←جستارهای وابسته
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
به هر حال [[جنگ]] [[شناختی]] در [[آخر الزمان]] جنگ میان حق و باطل است که [[شیاطین]] برای تحقق اهداف خویش حتی از معنویتگرایی بهره مند میبرند. این معنویتگرایی که جز [[سرگردانی]] برای انسان چیزی به دنبال نخواهد داشت و انسان را برده شهوات و لذات میکند. | به هر حال [[جنگ]] [[شناختی]] در [[آخر الزمان]] جنگ میان حق و باطل است که [[شیاطین]] برای تحقق اهداف خویش حتی از معنویتگرایی بهره مند میبرند. این معنویتگرایی که جز [[سرگردانی]] برای انسان چیزی به دنبال نخواهد داشت و انسان را برده شهوات و لذات میکند. | ||
==[[جهاد تبیین]] با اهتمام به [[شعائر الهی]]== | |||
تبیین گری به معنای جداسازی [[حق و باطل]] و ایجاد فاصل میان آنها است؛ زیرا اصولا بیان چیزی جز جداسازی نیست که بتوان در شرایط آن چیزها را از هم بازشناخت و این گونه امکان آمیختگی حق و باطل را به حد صفر کاهش داد. | |||
بیگمان [[شعائر]] که [[حقایق]] برجسته و [[شعور]] ساز است، میتواند بستری باشد که جهاد تبیین در آن به خوبی کارساز باشد و بتواند اهداف متعالی را در جداسازی حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها بر آورد سازد. از همین روست که نویسنده با مراجعه به [[آموزههای وحیانی قرآن]] بر آن است تا نقش شعائر الهی را در جهاد تبیین برای [[شکست]] [[دشمن]] در [[جنگ]] [[شناختی]] را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم. | |||
نشانهشناسی در جهاد تبیین | |||
یکی از مهمترین [[تکالیف]] [[رسول الله]]{{صل}} در [[مقام رسالت]]، جهاد تبیین مبتنی بر آموزههای وحیانی قرآن به عنوان [[جهاد کبیر]] [[علمی]] – [[فرهنگی]] است. [[خدا]] به صراحت میفرماید: {{متن قرآن|فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا}}<ref>«پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز» سوره فرقان، آیه ۵۲.</ref> | |||
از نظر قرآن، هر چند که آموزههای وحیانی قرآن خود «بیان» و «[[مبین]]» هستند تا جایی که خود قرآن به عنوان بیان توصیف میشود: {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> | |||
[[حقیقت]] آن است که قرآن همه حقایقی را روشن میکند که [[بشر]] باید بداند و بدون [[آگاهی]] از آنها نمیتواند راه [[سعادت]] را بپیماید. البته [[قرآن کریم]] امور مؤثر در مسیر هدایت و تأمین [[زندگی]] و [[سعادت بشر]]، در [[دنیا]] و [[آخرت]] را نه تنها بیان میکند که تا حق و باطل از هم بازشناخته شود، بلکه تبیان نیز میکند تا [[حجت]] بر [[مردمان]] تمام شود؛ زیرا «بیان» مصدر فعل لازم و به معنای واضح و روشن است، که البته به صورت مصدر و اسم فاعل متعدی، به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز به کار میرود، آما «تبیان» مصدر سماعی از فعل متعدی و به معنای روشن کردن مطلبی با دلیل و [[حجت]] است است.<ref>مجمع البحرین، طریحی، ج۱، ص۲۷۴</ref> | |||
بر اساس [[آموزههای وحیانی قرآن]]، با آنکه [[قرآن]] خود بیان و جداکننده روشن کننده است، اما در جزئیات [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} به [[تعلیم الهی]]، در [[مقام]] تبیین گر قرار میگیرند تا نه تنها مفاهیم بلکه مصادیق را نیز روشن کرده تا در [[مردمان]] در دام [[فتنهها]] و [[شبهات]] نیافتند و بتوانند با تسمک به [[عروه]] الوثقی و حبل المتین [[کتاب الله]] و عترتی به [[سلامت]] به [[محکمات]] [[الهی]] از [[قرآن و عترت]]{{ع}} بیاویزیند و خود را از [[شرور]] فتنهها و شبهات برهانند؛ چنان که [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> | |||
پس همان طوری که میبایست [[متشابهات]] قرآن به محکمات آن به عنوان [[ام الکتاب]] ارجاع داده شود<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>، همچنین در صورت تضاد ظاهری یا [[تزاحم]] میدانی میبایست چشم به پیامبر{{صل}} و [[عترت طاهره]]{{ع}} به عنوان [[اولی الامر]] دوخت تا از بیان و تبیین [[علمی]] و علمی آنان بهره برد و در متشابهات علمی و عملی را به آنان مراجعه کرد و [[حکم قطعی]] را از ایشان گرفت و از [[تنازع]] و درگیری [[کلامی]] و میدانی اجتناب کرد و [[رهایی]] یافت.<ref>{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref> | |||
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، برخی از چیزها در میان [[امت]] به عنوان نشانههای برجسته [[شعور]] ساز عمل میکنند؛ یعنی علایم و نشانههایی هستند که به [[سادگی]] و آسانی حتی با کمترین ابزار ادارکی یعنی «شَعر = مو» میتوان آن را [[شناخت]] و [[ادراک]] کرد؛ زیرا وقتی گفته میشود فلانی نسبت به آن [[شعور]] دارد؛ یعنی با [[احساس]] برخاسته از مو به عنوان پایینترین [[ابزار ادراکی]] و [[شناختی]] میتواند به آن چیز [[آگاه]] شود؛ پس بیشعور کسی است که همین [[ادراک حسی]] در سطح پایین را نیز فاقد است؛ زیرا مو ضعیفترین ابزار شناختی و ادراک حسی است. در [[حقیقت]] موهای [[حسی]] و نیز کرکهای موجود بر روی برگ و یا ساقه [[گیاه]] در میان حواسی چون [[بینایی]] و [[شنوایی]] و بویایی، سادهترین شکل از ابزارهای ادراکی و شناختی است که در حیوانات و گیاهان نیز وجود دارد. این [[حس]] لامسه یا بساوایی را اگر کسی نداشته باشد، واقعاً باید آن را بیشعور دانست. پس {{متن قرآن|لَا يَشْعُرُونَ}} در [[آیات قرآنی]] ناظر به این سطح از فقدان ابزارهای شناختی و ادراکی در [[انسان]] است.<ref>{{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲. {{متن قرآن| حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ }} «تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.</ref> | |||
البته برخی چون راغب [[اصفهانی]] شعور را اسمی برای [[علم]] و [[آگاهی]] دقیق دانسته اند<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۴۵۶، «شعر»</ref>، اما باید توجه داشت که این [[تفسیر]] در صورتی درست است که بگوییم [[علم تجربی]] که از ابزارهای ادرک حسی به دست میآید، علم دقیق باشد؛ در حالی که نخستین ابزارهای شناختی انسان یعنی [[حواس]]انسان هر چند موجب علم است؛ ولی باید توجه داشت در میان حواس انسان، [[شنوایی]] و بینایی قویتر از دیگر ابزارها است که [[خدا]] به آن اهتمام خاصی دارد، چنان که از [[مردم]] میخواهد اگر از طریق حواس از جمله ابزارهای شنوایی و بینایی [[علمی]] به دست آورید، به آن تکیه کنید، و گرنه بر چیزی که بدان علم ندارید پافشاری مکنید<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ اما حس لامسه با ابزاری چون «شَعر» و مو کمترین درجه علمی آور را دارد. پس وقتی گفته میشود که فلانی بیشعور است، یعنی فاقد ابتدایی وسادهترین [[ابزار حسی]] و علمی است که حیوانات و گیاهان نیز آن را دارا هستند، ولی چنین افرادی که گرفتار «ختم» شده و در قوای ادارکی خویش [[تغییر]] ایجاد کردهاند، چنین سطحی [[علم]] و [[آگاهی]] و [[دانش]] را ندارند.{{متن قرآن| خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ}}<ref>«خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت. و برخی از مردم میگویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آوردهایم با آنکه آنان مؤمن نیستند. با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب میورزند در حالی که جز خود را نمیفریبند و در نمییابند. به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت. و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحیم. آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۷-۱۲.</ref> | |||
باید توجه داشت که از نظر [[قرآن]]، همه هستی حتی جمادات از نوعی آگاهی و [[علم خاص]] خودشان برخوردار هستند که از طریق ابزارهای [[شناختی]] خودشان به آن دست مییابند؛ زیرا بدون آگاهی نمیتوان به [[تسبیح خدا]] پرداخت یا [[سجده]] بر [[خدا]] کرد، در حالی که همه هستی این گونه عمل میکنند که بیانگر نوعی ادارک و آگاهی نسبت به خدا در آنها است.<ref>{{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴، {{متن قرآن|ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}} «باز از پس آن، دلهایتان به سختی گرایید چونان سنگها بلکه سختتر زیرا بیگمان از برخی سنگها جویبارها فرا میجوشد و برخی میشکافد و از آن آب بیرون میزند و برخی از بیم خداوند فرو میغلتد و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۷۴. {{متن قرآن|فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ}}«و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوهها و پرندهها را رام کردیم که همراه با داود نیایش میکردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.</ref>؛<ref> مجمع البیان، ج ۹ – ۱۰، ص۳۰۰؛ روح المعانی، ج ۱۴، جزء ۲۷، ص۱۰۰</ref> | |||
به هر حال، از نظر قرآن، همه هستی دارای آگاهی و ادارک نسبت به [[حقیقت]] در سطح و اندازه خودشان هستند. [[انسان]] به عنوان موجودی [[برتر]] از درجه عالیتر آگاهی و نیز ابزارهای آن بهره مند است که از ابزار ادارکی شامل فواد و [[قلب]] تا [[شنوایی]] و [[بینایی]] تا پایینترین آن را در برمی گیرد.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> | |||
از نظر قرآن، برخی از امور در میان چیزهایی که [[انسانها]] با آن سر و کار دارند، به سبب ویژگیهایی خاص خود، میتوانند برای هر شخصی نشانه ای از حقیقت باشند. به این معنا که در [[زندگی]] [[انسان]] چیزهایی است که به سبب برجستگی به آسانی میتواند نشانههای برجسته [[شعور]] ساز باشند. از این این امور در اصطلاح [[قرآنی]] به عنوان «[[شعائر]]» یاد شده است؛ زیرا همانند [[موی سر]] و بدن برجسته و قابل [[رؤیت]] و دیدن آشکار و هویدا است. پس این امور به عنوان شعائر میتواند ابزار [[کارآمدی]] برای بیان حقیقت یا آشکارسازی امری باشد که به [[ادراک]] [[آدمی]] کمک میکند در مسیر درست حرکت کند. از این شعائر میتوان به علامتها و نشانههای برجسته ای اشاره کرد که در سر راه قرار میدهند تا [[انسانها]] با استفاده از آن [[شعائر]] و علایم برجسته بتواند راه خویش را پیدا کند و [[گمراه]] نشود. از همین روست که در [[آموزههای وحیانی قرآن]]، اموری چون [[نشانهها]] و علامتهای [[نصب]] شده در سر راه راهیان [[خانه خدا]] <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص۲۳۸</ref>، علامت و نشانههای قرار گرفته بر بدن [[قربانی]] [[حج]]<ref>مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص۲۳۸؛ الکشاف، ج ۱، ص۶۰۳</ref>، بلکه حتی خود [[حج]] و [[مناسک]] آن<ref>الکشاف، ج ۱، ص۶۰۳؛ مفردات، ص۴۵۶، «[[شعر]]»؛ المیزان، ج ۵، ص۱۶۲</ref>از جمله [[شعائر الهی]] معرفی شده است؛ زیرا این امور میتواند ضمن جداسازی آشکار و آسان امور، مسیر درست به سوی [[حقیقت]] را نشان دهد و [[انسان]] را از [[سرگردانی]]، [[شک]] و ریب و تردید [[رهایی]] بخشد. بر این اساس میتوان گفت هر چیزی که به عنوان شعائر مورد استفاده قرار میگیرد، به نوعی در ساحت تبیین و بیان حقیقت میتواند مورد استفاده قرار گیرد. | |||
بنابراین، میتوان گفت که شعائر الهی از جمله اموری است که میتواند در ساحت [[جهاد تبیین]] بسیار سازنده و مفید باشد و کسانی که در امری دچار [[فتنه]] [[شک و تردید]] است، به [[سادگی]] و آسانی آنان را نیز به شعوری برساند که بتوانند راه را از [[چاه]] بازشناسند و در مسیر درست حرکت و گام بردارند. | |||
پس وقتی ما از نشانهشناسی در جهاد تبیین[[سخن]] میگوییم، به یک معنا ناظر به همین شعائر الهی هستیم که میتواند در جهاد تبیین به ما کمک کند که [[حق]] را از [[باطل]] جدا ساخته و مسیر درست و حق را به همگان بر اساس سادهترین روشها و ابزارها نشان دهیم و آنان را به درجه از [[شعور]] برسانیم که حقیقت قابل ادارک باشد. پس کسی در این صورت نمیتواند مدعی آن شود که من حقیقت را نشناختم و در فتنه مشابهات و [[متشابهات]] و مانند آن گرفتار بودم؛ زیرا علامتها و نشانههایی که از طریق [[شعائر]] ارایه میشود تا جایی روشن و ساده و بیان هستند که همگان را به [[شعور]] و ادراکی میرساند که [[حق]] را از [[باطل]] و آب را از کف آب تشخیص دهند. | |||
==[[شعائر الهی]] در [[جنگ]] [[شناختی]]== | |||
از آن جایی که جنگ شناختی به ساحت [[شناخت]] [[انسان]] اهتمام دارد و بر آن است تا شناختی وارونه ارایه دهد که شخص [[ناتوان]] از [[درک]] و [[فهم]] و شعور[[حق]] و [[حقیقت]] باشد و باطل را حق بشمارد و جای [[شهید]] و جلاد را عوض کند، لازم است تا با بهرهگیری از شعائر الهی [[مسیر حق]] را نشانه و علامتگذاری کرده تا امکان [[گمراهی]] به کمترین سطح برسد. | |||
[[جهاد تبیین]] بر آن است تا حق را از باطل جدا سازد و با [[تفسیر]] و تبیین روشن [[اجازه]] ندهد تا [[متشابهات]] در [[ذهن]] و [[قلب]] جا گیرد و [[محکمات]] به متشابهات تبدیل و [[تغییر]] یابد. بیان روشن و واضح امور به شکی ساده و آسان فهم و آسان یاب که در شعائر [[خودنمایی]] میکند میتواند این ظرفیت را در میدان [[علم]] و عمل ایجاد کند که [[دشمن]] نتواند تفسیر[[باطل]] خویش را غالب کرده و قلب و ذهن [[مؤمنان]] را در [[اختیار]] گیرد. | |||
توجه و تاکید بر [[ایام الله]] به عنوان یکی از شعائر الهی میتواند بستری مناسب برای ظهورو بروز حق باشد؛ چنان که اموری چون سرودها و برگزاری [[مناسک حج]] و [[مناسک]] [[عاشورایی]] و مراسمهایی آیینی و مانند آنها خود جلوههایی از این شعائر است که در جنگ شناختی میتواند کارکرد مفید و سازنده و خوبی را به نمایش بگذارد. از همین روست که در [[آیات قرآنی]] از «ایام الله» و یاد کرد آن به عنوان [[تکلیف]] و [[وظیفه الهی]] یاد میکند: {{متن قرآن|وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ}}<ref>«بر و روزهای خداوند را به آنان گوشزد کن» سوره ابراهیم، آیه 5.</ref>؛ زیرا همان طوری که ایام الله زمانی برای [[رهایی]] انسان از [[ظلمت]] و خروج از آن به [[نور]] است همچنین [[تذکر]] و [[بزرگداشت]] آن میتواند چنین نورانیتی را به امور بتاباند و [[اجازه]] ندهد تا [[ظلمت]] [[شبهات]] و [[فتنهها]] و گرد و غبار [[جهالت]] و [[باطل]] بر آن نشیند و [[حقیقت]] در پس غبار گم شود. | |||
[[خدا]] در [[آیات]] ۶ و ۷ به دنبال [[فرمان]] نخست، به این نکته توجه میدهد که چگونه تذکر به [[ایام الله]] و قرار دادن آن به عنوان [[شعائر الهی]] میتواند افزون بر این که [[عبرت]] [[تاریخی]] را موجب میشود و [[انسان]] را نسبت به [[نعمتهای الهی]] [[آگاهی]] میبخشد، همچنین ظرفیتی بیمانند برای متذکران به ایام الله و متوجهان به شعائر الهی ایجاد میکند تا آنان به «سعه وجودی» در قالب [[شکرگزاری]] [[دست]] یابند؛ زیرا خدا میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> | |||
شکی نیست که «[[اذن]]» به معنای اعلام رسمی و آشکار همانند [[اذان]] نسبت به نعمتهای الهی از جمله ایام الله و قرارگیری آن به عنوان شعائر الهی میتواند بستری را فراهم آورد که حقیقت در درون [[آدمی]] [[رشد]] کند و انسان را به گونه ای بسازد که در دام فتنهها نیافتد و از [[عذاب الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] برهد. | |||
بنابراین، در یک [[جنگ]] [[شناختی]] نمیبایست نسبت به شعائر الهی و ایام الله [[غافل]] بود، بلکه با تذکر در جزئیات و کلیات وبیان [[حقایق]] به ویژه تاریخی اجازه نداد تا [[دشمن]] به [[جعل]] [[تاریخ]] و وارونگی آن بپردازد و حقایق را [[تغییر]] دهد و این گونه به [[مردمان]] تلقین کند که نعمتی از سوی خدا به آنان داده نشده است؛ بلکه با تکرار تاریخ و تبیین دقیق در قالب [[شعائر]] و ایام الله میتوان نه تنها خاطره نعمتهای الهی را زنده نگه داشت، بلکه از هر گونه تحلیل و تبیین و توصیه ناروا جلوگیری کردو به [[دشمن]] [[اجازه]] نداد تا با تبیین و تحلیل ناروا، توصیههای غلط و [[باطل]] خویش را ارایه دهد. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |