پرش به محتوا

معاویة بن ابی سفیان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:
[[معاویه]] به طور معمول در برخورد با [[مخالفان]] میانه‌رو، [[گشاده‌رو]] و با گذشت بود و با هدایای فراوان و بذل و بخشش‌های گسترده از [[بیت‌المال]] آنان را می‌خرید. بعدها این حرکت او بدین عنوان که وی [[سیاستمدار]] و [[اهل]] [[تسامح]] بود، تلقی شد. [[تاریخ]]، [[فریب]] و [[مکر]] وی را به حساب زیرکیِ [[سیاسی]] او گذاشت و بذل و بخشش‌های او را برای خرید [[اشراف قریش]]، به پای [[شکیبایی]] و [[بردباری]] او نوشت<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص۱۲.</ref>. در واقع معاویه، خلیفه‌ای سنگدل، [[حیله‌گر]]، [[دروغگو]] و [[فتنه‌انگیز]] بود. او عمّال خویش را بر [[اموال]] و [[جان‌ها]] و نوامیس [[مسلمین]] مسلّط ساخت و دیکتاتوری‌ترین شیوه‌های [[حکومتی]] را در قالب [[تزویر]] و [[تبلیغات]]، [[اعمال]] می‌کرد و در ریشه‌کن ساختن [[دین]] [[پیامبر]] می‌کوشید <ref>برای شناخت پلیدی‌ها و جنایات معاویه، ر. ک: «الغدیر»، ج۱، ص۱۳۸ تا ۳۸۴.</ref>. [[جنگیدن]] با [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} معاویه را در ردیف [[اهل بغی]] و [[واجب]] القتل قرار داده بود؛ چنانکه [[عبدالله بن عمر]] وی را واجب القتل می‌دانسته است؛ زیرا او با [[سرکشی]] در برابر [[خلیفه رسول خدا]] {{صل}} قرار گرفته است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۳.</ref>. [[اهل صفین]] باید توسط علی {{ع}} [[سرکوب]] شوند<ref>المجموع، نووی، ج۱۹، ص۱۹۸.</ref>. اهل صفین باعث [[اختلاف]] در [[امت اسلام]] بودند پس قتل‌شان واجب است<ref> المغنی، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ کشف القناع، بهوتی، ج۶، ص۲۰۱.</ref>. حرکت اهل صفین [[معصیت]] و [[قتل]] آنها واجب بوده است<ref>المسبوط، سرخسی، ج۱۰، ص۱۲۴.</ref>. همچنین [[عمار بن یاسر]] در [[جنگ صفین]] و افرادی چون [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن الحمق خزاعی]] به دست او کشته شدند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص۳۴۸.</ref>
[[معاویه]] به طور معمول در برخورد با [[مخالفان]] میانه‌رو، [[گشاده‌رو]] و با گذشت بود و با هدایای فراوان و بذل و بخشش‌های گسترده از [[بیت‌المال]] آنان را می‌خرید. بعدها این حرکت او بدین عنوان که وی [[سیاستمدار]] و [[اهل]] [[تسامح]] بود، تلقی شد. [[تاریخ]]، [[فریب]] و [[مکر]] وی را به حساب زیرکیِ [[سیاسی]] او گذاشت و بذل و بخشش‌های او را برای خرید [[اشراف قریش]]، به پای [[شکیبایی]] و [[بردباری]] او نوشت<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص۱۲.</ref>. در واقع معاویه، خلیفه‌ای سنگدل، [[حیله‌گر]]، [[دروغگو]] و [[فتنه‌انگیز]] بود. او عمّال خویش را بر [[اموال]] و [[جان‌ها]] و نوامیس [[مسلمین]] مسلّط ساخت و دیکتاتوری‌ترین شیوه‌های [[حکومتی]] را در قالب [[تزویر]] و [[تبلیغات]]، [[اعمال]] می‌کرد و در ریشه‌کن ساختن [[دین]] [[پیامبر]] می‌کوشید <ref>برای شناخت پلیدی‌ها و جنایات معاویه، ر. ک: «الغدیر»، ج۱، ص۱۳۸ تا ۳۸۴.</ref>. [[جنگیدن]] با [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} معاویه را در ردیف [[اهل بغی]] و [[واجب]] القتل قرار داده بود؛ چنانکه [[عبدالله بن عمر]] وی را واجب القتل می‌دانسته است؛ زیرا او با [[سرکشی]] در برابر [[خلیفه رسول خدا]] {{صل}} قرار گرفته است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۳.</ref>. [[اهل صفین]] باید توسط علی {{ع}} [[سرکوب]] شوند<ref>المجموع، نووی، ج۱۹، ص۱۹۸.</ref>. اهل صفین باعث [[اختلاف]] در [[امت اسلام]] بودند پس قتل‌شان واجب است<ref> المغنی، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ کشف القناع، بهوتی، ج۶، ص۲۰۱.</ref>. حرکت اهل صفین [[معصیت]] و [[قتل]] آنها واجب بوده است<ref>المسبوط، سرخسی، ج۱۰، ص۱۲۴.</ref>. همچنین [[عمار بن یاسر]] در [[جنگ صفین]] و افرادی چون [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن الحمق خزاعی]] به دست او کشته شدند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص۳۴۸.</ref>
[[معاویه]] با سیاست‌بازی، بی‌آنکه در [[تقوا]] و [[دیانت]] از خود حرارتی نشان دهد، توانست مقاصد خود را که با [[احکام اسلامی]] منطبق نبود، پیش ببرد: شراب‌خواری‌، [[پوشیدن لباس]] ابریشم‌، استماع آواز، [[قضاوت]] بر خلاف اسلام‌، به رسمیت شناختن فرزند [[زنا]]، [[جنگ با امیرالمؤمنین علی]] {{ع}}، اعزام نیروهای نظامی برای [[قتل]] و [[غارت]] [[شیعیان]] [[امام]] در [[زمان]] [[خلافت]] [[امیرالمؤمنین]]، [[شهادت]] [[مالک اشتر]]، حجر بن عدی و یارانش‌، [[تجاوز]] به [[مصر]] و شهادت [[محمد بن ابی‌بکر]] [[والی]] [[منصوب]] امیرالمؤمنین علی {{ع}}، [[قتل عام]] [[شیعیان‌]]، [[جعل]] [[احادیث]] در [[مذمت]] امیرالمؤمنین، جعل احادیث در [[مدح]] عثمان‌، [[امر]] به [[لعن]] امیرالمؤمنین در [[خطبه]] [[نماز]]، شهادت [[امام حسن]] {{ع}}، [[خواندن نماز]] [[جمعه]] در [[روز]] چهارشنبه‌، همه و همه گوشه‌هایی از این جنایات و اقدامات [[ضد]] [[اسلامی]] معاویه بودند و او همه این جنایات را بی‌پرده و با کمال [[جسارت]] انجام می‌داد و کوچک‌ترین [[پرده‌پوشی]] یا [[ظاهرسازی]] به جز در مورد [[شهادت امام حسن]] {{ع}} در کار وی نبود.
[[معاویه]] با سیاست‌بازی، بی‌آنکه در [[تقوا]] و [[دیانت]] از خود حرارتی نشان دهد، توانست مقاصد خود را که با [[احکام اسلامی]] منطبق نبود، پیش ببرد: شراب‌خواری‌، [[پوشیدن لباس]] ابریشم‌، استماع آواز، [[قضاوت]] بر خلاف اسلام‌، به رسمیت شناختن فرزند [[زنا]]، [[جنگ با امیرالمؤمنین علی]] {{ع}}، اعزام نیروهای نظامی برای [[قتل]] و [[غارت]] [[شیعیان]] [[امام]] در [[زمان]] [[خلافت]] [[امیرالمؤمنین]]، [[شهادت]] [[مالک اشتر]]، حجر بن عدی و یارانش‌، [[تجاوز]] به [[مصر]] و شهادت [[محمد بن ابی‌بکر]] [[والی]] [[منصوب]] امیرالمؤمنین علی {{ع}}، [[قتل عام]] [[شیعیان‌]]، [[جعل]] [[احادیث]] در [[مذمت]] امیرالمؤمنین، جعل احادیث در [[مدح]] عثمان‌، [[امر]] به [[لعن]] امیرالمؤمنین در [[خطبه]] [[نماز]]، شهادت [[امام حسن]] {{ع}}، [[خواندن نماز]] [[جمعه]] در [[روز]] چهارشنبه‌، همه و همه گوشه‌هایی از این جنایات و اقدامات [[ضد]] [[اسلامی]] معاویه بودند و او همه این جنایات را بی‌پرده و با کمال [[جسارت]] انجام می‌داد و کوچک‌ترین [[پرده‌پوشی]] یا [[ظاهرسازی]] به جز در مورد [[شهادت امام حسن]] {{ع}} در کار وی نبود.
== [[روش سیاسی]] معاویه ==
با [[بیعت]] [[امام حسن]] {{ع}} با معاویه، مرحله مهمی از [[تاریخ اسلام]] رقم خورد: دوران [[خلفای نخستین]] پایان یافت و عصر [[اموی]] آغاز شد. دیگر این که خاندان [[هاشمی]] به موضع [[حزب]] مخالف [[حکومت]] بازگشتند، آن هم بعد از مراحل طولانی درگیری به گونه‌ای که دورِ دیگری به نفع [[امویان]] پایان یافت و با «عام الجماعه» دوران جدیدی از [[حکمرانی]] در [[حکومت اسلامی]] آغاز شد.
با به [[خلافت]] رسیدن معاویه در دِمَشق - که [[پایتخت حکومت]] جدید شد - [[وحدت]] [[سیاسی]] به [[امت اسلامی]] بازگشت...<ref>بیضون، ابراهیم، ملامح التیارات السیاسیة فی القرن الأول الهجری، ص۱۴۷.</ref>.
معاویه با توجه به اهدافی که داشت، کوشید ساختمان حکومتش را بر پایه‌هایی [[استوار]] کند که شاید مهم‌ترین آنها عبارت باشند از:
# [[تغییر]] در شالوده [[نظام سیاسی]] و محور قرار دادن نقش [[ارتش]]: وی از زمانی که [[استاندار]] [[شام]] بود، برای ایجاد [[امنیت]] در داخل و توسعه در خارج، آن را ایجاد و [[سازمان‌دهی]] کرد.
# [[سیاست داخلی]]: که اداره و موازنه قبایلی و ایجاد [[ولایت‌عهدی]] و [[سرکوب]] [[مخالفان]] را دربرمی‌گیرد.
# [[خوش‌رفتاری]] با شخصیت‌های بزرگ [[اسلامی]]: اعم از [[صحابه]] و فرزندان‌شان، به‌ویژه [[بنی‌هاشم]]. [باید افزود: بنی‌هاشم به دلیل [[قرارداد صلح]]، [[سکوت]] کردند و در این باره [[نامه امام حسین]] {{ع}} به [[معاویه]] را مرور خواهیم کرد. خوش‌رفتاری معاویه، به معنای [[بذل و بخشش]] بی‌حد و [[حصر]] [[بیت‌المال]] به صحابه و فرزندانشان بود تا [[شاهد]] جنایات معاویه و [[سکوت در برابر ظلم]] و [[اجحاف]] او در [[حق امام علی]] {{ع}} و [[خاندان پیامبر]] {{صل}} باشند. آیا به [[شهادت]] رساندن [[سبط]] اکبر، [[امام مجتبی]] {{ع}} و [[حجر بن عدی]]، به معنای خوش‌رفتاری با [[اهل بیت]] و [[شیعیان]] آنهاست؟]<ref>مطلبِ داخل کروشه از مترجم است.</ref>.
# استقرار امنیت در سراسر [[جهان اسلام]]: برای نیل به این [[هدف]]، مردان مناسبی را برای اداره و [[سیاست]] برگزید تا [[یاور]] او در [[اداره حکومت]] و استقرار امنیت در آن باشند<ref>امثال عُتْبَة بن ابی‌سفیان، مروان بن حَکَم، سعید بن عاص، عمرو بن عاص، مُغیرة بن شعبه، مَسْلَمَة بن مخلد و زیاد بن ابیه؛ امنیت مورد نظر معاویه متناسب با جلادان منتخبش بود. سمرة بن جُندب در پگاه روزی چهل و هفت نفر از بستگان ابوسوار عدوی را که همه از حافظان قرآن بودند، کُشت؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۱۳۲ (ج).</ref>.
# اداره مستقیم کارهای [[حکومتی]]: به گونه‌ای که بیشتر وقت خود و تلاشش را برای انجام کارهای [[مسلمانان]] صرف کرد<ref>مسعودی یک روز کاری کامل از دوران معاویه را بیان می‌کند که وی چگونه وقتش را صرف رسیدگی دقیق به کارهای مسلمانان نمود. مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۴۱.</ref>.
# سیاست توسعه‌طلبانه<ref>بیضون، ملامح التیارات السیاسیة فی القرن الأول الهجری، ص۱۵۰.</ref>: معاویه مردی [[سیاسی]] و انعطاف‌پذیر بود. از این رو به منظور تحقق این سیاست، به استعدادهای سیاسی خود تکیه کرد. افزون بر آن وی پاره‌ای [[روابط اجتماعی]] را برای [[هم‌پیمانان]] و [[تضعیف]] [[دشمنان]] پی‌ریزی کرد. اوضاع سیاسی‌ای که [[حکومت]] نوپای او را احاطه کرده بود، وی را واداشت که در دو زمینه [[اقدام]] نماید: در زمینه هم‌پیمانی با ساکنان اصلی [[سرزمین شام]]، به‌ویژه [[مسیحیان]] آنجا و در زمینه هم‌پیمانی با [[قبایل]] نیرومند [[عرب]]، یعنی [[قبایل یمنی]]<ref>از ویژگی‌های جامعه جاهلی تقسیم آن به دو دسته قیسی و یمنی بود، بدین شکل که قبائل نزار، تمیم، ربیعه و مضر که عرب شمالی بودند، قیسی و قبائل دیگری که از جنوب شبه جزیره عربستان مهاجرت کرده و در بلاد شام و دیگر سرزمین‌های مفتوحه سکونت گزیدند، یمنی نامیده شدند، از جمله یمنی‌ها قبیله ازد بود. قبیله کلب، یمنی‌ها را در شام رهبری می‌کرد. این تعصبات در عصر نبوت و خلفای نخستین فروکش کرد. اما در پی انتشار قبائل عرب در شهرهای فتح شده این تعصب جاهلی میان عرب‌های شمالی که به جدشان عدنان منتسب بودند و عدنانی خوانده می‌شدند و عرب‌های جنوب که به جدشان قحطان منتسب بودن و قحطانی خوانده می‌شدند، رونق گرفت و با گذشت روزگار این دوگروه به دو حزب سیاسی رقیب تبدیل شدند که تاحد زیادی در گرایش‌های سیاسی خلافت اموی تأثیر گذاشتند.</ref> که او را در رسیدن به حکومت [[پشتیبانی]] کرده و بنیان حکومت او را تشکیل داده بودند. [[ازدواج]] وی با میسون کلبی و ازدواج پسرش [[یزید]] با یکی از [[زنان]] ایشان، این هم‌پیمانی را تثبیت کرد. همچنین این [[پیمان]]، خطّ سیاسی‌ای را که در [[روابط]] عمومی‌اش به آن [[اعتماد]] می‌کرد، نشان می‌دهد<ref>. ازدواج معاویه یک پیمان سیاسی با قبیله کلب بود. از این جهت افراد قبیله کلب همگی خود را دایی‌های ولی‌عهد جدید و در نتیجه حامیان طبیعی خانواده حاکم به حساب می‌آوردند.</ref>.
اما [[معاویه]]، از عرب‌های قیسی و سیاستمداری با تجربه بود که به این [[تعصبات]] تا جایی که به منافعش [[خدمت]] می‌کرد، اهمیت می‌داد. [[هدف]] او این بود که عنصر [[عرب]] را تبدیل به پشتوانه‌ای اساسی برای اهداف شخصی و آرمان‌های طبقه [[حاکم]] [[اموی]] کند. به طور قطع، این [[روش سیاسی]] به اشکال گوناگون، از خلال [[سیر]] سازمانی خود، [[خلافت]] را - به [[زعم]] بیشتر [[مسلمانان]] - به [[نظام]] [[پادشاهی]] تبدیل کرد. روشن است که [[معاویه]] اگرچه به دنبال نظام پادشاهی بود، ولی علاقه داشت بیشتر به عنوان بزرگ عرب باقی بماند، نه به عنوان [[پادشاه]]. دیگر این که [[حکومت]] او با صفت [[دینی]] شناخته شود؛ زیرا [[قانون اساسی]] آن، [[اسلام]] بود که همان [[دین]] رسمی حکومت به شمار می‌رفت.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص۱۶.</ref>.


== تبدیل مفهوم خلافت به سلطنت‌ ==
== تبدیل مفهوم خلافت به سلطنت‌ ==
۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش