احیاگری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[احیا]] و [[اصلاح]] در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی [[تفکر]] [[دینی]] در [[جامعه]] میباشد. | [[احیا]] و [[اصلاح]] در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی [[تفکر]] [[دینی]] در [[جامعه]] میباشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزههای [[معارف دینی]] و منشأ [[تحول]] در درون جامعه است. احیاگری، [[منصب]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] است. از همان سدۀ نخستین [[هجری]]، داعیۀ بسیاری از [[مسلمانان]] ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[دفاع]] از [[سنت]] در برابر [[بدعت]] بود و این تلاش در سدههای بعد، [[هدف]] بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل [[اسلامی]] را پی گرفت. بازسازی [[اندیشه]] دینی در [[ایران]] که از [[زمان]] [[نهضت مشروطه]] آغاز شد، در دو شاخه [[روشنفکری]] و [[علمای دین]] ادامه یافت و سهمی از این احیاگری را [[نهضت امام خمینی]] بر عهده گرفت. [[امام خمینی]] احیای [[فکر]] دینی را با [[تحریفزدایی]] از [[اسلام ناب]]، و اصلاح [[جامعۀ اسلامی]] را با [[تشکیل حکومت اسلامی]]، سالمسازی نهادهای دینی و گسترش [[آموزههای دین]] پی میگرفت. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کردهاست<ref>انفال، ۲۴.</ref>؛ چنانکه [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} | [[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کردهاست<ref>انفال، ۲۴.</ref>؛ چنانکه [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} احیاگری را [[منصب]] [[پیامبران الهی]]{{ع}} دانسته و با اشاره به همین [[فلسفه بعثت]]، آنان را [[مأمور]] یادآوریپیمان [[فطری]] [[انسان]] و استخراج گنجینههای [[خرد]] در وجود [[آدمی]] بیان کردهاست.<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> | ||
واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]{{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«چون افکندند موسی گفت: آنچه آوردهاید جادوست، بیگمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمیآورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref> و [[اضلال]]{{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> بهکار رفته و گاه به [[خدا]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«چون افکندند موسی گفت: آنچه آوردهاید جادوست، بیگمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمیآورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref> و گاهی به [[بندگان]]{{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۸۹.</ref> نسبت داده شدهاست. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و [[روابط اجتماعی]] [[انسان]] بوده {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>؛ <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.</ref> و اصولاً یکی از علتهای تجدید [[رسالت]] و ظهور [[پیامبران]] جدید، [[تحریف]] و تبدیلهایی است که در آموزهها و [[کتابهای مقدس]] پیامبران{{ع}} رخ میدادهاست. بیشتر [[پیامبران الهی]]{{ع}} احیاکننده سنتهای فراموش شده و اصلاحکننده آموزههای [[تحریف]] یافته پیشینیان خود بودهاند و نه آوردنده [[شرع]] جدید.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.</ref> به تصریح حضرت [[فاطمه]]{{س}} در [[خطبه فدک]]، [[خداوند]] در زمانی که هر گروهی آیینی را پذیرا شده و بر گرد بتی به [[طواف]] و [[نماز]] ایستاده بودند، [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[هدایت]] و [[اصلاح]] [[مردم]] برانگیخت تا با دلیل و [[برهان]]، مردم را به راه خداوند رهنمون شود و از [[ذلت]] و [[خواری]] [[رهایی]] بخشد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۹/۲۲۱–۲۲۴.</ref>امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز نقش خود را [[مصلح اجتماعی]] و در تلاش برای احیای نشانههای [[دین خدا]] و اصلاح [[شهرها]] شمرده، تا [[بندگان]] ستمدیده در [[امن]] و [[امان]] [[زندگی]] کنند و [[قوانین]] و مقررات فراموششده و معطلمانده دوباره [[اجرا]] شوند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۴.</ref> | واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]{{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«چون افکندند موسی گفت: آنچه آوردهاید جادوست، بیگمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمیآورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref> و [[اضلال]]{{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> بهکار رفته و گاه به [[خدا]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«چون افکندند موسی گفت: آنچه آوردهاید جادوست، بیگمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمیآورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref> و گاهی به [[بندگان]]{{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۸۹.</ref> نسبت داده شدهاست. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و [[روابط اجتماعی]] [[انسان]] بوده {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>؛ <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.</ref> و اصولاً یکی از علتهای تجدید [[رسالت]] و ظهور [[پیامبران]] جدید، [[تحریف]] و تبدیلهایی است که در آموزهها و [[کتابهای مقدس]] پیامبران{{ع}} رخ میدادهاست. بیشتر [[پیامبران الهی]]{{ع}} احیاکننده سنتهای فراموش شده و اصلاحکننده آموزههای [[تحریف]] یافته پیشینیان خود بودهاند و نه آوردنده [[شرع]] جدید.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.</ref> به تصریح حضرت [[فاطمه]]{{س}} در [[خطبه فدک]]، [[خداوند]] در زمانی که هر گروهی آیینی را پذیرا شده و بر گرد بتی به [[طواف]] و [[نماز]] ایستاده بودند، [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[هدایت]] و [[اصلاح]] [[مردم]] برانگیخت تا با دلیل و [[برهان]]، مردم را به راه خداوند رهنمون شود و از [[ذلت]] و [[خواری]] [[رهایی]] بخشد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۹/۲۲۱–۲۲۴.</ref>امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز نقش خود را [[مصلح اجتماعی]] و در تلاش برای احیای نشانههای [[دین خدا]] و اصلاح [[شهرها]] شمرده، تا [[بندگان]] ستمدیده در [[امن]] و [[امان]] [[زندگی]] کنند و [[قوانین]] و مقررات فراموششده و معطلمانده دوباره [[اجرا]] شوند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۴.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[نهضت امام خمینی]] به عنوان حرکتی احیاگرانه، سهم شایستهای در احیای [[فکر]] دینی و نیز [[اصلاح جامعه]] دینی داشت. امام خمینی در احیای فکر دینی، به [[تحریفزدایی]] از دین و بازفهمی [[اسلام ناب]] از اسلام [[خرافی]] و ارتجاعی پرداخت و در بُعد اصلاح جامعه دینی، با برقراری [[جمهوری اسلامی]] و اقدامات اساسی در سالمسازی نهادهای دینی و [[اجرا]] و گسترش [[آموزههای دین]] که سبب [[شادابی]]، [[پویایی]] و رونق [[جامعه اسلامی]] است، به تقویت [[حیات دینی]] [[همت]] گماشت.<ref>محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، ۲۸۳؛ گودرزی، مبانی قرآنی اندیشههای، ۴۸.</ref> این [[انقلاب]] در تولد یا تحرک بسیاری از [[جنبشهای اسلامی]] در دهههای اخیر تأثیر روشنی داشته و ارزشهای اصیلی مانند [[جهاد]]، [[شهادت]] و [[ایثار]] و مردمیبودن را مطرح کردهاست.<ref>شیرودی، جنبشها و نهضتهای، ۱۸۴–۱۸۶.</ref> | [[نهضت امام خمینی]] به عنوان حرکتی احیاگرانه، سهم شایستهای در احیای [[فکر]] دینی و نیز [[اصلاح جامعه]] دینی داشت. امام خمینی در احیای فکر دینی، به [[تحریفزدایی]] از دین و بازفهمی [[اسلام ناب]] از اسلام [[خرافی]] و ارتجاعی پرداخت و در بُعد اصلاح جامعه دینی، با برقراری [[جمهوری اسلامی]] و اقدامات اساسی در سالمسازی نهادهای دینی و [[اجرا]] و گسترش [[آموزههای دین]] که سبب [[شادابی]]، [[پویایی]] و رونق [[جامعه اسلامی]] است، به تقویت [[حیات دینی]] [[همت]] گماشت.<ref>محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، ۲۸۳؛ گودرزی، مبانی قرآنی اندیشههای، ۴۸.</ref> این [[انقلاب]] در تولد یا تحرک بسیاری از [[جنبشهای اسلامی]] در دهههای اخیر تأثیر روشنی داشته و ارزشهای اصیلی مانند [[جهاد]]، [[شهادت]] و [[ایثار]] و مردمیبودن را مطرح کردهاست.<ref>شیرودی، جنبشها و نهضتهای، ۱۸۴–۱۸۶.</ref> | ||
== ابعاد | == ابعاد احیاگری == | ||
احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه [[معارف]] یا حوزهای از حوزههای [[معارف دینی]] و منشأ [[تحول]] در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. [[امام خمینی]] که [[رهبر]] یکی از بزرگترین تحولات [[تاریخ]] [[ایران]] بود، به عنوان احیاگری بزرگ، با [[افکار]] و آرای جدید بهخصوص نظریهاش در باب [[حکومت اسلامی]] و [[ولایت فقیه]]، هم در [[بینش]] و هم در جامعه، منشأ تحول گردید.<ref>خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۱۸۷–۱۸۹.</ref> ایشان که در احیای [[اندیشه]] [[دینی]]، خود را پیرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} میدید،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۵۰.</ref> اصلاح بشر و [[جامعه بشری]] را بدون اتکا به مبدأ [[معنوی]] امکانپذیر نمیدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۳.</ref> از نظر ایشان [[اصلاح نفس]] بر دیگر [[اصلاحات]] مقدم است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۹.</ref> و اصلاح افراد جامعه نیز تنها بهدنبال اصلاح [[حاکمان]] آن جامعه میسر خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵.</ref>؛ بر این اساس ایشان از سویی با طرح و تبیین نظریه «ولایت فقیه و [[مدیریت اسلامی]]»<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۳۲.</ref> و از سوی دیگر، با تبیین [[فقه پویا]] و اهمیت نقش [[زمان]] و مکان در [[اجتهاد]]،<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۴۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref> [[تفسیر]] خاصی از [[نظام ولایی]]، [[فلسفه]] [[اجتماعی]]، مفهوم جامعه و نوع تعامل آن با [[دین]] ارائه کرد.<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۴۱.</ref> | احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه [[معارف]] یا حوزهای از حوزههای [[معارف دینی]] و منشأ [[تحول]] در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. [[امام خمینی]] که [[رهبر]] یکی از بزرگترین تحولات [[تاریخ]] [[ایران]] بود، به عنوان احیاگری بزرگ، با [[افکار]] و آرای جدید بهخصوص نظریهاش در باب [[حکومت اسلامی]] و [[ولایت فقیه]]، هم در [[بینش]] و هم در جامعه، منشأ تحول گردید.<ref>خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۱۸۷–۱۸۹.</ref> ایشان که در احیای [[اندیشه]] [[دینی]]، خود را پیرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} میدید،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۵۰.</ref> اصلاح بشر و [[جامعه بشری]] را بدون اتکا به مبدأ [[معنوی]] امکانپذیر نمیدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۳.</ref> از نظر ایشان [[اصلاح نفس]] بر دیگر [[اصلاحات]] مقدم است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۹.</ref> و اصلاح افراد جامعه نیز تنها بهدنبال اصلاح [[حاکمان]] آن جامعه میسر خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵.</ref>؛ بر این اساس ایشان از سویی با طرح و تبیین نظریه «ولایت فقیه و [[مدیریت اسلامی]]»<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۳۲.</ref> و از سوی دیگر، با تبیین [[فقه پویا]] و اهمیت نقش [[زمان]] و مکان در [[اجتهاد]]،<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۴۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref> [[تفسیر]] خاصی از [[نظام ولایی]]، [[فلسفه]] [[اجتماعی]]، مفهوم جامعه و نوع تعامل آن با [[دین]] ارائه کرد.<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۴۱.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[امام خمینی]] نه تنها یک چهره سیاسی و [[مبارز]] و [[مرجع تقلید]]، بلکه [[فیلسوف]] و [[عارف]] نیز بود<ref> افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۲۳.</ref> و در آثار و نوشتههای خود به عارفانی چون [[محیالدین ابنعربی]]، [[صدرالدین قونوی]]، [[جلالالدین مولوی]] و [[حافظ]] توجه ویژه داشت، اما از لحاظ دیدگاه اجتماعی-سیاسی با [[عارفان]] همسو نبود؛ زیرا اغلب عارفان از [[حرکتهای اجتماعی]] دوری میجستند، اما ایشان عارف بودن را مساوی [[عزلتنشینی]] نمیدانست و معتقد بود با [[حفظ]] ارزشهای عرفانی باید در کالبد روشها، [[روح]] تازه دمید و عارف عصر بود.<ref>سروش، قصه ارباب معرفت، ۳۴۵–۳۵۰.</ref> به همین دلیل ایشان [[باور]] داشت که [[اسلام]] [[غریب]] است و حتی [[اسلامشناسی]] عارفان تنها به جهات عرفانی و [[غیبی]] میپردازد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۵.</ref> | [[امام خمینی]] نه تنها یک چهره سیاسی و [[مبارز]] و [[مرجع تقلید]]، بلکه [[فیلسوف]] و [[عارف]] نیز بود<ref> افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۲۳.</ref> و در آثار و نوشتههای خود به عارفانی چون [[محیالدین ابنعربی]]، [[صدرالدین قونوی]]، [[جلالالدین مولوی]] و [[حافظ]] توجه ویژه داشت، اما از لحاظ دیدگاه اجتماعی-سیاسی با [[عارفان]] همسو نبود؛ زیرا اغلب عارفان از [[حرکتهای اجتماعی]] دوری میجستند، اما ایشان عارف بودن را مساوی [[عزلتنشینی]] نمیدانست و معتقد بود با [[حفظ]] ارزشهای عرفانی باید در کالبد روشها، [[روح]] تازه دمید و عارف عصر بود.<ref>سروش، قصه ارباب معرفت، ۳۴۵–۳۵۰.</ref> به همین دلیل ایشان [[باور]] داشت که [[اسلام]] [[غریب]] است و حتی [[اسلامشناسی]] عارفان تنها به جهات عرفانی و [[غیبی]] میپردازد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۵.</ref> | ||
امام خمینی جایگاه ویژهای برای [[انسان]] قائل بود و از انسان با تعابیری مانند عصاره هستی و [[هدف]] نهایی همه [[مخلوقات]] عالم یاد میکرد که با قدم [[اختیار]] میتواند به [[منزل]] [[سعادت]] یا [[شقاوت]] برسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۲ و ۲۶۵.</ref> این جایگاه که با [[تکریم]] انسان و [[پرهیز]] از نگاههای ارباب-رعیتی همراه است، جلوههایی از | امام خمینی جایگاه ویژهای برای [[انسان]] قائل بود و از انسان با تعابیری مانند عصاره هستی و [[هدف]] نهایی همه [[مخلوقات]] عالم یاد میکرد که با قدم [[اختیار]] میتواند به [[منزل]] [[سعادت]] یا [[شقاوت]] برسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۲ و ۲۶۵.</ref> این جایگاه که با [[تکریم]] انسان و [[پرهیز]] از نگاههای ارباب-رعیتی همراه است، جلوههایی از احیاگری در [[اندیشه]] ایشان را که [[هدایت]] [[انسان]] را از بزرگترین مظاهر [[احیا]] میدانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵۸.</ref> روشن میکند.<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۲۵–۲۶.</ref> ایشان همچنین [[فرهنگ]] را منشأ و شالوده هر گونه تحولی در [[جامعه]] میشمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۷.</ref> و با تأکید بر اهمیت و [[قدرت]] فرهنگ در [[اصلاح امور]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۹۰.</ref> [[اصلاح]] [[فرهنگ عمومی]] را با [[نفی]] [[ضد ارزشها]] آغاز کرد و در این مسیر از [[ترویج]] «فرهنگ [[توسعه]]» و «[[مبارزه با استبداد]] و مظاهر آن» و «[[تفسیر]] [[عقلانی]] از [[سنت]] و [[دین]]» کمک گرفت<ref>عابدی اردکانی، امام خمینی و اصلاح فرهنگ عمومی، ۴۱.</ref> و در عین حال، شرط [[موفقیت]] را [[خودسازی]] و شروع از خود میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۳.</ref> | ||
در مجموع | در مجموع احیاگری [[دینی]] [[امام خمینی]] در قلمرو و ابعاد مختلف آن و [[اصلاح جامعه]] از نظر ایشان را باید در احیای [[معنویت]]، بازگشت [[روح]] [[حقیقی]] [[اسلام]]، احیای همراه با [[نوآوری]] وجوه [[سیاسی]]-دینی در قالب تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی]] و مفاهیم مرتبط با [[فلسفه سیاسی]] جدید، امام خمینی، [[ولایت فقیه]]، توجه به [[زمان]] و مکان و تأثیر شرایط [[اقتصادی]]، سیاسی و [[اجتماعی]] جستجو کرد<ref>افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۴۸.</ref>؛ چنانکه بیتوجهی به ابعاد سیاسی اسلام ([[شعار]] [[جدایی دین از سیاست]])، [[خودباختگی]] [[ملتها]] در برابر [[بیگانگان]]، [[اختلاف]] در میان [[مسلمانان]]، [[تحجر]]، [[اخباریگری]] و [[تفکرات]] اشعریمسلکی و ضد [[فلسفه]] و [[عرفان]] در بیان برخی از [[روحانیان]]، از آسیبهای موجود در راه [[احیای دین]] است که امام خمینی به بخش عمدهای از آنها و مقابله با آنها پرداختهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۳–۲۹۳؛ افروغ، احیاگری و مردمسالاری دینی، ۲۶.</ref> | ||
== احیاگران == | == احیاگران == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== نگاه و بازگشت به گذشته == | == نگاه و بازگشت به گذشته == | ||
یکی از اصول مهم | یکی از اصول مهم احیاگری که در حرکت و [[اندیشه]] [[امام خمینی]] نیز به صورت ممتاز وجود داشت، اصل بازگشت به خویشتن است. این بازگشت به معنای فرار از امروز و حسرتخوردن بر گذشته نیست، بلکه مقصود یافتن ریشه [[هویت]] امروز در گذشته و بازتعریف این هویت برای روبهروشدن با واقعیتهای امروزی و حرکتکردن از امروز به فردای بهتر است:<ref>خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۱۵۱–۱۵۲.</ref> | ||
امام خمینی با توجه به [[تاریخ اسلام]]، [[سربلندی]] و بزرگی [[نخستین مسلمانان]] را در [[ایمان]] و اعتقاد به اسلام، [[شهادتطلبی]]، تنندادن به [[زندگی]] ذلتآمیز، دلبسته نبودن به [[زندگی مادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۸–۴۰.</ref> و [[وحدت کلمه]] [[مسلمانان]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴.</ref> میدانست. عوامل افول [[تمدن اسلامی]] از نگاه ایشان، در دو دسته [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] [[اجتماعی]] قابل پیگیری است.<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> در بعد فرهنگی، بیشتر [[مشکلات]] مسلمانان به دلیل فاصلهگرفتن آنان از [[قرآن]] ایجاد شدهاست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۸ و ۹/۱۲۹.</ref> که نتیجه آن از یک سو، ازدست دادن [[روح]] [[سختکوشی]]، [[ایمان]]، [[برادری]] و [[علم]] [[دوستی]] و [[سیطره]] [[سستی]] و [[تنپروری]] و رفاهزدگی است<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> و از سوی دیگر، [[رسوخ]] [[اعتقادات]] [[خرافی]] و ظهور فرقههای گوناگون و توجه به بعدی از ابعاد [[اسلام]]، ازدست دادن [[جامعیت اسلام]] و [[گرایش]] به [[رهبانیت]] و [[ریاضت]] و [[عرفان]] فاقد [[سیاست]] و [[اجتماع]] و [[اقتصاد]] است.<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> [[امام خمینی]] در معرفی عوامل [[سیاسی]] نیز به [[انحراف]] [[خلفا]] از [[ارزشها]] و معیارهای اسلام و [[سنت پیامبر]]{{صل}}، بهویژه از دوران [[حاکمیت]] [[بنیامیه]] به بعد اشاره کرده و بزرگترین [[بدبختی]] [[مسلمانان]] از [[تاریخ]] گذشته تا عصر حاضر را [[حاکمان]] [[فاسد]] و [[ستمگر]] دانسته است.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۵؛ رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> | امام خمینی با توجه به [[تاریخ اسلام]]، [[سربلندی]] و بزرگی [[نخستین مسلمانان]] را در [[ایمان]] و اعتقاد به اسلام، [[شهادتطلبی]]، تنندادن به [[زندگی]] ذلتآمیز، دلبسته نبودن به [[زندگی مادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۸–۴۰.</ref> و [[وحدت کلمه]] [[مسلمانان]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴.</ref> میدانست. عوامل افول [[تمدن اسلامی]] از نگاه ایشان، در دو دسته [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] [[اجتماعی]] قابل پیگیری است.<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> در بعد فرهنگی، بیشتر [[مشکلات]] مسلمانان به دلیل فاصلهگرفتن آنان از [[قرآن]] ایجاد شدهاست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۸ و ۹/۱۲۹.</ref> که نتیجه آن از یک سو، ازدست دادن [[روح]] [[سختکوشی]]، [[ایمان]]، [[برادری]] و [[علم]] [[دوستی]] و [[سیطره]] [[سستی]] و [[تنپروری]] و رفاهزدگی است<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> و از سوی دیگر، [[رسوخ]] [[اعتقادات]] [[خرافی]] و ظهور فرقههای گوناگون و توجه به بعدی از ابعاد [[اسلام]]، ازدست دادن [[جامعیت اسلام]] و [[گرایش]] به [[رهبانیت]] و [[ریاضت]] و [[عرفان]] فاقد [[سیاست]] و [[اجتماع]] و [[اقتصاد]] است.<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> [[امام خمینی]] در معرفی عوامل [[سیاسی]] نیز به [[انحراف]] [[خلفا]] از [[ارزشها]] و معیارهای اسلام و [[سنت پیامبر]]{{صل}}، بهویژه از دوران [[حاکمیت]] [[بنیامیه]] به بعد اشاره کرده و بزرگترین [[بدبختی]] [[مسلمانان]] از [[تاریخ]] گذشته تا عصر حاضر را [[حاکمان]] [[فاسد]] و [[ستمگر]] دانسته است.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۵؛ رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۲.</ref> |