معاویه: تفاوت میان نسخهها
←سیاست داخلی
خط ۴۷۸: | خط ۴۷۸: | ||
# '''اعمال زور و فشار بر مخالفان''': معاویه با اتخاذ سیاست [[زورگویی]] و قلعوقمع به [[اداره امور مسلمانان]] پرداخت و به مقدّرات و [[عزت]] و [[شرافت]] آنها بیاحترامی نمود و پس از امضای [[قرارداد صلح]]، [[اعلان]] داشت که وی تنها به جهت [[حاکمیّت]] یافتن بر [[مسلمانان]]، به [[قتل]] و [[کشتار]] و [[خونریزی]] آنان پرداخته است و در جملهای از [[تکبّر]] و خودستاییاش دم زد و گفت: ما، [[زمان]] هستیم، هرکس را بالا ببریم فرادست است و هرکس را پایین آوریم، فرودست خواهد بود<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۸- ۱۳۹؛ عقد الفرید، ج۲، ص۱۵۹.</ref>. [[کارگزاران]] و [[فرمانروایان]] وی نیز همین شیوه فریبکارانه را ادامه دادند. [[عتبة بن ابی سفیان]]، با مخاطب قرار دادن [[مصریان]]، بدانها گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! تازیانهها را بر پشت شما پاره خواهیم کرد. در سخنی از [[خالد قسری]] با [[مردم]] [[مکّه]] آمده است که گفت: به خدا سوگند! آنکس را که به پیشوای خود ([[معاویه]]) [[اهانت]] روا دارد، نزد من آورند وی را در [[حرم]] به دار خواهم آویخت<ref>اغانی ابو الفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۸۲ چاپ بیروت.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۸.</ref> | # '''اعمال زور و فشار بر مخالفان''': معاویه با اتخاذ سیاست [[زورگویی]] و قلعوقمع به [[اداره امور مسلمانان]] پرداخت و به مقدّرات و [[عزت]] و [[شرافت]] آنها بیاحترامی نمود و پس از امضای [[قرارداد صلح]]، [[اعلان]] داشت که وی تنها به جهت [[حاکمیّت]] یافتن بر [[مسلمانان]]، به [[قتل]] و [[کشتار]] و [[خونریزی]] آنان پرداخته است و در جملهای از [[تکبّر]] و خودستاییاش دم زد و گفت: ما، [[زمان]] هستیم، هرکس را بالا ببریم فرادست است و هرکس را پایین آوریم، فرودست خواهد بود<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۸- ۱۳۹؛ عقد الفرید، ج۲، ص۱۵۹.</ref>. [[کارگزاران]] و [[فرمانروایان]] وی نیز همین شیوه فریبکارانه را ادامه دادند. [[عتبة بن ابی سفیان]]، با مخاطب قرار دادن [[مصریان]]، بدانها گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! تازیانهها را بر پشت شما پاره خواهیم کرد. در سخنی از [[خالد قسری]] با [[مردم]] [[مکّه]] آمده است که گفت: به خدا سوگند! آنکس را که به پیشوای خود ([[معاویه]]) [[اهانت]] روا دارد، نزد من آورند وی را در [[حرم]] به دار خواهم آویخت<ref>اغانی ابو الفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۸۲ چاپ بیروت.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۸.</ref> | ||
# '''خشونت حداکثری با شیعیان''': [[شیعیان]] در عصر [[معاویه]] رسما مورد [[ستم]] و [[بیداد]] قرار گرفتند و به شدیدترین نوع قلعوقمع و [[رفتار]] [[خشونتبار]]، با آنان برخورد شد. [[امام]] [[محمّد]] [[باقر]] {{ع}} تهدیدی را که [[امویان]] بر پیروانشان روا میداشتند چنین به وصف میکشد: در هر منطقهای [[پیروان]] ما به [[قتل]] میرسیدند دست و پاهای آنان را به صرف [[شک و تردید]] در [[دوستی]] و [[محبّت]] ما میبریدند، هرکس از او به دوستی و محبّت ما یاد میشد به [[زندان]] میافتاد، یا اموالش چپاول میشد و یا خانهاش [[تخریب]] میگشت<ref>شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۵؛ طبقات کبری، ج۵، ص۹۵.</ref>. معاویه کوشید تا شخصیتهای [[اندیشمند]] و [[آگاه]] [[شیعه]] را از میان بردارد و عده زیادی از آنان نظیر [[حجر بن عدی]]، [[رشید]] حجری، [[عمرو بن حمق]] و [[أوفی بن حصن]] را پای چوبه دار روانه ساخت. وی به [[آزار]] و [[شکنجه]] بزرگان شیعه اکتفا نکرد، بلکه [[جور]] و ستم خویش را متوجه [[زنان]] [[مسلمان]] نیز نمود و عدهای از آنها نظیر: زرقاء دختر [[عدی]]، [[سوده]] دختر عمّاره و امّ [[الخیر]] با [[رقیّه]] را مورد [[بیم]] و [[تهدید]] قرار داد. معاویه با اشاره به تمام کارگزارانش از آنان خواست خانههای شیعیان را ویران نمایند و نام آنها را از دفتر پرداخت ([[بیت المال]]) محو و سهمیه [[پول]] و خرجی آنها را قطع کنند، همچنین به عمّال و مزدوران خود سفارش کرد تا [[گواهی]] شیعیان را در مسائل [[قضاوت]] و [[داوری]] و موارد دیگر نپذیرند تا برخواری و [[ذلّت]] آنان بیفزاید. بیان [[انحرافات]] و جرایمی که معاویه مرتکب شد در این اشارات گذرا نمیگنجد و به جهت تعدّد و گسترش آنها [[کتابی]] ویژه میطلبد، اینک در درجه نخست مقصود ما از این اشارات، عنوان مقدمهای در جهت بیان [[جنایت]] بزرگ وی تلقی میشود که به [[قیام]] [[سید الشهداء]] {{ع}} انجامید، جنایتی که در [[تحمیل]] فرزند فاسقش [[یزید]] به عنوان [[جانشین]] خود، تحقق یافت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۳۲.</ref> | # '''خشونت حداکثری با شیعیان''': [[شیعیان]] در عصر [[معاویه]] رسما مورد [[ستم]] و [[بیداد]] قرار گرفتند و به شدیدترین نوع قلعوقمع و [[رفتار]] [[خشونتبار]]، با آنان برخورد شد. [[امام]] [[محمّد]] [[باقر]] {{ع}} تهدیدی را که [[امویان]] بر پیروانشان روا میداشتند چنین به وصف میکشد: در هر منطقهای [[پیروان]] ما به [[قتل]] میرسیدند دست و پاهای آنان را به صرف [[شک و تردید]] در [[دوستی]] و [[محبّت]] ما میبریدند، هرکس از او به دوستی و محبّت ما یاد میشد به [[زندان]] میافتاد، یا اموالش چپاول میشد و یا خانهاش [[تخریب]] میگشت<ref>شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۵؛ طبقات کبری، ج۵، ص۹۵.</ref>. معاویه کوشید تا شخصیتهای [[اندیشمند]] و [[آگاه]] [[شیعه]] را از میان بردارد و عده زیادی از آنان نظیر [[حجر بن عدی]]، [[رشید]] حجری، [[عمرو بن حمق]] و [[أوفی بن حصن]] را پای چوبه دار روانه ساخت. وی به [[آزار]] و [[شکنجه]] بزرگان شیعه اکتفا نکرد، بلکه [[جور]] و ستم خویش را متوجه [[زنان]] [[مسلمان]] نیز نمود و عدهای از آنها نظیر: زرقاء دختر [[عدی]]، [[سوده]] دختر عمّاره و امّ [[الخیر]] با [[رقیّه]] را مورد [[بیم]] و [[تهدید]] قرار داد. معاویه با اشاره به تمام کارگزارانش از آنان خواست خانههای شیعیان را ویران نمایند و نام آنها را از دفتر پرداخت ([[بیت المال]]) محو و سهمیه [[پول]] و خرجی آنها را قطع کنند، همچنین به عمّال و مزدوران خود سفارش کرد تا [[گواهی]] شیعیان را در مسائل [[قضاوت]] و [[داوری]] و موارد دیگر نپذیرند تا برخواری و [[ذلّت]] آنان بیفزاید. بیان [[انحرافات]] و جرایمی که معاویه مرتکب شد در این اشارات گذرا نمیگنجد و به جهت تعدّد و گسترش آنها [[کتابی]] ویژه میطلبد، اینک در درجه نخست مقصود ما از این اشارات، عنوان مقدمهای در جهت بیان [[جنایت]] بزرگ وی تلقی میشود که به [[قیام]] [[سید الشهداء]] {{ع}} انجامید، جنایتی که در [[تحمیل]] فرزند فاسقش [[یزید]] به عنوان [[جانشین]] خود، تحقق یافت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۳۲.</ref> | ||
# '''نصب منافقان در پستهای حساس''': [[طبیعت]] [[حکومت معاویه]] اقتضا میکند که برای پیشبرد مقاصد [[نامشروع]] خود از افراد [[فاسد]] استفاده کند. این امر موجب میشد تا هر چه سریعتر [[مردم]] از [[تعالیم]] عادلانه و حیاتبخش [[اسلام]] فاصله گرفته و [[حکومت]] [[جبار]] وی نیز به اهداف خویش نزدیکتر گردد و صدای مخالفان را در گلو خفه سازد. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در یک [[پیشبینی]] شگفتآور از این واقعه خبر داد: | # '''نصب منافقان در پستهای حساس''': [[طبیعت]] [[حکومت معاویه]] اقتضا میکند که برای پیشبرد مقاصد [[نامشروع]] خود از افراد [[فاسد]] استفاده کند. این امر موجب میشد تا هر چه سریعتر [[مردم]] از [[تعالیم]] عادلانه و حیاتبخش [[اسلام]] فاصله گرفته و [[حکومت]] [[جبار]] وی نیز به اهداف خویش نزدیکتر گردد و صدای مخالفان را در گلو خفه سازد. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در یک [[پیشبینی]] شگفتآور از این واقعه خبر داد: {{متن حدیث|وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وفُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّه دُوَلًا، وعِبَادَهُ خَوَلًا، والصَّالِحِينَ حَرْباً، والْفَاسِقِينَ حِزْباً}}؛ «من از این اندوهناکم که [[سرپرستی]] حکومت این [[امت]] به دست این [[بیخردان]] و [[نابکاران]] ([[بنیامیه]]) افتد. [[بیت المال]] را به [[غارت]] ببرند، [[آزادی]] [[بندگان خدا]] را سلب کنند و آنها را برده خویش سازند، با [[صالحان]] [[نبرد]] کنند و [[فاسقان]] را همدستان خود قرار دهند»<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>. | ||
{{متن حدیث|وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وفُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّه دُوَلًا، وعِبَادَهُ خَوَلًا، والصَّالِحِينَ حَرْباً، والْفَاسِقِينَ حِزْباً}}؛ «من از این اندوهناکم که [[سرپرستی]] حکومت این [[امت]] به دست این [[بیخردان]] و [[نابکاران]] ([[بنیامیه]]) افتد. [[بیت المال]] را به [[غارت]] ببرند، [[آزادی]] [[بندگان خدا]] را سلب کنند و آنها را برده خویش سازند، با [[صالحان]] [[نبرد]] کنند و [[فاسقان]] را همدستان خود قرار دهند»<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>. | |||
این عبارت کوتاه و پر معنای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میرساند که حضور افراد [[فاسد]] و [[تبهکار]] در پایگاههای اصلی یک حکومت، بیانگر [[فساد]] و [[انحراف]] آن [[نظام]] و حکومت است، چنانچه حضور مردان [[صالح]] و [[درستکار]] در [[دستگاه حکومت]]، نشانه [[سلامت]] و [[درستی]] آن است. | این عبارت کوتاه و پر معنای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میرساند که حضور افراد [[فاسد]] و [[تبهکار]] در پایگاههای اصلی یک حکومت، بیانگر [[فساد]] و [[انحراف]] آن [[نظام]] و حکومت است، چنانچه حضور مردان [[صالح]] و [[درستکار]] در [[دستگاه حکومت]]، نشانه [[سلامت]] و [[درستی]] آن است. | ||
به تصریح [[مورخان]]، تقریباً در هیچ یک از سرزمینهای تحت امر [[اموی]] حتی یک [[فرد صالح]] و [[امین]] در رأس امور قرار نداشت. در واقع [[کارگزاران]] اصلی [[حکومت معاویه]]، انسانهای طماع و [[هوسرانی]] بودند که به [[طمع]] رسیدن به [[آمال]] [[شیطانی]] و اغراض مادی، تن به این کار داده بودند. ناگفته پیداست بهکارگیری افراد [[منحرف]] و [[مفسد]] که علناً [[تظاهر]] به [[فسق]] و [[فجور]] میکردند تا چه [[میزان]] میتوانست به عادیسازی [[منکرات]] در [[جامعه]] منجر شده و [[ارزشهای معنوی]] جامعه را به خطر اندازد. دستگاه عریض و طویل [[حکومتی]] [[معاویه]] توسط افرادی اداره میشد که تمام [[هوش]] و [[ذکاوت]] خویش را جهت آباد کردن دنیای [[نامشروع]] خود به کار گرفته بودند. [[دنیاپرستان]] و [[هوس]] بازانی چون «[[عمرو بن عاص]]»، «[[مغیرة بن شعبه]]» و «[[زیاد بن ابیه]]» که از مشهورترین حیلهگران [[عرب]] محسوب میشدند<ref>از شعبی نقل شده است: {{عربی|إِنَّ دُهَاةَ الْعَرَبِ أَرْبَعَةٌ: مُعَاوِیَةُ وَ ابْنُ الْعَاصِ وَ الْمُغَیْرَةُ وَ زِیَادٌ}}؛ «زیرکان جهان عرب چهار تن بودند، معاویه، عمر و عاص، مغیره و زیاد». الذریعة، ج۱، ص۳۵۰؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۹، ص۸۰.</ref>، به [[طمع]] [[ریاست]] و [[مقام]] در دامهای [[فریب]] و [[نیرنگ]] [[معاویه]] گرفتار آمده بودند، دینشان را دادند و در مقابل، [[حکومت]] بخشی از [[سرزمین اسلامی]] را به تناسب ظرفیت و حساسیت، از آنِ خود کردند. در واقع معاویه با توجه به [[شناختی]] که از [[روحیات]] [[مردم]] هر منطقه داشت با [[زیرکی]] و [[شیطنت]] خاص، یکی از این [[کارگزاران]] توطئهپرداز خویش را بر آن سامان میگماشت و بدین ترتیب چهره [[جامعه دینی]] را به طور کلی [[تغییر]] داد و بذر [[فساد]] و [[تباهی]] و [[بیدینی]] را در اطراف و اکناف [[جهان اسلام]] پاشید. | به تصریح [[مورخان]]، تقریباً در هیچ یک از سرزمینهای تحت امر [[اموی]] حتی یک [[فرد صالح]] و [[امین]] در رأس امور قرار نداشت. در واقع [[کارگزاران]] اصلی [[حکومت معاویه]]، انسانهای طماع و [[هوسرانی]] بودند که به [[طمع]] رسیدن به [[آمال]] [[شیطانی]] و اغراض مادی، تن به این کار داده بودند. ناگفته پیداست بهکارگیری افراد [[منحرف]] و [[مفسد]] که علناً [[تظاهر]] به [[فسق]] و [[فجور]] میکردند تا چه [[میزان]] میتوانست به عادیسازی [[منکرات]] در [[جامعه]] منجر شده و [[ارزشهای معنوی]] جامعه را به خطر اندازد. دستگاه عریض و طویل [[حکومتی]] [[معاویه]] توسط افرادی اداره میشد که تمام [[هوش]] و [[ذکاوت]] خویش را جهت آباد کردن دنیای [[نامشروع]] خود به کار گرفته بودند. [[دنیاپرستان]] و [[هوس]] بازانی چون «[[عمرو بن عاص]]»، «[[مغیرة بن شعبه]]» و «[[زیاد بن ابیه]]» که از مشهورترین حیلهگران [[عرب]] محسوب میشدند<ref>از شعبی نقل شده است: {{عربی|إِنَّ دُهَاةَ الْعَرَبِ أَرْبَعَةٌ: مُعَاوِیَةُ وَ ابْنُ الْعَاصِ وَ الْمُغَیْرَةُ وَ زِیَادٌ}}؛ «زیرکان جهان عرب چهار تن بودند، معاویه، عمر و عاص، مغیره و زیاد». الذریعة، ج۱، ص۳۵۰؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۹، ص۸۰.</ref>، به [[طمع]] [[ریاست]] و [[مقام]] در دامهای [[فریب]] و [[نیرنگ]] [[معاویه]] گرفتار آمده بودند، دینشان را دادند و در مقابل، [[حکومت]] بخشی از [[سرزمین اسلامی]] را به تناسب ظرفیت و حساسیت، از آنِ خود کردند. در واقع معاویه با توجه به [[شناختی]] که از [[روحیات]] [[مردم]] هر منطقه داشت با [[زیرکی]] و [[شیطنت]] خاص، یکی از این [[کارگزاران]] توطئهپرداز خویش را بر آن سامان میگماشت و بدین ترتیب چهره [[جامعه دینی]] را به طور کلی [[تغییر]] داد و بذر [[فساد]] و [[تباهی]] و [[بیدینی]] را در اطراف و اکناف [[جهان اسلام]] پاشید. |