افعال]] به فاعل مختار اولی که [[خداوند متعال]] است، استناد داده میشود»<ref>میر سیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۷۹.</ref> | ||
}} | }} | ||