پرش به محتوا

جهاد اقتصادی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳٬۶۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:
اگر [[نظام جمهوری اسلامی]] بتواند موفقیت خود را در دیگر عرصه‌ها به نمایش بگذارد و نمونه‌ای کامل از [[تمدن اسلامی]] مبتنی بر [[عدالت]] را به جهانیان ارایه دهد و به نوعی [[بهشت زمینی]] را شکل بخشد، آن گاه است که [[دشمنان]] [[بشریت]] به فغان خواهند افتاد؛ زیرا ارایه چنین [[اسوه]] و نمونه‌ای از [[جامعه]] [[برتر]] می‌‌تواند تمامی بساط [[ستمگران]] و [[مستکبران]] را گرد آورد و از تخت فرو کشد.
اگر [[نظام جمهوری اسلامی]] بتواند موفقیت خود را در دیگر عرصه‌ها به نمایش بگذارد و نمونه‌ای کامل از [[تمدن اسلامی]] مبتنی بر [[عدالت]] را به جهانیان ارایه دهد و به نوعی [[بهشت زمینی]] را شکل بخشد، آن گاه است که [[دشمنان]] [[بشریت]] به فغان خواهند افتاد؛ زیرا ارایه چنین [[اسوه]] و نمونه‌ای از [[جامعه]] [[برتر]] می‌‌تواند تمامی بساط [[ستمگران]] و [[مستکبران]] را گرد آورد و از تخت فرو کشد.
نقشه راهی که جمهوری اسلامی با [[هوشیاری]] و [[درایت]] [[رهبری]] ترسیم کرده است، ارایه نمونه‌ای از جامعه برتر به [[جامعه جهانی]] و بشریت است. رهبری بر آن است تا پازل‌های این جامعه را با [[همکاری]] و [[همدلی]] [[امت اسلام]] بسازد و بچیند. یکی از مهم‌ترین پازل‌های جامعه برتر فراهم آوری زمینه‌های [[آسایش]] است که از طریق [[تولید]] و [[توزیع عادلانه ثروت]] اتفاق می‌‌افتد. از این جاست که «[[اقتصاد]]» جایگاه مهمی در پازل جامعه برتر [[ایمانی]] می‌‌یابد تا تمدن اسلامی در عصر کنونی شکل گیرد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تجاری‌سازی تولید علم در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش تجاری‌سازی تولید علم در جهاد اقتصادیی]].</ref>.
نقشه راهی که جمهوری اسلامی با [[هوشیاری]] و [[درایت]] [[رهبری]] ترسیم کرده است، ارایه نمونه‌ای از جامعه برتر به [[جامعه جهانی]] و بشریت است. رهبری بر آن است تا پازل‌های این جامعه را با [[همکاری]] و [[همدلی]] [[امت اسلام]] بسازد و بچیند. یکی از مهم‌ترین پازل‌های جامعه برتر فراهم آوری زمینه‌های [[آسایش]] است که از طریق [[تولید]] و [[توزیع عادلانه ثروت]] اتفاق می‌‌افتد. از این جاست که «[[اقتصاد]]» جایگاه مهمی در پازل جامعه برتر [[ایمانی]] می‌‌یابد تا تمدن اسلامی در عصر کنونی شکل گیرد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تجاری‌سازی تولید علم در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش تجاری‌سازی تولید علم در جهاد اقتصادیی]].</ref>.
==[[اقتصاد]] مایه قوام [[جامعه]]==
براساس [[آموزه‌های قرآنی]]، اقتصاد به معنای [[مدیریت]] [[تولید]]، [[توزیع]] و [[مصرف]] [[ثروت]] و [[دانش]] دخل و [[خرج]] و [[هزینه]]، از اهمیت و جایگاه مهم و اساسی برخوردار است؛ چراکه اقتصاد و ثروت، مایه قوام جامعه است.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> این قوام بودن [[سرمایه]] و ثروت برای جامعه به این معناست که یکی از ستون‌های اصلی جامعه راتشکیل می‌‌دهد؛ چراکه جامعه به مجموعه‌ای از افراد [[انسانی]] گفته می‌‌شود که به [[هدف]] دست یابی به [[امنیت]]، [[آرامش]] و [[آسایش]] در کنار هم گرد آمده‌اند و هر یک با گذشت از برخی از [[حقوق]] و اتخاذ نقشی [[اجتماعی]]، مسئولیتی را به عهده می‌‌گیرد تا این مهم و اهداف تحقق یابد.
بنابراین، آسایش و نوعی از آرامش و امنیت در [[سایه]] اقتصاد و ثروت به دست می‌‌آید. از این رو هر جامعه‌ای [[مأموریت]] اصلی خود را تأمین این اهداف می‌‌داند و اگر جامعه‌ای [[ناتوان]] از تأمین این اهداف باشد از [[مشروعیت]] خارج شده و [[همگرایی]] و [[همدلی]] به واگرایی و [[گریز]] از همدیگر تبدیل شده و جامعه فرو می‌‌پاشد؛ زیرا اگر جامعه نتواند مأموریت و [[رسالت]] خود را انجام دهد، انگیزه‌ای برای همگرایی و بقا در جامعه به عنوان عضو و [[شهروند]] وجود ندارد و شخص خواستار خروج از [[تابعیت]]، اقامت و [[شهروندی]] شده و به جا و جامعه دیگر منتقل شده و به تابعیت و اقامت آن جامعه درمی آید. این گونه است که [[هجرت]] و تابعیت [[مجدد]] در [[جوامع بشری]] شکل می‌‌گیرد.
همین مسئله قوام و ستون بودن اقتصاد در جوامع بشری است که [[قرآن]] بر آن تاکید می‌‌کند و با اشاره به این جایگاه بر اهمیت [[اقتصاد]] تاکید کرده و به افراد [[جامعه]] [[اجازه]] نمی‌دهد تا [[ثروت]] را در دست [[سفیهان]] و نابخردان قرار دهد؛ زیرا این عمل موجب از میان رفتن ثروت و [[سرمایه]] جامعه و کاهش [[قدرت]] تأمین و تحقق اهداف می‌‌شود.<ref>نساء، آیه۵</ref>
نقش و جایگاه مهم و اساسی اقتصاد در جامعه چنان است که [[خداوند]] در آیاتی از جمله ۱۵ [[سوره سبأ]]، اقتصاد و ثروت را [[نعمت الهی]] و نشانه‌ای از [[عنایت]] و توجه خداوند معرفی می‌‌کند و به ارزشی بودن اقتصاد و ثروت از این جهت توجه می‌‌دهد.
اما این بدان معنا نیست که اقتصاد در [[مأموریت]]، اهداف و ارزش‌های والای [[انسانی]] زیربنا باشد؛ زیرا اگر بپذیریم که نقش زیربنائی و قوام بودن را برای جامعه [[بازی]] می‌‌کند، ولی [[انسانیت]] [[انسان]] به جامعه و یا [[اجتماعی]] بودن انسان باز نمی‌گردد، بلکه براساس [[آموزه‌های قرآنی]]، انسانیت انسان به متاله و ربانی بودن اوست که می‌‌تواند نقش [[خلافت الهی]] را به عهده گیرد. از این رو معنویتی چون [[باورها]] و نگرش‌ها زیربنا قرار می‌‌گیرد و مبانی و اصول [[فرهنگی]] در جایگاه [[برتر]] جای می‌‌گیرد و [[ارزش]] و اعتبار [[واقعی]] را به دست می‌‌آورد.
خداوند در آیاتی چند [[سعادت انسان]] را در اصول و مبانی [[معنوی]] چون [[یکتاپرستی]] و [[توحید]] می‌‌داند؛ زیرا این اصول و مبانی است که جهت‌گیری کلان [[بشر]] را نشان می‌‌دهد و زیربنای انسان و انسانیت را تشکیل می‌‌دهد؛ چراکه حرکت به سوی متاله شدن و ربانی گشتن و دست یابی به [[خلافت]] انسانی را تنها می‌‌توان در [[سایه]] این [[بینش]] و نگرش به دست آورد و تحقق بخشید.
البته این بدان معنا نیست که ما نقش اقتصاد و [[سلامت]] آن یعنی اقتصاد [[عدالت محور]] را نادیده بگیریم،؛ چراکه از نظر [[قرآن]]، جامعه برای تحقق بخشیدن به این [[هدف]] والای [[آفرینش]] یعنی خدایی و ربانی شدن، نیازمند سلامت [[اقتصادی]] است؛ از این رو خداوند در [[آیه]] ۸۵ [[سوره اعراف]] و [[آیات]] ۸۴ و ۸۵ [[سوره هود]] بر نقش کلیدی و حساس [[سلامت]] [[اقتصادی]] در کنار سلامت [[اعتقادی]] تأکید می‌‌کند و [[تأمین سعادت]] [[انسانی]] را در گرو هر دو امر می‌‌داند. این بدان معناست که هرگونه [[فساد]] در [[اعتقاد]] و [[اقتصاد]] می‌‌تواند دسترسی به [[سعادت]] انسانی را با مشکل مواجه سازد. بر همین اساس [[حضرت شعیب]]{{ع}} بر تصحیح و [[اصلاح]] [[روابط اقتصادی]] ناسالم [[جامعه]] خویش در کنار اصلاح [[مسائل اعتقادی]] پا می‌‌فشارد و آن را در صدر آموزه‌های خود قرار می‌‌دهد. <ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵ و نیز ه{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه می‌یابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌هراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵ و {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ * أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟ * پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۷۷ و ۱۸۱-۱۸۳.</ref>
نقش محوری [[اقتصاد]] در کنار مسایل [[اعتقادی]] را می‌‌توان از کنار هم قرار گرفتن این دو در آیاتی از جمله ۳ [[سوره بقره]] و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷ همین [[سوره]] و ۳۹ [[سوره نساء]] و نیز ۲ و ۳ [[سوره انفال]] و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] به دست آورد. البته در همه این آیات همچنان نقش تقدمی [[اعتقاد]] مورد تأکید است و از نظر رتبه و درجه، [[اصول اعتقادی]] زیربنا قرارگرفته است؛ چراکه بینش‌ها و باورهاست که [[همگرایی]] را سبب می‌‌شود و [[جامعه]] را شکل می‌‌بخشد و جهت [[اقتصادی]] را سامان می‌‌دهد. چنان که بینش‌ها و [[باورها]] و نگرش‌های اعتقادی است که [[انسانیت]] [[انسان]] را معنا می‌‌بخشد؛ هر چند که اقتصاد به این معنا کمک می‌‌کند تا تحقق و فعلیت یابد.
برهمین اساس می‌‌توان از قوام بودن اقتصاد به یک معنا سخن گفت ولی هرگز این به معنای این نیست که اصول [[معنوی]] و [[فرهنگی]] در درجه دوم قرار گیرد و یا در کنار آن نهاده شود، بلکه اصول معنوی و فرهنگی همواره زیربنای جامعه است و اقتصاد به همان معنای پیش گفته نقش قوام بودن برای جامعه را به عهده دارد و در تحقق و فعلیت یابی انسان و [[خلافت]] و متاله و ربانی شدن او کمک می‌‌کند.
بر پایه این [[استدلال]] و [[آموزه‌های قرآنی]] است که بر [[اقتصاد]] [[معنویت]] محور به معنای بنیاد و زیربنای حرکت‌های [[اقتصادی]] تأکید می‌‌شود؛ چراکه جهت گیری‌های اقتصادی و سمت و سوی آن را معنویت و بینش‌ها و نگرش‌ها و [[باورها]] مشخص می‌‌سازد. این گونه است که [[جامعه]] [[ایمانی]] و [[دینی]] از نظر نگاه به مسایل اقتصادی تفاوت جوهری و جدی با [[جوامع]] غیرایمانی پیدا می‌‌کند و نگرش [[اسلام]] به اقتصاد بر خلاف نگرش اشتراکی [[مارکسیسم]] یا [[کاپیتالیسم]] [[سرمایه]] دار محور خودنمایی می‌‌کند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی]].</ref>.
==جهت گیری‌های اقتصاد براساس معنویت و باورها==
از نظر آموزه‌های قرآنی [[جهاد اقتصادی]] باید براساس باورها شکل گیرد و جهت‌گیری و سمت و سوی آن را باورها و نگرش‌ها تعیین کند؛ چراکه اقتصاد هرچند که قوام جامعه است و جامعه برای تحقق اهدافی از جمله [[اهداف اقتصادی]] یعنی [[آسایش]] شکل می‌‌گیرد، ولی خود این اهداف اقتصادی از اهداف میانی است؛ زیرا جامعه هدفی والاتر را در نظر دارد که همان [[سعادت واقعی]] با متاله و ربانی شدن [[انسان]] است.
بر این اساس [[خداوند]] به صراحت بر [[لزوم]] وسیله قرار گرفتن ابزار اقتصادی برای تحصیل [[امور معنوی]] و [[آخرتی]] در آیاتی از جمله [[آیه]] ۷۷ [[سوره قصص]] تأکید می‌‌کند. این معنا در آیه ۳۴ [[سوره]] مورد اهتمام بیشتر قرار می‌‌گیرد و بر لزوم ترجیح اهداف و ارزش‌های والای [[معنوی]] بر [[امور اقتصادی]] تأکید می‌‌شود.
بنابراین، توجه و اهتمام به امور اقتصادی و قوام دانستن آن برای جامعه به معنای زیربنا قرار دادن اقتصاد و روبنا دانستن امور معنوی نیست؛ زیرا نقش اقتصاد از نظر اسلام و [[قرآن]]، بهره‌مندی از آن در اهداف معنوی یعنی ربانی شدن انسان است.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵ و نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «ای مؤمنان! آیا (می‌خواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان می‌بخشد؟ * به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید * تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰-۱۲.</ref>
دست یابی [[انسان]] از طریق متاله و ربانی شدن و رسیدن به [[حیات طیب]] و [[زندگی پاک]]<ref>{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref> به خوبی نشان از جایگاه محوری و زیربنایی [[معنویت]] دارد، هر چند که در این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر، بر نقش تأثیرگذار [[اقتصاد]] در تحقق این [[هدف]] والا تأکید شده است و از انسان خواسته شده تا میان این دو جمع کند؛ زیرا تحقق [[اهداف اقتصادی]] کمک شایانی در تحقق بخشی به اهداف [[معنوی]] و رسیدن آسان و ساده انسان به آن می‌‌کند. از این رو [[فرمان]] داده شده تا میان [[دین]] و [[دنیا]] و معنویت و اقتصاد جمع [[متعادل]] و متوازنی از سوی انسان و [[مدیران]] [[اقتصادی]] [[جوامع]] در [[برنامه‌ریزی]] و [[سیاست]] گذاری‌ها انجام پذیرد.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}} «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱. و نیز {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «هر کس پاداش این جهان را بجوید (بداند که) پاداش این جهان و جهان واپسین نزد خداوند است و خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۱۳۴ و {{متن قرآن|وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ}} «و به پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیده‌اند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰ و آیات دیگر</ref>
در این راستا در [[آموزه‌های قرآنی]]، [[آزادی‌های اقتصادی]] باتوجه به [[بینش]] و نگرش خاص [[هستی شناختی]] و [[انسان شناختی]] مشخص شده و برخی از انواع شیوه‌ها و [[معاملات]] [[اقتصادی]] [[باطل]] و [[حرام]] دانسته و ممنوع شده است.
به عنوان نمونه هرگونه [[رفتار]] [[ظالمانه]] از [[تولید]] تا [[توزیع]] تا [[مصرف]]، تقبیح شده و [[اجازه]] داده نمی‌شود تا منابع تولید، ناعادلانه در دست برخی از اقشار [[جامعه]] یعنی [[اغنیا]] و [[ثروتمندان]] قرار گیرد<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> و یا از تبادلات و [[معاملات ربوی]] یا [[کم‌فروشی]] و [[گران فروشی]] به سبب [[ظالمانه]] بودن آن [[نهی]] شده<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}} «آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند * ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۵ - ۲۷۸ و ۲۷۹. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه می‌یابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌هراسم * و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۴-۸۵. و نیز شعراء، آیات ۱۸۱ تا ۱۸۳</ref> و در [[مقام]] [[مصرف]] از مصرف بی‌رویه و اسرافی و تبذیری برحذر داشته شده است.<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱. {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا * وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}} «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید * و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را می‌توانی شکافت و نه به بلندای کوه‌ها می‌توانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۶-۳۷.</ref>
[[دعوت]] به [[اصلاحات اقتصادی]] و تصحیح روش‌های نادرست از سوی [[خداوند]] و [[پیامبران]]، به سبب [[مخالفت]] آن با اصول و مبانی اصلی و نگرشی و [[باورها]] می‌‌باشد. به این معنا که بسیاری از محدودیت‌ها و نادرست و [[فاسد]] دانسته شدن [[معاملات]] و [[رفتارها]] و عملکردهای [[اقتصادی]] به سبب این است که با اصول و مبانی نگرشی و بینشی و [[باورهای اسلامی]] هماهنگ و سازگار نیست. از این رو خداوند خواهان [[اصلاحات]] دایمی در عرصه اقتصادی و [[نظارت]] همیشگی در این زمینه برای [[حفظ]] [[سلامت]] اقتصادی براساس [[آموزه‌های قرآنی]] و [[دینی]] است.<ref>اعراف، آیه ۸۵ و آیات دیگر</ref>
این که برخی از اقسام معاملات، فاسد و ناصحیح دانسته می‌‌شود و از آن [[پرهیز]] داده شده به سبب این است که [[اقتصاد]] در راستای [[اهداف]] [[آفرینش]] هستی و [[انسان]] به چرخش و گردش درنیامده و لازم است تا با بازسازی و [[اصلاح]] و تصحیح، جریان درست اقتصادی و گردش سالم اقتصادی تحقق یابد و اهداف خداوندی از طریق [[اعمال]] درست [[مدیریت اقتصادی]] به دست آید.<ref>هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و ۸۸ و نیز شعراء، آیات ۱۷۷ و ۱۸۱ و ۱۸۲ و ۱۸۳</ref>
به هر حال از آموزه‌های قرآنی این معنا به دست می‌‌آید که اقتصاد هر چند در جایگاه ارزشی مهم و نقش بنیادی در عرصه قوام [[جامعه]] و تحقق اهداف آفرینشی هستی و انسان قرار دارد، ولی هرگز نمی‌تواند زیربنا باشد و [[رفتارهای انسانی]] و جهت گیری‌ها و سمت و سوی‌های جامعه و انسان براساس اقتصاد شکل گیرد؛ زیرا چنین نگرشی به اقتصاد موجب می‌‌شود تا انسان به ابزاری در دست اقتصاد تبدیل شود و جایگاه والای [[انسانیت]] و [[معنویت]] [[سقوط]] کند.
اگر اقتصاد زیربنا باشد [[آدمی]] از مسیر درست و سالم آفرینش خارج می‌‌شود و [[ثروت]] و اقتصاد و [[مادیات]] [[سبک زندگی]] [[انسانی]] را تعیین می‌‌کند و ابزار به جای [[هدف]] می‌‌نشیند و هدف و وسیله جابه جا می‌‌شود. بر این اساس [[جهاد اقتصادی]] مورد نظر تحقق نخواهد یافت؛ زیرا [[اقتصاد]] هر قدر جایگاه مهم و نقش ارزنده‌ای داشته باشد نمی‌تواند در حد و اندازه هدف باشد؛ بلکه همواره وسیله و ابزاری برای تحقق اهداف [[معنوی]] و ارزشی [[انسانیت]] [[انسان]] است.
پس باید رویکردهای برنامه ریزان و [[سیاست]] گذاران همواره به گونه‌ای باشد که نقش‌ها جایگزین و جابه جا نشود و اقتصاد، محوریت نسبت به [[معنویت]] نیابد بلکه معنویت باشد که رویکردهای [[اقتصادی]] را تعیین کند. در چنین حالتی است که [[اقتصاد سالم]] معناو مفهوم می‌‌یابد و [[جامعه]] [[ایمانی]] از مسیر درست [[منحرف]] نمی‌شود؛ وگرنه نهایت دستاوردی که نصیب جامعه خواهد شد، یک اقتصاد [[بیمار]] [[سرمایه‌داری]] به ظاهر [[پایدار]] و پیشرفته است که از معنویت و [[عدالت]] [[رنج]] می‌‌برد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷۱: خط ۳۰۶:
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن‌آوری زمینه‌ساز جهاد اقتصادی (مقاله)|'''تبدیل علم به فن‌آوری زمینه‌ساز جهاد اقتصادی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن‌آوری زمینه‌ساز جهاد اقتصادی (مقاله)|'''تبدیل علم به فن‌آوری زمینه‌ساز جهاد اقتصادی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|'''نقش مدیریت در جهاد اقتصادی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|'''نقش مدیریت در جهاد اقتصادی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی (مقاله)|'''اقتصاد معنویت محور اساس جهاد اقتصادی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۱۶۷

ویرایش