سهوالنبی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
# عدهای مثل [[شیخ مفید]] این روایات را به خاطر مخالفت با [[ادله عصمت]] [[نبی]] به طور کامل طرد کردهاند. | # عدهای مثل [[شیخ مفید]] این روایات را به خاطر مخالفت با [[ادله عصمت]] [[نبی]] به طور کامل طرد کردهاند. | ||
# عدهای دیگر درباره این روایات توقف کرده و نپذیرفتن مضمون این روایات را موافق [[احتیاط]] شمردهاند<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۲-۲۷۱.</ref>. | # عدهای دیگر درباره این روایات توقف کرده و نپذیرفتن مضمون این روایات را موافق [[احتیاط]] شمردهاند<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۲-۲۷۱.</ref>. | ||
=== سهو النبی و غلو === | === سهو النبی و غلو === | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۷۲: | ||
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچکس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که [[شایسته]] [[مقام]] وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۱۶.</ref> | از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچکس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که [[شایسته]] [[مقام]] وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۱۶.</ref> | ||
=== تعمد نبی به سهو === | |||
گروهی برآنند که [[پیامبر]] {{صل}}، به عمد، اعمالی (همچون [[سلام دادن]] در رکعت دوم [[نماز]] چهار رکعتی) را مرتکب میگردید تا بدین وسیله، [[حکم]] [[سهو]] در نماز را به [[مردم]] [[تعلیم]] دهد<ref>ر.ک: احقاق الحق، ج۲، ص۲۳۱ به نقل از: المسایره.</ref>. این نظریه نیز با [[روایات]] مربوط به [[سهو النبی]]، قابل [[تطبیق]] نیست. مثلاً در یکی از روایات [[اهل]] [[سنّت]]، پس از ذکر[[شک]] پیامبر {{صل}} در شمار رکعات نماز، چنین از ایشان [[نقل]] شده که فرمودند: {{متن حدیث|انما انا بشر انسی کما تنسون، فاذا نسیت فذکرونی}}<ref>«من هم همانند شما انسانم و گاه دچار فراموشی میشوم. پس هرگاه چیزی را فراموش کردم، به یادم آورید». سنن ابی داوود، ج۱، ص۱۶۱.</ref>. | |||
روشن است که این تعبیر، صراحت دارد در اینکه پیامبر واقعاً دچار [[فراموشی]] شده است، نه اینکه عمداً چنین اعمالی را مرتکب شده باشد. علاوه بر این، چه لزومی داشت پیامبر برای تعلیم عملی [[احکام الهی]] (نعوذ بالله) نماز خود و دیگران را به [[بازی]] بگیرد؟ آیا [[حضرت]] نمیتوانست در غیر حال نماز، صورت نماز به خود گرفته، [[حکم الهی]] را عملاً تعلیم دهد؟ | |||
به هر حال، این توجیه علاوه بر اینکه به خودی خود نامعقول است. با روایات مربوط به [[سهو پیامبر]] نیز ناسازگار میباشد. البته برخی از روایات را میتوان بر "غرض تعلیم" حمل نمود؛ به نحوی که مسأله به بازی گرفتن [[عبادت]] نیز رخ ندهد. از جمله روایتی که از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پس از ادای نماز، از مردم سؤال نمود: آیا متوجه هیچ گونه [[کاستی]] در قرائت نماز من نشدید؟ کسی پاسخی نداد، جز ابّی بن کعب که [[آیات]] قرائت نشده را برشمرد. سپس پیامبر با حالتی غضبناک خطاب به [[اصحاب]] خویش فرمودند: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يُتْلَى عَلَيْهِمْ كِتَابُ اللَّهِ فَلَا يَدْرُونَ مَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ مِنْهُ وَ لَا مَا يُتْرَكُ هَكَذَا هَلَكَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ حَضَرَتْ أَبْدَانُهُمْ وَ غَابَتْ قُلُوبُهُمْ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ عَبْدٍ لَا يَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ}}<ref>«چگونه است حال مردمی که کتاب خدا بر آنان تلاوت میشود، در حالی که توجه ندارند چه مقدار از آن خوانده شده و چه مقدار فروگذار گردیده است؟ بنی اسرائیل به همین سبب هلاک شدند؛ بدنهای آنان [در موقع تلاوت آیات الهی] حاضر بود امّا دلهایشان غایب. خداوند نماز کسی را که دل او همراه جسمش حاضر نباشد، نمیپذیرد». بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۵.</ref>؛ | |||
به [[عقیده]] [[مرحوم علامه]] [[مجلسی]]، این [[روایت]] علاوه بر [[ضعف]] سندی، از نظر محتوا نیز نمیتواند بر [[سهو]] و [[نسیان پیامبر]] دلالت داشته باشد. چرا که در این صورت، اعتراضی که به [[اصحاب]] خویش مبنی بر "عدم [[حضور قلب]] در [[نماز]]" وارد نمودهاند، در [[درجه]] اول متوجه خود ایشان خواهد شد. بنابراین، بر فرض اینکه [[سند روایت]] صحیح باشد، باید مضمون آن به نحوی توجیه گردد که اشکال مذکور بر آن وارد نگردد. یکی از توجیهات این است که: [[پیامبر]] عمداً آیاتی از سورهای را که مشغول قرائت آن بودند [[تلاوت]] نکردند تا حضور قلب اصحاب خویش را در نماز بیازمایند، و مفاسدی را که عدم توجه به [[آیات الهی]] در پی دارد، گوشزد نمایند. البته این توجیه بر اساس نظریه بسیاری از [[علما]] است که قرائت یک [[سوره]] کامل را نماز لازم نمیدانند<ref>بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۶.</ref>»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۴۸.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |