اثبات ضرورت امامت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:


[[علامه مجلسی]] [[قدس سره]] [[روایات]] بسیاری درباره [[ضرورت وجود امام]] و نیاز عالم [[خلقت]] به ایشان در کتاب [[شریف]] [[بحار الانوار]] در {{عربی|باب الاضطرار إلی الحجّه و أنّ الأرض لا تخلو من حجّه}} جمع‌آوری کرده است<ref>بحار الانوار، ج۲۳، ص۱ - ۵۶، {{عربی|باب ۱ الاضطرار إلی الحجه و أنّ الأرض لاتخلو من حجه}}. علامه مجلسی در این باب ۱۱۸ حدیث ذکر نموده است.</ref>.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>
[[علامه مجلسی]] [[قدس سره]] [[روایات]] بسیاری درباره [[ضرورت وجود امام]] و نیاز عالم [[خلقت]] به ایشان در کتاب [[شریف]] [[بحار الانوار]] در {{عربی|باب الاضطرار إلی الحجّه و أنّ الأرض لا تخلو من حجّه}} جمع‌آوری کرده است<ref>بحار الانوار، ج۲۳، ص۱ - ۵۶، {{عربی|باب ۱ الاضطرار إلی الحجه و أنّ الأرض لاتخلو من حجه}}. علامه مجلسی در این باب ۱۱۸ حدیث ذکر نموده است.</ref>.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>
== [[دلیل روائی ضرورت امامت]] ==
در [[روایات]] به بیان‌های مختلفی بر [[ضرورت امامت]] تاکید شده است:
'''[[امام]] برای [[اتمام حجت]]'''
همان‌گونه که ارسال [[پیامبر]] و [[شریعت آسمانی]] برای [[هدایت]] و [[اتمام حجت]] بر خلق است در ادمه این کار [[وجود امام]] و [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} نیز وسیله‌ای برای [[اتمام حجت]] است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره ضروت [[امامت]] بر [[اتمام حجت]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>«اگر مردم زمین تنها دو نفر باشند یکی از آن دو امام است و فرمود: آخرین کسی که بمیرد امام است تا کسی بر خدای عزوجل احتجاج نکند که او را بدون حجت واگذاشته است» کافی ج۱، ص ۱۷۹ {{عربی|بَابُ أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّةَ}} حدیث ۳.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در سخنی با [[کمیل بن زیاد نخعی]] می‌‌فرماید: آری، هرگز روی [[زمین]] خالی نمی‌شود از کسی که به [[حجّت الهی]] [[قیام]] کند خواه ظاهر و آشکار باشد یا خائف و پنهان، تا [[دلایل]] [[الهی]] و نشانه‌های روشن را [[باطل]] نگردد... [[خداوند]] به واسطه آنها حجتها و دلایلش را حفظ می‌‌کند تا به افرادی نظیر خود بسپارند و بذر آن را در [[قلوب]] افرادی شبیه خود بیفشانند<ref>علل الشرائع، ج۱ ص۱۲۳ و نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.</ref>.
'''[[امام]] برای تشخیص [[حق]]'''
[[امام]] برای [[امت]] به منزله [[روح]] است در [[بدن]] و مانند [[عقل]] است که [[فرمان]] [[روائی]] بر [[بدن]] را بر عهده دارد و [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌‌دهد. این نکته در [[لزوم]] و [[ضرورت]] [[امام]] برای [[امت اسلامی]] در [[مناظره]] هشام با [[عمرو بن عبید]] به خوبی [[تبیین]] شده است: جمعی از [[اصحاب]] که [[حمران]] و ابن نعمان و ابن سالم و [[طیار]] در میانشان بودند [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودند و جمع دیگری در اطراف [[هشام بن حکم]] که تازه [[جوانی]] بود، نیز حضور داشتند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ای هشام: گزارش نمی‌دهی که در مباحثه با عمروبن عبید چه کردی و چگونه از او سؤال نمودی؟ عرض کرد: جلالت شما مرا می‌‌گیرد و شرم می‌‌دارم و زبانم نزد شما به کار نمی‌افتد. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: چون به شما امری نمودم به جای آرید. هشام عرض کرد: از وضع عمروبن عبید و مجلس [[مسجد]] [[بصره]] او به من خبر رسید، بر من گران آمد، به سویش رهسپار شدم. از [[مردم]] راه خواستم، به من راه دادند تا آخر [[مردم]] به زانو نشستم. آنگاه گفتم: ای مرد دانشمند من مردی غریبم، اجاره دارم مسأله‌ای بپرسم؟ گفت: آری.
گفتم: شما چشم دارید گفت: پسرجانم این چه سؤالی است، چیزی را که می‌‌بینی چگونه از آن می‌‌پرسی؟ گفتم: سؤال من همین طور است. گفت: بپرس پسر جانم، اگر چه پرسشت احمقانه است. گفتم: شما جواب همان را بفرمائید، گفت: بپرس، گفتم شما چشم دارید؟ گفت: آری، گفتم: با آن چه کار می‌‌کنید؟ گفت: با آن رن گها و اشخاص را می‌‌بینیم. گفتم بینی دارید؟ گفت: آری گفتم: با آن چه می‌‌کنی گفت: با آن می‌‌بویم، گفتم: دهن دارید گفت آری گفتم: با آن چه می‌‌کنید؟ گفت: با آن مزه را می‌‌چشم گفتم: گوش دارید؟ گفت آری گفتم: با آن چه می‌‌کنید؟ گفت: با آن صدا را می‌‌شنوم. گفتم: شما [[دل]] دارید گفت آری گفتم: با آن چه می‌‌کنید گفت: با آن هر چه بر اعضاء و حواسم درآید، تشخیص می‌‌دهم، گفتم مگر با وجود این اعضاء ازدل بی نیازی نیست؟ گفت: نه، گفتم: چگونه؟ با آنکه اعضاء صحیح و سالم باشد (چه نیازی به [[دل]] داری)؟ گفت: پسرم هرگاه اعضاء [[بدن]] در چیزی که ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود تردید کند، آن را به [[دل]] ارجاع دهد تا تردیدش برود و [[یقین]] حاصل کند.
من گفتم: پس [[خدا]] [[دل]] را برای رفع تردید اعضاء گذاشته است؟ گفت: آری، گفتم: [[دل]] لازم است وگرنه برای اعضاء یقینی نباشد گفت: آری. گفتم، ای ابا [[مروان]] ([[عمرو بن عبید]]) [[خدای تبارک و تعالی]] که اعضاء تو را بدون امامی که صحیح را تشخیص دهد و تردید را متیقن کند وانگذاشته، این همه مخلوق را در سرگردانی و تردید و [[اختلاف]] واگذارد؟ و برای ایشان امامی که در تردید و سرگردانی خود به او [[رجوع]] کنند قرار نداده است؟ در صورتی که برای اعضاء تو امامی قرار داده که [[حیرت]] و تردیدت را به او ارجاع دهی. او ساکت شد و به من جوابی نداد. سپس به من متوجه شد و گفت: تو هشام بن حکمی؟ گفتم: نه گفت: از همنشین‌های او هستی؟ گفتم: نه گفت: اهل کجائی؟ گفتم: [[اهل کوفه]]. گفت: تو همان هشامی. سپس مرا در آغوش گرفت و به جای خود نشانید و خودش از آنجا برخاست و من تا آنجا بودم سخن نگفت. [[حضرت صادق]] {{ع}} خندید و فرمود این را کی به تو آموخت؟ عرض کردم: آنچه از شما شنیده بودم منظم کردم. فرمود: {{متن حدیث|هذَا وَ اللَّهِ مَكْتُوبٌ فِي صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسى}} به [[خدا]] [[سوگند]] این مطالب در [[صحف]] [[ابراهیم]] و [[موسی]] می‌‌باشد<ref>کافی، ج۱، ص ۱۶۹.</ref>.
'''[[امام]] محور [[اتحاد]] [[امت]]'''
[[امام]] و زعیم [[امت اسلامی]] محور [[اتحاد]] و [[انسجام]] [[امت]] است و نبود [[امام]] موجب تشتت و پراکندگی و [[هرج و مرج]] می‌‌گردد. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در یک تنظیر بسیار دقیق این محوریت [[امام]] و [[پیشوا]] را [[تبیین]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ}}<ref>«موقعیت زمامداری مانند رشته است که مهره‌ها را جمع می‌‌کند و ارتباط می‌‌بخشد، اگر رشته از هم بگسلد، مهره‌ها پراکنده می‌‌شوند و هر یک به جایی خواهد افتاد، به گونه‌ای که هرگز نتوان همه را جمع کرد». نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶.</ref>.
مسأله [[ضرورت حکومت]] در [[روایات اسلامی]] نیز بازتاب گسترده‌ای دارد و در آنها تصریح شده که [[مردم]] بدون [[حکومت]] نمی‌توانند [[زندگی]] کنند و حتی یک [[حکومت ظالم]] از [[هرج و مرج]] و نداشتن [[حکومت]] بهتر است.
امیرالمؤمنین [[علی]] {{ع}} به [[خوارج]] که می‌‌گفتند: {{متن حدیث|لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ}} [[حکومت]] و [[حاکمیت]] و [[داوری]] مخصوص [[خدا]] است فرمود: {{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ}} این سخن حقی است که از آن [[اراده]] [[باطل]] شده. سپس فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ}} آری درست است که فرمانی جز [[فرمان خدا]] نیست، ولی اینها می‌‌گویند: [[زمامداری]] مخصوص [[خدا]] است. سپس فرمود: [[مردم]] به هر حال [[نیازمند]] به [[امیر]] و [[زمامداری]] هستند، خواه [[نیکوکار]] باشد یا [[بدکار]]. تا [[مؤمنان]] در سایه حکومتش به کار خویش مشغول باشند و [[کافران]] نیز بهره مند شوند و [[مردم]] در دوران [[حکومت]] او [[زندگی]] راحتی داشته باشند. به وسیله او [[اموال]] [[بیت المال]] گردآوری شود و به [[کمک]] او با [[دشمنان]] [[مبارزه]] کنند. جاده‌ها امن گردد و [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] گرفته شود. [[مردم]] [[نیکوکار]] در [[رفاه]] باشند و از دست بدکاران در [[امان]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>.
بدیهی است اینکه می‌‌فرماید: "امیری لازم است، خواه [[نیکوکار]] یا [[بدکار]]" مفهومش این نیست که این دو یکسانند، بلکه منظور این است که در درجه اوّل باید [[زمامداری]] [[عادل]] و [[نیکوکار]] پیدا کرد و اگر نشد وجود [[زمامدار]] [[ظالم]] از [[هرج و مرج]] بهتر است و این امر منافات با [[حاکمیت]] [[خداوند]] بر کلّ [[جهان هستی]] ندارد، چرا که [[حاکمیت]] مانند [[نبوت]] و [[قضاوت]] از ذات [[پاک]] او نشأت می‌‌گیرد<ref>ر. ک: قرآن، ج ۱۰، ص ۱۴ و پیام امام، ج ۲، ص ۴۲۱.</ref>.
'''[[امام]] برای [[اجرای دین]]'''
[[احکام اجتماعی]] [[اسلام]] بدون [[وجود امام]] قابلیت [[اجرا]] ندارد زیرا در غیر این صورت یا اراده‌ای بر [[اجرای احکام]] نیست و یا سلایق و برداشت‌های متفاوت بیش از پیش منجر به بی نظمی و اختلال [[نظام]] می‌‌گردد. پس لازم است امامی باشد تا [[دستورات]] [[اجتماعی]] [[اسلام]] پیاده شود.
[[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بعد از ذکر آیاتی از [[قرآن]] مانند [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> ای کسانی که [[ایمان]] آورده [[اید]] [[اجابت]] کنید [[دعوت]] [[خدا]] و [[پیامبر]] را هنگامی که شما را [[دعوت]] می‌‌کنند به سوی چیزی که شما را زنده می‌‌سازد و [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref> می‌‌فرماید: در این [[آیات]] [[دلیل]] بسیار روشنی است بر اینکه امت باید [[امام]] و [[پیشوایی]] داشته باشند که [[قیام]] به کارهای آنها کند و به آنها [[امر و نهی]] نماید و [[حدود الهی]] را در میان آنها برپا دارد. با [[دشمن]] [[پیکار]] کند و [[غنائم]] را عادلانه تقسیم نماید. [[واجبات]] را تحقق بخشد و ابواب [[صلاح]] آنها را به آنان نشان دهد و از آنچه برای آنان زیان بخش است برحذر دارد؛ زیرا [[امر و نهی]] یکی از اسباب بقای خلق است و گرنه [[تشویق]] و [[ترس]] از بین می‌‌رود و هیچ کس از [[گناه]] باز نمی‌ایستد. [[نظام جامعه]] [[فاسد]] می‌‌شود و این سبب [[هلاکت]] [[بندگان خدا]] است<ref>بحارالانوار، ج۹۰، ص ۴۰.</ref>.
[[فضل بن شاذان]] در خلال [[حدیث]] مفصلی از [[امام رضا]] {{ع}} برای [[بیان]] [[ضرورت]] [[امام]] سه مطلب را [[بیان]] می‌‌کند:
# هنگامی که برای [[مردم]] حدودی تعیین شود و [[دستور]] یابند که از آن حدود [[تجاوز]] نکنند - چون باعث [[فساد]] آنها می‌‌شود- این کار سازمان نمی‌گیرد، مگر به وسیله [[حاکم]] [[امین]] در رأس آنها که آنان را تعدّی و داخل شدن در امور ممنوعه بازدارد؛ زیرا اگر این موضوع نباشد، کسی لذّات و [[منافع]] خود را به خاطر [[فساد]] دیگران ترک نمی‌کند و لذا [[سرپرستی]] برای آنها قرار داده شده که آنان را از [[فساد]] منع کند و حدود و [[احکام الهی]] را در میان آنها برپا دارد.
# ما هیچ فرقه‌ای از فرق [[دنیا]] و هیچ ملتی از [[ملل]] را نمی‌یابیم که بدون [[رئیس]] و [[سرپرستی]] باقی مانده باشند، همان [[رئیس]] و [[سرپرستی]] که امر [[دین]] و دنیای آنها را سامان بخشد. پس در [[حکمت خداوند]] [[حکیم]] جایز نیست که خلق را بدون آنچه می‌‌داند برای آنان ضروری است رها کنند [[سرپرستی]] که به [[کمک]] او با [[دشمنان]] بجنگند و [[اموال]] [[بیت المال]] را به وسیله او تقسیم کنند و [[جمعه]] و [[جماعت]] آنها را برپا دارد و [[ظالم]] را از تعدّی بر [[مظلوم]] باز دارد، برای آنان تعیین نکند.
# اگر [[مردم]] [[پیشوا]] و [[سرپرست]] [[امین]] و درستکاری نداشته باشند [[دین]] و [[آیین خدا]] بر [[باد]] می‌‌رود، و [[سنّت]] و [[احکام الهی]] تغییر می‌‌یابد، و [[بدعت گذاران]] چیزهایی از پیش خود بر آنها می‌‌افزایند و [[مخالفان]] از آن کم می‌‌کنند، و امور را بر [[مسلمانان]] مشتبه می‌‌سازند<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص ۱۰۷، باب ۳۴.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۶۵-۷۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۷۵: خط ۲۱۱:
# [[پرونده:1379152.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳''']]
# [[پرونده:1379152.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش