فساد اداری: تفاوت میان نسخهها
←پیامدهای فساد اداری
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
{{اصلی|مبارزه با فساد اداری}} | {{اصلی|مبارزه با فساد اداری}} | ||
==پیامدهای فساد اداری== | ==آثار و پیامدها== | ||
پیامدهای فساد اداری با توجه به گستره آسیبرسانی آن میتواند در دو دسته جمعی و فردی جای گیرد. در ذیل ابتدا چهار مورد از پیامدهای عمومی و سپس دو مورد از پیامدهای فردی [[فساد]]، بیان خواهد شد: | |||
===پیامدهای عمومی=== | |||
====[[تضعیف نظام سیاسی]]==== | |||
فساد اداری با سلب [[اعتماد]] [[مردم]] [[مشروعیت سیاسی]] حکومتها را به مخاطره میاندازد <ref>آژانس توسعه بین الملل آمریکا، ۲۰۰۰. (USAID).</ref>؛ زیرا [[نظام اداری]] هر [[کشور]]، ابزار اجرای سیاستها و برنامههای [[حکومت]] به شمار میرود و بروز فساد گسترده در آن، علاوه بر جلوگیری از تحقق اهداف مورد نظر، نگرش مردم را نسبت به حکومت منفی میکند و در نهایت میتواند به بیاعتباری آن در میان عموم منجر شود. اعتصابها و شورشهای داخلی و بعضاً نیز [[فروپاشی]] نظام سیاسی هر کشور از نتایج طبیعی چنین وضعی خواهد بود. [[اهلاک]] و نابودی [[اقوام]] [[فاسد]] و [[ستمگر]] به دلیل [[رفتار]] منافی [[حق]] و [[عدالت]] آنها یکی از سنتهای حتمی [[الهی]] به شمار میرود: {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.</ref>. در [[آیات]] دیگری نیز به این [[سنت]] مهم اشاره شده است؛ از جمله در [[سوره هود]]، [[آیه]] ۱۰۲، [[سوره حج]]، آیات ۴۵ و ۴۸، [[سوره قصص]]، آیه ۵۹، [[سوره عنکبوت]]، آیه ۳۱، [[سوره انفال]]، آیه ۵۴ و.... | |||
[[روایات اسلامی]] نیز بر این [[حقیقت]] مهم صحه میگذارند: «هر کس که در [[حکومت]] خویش [[ستم]] پیشه کند و دشمنانش زیاد گردند، [[خداوند]]، اساس و پایههای ملکش را ویران خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ جَارَ فِي سُلْطَانِهِ وَ أَكْثَرَ عُدْوَانَهُ هَدَمَ اللَّهُ بُنْيَانَهُ وَ هَدَّ أَرْكَانَهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴۷.</ref>؛ «هر کس که ستم روا دارد، ظلمش او را نابود خواهد نمود»<ref>{{متن حدیث|مَنْ جَارَ أَهْلَكَهُ جَوْرُهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۸۲.</ref>؛ «دلهای [[مردمان]]، گنجینههای حاکمانشان است؛ پس هر آنچه از [[عدل]] یا [[ظلم]] در آنها به [[ودیعه]] بگذارند، همان را مییابند»<ref>{{متن حدیث|قُلُوبُ الرَّعِيَّةِ خَزَائِنُ رَاعِيهَا فَمَا أَوْدَعَهَا مِنْ عَدْلٍ أَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۰۵.</ref>. | |||
[[سیره معصومین]]{{عم}} در [[مبارزه با جور]] [[حکام]] نیز دلیلی دیگر بر این امر است. [[امام حسین]]{{ع}}، [[هدف]] [[قیام]] خود را علیه [[حکومت فاسد]] یزید اینگونه بیان میکنند: انگیزه من از قیام، [[شرارت]]، [[خوشگذرانی]]، [[فساد]] و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت، [[اصلاح امت]] جدم است. قصد من این است که به خوبیها و رواها [[فرمان]] دهم و از بدیها و نارواها باز دارم و به [[سیره]] جدم [[رسول خدا]]{{صل}} و پدرم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[رفتار]] کنم <ref>{{متن حدیث|أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي{{صل}} أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 176-177.</ref> | |||
==== تخریب سامانه [[اقتصادی]]==== | |||
[[برقراری عدالت]]، اصل اساسی و هدفی اولیه در [[تشکیل حکومت الهی]] به شمار میرود. برجستهترین مصداق [[عدالت]] هم در [[عدالت اقتصادی]] نمود مییابد. منظور از عدالت اقتصادی در [[اسلام]]، این است که همه کسانی که [[توانایی]] و [[عزم]] بهرهگیری از [[امکانات جامعه]] برای کار و [[تولید]] و هر نوع [[فعالیت اقتصادی]] دیگری دارند، بتوانند بدون هیچگونه جلوگیری غیرقانونی و یا تبعیضی در راستای اهداف خود اقدام کنند؛ زیرا [[قرآن کریم]] تصریح میکند که منابع و امکانات [[زمین]]، [[آفریده]] [[خداوند]] و برای استفاده همگان قرار داده شده است: {{متن قرآن|وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ}}<ref>«و زمین را برای آفریدگان پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۰.</ref>. کلمه «أنام» به معنای [[مردم]] است و بعضی آن را به انس و [[جن]] و برخی دیگر به معنای هر جنبندهای تعبیر کردهاند<ref>آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۷، ص۱۰۳.</ref>. | |||
در [[آیه]] ۲۹ [[سوره بقره]] نیز بر همین معنا میشود: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. | |||
علاوه بر این طبق، [[آموزههای قرآنی]]، [[انسانها]] به تناسب [[میزان]] تلاش و [[کوشش]] خود، میتوانند [[منافع]] بیشتری از امکانات [[الهی]] به دست آورند و اصولاً [[عدالت]] در [[اسلام]] هم به همین معناست؛ یعنی اعطای [[حق]] به هر صاحب حقی. [[خداوند متعال]] به این [[اختلاف]] در روزی انسانها اشاره کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ}}<ref>«و خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر در روزی، برتری داده است و برتری یافتگان روزیهای خود را به بردگان خویش باز نمیگردانند تا با همه در آن برابر گردند. آیا نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره نحل، آیه ۷۱.</ref>. | |||
خداوند در آیه دیگر میفرماید: {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref> | |||
از دیدگاه [[قرآن]]، منشأ این [[اختلاف]] به خود [[انسان]] برمیگردد: {{متن قرآن|وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى}}<ref>«و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.</ref>. | |||
در نهایت نیز [[دین اسلام]] از طریق وضع احکامی همچون [[زکات]]، [[خمس]]، [[مالیات]] و دستورهایی همچون [[انفاق]]، [[صدقه]] و... به [[ثروتمندان]] توصیه میکند که [[حقوق]] افرادی را بپردازد که [[توانایی]] [[فعالیت اقتصادی]] ندارند تا به این وسیله، ثروتهای همگانی به صورت انحصاری و تنها بین عده معدودی دست به دست نگردد. به این ترتیب، [[فقر]] و [[فاصله طبقاتی]] در [[جامعه]] و آسیبهای ناشی از آن کمتر میشود. [[خداوند متعال]] در همین رابطه میفرماید: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | |||
بنابراین، [[عدالت اقتصادی]] در [[اسلام]] به معنای [[برابری]] در دسترسی به امکانات و زیرساختهای [[اقتصادی]] و نیز [[عدالت توزیعی]] متناسب با نوع و [[میزان]] فعالیت اقتصادی و در نهایت رسیدگی به اقشار آسیبپذیر و پر نمودن شکافهای طبقاتی است. با توجه به جایگاه ویژه [[دولت]] در سامانه اقتصادی، [[فساد اداری]]، میتواند در روند هر یک از انواع این [[عدالت]] اختلال و مانع ایجاد کند. | |||
[[امام علی]]{{ع}} به نقش [[حکومت]] و [[نظام اداری]] [[فاسد]] در تخریب بنیادهای [[اقتصاد جامعه]] اینگونه اشاره میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «همانا ویرانی [[زمین]] به دلیل [[تنگدستی]] [[مردم]] است و تنگدستی مردم به دلیل [[غارت اموال]] به دست زمامدارانی است که به [[آینده]] حکومتشان [[اعتماد]] ندارند و از [[تاریخ]] گذشتگان [[عبرت]] نمیگیرند؛ همچنین فرمودهاند: {{متن حدیث|آفَةُ الْعُمْرَانِ جَوْرُ السُّلْطَانِ}}<ref>تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۸۰.</ref>؛ «آفت [[آبادانی]]، [[ستم]] [[حکمرانان]] است»؛ و در جای دیگر به ممانعتها و تبعیضهای [[اقتصادی]] دستگاه [[اداری]] اشاره میکنند و نسبت به آنها، هشدار میدهند: {{متن حدیث|وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ... وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.</ref>؛ «همانا شما دانستید که سزاوار نیست بر [[ناموس]] و [[جان]] و غنیمتها و [[احکام]] [[مسلمین]]، [[بخیل]] [[ولایت]] یابد و [[امامت]] مسلمین را عهدهدار شود تا در [[اموال]] آنها [[حریص]] گردد... و نه کسی که در [[تقسیم بیت المال]] [[عدالت]] ندارد؛ زیرا در اموال و [[ثروت]] آنان، [[حیف و میل]] میکند و گروهی را بر گروه دیگر، مقدم میدارد.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 176-179.</ref> | |||
==== [[انحراف اخلاق جمعی]]==== | |||
[[پژوهشگران]] اغلب، [[فرهنگ]] را مهمترین عامل بروز [[فساد]] میدانند<ref>رفیعپور، فرامرز، توسعه و تضاد، ص۲۶۴.</ref>. به نظر میرسد که فرهنگ و [[فساد اداری]] از رابطه متقابل و دوسویهای برخوردار است؛ به عبارت دیگر، همان طور که فرهنگ در ایجاد فساد اداری نقش اساسی دارد، تقاضای [[رفتار]] غیرقانونی همچون پرداخت [[رشوه]] از سوی کارکنان اداری نیز موجب [[آلوده]] شدن افراد [[جامعه]] و [[تضعیف]] و تخریب [[اخلاق]] و فرهنگ آن خواهد شد. [[ویژهخواری]] یکی دیگر از این [[مفاسد]] است که پیامدهای [[اخلاقی]] [[بدی]] در [[اجتماع]] دارد. [[امام علی]]{{ع}} در همین رابطه میفرماید: «[[انحصارطلبی]]، [[حسادت]] میآورد و [[حسادت]]، [[دشمنی]] و [[دشمنی]]، [[اختلاف]] و [[اختلاف]]، پراکندگی و پراکندگی، [[ضعف]] و ضعف، [[زبونی]] و زبونی، زوال [[دولت]] و از میان رفتن [[نعمت]]»<ref>{{متن حدیث|الاستئثار يوجب الحسد و الحسد يوجب البغضة و البغضة توجب الاختلاف و الاختلاف يوجب الفرقة و الفرقة توجب الضعف و الضعف يوجب الذل و الذل يوجب زوال الدولة و ذهاب النعمة}}؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۳۴.</ref>. | |||
آن حضرت همچنین در بیانی رسا به پیامد [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[حکومت فاسد]] بنیامیه در [[جامعه اسلامی]]، این گونه اشاره میکنند: «پس در آن هنگام که [[امویان]] بر شما [[تسلط]] یابند، [[باطل]] بر جای خود [[استوار]] شود و [[جهل و نادانی]] بر مرکبها سوار، و [[طاغوت]] [[زمان]] [[عظمت]] یافته، [[دعوت]] کنندگان به [[حق]] اندک، و بیمشتری خواهند شد. [[روزگار]] چونان درنده خطرناکی حملهور شده، باطل پس از مدتها [[سکوت]]، نعره میکشد؛ [[مردم]] در [[شکستن قوانین]] [[خدا]] دست در دست هم میگذارند و در جدا شدن از [[دین]] [[متحد]] میگردند و در دروغپردازی با هم [[دوست]] و در [[راستگویی]] [[دشمن]] یکدیگرند. چون چنین روزگاری میرسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و [[باران]] خنک کننده، گرمی و سوزش آورد؛ [[پست]] فطرتان همه جا را پر میکنند؛ [[نیکان]] و بزرگواران کمیاب میشوند؛ مردم آن روزگار چون [[گرگان]] و [[پادشاهان]] چون درندگان؛ [[تهیدستان]] طعمه آنان و [[مستمندان]] چونان [[مردگان]] خواهند بود؛ [[راستی]] از میانشان رخت بر میبندد و [[دروغ]] فراوان میشود با زبان، [[تظاهر]] به [[دوستی]] دارند اما در [[دل]] دشمن هستند؛ به [[گناه]] [[افتخار]] میکنند و از [[پاکدامنی]] به شگفت میآیند و [[اسلام]] را چون پوستینی واژگونه میپوشند<ref>{{متن حدیث|فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا [أَكَالًا] وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 179-180.</ref> | |||
==== زمینهسازی [[سلطه بیگانگان]]==== | |||
در موقعیتی که به دلیل [[فساد اداری]]، [[نظام سیاسی]] و شاکله [[اقتصادی]] [[جامعه]] [[تضعیف]]، و [[انحراف اخلاقی]] در عرصه [[اجتماعی]] ریشه دوانده است، احتمال طمعورزی و [[سوء استفاده]] [[بیگانگان]] و [[دشمنان]] در جهت [[سلطه]] بر [[ملت]]، دور از [[ذهن]] نخواهد بود؛ به عنوان نمونه، واقعیتهای [[تاریخی]] نشان میدهد که [[دولت]] [[انگلستان]] با استفاده از حربه فساد اداری، توانست [[حکومت]] عظیم [[عثمانی]] و برخی دیگر از [[کشورهای اسلامی]] را ناکارآمد کند و به زانو درآورد<ref>هنله، ۱۹۷۲، ص۲۳، ۴۶، ۲۴۳ (Henle).</ref>. [[نفوذ]] و سلطهای که آثار [[استعماری]] آن، تا کنون نیز پیامدهای جبرانناپذیری برای کشورهای منطقه به دنبال داشته است؛ این در حالی است که [[قرآن کریم]] از فراهمسازی زمینه [[تسلط]] دشمنان بر [[مؤمنان]] [[نهی]] میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} [[نگرانی]] خود را از [[شورش]] و [[هجوم]] امصار تحت تسلط [[حکومت اسلامی]] به دلیل [[فساد]] [[کارگزاران]] این ایالات و خطر جدی که [[مملکت اسلامی]] را [[تهدید]] میکرد، این گونه با [[مردم]] در میان میگذارند: «لکن از این اندوهناکم که بیخردان و [[تبهکاران]] این [[امت]]، [[حکومت]] را به دست آورند، آنگاه [[مال]] [[خدا]] را دست به دست بگردانند و [[بندگان]] او را به [[بردگی]] کشند با [[نیکوکاران]] در [[جنگ]]، و با [[فاسقان]] همراه باشند؛ زیرا از آنان کسی در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جاری شد و کسی که [[اسلام]] را نپذیرفت اما بناحق بخششهایی به او عطا گردید.... آیا نمیبینید که مرزهای شما را [[تصرف]] کردند و [[شهرها]] را گشودند و دستاوردهای شما را [[غارت]] کردند و در میان شهرهای شما [[آتش]] جنگ را بر افروختند<ref>{{متن حدیث|وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ... أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 180-181.</ref> | |||
===پیامدهای فردی=== | |||
==== [[کیفر]] [[قضایی]]==== | |||
از جمله مهمترین بازدارندهها و کنترل کنندههای رفتارهای غیرقانونی [[شهروندان]]، برخوردهای مناسب و بموقع [[دستگاه قضایی]] [[جامعه]] است. هر فردی که در سامانه [[اداری]]، تصمیم به عمل خلاف [[قانون]] بگیرد، میباید [[منتظر]] پیامد آن نیز باشد. برخی از این [[رفتارها]] در قالب [[تخلف]] اداری جای میگیرد که در همان سامانه اداری، تذکرات، جبران خسارات و تنبیهات متناسب در نظر گرفته خواهد شد. برخی دیگر از [[رفتار]] خلاف نیز به مراکز قضایی ارجاع داده میشود و در آنجا مورد بررسی و پیگیری قرار میگیرد. پیدایش [[سوء]] سابقه، پرداخت غرامت [[مالی]]، طردشدگی [[اجتماعی]]، [[حبس]] و حتی [[مجازات]] [[مرگ]] از جمله پیامدهای سنگین [[دادرسی]] قضایی است که میتواند دامنگیر [[مفسد]] اداری شود؛ به عنوان نمونه، میتوان به مجازات یک نیروی اطلاعاتی متخلف در دوران [[حکومت امام علی]]{{ع}} اشاره کرد که آن حضرت در این باره به [[حاکم اهواز]] چنین نوشتند: «هنگامی که نامهام را خواندی، [[ابن هرمه]] را از [[بازار]] برکنار کن و او را به خاطر ([[حقوق]]) [[مردم]] از کار، باز دار و سپس [[زندانی]] نما و خبر آن را [[اعلان]] عمومی کن و به کارگزارانت بنویس و نظرم را به آنان [[ابلاغ]] نما. درباره ابن هرمه، [[غفلت]] یا کوتاهی نکنی که نزد [[خداوند]]، هلاک شوی و من هم به بدترین شیوه برکنارت خواهم کرد که از این کار، تو را به [[خدا]] [[پناه]] میدهم. هنگامی که [[جمعه]] شد، او را از [[زندان]] بیرون آر و ۳۵ تازیانه بر او بزن و در بازارها بچرخان. اگر کسی از او [[شکایت]] کرد و [[شاهد]] آورد، او را به همراه شاهدش [[سوگند]] ده و از درآمد ابن هرمه،طلبی را که شاهد آورده است به او بپرداز. [[فرمان]] ده تا او را با [[خواری]] و [[زشتی]] و فریاد کشیدن بر سرش به زندان ببرند؛ با طنابی پاهایش را ببند و وقت [[نماز]] او را بیرون آور. اگر کسی برایش غذا، [[آشامیدنی]]، [[لباس]] و زیراندازی آورد، مانع مشو. مگذار کسی بر او وارد شود تا به او چارهای تلقین کند یا به [[آزادی]] امیدوارش سازد. اگر برایت روشن شد که کسی مطلبی را به او [[القا]] کرده است که به [[مسلمانی]] [[زبان]] میرساند، او را با تازیانه [[تأدیب]] نما و [[زندانی]] کن تا [[توبه]] نماید و دستور بده که شبها [[زندانیان]] را برای هواخوری به حیاط [[زندان]] بیاورند؛ جز [[ابن هرمه]] را، مگر اینکه [[ترس]] از تلف شدنش داشته باشی که او را نیز شبها همراه با زندانیان به حیاط زندان بیاور. اگر در او [[طاقت]] و توان دیدی، پس از سی [[روز]]، ۳۵ تازیانه دیگر، افزون بر ۳۵ تازیانه قبلی بر او بزن. برای من گزارش کارَت را در [[بازار]] بنویس و اینکه چه کسی را پس از آن [[خائن]] برگزیدی. [[حقوق]] ابن هرمه خائن را هم قطع کن»<ref>{{متن حدیث|إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِيهِ غَفْلَةٌ وَ لَا تَفْرِيطٌ فَتَهْلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَعْزِلُكَ أَخْبَثَ عُزْلَةٍ وَ أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ فَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ مِنْ مَكْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَيْهِ وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحاً مَنْبُوحاً وَ احْزِمْ رِجْلَيْهِ بِحِزَامٍ وَ أَخْرِجْهُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْ يَأْتِيهِ بِمَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ أَوْ مَفْرَشٍ وَ لَا تَدَعْ أَحَداً يَدْخُلُ إِلَيْهِ مِمَّنْ يُلَقِّنُهُ اللَّدَدَ وَ يُرَجِّيهِ الْخُلُوصَ فَإِنْ صَحَّ عِنْدَكَ أَنَّ أَحَداً لَقَّنَهُ مَا يَضُرُّ بِهِ مُسْلِماً فَاضْرِبْهُ بِالدِّرَّةِ فَاحْبِسْهُ حَتَّى يَتُوبَ وَ مُرْ بِإِخْرَاجِ أَهْلِ السِّجْنِ فِي اللَّيْلِ إِلَى صَحْنِ السِّجْنِ لِيَتَفَرَّجُوا غَيْرَ ابْنِ هَرْمَةَ إِلَّا أَنْ تَخَافَ مَوْتَهُ فَتُخْرِجَهُ مَعَ أَهْلِ السِّجْنِ إِلَى الصَّحْنِ فَإِنْ رَأَيْتَ بِهِ طَاقَةً أَوِ اسْتِطَاعَةً فَاضْرِبْهُ بَعْدَ ثَلَاثِينَ يَوْماً خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً بَعْدَ الْخَمْسَةِ وَ الثَّلَاثِينَ الْأُولَى وَ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا فَعَلْتَ فِي السُّوقِ وَ مَنِ اخْتَرْتَ بَعْدَ الْخَائِنِ وَ اقْطَعْ عَنِ الْخَائِنِ رِزْقَهُ}}؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵۳۲.</ref>. | |||
نمونههای دیگری از انواع [[مجازات]] [[قضایی]] در نامههای ۲۶، ۴۳،۷۱، ۵۳ [[نهج البلاغه]] و نیز در کتاب [[دعائم الاسلام]]، ج۱، ص۳۹۶ و کتاب [[بحارالانوار]]، ج۴۱، ص۱۱۹، قابل ملاحظه است.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 181-183.</ref> | |||
==== [[عقوبت اخروی]]==== | |||
در [[جامعه]] و [[دولت اسلامی]]، [[فساد اداری]] به منزله گذار از [[اخلاق]]، [[تعدی]] از [[حدود شرعی]]، ضایع نمودن [[حق الناس]] و جلوگیری از تحقق [[حکومت عدل الهی]] است که [[خداوند متعال]] [[پیامبران]] خود را یکی پس از دیگری به منظور استقرار آن [[مبعوث]] نموده است، بنابراین، میتوان [[انتظار]] داشت که به دلیل حساسیت و ذو ابعاد بودن این مسئله، پیامدهای [[اخروی]] آن نیز بسی گسترده و سنگین باشد. علی{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال فرمود: «ای [[رسول خدا]]{{صل}} پدر و مادرم به فدای شما، جایگاه پیشوای [[ستمگر]] متجاوزی که برای مردمش [[اصلاح]] نمیکند و [[دستور خداوند]] را در میان آنها به [[اجرا]] در نمیآورد، چیست؟<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ مَا مَنْزِلَةُ إِمَامٍ جَائِرٍ مُعْتَدٍ لَمْ يَصْلُحْ لِرَعِيَّتِهِ وَ لَمْ يَقُمْ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى}}</ref> حضرت پاسخ دادند: «او چهارمین از چهار تنی است که شدیدترین [[عذاب]] را در میان [[مردم]] در [[روز قیامت]] خواهند داشت: [[ابلیس]]، [[فرعون]]، [[قاتل]] نفس و چهارمین آنها [[حاکم ظالم]] است»<ref>{{متن حدیث|قَالَ هُوَ رَابِعُ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِبْلِيسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ قَاتِلِ النَّفْسِ وَ رَابِعُهُمْ سُلْطَانٌ جَائِرٌ}}، ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۸۷.</ref>؛ پرورده [[رسول]]{{صل}} نیز در [[نامه]] به یکی از [[فرمانداران]] خود، سنگینی [[محاسبه]] و [[عذاب اخروی]] ناشی از [[خیانت]] را در [[مسئولیت اداری]] چنین یادآور میشوند: «بعد از [[درود]] [[خداوند]]، درباره تو به من جریانی گزارش شده است که اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به [[خشم]] آوردهای؛ [[امامت]] را [[عصیان]] کردهای و [[امانت]] ([[فرمانداری]]) خود را به [[رسوایی]] کشیدهای به من خبر رسیده است که تو زمینهای آباد را ویران کردهای و آنچه توانستهای تصاحب نمودهای و از [[بیت المال]] که زیر دستت بوده است به خیانت خوردهای. فوراً حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سختتر است.<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ وَ السَّلَامُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۰.</ref>. | |||
قریب به چنین مضمونی را در نامههای ۲۶ و ۵۳ آن حضرت در [[نهج البلاغه]] میتوان ملاحظه کرد.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 183.</ref> | |||
===آثار سوء=== | |||
پیامد فساد اداری صرفاً جنبههای منفی دربر ندارد، بلکه در شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، [[فساد]] و پیامدهای آن میتواند هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فردی، کارساز باشد؛ اما اکثر [[محققان]] برای [[فساد]] پیامدهای منفی در نظر گرفتهاند و آن را برای [[رشد]] و [[توسعه]]، مخرب میدانند که برخی از این پیامدها عبارتند از: | پیامد فساد اداری صرفاً جنبههای منفی دربر ندارد، بلکه در شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، [[فساد]] و پیامدهای آن میتواند هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فردی، کارساز باشد؛ اما اکثر [[محققان]] برای [[فساد]] پیامدهای منفی در نظر گرفتهاند و آن را برای [[رشد]] و [[توسعه]]، مخرب میدانند که برخی از این پیامدها عبارتند از: | ||