ویژگی امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در میان [[متکلمان شیعه]]، [[جامعترین]] فهرست صفات و شرایط امام توسط [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در رساله امامت تنظیم و ارائه شده است. وی صفات هشت گانهای را به عنوان [[صفات لازم امام]] یادآور شده است که عبارتاند از: [[عصمت]]، [[علم به احکام شریعت]] و روش [[سیاست]] و [[مدیریت]]، شجاعت، [[افضلیت]] در [[صفات کمال]]، پیراسته بودن از [[عیوب]] [[نفرت آور]] جسمی، [[روحی]] و نَسَبی، مقربترین افراد بودن در پیشگاه [[خداوند]] و در [[استحقاق]] پاداشهای [[اخروی]]، [[توانایی]] برآوردن [[معجزه]] برای [[اثبات امامت]] خود در مواقع [[لزوم]] و یگانه بودن در [[منصب امامت]]<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص۴۲۹- ۴۳۰.</ref> | در میان [[متکلمان شیعه]]، [[جامعترین]] فهرست صفات و شرایط امام توسط [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در رساله امامت تنظیم و ارائه شده است. وی صفات هشت گانهای را به عنوان [[صفات لازم امام]] یادآور شده است که عبارتاند از: [[عصمت]]، [[علم به احکام شریعت]] و روش [[سیاست]] و [[مدیریت]]، شجاعت، [[افضلیت]] در [[صفات کمال]]، پیراسته بودن از [[عیوب]] [[نفرت آور]] جسمی، [[روحی]] و نَسَبی، مقربترین افراد بودن در پیشگاه [[خداوند]] و در [[استحقاق]] پاداشهای [[اخروی]]، [[توانایی]] برآوردن [[معجزه]] برای [[اثبات امامت]] خود در مواقع [[لزوم]] و یگانه بودن در [[منصب امامت]]<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص۴۲۹- ۴۳۰.</ref> | ||
[[صفات امام]] یا [[شرایط امامت]] یکی از مهمترین مباحث امامت است. [[متکلمان اسلامی]] فهرستهای متفاوتی از [[صفات امامت]] ارائه کردهاند. یکی از فهرستهای نسبتاً جامع که بیانگر دیدگاه [[اهل سنت]] در این باره است توسط [[سعدالدین تفتازانی]] ارائه گردیده است، وی [[مکلف]] بودن ([[بلوغ]])، [[عدالت]]، [[حریّت]]، [[مرد بودن]]، [[اجتهاد]]، [[شجاعت]]، [[صاحب رأی]] و کفایت بودن و [[قریشی بودن]] را به عنوان صفات امام یادآور شده است. آن گاه افزوده است: چهار شرط نخست [[مورد اتفاق]] است ولی صفات: اجتهاد، شجاعت و [[با کفایت]] بودن را اکثر [[متکلمان]] لازم دانستهاند، اما برخی از آنان آنها را لازم ندانسته و گفتهاند چون این صفات کمیاب است، شرط داشتن آنها موجب [[تکلیف مالایطاق]] یا لغویت خواهد بود. وصف قریشی بودن نیز مورد قبول [[اکثریت]] [[مذاهب اسلامی]] است، فقط [[خوارج]] و گروهی از [[معتزله]] با آن [[مخالفت]] کردهاند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | [[صفات امام]] یا [[شرایط امامت]] یکی از مهمترین مباحث امامت است. [[متکلمان اسلامی]] فهرستهای متفاوتی از [[صفات امامت]] ارائه کردهاند. یکی از فهرستهای نسبتاً جامع که بیانگر دیدگاه [[اهل سنت]] در این باره است توسط [[سعدالدین تفتازانی]] ارائه گردیده است، وی [[مکلف]] بودن ([[بلوغ]])، [[عدالت]]، [[حریّت]]، [[مرد بودن]]، [[اجتهاد]]، [[شجاعت]]، [[صاحب رأی]] و کفایت بودن و [[قریشی بودن]] را به عنوان صفات امام یادآور شده است. آن گاه افزوده است: چهار شرط نخست [[مورد اتفاق]] است ولی صفات: اجتهاد، شجاعت و [[با کفایت]] بودن را اکثر [[متکلمان]] لازم دانستهاند، اما برخی از آنان آنها را لازم ندانسته و گفتهاند چون این صفات کمیاب است، شرط داشتن آنها موجب [[تکلیف مالایطاق]] یا لغویت خواهد بود. وصف قریشی بودن نیز مورد قبول [[اکثریت]] [[مذاهب اسلامی]] است، فقط [[خوارج]] و گروهی از [[معتزله]] با آن [[مخالفت]] کردهاند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۱.</ref> | ||
== [[ویژگیهای امام]] == | == [[ویژگیهای امام]] == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[خوارج]] و برخی دیگر از معتزله: [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]] را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} که فرموده است: از فرمانروای خویش [[اطاعت]] کنید، هر چند بردهای [[حبشی]] باشد که اعضایش قطع شده است<ref>{{عربی|أَطیعوا و لو أُمِّر علیکم عبدٌ حبشِیٌّ مُجَدَّعٌ}}؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، ح۳۱۱.</ref>. دلیل دیگر اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی [[نسب]] و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>. | [[خوارج]] و برخی دیگر از معتزله: [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]] را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} که فرموده است: از فرمانروای خویش [[اطاعت]] کنید، هر چند بردهای [[حبشی]] باشد که اعضایش قطع شده است<ref>{{عربی|أَطیعوا و لو أُمِّر علیکم عبدٌ حبشِیٌّ مُجَدَّعٌ}}؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، ح۳۱۱.</ref>. دلیل دیگر اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی [[نسب]] و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>. | ||
در [[نقد]] دلیل اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت اصلی]] نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]] اصلی [[برگزیده]] میشوند و در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بیتأثیر نیست؛ زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کاملتر رعایت خواهد شد<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | در [[نقد]] دلیل اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت اصلی]] نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]] اصلی [[برگزیده]] میشوند و در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بیتأثیر نیست؛ زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کاملتر رعایت خواهد شد<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref>. | ||
=== [[عصمت]] === | === [[عصمت]] === | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
[[حشویه]] و [[ظاهرگرایان]] [[اهل حدیث]]، عدالت را در [[امامت]] شرط ندانستهاند. به [[اعتقاد]] آنان اگر فردی از طریق [[قهر و غلبه]]، زمام امر [[حکومت]] را در دست گیرد هر چند [[جائر]] و [[ستمکار]] باشد امامتش [[اثبات]] خواهد گردید<ref> المغنی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. آنچه این سخن را [[تأیید]] میکند سخن [[احمد بن حنبل]] است که گفته است [[اطاعت از امام]] اگر چه [[تبهکار]] باشد، [[واجب]] است<ref>اصول السنة، ص۸۰.</ref>. | [[حشویه]] و [[ظاهرگرایان]] [[اهل حدیث]]، عدالت را در [[امامت]] شرط ندانستهاند. به [[اعتقاد]] آنان اگر فردی از طریق [[قهر و غلبه]]، زمام امر [[حکومت]] را در دست گیرد هر چند [[جائر]] و [[ستمکار]] باشد امامتش [[اثبات]] خواهد گردید<ref> المغنی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. آنچه این سخن را [[تأیید]] میکند سخن [[احمد بن حنبل]] است که گفته است [[اطاعت از امام]] اگر چه [[تبهکار]] باشد، [[واجب]] است<ref>اصول السنة، ص۸۰.</ref>. | ||
از نظر اکثر [[اهل حدیث]]، [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[خلع]] نمیشود و [[قیام]] علیه او روا نیست، فقط باید او را [[موعظه]] کرد و از [[اطاعت]] وی در [[معاصی]] [[خداوند]] سرباز زد<ref>تمهید الأوائل، ص۴۷۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | از نظر اکثر [[اهل حدیث]]، [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[خلع]] نمیشود و [[قیام]] علیه او روا نیست، فقط باید او را [[موعظه]] کرد و از [[اطاعت]] وی در [[معاصی]] [[خداوند]] سرباز زد<ref>تمهید الأوائل، ص۴۷۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref>. | ||
با اینکه [[ماتریدیه]] در [[کلام]]، روشی [[عقلی]] دارند، [[ابوحفص]] [[ماتریدی]] در این مسئله با اهل حدیث و [[ظاهرگرایان]] همراه شده و گفته است: امام با ارتکاب ظلم و فسق از مقام خود [[عزل]] نمیشود<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref>. | با اینکه [[ماتریدیه]] در [[کلام]]، روشی [[عقلی]] دارند، [[ابوحفص]] [[ماتریدی]] در این مسئله با اهل حدیث و [[ظاهرگرایان]] همراه شده و گفته است: امام با ارتکاب ظلم و فسق از مقام خود [[عزل]] نمیشود<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
[[نقد]]: دو [[استدلال]] مزبور ناتمام است؛ زیرا در برابر [[احادیث]] یاد شده، احادیث دیگری [[روایت]] شده که از هرگونه [[همکاری]] با فرمانروای [[ستمگر]] نهی کرده است. [[ابن اثیر جزری]] به نقل از [[ترمذی]] و [[نسایی]] از [[پیامبر گرامی]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: پس از من امیرانی [[رهبری]] شما را برعهده میگیرند، هر کس [[دروغگویی]] آنها را [[تصدیق]] کرده و [[ستمکاری]] آنان را تأیید کند، از من نخواهد بود<ref>جامع الاصول، ج۴، ص۷۵.</ref>. | [[نقد]]: دو [[استدلال]] مزبور ناتمام است؛ زیرا در برابر [[احادیث]] یاد شده، احادیث دیگری [[روایت]] شده که از هرگونه [[همکاری]] با فرمانروای [[ستمگر]] نهی کرده است. [[ابن اثیر جزری]] به نقل از [[ترمذی]] و [[نسایی]] از [[پیامبر گرامی]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: پس از من امیرانی [[رهبری]] شما را برعهده میگیرند، هر کس [[دروغگویی]] آنها را [[تصدیق]] کرده و [[ستمکاری]] آنان را تأیید کند، از من نخواهد بود<ref>جامع الاصول، ج۴، ص۷۵.</ref>. | ||
از سوی دیگر، همه [[صحابه]] و تابعین در برابر ستمکاری و تبهکاری بنی امیه[[سکوت]] نکردند. روشنترین [[گواه]] این مطلب [[قیام امام حسین]] {{ع}} علیه [[یزید]] [[ستمکار]] و [[تبهکار]] است. عدهای از [[صحابه]] یا [[تابعین]] نیز که علیه یزید [[قیام]] نکردند بدان جهت نبود که [[مخالفت]] با [[حاکم ستمکار]] را روا نمیدانستند، بلکه یا به خاطر [[ترس]] بر [[جان]] و [[مال]] خود بود، و یا به این دلیل بود که [[گمان]] میکردند قیام علیه او نتیجهای نخواهد داشت<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۱۶- ۲۱۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | از سوی دیگر، همه [[صحابه]] و تابعین در برابر ستمکاری و تبهکاری بنی امیه[[سکوت]] نکردند. روشنترین [[گواه]] این مطلب [[قیام امام حسین]] {{ع}} علیه [[یزید]] [[ستمکار]] و [[تبهکار]] است. عدهای از [[صحابه]] یا [[تابعین]] نیز که علیه یزید [[قیام]] نکردند بدان جهت نبود که [[مخالفت]] با [[حاکم ستمکار]] را روا نمیدانستند، بلکه یا به خاطر [[ترس]] بر [[جان]] و [[مال]] خود بود، و یا به این دلیل بود که [[گمان]] میکردند قیام علیه او نتیجهای نخواهد داشت<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۱۶- ۲۱۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۳.</ref> | ||
=== [[علم]] === | === [[علم]] === | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
با توجه به اینکه اسماعیلیه [[عصمت]] را از [[شرایط امام]] دانستهاند و از طرفی مهمترین [[فلسفه امامت]] را [[تعلیم]] [[معارف الهی]] توسط امام به دیگر [[مکلفان]] شناختهاند، دیدگاه آنان درباره [[لزوم]] شرط [[علم]] برای امام روشن خواهد بود. | با توجه به اینکه اسماعیلیه [[عصمت]] را از [[شرایط امام]] دانستهاند و از طرفی مهمترین [[فلسفه امامت]] را [[تعلیم]] [[معارف الهی]] توسط امام به دیگر [[مکلفان]] شناختهاند، دیدگاه آنان درباره [[لزوم]] شرط [[علم]] برای امام روشن خواهد بود. | ||
روشنترین و [[کاملترین]] دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | روشنترین و [[کاملترین]] دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۴.</ref>. | ||
=== [[منصوص بودن]] === | === [[منصوص بودن]] === |