خیبر: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
یهود [[تسلیم]] شدند و از پیامبر خواستند در برابر این [[تسلیم]]، [[خون]] آنها محفوظ باشد، [[پیامبر]]{{صل}} پذیرفت، [[غنائم]] منقول به دست [[سپاه اسلام]] افتاد، و [[اراضی]] و باغهای آنجا را به دست [[یهود]] سپرد مشروط به اینکه نیمی از درآمد آن را به [[مسلمین]] بپردازند. | یهود [[تسلیم]] شدند و از پیامبر خواستند در برابر این [[تسلیم]]، [[خون]] آنها محفوظ باشد، [[پیامبر]]{{صل}} پذیرفت، [[غنائم]] منقول به دست [[سپاه اسلام]] افتاد، و [[اراضی]] و باغهای آنجا را به دست [[یهود]] سپرد مشروط به اینکه نیمی از درآمد آن را به [[مسلمین]] بپردازند. | ||
[[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[غنایم]] [[خیبر]] را تنها بر [[اهل]] [[حدیبیه]] تقسیم کرد، حتی کسانی که در حدیبیه بودند و موفق به شرکت در غزوۀ خیبر نشدند سهمی برای آنها قرار داد، البته این موضوع یک مصداق بیشتر نداشت و آن «[[جابر بن عبدالله]]» بود.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۴۳.</ref> | [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[غنایم]] [[خیبر]] را تنها بر [[اهل]] [[حدیبیه]] تقسیم کرد، حتی کسانی که در حدیبیه بودند و موفق به شرکت در غزوۀ خیبر نشدند سهمی برای آنها قرار داد، البته این موضوع یک مصداق بیشتر نداشت و آن «[[جابر بن عبدالله]]» بود.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۴۳.</ref> | ||
==خیبر== | |||
خیبر منطقهای است در شمال [[مدینه]] که در مسیر [[شام]] به مدینه، یا در حدود آن، قرار داشته است. فاصله آن تا مدینه در منابع جغرافیایی و غیر آن به گونههای مختلف یاد شده است. مستوفی در نزهه القلوب گوید: «در حوالی [[شهر مدینه]] دیههای معتبری بوده است، بل قصبات مشتهره، که اکثر آنها خراب است، منها خیبر که بر ۲۷ فرسنگی است»<ref>مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، ص۱۵.</ref>. در برخی کتابها از طبقات [[ابن سعد]] نقل شده که این فاصله ۳۲ فرسخ است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. همچنین اقوال دیگری نیز وجود دارد<ref>استاد شهیدی مینویسد: «امروز این دهستان در ۱۲۰ کیلومتری مدینه واقع شده است». این فاصله، در کتاب وقعه خیبر حدود ۱۶۰ کیلومتر یاد شده است.</ref>، و شاید [[اختلافها]] بدین جهت باشد که در زمانهای مختلف، راههای گوناگونی از مدینه به خیبر وجود داشته است. | |||
برخی از منابع، خیبر را روستا معرفی کردهاند؛ اما از این که گفته شده ده هزار و بلکه به قولی بیست هزار<ref>احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی)، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ حلبی، علی بن برهان الدین، السیره الحلبیه، ج۳، ص۳۵.</ref> [[جنگجو]] داشته، برمیآید که منطقهای وسیع بوده است. مستوفی گوید: «خیبر [[دیه]] سخت بزرگ بوده و هفت حصار هم در میان داشته و در [[قرب]] آن قریههای بسیار و خانههای بیشمار بوده است»<ref>نزهه القلوب، ص۱۵.</ref>. همچنین از بکری نقل شده که در [[زمان عثمان]] خیبر به صورت [[شهر]] درآمد<ref>{{عربی|وكان عثمان مصرها}}.</ref>. | |||
در وجه [[تسمیه]] آن منطقه به «خیبر» نیز آوردهاند که اولین کسی که در آن [[سرزمین]] استقرار یافت، خیبر بن کانیه (یا قانیه) بن مهلائیل بوده است. [[ابن درید]] گوید: «خیبر به معنای سرزمین نرم و خوش خاک است»<ref>ابن درید، جمهره اللغه، ج۳، ص۳۵۶.</ref>. و این نام، [[گواه]] حاصل خیز بودن آن منطقه است. برخی دیگر از فرهنگنویسان نیز گفتهاند: خیبر واژهای [[عبری]] و به معنای «[[حصن]]» و «قلعه» در [[زبان عربی]] است و آنجا را چون [[شهر]] و [[دیه]] قلعهها بوده، خیبر نامیدهاند<ref>مقدسی در احسن التقاسیم، ص۸۳، گوید: «در سال ۳۷۵ خیبر پادگان نظامی بود».</ref>. | |||
مؤلف مراصد الاطلاع گوید: «در خیبر هفت قلعه بود و در اطراف آن مزارع و نخلستان؛ و خیبر به زبان [[یهود]] همان [[حصن]] است»<ref>حموی، یاقوت، مراصدالاطلاع، ج۱، ص۴۹۴.</ref>. [[یعقوبی]] مینویسد: «در آغاز [[سال هفتم هجری]]، [[جنگ خیبر]] واقع، و قلعههای آنکه شش تا بود فتح شد»<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶.</ref>. بنابراین، شمار قلعههای خیبر را شش یا هفت دانستهاند، ولی هنگامی که نام این قلعهها یاد میشود، شمار آنها بیش از هفت است. شاید دلیل این تفاوت آن باشد که در این «شهر قلعهها»، افزون بر آن شش یا هفت قلعه بزرگ اصلی، قلاع فرعی متعدد دیگری نیز وجود داشته، و یا همانها به نامهای مختلف نامیده شدهاند. | |||
در هر حال، خیبر از کانونهای خطر برای [[اسلام]] و [[مسلمین]] به شمار میآمد و [[توطئه]] آنان برای [[حمله]] به [[مدینه]] و [[مسلمانان]] بسیار محتمل بود. [[طبری]] و دیگران مینویسند: به [[پیامبر]] گزارش دادند که گروهی از اهالی [[فدک]] قصد دارند یهود خیبر را در [[جنگ]] با مسلمانان [[یاری]] دهند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۶۴۲؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶۴ و ۷۳.</ref>. [[رسول الله]]{{صل}} نیز پیشدستی کرده، در [[محرم]] یا جمادیالاول سال هفتم<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۶.</ref>، با ۱۴۰۰ نفر به سوی خیبر رهسپار شد. [[یهودیان]] غافلگیر شدند و به قلعهها که روی تپهها بنا شده بود، [[پناه]] بردند و به [[نبرد]] پرداختند. مسلمانان قلعهها را یکی پس از دیگری فتح کردند و فقط محکمترین آنها [[مقاومت]] کرد، و به دلیل سکونت مرحب بن حارث در آن، به قلعه مرحب مشهور بود. این قلعه نیز به دست توانای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فتح شد. | |||
سرانجام بقیه یهودیان [[تسلیم]] شدند و مقرر گردید هر ساله نیمی از حاصل خیبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} دهند و تا زمانی که به آنان [[اجازه]] داده شود، در خیبر بمانند، و در غیر این صورت، از آنجا کوچ کنند. پس از مدتی، چون به برخی از کارهای خلاف، مانند [[زنا]]، [[آلوده]] شدند، در سال سیام [[هجری]] [[خلیفه دوم]] با خرید سهمشان، آنان را از آن منطقه [[اخراج]] کرد<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۱۲؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ج۱، ص۱۷۶؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. | |||
در [[غزوه خیبر]] چند برگ زرین به کتاب [[فضایل علی بن ابیطالب]]{{ع}} افزوده شد: | |||
۱. علی{{ع}} در آن روزها به چشم دردی شدید [[مبتلا]] شد که نیروی حرکت را از ایشان گرفت. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: علی را بیاورید. یکی از [[یاران پیامبر]] رفت و دست مولا را گرفت و نزد [[پیامبر]] آورد. [[رسول الله]] سر علی را بر زانوی خود نهاد و آب دهان [[مبارک]] را بر چشمهای آن حضرت گذاشت و چشمان علی [[شفا]] یافت. [[حسان بن ثابت]] در این باره گوید: | |||
{{عربی|وَ كَانَ عَلِيٌّ أَرْمَدَ الْعَيْنِ يَبْتَغِي دَوَاءً فَلَمَّا لَمْ يُحِسَّ مُدَاوِياً | |||
شَفَاهُ رَسُولُ اللَّهِ مِنْهُ بِتَفْلِهِ فَبُورِكَ مَرْقِيّاً وَ بُورِكَ رَاقِياً}}<ref>ابن صباغ، الفصول المهمه، ص۳۷؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج۳، ص۳۵۱.</ref> | |||
۲. [[مسلمانان]] قلعههای خیبر را یکی پس از دیگری فتح کردند و فقط قلعه مرحب که نام دیگر آن «[[قلعه]] [[القموص]]» بود [[مقاومت]] کرد. هر [[روز]] یکی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] را به دست میگرفت و به طرف آن قلعه میرفت و فتح ناکرده بازمیگشت. روزی رسول خدا{{صل}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|لادفعن الراية غدا إن شاء الله إلى رجل كرار غير فرار يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله لا ينصرف حتى فتح الله على يده، فدفعها إلى علي{{ع}} فقتل مرحبا... و دخل الحصن ودخل المسلمون}}<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶.</ref>؛ «فردا پرچم را، به خواست [[خدا]]، به مردی میدهم که [[اهل]] [[فرار از جنگ]] نیست. خدا و [[رسول]] را [[دوست]] دارد و خدا و رسول هم وی را دوست دارند. از میدان برنخواهد گشت مگر با فتح و [[پیروزی]]... و فردایش [[پرچم]] را به علی{{ع}} سپرد و آن حضرت با کشتن مرحب که از جنگجویان معروف و [[مقتدر]] آن دوران بود، قلعه مرحب را فتح [کرد] و خود داخل قلعه شد و سپس [[مسلمانان]] هم داخل شدند». | |||
[[حدیث]] یادشده با دلالت بر این که علی{{ع}} [[محبوب]] همیشگی<ref>از صیغه مضارع «یحبه» دوام و همیشگی استفاده میشود.</ref> [[خدا]] و [[رسول]] او است، از افتخارات بزرگ آن حضرت به شمار میرود که در [[تاریخ]] ثبت شده است<ref>این حدیث شریف را میتوان از احادیث متواتر شمرد؛ زیرا گروهی از اصحاب رسول خدا{{صل}} آن را نقل کردهاند و در کتابهای حدیثی معتبر اهل سنت و شیعه به طرق مختلف روایت شده است. شیخ عبدالحق دهلوی گفته است: «انه متفق علیه». (همو، مشکاه المصابیح، ص۵۶۳) نیز ر.ک: وشنوی، قوام الدین، حیاهالنبی و سیرته، ج۲، ص۳۲۲؛ بحرانی، سید هاشم، غایه المرام، ص۴۶۴.</ref>. | |||
۳. علی{{ع}} در این [[نبرد]] بسیار سنگین، پس از کشتن مرحب، در سنگی یا آهنین قلعه را که چهار ذراع در دو ذراع در یک ذراع بود، از جا کند و پشت سر خود انداخت. روشن است این کار از عهده یک [[انسان]] معمولی ساخته نیست. از این رو، آن [[بزرگوار]] میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جِسْمِانِيَّةٍ وَ لَا بِحَرَكَةٍ غِذَائِيَّةٍ وَ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكُوتِيَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ بَارِئِهَا مُضِيئَةٍ}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۳۱۸؛ ج۶، ص۵۸۱، ۵۷۸؛ ج۲۱، ص۴۰۷، ۲۶؛ نمازی، علی، مستدرک سفینة البحار، ج۳، ص۱۹۴.</ref>؛ «[[سوگند]] به خدا به [[قوه]] جسمی و [[حر]] و حرکت غذایی، در [[قلعه خیبر]] را برنکندم؛ بلکه [در انجام این کار] به قوت [[ملکوتی]] و نفسی که به [[نور]] [[رب]] خود [[نورانی]] است، [[تأیید]] شدم». | |||
در [[امالی شیخ صدوق]] آمده است: | |||
{{متن حدیث|قَالَ ابْنُ عَمْرٍو مَا عَجِبْنَا مِنْ فَتْحِ اللَّهِ خَيْبَرَ عَلَى يَدَيْ عَلِيٍّ وَ لَكِنَّا عَجِبْنَا مِنْ قَلْعِهِ الْبَابَ وَ رَمْيِهِ خَلْفَهُ أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً وَ لَقَدْ تَكَلَّفَ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَمَا أَطَاقُوهُ فَأُخْبِرَ النَّبِيُّ{{صل}} بِذَلِكَ فَقَالَ: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ أَعَانَهُ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ مَلَكاً}}<ref>غایه المرام، ص۴۷۰.</ref>؛ «[[ابن عمر]] گوید: ما از اینکه [[خدای متعال]] خیبر را به دست علی{{ع}} فتح کرد، شگفتزده نشدیم؛ اما از این متعجب شدیم که در خیبر را کند و به حدود بیست متری پشت سر خود افکند، با اینکه چهل نفر هم با [[زحمت]] میتوانستند آن در را حرکت دهند. وقتی که این خبر به [[پیامبر]] رسید، فرمود: [[سوگند]] به خدایی که جانم به دست او است، چهل [[فرشته]] علی{{ع}} را در این کار کمک کردند. | |||
[[ابن ابی الحدید معتزلی]] نیز در سروده معروف خود به آن حضرت عرض میکند: | |||
{{عربی|يا قَالِعَ البَابِ الَّتِي عَنْ هَزِّهَا عَجَزَتْ أَكُفٌّ أَرْبَعُونَ و أَرْبَعٌ}}<ref>ابن ابی الحدید، القصائد السبع العلویات، قصیده عینیه.</ref>؛ | |||
«ای کسی که در [[قلعه خیبر]] را از جا کندی، در حالی که ۴۴ نفر (شاید مقصود گروهی کثیر باشد) از حرکت دادن آن [[ناتوان]] بودند». | |||
۴. از آنجا که بدون فتح قلعه مرحب، خیبر فتح نشده بود، باید [[فتح خیبر]] را از [[برکات]] وجود علی{{ع}} دانست و از اینرو است که در [[روایات]] آمده: {{متن حدیث|فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ خَيْبَرَ}}، و حتی در برخی روایات آمده است: {{متن حدیث|فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ خَيْبَرَ وَ فَدَكَ}}<ref>شوشتری، نورالله، احقاق الحق، ج۵، ص۴۰۳.</ref>؛ زیرا [[تسلیم شدن]] اهالی [[فدک]] به [[برکت]] فتح خیبر بود. | |||
۵. پنجمین افتخاری که به نام [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[جنگ خیبر]] باقی است، چشمه منسوب به ایشان است که در دامنه تپهای که قلعه مرحب بر آن قرار داشته، جریان دارد، و انتساب این چشمه به [[امام علی]]{{ع}} از نظر [[تاریخی]] مسلم است<ref>نجفی، سید محمد باقر، مدینهشناسی، ص۴۵۴.</ref>، و در میان اهالی خیبر، در [[زمان]] ما نیز به نام «عین علی» منزلتی خاص دارد و ایشان آن را یادگاری گرامی از عصر [[رسول خدا]]{{صل}} میدانند. نامگذاری آن به «عین علی» گویای آن است که این چشمه، سهم علی{{ع}} از [[غنایم]] فتح خیبر میباشد.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۳۵۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۹: | خط ۱۰۱: | ||
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']] | # [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']] | ||
# [[پرونده:1100842.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|'''قصههای قرآن''']] | # [[پرونده:1100842.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|'''قصههای قرآن''']] | ||
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||