پرش به محتوا

اسود بن مسعود ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
او فرزند [[مسعود بن معب ثقفی]] و [[سبیعه]] دختر [[عبدشمس بن عبدمناف]] و [[برادر]] [[عروة بن مسعود]] بود<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۱۷۵.</ref>. وی و [[ظبیان بن کداده]]<ref>و به نقل ابن عبدربه (ج۱، ص۲۹۸) ظبیان بن حداد.</ref> از [[بنومَذحِج]] [[یمن]] درباره بخشی از زمین‌های [[طائف]] به نام وَجّ نزد [[رسول خدا]] {{صل}} [[گفتگو]] کردند و هر یک با تبیین و بررسی [[سیر]] ورود و خروج [[اقوام]] و [[قبایل]] در آن منطقه، وَجّ را از آن خود دانسته، خواستار واگذاری آن به [[قبیله]] خود شدند. رسول خدا {{صل}} با کوچک شمردن نعمت‌های [[دنیا]] و [[نادانی]] و [[اعمال بد]] در [[عصر جاهلی]]، به نفع ثقیف [[حکم]] کرد و فرمود: {{متن حدیث| مَنْ أَدْرَكَهُ الْإِسْلَامِ وَفِيُّ يَدَهُ خَرَابٍ أَوْ عِمْرَانَ فَهُوَ لَهُ }}؛ [[اسود]] در این باره شعری سرود و در آن به [[عبادت]] پروردگاری بی‌شریک، [[اعتقاد]] به [[رسالت پیامبر]] و بطلان بتهای [[لات]] و [[عزی]] تصریح کرد<ref>ابن شبه، ج۲، ص۵۵۲-۵۵۹.</ref> گویا همین خبر، مستند [[صحابی]] بودن وی شده و [[ابن فتحون]] او را در شمار [[صحابه]] آورده و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۲۸.</ref> از وی در قسم اول نام برده است.
او فرزند [[مسعود بن معتب بن ثقیف]] و [[سبیعه]] دختر [[عبدشمس بن عبدمناف]] و [[برادر]] [[عروة بن مسعود]] بود<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۱۷۵.</ref>. وی و [[ظبیان بن کداده]]<ref>و به نقل ابن عبدربه (ج۱، ص۲۹۸) ظبیان بن حداد.</ref> از [[بنومَذحِج]] [[یمن]] درباره بخشی از زمین‌های [[طائف]] به نام وَجّ نزد [[رسول خدا]] {{صل}} [[گفتگو]] کردند و هر یک با تبیین و بررسی [[سیر]] ورود و خروج [[اقوام]] و [[قبایل]] در آن منطقه، وَجّ را از آن خود دانسته، خواستار واگذاری آن به [[قبیله]] خود شدند. رسول خدا {{صل}} با کوچک شمردن نعمت‌های [[دنیا]] و [[نادانی]] و [[اعمال بد]] در [[عصر جاهلی]]، به نفع ثقیف [[حکم]] کرد و فرمود: {{متن حدیث| مَنْ أَدْرَكَهُ الْإِسْلَامِ وَفِيُّ يَدَهُ خَرَابٍ أَوْ عِمْرَانَ فَهُوَ لَهُ }}؛ [[اسود]] در این باره شعری سرود و در آن به [[عبادت]] پروردگاری بی‌شریک، [[اعتقاد]] به [[رسالت پیامبر]] و بطلان بتهای [[لات]] و [[عزی]] تصریح کرد<ref>ابن شبه، ج۲، ص۵۵۲-۵۵۹.</ref> گویا همین خبر، مستند [[صحابی]] بودن وی شده و [[ابن فتحون]] او را در شمار [[صحابه]] آورده و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۲۸.</ref> از وی در قسم اول نام برده است.


صحابی بودن وی با سخن رسول خدا {{صل}} (که در پی می‌آید) به [[قارب بن اسود]]، فرزند او منافات دارد، اما ابن حجر به این [[تعارض]] آشکار اشاره نکرده است. قارب از بزرگان [[قبیله ثقیف]] و [[پرچمدار]] آنان در محاصره طائف و [[نبرد]] با رسول خدا {{صل}} بود. او در پی کشته شدن [[عروة بن مسعود]] و پیش از [[وفد]] ثقیف، [[مسلمان]] شد و هنگامی که رسول خدا {{صل}} [[فرمان]] داد [[بتخانه]] لات ویران شود، از آن [[حضرت]] خواست وام پدرش را از [[دارایی]] بتخانه بپردازد. رسول خدا {{صل}} فرمود: «اسود [[مشرک]] مرده است». قارب خود را عهده‌دار بازپرداخت بدهی پدرش شمرد و آن حضرت وام اسود را از دارایی بتخانه پرداخت کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۶۹؛ ابن سعد، ج۶، ص۴۶؛ ابن اثیر، ج۴، ص۳۵۵ و ۳۵۶.</ref>. آنچه صحابی نبودن وی را تقویت می‌کند، اینکه صحابه‌نویسان دیگر از وی بادی نکرده‌اند.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسود بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۷۳-۷۴.</ref>
صحابی بودن وی با سخن رسول خدا {{صل}} (که در پی می‌آید) به [[قارب بن اسود]]، فرزند او منافات دارد، اما ابن حجر به این [[تعارض]] آشکار اشاره نکرده است. قارب از بزرگان [[قبیله ثقیف]] و [[پرچمدار]] آنان در محاصره طائف و [[نبرد]] با رسول خدا {{صل}} بود. او در پی کشته شدن [[عروة بن مسعود]] و پیش از [[وفد]] ثقیف، [[مسلمان]] شد و هنگامی که رسول خدا {{صل}} [[فرمان]] داد [[بتخانه]] لات ویران شود، از آن [[حضرت]] خواست وام پدرش را از [[دارایی]] بتخانه بپردازد. رسول خدا {{صل}} فرمود: «اسود [[مشرک]] مرده است». قارب خود را عهده‌دار بازپرداخت بدهی پدرش شمرد و آن حضرت وام اسود را از دارایی بتخانه پرداخت کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۶۹؛ ابن سعد، ج۶، ص۴۶؛ ابن اثیر، ج۴، ص۳۵۵ و ۳۵۶.</ref>. آنچه صحابی نبودن وی را تقویت می‌کند، اینکه صحابه‌نویسان دیگر از وی بادی نکرده‌اند.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسود بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۷۳-۷۴.</ref>
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش