آسانی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = آسانی| عنوان مدخل  = آسانی| مداخل مرتبط = [[آسانی در قرآن]] - [[آسانی در معارف و سیره نبوی]] - [[آسانی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = آسانی
== مقدمه ==
| عنوان مدخل  = [[آسانی]]
در [[حدیث نبوی]] آمده است: هر کس به دیگران [[سخت‌گیری]] نماید، [[خداوند]] با او سخت می‌گیرد: {{متن حدیث|وَ مَنْ شاقَّ شاقَّ اللّه ُ عَلَيْهِ}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۳۰.</ref>. اگر در [[جامعه]]، [[آسان‌گیری]] به عنوان یک [[هنجار]] پذیرفته شده باشد، این امر موجب بزرگی آن جامعه می‌گردد. در حدیث نبوی آمده است: وقتی [[خدا]] بخواهد جماعتی را بزرگ کند، آنها را صاحب آسان‌گیری و [[عفت]] می‌کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، درِ [[خیانت]] را به رویشان می‌گشاید: {{متن حدیث| إِذَا أَرَادَ اللٰه بِقَوْمٍ نَمَاءُ رِزْقُهُمْ السَّمَاحَةَ وَ الْعَفَافِ وَ إِذَا أَرَادَ بِقَوْمِ انْقِطَاعاً فَتَحَ عَلَيْهِمْ بَابُ الْخِيَانَةِ }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۴۹.</ref>.
| مداخل مرتبط = [[آسانی در قرآن]] - [[آسانی در حدیث]] - [[آسانی در کلام اسلامی]] - [[آسانی در نهج البلاغه]] - [[آسانی در معارف دعا و زیارات]] - [[آسانی در سیره پیامبر خاتم]] - [[آسانی در فقه سیاسی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


== مقدمه ==
در [[حدیث نبوی]] آمده است: هر کس به دیگران [[سخت‌گیری]] نماید، [[خداوند]] با او سخت می‌گیرد: {{متن حدیث|من شاقّ شاقّ اللَّه عليه}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۳۰.</ref>. اگر در [[جامعه]]، [[آسان‌گیری]] به عنوان یک [[هنجار]] پذیرفته شده باشد، این امر موجب بزرگی آن جامعه می‌گردد. در حدیث نبوی آمده است: وقتی [[خدا]] بخواهد جماعتی را بزرگ کند، آنها را صاحب آسان‌گیری و [[عفت]] می‌کند، و وقتی بخواهد قومی را منقرض سازد، درِ [[خیانت]] را به رویشان می‌گشاید: {{متن حدیث|إذا أراد اللَّه بقوم نماء رزقهم السّماحة و العفاف و إذا أراد بقوم انقطاعا فتح عليهم باب الخيانة}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۴۹.</ref>.
[[انسان]] باید در [[زندگی]] آسان‌گیری را [[شعار]] خود کرده، [[اهل]] [[عفو و گذشت]] باشد؛ زیرا [[دین اسلام]] [[دین سهله]] و [[سمحه]] است. اگر ما به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم [[تمایل]] بیشتری به ما نشان می‌دهند و بیشتر با ما [[ارتباط]] برقرار می‌نمایند. [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: [[مؤمن]] خوش‌اخلاق و آسان‌گیر است و در مقابل، [[کافر]] بداخلاق و سخت‌گیر است<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۹.</ref>.
[[انسان]] باید در [[زندگی]] آسان‌گیری را [[شعار]] خود کرده، [[اهل]] [[عفو و گذشت]] باشد؛ زیرا [[دین اسلام]] [[دین سهله]] و [[سمحه]] است. اگر ما به دیگران آسان گرفتیم، دیگران هم [[تمایل]] بیشتری به ما نشان می‌دهند و بیشتر با ما [[ارتباط]] برقرار می‌نمایند. [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: [[مؤمن]] خوش‌اخلاق و آسان‌گیر است و در مقابل، [[کافر]] بداخلاق و سخت‌گیر است<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۹.</ref>.


[[پیامبر اعظم]] در مورد مسائلی که مربوط به خود [[حضرت]] می‌شد، بسیار آسان‌گیر بود. وی با همه [[مردم]] [[معاشرت نیکو]] داشت. [[انس بن مالک]]، [[خادم]] حضرت بود، او می‌گوید: مدت ده سال که در [[خدمت]] [[رسول خدا]] بودم، حضرت هیچ وقت با من اف نگفت و کاری که کرده بودم، نفرمود چرا کرده‌ای و کاری را که انجام نداده بودم، نفرمود چرا انجام نداده‌ای. وی می‌گوید: برای حضرت شربتی بود که با آن [[افطار]] می‌کرد و شربتی بود که آن را [[سحر]] می‌نوشید؛ بسا بود که آن شربت شیر بود، یا نانی که در آب آمیخته شده بود. شبی شربت حضرت را مهیا کردم، آن بزرگوار دیر کرد. [[گمان]] کردم که بعضی [[صحابه]] او را [[دعوت]] کرده‌اند، پس شربت را خوردم، یک [[ساعت]] پس از [[نماز]] عشاء حضرت تشریف آورد، از بعضی همراهان حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا در جایی افطار کرد؟ گفتند: نه. پس آن شب را به [[روز]] آوردم با [[اندوه]] و [[غم]] بسیار، به اندازه‌ای که کسی غیر از [[خداوند]] نمی‌داند؛ از آن جهت که [[حضرت]] شربت را بطلبد و نیابد و گرسنه بماند.
[[پیامبر اعظم]] در مورد مسائلی که مربوط به خود [[حضرت]] می‌شد، بسیار آسان‌گیر بود. وی با همه [[مردم]] [[معاشرت نیکو]] داشت. [[انس بن مالک]]، [[خادم]] حضرت بود، او می‌گوید: مدت ده سال که در [[خدمت]] [[رسول خدا]] بودم، حضرت هیچ وقت با من اف نگفت و کاری که کرده بودم، نفرمود چرا کرده‌ای و کاری را که انجام نداده بودم، نفرمود چرا انجام نداده‌ای. وی می‌گوید: برای حضرت شربتی بود که با آن [[افطار]] می‌کرد و شربتی بود که آن را [[سحر]] می‌نوشید؛ بسا بود که آن شربت شیر بود، یا نانی که در آب آمیخته شده بود. شبی شربت حضرت را مهیا کردم، آن بزرگوار دیر کرد. [[گمان]] کردم که بعضی [[صحابه]] او را [[دعوت]] کرده‌اند، پس شربت را خوردم، یک [[ساعت]] پس از [[نماز]] عشاء حضرت تشریف آورد، از بعضی همراهان حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا در جایی افطار کرد؟ گفتند: نه. پس آن شب را به [[روز]] آوردم با [[اندوه]] و [[غم]] بسیار، به اندازه‌ای که کسی غیر از [[خداوند]] نمی‌داند؛ از آن جهت که [[حضرت]] شربت را بطلبد و نیابد و گرسنه بماند.
اما حضرت درباره شربت سؤال نکرد و فردا هم [[روزه]] گرفت<ref>قلب سلیم، ص۵۴۳.</ref><ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۰.</ref>
 
اما حضرت درباره شربت سؤال نکرد و فردا هم [[روزه]] گرفت<ref>قلب سلیم، ص۵۴۳.</ref><ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۰-81.</ref>


== شاخص‌های [[آسان‌گیری]] ==
== شاخص‌های [[آسان‌گیری]] ==
* '''آسان‌گیری در [[خرید و فروش]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: خداوند [[رحمت]] کند کسی را که در خرید و فروش آسان بگیرد و [[مدارا]] کند!<ref>سیمای روزانه فرد مسلمان، ص۴۱.</ref>
#'''آسان‌گیری در [[خرید و فروش]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: خداوند [[رحمت]] کند کسی را که در خرید و فروش آسان بگیرد و [[مدارا]] کند!<ref>سیمای روزانه فرد مسلمان، ص۴۱.</ref>
* '''آسان‌گیری در پرداخت و [[طلب]]''': پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: [[خدا]] رحمت کند [[بنده]] آسان‌گیر را که هنگام فروش، خرید، پرداخت و دریافت آسان‌گیری می‌کند: {{متن حدیث| رحم اللّٰه عبدا سمحا إذا باع سمحا إذا اشترى سمحا إذا قضى سمحا إذا اقتضى}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۵۵.</ref>.
#'''آسان‌گیری در پرداخت و [[طلب]]''': پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: [[خدا]] رحمت کند [[بنده]] آسان‌گیر را که هنگام فروش، خرید، پرداخت و دریافت آسان‌گیری می‌کند<ref>{{متن حدیث|رَحِمَ اللٰه عَبْداً سَمْحاً إِذَا بَاعَ سَمْحاً إِذَا اشْتَرَى سَمْحاً إِذَا قَضَى سَمْحاً إِذَا اقْتَضَى }}؛ نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۵۵.</ref>.
* '''آسان‌گیری در امر [[تعلیم]] و [[آموزش]]''': در [[حدیث نبوی]] آمده است: به دیگران آموزش بدهید، اما آسان بگیرید و سخت نگیرید: {{متن حدیث| علّموا و يسّروا، و لا تعسّروا }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۵۷.</ref>. این سفارش [[نورانی]] بسیار آموزنده است و [[مربیان]] و معلمان گرامی باید زمینه آموزش نونهالان را با [[تشویق]] و آسان‌گیری فراهم کنند و از [[سخت‌گیری]] بپرهیزند که تجربه نشان داده است این امر موجب دلسردی [[فرزندان]] از مدرسه می‌شود.
#'''آسان‌گیری در امر [[تعلیم]] و [[آموزش]]''': در [[حدیث نبوی]] آمده است: به دیگران آموزش بدهید، اما آسان بگیرید و سخت نگیرید: {{متن حدیث|عَلِمُوا ويسّروا وَ لَا تعسّروا}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۵۷.</ref>. این سفارش [[نورانی]] بسیار آموزنده است و [[مربیان]] و معلمان گرامی باید زمینه آموزش نونهالان را با [[تشویق]] و آسان‌گیری فراهم کنند و از [[سخت‌گیری]] بپرهیزند که تجربه نشان داده است این امر موجب دلسردی [[فرزندان]] از مدرسه می‌شود.
* '''آسانگیری در [[روابط اجتماعی]]''': در [[حدیثی]] نقل شده که [[پیامبر اسلام]] فرمود: از کسانی مباش که بر [[مردم]] سخت بگیرند: {{متن حدیث| لا تكن ممن يشدّ على النّاس‏ }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۲۴۸۳.</ref>.
#'''آسانگیری در [[روابط اجتماعی]]''': در [[حدیثی]] نقل شده که [[پیامبر اسلام]] فرمود: از کسانی مباش که بر [[مردم]] سخت بگیرند: {{متن حدیث| لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَشُدُّ عَلَى النَّاسِ  }}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۲۴۸۳.</ref>.
* '''آسان‌گیری در [[بخشش]] و دادن [[هدیه]]''': در حدیث نبوی آمده است: به دیگران ببخش و سخت مگیر که اگر چنین کنی، بر تو سخت گرفته می‌شود: {{متن حدیث| أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۴۶.</ref>.
#'''آسان‌گیری در [[بخشش]] و دادن [[هدیه]]''': در حدیث نبوی آمده است: به دیگران ببخش و سخت مگیر که اگر چنین کنی، بر تو سخت گرفته می‌شود: {{متن حدیث| أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۴۶.</ref>.
* '''آسان‌گیری در [[پذیرفتن]] عذر''': [[امام سجاد]] {{ع}} در [[نصیحت]] به فرزند خود می‌فرماید: «اگر مردی از سمت راست به تو بد کرد، سپس از طرف چپ از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر»<ref>وسائل الشیعه، ج۸ ص۵۵۳.</ref>. و زیاد سخت نگیر و در صدد [[انتقام]] گرفتن از او بر میا.
#'''آسان‌گیری در [[پذیرفتن]] عذر''': [[امام سجاد]] {{ع}} در [[نصیحت]] به فرزند خود می‌فرماید: «اگر مردی از سمت راست به تو بد کرد، سپس از طرف چپ از تو عذر خواست، عذرش را بپذیر»<ref>وسائل الشیعه، ج۸ ص۵۵۳.</ref>. و زیاد سخت نگیر و در صدد [[انتقام]] گرفتن از او بر میا.
* '''آسان‌گیری در امر [[تبلیغ دین]]''': [[رسول خدا]] وقتی [[معاذ بن جبل]] را برای [[تبلیغ]] به [[یمن]] می‌فرستاد، به او فرمود: {{متن حدیث| يسر و لا تعسر، و بشر و لا تنفر}}<ref>سیره نبوی، ج۲، ص۴۷.</ref>؛ «آسان بگیر و بر [[مردم]] سخت مگیر و به مردم [[بشارت]] بده و [[نفرت]] ایجاد مکن».
#'''آسان‌گیری در امر [[تبلیغ دین]]''': [[رسول خدا]] وقتی [[معاذ بن جبل]] را برای [[تبلیغ]] به [[یمن]] می‌فرستاد، به او فرمود: «آسان بگیر و بر [[مردم]] سخت مگیر و به مردم [[بشارت]] بده و [[نفرت]] ایجاد مکن»<ref>{{متن حدیث|بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ، یَسِّرْ وَ لاتُعَسِّرْ}}؛ سیره نبوی، ج۲، ص۴۷.</ref>.
* '''[[آسان‌گیری]] و [[سادگی]] در [[رفتار]]''': در [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] آمده است: [[حضرت]] وقتی راه می‌رفت، چه بسا پای برهنه و پیاده بدون ردا و [[عمامه]] به راه می‌افتاد: {{متن حدیث|يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
#'''[[آسان‌گیری]] و [[سادگی]] در [[رفتار]]''': در [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] آمده است: [[حضرت]] وقتی راه می‌رفت، چه بسا پای برهنه و پیاده بدون ردا و [[عمامه]] به راه می‌افتاد: {{متن حدیث|يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
* '''سادگی و آسان‌گیری در نشستن و خوابیدن''': [[ابن‌شهرآشوب]] چنین نقل می‌کند: [[سیره پیامبر]] این‌گونه بود که بر [[زمین]] می‌نشست، بر زمین می‌خوابید و بر زمین [[غذا]] می‌خورد: {{عربی| وَ كَانَ {{صل}} يَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ وَ يَنَامُ عَلَيْهَا وَ يَأْكُلُ عَلَيْهَا}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: سیره حضرت چنین بود که بدون امتیاز در میان [[اصحاب]] خود می‌نشست و هرگاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، [[پیامبر]] را نمی‌شناخت تا اینکه سؤال می‌کرد<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
#'''سادگی و آسان‌گیری در نشستن و خوابیدن''': [[ابن‌شهرآشوب]] چنین نقل می‌کند: [[سیره پیامبر]] این‌گونه بود که بر [[زمین]] می‌نشست، بر زمین می‌خوابید و بر زمین [[غذا]] می‌خورد: {{عربی|وَكَانَ {{صل}} يَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ وَيَنَامُ عَلَيْهَا وَ يَأْكُلُ عَلَيْهَا}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: سیره حضرت چنین بود که بدون امتیاز در میان [[اصحاب]] خود می‌نشست و هرگاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، [[پیامبر]] را نمی‌شناخت تا اینکه سؤال می‌کرد<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۹.</ref>.
* '''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: {{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}<ref>سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>؛ «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم». پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
#'''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم»<ref>{{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}؛ سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
* '''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی [[تصور]] این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، [[آداب و رسوم]] سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به [[راحتی]] نمی‌توانند به هم برسند.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲.</ref>
#'''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی [[تصور]] این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، [[آداب و رسوم]] سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به [[راحتی]] نمی‌توانند به هم برسند.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲-85.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش