اصلاحات علوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''اصلاحات علوی''' [[مدیریت]] [[جامعه]] براساس [[عدالت]]، رشد معنوی [[مردم]]، [[اجرای احکام الهی]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[مفاسد]]، رعایت [[حقوق]] متقابل [[مردم]] و [[حاکمان]] از مهمترین پایههای [[اصلاحات]] از نگاه [[امام علی]] {{ع}} است و کسی که با این [[هدف]] و در این مسیر، اصلاحطلب باشد، [[سعادتمند]] است: {{عربی|من کمال السّعادة السّعی فی إصلاح الجمهور}}<ref>غرر الحکم، ج ۷ ص ۲۰۴.</ref> ازاینرو [[اصلاحات]] باید از خود شروع شود و آنکه خود [[صالح]] نیست، نمیتواند [[اصلاحگر]] باشد. آن حضرت میفرماید: {{عربی|عجبت لمن یتصدّی لإصلاح النّاس و نفسه اشدّ شیئ فسادا}}<ref>«در شگفتم از کسی که عهدهدار اصلاح مردم میشود، در حالی که خودش فاسدترین چیز است». غرر الحکم، ج ۷ ص ۳۸۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۹ | '''اصلاحات علوی''' [[مدیریت]] [[جامعه]] براساس [[عدالت]]، رشد معنوی [[مردم]]، [[اجرای احکام الهی]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[مفاسد]]، رعایت [[حقوق]] متقابل [[مردم]] و [[حاکمان]] از مهمترین پایههای [[اصلاحات]] از نگاه [[امام علی]] {{ع}} است و کسی که با این [[هدف]] و در این مسیر، اصلاحطلب باشد، [[سعادتمند]] است: {{عربی|من کمال السّعادة السّعی فی إصلاح الجمهور}}<ref>غرر الحکم، ج ۷ ص ۲۰۴.</ref> ازاینرو [[اصلاحات]] باید از خود شروع شود و آنکه خود [[صالح]] نیست، نمیتواند [[اصلاحگر]] باشد. آن حضرت میفرماید: {{عربی|عجبت لمن یتصدّی لإصلاح النّاس و نفسه اشدّ شیئ فسادا}}<ref>«در شگفتم از کسی که عهدهدار اصلاح مردم میشود، در حالی که خودش فاسدترین چیز است». غرر الحکم، ج ۷ ص ۳۸۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۹.</ref> | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
اصلاحات علوی بر مبنای [[شرع]] و رعایت [[موازین]] [[الهی]] و دوری از [[خودخواهی]] و حرمتشکنی و خودسوزی است. میفرماید: {{عربی|انّی لعالم بما یصلحکم و یقیم أودکم، و لکنّی لا أری إصلاحکم بإفساد نفسی}}<ref>«من میدانم چه چیزی شما را اصلاح میکند و کژیهای شما را استوار میسازد، لکن اصلاح شما را با تباهکردن خودم روا نمیبینم». نهج البلاغه، خطبه ۶۹.</ref> تحقق [[اصلاحات]] در [[جامعه]] از راه [[اصلاح]] [[مسؤولان]] و متولّیان است، آنگونه که [[فساد]] [[رعیت]] هم نتیجۀ [[فساد]] [[حکّام]] است. [[امام علی|امیر مؤمنان]] میفرماید: {{عربی|"فلیست تصلح الرّعیّة إلاّ بصلاح الولاة"}}<ref>«مردم جز با صلاح والیان، اصلاح نمیشوند». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> مفاسدی که [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} هنگام تصدی [[خلافت]] با آنها مواجه بود، عبارت بود از: [[تبعیض]] در بهرهگیری از [[بیت المال]]، [[حیف]] و میل [[اموال عمومی]]، [[انحراف]] در روش تصدّیگری امور، احیای [[فرهنگ جاهلی]]، رواج بیتقوایی و [[مفاسد اجتماعی]]، تعطیل [[احکام خدا]]، [[ترویج]] [[بدعت]] و [[باطل]] و [[مفاسد]] [[اقتصادی]]. اصلاحات علوی مقابلۀ همهجانبه با همۀ این [[مفاسد]] بود. خطبۀ او در آغاز [[خلافت]] و پس از [[بیعت]] [[مردم]]، ترسیمی از شیوۀ [[اصلاحات]] آن حضرت است: {{عربی|ذمّتی بما اقول رهینة...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶.</ref> پیشاهنگی [[والی]] و [[حاکم]] در عمل به [[احکام]] [[خدا]] و رعایت [[حق]]، شاخصۀ دیگر اصلاحات علوی است. وی [[سوگند]] میخورد که اگر [[مردم]] را به [[طاعت]] [[دعوت]] میکند یا از [[معصیت]] [[نهی]] میکند، خودش جلوتر از همه به آن عمل میکند: {{عربی|ما احثّکم علی طاعة الاّ و أسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیة إلاّ و اتناهی قبلکم عنها}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.</ref>. آن حضرت در [[برنامههای اصلاحی]]، با نیّتی [[الهی]] وارد عمل میشد، به خوش آمدن یا رنجیدن کسی در راه ادای [[تکلیف]] اعتنایی نداشت، برای اجرای [[حق]]، حتی کسانی را هم از دست میداد، تلخی [[حق]] را بر شیرینی مجامله و سازشکاری و [[تسامح]] ترجیح میداد، در [[کیفر]] خیانتکار هیچ ملاحظهکاری نمیکرد و چون خود را [[مشروع]] میدانست و [[حمایت]] مردمی را داشت، [[قاطع]] بود، [[شایستهسالاری]] را در [[عزل]] و نصبها ملاک قرار میداد، برای نقد دلسوزانه میدان و مجال میداد، امّا [[تخریب]] و براندازی را برنمیتافت، برای [[حفظ]] [[سلطه]] و [[قدرت]]، از محدودۀ [[حق]] و [[عدل]] بیرون نمیرفت {{عربی|أتأمرونی ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه؟}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶.</ref> [[حق]] را بیش از هرچیز دیگر به [[مصلحت]] میدید، برای [[اصلاح]] ساختار [[اداری]] جلوی استفادههای ناروا از [[بیت المال]] و [[مقام]] و موقعیت و [[خویشاوندی]] و رابطه را میگرفت و برای لحظهای هم بر سر [[پست]] ماندن ناصالحان را [[تحمّل]] نمیکرد، [[نظارت]] و بازرسی دقیق بر عمل کارگزارانش داشت و به آنان [[آزادی]] بیقید و شرط نمیداد، برای متخلّفان حاشیۀ امنی قائل نمیشد و سوءاستفادهگران را برای [[رهایی]] از تعقیب و [[کیفر]] مجال بهره گرفتن از رابطه نمیداد، پروندهداران در حکومتهای [[فاسد]] را به [[همکاری]] نمیپذیرفت و در [[مسؤولیت]] سپردن به اشخاص، [[کاردانی]]، [[دینداری]] و [[امانت]] را ملاک قرار میداد، بیش از خراجگیری به آبادگری اهمیت میداد و بیش از [[رفاه اقتصادی]] به [[رشد معنوی]] میاندیشید، از سرمایههای بادآورده حساب میکشید، [[برابری]] در برابر [[قانون]] را [[سیاست]] خود ساخته بود و خود بیش از همه به آن گردن مینهاد، برای برخورداری همگانی از غذای خوب و [[مسکن]] مناسب میکوشید، [[عدالت اجتماعی]]، [[آزادی اجتماعی]]، قانونگرایی، همسانی [[والیان]] با [[مردم]]، احقاق [[حقوق]] آسیبپذیران، [[مدیریت]] کارآمد و مکتبی با [[کارگزاران]] باتقوا و [[خداترس]] و [[سادهزیست]] را در صدر [[برنامههای اصلاحی]] خویش قرار میداد و [[مصلحت]] و [[منفعت]] عمومی را بر [[منافع]] و خواستههای [[خواص]] و حاشیهنشینان پرتوقع و کمکار مقدم میداشت، آنگونه که در توصیههایش به [[مالک اشتر]] نیز آمده است ({{عربی|و لکن احبّ الأمور...}}). اصلاحات علوی، تلاش برای اقامۀ [[عدل]] و [[رفع ظلم]] و تأمین [[معیشت]] برای عموم و [[برابری]] [[حقوقی]] افراد و [[مساوات]] در [[بیت المال]] و [[پرهیز]] از [[نابرابری]] بود<ref>در این زمینه ر. ک: مجلۀ «حوزه»، شمارۀ ۱۰۱ و ۱۰۲(بهمن و اسفند ۱۳۷۹، ویژۀ اصلاحات علوی)، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب» ج ۴ ص ۱۰۵.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۹ | اصلاحات علوی بر مبنای [[شرع]] و رعایت [[موازین]] [[الهی]] و دوری از [[خودخواهی]] و حرمتشکنی و خودسوزی است. میفرماید: {{عربی|انّی لعالم بما یصلحکم و یقیم أودکم، و لکنّی لا أری إصلاحکم بإفساد نفسی}}<ref>«من میدانم چه چیزی شما را اصلاح میکند و کژیهای شما را استوار میسازد، لکن اصلاح شما را با تباهکردن خودم روا نمیبینم». نهج البلاغه، خطبه ۶۹.</ref> تحقق [[اصلاحات]] در [[جامعه]] از راه [[اصلاح]] [[مسؤولان]] و متولّیان است، آنگونه که [[فساد]] [[رعیت]] هم نتیجۀ [[فساد]] [[حکّام]] است. [[امام علی|امیر مؤمنان]] میفرماید: {{عربی|"فلیست تصلح الرّعیّة إلاّ بصلاح الولاة"}}<ref>«مردم جز با صلاح والیان، اصلاح نمیشوند». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> مفاسدی که [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} هنگام تصدی [[خلافت]] با آنها مواجه بود، عبارت بود از: [[تبعیض]] در بهرهگیری از [[بیت المال]]، [[حیف]] و میل [[اموال عمومی]]، [[انحراف]] در روش تصدّیگری امور، احیای [[فرهنگ جاهلی]]، رواج بیتقوایی و [[مفاسد اجتماعی]]، تعطیل [[احکام خدا]]، [[ترویج]] [[بدعت]] و [[باطل]] و [[مفاسد]] [[اقتصادی]]. اصلاحات علوی مقابلۀ همهجانبه با همۀ این [[مفاسد]] بود. خطبۀ او در آغاز [[خلافت]] و پس از [[بیعت]] [[مردم]]، ترسیمی از شیوۀ [[اصلاحات]] آن حضرت است: {{عربی|ذمّتی بما اقول رهینة...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶.</ref> پیشاهنگی [[والی]] و [[حاکم]] در عمل به [[احکام]] [[خدا]] و رعایت [[حق]]، شاخصۀ دیگر اصلاحات علوی است. وی [[سوگند]] میخورد که اگر [[مردم]] را به [[طاعت]] [[دعوت]] میکند یا از [[معصیت]] [[نهی]] میکند، خودش جلوتر از همه به آن عمل میکند: {{عربی|ما احثّکم علی طاعة الاّ و أسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیة إلاّ و اتناهی قبلکم عنها}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.</ref>. آن حضرت در [[برنامههای اصلاحی]]، با نیّتی [[الهی]] وارد عمل میشد، به خوش آمدن یا رنجیدن کسی در راه ادای [[تکلیف]] اعتنایی نداشت، برای اجرای [[حق]]، حتی کسانی را هم از دست میداد، تلخی [[حق]] را بر شیرینی مجامله و سازشکاری و [[تسامح]] ترجیح میداد، در [[کیفر]] خیانتکار هیچ ملاحظهکاری نمیکرد و چون خود را [[مشروع]] میدانست و [[حمایت]] مردمی را داشت، [[قاطع]] بود، [[شایستهسالاری]] را در [[عزل]] و نصبها ملاک قرار میداد، برای نقد دلسوزانه میدان و مجال میداد، امّا [[تخریب]] و براندازی را برنمیتافت، برای [[حفظ]] [[سلطه]] و [[قدرت]]، از محدودۀ [[حق]] و [[عدل]] بیرون نمیرفت {{عربی|أتأمرونی ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه؟}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶.</ref> [[حق]] را بیش از هرچیز دیگر به [[مصلحت]] میدید، برای [[اصلاح]] ساختار [[اداری]] جلوی استفادههای ناروا از [[بیت المال]] و [[مقام]] و موقعیت و [[خویشاوندی]] و رابطه را میگرفت و برای لحظهای هم بر سر [[پست]] ماندن ناصالحان را [[تحمّل]] نمیکرد، [[نظارت]] و بازرسی دقیق بر عمل کارگزارانش داشت و به آنان [[آزادی]] بیقید و شرط نمیداد، برای متخلّفان حاشیۀ امنی قائل نمیشد و سوءاستفادهگران را برای [[رهایی]] از تعقیب و [[کیفر]] مجال بهره گرفتن از رابطه نمیداد، پروندهداران در حکومتهای [[فاسد]] را به [[همکاری]] نمیپذیرفت و در [[مسؤولیت]] سپردن به اشخاص، [[کاردانی]]، [[دینداری]] و [[امانت]] را ملاک قرار میداد، بیش از خراجگیری به آبادگری اهمیت میداد و بیش از [[رفاه اقتصادی]] به [[رشد معنوی]] میاندیشید، از سرمایههای بادآورده حساب میکشید، [[برابری]] در برابر [[قانون]] را [[سیاست]] خود ساخته بود و خود بیش از همه به آن گردن مینهاد، برای برخورداری همگانی از غذای خوب و [[مسکن]] مناسب میکوشید، [[عدالت اجتماعی]]، [[آزادی اجتماعی]]، قانونگرایی، همسانی [[والیان]] با [[مردم]]، احقاق [[حقوق]] آسیبپذیران، [[مدیریت]] کارآمد و مکتبی با [[کارگزاران]] باتقوا و [[خداترس]] و [[سادهزیست]] را در صدر [[برنامههای اصلاحی]] خویش قرار میداد و [[مصلحت]] و [[منفعت]] عمومی را بر [[منافع]] و خواستههای [[خواص]] و حاشیهنشینان پرتوقع و کمکار مقدم میداشت، آنگونه که در توصیههایش به [[مالک اشتر]] نیز آمده است ({{عربی|و لکن احبّ الأمور...}}). اصلاحات علوی، تلاش برای اقامۀ [[عدل]] و [[رفع ظلم]] و تأمین [[معیشت]] برای عموم و [[برابری]] [[حقوقی]] افراد و [[مساوات]] در [[بیت المال]] و [[پرهیز]] از [[نابرابری]] بود<ref>در این زمینه ر. ک: مجلۀ «حوزه»، شمارۀ ۱۰۱ و ۱۰۲(بهمن و اسفند ۱۳۷۹، ویژۀ اصلاحات علوی)، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب» ج ۴ ص ۱۰۵.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۹.</ref> | ||
== فریاد [[عدالت]] و پژواک آن== | == فریاد [[عدالت]] و پژواک آن== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
آنگاه، به راست و چپ، رو گردانْد و گفت: "[[آگاه]] باشید! مبادا فردا مردانی از شما که در لذتهای [[دنیا]] غرقه گشتند، بُستانها برگرفتند، نهرها جاری ساختند، بر اسبان چالاک سوار شدند و کنیزکان [[زیبا]] روی بر گرفتند- که بر آنان، ننگ و عار شد- وقتی که آنان را از آنچه در آن غوطهور شدند، باز داشتم و به [[حقوقی]] که میشناسند، بازشان گرداندم، از من خُرده گیرند و مپسندند و بگویند: پسر [[ابوطالب]]، ما را از [[حقوق]] خویش، [[محروم]] ساخت. [[آگاه]] باشید! هریک از [[مهاجران]] و [[انصار]] از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] که به [[دلیل]] [[همراهی]] [[پیامبر خدا]]، برای خویش به [[فضیلت]] و [[برتری]] [[باور]] دارد، [بداند] که [[فضیلت]] روشن فردا نزد خداست و [[پاداش]] و [[اجر]] او بر [[خداوند]] است، و هرکس [[دعوت]] [[خداوند]] و پیامبرش را پاسخ گوید و [[آیین]] ما را [[تصدیق]] کند و در [[دین]] ما داخل گردد و به [[قبله]] ما روی آورد، از [[حقوق]] و حدود [[اسلام]]، برخوردار میشود. شما [[بندگان]] خداوندید و [[ثروت]]، از آنِ خداست و میان شما به [[مساوات]] تقسیم گردد. هیچکس را بر دیگری [[برتری]] نیست، و [[پارسایان]] را فردا نزد [[خداوند]]، [[نیکوترین]] [[پاداش]] و [[برترین]] [[ثواب]] است. [[خداوند]]، [[دنیا]] را [[پاداش]] و ثوابِ [[پارسایان]]، قرار نداده است، و آنچه نزد [[خداوند]] است، برای [[نیکان]]، بهتر باشد. فردا، به خواست [[خداوند]]، پگاهان نزد ما آیید تا ثروتی را که نزد ماست، میان شما تقسیم کنم. هیچ [[مسلمان]] [[آزادی]]، از حضورْ خودداری نورزد، تازی و غیر تازی، ثروتمند یا مستمند. این بود سخنِ من. از [[خداوند]]، برای خود و شما طلب [[آمرزش]] میکنم". سپس از منبر فرود آمد. [[ابن ابی الحدید]] گوید: استاد ما [[ابوجعفر]] گفت: این، نخستین سخنی بود که برخی را خوش نیامد و [[کینه]] به [[دل]] گرفتند و تقسیم برابرِ [[ثروتها]] را نپسندیدند. چون فردا شد، [[علی]] {{ع}} آمد و [[مردم]] نیز برای گرفتن سهم، حضور یافتند. آنگاه به دیواندار خود، عبید [[الله]] بن ابی رافع فرمود: "از [[مهاجران]]، شروع کن و آنها را فراخوان و به هریک، سه [[دینار]] واگذار. آنگاه [[انصار]] را فراخوان و چنین کن و سپس، تمام حاضران، از [[عرب]] و [[عجم]] را [[دعوت]] کن و سهمشان را عطا نما". | آنگاه، به راست و چپ، رو گردانْد و گفت: "[[آگاه]] باشید! مبادا فردا مردانی از شما که در لذتهای [[دنیا]] غرقه گشتند، بُستانها برگرفتند، نهرها جاری ساختند، بر اسبان چالاک سوار شدند و کنیزکان [[زیبا]] روی بر گرفتند- که بر آنان، ننگ و عار شد- وقتی که آنان را از آنچه در آن غوطهور شدند، باز داشتم و به [[حقوقی]] که میشناسند، بازشان گرداندم، از من خُرده گیرند و مپسندند و بگویند: پسر [[ابوطالب]]، ما را از [[حقوق]] خویش، [[محروم]] ساخت. [[آگاه]] باشید! هریک از [[مهاجران]] و [[انصار]] از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] که به [[دلیل]] [[همراهی]] [[پیامبر خدا]]، برای خویش به [[فضیلت]] و [[برتری]] [[باور]] دارد، [بداند] که [[فضیلت]] روشن فردا نزد خداست و [[پاداش]] و [[اجر]] او بر [[خداوند]] است، و هرکس [[دعوت]] [[خداوند]] و پیامبرش را پاسخ گوید و [[آیین]] ما را [[تصدیق]] کند و در [[دین]] ما داخل گردد و به [[قبله]] ما روی آورد، از [[حقوق]] و حدود [[اسلام]]، برخوردار میشود. شما [[بندگان]] خداوندید و [[ثروت]]، از آنِ خداست و میان شما به [[مساوات]] تقسیم گردد. هیچکس را بر دیگری [[برتری]] نیست، و [[پارسایان]] را فردا نزد [[خداوند]]، [[نیکوترین]] [[پاداش]] و [[برترین]] [[ثواب]] است. [[خداوند]]، [[دنیا]] را [[پاداش]] و ثوابِ [[پارسایان]]، قرار نداده است، و آنچه نزد [[خداوند]] است، برای [[نیکان]]، بهتر باشد. فردا، به خواست [[خداوند]]، پگاهان نزد ما آیید تا ثروتی را که نزد ماست، میان شما تقسیم کنم. هیچ [[مسلمان]] [[آزادی]]، از حضورْ خودداری نورزد، تازی و غیر تازی، ثروتمند یا مستمند. این بود سخنِ من. از [[خداوند]]، برای خود و شما طلب [[آمرزش]] میکنم". سپس از منبر فرود آمد. [[ابن ابی الحدید]] گوید: استاد ما [[ابوجعفر]] گفت: این، نخستین سخنی بود که برخی را خوش نیامد و [[کینه]] به [[دل]] گرفتند و تقسیم برابرِ [[ثروتها]] را نپسندیدند. چون فردا شد، [[علی]] {{ع}} آمد و [[مردم]] نیز برای گرفتن سهم، حضور یافتند. آنگاه به دیواندار خود، عبید [[الله]] بن ابی رافع فرمود: "از [[مهاجران]]، شروع کن و آنها را فراخوان و به هریک، سه [[دینار]] واگذار. آنگاه [[انصار]] را فراخوان و چنین کن و سپس، تمام حاضران، از [[عرب]] و [[عجم]] را [[دعوت]] کن و سهمشان را عطا نما". | ||
[[سهل بن حنیف]] گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! این مرد، دیروزْ [[بنده]] من بود و امروز او را [[آزاد]] کردم. فرمود: "به او نیز مانند تو سهم میدهیم" و به هریک، سه [[دینار]] واگذارْد و هیچکس را بر دیگری [[برتری]] نداد. از [پذیرش] چنین تقسیمی [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبد الله بن عمر]]، [[سعید بن عاص]]، [[مروان بن حکم]] و مردانی از [[قریش]] و دیگر قبیلهها خودداری ورزیدند. [[ابوجعفر]] گوید: [[عبید الله بن ابی رافع]]، از [[عبدالله بن زبیر]] شنید که به پدرش و [[طلحه]] و [[مروان]] و سعید میگفت: مقصود [[علی]] از سخنان دیروزش بر ما پنهان نمانْد. [[سعید بن عاص]]، در حالی که به [[زید]] بن ثابت رو کرده بود، گفت: به در میگویم تا دیوار بشنود! آنگاه عبید [[الله]] بن ابی رافع، به سعید و [[عبدالله بن زبیر]] گفت: [[خداوند]]، در کتابش فرمود: "لکن، بیشترِ شما [[حقیقت]] را خوش نداشتید"<ref>زخرف، آیه ۷۸ | [[سهل بن حنیف]] گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! این مرد، دیروزْ [[بنده]] من بود و امروز او را [[آزاد]] کردم. فرمود: "به او نیز مانند تو سهم میدهیم" و به هریک، سه [[دینار]] واگذارْد و هیچکس را بر دیگری [[برتری]] نداد. از [پذیرش] چنین تقسیمی [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبد الله بن عمر]]، [[سعید بن عاص]]، [[مروان بن حکم]] و مردانی از [[قریش]] و دیگر قبیلهها خودداری ورزیدند. [[ابوجعفر]] گوید: [[عبید الله بن ابی رافع]]، از [[عبدالله بن زبیر]] شنید که به پدرش و [[طلحه]] و [[مروان]] و سعید میگفت: مقصود [[علی]] از سخنان دیروزش بر ما پنهان نمانْد. [[سعید بن عاص]]، در حالی که به [[زید]] بن ثابت رو کرده بود، گفت: به در میگویم تا دیوار بشنود! آنگاه عبید [[الله]] بن ابی رافع، به سعید و [[عبدالله بن زبیر]] گفت: [[خداوند]]، در کتابش فرمود: "لکن، بیشترِ شما [[حقیقت]] را خوش نداشتید"<ref>زخرف، آیه ۷۸.</ref>. آنگاه، [[عبید الله بن ابی رافع]]، جریان را به [[علی]] {{ع}} خبر داد. فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر زنده و سالم باشم، آنان را بر راه روشن وا دارم. [[خداوند]]، [[فرزند]] عاص را بکشد! او از سخنان دیروز من دانست که مقصودم او و [[یاران]] اوست؛ کسانی که در زمره هلاکشدگان جای گرفتهاند"<ref>شرح نهج البلاغة، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. | ||
== کنار نهادن [[کارگزاران]] عثمان== | == کنار نهادن [[کارگزاران]] عثمان== | ||
[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: [[علی]] {{ع}}، [[کارگزاران]] [[عثمان]] را از [[شهرها]] بر کنار کرد، بجز [[ابو موسی اشعری]] را که [[مالک اشتر]]، دربارهاش صحبت کرد و وی را بر جای گذارْد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۹ | [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: [[علی]] {{ع}}، [[کارگزاران]] [[عثمان]] را از [[شهرها]] بر کنار کرد، بجز [[ابو موسی اشعری]] را که [[مالک اشتر]]، دربارهاش صحبت کرد و وی را بر جای گذارْد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۹.</ref>. | ||
[[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]: [[مردم]] نزد [[علی]] {{ع}} گرد آمدند و به وی گفتند: برای مخالفانت [[فرمان]] [[حکمرانی]] صادر کن، آنگاه، آنان را کنار گذار. [[علی]] {{ع}} فرمود: "[[مکر]] و [[نیرنگ]] و [[خیانت]]، در آتشاند"<ref>الاختصاص، ص ۱۵۰ | [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]: [[مردم]] نزد [[علی]] {{ع}} گرد آمدند و به وی گفتند: برای مخالفانت [[فرمان]] [[حکمرانی]] صادر کن، آنگاه، آنان را کنار گذار. [[علی]] {{ع}} فرمود: "[[مکر]] و [[نیرنگ]] و [[خیانت]]، در آتشاند"<ref>الاختصاص، ص ۱۵۰.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۶۸-۲۷۲.</ref> | ||
== بازگرداندن ثروتهای عمومی == | == بازگرداندن ثروتهای عمومی == | ||
[[امام علی]] {{ع}}- از سخنان او درباره بازگرداندن زمینهایی که [[عثمان]] به تیول [[بنی امیه]] درآورده بود، به [[مسلمانان]]-: به [[خداوند]] [[سوگند]]، اگر هر تیولی را بیابم که با آن، [[زنان]] به تزویج درآمده و کنیزکان خریداری شده باشند، آن را بازخواهم گرداند. به [[درستی]] که در [[عدالت]]، [[گشایش]] است و آنکه [[عدالت]] بر او تنگ باشد، [[ستم]] بر او تنگتر خواهد بود<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- مِن کلامٍ لَهُ فیما رَدهُ عَلَی المُسلِمینَ مِن قَطائِعِ عُثمانَ-: وَاللهِ لَو وَجَدتُهُ قَد تُزُوجَ بِهِ النساءُ، ومُلِک بِهِ الإِماءُ؛ لَرَدَدتُهُ، فَإِن فِی العَدلِ سَعَةً، ومَن ضاقَ عَلَیهِ العَدلُ فَالجَورُ عَلَیهِ أضیقُ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۵) | [[امام علی]] {{ع}}- از سخنان او درباره بازگرداندن زمینهایی که [[عثمان]] به تیول [[بنی امیه]] درآورده بود، به [[مسلمانان]]-: به [[خداوند]] [[سوگند]]، اگر هر تیولی را بیابم که با آن، [[زنان]] به تزویج درآمده و کنیزکان خریداری شده باشند، آن را بازخواهم گرداند. به [[درستی]] که در [[عدالت]]، [[گشایش]] است و آنکه [[عدالت]] بر او تنگ باشد، [[ستم]] بر او تنگتر خواهد بود<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- مِن کلامٍ لَهُ فیما رَدهُ عَلَی المُسلِمینَ مِن قَطائِعِ عُثمانَ-: وَاللهِ لَو وَجَدتُهُ قَد تُزُوجَ بِهِ النساءُ، ومُلِک بِهِ الإِماءُ؛ لَرَدَدتُهُ، فَإِن فِی العَدلِ سَعَةً، ومَن ضاقَ عَلَیهِ العَدلُ فَالجَورُ عَلَیهِ أضیقُ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۵).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۶۸-۲۷۲.</ref> | ||
== دشواری پارهای اصلاحات== | == دشواری پارهای اصلاحات== | ||
[[امام علی]] {{ع}}: اگر پاهایم در این لغزشگاه [[استوار]] ماند، اموری را [[تغییر]] خواهم داد<ref>{{متن حدیث|عنه {{ع}}: لَو قَدِ استَوَت قَدَمای مِن هذِهِ المَداحِضِ لَغَیرتُ أشیاءَ}} (نهج البلاغة، حکمت ۲۷۲) | [[امام علی]] {{ع}}: اگر پاهایم در این لغزشگاه [[استوار]] ماند، اموری را [[تغییر]] خواهم داد<ref>{{متن حدیث|عنه {{ع}}: لَو قَدِ استَوَت قَدَمای مِن هذِهِ المَداحِضِ لَغَیرتُ أشیاءَ}} (نهج البلاغة، حکمت ۲۷۲).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۶۸-۲۷۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |