بحث:اسلام: تفاوت میان نسخهها
←پانویس
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
{{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}} | {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}} | ||
اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن. یعنی در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵.</ref><ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۲.</ref> | اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن. یعنی در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵.</ref><ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۲.</ref> | ||
==خطوط برجسته [[اسلام]] به عنوان آخرین [[آیین]] الهی== | |||
===چرا [[پیامبر]] برانگیخته شد؟<ref>این بحث را میتوان در سیره پیامبر از کتاب اعیان الشیعه، اثر سید محسن امین عاملی، ملاحظه نمود.</ref>=== | |||
[[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به عنوان [[آخرین پیامبر]] و نسخکننده تمام آیینهای قبل از خود در برههای برای همه [[بشر]]- سیاه و سفید، [[عرب]] و [[عجم]]- برانگیخت که مدتها از [[انقطاع]] [[رسالت]] و [[بعثت]] [[پیامبران پیشین]] میگذشت و آن [[بزرگوار]] یکتنه در برابر تمام [[جهان]] قد برافراشت و همه را به سوی [[ایمان]] به معبودی [[یکتا]]، [[آفریدگار]] و روزیدهندهای فراخواند که مالک هرچیز است و [[سود]] و [[زیان]] در دست اوست؛ خدایی که نه شریکی در [[حکومت]] دارد و نه از سر [[ناتوانی]] و [[ناچاری]]، حامی و [[سرپرستی]]، نه همسری برای خود برگزیده و نه [[فرزندی]]، زاده نشده و همتایی ندارد. | |||
[[خداوند]] او را برانگیخت تا [[مردم]] را به [[پرستش]] ذات بیشریکش فراخواند و بر پرستش بتهایی که سود و زیان و [[عقل]] و [[خرد]] و گوش شنوا نداشتند و [[قادر]] بر [[دفع ضرر]] و [[جور]] و ستمی از خود و دیگران نبودند، خط بطلان بکشد و [[سجایای اخلاقی]] را کامل و مردم را بر [[آراستگی]] به [[صفات پسندیده]] [[تشویق]] کند و به هر کار [[نیکی]] [[فرمان]] دهد و از هر عمل [[زشتی]] بازدارد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۸۹.</ref> | |||
===آیین سهل و ساده=== | |||
[[رسول اکرم]]{{صل}} به همین بسنده نمود که مردم {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}}} بگویند و [[نماز]] بهپا دارند و [[زکات]] بپردازند و [[روزه]] بگیرند و [[حج]] [[خانه خدا]] به جای آورند و پایبند [[احکام اسلام]] باشند. بر زبان جاری ساختن همین دو کلمه {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}}} [[حقوق متقابل]] بین [[مسلمانان]] را برای گوینده این جملات، ضمانت میکرد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۹۰.</ref> | |||
===[[تعالیم]] والای اسلام=== | |||
پیامبر اکرم{{صل}} بر پایه [[تساوی حقوق]] میان تمام [[آفریدگان]] و عدم [[برتری]] فردی بر دیگری جز به [[تقوا]] و برقراری [[برادری]] و [[برابری]] میان [[مؤمنان]]- از جهت [[حرمت]] یکسان خونشان و [[ارزشمند]] بودن پیمانشان- و [[عفو عمومی]] نسبت به گروندگان، برانگیخته شد. | |||
آن حضرت آیینی درخشان و قانونی عادلانه، که آن را از [[خدا]] دریافت کرده بود، بنا نهاد. قانونی که تمام [[احکام عبادات]] و دادوستدها و امور مورد نیاز [[دنیا]] و [[دین]] [[مسلمانان]] را در بر داشت، قانونی [[عبادی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اخلاقی]] که از بیان هیچ مسألهای که امکان وقوع آن در [[زندگی]] [[آینده بشر]] مطرح و [[بشر]] بدان نیازمند باشد، فرونگذارده است. از دیدگاه مسلمانان [[حکم]] هر حادثه و رخدادی از ریشههای قانونی [[آیین اسلام]] قابل تشخیص است که باید بدان [[رجوع]] کرد. | |||
[[عبادات]]، در [[دین مقدس اسلام]] تنها جنبه عبادی ندارند بلکه از فواید جسمی و اجتماعی و سیاسی نیز برخوردارند [مثلا] [[طهارت]]، [[پاکیزگی]] و [[نظافت]] را به ارمغان میآورد و در [[نماز]]، جنبههای [[معنوی]] و جسمی انسان تقویت میشود و در [[نماز جماعت]] و [[حج]] فواید اجتماعی و سیاسی آشکاری وجود دارد، [[روزهداری]] فواید بهداشتی غیرقابلانکاری است و به یک سخن، پیبردن به [[راز]] و رمز ظاهری [[احکام اسلام]] امری ناممکن و دشوار است تا چه رسد به فواید نهانی آنها که به مراتب دشوارتر است. | |||
از آنجا که [[دین اسلام]] دستوراتی [[پسندیده]] و احکامی سازگار با [[عقل]] و [[خرد]] دارد و سهل و ساده است و برطرفکننده تنگناها و به ابراز [[شهادتین]] اکتفا میکند و [[تعالیم]] و دستوراتش عالی و [[قاطع]] و جدّی است، [[مردم]] دستهدسته به این [[آیین]] گرویدند و مسلمانان بر بزرگترین ممالک [[زمین]]، [[سروری]] یافتند و [[نورانیت]] این دین، شرق و غرب [[گیتی]] را درنوردید و تمام سرزمینهای آن زیر [[پرچم]] [[اسلام]] درآمد و همه [[ملّتها]] از هر نژاد و زبان در برابر آن سرتسلیم فرود آوردند. | |||
دیری نپایید همان مردی که روزی از [[مکه]] نهانی بیرون رفت و یارانش مورد [[آزار]] و [[شکنجه]] و [[جور]] و [[ستم]] قرار میگرفتند و در راه دین و آیین خویش، دچار [[رنج]] و [[گرفتاری]] بودند، گاهی پنهانی رهسپار [[حبشه]] میشدند و گاهی به صورت ناشناس رهسپار [[مدینه]]، اکنون با همین [[یاران]]، برای ادای [[عمره قضا]] آشکارا وارد [[مکه]] شده و [[دشمنان]] [[قادر]] بر بازگرداندن و جلوگیری از او نبودند و پس از اندک مدتی پیروزمندانه وارد مکه گردید و بیآنکه خونی به اندازه شاخ حجامت و حتی قطرهای [[خون]] به [[زمین]] بریزد، بر [[مردم]] آن سامان [[سیطره]] یافت و آنان با میل و [[رغبت]] و یا بیمیلی، پذیرای [[اسلام]] شدند و سران [[عرب]] به حضور وی شرفیاب گشته و به [[اطاعت]] او درآمدند و پیش از این فتح، [[قدرت]] [[پیامبر]] به پایهای رسیده بود که فرستادگان و سفیران خویش را نزد [[پادشاهان]] [[جهان]] چون کسری و [[قیصر]] و [[مقامات]] [[پایینتر]] از آنان اعزام و آنها را به [[پذیرش اسلام]] فراخواند و با وجود مسافت زیاد، به [[سرزمین]] قیصر [[یورش]] برد و همانگونه که پروردگارش در [[سوره نصر]] و فتح و دیگر [[سورهها]] [[وعده]] به آن را بیان فرموده، [[دین]] خود را بر همه [[آیینها]] غالب ساخت که کتب [[تاریخی]] گویای آن است. | |||
آنگونه که بدخواهان ترسیم میکنند [[دین اسلام]] با [[زور]] [[شمشیر]] برپا نشد بلکه آنگونه که [[خدای متعال]] [[فرمان]] داده بود گسترش یافت: | |||
{{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. | |||
[[رسول اکرم]]{{صل}} تا زمانی که مردم مکه و سایر [[اعراب]] با او به [[مبارزه]] برنخاسته و آهنگ کشتن وی نکردند و او را بیرون نراندند، با آنان نجنگید؛ ادیانی را که دارای [[کتب آسمانی]] بودند به حال خود وانهاد و [[پیروان]] آنان را به پذیرش اسلام مجبور نساخت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۹۰.</ref> | |||
===[[قرآن کریم]]=== | |||
آنگاه که خدای متعال فرستاده خویش را به [[پیامبری]] برگزید، [[قرآنی]] به [[زبان عربی]] و بیانگر، که باطلی در آن راه ندارد، بر او نازل کرد که [[رسول خدا]]{{صل}} به وسیله آن سرآمد فصیحان و بلیغان [[عرب]] را به هماوردیطلبید و به عجز و [[ناتوانی]] واداشت؛ این کتاب [[عزیز]] که از پیشگاه [[خدای حکیم]] [[دانایی]] نازل شده، دربرگیرنده [[احکام دین]] و سرگذشت پیشینیان و [[تهذیب]] اخلاق است و به [[عدالت]] [[فرمان]] داده، از [[جور]] و [[ستم]] بازداشته و به بیان هرچیز پرداخته و همین ویژگی آن را از سایر کتب حتی [[کتب آسمانی]] متمایز ساخته است. این کتاب عزیز همواره [[تلاوت]] میشود و همچنان تازه و شاداب است و با بیان خود، [[عقل]] و [[خرد]] را مبهوت میسازد و هر اندازه تلاوت شود و [[زمان]] بر آن بگذرد، ملالآور نیست. | |||
[[قرآن کریم]] با ایجاد انقلابی [[علمی]] و [[فرهنگی]] در تاریکیهای [[دوران جاهلیت]]، [[اعجاز]] خود را به نمایش گذارد. پایه و ارکان [[نهضت]] خود را بر شیوه علمی صحیحی [[استوار]] ساخت و [[مردم]] را به [[کسب علم]] و [[دانش]]، [[تشویق]] کرد و آن را نخستین عامل [[ترقی]] [[انسان]] به سوی کمال درخور او، قرار داد و به [[تفکر]] و [[اندیشیدن]] و [[تجربه]] و تحقیق و بررسی پدیدههای [[طبیعت]] و [[ژرفنگری]] در آن در جهت [[کشف]] رموز و فرمولهای آن [[ترغیب]] کرد و کسب هرگونه [[علم]] و دانشی را، که [[زندگی اجتماعی]] انسان بدان وابسته باشد، [[واجب]] شمرد و به [[علوم]] نظری [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[تاریخ]]، [[فقه]] و [[اخلاق]] توجه خاصّی مبذول داشت و مردم را از [[تقلید در اعتقادات]] و [[پیروی]] از [[ظن]] و [[گمان]] بازداشت و پایههای تمسّک به دلیل و [[برهان]] را [[تحکیم]] بخشید. | |||
[[قرآن]]، مردم را به تلاش و [[کوشش]] و پیشیگرفتن در [[کارهای نیک]] تشویق کرد و از [[بیکاری]] و [[تنبلی]] [[نهی]] فرمود و به [[وحدت]] و دوری از پراکندگی فراخواند و بر تعصّبات [[نژادی]] و قبیلهای [[جاهلی]] خط بطلان کشید. | |||
[[آیین اسلام]]، عدالت را در [[آفرینش]] و هستی، [[قانونگذاری]]، [[مسئولیتپذیری]]، [[مجازات]] و [[پاداش]] به عنوان یک اصل پذیرفته است. [[اسلام]]، نخستین آیینی است که ندای [[حق]] [[مساوات در برابر قانون]] و [[دین الهی]] را بین [[انسانها]] سرداده و تقسیم [[مردم]] به دستههای گوناگون و [[نژادپرستی]] را محکوم کرده است و ملاک [[برتری]] در پیشگاه [[خدا]] را امری [[معنوی]]، یعنی همان [[تقوا]] و پیشیگرفتن در [[کارهای نیک]]، مقرّر داشته بیآنکه این برتری را سبب امتیاز طبقاتی میان افراد [[جامعه بشری]] قرار دهد. | |||
[[دین مقدس اسلام]] زمینههای لازم استقرار [[امنیت]] و [[عدالت]] را [[تحکیم]] بخشیده و [[کیفر]] را بهگونهای که با [[آزادی]] عطا شده به [[انسان]] سازگار باشد، آخرین راه چاره برای مداوای اینگونه بیماریهای [[اجتماعی]] مقرّر داشته است و در [[حفظ امنیت]] و [[حراست]] از [[جان]] و [[مال]] و [[آبرو]] و نوامیس مردم و تعیین کیفرهای شدید برای عاملان سلب امنیت، نهایت توجه و دقّت را مبذول داشته است. و به [[راستی]] که امر [[قضاوت]] در [[آیین اسلام]]، با همه ضمانتهای لازمش بر ایجاد عدالت و امنیت و [[احقاق حقوق]] [[مشروع]]، [[استوار]] است. | |||
[[دین اسلام]] به [[حفظ]] [[صحت و سلامت]] [[جسم]] و [[روح انسان]] فوق العاده توجه کرده و تمام [[قوانین]] خود را با این اصل مهم [[زندگی]] انسان هماهنگ و منطبق ساخته است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۹۲.</ref> | |||
===[[واجبات]] و [[محرمات]] در اسلام=== | |||
واجبات و محرمات در آیین اسلام بر پایههای [[فطری]] [[واقعی]] و اموری که زمینهساز اهداف بلند این [[آیین]] است استوار گردیده؛ چراکه دین اسلام برای خارج ساختن این انسان از تاریکیهای [[جاهلیت]] و هدایتش به [[نور]] [[حق]] و کمال آمده است. | |||
آیین اسلام، هرچیزی را که [[جامعه انسانی]] به عنوان پایه اتکای [[کمال بشر]] بدان نیازمند باشد، بر انسان لازم شمرده و راههای دستیابی به آن را برایش مهیا ساخته است و هرچیزی را که مانع دست یافتن انسان به [[سعادت حقیقی]] موردنظر وی باشد، [[تحریم]] کرده و همه گذرگاهای [[سقوط]] به پرتگاه [[شقاوت]] و [[بدبختی]] را بسته است. | |||
روزیهای [[پاکیزه]] و [[لذایذ]] و پیرایههای [[زندگی دنیوی]] را تا آنجا که به اصول و ارزشهای [[دین]] و آیین و درجات کمال بشر لطمهای وارد نسازد، بر وی [[حلال]] شمرده و آنگاه که به تعیین اهداف بلند پرداخته راههای دستیابی به آن امور را نیز معین کرده است. آنچه را مایه [[زیان]] بود [[تحریم]] کرده و آنچه را سزاوار بوده [[انسان]] انجام دهد، [[واجب]] ساخته است. | |||
افزون بر همه، [[آیین اسلام]] [[سجایای اخلاقی]] را اهدافی اساسی دانسته که میسزد انسان هوشیار و [[عاقل]] در [[زندگی دنیوی]] بدانها دست یابد تا بدینوسیله به [[سعادت دنیوی]] نایل و در [[آخرت]] به حیاتی [[ابدی]] و [[جاودانی]] برسد. | |||
[[دین اسلام]] به [[زن]] توجه خاصی مبذول داشته و او را پایه و رکن [[خانواده]] و در [[زندگی]] [[زناشویی]] اساس [[سعادت]] برشمرده است و [[حقوق]] و وظایفی برای او تعیین کرده که ضامن [[عزّت]] و [[سربلندی]] و [[احترام]] اوست و [[سعادتمندی]] وی و [[فرزندان]] و [[جامعه]] انسانیاش را در پی دارد. | |||
خلاصه اینکه، [[اسلام]] از وضع هر قانونی که [[جامعه بشری]] در مسیر [[تکامل]] و [[ترقی]] بدان نیاز دارد، [[غفلت]] نورزیده است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۹۴.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:151911.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |