پرش به محتوا

تأویل قرآن در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۵: خط ۱۵:
[[طبری]] نیز می‌گوید که اصل [[تأویل]] و تأوّل از {{عربی|" آلَ‌ الشیءُ إلی کذا‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} به معنای «صار إلیه» است<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref>.
[[طبری]] نیز می‌گوید که اصل [[تأویل]] و تأوّل از {{عربی|" آلَ‌ الشیءُ إلی کذا‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} به معنای «صار إلیه» است<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref>.


[[طبرسی]] می‌گوید: اصل [[تأویل]] [[مرجع]] و مصیر است و [[عرب]] وقتی به انتهای شئ می‌رسد می‌گوید: {{عربی|"تأوّل‌الشی‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۰؛ قانون تفسیر، ص‌۳۳</ref>. کاربردهای فعلی این واژه نیز این معنا را [[تأیید]] می‌کنند. [[عرب]] هنگامی که شیر، سفت می‌شود و می‌بندد می‌گوید: «[[آل]] اللبن»؛ یعنی صار‌ إلی آخر أمره<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۹</ref>؛ همچنین «آل‌ الشراب» وقتی گفته می‌شود که شراب به غلظت مطلوب خود رسیده باشد، به طوری که بالاترین [[درجه]] سُکر را داشته باشد<ref>تهذیب اللغه، ج‌۱۵، ص‌۴۴۰</ref>؛ نیز وقتی جسمِ شخصی به نهایت [[ضعف]] می‌رسد و نحیف می‌گردد گفته می‌شود: «آل‌ جِسمُ‌الرجل»<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>. ایاله به معنای [[سیاست]] کردن نیز از همین باب است<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>، زیرا در [[سیاست]] کردن، هدفِ نهایی و مطلوبی در نظر گرفته می‌شود که فرد را با [[تربیت]] و [[اصلاح]] به آن سمت سوق می‌دهند<ref>مفردات، ص‌۹۹، «اول»</ref>. وقتی گفته می‌شود: «[[آل]] الرّجلُ رعیتَه»، یعنی به نیکویی [[رعیت]] خود را [[سیاست]] و‌ [[اصلاح]] کرد<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰؛ الصحاح، ج‌۴، ص‌۱۶۲۸، «اول».</ref>
[[طبرسی]] می‌گوید: اصل [[تأویل]] [[مرجع]] و مصیر است و [[عرب]] وقتی به انتهای شئ می‌رسد می‌گوید: {{عربی|"تأوّل‌الشی‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۰؛ قانون تفسیر، ص‌۳۳.</ref>. کاربردهای فعلی این واژه نیز این معنا را [[تأیید]] می‌کنند. [[عرب]] هنگامی که شیر، سفت می‌شود و می‌بندد می‌گوید: «[[آل]] اللبن»؛ یعنی صار‌ إلی آخر أمره<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۹.</ref>؛ همچنین «آل‌ الشراب» وقتی گفته می‌شود که شراب به غلظت مطلوب خود رسیده باشد، به طوری که بالاترین [[درجه]] سُکر را داشته باشد<ref>تهذیب اللغه، ج‌۱۵، ص‌۴۴۰.</ref>؛ نیز وقتی جسمِ شخصی به نهایت [[ضعف]] می‌رسد و نحیف می‌گردد گفته می‌شود: «آل‌ جِسمُ‌الرجل»<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰.</ref>. ایاله به معنای [[سیاست]] کردن نیز از همین باب است<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰.</ref>، زیرا در [[سیاست]] کردن، هدفِ نهایی و مطلوبی در نظر گرفته می‌شود که فرد را با [[تربیت]] و [[اصلاح]] به آن سمت سوق می‌دهند<ref>مفردات، ص‌۹۹، «اول».</ref>. وقتی گفته می‌شود: «[[آل]] الرّجلُ رعیتَه»، یعنی به نیکویی [[رعیت]] خود را [[سیاست]] و‌ [[اصلاح]] کرد<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰؛ الصحاح، ج‌۴، ص‌۱۶۲۸، «اول».</ref>


با این حال، مطابق [[نقل]] [[فیروز آبادی]]، همه لغت‌شناسان در اینکه [[تأویل]] از «اَوْل» به معنای «انتها و فرجام» مشتق شده باشد [[اتفاق نظر]] ندارند؛ برخی می‌گویند: از «اوّل» اشتقاق یافته که در آن صورت [[تأویل]] [[کلام]] به معنای بازگرداندن سخن به اوّل آن "غرض گوینده" است و برخی گفته‌اند که از «مآل» مشتق شده که در این صورت به معنای عاقبت و [[مرجع]] است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹</ref>. خود وی در جمع بین این دو قول می‌گوید: این دو قول در عمل به هم نزدیک هستند و از این رو گفته‌اند که {{عربی|" اَوَّلُ غَرَضِ الْحَکیمِ آخِرُ فِعْلِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹.</ref>
با این حال، مطابق [[نقل]] [[فیروز آبادی]]، همه لغت‌شناسان در اینکه [[تأویل]] از «اَوْل» به معنای «انتها و فرجام» مشتق شده باشد [[اتفاق نظر]] ندارند؛ برخی می‌گویند: از «اوّل» اشتقاق یافته که در آن صورت [[تأویل]] [[کلام]] به معنای بازگرداندن سخن به اوّل آن "غرض گوینده" است و برخی گفته‌اند که از «مآل» مشتق شده که در این صورت به معنای عاقبت و [[مرجع]] است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹.</ref>. خود وی در جمع بین این دو قول می‌گوید: این دو قول در عمل به هم نزدیک هستند و از این رو گفته‌اند که {{عربی|" اَوَّلُ غَرَضِ الْحَکیمِ آخِرُ فِعْلِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹.</ref>


با توجه به سخن مشهور لغویان که [[تأویل]] را از «اَوْل» به معنای نهایت و غایت گرفته‌اند، این واژه در حالت وصفی، به معنای «منتها» و «غایت» و در حالت مصدری به معنای «بازگرداندن امری به غایت آن» است؛ اما باید توجه داشت که غایت هر چیزی با توجه به موارد کاربرد متفاوت است و در همه مواردِ کاربرد، نوعی حرکت و صیرورت به چشم می‌خورد؛ صیرورتی که نقطه آغاز و نقطه پایانی دارد<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱</ref>. این صیرورت را می‌توان به طور کلی دو قسم دانست: صیرورت در [[مقام علم]] و صیرورت در [[مقام]] واقع. به نظر می‌رسد که [[راغب اصفهانی]] در تنویع غایت در کاربرد [[تأویل]] به همین نکته نظر دارد که در تعریف [[تأویل]] می‌گوید: [[تأویل]] بازگرداندن چیزی به غایتی است که از آن قصد شده است؛ غایت از نظر [[علم]] باشد یا از نظر فعل<ref>{{عربی|"هو ردّ الشئ إلی الغایة المرادة منه علماً کان أو فعلا ‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفردات، ص۹۹، «اول»؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۹۲</ref>. با توجه به تفاوت این دو نوع غایت است که برخی معاصران گفته‌اند که [[تأویل]] دو معنا دارد: بازگشت به اصل و رسیدن به غایت، و در بیان وجه جامع بین این دو معنا گفته‌اند: [[تأویل]] عبارت است از حرکت شیء یا پدیده‌ای در جهتِ بازگشت به اصل و ریشه‌اش یا در جهت رسیدن به غایت و عاقبت آن<ref>معنای متن، ص‌۳۸۲.</ref>.
با توجه به سخن مشهور لغویان که [[تأویل]] را از «اَوْل» به معنای نهایت و غایت گرفته‌اند، این واژه در حالت وصفی، به معنای «منتها» و «غایت» و در حالت مصدری به معنای «بازگرداندن امری به غایت آن» است؛ اما باید توجه داشت که غایت هر چیزی با توجه به موارد کاربرد متفاوت است و در همه مواردِ کاربرد، نوعی حرکت و صیرورت به چشم می‌خورد؛ صیرورتی که نقطه آغاز و نقطه پایانی دارد<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref>. این صیرورت را می‌توان به طور کلی دو قسم دانست: صیرورت در [[مقام علم]] و صیرورت در [[مقام]] واقع. به نظر می‌رسد که [[راغب اصفهانی]] در تنویع غایت در کاربرد [[تأویل]] به همین نکته نظر دارد که در تعریف [[تأویل]] می‌گوید: [[تأویل]] بازگرداندن چیزی به غایتی است که از آن قصد شده است؛ غایت از نظر [[علم]] باشد یا از نظر فعل<ref>{{عربی|"هو ردّ الشئ إلی الغایة المرادة منه علماً کان أو فعلا ‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفردات، ص۹۹، «اول»؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۹۲.</ref>. با توجه به تفاوت این دو نوع غایت است که برخی معاصران گفته‌اند که [[تأویل]] دو معنا دارد: بازگشت به اصل و رسیدن به غایت، و در بیان وجه جامع بین این دو معنا گفته‌اند: [[تأویل]] عبارت است از حرکت شیء یا پدیده‌ای در جهتِ بازگشت به اصل و ریشه‌اش یا در جهت رسیدن به غایت و عاقبت آن<ref>معنای متن، ص‌۳۸۲.</ref>.


برای روشن‌تر شدن موضوع، به تبیین معنای کاربردی [[تأویل]] در مورد قول، عمل و [[رؤیا]]، با توجه به این دو نوع غایت [[علمی]] و فعلی می‌پردازیم. وقتی [[تأویل]] را نسبت به «قول» به کار می‌بریم، گاهی به مقصودِ گوینده از قول توجه داریم و گاه به مقصدِ خود قول. وقتی کسی درصدد [[فهم]] مقصود گوینده از [[کلام]] است، صیرورت در [[مقام علم]] است. در این صورت، نقطه آغاز برای مخاطب، [[سخن]] گوینده است و او از این نقطه به سمت عالَمِ [[ذهن]] و [[اراده]] گوینده حرکت می‌کند تا قصد او را از گفتارش دریابد. این کار، [[تأویل]] به معنای مصدری است و در این مسیر هر چیزی را که مورد قصد گوینده قرار گرفته یا در ضمن قصد او باشد، جزو [[تأویل]] به معنای وصفی است. درباره این کاربرد از [[تأویل]] است که برخی لغویان گفته‌اند: [[تأویل]]، معنا و [[تفسیر]] به یک معناست<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۶۴، «اول»</ref>؛ همچنین لغویانی چون فیروزآبادی و زبیدی که گفته‌اند: {{عربی|" اَوَّلَهُ تأویلا یعنی فَسَّرَه ‏‏‏‏‏‏"}}، به این کاربرد اشاره دارند<ref>القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۲۷۵؛ تاج العروس، ج‌۱۴، ص۳۲، «اول»</ref>؛ اما گاهی [[تأویل]] را به [[کلام]] نسبت می‌دهند؛ ولی [[سیر]] صیرورت با آنچه در بالا آمد متفاوت است. این بار خودِ [[کلام]] است که صیرورت دارد و در ظرفی زمانی تحقق می‌یابد. در این صورت، [[تأویل]] [[کلام]]، همان ظرف استقرار [[کلام]] است. [[اخبار]] مربوط به [[آینده]]، وعده‌ها و وعیدها، در صورتی که صادق باشند، دارای یک ظرف استقرار هستند که همان [[تأویل]] آنها به شمار می‌آید. قرآن‌ [[کریم]] نیز در مورد خبرها می‌گوید: {{متن قرآن|لِّكُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ }} <ref> هر خبر را قرارگاهی است و زودا که بدانید؛ سوره انعام، آیه ۶۷.</ref>.
برای روشن‌تر شدن موضوع، به تبیین معنای کاربردی [[تأویل]] در مورد قول، عمل و [[رؤیا]]، با توجه به این دو نوع غایت [[علمی]] و فعلی می‌پردازیم. وقتی [[تأویل]] را نسبت به «قول» به کار می‌بریم، گاهی به مقصودِ گوینده از قول توجه داریم و گاه به مقصدِ خود قول. وقتی کسی درصدد [[فهم]] مقصود گوینده از [[کلام]] است، صیرورت در [[مقام علم]] است. در این صورت، نقطه آغاز برای مخاطب، [[سخن]] گوینده است و او از این نقطه به سمت عالَمِ [[ذهن]] و [[اراده]] گوینده حرکت می‌کند تا قصد او را از گفتارش دریابد. این کار، [[تأویل]] به معنای مصدری است و در این مسیر هر چیزی را که مورد قصد گوینده قرار گرفته یا در ضمن قصد او باشد، جزو [[تأویل]] به معنای وصفی است. درباره این کاربرد از [[تأویل]] است که برخی لغویان گفته‌اند: [[تأویل]]، معنا و [[تفسیر]] به یک معناست<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۶۴، «اول».</ref>؛ همچنین لغویانی چون فیروزآبادی و زبیدی که گفته‌اند: {{عربی|" اَوَّلَهُ تأویلا یعنی فَسَّرَه ‏‏‏‏‏‏"}}، به این کاربرد اشاره دارند<ref>القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۲۷۵؛ تاج العروس، ج‌۱۴، ص۳۲، «اول».</ref>؛ اما گاهی [[تأویل]] را به [[کلام]] نسبت می‌دهند؛ ولی [[سیر]] صیرورت با آنچه در بالا آمد متفاوت است. این بار خودِ [[کلام]] است که صیرورت دارد و در ظرفی زمانی تحقق می‌یابد. در این صورت، [[تأویل]] [[کلام]]، همان ظرف استقرار [[کلام]] است. [[اخبار]] مربوط به [[آینده]]، وعده‌ها و وعیدها، در صورتی که صادق باشند، دارای یک ظرف استقرار هستند که همان [[تأویل]] آنها به شمار می‌آید. قرآن‌ [[کریم]] نیز در مورد خبرها می‌گوید: {{متن قرآن|لِّكُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ }} <ref> هر خبر را قرارگاهی است و زودا که بدانید؛ سوره انعام، آیه ۶۷.</ref>.


تحلیل بالا در مورد کاربرد [[تأویل]] نسبت به [[رؤیا]] و فعل نیز صادق است؛ گاهی می‌گوییم: شخصی [[تأویل]] [[رؤیا]] می‌داند. در اینجا شخص مُؤَوِّل (مُعَبِّر) از یک [[رؤیا]] ـ که طبق فرض رؤیایی نمادین است ـ آغاز می‌کند و به سمت مبدأ این [[رؤیا]]، که [[عالم غیب]] است، حرکت می‌کند و [[حقیقت]] این [[رؤیا]] را در ظرف [[حقیقی]] آن [[مشاهده]] می‌کند. این عمل مُعَبِّر، [[تأویل]] [[رؤیا]] (به معنای مصدری) است که در آن غایتِ [[علمی]] مورد نظر است؛ امّا گاهی [[تأویل]] نسبت به [[رؤیا]] به کار می‌رود و دیگر معبِّر و [[علم]] به [[حقیقت]] ماورایی [[رؤیا]] را منظور نمی‌کنیم، بلکه خود [[رؤیا]] در مسیر زمان صیرورت می‌یابد تا به ظرف استقرار خود برسد. در این صورت، به آنچه تحقق یافته، تأویلِ [[رؤیا]] (به معنای وصفی) گفته می‌شود.
تحلیل بالا در مورد کاربرد [[تأویل]] نسبت به [[رؤیا]] و فعل نیز صادق است؛ گاهی می‌گوییم: شخصی [[تأویل]] [[رؤیا]] می‌داند. در اینجا شخص مُؤَوِّل (مُعَبِّر) از یک [[رؤیا]] ـ که طبق فرض رؤیایی نمادین است ـ آغاز می‌کند و به سمت مبدأ این [[رؤیا]]، که [[عالم غیب]] است، حرکت می‌کند و [[حقیقت]] این [[رؤیا]] را در ظرف [[حقیقی]] آن [[مشاهده]] می‌کند. این عمل مُعَبِّر، [[تأویل]] [[رؤیا]] (به معنای مصدری) است که در آن غایتِ [[علمی]] مورد نظر است؛ امّا گاهی [[تأویل]] نسبت به [[رؤیا]] به کار می‌رود و دیگر معبِّر و [[علم]] به [[حقیقت]] ماورایی [[رؤیا]] را منظور نمی‌کنیم، بلکه خود [[رؤیا]] در مسیر زمان صیرورت می‌یابد تا به ظرف استقرار خود برسد. در این صورت، به آنچه تحقق یافته، تأویلِ [[رؤیا]] (به معنای وصفی) گفته می‌شود.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش