پرش به محتوا

بحث:وظایف امت نسبت به امام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۶: خط ۱۶:
#'''[[اقتدا به سنت]] و [[سیره امام]] در امور استحبابی:''' از [[ویژگی‌های اخلاقی]] مؤثر در بُعد اجتماعیِ [[سبک زندگی]] زمینه‌ساز [[ظهور]] [[موعود]]، می‌‌توان به [[دعوت]] دیگران به همانندسازی ([[الگوپذیری]]) با [[اخلاق حسنه]] و [[مکارم اخلاق]] [[امام]]{{ع}} و عمل به آنچه [[امام]]{{ع}} آن را [[دوست]] دارد و دوری نسبت به آنچه از عمل به آن ناراحت می‌‌شود، اشاره نمود<ref>ر.ک.[[حسن نجفی|نجفی، حسن]]، [[بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود (مقاله)|بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود]]، ص ۳۱.</ref>. یکی از موارد [[اقتدا]] می‌‌تواند [[دستگیری از ضعفا]] و [[فقیران]] باشد. این عمل در همۀ زمان‌ها، کاری ارزشمند است اما به سبب [[غیبت امام]]، در [[دوران غیبت]] [[ارزش]] بیشتری دارد<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۲۲- ۲۲۸؛ [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۲۰۱-۲۰۹.</ref>.
#'''[[اقتدا به سنت]] و [[سیره امام]] در امور استحبابی:''' از [[ویژگی‌های اخلاقی]] مؤثر در بُعد اجتماعیِ [[سبک زندگی]] زمینه‌ساز [[ظهور]] [[موعود]]، می‌‌توان به [[دعوت]] دیگران به همانندسازی ([[الگوپذیری]]) با [[اخلاق حسنه]] و [[مکارم اخلاق]] [[امام]]{{ع}} و عمل به آنچه [[امام]]{{ع}} آن را [[دوست]] دارد و دوری نسبت به آنچه از عمل به آن ناراحت می‌‌شود، اشاره نمود<ref>ر.ک.[[حسن نجفی|نجفی، حسن]]، [[بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود (مقاله)|بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود]]، ص ۳۱.</ref>. یکی از موارد [[اقتدا]] می‌‌تواند [[دستگیری از ضعفا]] و [[فقیران]] باشد. این عمل در همۀ زمان‌ها، کاری ارزشمند است اما به سبب [[غیبت امام]]، در [[دوران غیبت]] [[ارزش]] بیشتری دارد<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۲۲- ۲۲۸؛ [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۲۰۱-۲۰۹.</ref>.
#'''[[اعمال عبادی]] به [[نیابت از امام]]:''' [[مسلمانان]] می‌‌توانند برخی از [[اعمال]] را به [[نیت]] [[امام زمان]]{{ع}} انجام دهند مانند: دادن [[صدقه]] برای [[سلامتی]] او؛ انجام [[حج]] به [[نیابت از امام]] و غیره<ref>ر.ک: [[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص۱۲۳؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۲۲- ۲۲۸؛ [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۲۰۱-۲۰۹؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۸۶-۸۹؛ [[ابوالفضل هدایتی فخرداود|هدایتی فخرداود، ابوالفضل]]، [[مهدویت در منظر امام خمینی (کتاب)|مهدویت در منظر امام خمینی]]، ص۱۴۰.</ref>.
#'''[[اعمال عبادی]] به [[نیابت از امام]]:''' [[مسلمانان]] می‌‌توانند برخی از [[اعمال]] را به [[نیت]] [[امام زمان]]{{ع}} انجام دهند مانند: دادن [[صدقه]] برای [[سلامتی]] او؛ انجام [[حج]] به [[نیابت از امام]] و غیره<ref>ر.ک: [[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص۱۲۳؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۲۲- ۲۲۸؛ [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۲۰۱-۲۰۹؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۸۶-۸۹؛ [[ابوالفضل هدایتی فخرداود|هدایتی فخرداود، ابوالفضل]]، [[مهدویت در منظر امام خمینی (کتاب)|مهدویت در منظر امام خمینی]]، ص۱۴۰.</ref>.
== [[وظایف معرفتی]] ([[معرفت به امام|معرفت]]) ==
=== نخست: [[شناخت شخصیت امام|شناخت شخصیت]] و [[شناخت جایگاه امام|جایگاه امام]] ===
اوّلین و مهم‌ترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به او است؛ زیرا [[بهره‌گیری از وجود امام]] و هدایت‌های او فرع بر [[شناخت]] او است و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود؛ به همین [[دلیل]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، با [[مرگ]] [[جاهلیّت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} می‌خوانیم: "هر کس که [[خداوند]] عزّوجل را [[عبادت]] کند (با عبادتی که خود را به زحمت می‌اندازد) در حالی که برای او [[امام]] و [[پیشوای الهی]] نباشد، در این صورت تلاشش پذیرفته نمی‌شود و در [[گمراهی]] و [[سرگردانی]] به سر می‌برد و [[خداوند]] اعمالش را [[دشمن]] می‌دارد و مثل او مثل گوسفندی است که چوپان خود را گم کرده است"<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، باب معرفة الامام و الردالیه، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۰.</ref>.
=== دوم: [[شناخت حقوق امام]] ===
=== سوم: [[شناخت]] [[سیره]] و [[معارف امام]] ===
== [[وظایف قلبی]] و [[عاطفی]] ==
=== نخست: [[ایمان به امام]] و [[کفر به دشمنان]] او ===
=== دوم: [[تولی امام]] ([[پذیرش ولایت امام|پذیرش ولایت او]]) و [[تبری از دشمن امام]] ([[بیزاری از دشمنان امام|بیزاری از دشمنان او]]) ===
=== سوم: [[محبّت به امام]] و [[بغض به دشمنان]] او ===
[[محبّت]] و [[دشمنی]]، هر دو از [[امور قلبی]] بوده و نمی‌توان آن را به عنوان [[تکلیف]] و [[وظیفه]] [[تعیین]] کرد؛ امّا این دو مقدّماتی دارند که می‌توان با ایجاد آن مقدّمات آنها را به وجود آورد؛ مثلاً [[انسان]] فطرتاً کمال و [[زیبایی]] را [[دوست]] دارد و آن را در هر کس ببیند نسبت به او [[محبّت]] پیدا می‌کند و با توجّه به [[کمالات]] موجود در [[امام]] و [[جمال]] [[معنوی]] او هر کس نسبت به [[امام]] و صفات او [[معرفت]] پیدا کند طبعاً او را [[دوست]] خواهد داشت؛ پس [[محبّت]] نسبت به [[امام]]، فرع بر [[معرفت]] او است؛ البته می‌توان نفس را به [[محبّت]] افراد فرا خواند و از این طریق نیز [[محبّت]] ایجاد می‌شود. رمز تأکید فراوان [[احادیث]] و حتّی [[قرآن کریم]] نسبت به [[محبّت]] [[اهل بیت]] {{عم}} از جمله همین مطلب است؛ مثلاً از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است که فرمود: "در [[روز قیامت]] [[بنده]] گام از گام بر نمی‌دارد مگر آنکه از چهار مطلب از او میپرسند: از عمرش که چگونه آن را به پایان رسانده است، از جوانی‌اش که چگونه به [[پیری]] رسانده است، از دارایی‌اش که از کجا به دست آورده و در کجا [[مصرف]] کرده است و از [[محبّت]] ما [[اهل‌بیت]] {{عم}}"<ref>غایة المرام، ص۲۶۱.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۱.</ref>.
=== چهارم: [[مودّت امام]] و [[عداوت با دشمنان]] او ===
=== پنجم: [[خیرخواهی برای امام]] ([[نصح برای امام]]) ===
یکی دیگر از [[وظایف امّت]]، [[خیرخواهی]] نسبت به [[حکومت]] و [[رهبر]] و پیشوای خود است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که ... در پنهان و آشکار [[خیرخواهی]] کنید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
در سخن دیگری از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "[[پیامبر]] در [[مسجد]] خیف در [[منی]] [[سخنرانی]] کرد و فرمود: "سه چیز است که در [[قلب]] [[انسان]] [[مسلمان]] [[خیانت]] نسبت به آن راه ندارد. [[اخلاص]] عمل برای [[خدا]]، [[خیرخواهی]] برای [[پیشوایان]] [[مسلمانان]] و [[همراهی]] با [[جماعت]] [[مسلمانان]]"<ref>اصول کافی، باب أمر النبی {{صل}} بالنصیحة لائمة المسلمین و اللزوم لجماعتهم، ج۲، ص۲۹۸.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۲.</ref>
=== ششم: [[صلوات بر امام]] و [[لعن بر دشمنان]] او ===
== [[وظایف رفتاری]] و [[وظایف عملی|عملی]] ==
=== نخست: [[تمسک به امام|تمسّک]] و [[اعتصام به امام]] ===
یکی از [[وظایف مسلمانان نسبت به امام]] {{عم}} تمسّک به اوست. تمسک به [[امام]] {{ع}} در قالب [[حدیث شریف ثقلین]] [[تبیین]] شده است<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۳.</ref> و تمسک به [[امام]] {{ع}} نیز به‌معنای چنگ زدن به سیره و فرمان او و محکم گرفتن آنهاست؛ به گونه‌ای که با وجودمان آمیخته گردد و هیچ جدایی از آن نداشته باشیم. [[تمسّک به امام]] [[انسان]] را از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[حفظ]] می‌کند <ref>{{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا}}</ref> و به [[سعادت]] می‌رساند <ref>{{متن حدیث|وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ}}.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۳.</ref>. اعتصام، حالتی درونی همراه با برون‌داد [[رفتاری]] است که از [[ادراک]] [[ناتوانی]]، [[نیازمندی]] و آسیب‌پذیری [[انسان]] سرچشمه گرفته و معتصِم را برای دستیابی به [[عصمت]] و ایمنی، به [[پناه]] بردن و دست انداختن به نگهدارنده‌ای [[معصوم]] و مطمئن وامی‌دارد<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۷ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۷، ص۱۵۹.</ref>. [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[دستور]] می‌دهد که [[اعتصام به حبل الهی]] داشته باشد: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> و از [[تفرقه]] و پراکندگی [[پرهیز]] کند: {{متن قرآن|وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و مپراکنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. طبق آیات و روایات شریف، [[حبل الهی]]، [[اهل بیت]] [[عصمت]] و طهارت‌اند<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا}}؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۴.</ref> ازاین‌رو، اعتصام به [[اهل بیت]] {{عم}} از [[وظایف]] یک [[انسان]] [[مسلمان]] به شمار می‌رود و این اعتصام موجبات [[هدایت]] او را فراهم می‌آورد <ref>{{متن حدیث|وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۵۱.</ref>. [[تمسّک به امام]] [[انسان]] را از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[حفظ]] <ref>{{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا}}</ref> و اعتصام به آنها [[انسان]] را [[هدایت]] می‌کند: <ref>{{متن حدیث|وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۵۱.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>.
=== دوم: [[تبعیت از امام]] ([[معیت با امام]]) ===
این وظیفه دارای دو رکن اساسی است:
# '''[[اطاعت امام]] بلکه [[تسلیم در برابر امام]]''': یکی دیگر از [[وظایف]] بسیار مهمّ [[امّت]]، [[اطاعت محض]] از [[امام]] است؛ زیرا بدون [[اطاعت]] [[امّت]] دیگر فلسفه‌ای برای [[وجود امام]] باقی نمی‌ماند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[خدای تبارک و تعالی]] محبّت و [[دوستی]] ما را بر شما [[واجب]] کرد و [[اطاعت]] از ما را بر شما لازم فرمود. [[آگاه]] باشید! هر کس از ما است باید از ما [[پیروی]] کند"<ref>الحکم الزهراء، ج۲، ص۸۶.</ref>. از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "در صورتی که [[امام]] به [[تکالیف]] خود عمل کرد بر [[مردم]] است که از او بشنوند ([[اطاعت]] کنند) و از او [[پیروی]] نمایند و هنگامی که آنها را فرا می‌خواند، [[اجابت]] کنند"<ref>میزان الحکمة، ج۱، ص۱۷۷، حدیث ۸۷۵.</ref>. اگر کسی [[امام]] را حقیقتاً بشناسد، حتماً [[محب]] او خواهد شد و [[محب]] واقعی از [[محبوب]] خود [[نافرمانی]] نمی‌کند؛ به این ترتیب این سه امر مترتب بر هم هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۱-۹۲.</ref>.
# '''[[نصرت امام|نصرت]] و [[اجابت دعوت امام|اجابت دعوت او]]''': از جمله [[وظایف امّت نسبت به امام]]، [[یاری امام|یاری]] و [[اجابت دعوت امام|اجابت دعوت]] اوست. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که ... هر گاه شما را فرا خواندم [[اجابت]] کنید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
=== سوم: [[وفاداری در بیعت با امام]] ===
یکی دیگر از [[وظایف امّت]]، [[وفاداری در بیعت]] نسبت به [[حکومت]] و [[رهبر]] و پیشوای خود است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که نسبت به بیعتی که با من کردید، [[وفادار]] بمانید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
=== چهارم: [[پرداخت حقوق مالی امام]] ===
=== پنجم: [[دیدار با امام|دیدار]] و [[زیارت امام]] ===
=== ششم: [[تأسی به امام|تأسی]] و [[اقتدا به امام]] ===
=== هفتم: [[اخذ علم از امام]] ===
=== هشتم: [[ارجاع امور به امام]] ===
=== نهم: [[توسل به امام|توسل]] و [[تبرک به امام]] ===
=== دهم: [[احیای امر امامت]] ===
=== یازدهم: [[حفظ و نشر میراث امام]] ===
=== دوازدهم: [[حفظ اسرار امام]] ===
=== سیزدهم: [[عرضه باورها بر امام]] ===
=== چهاردهم: [[سلم بودن برای امام]] و [[جنگ با دشمنان امام|جنگ با دشمنان او]] ===
=== پانزدهم: [[انتظار فرج محمد و آل محمد]] ===
==[[وظیفه امت]] در برابر [[امام]]==
===[[لزوم پیروی از امام]]===
در لزوم پیروی از امام و [[حاکم]] و [[خلیفه]]، اختلافی بین [[مسلمانان]] وجود ندارد و همه [[پیروی]] از او را لازم و [[واجب]] می‌دانند. البته [[اهل سنت]]، [[اعتقادی]] به [[امامت]] و [[خلافت الهی]] ندارند. از این‌رو، پیروی از هر شخصی را که بر [[مسند حکومت]] تکیه زند، لازم می‌دانند؛ ولی [[شیعه]] که امامت و [[خلافت]] را [[الهی]]، و [[حاکمیت]] را [[حق]] مسلم امام [[منصوب]] از ناحیه [[خدا]] می‌داند، [[اطاعت]] او را حتی در غیر مسند حکومت، واجب و لازم دانسته، [[مخالفت]] با او را مخالفت با خدا و [[رسول]] می‌شمارد. [[خدای تعالی]] می‌فرماید:
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید [[پیامبر خدا]] و [[اولوا الامر]] را، و هرگاه در چیزی [[نزاع]] داشتید، آن را به خدا و [[پیامبر]] بازگردانید<ref>نساء، آیه ۵۹.</ref>.
[[لزوم]] پیروی از [[خداوند]]، چیزی نیست که کسی با توجه به [[سلطنت]] و [[مالکیت]] او آن را [[انکار]] کند، و روشن است که پیروی از خدای تعالی حق او است و هیچ کسی در عرض او چنین حقی ندارد؛ پس با توجه به این امر، هیچ کس از [[آفریدگان]] حق [[فرماندهی]] و سلطنت بر دیگری را ندارد و بر هیچ یک از [[بندگان]]، پیروی از دیگری واجب و لازم نیست، جز آنکه خدای تعالی به اطاعت از او امر کرده و [[مقام]] سلطنت و فرماندهی و امامت را به او عطا کرده باشد. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید:
خدای تعالی، [[خلق]] را آن گونه که می‌خواست، آفرید و فعل برخی از امور را به دست برخی از امنای برگزیده جاری ساخت؛ پس فعل آنها فعل او، و امرشان امر او است؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: «کسی که رسول را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است»<ref>نساء، آیه ۸۰.</ref>... و مقام ارجمند اولیایش را به خلایق معرفی کرد و اطاعت و پیروی از آنان را بر ایشان واجب ساخت؛ چنان‌که اطاعت خودش بر آنها [[واجب]] بود.... [[سائل]] پرسید: این [[حجت‌های الهی]] چه کسانی‌اند؟ حضرت فرمود: آنان [[رسول خدا]] و [[برگزیدگان]] [[خدای تعالی]] هستند که در جای رسول خدا قرار می‌گیرند؛ آنان که [[خداوند]] قرین خود و رسولش ذکر کرده و طاعتشان را چون [[طاعت]] خود بر [[بندگان]] فرض شمرده است. آنان [[والیان]] امرند که [[خدای متعال]] درباره‌شان می‌فرماید: «از [[خدا]] [[اطاعت]] کنید و از [[رسول]] و [[اولواالامر]] از خودتان [[فرمان]] [[برید]]»، و نیز می‌فرماید: «اگر به رسول و [[صاحبان امر]] از خودشان برمی‌گرداندند، آنان که از میان آنها توان [[استنباط]] [[علوم]] را دارند، می‌دانستند»<ref>نساء، آیه ۸۳.</ref>.
از این [[کلام]] مولا برمی‌آید که [[وجوب اطاعت]] از اولواالامر که در [[آیه]] ذکر شده، بدان سبب است که خدای تعالی اطاعت از ایشان را اطاعت از خود شمرده و [[فرمانبری]] از آنها را چون فرمانبری از خود واجب و لازم دانسته است؛ پس منشأ وجوب اطاعت از اولواالامر، در [[حقیقت]] [[امر الهی]] است، و اگر خدای تعالی به آنان [[ولایت]] و [[سرپرستی]] امور بندگانش را نمی‌داد و به اطاعتشان امر نمی‌کرد، اطاعت از آنها بر بندگان واجب نمی‌شد؛ و این، غیر از وجوب اطاعت [[سلاطین]] و [[حکمرانان]] است که از باب [[دفع ضرر]] و برای [[حفظ نفس]] لازم است. رسول خدا{{صل}} درباره [[وجوب]] [[اطاعت سلطان]] می‌فرماید: اطاعت سلطان واجب است و هر کس از [[سلطان]] [[پیروی]] نکند، خداوند را اطاعت نکرده و [[حرام]] [[الهی]] را مرتکب شده است؛ زیرا خدای تعالی می‌فرماید: «خود را با دستان خود به [[هلاکت]] نیفکنید»<ref>بقره، آیه ۱۹۵.</ref>و<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.
[[پیامبر]] در این سخن خود، با بیان [[حکمت]] وجوب اطاعت از سلطان، این نکته را یادآوری کرده است که اگر پیروی از سلطان، موجب حفظ نفس شود، واجب است؛ پس اگر [[انسان]] بداند که [[ترک اطاعت]] او پیامد [[بدی]] ندارد، ترک آن هیچ اشکالی نخواهد داشت. بنابراین، پیروی سلطان، از جهت اینکه سلطان است، واجب نیست؛ بلکه بدین سبب واجب است که ترک [[طاعت]] او نابودی را در پی دارد، و این امر، در مورد [[امامان]] و [[خلفای الهی]] چنین نیست؛ زیرا [[اطاعت]] از آنها به طور مطلق و به سبب اینکه [[امام]] و [[خلیفه]] خدایند، [[واجب]] است، و روشن است که [[خدای تعالی]] به [[انسان‌ها]] از نفس خودشان سزاوارتر است و [[پیامبران]] و اولیایش را هم به انسان‌ها از نفس خود آنها سزاوارتر قرار داده است؛ پس ترک [[فرمان]] آنها در هیچ حالی و به هیچ وجه جایز نیست، مگر در مواردی که خود آنان [[اجازه]] داده باشند. بدیهی است که [[وجوب اطاعت از امام]] به طور مطلق، دلیل روشنی بر [[عصمت]] او، و بیانگر این است که هیچ‌گاه امری بر خلاف [[اوامر الهی]] از او سر نمی‌زند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره می‌فرماید:
{{متن حدیث|أَوْلِيَاءَ تَجْرِي أَفْعَالُهُمْ وَ أَحْكَامُهُمْ مَجْرَى فِعْلِهِ فَهُمُ الْعِبَادُ الْمُكْرَمُونَ {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>}}<ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۷۰.</ref>؛ «[[خدا]] اولیایی دارد که [[افعال]] و احکامشان، همان فعل او است؛ پس آنان بندگانی گرامی هستند که در گفتار، بر [[خدای متعال]] [[سبقت]] نمی‌گیرند و به فرموده او عمل می‌کنند».
با این بیان، روشن شد که از دید [[امام علی]]{{ع}} منظور از [[صاحبان امر]] که اطاعت از آنها به طور مطلق واجب شده است، [[امامان معصوم]] هستند. با وجود این، خود ایشان در [[تفسیر آیه]] مذکور به این امر تصریح کرده، می‌فرماید:
[[آیه شریفه]] فقط برای ما است، نه دیگران؛ پس شما بر پاشنه‌های خود برگشتید و [[مرتد]] شدید و امر را نقض کردید و [[پیمان]] شکستید، و شما هیچ ضرری به خدا نمی‌رسانید، و او شما را امر کرده بود که امر را به خدا و [[رسول]] و صاحبان امر از خودتان که [[علم]] را [[استنباط]] می‌کنند، برگردانید، و شما [[اقرار]] کردید، سپس منکر شدید<ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۰.</ref>.
در این جا لازم است به برخی از نظریات [[دانشمندان]] [[عامه]] اشاره‌ای کوتاه کنیم تا دیدگاه به [[حق]] [[امیرمؤمنان]] روشن‌تر شود. [[زمخشری]] می‌گوید:
منظور از [[صاحبان امر]]، [[امیران]] به حق هستند؛ زیرا [[خدا]] و رسولش از امیران [[ستمگر]] بیزارند؛ پس [[وجوب اطاعت]] آنها را نمی‌توان با [[رسول]] و خدا همسان کرد<ref>زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۱۴.</ref>.
همچنین [[بیضاوی]] می‌گوید:
[[خدای تعالی]] [[حاکمان]] را ابتدا به [[عدل]] امر کرده، آن‌گاه [[مردم]] را به [[اطاعت]] از آنها [[فرمان]] داده است؛ و این، بدان سبب است که تا وقتی حاکمان بر حق باشند، اطاعت از آنها [[واجب]] است<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۲۰.</ref>.
[[طبری]] نیز درباره معنای [[اولواالامر]] می‌نویسد:
بر اساس قول حق، مراد از اولواالامر، امیران و [[والیان]] است؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} به [[طاعت]] [[امامان]] و [[والیان امر]] کرده است، مشروط به اینکه امر آنها، طاعت حق و [[مصلحت]] [[مسلمانان]] باشد<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، ج۵، ص۹۵.</ref>.
در این میان، برخی [[مفسران]] [[عصمت]] اولواالامر را [[قطعی]] و برهانی دانسته‌اند؛ ولی مراد از اولواالامر را [[اجماع اهل حل و عقد]] دانسته و عصمت را برای آنها [[اثبات]] کرده‌اند<ref>ر.ک: رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۱؛ نیسابوری، حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن، ج۵، ص۸۰.</ref>.
با توجه به اینکه اولواالامر در [[آیه]] عطف بر رسول است، طاعت آنها نیز چون طاعت رسول خواهد بود. در نتیجه، [[خلیفه]] رسول هم کسی جز آنان نخواهد بود، و این اقتضا دارد که مراد از اولواالامر شخصی خاص و [[معصوم]] باشد، و آشکار است که کسی از [[علمای دین]]، اعم از عامه و [[خاصه]]، به وجود خلفایی در عصر واحد قائل نشده است. پس تعبیر جمع برای عصرهای گوناگون است، نه عصر واحد. افزون بر اینکه عصمت اجماع اهل حل و عقد، با وجود عدم عصمت افراد آن، امری معقول نیست.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[امامت و خلافت (مقاله)| مقاله «امامت و خلافت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۴۹.</ref>.
===[[لزوم شناخت امام]]===
[[امامت]] از نظر [[شیعه]]، از اصول اساسی [[دین]] به شمار می‌رود، و روشن شد که [[پیروی از امام]] بر همه [[امت]] به طور مطلق [[واجب]] است و [[اطاعت]] و [[دوستی]] او [[اطاعت خدا]]، و [[مخالفت]] و [[دشمنی]] با او مخالفت و [[دشمنی با خدا]] به شمار می‌رود. بدیهی است که این امر از دیگر [[وظیفه]] مهم این امت حکایت می‌کند، و آن اینکه بر تمام افراد این امت واجب است [[امام زمان]] خویش را به خوبی بشناسند تا کردارشان را مطابق فرمان‌های او قرار دهند. البته با توجه به اینکه [[شیعه]] [[معتقد]] است [[اختیار]] و [[گزینش امام]]، [[حق]] مسلم [[خدای متعال]] است، در مرحله نخست بر عهده [[خداوند]] است امامی را که برای امتش برگزیده، به آنها معرفی کند. به عبارت دیگر، بر امت لازم است پس از آنکه به [[اجمال]] دانست یا احتمال داد [[خدای تعالی]] گروهی را به [[امامت]] برگزیده، در [[شناخت]] آنان تحقیق و تفحص کند تا امر بر او مشتبه نشود. از نظر [[امام علی]]{{ع}} [[معرفت امام]] چون [[معرفت خدا]] و [[رسول]] در مرتبه نخست [[ایمان]] قرار دارد، و که اگر کسی [[امام]] را نشناسد، طعم ایمان را نخواهد چشید. حضرت می‌فرماید:
پایین‌ترین مرتبه ایمان آن است که خدای متعال خود را به بنده‌اش بشناساند و [[بنده]] به طاعتش [[اقرار]] کند، پیامبرش را به او بشناساند و او به [[پیروی از پیامبر]] اقرار کند، و امام و حجتش بر روی [[زمین]] و شاهدش بر [[خلق]] را به او معرفی کند و او به اطاعتش اقرار نماید... و کم‌ترین چیزی که بنده با آن [[گمراه]] می‌شود، این است که [[حجت]] خدای تعالی و [[گواه]] او بر بندگانش را که خداوند به اطاعت او امر، و [[ولایت]] او را فرض کرده، نشناسد<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>.
امام علی{{ع}} در قسمت نخست این [[روایت]]، پایین‌ترین درجه ایمان را به سه امر مشروط کرده است: نخست اقرار به [[طاعت]] خداوند؛ دوم اقرار به [[طاعت پیامبر]]؛ سوم اقرار به [[طاعت امام]] و [[حجت خدا]] بر خلق. در قسمت اخیر روایت، فقط عدم [[شناخت حجت خدا]] را برای [[گمراه]] بودن کافی دانسته است، و این، بدان جهت است که [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] وقتی تحقق می‌یابد که با [[اقرار]] به [[اطاعت امام]] همراه باشد؛ زیرا چنان‌که گفتیم، [[اطاعت از امام]]، در [[حقیقت]]، [[اطاعت از خدا]] و رسول است. بنابراین، کسی که [[امام]] را نشناسد، به [[اطاعت]] او اقرار ندارد. در نتیجه، به اطاعت خدا و رسول نیز اقرار نخواهد داشت و از [[گمراهان]] به شمار خواهد آمد. حضرت در [[حدیثی]] دیگر تصریح دارد که امام، راه [[شناخت خدا]] است. وی در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> می‌فرماید:
{{متن حدیث|نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِينَ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>؛ «[[اعراف]] ما هستیم که [[خداوند]] فقط با [[شناخت]] ما شناخته می‌شود».
بنابراین، کسی که در [[امام‌شناسی]] مشکل داشته باشد، در [[خداشناسی]] و نبی‌شناسی نیز چنین خواهد بود. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید:
همانا کسی [[خدا]] را می‌شناسد و عبادتش می‌کند که او و امامش را شناخته باشد، و کسی که [[خدای تعالی]] و امامش را نمی‌شناسد، به طور قطع، غیرخدا را می‌شناسد و [[عبادت]] می‌کند. به خدا [[سوگند]]، [[گمراهی]] همین است<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>.
پس، میان [[معرفت خدا]] و [[معرفت امام]]، ارتباط محکمی وجود دارد. از این رو، کسی که خدا را نشناسد، گمراه است. این امر در مورد [[شناخت امام]] نیز وجود دارد؛ یعنی کسی که امام را نشناسد گمراه است. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید:
{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مَاتَ مَيْتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۳۲۷.</ref>؛ «کسی که بی‌امام بمیرد، همچون [[مرگ جاهلیت]] مرده است».
در کنزالعمال از [[پیامبر]] نیز همین مضمون نقل شده است:
کسی که بدون امام بمیرد، همچون [[مرده]] [[جاهلی]] مرده است، و کسی که دست از اطاعت امام بکشد، [[روز قیامت]] بی‌حجت خواهد بود<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۶، ص۶۵.</ref>.
بنابراین، عمل بدون [[امام]] هم فایده‌ای برای [[انسان]] نخواهد داشت و او را از [[عذاب]] رها نخواهد کرد. [[امام علی]]{{ع}} یکی از شرط‌های داخل شدن به [[بهشت]] را [[شناخت امامان]] می‌داند:
وارد بهشت نمی‌شود جز کسی که آنان را بشناسد، و آنان او را بشناسند، و داخل [[آتش]] نمی‌شود جز کسی که آنان را [[انکار]] کند و آنان او را انکار کنند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۲.</ref>.
پس، همان طور که [[پیروی از امام]] [[وظیفه]] هر [[مسلمان]] است، [[اقرار]] و [[التزام]] به او نیز از [[وظایف]] مهم وی به شمار می‌آید، و بدون التزام به [[ولایت]] و [[امامت]] امام [[منصوب]] از ناحیه [[خداوند]]، طعم [[ایمان]] را نخواهد چشید.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[امامت و خلافت (مقاله)| مقاله «امامت و خلافت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۱۵۳.</ref>.


==منابع==
==منابع==
خط ۳۸: خط ۱۲۴:
# [[پرونده:137963.jpg|22px]] [[محمد سبحانی نیا|سبحانی نیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|'''مهدویت و آرامش روان''']]
# [[پرونده:137963.jpg|22px]] [[محمد سبحانی نیا|سبحانی نیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|'''مهدویت و آرامش روان''']]
# [[پرونده:11830.jpg|22px]] [[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (مقاله)|'''انتظار پویا''']]
# [[پرونده:11830.jpg|22px]] [[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (مقاله)|'''انتظار پویا''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:Adab-7.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۷ (کتاب)|'''ادب فنای مقربان ج۷''']]
# [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']]
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[امامت و خلافت (مقاله)| مقاله «امامت و خلافت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۵٬۳۲۶

ویرایش