عدالت اقتصادی در مکتب خلفا: تفاوت میان نسخهها
←شرایط اقتصادی در زمان عثمان
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
چند ایراد به [[عدالت اقتصادی]] [[خلیفه سوم]] قابل بررسی است: | چند ایراد به [[عدالت اقتصادی]] [[خلیفه سوم]] قابل بررسی است: | ||
# عثمان، خلیفهای بود که برای اولین بار از [[ساده زیستی]] خلافت فاصله گرفت و به سوی [[زندگی اشرافی]]، [[کاخنشینی]] و [[تجملگرایی]] گام برداشت. در این راستا، مطابق اصل {{متن حدیث|النّاسُ عَلَی دینِ مُلُوکِهِمْ}}، [[حکمرانان]] او را در این [[رهبری]] تجملگرایی [[تقلید]] کردند، که این امر یک [[فرهنگ]] جدید در [[جامعه]] ایجاد کرد. [[طبیعت انسان]] به دنبال [[رفاه]] و [[لذت]] است، بنابراین وقتی خلیفهای - که | # عثمان، خلیفهای بود که برای اولین بار از [[ساده زیستی]] خلافت فاصله گرفت و به سوی [[زندگی اشرافی]]، [[کاخنشینی]] و [[تجملگرایی]] گام برداشت. در این راستا، مطابق اصل {{متن حدیث|النّاسُ عَلَی دینِ مُلُوکِهِمْ}}، [[حکمرانان]] او را در این [[رهبری]] تجملگرایی [[تقلید]] کردند، که این امر یک [[فرهنگ]] جدید در [[جامعه]] ایجاد کرد. [[طبیعت انسان]] به دنبال [[رفاه]] و [[لذت]] است، بنابراین وقتی خلیفهای - که توقع میرود [[جانشین پیامبر]] باشد - راهی را باز میکند، این بدیهتاً به یک فرهنگ جدید در جامعه تبدیل خواهد شد. | ||
# عثمان، خلیفهای بود که برای نخستین بار روی [[خویشاوندسالاری]] تأکید کرد و [[خویشان]] خود را از [[بنی امیه]] به سمت [[قدرت]] [[هدایت]] کرد. او به شدت به خویشان و بستگان خود [[تعصب]] داشت. اما چه کسانی بودند این خویشان و بستگان؟ آیا افراد توانا و باکفایتی بودند؟ متأسفانه خیر. اینها همان افراد بودند که در [[زمان پیامبر]] و تا [[فتح مکه]]، به شدت با [[اسلام]] [[مخالفت]] میکردند. برخی حتی توسط پیامبر به [[اعدام]] محکوم شده بودند. مثلا [[مروان حکم]] - پسرعموی [[عثمان]]- و [[عبدالله بن سعد بن ابیسرح]] - [[برادر]] رضاعی عثمان- که توسط [[پیامبر]] به [[اعدام]] محکوم شده بود، شد [[فرمانروای مصر]]. [[ولید بن عقبة بن ابیمعیط]] - برادر [[مادری]] عثمان - که [[قرآن]] او را [[فاسق]] نامیده بود، [[فرمانروای کوفه]] شد. اینها فقط مثالهایی بودند. در مقابل، خلفای قبلی مثل [[ابوبکر]] و [[عمر]]، بستگان یا اعضای [[قبیله]] خود را به هیچ [[پستی]] توصیف نکردند. مثلا [[طلحه]]، که یک فرد [[توانمند]] و با سابقه بود و برادرزاده ابوبکر، هرگز پستی از ابوبکر نگرفت. حتی اگر ابوبکر به او [[پست]] میداد، کسی اعتراضی نمیکرد،؛ چراکه او یکی از [[صحابیان]] پیامبر بود. عمر نیز به قبیله خود، [[بنی عدی]]، هیچ مسئولیتی نسپارد. اما وقتی عثمان به [[قدرت]] رسید، او [[بنی امیه]] و [[خویشان]] خود را به قدرت ارتقا داد و بر امور [[مسلمانان]] [[حکمرانی]] کرد. | # عثمان، خلیفهای بود که برای نخستین بار روی [[خویشاوندسالاری]] تأکید کرد و [[خویشان]] خود را از [[بنی امیه]] به سمت [[قدرت]] [[هدایت]] کرد. او به شدت به خویشان و بستگان خود [[تعصب]] داشت. اما چه کسانی بودند این خویشان و بستگان؟ آیا افراد توانا و باکفایتی بودند؟ متأسفانه خیر. اینها همان افراد بودند که در [[زمان پیامبر]] و تا [[فتح مکه]]، به شدت با [[اسلام]] [[مخالفت]] میکردند. برخی حتی توسط پیامبر به [[اعدام]] محکوم شده بودند. مثلا [[مروان حکم]] - پسرعموی [[عثمان]]- و [[عبدالله بن سعد بن ابیسرح]] - [[برادر]] رضاعی عثمان- که توسط [[پیامبر]] به [[اعدام]] محکوم شده بود، شد [[فرمانروای مصر]]. [[ولید بن عقبة بن ابیمعیط]] - برادر [[مادری]] عثمان - که [[قرآن]] او را [[فاسق]] نامیده بود، [[فرمانروای کوفه]] شد. اینها فقط مثالهایی بودند. در مقابل، خلفای قبلی مثل [[ابوبکر]] و [[عمر]]، بستگان یا اعضای [[قبیله]] خود را به هیچ [[پستی]] توصیف نکردند. مثلا [[طلحه]]، که یک فرد [[توانمند]] و با سابقه بود و برادرزاده ابوبکر، هرگز پستی از ابوبکر نگرفت. حتی اگر ابوبکر به او [[پست]] میداد، کسی اعتراضی نمیکرد،؛ چراکه او یکی از [[صحابیان]] پیامبر بود. عمر نیز به قبیله خود، [[بنی عدی]]، هیچ مسئولیتی نسپارد. اما وقتی عثمان به [[قدرت]] رسید، او [[بنی امیه]] و [[خویشان]] خود را به قدرت ارتقا داد و بر امور [[مسلمانان]] [[حکمرانی]] کرد. | ||
# بیتوجهی او به مظاهر [[فساد اقتصادی]] و [[اخلاقی]] و حتی [[تأیید]] ضمنی این [[فسادها]] بود. در دوران [[خلافت عثمان]]، انواع فساد اقتصادی و اخلاقی گسترش پیدا کرد؛ اگرچه زمینهسازی این فسادها توسط [[خلیفه]] قبل یعنی [[عمر]] صورت گرفته بود، اما در دوره او بروز نیافته بود و در [[زمان عثمان]] به طور آشکارا نمایان شد و قباحت خود را از دست داد. در حالی که در [[زمان عمر]]، هرچند برخی [[تمایل]] به [[ثروتاندوزی]] داشتند، اما جوّ عمومی [[جامعه]] مخالف آن بود و هیچکس [[جرأت]] نمیکرد به داشتن [[ثروت]] فراوان [[افتخار]] کند، اما در [[عهد]] [[عثمان]]، حتی برخی از [[اصحاب پیامبر]] نیز در شهرهای مختلف به نمایش ثروتهای کلان خود [[مباهات]] میکردند. گزارش شده است که در [[مکه]]، شبنشینیها و مجالس [[لهو و لعب]] [[اصحاب]] جایگزین مجالس متعارف گذشته شدهبود و در [[مدینه]] نیز [[کنیزکان]] آوازخوان [[تربیت]] میشدند تا به بهای گزافی به فروش برسند که نشان از [[تباهی]] اوضاع اخلاقی در آن دوران داشت. همچنین [[جنگها]] و [[غزوات]]، بیش از آنکه جنبه [[تبلیغ]] [[دینی]] داشته باشند، جنبهٔ [[غارتگری]] و اسیرگیری داشتند که موجب توجه بیش از حد به [[مادیات]] شده بود. علاوه بر [[فساد اخلاقی]] و [[اقتصادی]]، در زمان عثمان طبقه مرفهی ظهور کرد که در حالی دیگران در [[فقر]] به سر میبردند. اینها از پیامدهای منفی سیاستهای او بود که منجر به [[نارضایتی]] عمومی و سرانجام [[سقوط]] خلافتش شد. [[امام علی]]{{ع}} نیز در [[خطبه شقشقیه]]، فساد اقتصادی و [[غارت بیتالمال]] توسط [[بنیامیه]] را از [[دلایل]] اصلی سقوط عثمان برمیشمرد. در همین [[خطبه]]، [[امام]] یکی از مهمترین دلایل سقوط عثمان را غارت بیتالمال و [[اموال عمومی]] مسلمین توسط او و خویشاوندانش از قبیل بنیامیه عنوان کرده است. ایشان عثمان و بنیامیه را به شتری [[تشبیه]] نمودهاند که در [[بهار]] به [[طمع]] علفهای سرسبز، آنها را به طرز حریصانهای میخورد. سپس اظهار داشتهاند که اگر [[عثمان]] به جای [[سوء استفاده]] از [[مناصب]]، دست و پای خود را قطع میکرد، به نفع او بود. | # بیتوجهی او به مظاهر [[فساد اقتصادی]] و [[اخلاقی]] و حتی [[تأیید]] ضمنی این [[فسادها]] بود. در دوران [[خلافت عثمان]]، انواع فساد اقتصادی و اخلاقی گسترش پیدا کرد؛ اگرچه زمینهسازی این فسادها توسط [[خلیفه]] قبل یعنی [[عمر]] صورت گرفته بود، اما در دوره او بروز نیافته بود و در [[زمان عثمان]] به طور آشکارا نمایان شد و قباحت خود را از دست داد. در حالی که در [[زمان عمر]]، هرچند برخی [[تمایل]] به [[ثروتاندوزی]] داشتند، اما جوّ عمومی [[جامعه]] مخالف آن بود و هیچکس [[جرأت]] نمیکرد به داشتن [[ثروت]] فراوان [[افتخار]] کند، اما در [[عهد]] [[عثمان]]، حتی برخی از [[اصحاب پیامبر]] نیز در شهرهای مختلف به نمایش ثروتهای کلان خود [[مباهات]] میکردند. گزارش شده است که در [[مکه]]، شبنشینیها و مجالس [[لهو و لعب]] [[اصحاب]] جایگزین مجالس متعارف گذشته شدهبود و در [[مدینه]] نیز [[کنیزکان]] آوازخوان [[تربیت]] میشدند تا به بهای گزافی به فروش برسند که نشان از [[تباهی]] اوضاع اخلاقی در آن دوران داشت. همچنین [[جنگها]] و [[غزوات]]، بیش از آنکه جنبه [[تبلیغ]] [[دینی]] داشته باشند، جنبهٔ [[غارتگری]] و اسیرگیری داشتند که موجب توجه بیش از حد به [[مادیات]] شده بود. علاوه بر [[فساد اخلاقی]] و [[اقتصادی]]، در زمان عثمان طبقه مرفهی ظهور کرد که در حالی دیگران در [[فقر]] به سر میبردند. اینها از پیامدهای منفی سیاستهای او بود که منجر به [[نارضایتی]] عمومی و سرانجام [[سقوط]] خلافتش شد. [[امام علی]]{{ع}} نیز در [[خطبه شقشقیه]]، فساد اقتصادی و [[غارت بیتالمال]] توسط [[بنیامیه]] را از [[دلایل]] اصلی سقوط عثمان برمیشمرد. در همین [[خطبه]]، [[امام]] یکی از مهمترین دلایل سقوط عثمان را غارت بیتالمال و [[اموال عمومی]] مسلمین توسط او و خویشاوندانش از قبیل بنیامیه عنوان کرده است. ایشان عثمان و بنیامیه را به شتری [[تشبیه]] نمودهاند که در [[بهار]] به [[طمع]] علفهای سرسبز، آنها را به طرز حریصانهای میخورد. سپس اظهار داشتهاند که اگر [[عثمان]] به جای [[سوء استفاده]] از [[مناصب]]، دست و پای خود را قطع میکرد، به نفع او بود. |