پرش به محتوا

پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
== رحلت و محل دفن ==
== رحلت و محل دفن ==
{{اصلی|رحلت یا شهادت پیامبر خاتم}}
{{اصلی|رحلت یا شهادت پیامبر خاتم}}
به نقل مشهور، پیامبر {{صل}} در ۲۸ صفر [[سال یازدهم هجری]] و پس از ۲۳ سال [[مجاهدت]] و سپری کردن فراز و نشیب‌های فراوان در راه [[دعوت]] به سوی [[حق]]، پس از چهارده روز [[بیماری]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۵۶.</ref> و کسالت، [[رحلت]] فرمود<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۱۶؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری، ج۱، ص۴۶؛ جواد کاظمی، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج۳، ص۷۱.</ref>. [[قبر]] ایشان در اتاقی قرار دارد که در آن درگذشت و [[عایشه]] دختر [[ابی بکر بن ابی قحافه]] در آن [[زندگی]] می‌کرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: پیامبر به علی {{ع}} این‌گونه [[وصیت]] کرده بود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، ادْفِنِّي فِي هذَا الْمَكَانِ، وَ ارْفَعْ قَبْرِي مِنَ الْأَرْضِ أَرْبَعَ أَصَابِعَ، و رُشَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَاءِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>: “ای علی، مرا در این مکان [[دفن]] کن و قبرم را به اندازه چهار انگشت بالا قرار ده و بر آن آب بریز”<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷.</ref>.
به نقل مشهور، پیامبر {{صل}} در ۲۸ صفر سال یازدهم هجری و پس از ۲۳ سال [[مجاهدت]] و سپری کردن فراز و نشیب‌های فراوان در راه [[دعوت]] به سوی [[حق]]، پس از چهارده روز [[بیماری]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۵۶.</ref> و کسالت، رحلت فرمود<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۱۶؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری، ج۱، ص۴۶؛ جواد کاظمی، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج۳، ص۷۱.</ref>. [[قبر]] ایشان در اتاقی قرار دارد که در آن درگذشت و [[عایشه]] دختر [[ابی بکر بن ابی قحافه]] در آن [[زندگی]] می‌کرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: پیامبر به علی {{ع}} این‌گونه [[وصیت]] کرده بود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، ادْفِنِّي فِي هذَا الْمَكَانِ، وَ ارْفَعْ قَبْرِي مِنَ الْأَرْضِ أَرْبَعَ أَصَابِعَ، و رُشَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَاءِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>: “ای علی، مرا در این مکان [[دفن]] کن و قبرم را به اندازه چهار انگشت بالا قرار ده و بر آن آب بریز”<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷.</ref>.


در حالی که [[دست]] [[علی]] {{ع}}، زیر سر [[پیامبر]] {{صل}} بود، آن حضرت {{صل}} [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. [[امام علی]] {{ع}} طبق [[وصیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} دست‌هایش را به صورت آن حضرت و سپس بر صورت خود کشید و چشم‌های آن حضرت {{صل}} را بست و ایشان را به سوی [[قبله]] برگرداند و روپوش را بر روی [[بدن]] ایشان کشید. آنگاه برخاست تا بقیه [[کارها]] را انجام دهد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۷.</ref>. از [[ابن عباس]] [[روایت]] شد: هنگامی که [[علی]] {{ع}} از [[غسل]] (و [[کفن]] کردن) آن حضرت {{صل}} فارغ شد، [[کفن]] سرتاسری را از صورت آن حضرت {{صل}} کنار زد و فرمود: "پدر و مادرم به فدایت؛ [[پاکیزه]] [[زندگی]] کردی و [[پاکیزه]] از [[دنیا]] رفتی. با [[رحلت]] تو، [[مقام نبوت]] و [[پیامبری]] قطع شد که با رحلت انبیای دیگر، چنین نشده بود. آن قدر [[مقام]] و [[منزلت]] یافتی که [[خداوند]] بر تو [[سلام]] و درود فرستاد و آن‌قدر وسعت نظر داشتی که همه [[مردم]] در مقابل تو مساوی شدند. اگر تو، مرا به [[صبر]] توصیه نکرده و از شیون و زاری [[نهی]] نفرموده بودی، [[اشک]] شیون و [[زاری]] جاری می‌کردم. پدر و مادرم به فدایت؛ ما را نزد پروردگارت به یادآور و به ما توجه خاص داشته باش". سپس خم شد و صورتش را بوسید و پارچه را به روی ایشان انداخت<ref>الامالی، شیخ مفید، ص۱۰۲.</ref>.
در حالی که [[دست]] [[علی]] {{ع}}، زیر سر [[پیامبر]] {{صل}} بود، آن حضرت {{صل}} [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. [[امام علی]] {{ع}} طبق [[وصیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} دست‌هایش را به صورت آن حضرت و سپس بر صورت خود کشید و چشم‌های آن حضرت {{صل}} را بست و ایشان را به سوی [[قبله]] برگرداند و روپوش را بر روی [[بدن]] ایشان کشید. آنگاه برخاست تا بقیه [[کارها]] را انجام دهد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۷.</ref>. از [[ابن عباس]] [[روایت]] شد: هنگامی که [[علی]] {{ع}} از [[غسل]] (و [[کفن]] کردن) آن حضرت {{صل}} فارغ شد، [[کفن]] سرتاسری را از صورت آن حضرت {{صل}} کنار زد و فرمود: "پدر و مادرم به فدایت؛ [[پاکیزه]] [[زندگی]] کردی و [[پاکیزه]] از [[دنیا]] رفتی. با [[رحلت]] تو، [[مقام نبوت]] و [[پیامبری]] قطع شد که با رحلت انبیای دیگر، چنین نشده بود. آن قدر [[مقام]] و [[منزلت]] یافتی که [[خداوند]] بر تو [[سلام]] و درود فرستاد و آن‌قدر وسعت نظر داشتی که همه [[مردم]] در مقابل تو مساوی شدند. اگر تو، مرا به [[صبر]] توصیه نکرده و از شیون و زاری [[نهی]] نفرموده بودی، [[اشک]] شیون و [[زاری]] جاری می‌کردم. پدر و مادرم به فدایت؛ ما را نزد پروردگارت به یادآور و به ما توجه خاص داشته باش". سپس خم شد و صورتش را بوسید و پارچه را به روی ایشان انداخت<ref>الامالی، شیخ مفید، ص۱۰۲.</ref>.
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش