پرش به محتوا

سنت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴٬۵۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۳
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۷: خط ۷۷:
# '''مطلب دوم:''' میان [[قوانین]] و اعتبارات [[دینی]] و [[احکام]] و [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، رابطه‌ای [[حقیقی]] برقرار است. بنابراین، [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّت‌های الهی]] در [[کتاب مکنون]]، دو جلوه یک [[حقیقت]] هستند. اوّلاً، [[سنن الهی]] اموری [[حقیقی]] هستند و مانند [[قوانین اجتماعی]]، صرفاً پدیده‌هایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّت‌های الهی]] در [[تکوین]]، هنگام تعیّن در عالم [[دنیا]]، به صورت [[احکام شریعت]] و [[ظاهر قرآن]] است؛ رابطه آن [[حقیقت]] با این تعیّن، رابطه ظاهر با [[باطن]] و [[جسم]] با [[روح]] و رقیقت با [[حقیقت]] است. بنابراین، اگر [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، تحت [[ولایت]] و مجرای [[اولیاء الهی]] {{عم}} عمل می‌کنند، [[ولایت]] آنان فوق همه ولایت‌ها است. با این توضیح می‌توان گفت در [[نظام]] [[تشریع]] نیز، [[ولایت]] آنان ـ به [[اذن الهی]] ـ فراتر از همه ولایت‌ها است.
# '''مطلب دوم:''' میان [[قوانین]] و اعتبارات [[دینی]] و [[احکام]] و [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، رابطه‌ای [[حقیقی]] برقرار است. بنابراین، [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّت‌های الهی]] در [[کتاب مکنون]]، دو جلوه یک [[حقیقت]] هستند. اوّلاً، [[سنن الهی]] اموری [[حقیقی]] هستند و مانند [[قوانین اجتماعی]]، صرفاً پدیده‌هایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّت‌های الهی]] در [[تکوین]]، هنگام تعیّن در عالم [[دنیا]]، به صورت [[احکام شریعت]] و [[ظاهر قرآن]] است؛ رابطه آن [[حقیقت]] با این تعیّن، رابطه ظاهر با [[باطن]] و [[جسم]] با [[روح]] و رقیقت با [[حقیقت]] است. بنابراین، اگر [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، تحت [[ولایت]] و مجرای [[اولیاء الهی]] {{عم}} عمل می‌کنند، [[ولایت]] آنان فوق همه ولایت‌ها است. با این توضیح می‌توان گفت در [[نظام]] [[تشریع]] نیز، [[ولایت]] آنان ـ به [[اذن الهی]] ـ فراتر از همه ولایت‌ها است.
# '''مطلب سوم:''' [[سنن الهی]] در [[تکوین]] و [[تشریع]]، اموری درهم تنیده‌اند. لذا [[تولّی]] به [[امور شرعی]]، به منزله هماهنگ ساختن خود با [[سنن]] [[تکوینی]] [[الهی]] و درنتیجه، بهره‌مندی از [[برکات]] آن در [[نظام تکوین]] است. مثلاً [[خداوند]] درباره رابطه [[تقوا]] و [[نزول]] [[برکات]] آسمانی می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.</ref>.
# '''مطلب سوم:''' [[سنن الهی]] در [[تکوین]] و [[تشریع]]، اموری درهم تنیده‌اند. لذا [[تولّی]] به [[امور شرعی]]، به منزله هماهنگ ساختن خود با [[سنن]] [[تکوینی]] [[الهی]] و درنتیجه، بهره‌مندی از [[برکات]] آن در [[نظام تکوین]] است. مثلاً [[خداوند]] درباره رابطه [[تقوا]] و [[نزول]] [[برکات]] آسمانی می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.</ref>.
==اثبات حق==
[[شناخت]] [[سنت‌ها]] و [[قوانین الهی]] [[حاکم]] بر هستی، بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا شناخت این سنت‌ها به معنای شناخت از چرایی و چگونگی وقوع حوادث و رخدادها، بهره‌گیری از آنها در [[زندگی]]، [[رهایی]] از آثار زیانبار، درمان و ساماندهی [[بحران]] و حوادث تلخ و [[مدیریت]] آنها است. وقتی [[انسان]] مثلا با سنت و [[قانون]] [[جاذبه]] آشنا می‌‌شود، نه تنها خود را از تاثیرات مخرب و زیانبار احتمالی آن در [[امان]] نگه می‌‌دارد، بلکه از این سنت و قانون [[حاکم الهی]] بر هستی برای رسیدن به اهداف مادی و [[معنوی]] خویش بهره می‌‌گیرد.
یکی از [[سنت‌های الهی]] حاکم بر هستی، سنت اثبات حق و محو [[باطل]] است. شناخت این سنت به معنای [[امیدواری]] به [[برپایی عدالت]] قسطی در [[جهان]] و از میان [[ظلم]] و [[استکبار]] به عنوان دو مصداق اساسی [[حق و باطل]] است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با تبیین این [[سنت الهی]]، نگاهی به [[فلسفه]] جبری و سنت الهی در [[پایان تاریخ]] اشاره داشته و فلسفه تاریخ را از این منظر تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>.
==[[لزوم]] شناخت سنت‌های الهی==
از نظر [[قرآن]]، هستی در چارچوب سنت‌ها و قوانین الهی اداره می‌‌شود که در آن تبدیل و تحویلی نیست.<ref>{{متن قرآن|سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}} «بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۷؛ {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}} «بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref> شناخت این سنت‌ها و [[قوانین]] حاکم بر هستی که شامل سنت‌های حاکم بر جهان، [[جان]] و حتی [[جامعه انسانی]] است، به انسان کمک می‌‌کند تا زندگی خویش را بهبود بخشد و از [[محیط زیست]] خویش بهترین بهره را ببرد و نه تنها دنیای خویش را بسازد، بلکه [[آخرتی]] بهتر برای خود فراهم آورد.
بر اساس [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، [[سنت‌های الهی]] محدود به سنت‌های [[حاکم]] بر [[جهان مادی]] و [[محسوسات]] نمی‌شود، بلکه دامنه آن همه هستی را در بر می‌‌گیرد و [[خدا]] از [[عرش]] تا فرش بر اساس این [[سنت‌ها]] که اسباب عمل هستند، بهره می‌‌گیرد و استفاده می‌‌کند. چنان که یکی از سنت‌های الهی که حاکم بر کل هستی است، [[سنت]] [[رحمت]] است؛ خدا می‌‌فرماید: {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref> مقتضای این [[سنت الهی]] آن است که خدا هر کاری می‌‌کند بر اساس رحمت است؛ از همین روست که جمع کردن و [[حشر]] [[روز قیامت]] را به عنوان یک رحمت و در چارچوب همین سنت می‌‌داند؛ در ادامه همین [[آیه]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ}}<ref>«بی‌گمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۸۷.</ref>. با این که در این گردآوری برخی که [[ایمان]] نیاورده‌اند، از خودباختگان و [[اهل]] [[زیان]] و [[خسران]] خواهند بود، با این همه خدا این را جزو اصول رحمت خویش معرفی می‌‌کند؛ زیرا [[مجازات]] و [[کیفر]] خودباختگان، برخاسته از [[رحمت رحمانی]] برای همه [[مخلوقات]] و آفریده‌ها است؛ زیرا بدون مجازات و کیفر آنان، نمی‌توان سخن از [[سعادت]] و رحمت [[اکثریت]] به نسبت مطلقی گفت که به سبب کارهای [[ظالمانه]] و [[مستکبران]] ایشان آسیب دیدند؛ زیرا از نظر [[قرآن]]، [[ظلم]] [[ظالمان]] تنها محدود به خودشان نبوده است؛ بلکه نه تنها به سایر [[انسان‌ها]] آسیب رساندند، بلکه حتی به محیط زیست و همه موجودات و آفریده‌های ساکن در [[زمین]] و [[دنیا]] آسیب رسانیده‌اند. از همین روست که می‌‌فرماید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>
بنابراین، از نظر [[قرآن]]، اصل [[حاکم]] بر هستی و همه آفریده‌های [[الهی]]، اصل [[رحمت واسع]] الهی است که حتی خاستگاه [[مجازات]] [[ظالمان]] نیز است؛ چنان که [[خدا]] در [[سوره رحمن]] [[دوزخ]] را نعمتی از نعمت‌های [[خدای رحمان]] معرفی می‌‌کند.
البته هماره به این نکته باید توجه داشت که [[سنت‌های الهی]] حاکم بر هستی و آفریده‌ها و [[مخلوقات]] الهی است، نه آنکه بر خود خدا حاکم باشد و [[خداوند]] نیز محدود به [[قوانین]] [[تکوینی]] خود باشد که بر [[جهان]] جاری و ساری است؛ زیرا اگر چنین باشد، آن خدا دیگر [[قدیر]] مطلق نیست؛ زیرا [[قدرت]] او محدود به اندازه ای است که قوانین برای او مشخص می‌‌کند. بنابراین، وقتی گفته می‌‌شود: {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref> به معنای «یجب علیه» نیست، بلکه به معنای «یجب عنه» است؛ یعنی از خدا چیزی جز این بر نمی‌آید و خداوند از [[وعده]] و قوانین خویش [[تخلف]] نمی‌کند؛ زیرا تخلف و خلاف وعده از مصادیق [[ظلم]] خواهد بود که خدا این گونه نیست.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳؛ {{متن قرآن|مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}} «سخن نزد من دگرگون نمی‌گردد و من با بندگان، ستمکاره نیستم» سوره ق، آیه ۲۹.</ref>
[[خدا]] در [[قرآن]] نه تنها همه [[سنت‌ها]] و [[قوانین]] [[حاکم]] بر هستی را تبیین کرده و آثار مثبت و منفی آن را در [[زندگی]] [[بشر]] بیان نموده است، بلکه [[مردم]] را به [[شناخت]] دقیق [[سنت‌های الهی]] جاری و ساری در [[طبیعت]] و [[محیط زیست]] بشری [[دعوت]] می‌‌کند و از آنان می‌‌خواهد در این امور نظر دقیق کرده و اطلاعات جامعی را به دست آورند تا بتوانند در زندگی خویش بهره برده و از آسیب‌های احتمالی آن در [[امان]] بمانند و [[اجازه]] ندهند تا بستری برای [[فساد]] [[زیست محیطی]] بوجود آید. از همین روست که خدا بارها با واژه «نظر» به معنای تحلیل [[علمی]] دقیق از مردم می‌‌خواهد تا نه تنها در [[ملکوت]] [[آسمان]] و [[زمین]] نظر کنند<ref>{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}} «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان می‌آورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref>، بلکه در محیط زیست آسمانی<ref>{{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}} «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref> و زمینی و جانوری و مانند آنها نیز دقت نظر داشته باشند. خدا می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَلا يَنظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.</ref>
کسی که در [[آسمان]] دقت نظر کند و دریابد که این [[قدرت]] [[جاذبه]] از یک سو و قدرت دافعه از سوی دیگر است که به عنوان ستون‌های نامرئی [[ستارگان]] را نگه می‌‌دارد تا در مدار خویش گردش کرده و با هم برخورد نداشته باشند، به طور طبیعی می‌‌تواند از این [[سنت]] و [[قانون الهی]] برای مقاصد خویش بهره گیرد و جهانی بر اساس این [[قوانین]] و [[سنت‌های الهی]] [[مدیریت]] کند و به [[مسئولیت]] [[خلافت الهی]] خویش به عنوان «[[استعمار]] و آبادگر [[زمین]]»<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> عمل کند. [[خدا]] درباره سنت و [[قانون]] [[حاکم]] بر آسمان می‌‌فرماید: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا}}<ref>«آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که ببینید آفرید» سوره لقمان، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>.
==[[سنت الهی]] [[اثبات حق]] و محو [[باطل]]==
یکی از مهم‌ترین سنت‌های الهی اثبات حق و محو باطل است. به این معنا که [[خداوند]] این قانون را بر هستی حاکم ساخته که در نهایت [[حق]] [[اثبات]] شود و باطل محو. خدا می‌‌فرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر می‌نهد: و خداوند باطل را از میان برمی‌دارد و حقّ را با کلمات خویش استوار می‌دارد که او به اندیشه‌ها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref>
خدا در [[آیات]] بسیاری به این نکته توجه می‌‌دهد که [[احقاق الحق]] امری [[قطعی]] و سنتی بدون تحویل و تبدیل است. از همین روست که می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«تا حقّ را تحقّق بخشد و باطل را تباه گرداند هرچند بزهکاران نپسندند» سوره انفال، آیه ۸.</ref>
پس از این [[آیات]] و مانند آنها این مطلب به دست می‌‌آید که محو [[باطل]] و تثبیت [[حق]]، [[سنّت]] همیشگی [[خداوند]] است و این گونه نیست که باطل بتواند در همه حال [[جولان]] بدهد و [[ظالمان]] و [[مستکبران]] بر [[جهان]] [[حکومت]] کنند.
از نظر [[قرآن]]، زوال باطل نیازمند عواملی است که یکی از مهم‌ترین آنها، آیات و کلمات تدوینی قرآن است که [[حقایق]] را آشکار و در نهایت باطل را محو می‌‌کند.<ref>شوری، آیه ۲۴</ref> از آن جایی که [[کلمات الهی]] شامل کلمات وجودی است؛ چنان که خداوند در [[آیه]] ۲۷ [[سوره لقمان]] از موجودات به کلمات الهی تعبیر شده و یا در آیه ۱۷۱ [[سوره نساء]] از [[حضرت عیسی بن مریم]]{{ع}} به عنوان «وَکَلِمَتُهُ» یاد می‌‌کند، معلوم می‌‌شود که کلمات مختص به کلمات تدوینی نیست و وجودات [[پیامبران]]{{ع}} و به ویژه [[چهارده معصوم]]{{ع}} این کلمات تامات [[الهی]]<ref>{{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷؛ روایات تفسیری</ref> در احقاق الحق و [[ابطال]] الباطل و محو آن بسیار موثر است.
باید دانست که از نظر قرآن، همه هستی در چارچوب یک از پیش تعیین شده در حال تحقق است و هر چیزی که اتفاق می‌‌افتد پیش از این در «[[ام الکتاب]] و [[لوح محفوظ]]» نوشته شده است.<ref>{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.</ref> بر همین اساس، باید گفت [[فلسفه]] جبری [[تاریخ]] بر این قرار گرفته تا [[حق]] [[اثبات]] و [[باطل]] محو شود، هر چند که [[مردم]] از آن [[آگاه]] نباشند؛ زیرا از نظر [[قرآن]]، آگاه نبودن هیچ‌کس به زیربنای [[قوانین]] ایجاب‌کننده چیزی (اثبات) یا عامل نابودی آن (محو)، دلیلی بر این نیست که چنین فلسفه ای برای تاریخ رقم نخورده باشد؛ بلکه این تاریخ رقم خورده و [[پایان تاریخ]] با [[اثبات حق]] و احقاق آن و نیز [[ابطال]] و محو باطل خواهد بود. [[خدا]] به صراحت می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>؛ شکی نیست که از مصادیق «امّ‌الکتاب» به قرینه عبارت قبل [[سنت‌ها]] و قوانینی است که بر اساس آن محو و اثبات انجام می‌گیرد. بنابراین از نظر قرآن، «امّ‌الکتاب» ریشه و [[مرجع]] قوانینی است که بر هستی جاری و ساری است.
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: زمانی که [[شب قدر]] فرا رسد، [[فرشتگان]] [[روح]] و نویسندگان [[الهی]] به [[آسمان]] [[دنیا]] فرود می‌آیند. پس می‌نویسند آنچه را که در آن سال از [[قضای الهی]] باشد. پس زمانی که [[خداوند]] [[اراده]] کند چیزی را مقدّم یا مؤخّر سازد، یا آن را بکاهد یا بر او بیفزاید، امر می‌کند که محو کنند آنچه را او بخواهد، سپس محقّق می‌سازد آنچه را اراده کرده است.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۶۶؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲</ref>
از همین [[آیه]] ۳۹ [[سوره رعد]] همچنین این معنا به دست می‌‌آید که [[کتاب محو و اثبات]] غیر از کتاب [[ام الکتاب]] است؛ در [[حقیقت]] ام الکتاب مرجعی برای کتاب‌های محو و [[اثبات]] است. از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است که آنها [محو و اثبات] دو کتابند: کتابی غیر از امّ‌الکتاب که [[خداوند]] هر چه را بخواهد از آن محو می‌کند و [آنچه را بخواهد در آن] ایجاد می‌کند و [دیگری] «امّ‌الکتاب» که چیزی در آن [[تغییر]] داده نمی‌شود. <ref>مجمع‌البیان، ج ۵ – ۶، ص۴۵۸؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۱۷، ح ۱۸۴</ref>
از نظر [[قرآن]]، در همین چارچوب [[سنت]] [[اثبات حق]] و محو [[باطل]] می‌‌توان جا به جایی شب و [[روز]] را [[تفسیر]] و تبیین کرد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً}}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سال‌ها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.</ref> بر اساس همین [[آیه]] [[هدف]] از چنین محو و اثباتی، بهره‌گیری [[مردم]] از [[نعمت‌های الهی]] و ساماندهی [[زندگی]] در [[نظم]] حسابی است که از طریق این شب و روز به دست می‌‌آید. در حقیقت [[تدبیر الهی]] در این نوع محو و اثبات خود [[گواهی]] از [[فضل الهی]] برای [[انسان‌ها]] است و باید انسان‌ها این امر را به عنوان یک نمونه بشناسد و از آن بهره گیرند.
البته محو و اثبات هر چیزی مناسب با آن چیز است؛ و نمی‌توان همه انواع و اقسام امور را به یک نوع محو و اثبات کرد. بنابراین با توجه به مصادیق و امور، انواع محو و اثبات خواهیم داشت. همچنین باید توجه داشت که محو و اثبات به [[دست خدا]] است و می‌‌تواند کم و زیاد کند.<ref>رعد، آیه ۳۹؛ و روایات تفسیری</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>.
==[[پایان تاریخ]] با زوال [[ظلم]] و [[استکبار]]==
از نظر قرآن، پایان [[تاریخی]] که برای [[بشریت]] و [[جهان مادی]] رقم خورده است، [[ابطال]] [[باطل]] و محو آن و [[پیروزی]] و [[احقاق الحق]] و [[اثبات]] آن است. بر همین اساس، باید گفت که [[عدالت]] قسطی به عنوان اصل [[الحق]] در [[جهان]] بشری اجرایی خواهد شد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> و [[مؤمنان]] [[صالح]] و [[مصلح]] که «قوامین بالقسط» هستند<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> بر جهان [[حکومت]] خواهند کرد.<ref>نور، آیه ۵۵؛ انبیاء، آیه ۱۰۵؛ مائده، آیه ۵۶؛ صافات، آیه ۱۷۳</ref>
از نظر [[قرآن]]، [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته [[ظالمان]] و [[مستکبران]] در همین [[دنیا]] نیز [[عذاب]] ببیند و سرانجام [[زشت]] و [[فرجام بد]] خویش را [[درک]] کنند.
البته این که در [[پایان تاریخ]] چنین چیزی رقم می‌‌خورد شکی نیست؛ اما این گونه نیست که [[خدا]] تا پیش از پایان تاریخ و ظهور [[عدالت مهدوی]]{{ع}} هیچ مجازاتی را برای ظالمان و مستکبران رقم نزده باشد؛ بلکه خدا با ارجاع به سنت‌های خویش که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد، به [[ظالمان]] و [[مستکبران]] هشدار و به [[مؤمنان]] و مقسطین [[بشارت]] می‌‌دهد که ظالمان و مستکبران در همین [[دنیا]] مجازاتی را خواهند چشید چنان که در طول [[تاریخ]] اتفاق افتاده است. [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا * أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا}}<ref>«از سر گردنکشی در [[زمین]] و [[نیرنگ]] [[زشت]]؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز [[سنّت]] پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای [[سنت]] [[خداوند]] دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت * و آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در [[آسمان‌ها]] و زمین او را به ستوه آورد، بی‌گمان او [[دانایی]] تواناست» [[سوره فاطر]]، [[آیه]] ۴۳-۴۴.</ref>
از این [[آیات]] به دست می‌‌آید که سنت [[احقاق الحق]] و [[ابطال]] الباطل در چارچوب سنت محو واثبات محدود به آخر و [[پایان تاریخ]] نیست، بلکه هماره این سنت در حال جریان است؛ تنها چیزی که در آخر و پایان تاریخ اتفاق می‌‌افتد [[غلبه]] و [[چیرگی]] مطلق نسبی [[حق]] بر [[باطل]] است.
همچنین خدا نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ * حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟ * تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفته‌اند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید و هر کس را که می‌خواستیم رهایی یافت و عذاب ما از گروه گنهکاران بازگردانده نمی‌شود» سوره یوسف، آیه ۱۰۹-۱۱۰.</ref>
همچنین [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوان‌تری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد * آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۸۴: خط ۱۳۰:
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|'''اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۱۳۵

ویرایش