شکرگزاری در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=== مرتبه سوّم === | === مرتبه سوّم === | ||
مرتبه سوم این [[فضیلت]] که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از [[حضرت حق]] است تنها به آن [[دلیل]] که او [[شایسته]] این [[سپاس]] است. در این حال شاکر نه نظری به نعمتهای آشکار او دارد و نه نظری به نعمتهای پنهان او، نه به [[الطاف]] خفیِ او مینگرد و نه به [[الطاف]] جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمتگذار [[حقیقی]] [[علی]] الإطلاق مینگرد و بس. این [[شکر]] "[[حمد]]" خوانده میشود. این مرتبه از [[شکرگزاری]]، در شمار [[برترین]] عبادتها قرار دارد و نیز از بالاترین مراتب [[بندگی]] است. [[اهل دل]] هیچ چیزی را [[برتر]] و بالاتر از [[حمد]] [[حضرت حق]] نمیدانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود [[خداوند]]، [[نامه]] آسمانیاش را بعد از یادکرد از نام [[مبارک]] خود، با [[حمد]] و ثنای خویش آغاز کرده است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸.</ref>. | مرتبه سوم این [[فضیلت]] که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از [[حضرت حق]] است تنها به آن [[دلیل]] که او [[شایسته]] این [[سپاس]] است. در این حال شاکر نه نظری به نعمتهای آشکار او دارد و نه نظری به نعمتهای پنهان او، نه به [[الطاف]] خفیِ او مینگرد و نه به [[الطاف]] جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمتگذار [[حقیقی]] [[علی]] الإطلاق مینگرد و بس. این [[شکر]] "[[حمد]]" خوانده میشود. این مرتبه از [[شکرگزاری]]، در شمار [[برترین]] عبادتها قرار دارد و نیز از بالاترین مراتب [[بندگی]] است. [[اهل دل]] هیچ چیزی را [[برتر]] و بالاتر از [[حمد]] [[حضرت حق]] نمیدانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود [[خداوند]]، [[نامه]] آسمانیاش را بعد از یادکرد از نام [[مبارک]] خود، با [[حمد]] و ثنای خویش آغاز کرده است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸.</ref>. | ||
== رابطه شکر و نعمت == | |||
[[شکر]] باید متناسب با [[ارزش]] [[نعمت]] باشد. چنانچه [[شکر منعم]] به فراخور انعامش صورت نپذیرد، شکر او آنگونه که باید محقق نگردیده است. به عبارت دیگر، با شکر ناقص، [[بنده]] عقلاً [[وظیفه]] خود در قبال نعمتهای گوناگون [[پروردگار]] را انجام نداده است. [[خداوند]] در [[قرآن]]، نعمت [[هدایت]] و وجود [[هادیان الهی]] {{عم}} را بالاترین نعمت برای [[بندگان]] بیان میدارد. او از یکسو، آنان را [[ریسمان الهی]] در هدایت به ارزشمندترین [[هدف]] -که همانا کلمه [[توحید]] است- معرفی میکند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید.».. سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. | |||
و از سوی دیگر، بهرهمندی از نعمت [[ولایت]] را مایه [[نجات]] [[بشریت]] از [[هلاکت]] [[ابدی]] در [[دنیا]] وآخرت معرفی مینماید: | |||
{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خ» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. بنابراین، از هر دو [[جهت]]، عقلاً [[شکر نعمت]] ولایت [[واجب]] است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۳۶۰.</ref> | |||
== رابطه شکر با [[عبادت]] [[مخلَصین]] == | |||
در [[تبین]] واژه شکر اشاره شد که دو شرط در تحقق آن ضروری است: اولاً، توجه به نعمت؛ ثانیاً، اظهار آن در جهت [[رضایت]] [[صاحب نعمت]]. از سوی دیگر، [[انسان]] بر [[فطرت]] توحید [[آفریده]] شده و شکر این نعمت، متوقف بر [[معرفت]] به این [[مقام]] [[انسانی]] است؛ همچنانکه بعد از معرفت، او میباید [[راه و رسم]] ابراز این نعمت در [[درگاه الهی]] را بیاموزد. انسان در هر دو جهت، [[نیازمند]] مقامی است که خود، شاکرکامل در درگاه الهی باشد و نیز راه و رسم شکر صحیح را بخوبی بداند. مصداق چنین مقامی، عباد [[مخلَص]] [[پروردگار]]، یعنی [[مقام امامت]] در [[فرهنگ شیعی]] میباشد. | |||
=== رابطه [[شکر]] با [[معرفت]] و [[عبادت]] === | |||
در [[فرهنگ قرآن]] نیز، [[شکر منعم]] از ارکان عبادت و اصل ذکر و [[عبادت الهی]] تلقی شده است. در مقابل، [[اعراض]] از شکر، مصداق مرتبهای از مراتب [[کفر]] به [[خداوند]] است: {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>. | |||
هنگامیکه در [[قرآن]] سخن از نعم [[الهی]] به میان میآید، بلافاصله [[دستور]] به شکر داده میشود و میفرماید: {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref>. | |||
همچنین در [[سوره لقمان]]، [[مقام]] شکر از جمله [[آثار حکمت]] الهی برشمرده شده است؛ یعنی به تناسبی که [[انسان]] در [[عقل]] و [[حکمت]] کامل میشود، در [[درگاه الهی]] شاکرتر میگردد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>. | |||
نتیجه آنکه: اولاً، شکر از [[خدا]] عقلاً و شرعاً از اوجب [[واجبات]] است و ثانیاً، هر مقدار که [[نعمت]] ارزشمندتر باشد، شکر آن نیز باید خاضعانهتر و بیشتر باشد و چون بالاترین [[حق]] برعهده همه [[انسانها]]، که مدار [[حسابرسی]] الهی در [[قیامت]] است، حق خالقیّت و [[ربوبیّت]] پروردگار است، [[شکر الهی]] بالاترین [[وظیفه]] هر انسان [[حکیم]] و عاقلی است. {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ * إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}}<ref>«این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟ * اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بینیاز است و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما میپسندد» سوره زمر، آیه ۶-۷.</ref>. ثالثاً، چون همه [[نعمتها]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] از آن [[خداوند]] است و بر [[شکر]] از هر نعمتی، شکر دیگری لازم میآید<ref>{{متن حدیث|قال الصادق {{ع}}: فِي كُلِّ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِكَ شُكْرٌ لَازِمٌ لَكَ بَلْ أَلْفٌ أَوْ أَكْثَرُ}} (مصباح الشریعة، ص۲۴).</ref>، پس هرگز کسی به [[مقام]] شاکرین [[حقیقی]] نمیرسد؛ مگر آنکه ابراز عجز از [[شکر الهی]] بنماید<ref>صاحب مصباح الشریعة، بنابر نقلی که از امام صادق {{ع}} مینماید، میگوید: {{عربی|تمام الشکر اعتراف لسان السر خاضعاً لله تعالی، بالعجز عن بلوغ أدنی شکره لانّ التوفیق للشکر نعمة حادثة یجب الشکر علیها}} (مصباح الشریعة، ص۲۴).</ref> و تمام توجه او به [[منعم]] حقیقی باشد. این مقام، اختصاص به مخلصین در [[درگاه الهی]] دارد؛ چنانکه در مخاطبات [[حضرت موسی]] {{ع}} با خداوند، این معنا به ایشان [[القاء]] شد. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى {{ع}}: يَا مُوسَى اشْكُرْنِي حَقَّ شُكْرِي فَقَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أَشْكُرُكَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ فَقَالَ يَا مُوسَى شَكَرْتَنِي حَقَّ شُكْرِي حِينَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنِّي}}<ref>قصص الأنبیاء {{عم}}، ص۱۶۱.</ref> | |||
شکر الهی، یا با [[ستایش]] لسانی خداوند است، که به آن [[ذکر زبانی]] اطلاق میشود و برخی از [[اعمال عبادی]] در [[شرع]] [[مقدس]] به این مرتبه از شکر باز میگردد، یا آنکه با استفاده از [[نعمتهای الهی]] در [[جهت]] رضای خداوند و [[امتثال]] [[فرامین الهی]] در عمل است، که این نیز به [[عبادات]] عملی خداوند از قبیل [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و سایر [[فرامین]] [[شارع]] باز میگردد. ریشه این هردو شیوه ابراز شکر، در مرتبه [[ذکر قلبی]] [[انسان]] است. طی [[برهان]] اشاره شد که هر مقدار [[یقین]] [[مؤمن]] و [[معرفت]] به [[توحید]] او بالاتر باشد، [[نسیان]] و [[فراموشی]] بر [[قلب]] او کمتر عارض میشود. در نتیجه، او [[عبد]] شاکرتری است. به بیان دیگر، چون قلب [[انسان]] بر [[فطرت]] توحید [[آفریده]] شده، به طبع اولی دائماً [[عابد]] و [[ذاکر]] [[پروردگار]] است. {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>. | |||
هنگامی [[غفلت]] بر انسان عارض میشود که دچار زنگار [[گناه]] شده و یا رگههایی از [[شرک به خداوند]]، او را گرفتار [[حجاب]] کند. | |||
{{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۳۶۱.</ref> | |||
=== رابطه [[شکر]] کامل با [[عبادت]] [[مخلَصین]] === | |||
از آنجا که همه نعمتهای مادی و [[معنوی]] انسان از آن [[خداوند]] است، [[شاکر]] [[حقیقی]] کسی است که دائماً در حال ذکر و عبادت باشد؛ چنانکه درباره صفات [[مؤمنین]] میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ}}<ref>«آنان که در نمازهایشان پیگیری دارند» سوره معارج، آیه ۲۳.</ref>. | |||
دوام در [[نماز]]، به معنای [[دوام ذکر]] و شکر نعم [[الهی]] است<ref>چنانکه خداوند اصل در نماز را ذکر و حتی حقیقت آن را ذکر الهی بیان میدارد: و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي}} «بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴؛ همچنین میفرماید: {{متن قرآن|اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ}} «آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید» سوره عنکبوت، آیه ۴۵؛ امام باقر {{ع}} نیز میفرمایند: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ فِي صَلَاةٍ مَا كَانَ فِي ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِماً كَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}}} (الأمالی (للمفید)، ص۳۱۰).</ref>: {{متن قرآن|إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي}}<ref>«بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.</ref>. | |||
بنابراین، [[شکر]] مطلق [[الهی]]، یعنی [[عبادت]] و ذکر او، بدون کمترین [[عصیان]] و یا [[نسیان]] [[صاحب نعمت]]. چون شکر در مقابل [[کفر]] است، بنابراین، کسی میتواند [[شاکر]] صحیح در [[درگاه الهی]] باشد که در عبادت او هیچگونه شائبه [[شرک]] یا [[کفر اعتقادی]] یا عملی نباشد. چنین شکری، منحصر در [[مخلَصین]] است؛ که [[قرآن]] چنین به آن اشاره مینماید: {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>. یعنی «مرا آنچنان یاد کنید که هرگز نسیانی در آن نباشد و شکری کنید که هرگز شائبه کفری در آن وجود نداشته باشد»<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۳۶۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |