حق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸٬۷۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:


بنابراین نمی‌توان هرگز جز درباره [[معصوم]]{{ع}} از مدار بودن شخصیت‌ها برای [[حق]] سخن گفت و در مورد هرکس دیگری باید او را به حق سنجید نه اینکه حق را با او به [[داوری]] نشست.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>.
بنابراین نمی‌توان هرگز جز درباره [[معصوم]]{{ع}} از مدار بودن شخصیت‌ها برای [[حق]] سخن گفت و در مورد هرکس دیگری باید او را به حق سنجید نه اینکه حق را با او به [[داوری]] نشست.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>.
==مفهوم‌شناسی واژه [[قرآنی]] [[حقّ]]==
واژه [[حق]] به معنای ثابت آمده است؛ مثلا [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}} پس [[نام خدا]] را بر آن شتران [[قربانی]] ببرید در حالی که آنها برپای ایستاده‏‌اند؛ و چون به پهلو درغلتیدند و ثابت شدند، از آنها بخورید، و به [[تنگدست]] [[سائل]] و به بینوای غیر سائل بخورانید و [[اطعام]] دهید.<ref>سوره حج، آیه ۳۶.</ref>
در این [[آیه]] بیان شده که پس از گفتن [[بسمله]] شتران قربانی را نحر کنید و هنگامی که بر [[زمین]] افتاد و [[جان]] دادند و «ثابت» شدند؛ آنان از گوشت آنها بخورید و بخورانید.
بنابراین، اگر خدا در توصیف خویش می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> به این معنا است که تنها وجود ثابت در هستی اوست، و دیگر چیزها همگی در حال [[تحول]] و تبدل و [[تغییر]] هستند. همچنین وقتی می‌‌گوییم این سخن یا چیز حق است؛ یعنی چیزی است که منشاء و خاستگاه آن [[حق تعالی]] است؛ بنابراین می‌‌تواند متصف به «[[حق]]» و ثابت شود؛ از همین روست که حق در برابر [[باطل]] به چیزهایی اطلاق می‌‌شود که دارای خاستگاه [[الهی]] بوده و از حق تعالی نشئت گرفته باشد؛ چراکه [[خدا]] بارها به این [[حقیقت]] اشاره کرده و می‌‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}}.<ref>سوره هود، آیه ۱۷؛ یونس، آیه ۹۴؛ سجده، آیه ۳؛ بقره، آیه ۱۴۷؛ آل عمران، آیه ۶۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حق غیر قابل گذشت از نظر قرآن (مقاله)|حق غیر قابل گذشت از نظر قرآن]].</ref>.
==حق و [[حقوق]] قابل گذشت از نظر [[قرآن]]==
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، حق هر چیزی است که منسوب به خدا باشد و از خاستگاه الهی که حق مطلق است نشئت گرفته باشد. بنابراین، وقتی از حق و جمع آن حقوق سخن می‌‌گویم، اموری منسوب به حق تعالی است.
بر اساس [[آموزه‌های قرآن]]، مجموعه ای از حقوق [[فطری]] برای [[انسان]] است که شامل [[حق حیات]]<ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ * وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند * و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۳۲ و ۴۵؛ {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، [[حق]] [[سکونت]]، حق [[ازدواج]]<ref>نساء، آیات ۳ و ۲۵ و ۱۲۷؛ بقره، آیات ۲۲۸ تا ۲۳۲</ref>، [[حق مهریه]]<ref>بقره، آیات ۱۷۸ و ۲۳۷</ref>، [[آزادی عقیده]] <ref>بقره، آیه ۲۵۶؛ آل عمران، آیه ۲۰؛ انسان، آیات ۳ و ۲۹</ref>، [[آزادی اندیشه]] <ref>بقره، آیات ۲۱۹ و ۲۶۶؛ آل عمران، آیه ۱۱۹</ref>، [[حق تجارت]]<ref>نساء، آیه ۳۲؛ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ ال عمران، آیه ۱۳۰؛ نساء، آیه ۲۹ و ۱۶۱؛ روم، آیه ۳۹</ref>، [[حق استفاده از طبیعت]] و نعمت‌های آن<ref>بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲</ref>، حق [[تصمیم‌گیری]] <ref>آل عمران، آیه ۱۵۹؛ انفال، آیه ۵۳؛ رعد، آیات ۱۱ و ۱؛ شوری، آیه ۳۸</ref>، [[حق تغذیه]] <ref>حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۶</ref>، [[حق حضانت]] <ref>بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶؛ بقره، آیه ۲۳۳</ref>، [[حقوق]] آوارگان<ref>بقره، آیه ۱۹۱ و ۲۴۶؛ توبه، آیه ۱۳؛ حج، آیات ۳۹ و ۴۰</ref>، [[حق دادرسی]] و دسترسی عادلانه به [[قضا]]<ref>نساء، آیات ۵۸ و ۱۰۵</ref>، [[حق]] [[دفاع از خود]] در برابر [[ظالم]]<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>، حق [[عبادت]]<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى * عَبْدًا إِذَا صَلَّى}} «به من بگو آن کس که، * بنده‌ای را چون به نماز ایستد باز می‌دارد» سوره علق، آیه ۹-۱۰.</ref>، حق [[قصاص]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}} «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸- ۱۷۹.</ref>، [[حق مالکیت]]<ref>بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۴ و ۲۷۹</ref>، [[حق]] [[وطن]] و [[مسکن]] مورد [[اطمینان]]<ref>بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰</ref> و مانند آنها می‌‌شود.
از نظر [[قرآن]]، این [[حقوق]] [[فطری]] برای [[انسان]] از نظر [[تشریعی]] [[وحیانی]] نیز مورد [[تأیید]] قرار گرفته و در همه [[شرایع]] [[اسلامی]] مورد تأیید بر آنها زده شده است.
اما از نظر قرآن، برخی از [[حقوقی]] که برای انسان به شکل فطری [[واجب]] و ثابت است، قابل گذشت است و برخی از آنها غیر قابل گذشت است.
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، [[انسان‌ها]] می‌‌توانند از برخی از حقوق خویش که برای آنان ثابت است، بگذرند و آن را اسقاط کرده یا حتی به دیگران انتقال دهند.
باید توجه داشت که [[زندگی]] انسان‌ها از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] یک [[زندگی اجتماعی]] است که برخی بر برخی دیگر فضلیت و [[برتری]] داده شده و در قالب [[تسخیر]] یک دیگر را به [[استخدام]] می‌‌گیرند.<ref>{{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}} «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>
البته این [[فضلیت‌ها]] و برتری‌های [[اجتماعی]] برای ایجاد یک [[نظام]] مبتنی بر [[عدالت]] است تا همگان بتوانند به نیازهای فطری خویش پاسخ مناسبی دهند؛ زیرا اگر برای کسی فضلیتی و برتری است، به همان [[میزان]] [[تکالیف]] او نیز بیش‌تر و سخت‌تر است. به عنوان نمونه [[برتری]] و فضلیت مردان بر [[زنان]] برای [[حمایت]] از زنان و تأمین [[نیازهای مالی]] و مادی آنان است.<ref>{{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> بنابراین، اگر نوعی [[حق]] [[فطری]] و برتری و فضلیت از این ساحت برای کسی است، [[مسئولیت]] و تکلیفی مضاعف نیز برای او وضع و [[جعل]] شده است.
به هر حال، از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، معاشرت‌های [[اجتماعی]] [[انسان]] در ساختار عدالتی است که ریشه در حق و [[حقیقت]] دارد؛ زیرا [[عدالت]] به معنای قرارگیری هر چیزی در موضع حقی است که [[خدا]] برای آن مقدّر کرده است؛ زیرا «اعطاء کل ذی حق حقه؛ یعنی بخشیدن حق هر صاحب حقی» همان دادن چیزی است که خدا برایش مقدر کرده است. همچنین «وضع کل شیء موضعه؛ قرار‌گیری هر چیزی در موضع مناسب خویش» نیز جز همان موضعی نیست که خدا برایش مقدر کرده است. بر این اساس، وقتی در معاشرت‌های اجتماعی از [[عدالت اجتماعی]] و [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و مانند آنها سخن به میان می‌‌آید به معنای آن است که [[حق]] مقدر هر کسی به او داده شود که [[حق تعالی]] برای او مقدر کرده است.
بنابراین، در [[نظام اجتماعی]] [[الهی]] هر کسی می‌‌بایست به همان حق مقدر خویش بر اساس ساختار [[عدالت]] دست یابد. این بدان معنا خواهد بود که عدم دسترسی یا ایجاد مانعیت در تحقق این شرایط به معنای [[ظلم]] به دیگری است.
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، [[نظام]] [[معاشرت]] [[اجتماعی]] اگر این گونه سامان یابد، به هیچ کسی ظلم و ستمی روا نخواهد شد؛ اما از آن جایی که [[فهم]] و [[ادراک]] افراد [[اجتماع]] یکسان نیست، و همچنین [[انسان‌ها]] از نظر [[گرایش‌های نفسانی]] در یک سطح نیستند؛ بلکه برخی از انسان‌ها از نظر گرایش‌های نفسانی از حالت [[اعتدال]] و استوا خارج می‌‌شوند و به [[شهوت]] و [[غضب]] و مانند آنها دچار می‌‌شوند، اگر بخواهیم بر اساس [[عدالت مطلق]] عمل کنیم، ممکن است نتوانیم یک نظام اجتماعی کاملی را ایجاد کنیم؛ بنابراین لازم است تا [[مردمان]] در معاشرت اجتماعی گاه از [[خطا]] و [[اشتباه]] کسانی در گذرند که از نظر سهم ادراکی به [[رشد]] نرسیده‌اند و جوانانه و [[جاهلانه]] عمل و [[رفتار]] می‌‌کنند. همچنین گاه ممکن است که برخی از افراد اجتماع به سبب همان عدم [[رشد عقلی]] و [[غلبه]] شهوت و غضب، [[رفتاری]] را انجام دهند که موجب ظلم و [[تضییع حق]] یا [[حقوقی]] از دیگران می‌‌شود؛ در این موارد بهتر است که [[انسان]] از برخی از [[حقوق]] خویش بگذرد و [[عفو]] کند یا حتی از حق ثابت خویش بگذرد وبه دیگری در [[مقام]] [[اکرام]] [[ایثار]] کند.
از همین روست که در آموزه‌های وحیانی قرآن هر چند که سخن از عدالت تقابلی و مثلی است<ref>{{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ نحل، آیه ۱۲۶؛ الرحمن، آیه ۶۰</ref> اما از [[امت]] خواسته شده تا در [[مقام احسان]] [[عفو]] کنند و مثلا از [[حقوق مالی]] یا [[قصاص]] بگذرند<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریده‌اید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> یا حتی بالاتر از چیزی که [[حق]] ثابت خویش استدر [[مقام]] [[اکرام]] [[ایثار]] کنند و نیازهای ضروری خویش را نادیده بگیرند واز غذای خویش به دیگران حتی [[دشمنان]] [[اسیر جنگی]] بدهند.<ref>{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}} «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند * (با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا}} «و آنان که گواهی دروغ نمی‌دهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه می‌گذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.</ref>
پس از نظر [[قرآن]]، [[انسان]] می‌‌تواند از برخی از [[حقوق]] ثابت خویش بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ زیرا این گونه می‌‌توان به تعالی نفس خویش و دیگران کمک و [[یاری]] رساند و در [[مقام خلافت الهی]] برای دست یابی به کمال خویش و دیگران تلاش کرد و [[سعادت]] را برای همگان در [[دنیا]] و [[آخرت]] تأمین کرد و در حد [[استطاعت]] و توان رقم زد.
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]] و [[اسلام]]، انسان هماره در حالت [[معامله]] با دیگران برای برآورد نیازهای ضروری [[زندگی]] خویش است. از همین رو، شرایط در بسیاری از موارد به گونه ای رقم می‌‌خورد که انسان می‌‌بایست از برخی از حقوق ثابت خویش بگذرد. بر همین اساس در [[قوانین اسلامی]] تجویز شده که [[انسان]] برای ایجاد محیط سالم و کم تنش یا بی‌تنش بهتر است که از برخی از خیارات خویش بگذرد و آن را اسقاط کند؛ البته خیاراتی که به شخص یا [[جامعه]] ضرر سهمگین وارد نکند. پس اگر ضرری فاحش به شخص یا [[امت]] وارد نمی‌شود، می‌‌توان از برخی از [[حقوق]] گذشت چنان از خیارات در [[عقود]] می‌‌گذرد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حق غیر قابل گذشت از نظر قرآن (مقاله)|حق غیر قابل گذشت از نظر قرآن]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۶٬۰۲۵

ویرایش