پرش به محتوا

فساد اداری: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۹٬۶۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۹۰: خط ۲۹۰:
===راهکارهای [[قضایی]]===
===راهکارهای [[قضایی]]===
[[دستگاه قضایی]] در [[جامعه اسلامی]] در صورتی می‌تواند [[وظیفه]] خود در پالایش و سالم‌سازی [[اجتماع]] را به خوبی به انجام رساند که خود از [[سلامت]] و [[صلابت]] لازم برخوردار باشد. تهیه و تدوین [[قوانین]] دقیق و متناسب با نیازهای [[زمان]]، بستن [[گریز]] راه‌های قانونی، به‌کارگیری [[افراد صالح]] و متخصص در [[قضاوت]]، تأمین [[مالی]] و منزلتی [[قضات]] و [[کارگزاران قضایی]]، فراهم‌سازی بسترهای لازم به منظور برخورد [[قاطع]] و بدون مماشات با [[مجرمان]] و [[مفسدان]]، [[نظارت]] بر دستگاه قضایی و... از جمله راهکارهای بنیادی برای ارتقای جایگاه این دستگاه در اجرای [[وظایف]] خطیر آن است. در [[منشور حکومتی]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به مالک اشتر، تمام این تمهیدات به خوبی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است: «سپس از میان [[مردم]]، [[برترین]] فرد را نزد خود برای [[قضاوت]] [[انتخاب]] کن. کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را [[خشمناک]] نسازد؛ در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به [[حق]] پس از [[آگاهی]]، برای او دشوار نباشد؛ [[طمع]] را از [[دل]] ریشهکن کند و در [[شناخت]] مطالب با تحقیقی اندک [[رضایت]] ندهد و در [[شبهات]] از همه با احتیاط‌تر عمل کند و در یافتن دلیل، [[اصرار]] او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود؛ در [[کشف]] امور از همه شکیباتر و پس از آشکار شدن [[حقیقت]] در [[فصل خصومت]] از همه برنده‌تر باشد. کسی که [[ستایش]] فراوان او را [[فریب]] ندهد و چرب زبانی او را [[منحرف]] نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند. پس از انتخاب [[قاضی]]، هر چه بیشتر در قضاوتهای او بیندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد و از نظر [[مقام]] و [[منزلت]] آن قدر او را گرامی بدار که [[نزدیکان]] تو به [[نفوذ]] در او طمع نکنند تا از [[توطئه]] آنان در نزد تو در [[امان]] باشد. در دستورهایی که دادم [[نیک]] بنگر<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 192-193.</ref>
[[دستگاه قضایی]] در [[جامعه اسلامی]] در صورتی می‌تواند [[وظیفه]] خود در پالایش و سالم‌سازی [[اجتماع]] را به خوبی به انجام رساند که خود از [[سلامت]] و [[صلابت]] لازم برخوردار باشد. تهیه و تدوین [[قوانین]] دقیق و متناسب با نیازهای [[زمان]]، بستن [[گریز]] راه‌های قانونی، به‌کارگیری [[افراد صالح]] و متخصص در [[قضاوت]]، تأمین [[مالی]] و منزلتی [[قضات]] و [[کارگزاران قضایی]]، فراهم‌سازی بسترهای لازم به منظور برخورد [[قاطع]] و بدون مماشات با [[مجرمان]] و [[مفسدان]]، [[نظارت]] بر دستگاه قضایی و... از جمله راهکارهای بنیادی برای ارتقای جایگاه این دستگاه در اجرای [[وظایف]] خطیر آن است. در [[منشور حکومتی]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به مالک اشتر، تمام این تمهیدات به خوبی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است: «سپس از میان [[مردم]]، [[برترین]] فرد را نزد خود برای [[قضاوت]] [[انتخاب]] کن. کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را [[خشمناک]] نسازد؛ در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به [[حق]] پس از [[آگاهی]]، برای او دشوار نباشد؛ [[طمع]] را از [[دل]] ریشهکن کند و در [[شناخت]] مطالب با تحقیقی اندک [[رضایت]] ندهد و در [[شبهات]] از همه با احتیاط‌تر عمل کند و در یافتن دلیل، [[اصرار]] او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود؛ در [[کشف]] امور از همه شکیباتر و پس از آشکار شدن [[حقیقت]] در [[فصل خصومت]] از همه برنده‌تر باشد. کسی که [[ستایش]] فراوان او را [[فریب]] ندهد و چرب زبانی او را [[منحرف]] نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند. پس از انتخاب [[قاضی]]، هر چه بیشتر در قضاوتهای او بیندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد و از نظر [[مقام]] و [[منزلت]] آن قدر او را گرامی بدار که [[نزدیکان]] تو به [[نفوذ]] در او طمع نکنند تا از [[توطئه]] آنان در نزد تو در [[امان]] باشد. در دستورهایی که دادم [[نیک]] بنگر<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 192-193.</ref>
==مقدمه==
[[فساد اداری]]، پدیده‌ای نوین نیست؛ پیدایش و گسترش آن، قدمتی به اندازه [[تاریخ]] اجتماعات بشری و تاریخ سازمانها و نهادها دارد. [[فساد]]، از عوامل اصلی بازماندن نهادها و [[جوامع]] از دستیابی به اهداف، و از موانع اساسی [[رشد]] و [[تکامل]] آنها به شمار می‌آید. به همین دلیل، همواره کسانی که به [[فکر]] [[سلامت]] [[نظام اجتماعی]] [[بشر]] و رشد و تکامل آن بوده‌اند، در [[اندیشه]] [[پیشگیری]] و [[مبارزه]] با این پدیده شوم [[اجتماعی]] افتاده‌اند. [[پیامبران الهی]] و اولیای [[حق]]، در این میان نقش بسیار برجسته‌ای داشته‌اند. آنان [[مبارزه با فساد]] و [[تباهی]] و برقراری [[قسط و عدل]] در [[جامعه]] را سرلوحه برنامه‌های [[تبلیغی]] خود قرار داده و در این راه، جاننثاریهای فراوانی از خود نشان داده‌اند.
جست‎وجوی راهکارهای [[دینی]] و ارزشی برای مبارزه با فساد [[اداری]]، از آن رو اهمیت دارد که جامعه ما جامعه‌ای [[اسلامی]] است و در چنین جامعه‌ای، [[الگوها]] و راهحلهایی می‌‌توانند پاسخگو باشند که با [[فرهنگ]] و ارزشهای [[حاکم]] بر آن تناسب و سازگاری داشته، و به عبارت بهتر، از [[ارزشهای دینی]] و اسلامی نشئت گرفته باشند.
این [[پژوهش]] میکوشد راهکارهای مبارزه با فساد اداری را بر اساس ارزشهای اسلامی استخراج کند به بیان دیگر، با مطالعه در [[نظام ارزشی اسلام]]، راهکارهای عملی و اجرایی را برای [[پیشگیری از فساد اداری]] و مبارزه با آن طرح نماید.
<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 82.</ref>
==چیستی فساد اداری==
فساد پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی است و اَشکال، عوامل و کارکردهایی متنوع در زمینه‌های مختلف دارد. پدیده فساد، از یک عمل کوچک خلاف [[قانون]] گرفته تا عملکرد نادرست یک [[نظام سیاسی]] و [[اقتصادی]] در سطح ملی را شامل می‌شود. در نتیجه، تعریف فساد، از اصطلاحات گسترده «[[سوء استفاده از قدرت]] عمومی» و «[[فساد اخلاقی]]» گرفته تا تعریفهای قانونی خاص فساد به عنوان «عمل رشوهخواری، که یک کارمند دولتی مرتکب می‌شود» یا «مبادله منابع محسوس»، همه را در بر میگیرد<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۹.</ref>.
ارائه تعریفی واحد، کامل و جامع از اصطلاح «[[فساد اداری]]»، کاری بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا - گذشته از آنچه در بند پیشین مطرح شد - فساد اداری، یک شیء، [[رفتار]]، یا نهاد نیست که بتوان مصادیق آن را نشان داد و به [[سادگی]] آن را تعریف کرد؛ بلکه مفهومی است که مصادیق آن را تنها در «نمود»های آن می‌‌توان یافت و از طریق [[نشانه‌ها]] و عوارضش آن را [[شناخت]]. همچنین فساد اداری، ابعاد مختلفی دارد و [[اندیشمندان]] و دستاندرکاران [[امور سیاسی]] و [[اداری]] با رویکردهای مختلف و رقیب هم به مطالعه آن پرداخته‌اند. بنابراین، هر تعریفی را که در نظر بگیریم، یا کاملاً در مقابل تعریف‌های دیگر قرار دارد یا ناظر به یک یا تعدادی محدود از ابعاد این پدیده است؛ از این رو، نمی‌تواند بیانگر تمامی ویژگی‌ها و مشخصات آن باشد و آن را کاملاً از پدیده‌ها و مفاهیم نزدیک به آن متمایز سازد. بدین ترتیب، بدون درگیر شدن با تعاریف مختلف این اصطلاح، مستقیماً به تعریف موردنظر می‌پردازیم، اما پیش از آن، معنای لغوی واژه [[فساد]] و معادل [[انگلیسی]] آن را از نظر می‌گذرانیم.
واژه «فساد» از ریشه «فسد» به معنای جلوگیری از انجام [[اعمال]] درست و سالم است. معادل انگلیسی آن «Corruption» از ریشه لاتینی «corruptus»، به معنای شکستن و نقض کردن است. چیزی که شکسته یا نقض می‌شود، می‌تواند [[قوانین]] و مقررات یا [[قواعد]] اداری باشد. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیده‌ای که مجموعه‌ای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد<ref>تانزی، ویتو، «مسئله فساد، فعالیت‌های دولتی و بازار آزاد»، ترجمه بهمن آقایی، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره ١۴٩و ١۵٠، ص۱۸۲ و ۱۸۳.</ref>.
تعریف عام و کلی بانک جهانی و [[سازمان]] شفافیت بین الملل از فساد اداری- تقریباً در سطح جهانی پذیرفته شده - عبارت است از: [[سوء استفاده از اختیارات دولتی]] ([[قدرت]] عمومی) برای کسب [[منافع]] خصوصی، تحت تأثیر [[منافع شخصی]] یا روابط و علایق [[خانوادگی]]<ref>World Bank، World Development Report، p. ۱۰۲.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 82-83.</ref>
==اشکال [[فساد اداری]]==
فساد اداری، مظاهر و شکلهای زیادی دارد که برخی از آنها عمومی و جهانی‎اند و برخی نیز برخاسته از ویژگی‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] جوامع‌اند و از جامعه‌ای به [[جامعه]] دیگر تفاوت می‌کند. [[پژوهشی]] که در این زمینه انجام شده، برخی از اشکال و مظاهر اصلی [[فساد]] را بر اساس تعدادی از ویژگی‌ها مشخص کرده است<ref>Amundsen، Inge، “Political corruption: An introduction to the issues”، Working Paper ۹۹، p. ۷.</ref>.
=== [[رشوه]] (Bribery)===
رشوه، وجهی ([[پول]] یا اشیای دیگر) است که طی یک رابطه [[آلوده]] و [[فاسد]] گرفته یا داده می‌شود. نفس گرفتن یا دادن رشوه، [[تخلف]] است و باید آن را جوهر فساد دانست. رشوه مبلغ ثابت، درصدی خاص از یک [[قرارداد]]، یا هر نوع مساعدت پولی دیگر است که معمولاً به [[مأمور]] [[حکومتی]] پرداخت می‌شود.
واژه‌های مترادف زیادی برای واژه «[[ارتشا]]» وجود دارد؛ مانند، پورسانت، کمیسیون، [[پاداش]]، [[بخشش]]، شیرینی، انعام، پول چایی و رایگانی که همگی بیانگر نوعی فساد مرتبط با پول، و مزایایی هستند که به کارکنان شرکتهای خصوصی، [[مأموران حکومتی]] یا [[سیاستمداران]] پرداخت می‌شود. اینها پرداختی‌هایی هستند که برای انجام سریع‌تر، راحت‌تر یا مطلوبتر [[کارها]] و [[خواسته‌ها]] در لایه‌های [[حکومت]] و [[نظام]] [[بوروکراسی]] داده یا گرفته میشوند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۵.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 83-84.</ref>
=== [[اختلاس]] (Embezzlement)===
اختلاس، دزدیدن منابع توسط افرادی است که بر این منابع دست دارند؛ و زمانی اتفاق می‌افتد که [[کارمندان]] [[خائن]]، به [[سرقت]] این منابع از کارفرمایان خویش اقدام می‌کنند. این پدیده زمانی بسیار اهمیت پیدا می‌کند که کارمندان بخش عمومی، از نهادهای عمومیای که در آن [[استخدام]] شده‌اند و از منابعی که باید در راستای [[منافع عمومی]] از آنها استفاده کنند، اقدام به [[دزدی]] نمایند.
اختلاس، از نظر صریح [[قانون]]، فساد اداری به شمار نمی‌آید؛ بلکه در تعریفی گسترده‌تر از فساد میگنجد. از نظر قانونی، فساد اداری عبارت است از مبادله بین دو فرد که یکی عامل [[حکومتی]] و دیگری [[شهروند]] است، در جایی که عامل حکومتی، فراتر از محدودیتهای قانونی و مقرراتی می‌رود تا [[منفعت]] شخصی خودش را در شکل [[رشوه]] تأمین کند؛ اما [[اختلاس]]، [[دزدی]] قلمداد می‌شود؛ زیرا در آن، طرف شهروند وجود ندارد. وقتی اختلاس صورت میگیرد، [[منافع عمومی]] به خطر میافتد؛ اما هیچ [[دارایی]] شخصی [[سرقت]] نمی‌شود و [[شهروندان]]، از [[حقوق]] قانونی برای [[محاکمه]] برخوردار نیستند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۵-۱۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84.</ref>
=== [[کلاهبرداری]] (Fraud)===
کلاهبرداری [[جرمی]] [[اقتصادی]] است که در بردارنده برخی از انواع حیله‎گری، [[خدعه]] و [[فریب]] است. کلاهبرداری، دستکاری یا [[تحریف]] اطلاعات، واقعیتها و [[تخصص]] توسط مأموران بخش عمومی است که واسطه بین [[سیاستمداران]] و شهرونداناند و به دنبال [[کسب منافع شخصی]] می‌باشند. این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک [[مأمور]] بخش عمومی (عامل) که [[مسئول]] انجام [[دستورها]] و [[وظایف]] محوله از جانب مافوقش است، جریان اطلاعات را به سمت منفعت شخصی خودش دستکاری می‌کند.
کلاهبرداری، واژه‌ای [[حقوقی]] و عام است که پدیده‎هایی بیشتر از رشوه و اختلاس را تحت [[پوشش]] قرار می‌دهد؛ مثلاً وقتی عاملان و [[نمایندگان]] دولتی درگیر شبکه‌های [[تجاری]] غیرقانونی میشوند، [[جعل]] [[اسناد]] می‌کنند، درگیر [[قاچاق]] میشوند و وارد دیگر جرمهای اقتصادی [[سازمان]] یافته می‌گردند، همگی مصداق کلاهبرداری قرار میگیرند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84-85.</ref>
=== [[اخاذی]] یا [[باج‌گیری]]===
باج‌گیری عبارت است از به دست آوردن [[پول]] و اشیای دیگر با استفاده از [[اجبار]]، [[خشونت]] یا [[تهدید]] به استفاده از [[قدرت]]. هرجا که پول به صورت خشونت‌آمیز به دست آید، باجگیری و اخاذی صورت گرفته است و برای کسی که قدرت انجام آن را دارد، [[معامله]] فاسدی به شمار می‌آید.
چنین فعالیت‎‌های فاسدی، ممکن است به صورت‌های گوناگون واقع شود؛ یکی اینکه به صورت باج‌گیری از پایین باشد. این نوع باج‌گیری زمانی است که نیروهای غیر دولتی برای به دست آوردن امتیازات شغلی، نپرداختن [[مالیات]]، و [[آزادی]] از مجازات‎های [[قضایی]] [[قادر]] به [[اعمال]] [[نفوذ]] بین اعضای [[دولت]] و سازمان‌های [[حکومتی]] از طریق [[تهدید]]، [[ترساندن]] و [[ترور]] باشند. گاهی ممکن است [[باج‌گیری]] از بالا صورت بگیرد؛ جایی که دولت، خود بزرگ‎ترین مافیاست. این مسئله زمانی اتفاق می‌افتد که برای مثال، دولت و به طور خاص، سرویسهای [[امنیتی]] و گروههای شبه نظامی آن، از افراد، گروه‌ها و صاحبان [[کسب و کار]] [[پول]] دریافت کنند. به علاوه، [[کارمندان]] ادارات مختلف ممکن است از شهروندانی که به عنوان ارباب [[رجوع]]، مشتری، مریض یا [[دانش]] آموز [[مدرسه]] به دولت مراجعه می‌کنند، زیرمیزی‌ها و هدایایی را اخذ کنند. این اقدامها ممکن است به اشکال غیر رسمی مالیات، تعبیر و [[تفسیر]] شوند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۷.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85.</ref>
=== [[پارتی‌بازی]]===
پارتی‌بازی به عنوان آخرین شکل [[فساد]]، نوعی از [[سوءاستفاده از قدرت]] است که در فرایند [[خصوصی‌سازی]] و [[توزیع]] جانبدارانه منابع دولتی، بدون توجه به اینکه این منابع در محل اول چگونه جمع‌آوری شده‌اند، به کار می‌رود. پارتی‌بازی، [[تمایل]] طبیعی [[انسان]] به جانبداری از [[دوستان]]، [[خویشاوندان]] و دیگر افراد نزدیک و مورد [[اعتماد]] است. این پدیده، تا جایی که توزیع فسادآمیز منابع را به نمایش می‎گذارد، رابطه‌ای نزدیک با [[فساد اداری]] دارد. به عبارت دیگر، پارتی‌بازی روی دیگر سکه فساد اداری است که به انباشت منابع می‌انجامد. مأمورین حکومتی و سیاستمدارانی که به منابع دولتی و [[قدرت]] [[تصمیم‌گیری]] در خصوص توزیع این منابع دسترسی دارند، تمایل شدید به پارتی‌بازی دارند تا امتیازاتی را به افرادی خاص ببخشند. در بسیاری از کشورهای [[استبدادی]] و نیمه [[دموکراتیک]]، پارتی‌بازی یکی از مکانیسم‌های [[سیاسی]] اساسی به شمار می‌آید. در بسیاری از نظام‌‎های غیردموکراتیک، [[رئیس جمهور]] از [[حقوق اساسی]] جهت [[نصب]] مقام‌های رده بالای [[نظام]] برخوردار است. این [[حق]] قانونی و [[عرفی]]، به صورتی گسترده زمینه را برای پارتی‌بازی فراهم می‌سازد.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85-86.</ref>
=== [[خویشاوندسالاری]]===
خویشاوندسالاری شکل ویژه‌ای از پارتی‌بازی است که طی آن، [[مدیر]] یک اداره [[اقوام]] و اعضای [[فامیل]] خود ([[همسر]]، [[برادر]] و [[خواهر]]، فرزند عمو و...) را بر دیگران ترجیح می‌دهد. بسیاری از رؤسای خودمختار می‎کوشند از طریق قرار دادن اعضای [[خانواده]] خود در پست‎های کلیدی [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[امنیتی]]، [[اقتدار]] خود را تثبیت کنند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۴-۱۸.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 86.</ref>
==انواع و سطوح [[فساد]]==
مطالعه فساد در [[جوامع]] مختلف نشانگر آن است که فساد بیشتر در دو سطح صورت میگیرد<ref>ربیعی، علی، زنده باد فساد، ص۳۰-۳۱.</ref>. سطح کلان و سطح [[خرد]] فساد در سطح کلان، بیشتر به [[نخبگان سیاسی]]، [[مدیران]] عالیرتبه و [[مقامات]] ارشد [[دولتها]] مربوط می‌شود. تعبیر دیگر از این سطح فساد، فساد «یقه سفیدان» است. به همین ترتیب، سطح خرد فساد که به فساد «یقه آبی‌ها» معروف است، عبارت است از مبادلات، [[معاملات]] و بده‌بستان‌های فاسدی که در سطح [[کارمندان]] رده پایین و در [[ارتباط مستقیم]] با ارباب [[رجوع]] صورت می‌گیرد.
نقش عوامل سیاسی و کلان در ایجاد [[فساد اداری]]، بسیار مهم است. بسیاری بر این باورند که فساد، بیشتر در دستگاه [[دولت]]، هم در سطح کلان (بین [[مسئولان]] عالی‌رتبه) و هم در سطح خرد (بین کارمندان رده‌های پایین) مطرح می‌گردد. بدیهی است بدون کنترل فساد کلان، امکان کنترل فساد خرد وجود ندارد. فساد اداری در رده‌های میانی و پایین [[نظام اداری]]، تا حد زیادی به [[میزان]] فساد در بین رده‌های بالای [[نظام]]، یعنی سیاستگذاران و کارمندان عالیرتبه بستگی دارد. وقتی بخشی از هیأت حاکمه [[فاسد]] باشد، برای دستیابی به درآمدهای فاسد، از یک سو به کمک مدیران میانی نیازمند است و از سوی دیگر ناچار است نهادهای [[حسابرسی]] و نظارتی، مانند مطبوعات، دستگاههای [[قضایی]] و سازمان‌های [[بازرسی]] را [[تضعیف]] کند<ref>نصرتی، ۱۳۷۷، ص۱۲۹.</ref>. در یک محیط سیاسی فاسد، کارمندان رده‌های میانی که مرتکب فساد اداری میشوند، کمتر نگران [[کشف جرم]] و تنبیه‌اند؛ چون غالباً میان مسئولان رده بالا و مدیران میانی، نوعی [[تبانی]] برای چشمپوشی متقابل ایجاد می‌شود. همین امر، [[مبارزه با فساد]] را سخت می‌کند. بر اساس رویکرد مبتنی بر [[تئوری]] محدودیتها، گلوگاه [[فساد]]، [[فساد اداری]] در سطح [[مسئولان]] عالیرتبه است که باید به کنترل آن [[اولویت]] داده شود.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 86-87.</ref>
==نظریه‌ها درباره پیامدهای فساد اداری==
[[ادبیات]] [[علمی]] در زمینه فساد اداری، [[شاهد]] دو [[مکتب]] رقیب و [[متعارض]] در خصوص اثرات فساد بر [[کارایی]] و اثربخشی [[نظام اداری]] و [[توسعه اقتصادی]] است: مکتب [[کارآمدی]] (لف، بایلی، هانتینگتون و لوئی) و مکتب [[ناکارآمدی]] فساد.
===مکتب کارآمدی===
مکتب کارآمدی فساد اداری، با تأکید بر ناکارآمدی [[قوانین]] و نهادها در کشورهای در حال [[توسعه]]، فساد اداری را روشی برای [[غلبه]] بر ناکارآمدی قوانین و مقررات می‌داند و [[معتقد]] است که فساد، نقش روغن را برای چرخ‌های خشک [[نظام]] [[بوروکراسی]] ایفا می‌کند، و [[رشد اقتصادی]] و [[سرمایه‌گذاری]] را تسهیل مینماید. بنابراین، طرفداران مکتب کارآمدی، فساد را [[هزینه]] [[کسب و کار]] می‌دانند که [[منفعت]] آن بیش از هزینه آن می‌باشد. به هر روی، فساد از نظر اثرگذاری، خنثی نیست. ادعاهای زیادی هست مبنی بر اینکه فساد اداری، پدیده‌ای کاملاً بد و منفی نیست و آثار مثبت نیز دارد.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 87.</ref>
===مکتب ناکارآمدی===
گرچه مکتب کارآمدی فساد، بر مبنای برخی استدلال‌های تئوریک ارائه شده است، اما نتایج پژوهش‌های بسیاری که در سال‌های اخیر در زمینه اثرات فساد اداری انجام شده، استدلال‌های مکتب کارآمدی فساد را با چالش مواجه کرده و بیانگر این [[حقیقت]] است که فساد، حرکت به سمت توسعه را کند می‌کند<ref>علی زاده، ثانی، و فانی، تأثیر فساد اداری بر...، ص۱۸.</ref>.
افزون بر این، در دهه‌های اخیر شواهد فراوانی به دست آمده است که نشان می‌دهد فساد اداری، در تمام زمینه‌ها اثرات نامطلوبی را بر جای می‌گذارد<ref>Theobald، R.، Corruption Development and Underdevelopment.</ref>. فساد، تأثیری منفی، زیان‌آور و [[محروم]] کننده بر سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی، عملکرد نظام اداری، و کارایی و [[توسعه سیاسی]] کشورها دارد. [[استمرار]] و دوام فساد در یک [[کشور]]، به بروز [[مشکلات]] [[اقتصادی]] و بر باد رفتن منابع عمومی میانجامد؛ [[کارایی]] عملکرد [[دولت]] را کاهش می‌دهد؛ بر [[اخلاق]] عمومی در زمینه [[خدمات عمومی]] تأثیر منفی می‎گذارد؛ تلاش‎ها برای [[اصلاحات]] [[اداری]] و مقیاس‌های [[حسابرسی]] را با مشکل مواجه میسازد؛ و نابرابری‌های [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] را افزایش می‌دهد<ref>United Nations، Corruption in Government، Report of an Interregional Seminar held in The Haque، The Netherlands on December ۱۱-۱۵.</ref>. همچنین [[فساد اداری]]، [[بی‌ثباتی]] و [[توسعه]] نیافتگی [[سیاسی]] را افزایش می‌دهد<ref>Ouma، O.A.، “Corruption in Public Policy and its Impact on Development: The Case of Uganda since ۱۹۷۹”، PAD، Vol.۱۱، No.۵، p. ۴۷۳-۴۸۹.</ref>. به طور خلاصه، [[فساد]] مانع [[رشد اقتصادی]] می‌شود؛ [[شور]] [[کارآفرینی]] را فرو مینشاند؛ باعث [[سوء استفاده]] از منابع کمیاب ملی می‌گردد؛ توانایی‌های اداری را [[ضعیف]] می‌سازد؛ به [[فروپاشی]] سیاسی کمک می‌کند؛ و [[ثبات]]، [[دموکراسی]] و [[انسجام ملی]] را از بن ویران میسازد<ref>Mohabbat khan، Mohammad، Political and Administrative Corruption، Concepts، Comparative experiences and Bangladesh Case، p. ۲.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 87-88.</ref>
==چارچوب یا مدل تحلیلی تحقیق==
در زمینه فساد اداری و راهکارهای [[مبارزه]] با آن، رویکردها و چارچوب‌های تحلیلی مختلف وجود دارد. هر یک از این رویکردها، مزایا و معایب خاص خود را دارد که در این گفتار، جای بحث درباره آن نیست. چارچوب نظری مورد استفاده ما در این [[پژوهش]]، «[[تئوری]] محدودیت‌ها» است که ایده اصلی آن بر [[مدیریت]] گلوگاه‌ها [[استوار]] است. این نظریه به منظور رسیدن به بهینگی در افزایش بهره‌وری و سوددهی، کاهش ضایعات و [[زمان]] پِرت و هزینه‌های زاید، حداکثر کردن کارایی و [[کارآمدی]]، مطرح شد.
به موجب تئوری محدودیت‌ها، هر [[سیستم]]، دست‌کم دارای یک محدودیت است که سیستم را از رسیدن به سطوح بالای عملکرد باز می‌دارد. بر اساس این تئوری، بیشتر معلول‌های نامطلوب سیستم، از تعداد اندکی علت اصلی تأثیر میپذیرد و در درازمدت باید به حذف علت‌های اصلی مشکل بپردازیم. بر اساس این تئوری، [[مبارزه با فساد]] اداری زمانی جواب گوست که بکوشیم گلوگاه‌های فساد اداری را در [[جامعه]] و [[نظام اداری]] مشخص کنیم و راهکارها را معطوف به آنها [[شناسایی]] و ارائه نماییم.
مدل تحلیلی تحقیق بر مبنای [[تئوری]] محدودیت‌ها این است که تلاش می‌شود ابتدا عوامل کلیدی و گلوگاه‌های [[فساد اداری]] بازشناسی شود؛ سپس با مطالعه در [[منابع دینی]] و ارزشی راهکارهای [[مبارزه]] با این عوامل کلیدی ارائه و تحلیل خواهد شد.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 88.</ref>
==عوامل کلیدی فساد اداری و راهکارهای مبارزه با آن==
فساد اداری و هر نوع [[انحراف]] در [[رفتار اجتماعی]] و [[اداری]]، در تعامل سه عنصر اساسی اتفاق می‌افتد، گلوگاه‌ها و عوامل اصلی [[فساد]] در [[جامعه]] را نیز باید در بستر و زمینه این سه عنصر شناسایی کرد:
#[[حاکمان]] و دارندگان [[قدرت]] و [[نفوذ]]؛
#[[مردم]] و وضعیت [[فرهنگی]]، ارزشی و [[رفتاری]] [[حاکم]] بر جامعه؛
#[[سیستم حکومتی]] و اداری تنظیم کننده روابط میان دو عنصر پیش‌گفته.
در بُعد حاکمان و دارندگان قدرت، عامل اصلی فساد، به استناد شواهد [[پژوهشی]] و مشاهدات عینی پژوهشگر، [[قدرت‌طلبی]] بی‌حد و [[حصر]] [[زمامداران]] امور، و [[پاسخ‌گویی]] کم یا عدم پاسخ‌گویی آنهاست. در بعد مردمی، [[خاموشی]] [[وجدان]] عمومی و فقدان [[مسئولیت اجتماعی]] را می‌‌توان منشأ اصلی فساد تلقی کرد. در بعد سیستمی و ساختاری نیز ابهام در [[قوانین]]، مقررات رویه‌های اداری و فرایندها، و فقدان شفافیت، برجسته‌ترین عامل می‌باشند. معادله ساده زیر، رابطه فساد و عوامل تعیین کننده گلوگاهی آن را بیان می‌کند:
فساد = ([[انحصار]] قدرت + [[پنهان‌کاری]]) – پاسخ‌گویی، [[شایسته‌سالاری]]، مسئولیت اجتماعی و شفافیت)
طبق این رابطه، فساد اداری با انحصار قدرت و پنهان‌کاری رابطه مثبت و با پاسخ‌گویی، شایسته‌سالاری، مسئولیت اجتماعی و [[شفافیت‌گرایی]] رابطه منفی دارد به این معنا که هرچه انحصار قدرت مأموران دولتی و پنهان‌کاری آنها در [[تصمیم‌گیری]] بیشتر شود، فساد بیشتر می‌شود. در مقابل، هرچه پاسخ‌گویی و مسئولیت اجتماعی در [[شهروندان]] افزون‌تر باشد و هرچه [[سیستم اداری]]، قوانین و روابط کاری کارکنان و مراجعان شفاف‌تر باشد، [[میزان]] فساد کمتر خواهد شد. بنابراین، برای کاهش فساد در جامعه باید تلاش شود میزان انحصار قدرت در [[تولید]] و [[توزیع]] کالاها و خدمات کاهش یابد، از [[قدرت]] تصمیم گیرندگان کاسته شود و [[سیستم]] [[حسابرسی]] نیز بهبود پیدا کند<ref>Yousif Khalifa Al- Yousif، “Corruption and development: an Islamic view”، a Paper from the ۵th International Conference on Islamic Economics and Finance، by the International Association for Islamic Economic.</ref>. تا اینجا صورت مسئله روشن است. قضیه مهم این است که چگونه می‌توان به این ایده‌ها دست یافت؟ راهکارهای دستیابی به چنین مقصدی کدام‌اند؟ در ادامه، تلاش می‌کنیم نشان دهیم که با استفاده از [[آموزه‌های دینی]] و بر اساس [[ارزش‌های اسلامی]]، می‌‌توان راهکارهایی برای [[حل مشکلات]] یاد شده و [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] ارائه داد.
راهکارهای مورد نظر برای مبارزه با فساد اداری را در سه بخش بر محور سه عنصر یادشده، دسته‌بندی و تدوین می‎کنیم. نکته قابل توجه اینکه برخی از راهکارها، کارکردی دوگانه دارند: یکی اینکه هم برای [[حاکمان]] و دارندگان قدرت و [[منصب]] [[سیاسی]] و اداری قابل استفاده است و هم برای [[مردم]] و ارباب [[رجوع]]؛ دیگر اینکه ممکن است، راهکاری هم در [[پیشگیری از فساد اداری]] نقش و تأثیر داشته باشد و هم بتوان از آن به عنوان راهی برای مبارزه با فساد استفاده کرد.
نکته آخر اینکه راهکارهایی که ارائه می‌شوند، معطوف به عوامل گلوگاهی [[فساد]] اداری‌اند و در صورت وجود این عوامل در [[جامعه]]، این راهکارها می‌‌توانند بدون توجه به اینکه فساد در چه کشوری اتفاق افتاده باشد، قابل استفاده باشند.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 88-90.</ref>
== راهکارهای مربوط به حاکمان و [[صاحبان قدرت]]==
راهکارهایی که در این بخش ارائه می‌شوند، در موارد دوم و سوم نیز قابل استفاده‌اند؛ زیرا تقسیم و بخش‌بندی حاضر، اعتباری و نتیجه یک تحلیل و طبقه‌بندی [[ذهنی]] پژوهشگر است و حاکی از تقسیمی [[عقلی]] و منطقی که دایر بین [[نفی]] و [[اثبات]] است نمی‌باشد.
===[[تقوا]] و [[خودکنترلی]]===
خودکنترلی، به معنای [[نظارت]] و مواظبت فرد بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خویش، و در نتیجه انجام دادن [[وظایف]] به نحو مطلوب و [[پرهیز]] از [[انحراف]] و [[تخلف]] شغلی و [[اداری]] است.
[[خودکنترلی]] و [[نظارت]] بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خود، جزو آموزه‌های اصیل [[اسلامی]] است<ref>غررالحکم، حدیث ٢۴٢٩.</ref>. در [[ادبیات]] [[قرآنی]]، مسئله خودکنترلی با عنصر «[[تقوا]]» پیوندی ناگسستنی یافته است. به عبارت دیگر، بیان قرآنی و اسلامی خودکنترلی، در مفهوم ارزشی «تقوا» تجسم یافته است. این واژه، در اصل از ماده «وقایه» به معنای نگهداری یا [[خویشتن‌داری]] است. به تعبیر دیگر، نیروی کنترل درونی است که [[انسان]] را در برابر [[طغیان]] [[شهوات]] [[حفظ]] می‌کند، [[تقوا]]، از [[قدرت]] بازدارندگی و نیروی حرکتی پرتوانی برخوردار است که ماشین وجود انسان را از پرتگاه‌ها حفظ، و از سستی‌ها و خطاها باز میدارد<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۷۹.</ref>.
[[حقیقت]] تقوا همان [[احساس مسئولیت]] درونی است و تا این [[احساس]] نباشد، [[انسان]] به دنبال هیچ برنامه سازنده‌ای حرکت نمی‌کند<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۸.</ref>. اما خمیرمایه چنین احساس مسئولیتی، دو چیز است: ۱. [[یاد خدا]]؛ یعنی توجه به [[مراقبت]] دائمی [[خداوند]] و حضور او در همه جا و همه حال؛ ۲. توجه به [[معاد]] و [[دادگاه]] [[عدل خداوند]] و [[نامه]] اعمالی که هیچ کار کوچک و بزرگی نیست، مگر آنکه در آن ثبت می‌شود. به همین دلیل، توجه به این دو اصل [[مبدأ و معاد]]، سرلوحه برنامه‌های [[تربیتی]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] قرار داشته و تأثیر آن در پاکسازی فرد و [[اجتماع]]، کاملاً چشمگیر است<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۴٠.</ref>.
باید توجه داشت که تقوا دارای شاخه‌های گوناگونی است: تقوای [[مالی]] و [[اقتصادی]]؛ تقوای جنسی و [[اجتماعی]]؛ [[تقوای سیاسی]]؛ و.... آنچه در اینجا بیش‌تر مورد نظر است، تقوای کاری است، که معادل خویشتن‎داری و خودکنترلی در کار است؛ یعنی کنترل خویش هنگام انجام دادن کار، و [[پرهیز]] از روابط [[سوء]] اجتماعی با دیگران. از آنجا که [[امام علی]]{{ع}} [[کارگزاران]] خود را به طور ویژه به رعایت تقوای فراوان سفارش می‌کند، می‌‌توان [[استنباط]] کرد که دیدگاه ایشان در اینجا بیشتر ناظر به [[تقوا]] و [[خودکنترلی]] در عرصه کار و [[کارگزاری]] است، و [[کارگزار]] موظف به خودکنترلی در همه [[کارها]]، به ویژه در امر [[حکومت]] و [[مدیریت]] است؛ اگرچه این سفارش‎ها، در شکلی دیگر، همه افراد و عرصه‌ها را فرا می‌گیرد.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 90-91.</ref>
==راه‌های ایجاد تقوا و خودکنترلی در [[آموزه‌های دینی]]==
با مطالعه در آموزه‌های دینی، راه‌های زیادی برای ایجاد و [[توسعه]] [[تقوا]] و خودکنترلی در افراد و [[انسان‌ها]] قابل استخراج است که برخی از آنها به اختصار معرفی می‌شوند.
=== [[اصلاح]] [[جهان‌بینی]] افراد [[جامعه]]===
[[حساب‌دهی]] و [[پاسخ‌گویی]]، باعث کاهش درجه و [[میزان]] [[فساد]] می‌شود. این امر ممکن است به روش‌های مختلفی به دست آید که مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روش، ایجاد خودکنترلی و خودنظارتی در افراد است. در یک جهان‌بینی و نگرش سکولاریستی، معمولاً حساب‌دهی و پاسخ‌گویی از طریق بررسی‌ها و کنترل‌های [[اعمال]] شده بر افراد از طرف جامعه، جهت دستیابی به نتایج مشخصی چون [[امانت‌داری]]، [[کارایی]] و [[برابری]] به دست می‌آید. این نوع از پاسخ‌گویی، بسیار پرهزینه است و کاستی‌های فراوانی دارد که نمونه‌های زیادی از آن را می‌‌توان در [[مشکلات]] [[اجتماعی]] و اقتصادی‌ای که [[جوامع]] مدرن با آن مواجه‌اند، آشکارا [[مشاهده]] کرد.
با مراجعه به آموزه‌های دینی در مییابیم که بالاترین شکل پاسخ‌گویی پاسخ‌گویی‌ای است که از درون افراد ناشی می‌شود، نه از بیرون و جامعه. برای رسیدن به این نوع از پاسخ‌گویی درونی، باید جهان‌بینی افراد را توسعه داد؛ تا جایی که از [[مرز]] [[زندگی]] این [[دنیایی]] بگذرد و [[زندگی اخروی]] و [[جاودانی]] را نیز شامل شود. این، در واقع مشخصه اصلی [[جهان‌بینی اسلامی]] است. [[آموزه‌های اسلامی]]، راهنمای انسان‌ها در تمامی ابعاد [[زندگی سیاسی]]، [[اقتصادی]]، اجتماعی، [[فرهنگی]]، [[زیست محیطی]] و... است و در [[ترغیب]] و تحریک انسان‌ها به انجام کارهای [[پسندیده]] و [[روی‌گردانی]] از [[کارهای ناپسند]] بسیار قوی‌تر و نیرومندتر از هر جهان‌بینی غیردینی می‌باشد؛ زیرا:
اولاً، اصولی که از دو منبع معتبر [[قرآن]] و [[سنت]] استخراج می‌شوند، با [[طبیعت انسان]] سازگاری دارند؛ چنان که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«آیا آنکه آفریده است نمی‌داند؟ با آنکه او نازک‌بین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.</ref>. همین طور [[انسانی]] که در این [[جهان‌بینی]] [[تربیت]] می‌یابد، از بهترین ویژگی‌های فردی برخوردار است؛ زیرا قرآن کریم وی را به [[درستی]] و [[شایستگی]] در کار فرا می‌خواند.
ثانیاً، برخی از اصول ارایه شده توسط [[قرآن]] و [[سنت]]، اساساً در راستای [[محافظت]] افراد از افتادن در دام هواها، [[هوس‌ها]] و [[فزون‌طلبی]] قرار دارند. برخی دیگر از این اصول و آموزه‌ها، [[انسان‌ها]] را [[قادر]] می‌سازند تا از [[دانش‌ها]] و تجربیات به دست آمده، در جهت [[پیشرفت]] [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] خود هر دو بهره‌برداری کنند.
در نتیجه، بر اساس [[آموزه‌های دینی]]، نخستین گام برای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] و دیگر بیماری‌های [[اجتماعی]] مدرن، تزریق جهان‌بینی صحیح در [[جامعه]] است؛ همچنین عمل به [[اصول اسلامی]] به طور کامل، برای [[هدایت]] [[انسان]] به سمت [[صلح]] و شکوفایی [[حقیقی]] باید [[تشویق]] شود. [[پاسخ‌گویی]] و مسئولیت‌پذیری‌ای که از [[درون انسان]] بجوشد، مؤثرتر و ماندگارتر از پاسخ‌گویی‌ای است که از [[نظارت]] بیرونی ناشی می‌شود.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 91-92.</ref>
=== [[ایمان به معاد]] و [[حساب‌دهی]] در آن===
[[ایمان]] و [[پایبندی]] به آموزه‌‎های [[اسلامی]]، عامل بسیار مهمی در ایجاد [[خودکنترلی]] در انسان است. هرچه ایمان به [[حقایق]] [[دینی]] و [[باورهای اسلامی]] [[قوی]] باشد، پایبندی به [[نظام ارزشی]] - که [[مراقبت]] درونی جزئی از آن است - نیز بیشتر، و در نتیجه خودکنترلی، شدیدتر می‌گردد.
در میان [[باورها]]، ایمان به معاد عاملی بسیار قوی در پایبندی به [[ارزش‌ها]]، و در نتیجه خودکنترلی است. [[باور]] به اینکه فردای [[قیامت]] از همه [[اعمال]] سؤال خواهد شد و انسان [[مسئول]] اعمال و رفتارهای خویش است، همچنین باور به [[حسابرسی]] و [[پاداش]] و [[کیفر الهی]]، تأثیری شگرف بر انسان می‌گذارد و او را خود کنترل می‌سازد. [[اعتقاد به معاد]]، [[مسئولیت]] آفرین است؛ [[تقوا]] و خودکنترلی را در افراد پرورش می‌دهد و از [[آلوده]] شدن آنها به [[حرام]] و [[معصیت الهی]] جلوگیری می‌کند<ref>خدمتی، ابوطالب و همکاران، مدیریت علوی، ص٨۴.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 92.</ref>
=== اهتمام به انجام [[فرایض]] و [[ترک محرمات]]===
[[ارزش]] هر [[انسانی]]، در [[قانونمندی]] او نهفته است و هرگونه [[تخلف]] و قانون‌‎شکنی، [[شخصیت]] و [[ارزش انسان]] را پایین میآورد. بنابراین، انسانی با تقواست که خود را در عمل به [[قوانین اسلام]] [[متعهد]] کرده و از [[قانون‌شکنی]] مبرا باشد؛ به عبارت دیگر، از تمام [[محرمات]] [[پرهیز]] کند و به همه فرایض و [[واجبات]] عمل نماید. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این زمینه می‌فرماید: «[[عابدترین]] [[مردم]] کسی است که به [[فرایض دینی]] عمل کند، و با تقواترین اشخاص کسی است که از تمام محرمات دوری گزیند»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۹۵، ح١۴.</ref>. بنابراین، یکی از شیوه‌های رسیدن به [[تقوا]]، [[محترم]] شمردن قوانین اسلام است تا در [[سایه]] آن، [[حقوق خدا]] و مردم را به رسمیت بشناسیم و از حدود مقرر [[تجاوز]] نکنیم.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 92-93.</ref>
=== توجه به حضور [[خداوند]] در هستی===
یکی دیگر از شیوه‌های کسب تقوا، توجه به حضور [[خدا]] در هستی است. هر [[انسان]] [[مسلمانی]] [[وظیفه]] دارد که خدا را همه جا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است که از هرگونه خلاف و [[گناه]] مصون میماند. [[قدرت]] [[ایمان به خدا]] و یاد او در ریشه‌کن کردن گناه، از همه قدرت‌ها نیرومندتر است. از همین روست که در [[آیات]] و [[روایات]] بر نقش توجه به حضور خداوند در بازداری از گناه و [[انحراف]] بسیار تکیه شده است؛ برای نمونه، [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى}}<ref>«آیا ندانسته است که خداوند می‌بیند؟» سوره علق، آیه ۱۴.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 93.</ref>
===توجه به ارزش و [[کرامت انسان]]===
یکی از [[اعتقادهای اسلامی]] که زمینه‌ساز تحقق [[خودکنترلی]] است، مسئله ارزش و کرامت انسان است؛ زیرا اگر انسان قدر و [[منزلت]] و جایگاه رفیع خود را بهتر بشناسد، دیگر به امور [[پست]] و [[آلوده]] شدن به [[زشتی‌ها]] [[رضایت]] نمی‌دهد، برعکس، شخصی که برای خودش ارزش و منزلتی قائل نیست؛ به هر ذلتی تن می‌دهد؛ چنین شخصی، خود از [[شر]] اعمالش در [[امان]] نیست و بالطبع، دیگران نیز از شر او در امان نیستند؛ چنان که [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرمایند: «هر کسی که در نزد خودش [[پست]] و بی‌ارزش است، پس تو از شر او در امان نباش»<ref>ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ص٣۶٢.</ref>.
[[انسان]] موجودی است که [[روح خدا]] در او دمیده شده است<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}} «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>؛ و [[فرشتگان]] بر او [[سجده]] کردند<ref>{{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}} «آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref>؛ او تنها موجودی است که [[خداوند]] در [[آفرینش]] او خود را [[ستوده]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}} «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>؛ و او را موجودی فناناپذیر قرار داده است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۶، ص٢۴٩</ref>. [[ارزش انسان]] [[بهشت]] است، نه کمتر؛ و خداوند انواع [[فضیلت‌ها]] و کرامت‌ها را به او [[مرحمت]] کرده است<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. اگر انسان به این کرامتها و [[مقامات]] توجه کند هرگز خود را به [[کارهای زشت]] [[آلوده]] نخواهد کرد.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 93.</ref>
== کنترل و [[نظارت اجتماعی]] (بیرونی)==
شکی نیست که ایجاد [[پاسخ‌گویی]] و [[مسئولیت‌پذیری]] درونی که از [[جهان‌بینی اسلامی]] ناشی می‌شود، بهترین[[شیوه]] برای [[مبارزه]] با [[مفاسد]] در [[جوامع]] مدرن است. نهادینه‌سازی [[سیستم]] ارزشی در جوامع امروزی فرایندی بلندمدت است؛ بنابراین مسئولیت‌پذیری درونی باید با مسئولیت‌پذیری بیرونی مبتنی بر کنترل و [[نظارت]] سیستمی تکمیل شود تا افراد را از [[رفتاری]] غیرعادلانه با یکدیگر بازدارد.
بر اساس [[آموزه‌های دینی]]، یکی از [[وظایف اجتماعی]] اساسی [[انسان‌ها]]، نظارت بر [[اعمال]] و [[رفتار]] همدیگر و حساسیت و توجه به عملکرد یکدیگر می‌باشد. اساس نظارت بیرونی و [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، در مفاهیم «[[امر به معروف]]» و «[[نهی از منکر]]» قرار داده شده است. به تعبیر دیگر، تعبیر و بیان [[قرآنی]] و [[حدیثی]] [[نظارت اجتماعی]] در اسلام واژه‌های [[امر به معروف و نهی از منکر]] است.
از دیدگاه [[اسلامی]]، [[انسان]] موجودی اجتماعی است و بسیاری از عوامل [[رشد]] و [[تکامل]] یا [[عقب‌ماندگی]] و [[سقوط]] وی، در روابط اجتماعی‌اش با دیگران قرار دارد؛ از این رو، حساسیت به این روابط، و تلاش در جهت سالم‌سازی [[جامعه]]، از [[وظایف]] اصلی انسان‌هاست. از این روست که [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری، از جهات متعدد و متنوعی، بر این [[وظیفه اجتماعی]]، [[دینی]] و [[سیاسی]] تأکید نموده و ابعاد مختلف آن را گوشزد کرده‌اند. علت [[برتری]] [[امت اسلامی]] بر امت‌های دیگر، عمل به همین [[فریضه]] دانسته شده است: [[امر به معروف]] را به منزله یک سازوکار نظارت اجتماعی، می‌‌توان چهار گونه دسته‌بندی کرد:
#نظارت [[مسئولان]] بر [[مردم]]؛
#[[نظارت مردم]] بر مسئولان؛
#نظارت مردم بر مردم؛
#نظارت مسئولان بر مسئولان.
در جوامع امروزی برای هر یک از انواع نظارت بیرونی، سازوکارهایی وجود دارد. نظارت مسئولان بر مردم، خود را از طریق [[قوانین]] و مقررات نشان می‌دهد. نظارت مردم بر مسئولان، بیشتر از طریق مطبوعات و [[رسانه‌ها]] قابل پیگیری است.
در [[انجام وظیفه]] امر به معروف نسبت به مسئولان، می‌‌توان گفت که در [[حکومت]] و [[نظام اسلامی]]، مردم دو نقش و [[وظیفه]] اساسی دارند: یکی [[مشورت]] دادن به [[مسئولان]] در [[تصمیم‌گیری]] است که دلیل آن، این [[آیات قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> و {{متن قرآن|أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>؛ نقش دوم [[جامعه]] در [[امور حکومتی]] نسبت به مسئولان [[نظام اسلامی]]، [[مراقبت]]، [[پاسداری]] و [[نگهبانی]] از [[اجرای قوانین]] است. [[مردم]] موظف‌اند که هر جا خللی در [[اجرای قانون]] ببینند، [[تذکر]] دهند و اگر مفید واقع نشد، [[اعتراض]] کنند. این [[وظیفه]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است که [[خداوند]] در [[قرآن]] صریحاً به آن امر می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 94-95.</ref>
== [[سلامت]] [[کارگزاران نظام]] [[اداری]] و [[حکومتی]]==
هر [[نظام اداری]] و حکومتی برای اینکه بتواند [[امور جامعه]] خود را به [[درستی]] [[اصلاح]] کند، باید از [[کارگزاران]] شایسته و [[متعهد]] بهره گیرد. در میان همه [[حکومت‌ها]]، تاکنون هیچ حکومتی، مانند [[حکومت امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در خصوص امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به [[خرج]] نداده است. این [[واقعیت]] را می‌‌توان از [[نامه‌ها]] و خطبه‌های گوناگون حضرت به کارگزاران و [[والیان]] حکومتی در ابعاد مختلف [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[دینی]] جست‌وجو کرد. در همه نامه‌ها و عهدنامه‌های حضرت به کارگزاران، مسئله رعایت [[تقوا]] و [[ترس از خدا]] و [[توجه به آخرت]] دیده می‌شود.
در [[اندیشه سیاسی]]، [[اسلام]] کسانی که از امکانات و [[اموال]] و [[اختیارات حکومتی]] بهره‌مند می‌شوند، باید صفات و ویژگی‌هایی داشته باشند تا بتوانند [[وظیفه]] خود را به [[درستی]] انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث [[تباهی]] امور میشوند. علی{{ع}} هیچ‌گاه در [[عزل]] و نصب‌های خود، مسئله [[رفاقت]] و [[خویشاوندی]] را مدنظر قرار نمی‌داد و روش [[سیاستمداران]] [[دنیاپرست]] را که تنها در راستای بقای [[حکومت]] خود عمل میکردند، نداشت؛ بلکه تنها به [[رضای خدا]] میاندیشید و [[مصلحت]] [[مردم]] را در نظر میگرفت. در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای [[جامعه اسلامی]] بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. به همین دلیل، هنگام گماردن [[مالک اشتر]] [[نخعی]] به [[حکومت مصر]]، در نامه‌ای به [[مصریان]] چنین هشدار داده است:
من [[بیم]] دارم که نابخردان و [[نابکاران]]، زمام امور مملکت را به دست گیرند و [[مال]] [[خدا]] را دست به دست بگردانند و [[بندگان]] او را [[بردگان]] خود گیرند و با [[صالحان]] به [[دشمنی]] برخیزند و [[فاسقان]] را [[حزب]] خود قرار دهند<ref>نهج البلاغه، ص١٠۵٠.</ref>.
حضرت مرتباً مردم را به مسئله [[کارگزاران]] توجه می‌دادند و میفرمودند که مبادا [[زمامداران]] بی‌اهلیت بر سر کار آیند و [[جامعه]] و [[مردمان]] را به تباهی کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی [[رفتار]] کارگزاران از بین رود، آن‌گاه افراد بی‌لیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب [[زمامداری]] قرار میگیرند و جامعه را به تباهی میکشانند<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۶٩، ص١٧۶.</ref>.
نتیجه آنکه اگر در [[نظام اداری]] و [[حکومتی]] از افراد سالم و [[متعهد]] استفاده شود، و از طرفی [[نظارت]] مستمر برای تداوم [[حسن سلوک]] و تعامل مطلوب با مردم نیز [[حاکم]] باشد، یقیناً می‌‌توان به [[اقامه عدل]] و [[قسط]] در جامعه [[امیدوار]] بود. بدیهی است تنها در این صورت است که می‌‌توان امیدوار بود مردم به حکومتی جامعه اقبال کنند و در رفع [[فساد]] و [[تخلف]]، با [[کارگزاران]] [[همکاری]] و همگامی نمایند.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 95-96.</ref>
== [[مبارزه]] با [[انحصارگرایی‌ها]] و [[انحصار‌طلبی‌ها]]==
چنان که گفته شد، در بخش عوامل [[فساد]] مربوط به [[حاکمان]] و [[قدرتمندان]]، [[انحصار‌طلبی]] و در قبضه گرفتن [[قدرت]] و [[اقتدار]] [[سیاسی]] و [[اداری]]، یکی از عوامل اصلی و گلوگاهی [[فساد اداری]] است. از آنجا که [[انحصارگرایی]] و انحصار‌طلبی دارای آثار [[سوء]] [[اجتماعی]] بسیاری است و نقشی برجسته در فساد و [[سقوط]] [[حکومت]] و [[نظام اداری]] دارد، در [[ادبیات دینی]] توجه خاصی به آن شده و [[احادیث]] فراوانی به جریان‌شناسی شکل‌گیری، آثار و عواقب، و راه‌های مبارزه با آن پرداخته‌اند.
معادل [[عربی]] انحصار‌طلبی واژه «[[استئثار]]» است. استئثار از ریشه «أثر»، در مقابل «[[ایثار]]» و به معنای «مقدم داشتن خود یا وابستگان و هواداران خود بر دیگران در تأمین نیازها و خواست‎ها» است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ص۸.</ref>. نکته قابل توجه اینکه انحصار‌طلبی ممکن است دو شکل داشته باشد: الف) انحصاری که [[تجاوز به حقوق دیگران]] نیست و تنها اقدامی است بر خلاف ایثار که ارزشی [[اخلاقی]] است؛ ب) انحصاری که افزون بر مخالف بودن با ایثار تجاوز به حقوق دیگران نیز هست<ref>محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ص۲۰۸.</ref>.
عوامل زیادی در انحصار‌طلبی [[انسان‌ها]] نقش دارند؛ همچون [[بی‌اعتنایی]] به [[حقوق مردم]]، [[بی‌رغبتی]] به [[مکارم اخلاقی]]، [[حرص]]، [[بخل]] و [[خست]]؛ اما اصلی‌ترین عوامل و ریشه‌های انحصار‌طلبی، [[خودخواهی]]، [[بی‌ایمانی]] یا [[ضعف ایمان]] است. اگر [[ایمان]]، خودخواهی ذاتی [[انسان]] را مهار نکند، [[انسان]] به طور طبیعی [[انحصارطلب]] می‌شود و همه چیز را برای خود و وابستگان خود می‌خواهد. به فرموده [[امام علی]]{{ع}}: «هر کس به [[فرمانروایی]]، رسد، انحصار‌طلبی پیشه کند»<ref>نهج البلاغه، حکمت ١۶٠.</ref>.
یکی از بهترین روش‌های مبارزه با انحصار‌طلبی زیردستان، دوری کردن [[مسئولان]] رده بالا از انحصار‌طلبی است؛ چنان که [[پیشوایان دینی]] ما چنین بوده و چنین کرده‌اند. از [[ابواسحاق سبیعی]] نقل شده است که علی{{ع}} در [[بیت المال]] چیزی باقی نمی‌گذاشت (و همه را میان [[مردم]] تقسیم می‌کرد)، مگر آنچه را که در آن [[روز]] نمی‌توانست تقسیم کند؛ و می‌فرمود: «ای [[دنیا]]! دیگری را بفریب»؛ و هیچ چیزی از فیء را به [[انحصار]] خود در نمی‌آورد و چیزی را به [[خویشاوندان]] و نزدیکانش اختصاص نمی‌داد<ref>قرطبی، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج٣، ص۲۱۰.</ref>.
روش دیگر [[مبارزه]] با [[انحصار‌طلبی]]، توجه در گمارش افراد است؛ چنان که حضرت می‌فرماید: «دربانان و اطرافیان خود را از [[نیکان]] برگزین و کسانی از آنها را که امتیازخواه و [[متجاوز]] و فاقد انصاف‌اند، از خود دور گردان و به احدی از کسان خود و اطرافیانات قطیعه‌ای و امگذار و به آنان [[اجازه]] مده که ملکی را برای خویش گیرند»<ref>دعائم الاسلام، ج١، ص٣۶٧.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 96-97.</ref>
== [[عدم تبعیض]] در [[برخورد با فساد]]==
یکی از اصول اساسی در [[مبارزه با فساد]] [[اداری]]، برخورد یکسان و بدون [[تبعیض]] با مرتکبان آن است. [[رسول خدا]]{{صل}} در مقابل تلاش عده‌ای برای جلوگیری از قطع دست زنی از اشراف که مرتکب [[سرقت]] شده بود، فرمودند: «آنان که پیش از شما بودند، تنها به سبب چنین تبعیض‌هایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر [[ناتوانان]] [[اجرا]] می‌کردند و [[قدرتمندان]] را رها می‌ساختند.
[[بنی‌اسرائیل]] تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را در خصوص [[فرودستان]] اجرا می‌کردند و بزرگان را معاف میساختند»<ref>دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی (منطق عملی)، دفتر دوم.</ref>.
در جای دیگر فرموده‌اند: «امت‌های پیش از شما به این علت هلاک شدند که حد را درباره فرودست اجرا می‌کردند و بزرگ را رها میساختند. به آن کس که [[جان]] محمد در دست اوست [[سوگند]] که اگر دخترم [[فاطمه]] نیز چنین کرده بود، [[دست]] او را قطع می‌کردم»<ref>دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی (منطق عملی)، دفتر دوم.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 97.</ref>
== راهکارهای مربوط به [[نظام اداری]] سالم و کارآمد==
در دنیا نظام‌های اداری مختلفی وجود دارد که نوع ساختاردهی این [[نظام‌ها]] و کم و کیف ارتباط اجزا و عناصر سازنده و فرایندهایشان با هم متفاوت‌اند و عناصر تشکیل دهنده آن از نظر [[کارآمدی]] و [[میزان]] برقراری روابط سالم و به دور از [[فساد]]، در درجه‌های مختلف قرار دارند. آنچه که در این بخش بدان خواهیم پرداخت، راهکارهای [[پیش‌گیری]] و [[مبارزه با فساد]] در این [[نظام]] بر اساس [[مبانی ارزشی]] [[اسلام]] است.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 97.</ref>
== [[توسعه زیربنایی]] ([[نهادسازی]])==
ایجاد محیط زیربنایی مؤثر، یکی از راهکارهای مهم [[جلوگیری از فساد]] است. این تلاش برای نهادسازی را می‌‌توان با تمرکز بر مسائل زیر به ثمر رساند:
#[[شایسته‌سالاری]]: [[استخدام]] مأموران دولتی باید بر اساس دو معیار اصلی [[شایستگی]] و [[درستکاری]] باشد؛ آن‌گونه که در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.
#[[حقوق]] کافی: حقوق و مزایای پرداختی برای مستخدمان دولتی باید مکفی و حداقل برابر حقوق دریافتی هم‌قطاران آنها در بخش خصوصی باشد تا بهروری آنها افزایش پیدا کند و کمتر در معرض [[وسوسه]] فساد قرار بگیرند. در [[کلامی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است: «[[خداوند]] در [[روز قیامت]] به سه کس نظر نمی‌کند: [[انسان]] [[آزادی]] که شخص [[آزادی]] را بفروشد؛ و [[انسان]] آزادی که خودش را بفروشد؛ و مردی که پرداخت دستمزد [[کارگر]] را آن قدر به تأخیر اندازد که رطوبت عرق ناشی از کار او خشک شود»<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج١۶، ص٣۵.</ref>.
#شفافیت: در خصوص [[میزان]] صلاحیتی که به [[کارمندان]] بخش عمومی داده می‌شود، باید [[قوانین]] و مقررات شفاف وجود داشته باشد تا از احتمال درگیر شدن در فساد کاسته شود و زمینه ارزیابی عملکرد کارکنان فراهم گردد.
#[[رسانه]] و مطبوعات [[آزاد]]: [[رسانه‌ها]] و مطبوعات آزاد بر مسائل مهم و حساس تمرکز می‌کنند؛ اطلاعات موردنیاز برای افزایش [[آگاهی]] و مشارکت عمومی را در سطح گسترده منتشر مینمایند؛ و خطاکاری‌ها و [[سوء]] عملکردها را افشا می‌کنند. همه این نهادها هنگامی که در کنار هم قرار میگیرند، باید محیطی را ایجاد کنند که در آن، [[مردم]] [[مسئولیت]] اعمالشان را بپذیرند و [[سیستم]] [[نظارت]] و ارزیابی به کاهش [[فساد]]، رونق و شکوفایی بیشتر، و [[ثبات]] افزون‌تر [[جامعه]] بینجامد؛ چنان که [[قرآن کریم]] یادآوری می‌کند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.
#[[آموزش]]: آخرین و نه کم‌ارزش‌ترین راهکار و سازوکار برای نهادینه‌سازی در جامعه، بهره‌گیری از [[نظام]] آموزش است. نظام آموزش در هر جامعه نقشی عمده و اساسی در شکل‌دهی ارزش‌های مؤثر بر [[رفتار]] افراد دارد. همین طور، آنچه که به فرزندانمان آموزش می‌دهیم و چگونگی آموزش آنها، سهمی در نقش‌های متفاوتی که این افراد در جامعه ایفا می‌کنند (پدر، کارمند، اداره تاجر و...) دارد. بدین ترتیب، [[انتظار]] می‌رود که نظام [[آموزشی]] در یک [[جامعه اسلامی]] مبلغ و منتقل کننده [[نظام ارزشی اسلام]] به تمامی گروه‌ها و در همه مکان‌ها باشد تا افراد [[تربیت]] شده در این نظام، بتوانند در نقش‌های مختلف اجتماعی‌ای که بر عهده می‌گیرند، به صورت بهره‌ور و [[اخلاقی]] عمل کنند.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 97-98.</ref>
=== [[شفافیت‌گرایی]]===
شفافیت، یکی از مفاهیم کلیدی مطرح در مباحث مربوط به [[فساد]] و [[سلامت اداری]] می‌باشد که عبارت است از آشکار بودن مبنای [[تصمیمات]] [[حکومتی]] و سازوکارهای [[حاکم]] بر [[توزیع]] [[قدرت]] و درآمد. شفافیت به عنوان مؤثرترین ابزار [[مبارزه با فساد]] [[اداری]]، برای استقرار دولتی کارا و ایجاد جامعه‌ای [[پایدار]] به کار می‌رود. به عبارت دیگر، فرایند شفاف‌سازی [[گشایش]] امور غیرامنیتی و نظامی برای افراد است؛ به گونه‌ای که [[رسانه‌ها]]، [[سیاست‌ها]]، [[فرهنگ‌ها]]، تصمیمات و... قابل عرضه به [[افکار عمومی]] باشند تا [[مردم]] بتوانند درباره آنها به [[قضاوت]] بنشینند.
شفافیت و شفافیت‌گرایی، از مقوله‌های مورد تأکید و توجه در [[آموزه‌های دینی]] است. [[دین مبین اسلام]] که [[حکومت]] را امانتی در دست [[حاکمان]] و [[کارگزاران حکومت]] می‌داند، [[نظارت]] بر چگونگی استفاده و نگهداری از این [[امانت]] و [[ضرورت]] [[پاسخ‌گویی]] در قبال آن را از مسلمات [[مبانی سیاسی]] [[اسلام]] به شمار میآورد. به همین علت است که [[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]]، ضرورت پاسخ‌گویی در مقابل مردم را بدین صورت بیان می‌فرمایند:
برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن، فارغ از هر کاری به آنان بپردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین؛ [[مجلسی]] همگان در آن حاضر توانند شد. و برای خدایی که [[آفریدگار]] توست، در برابرشان [[فروتنی]] نمای و بفرمای تا [[سپاهیان]] و [[یاران]] و [[نگهبانان]] و پاسبانان به یک سو شوند تا سخن‌گویشان بی‌هراس و بی‌لکنت زبان، [[سخن]] خویش بگوید؛ که من از [[رسول الله]]{{صل}} بارها شنیدم که می‌گفت: [[پاک]] و آراسته نیست امتی که در آن [[امت]]، زیر دست نتواند بدون لکنت زبان، [[حق]] خود را از [[قوی]] دست بستاند...<ref>نهج البلاغه، نامه ۵٣.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 98-99.</ref>
=== [[شایسته‌سالاری]] در [[نصب]] و [[عزل‌ها]]===
[[شایستگی]] در لغت به معنای «داشتن [[توانایی]]، [[مهارت]]، [[دانش]]، [[لیاقت]] و صلاحیت»<ref>Oxford، ۱۹۹۳، p.۲۳۵..</ref> است؛ و در اصطلاح بسته به کار و قلمرو شغلی فرد معنا می‌یابد. هر کاری [[توانایی]]، [[مهارت]] و [[لیاقت]] ویژه‌ای را می‌طلبد و در مجموع، [[شایستگی]] فرد را برای امر بر عهده گرفته می‌رساند.
[[شایسته‌سالاری]] در [[گزینش]] و [[نصب]] افراد و [[مدیران]] دستگاه‌های اجرایی، یکی از مهم‌ترین راهکارهای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] است که در [[ادبیات دینی]] بر آن بسیار تأکید شده است. برای نمونه، [[قرآن کریم]] از زبان [[دختران شعیب]] آمده است که خطاب به پدر در خصوص [[استخدام]] [[حضرت موسی]] به [[شبانی]] می‌گویند «او را به [[خدمت]] بگیر؛ زیرا [[قوی]] (شایسته برای شبانی) و [[درستکار]] است»<ref>{{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}} «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 99.</ref>
=== توجه به [[معیشت]] [[کارمندان]]===
یکی از عوامل مهمی که باعث می‌شود [[انسان‌ها]] به ورطه [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده شوند، احتیاج و [[نیازمندی]] است. [[طبیعت]] [[آدمی]] به گونه‌ای است که احتیاج و نیاز او را به رفع آن نیازمندی‌ها تحریک می‌کند و هرچه این نیاز بیشتر باشد [[قدرت]] تحریکی آن نیز بیشتر خواهد بود<ref>رضائیان، علی، مبانی رفتار سازمانی.</ref>. از همین رو، [[فقر]] و نداری در [[آموزه‌های دینی]] [[همسایه]] [[دیوار]] به دیوار [[کفر]] معرفی شده است؛ چنان که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً}}<ref>محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج۸، ص٨۶.</ref>؛
اگر از کارکنان و مدیران سطوح مختلف [[نظام]] [[انتظار]] می‌رود [[وظایف]] خود را به شکل مطلوب و دور از هرگونه [[کم‌کاری]] و [[خیانت]] انجام دهند، باید آنها را از لحاظ [[زندگی مادی]] تأمین کرد. اگر [[میزان]] دریافتی کارکنان با مخارج [[زندگی]] متوسط آنها [[برابری]] نداشته و [[پایین‌تر]] از آن باشد، کارکنان با دل‌سردی به انجام کارشان مبادرت خواهند ورزید؛ کار را با [[اتقان]] و [[استحکام]] انجام نخواهند داد و کم‌کاری، [[خیانت]] و [[تعدی]] به [[اموال عمومی]] را پیشه خود خواهند ساخت.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} مسئله تأمین [[زندگی]] و بهبود وضعیت معیشتی کارکنان را از [[وظایف]] [[سازمان]] می‌داند و به [[مدیران]] گوشزد می‌کند که به طور جدی به این امر توجه کنند. حضرت خطاب به [[مالک اشتر]] می‌فرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵٣.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 100.</ref>
== راهکارهای مربوط به وضعیت [[فرهنگی]] و [[هنجارهای حاکم]]==
راهکارهایی که در این بخش ارائه می‌شوند، جنبه فرهنگی و [[اجتماعی]] دارند. هرچند به‌کارگیری راهکارهایی که در ادامه ارائه می‌شوند، دشوار، زمان‌بر و نیازمند فعالیت و تلاش جمعی و همگ است، اما در بلندمدت می‌تواند ثمرات بسیار [[ارجمندی]] داشته باشد.
=== افزایش زمینه‌های [[مشارکت مردم]] در [[امور اجتماعی]]===
[[مشارکت اجتماعی]]، بر گسترش روابط بین گروهی دلالت دارد و درگیر ساختن [[مردم]] در فرایندهای اجتماعی مختلف را [[هدف]] قرار می‌دهد. مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیت‌های ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک [[جامعه]] در امور مختلف شرکت می‌کنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن [[حیات اجتماعی]] مشارکت دارند<ref>محسنی تبریزی، علیرضا، بررسی زمینه‌های مشارکتی روستایان و ارتباط آن با ترویج کشاوزری، ص۱۰۸.</ref>.
در [[دین اسلام]]، مشارکت و [[تعاون]]، یکی از آموزه‌های اصلی است؛ چنان که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. اگر این اصل در جامعه نهادینه شود و مردم بدون توجه به روابط شخصی، [[نژادی]] و [[خویشاوندی]]، با آنان که به انجام کارهای سازنده و مثبت اقدام می‌کنند [[همکاری]] و [[همیاری]] نمایند، بسیاری از [[ناهنجاری‌های اجتماعی]] حل می‌شود و جامعه‌ای سرشار از تعاون به وجود می‌آید.
با مطالعه در منابع و [[آموزه‌های دینی]]، می‌‌توان راهکارهایی را برای جلب مشارکت عمومی مطرح کرد:
#[[نیکوکاری]]: [[حضرت علی]]{{ع}} در زمینه افزایش [[اعتماد]] [[مردم]] به [[سیستم]] و [[نظام]]، می‌فرماید: «هیچ وسیله‌ای برای [[جلب اعتماد]] [[والی]] به [[رعیت]]، بهتر از [[نیکوکاری]] به مردم و [[تخفیف]] [[مالیات]] و عدم [[اجبار]] به کاری که [[دوست]] ندارند، نیست. پس در این راه آن‌قدر بکوش تا به [[وفاداری]] رعیت، [[خوش‌بین]] شوی که این [[خوش‌بینی]]، [[رنج]] طولانی [[مشکلات]] را از تو بر میدارد»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵٣.</ref>.
#برخورد [[نیک]]: تأثیر برخورد نرم و [[متواضعانه]] با مردم به اندازه‌ای است که [[خداوند متعال]] از آن به عنوان ویژگی [[اخلاقی]] مثبت پیامبرش یاد می‌کند و خطاب به وی می‌فرماید: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
#شنود مؤثر: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به گفتار مردم آن‌قدر توجه داشت که بعضی در غیاب آن حضرت می‌‌گفتند: او گوش است؛ یعنی هر چه دیگران می‌گویند، می‌پذیرد: «کسانی از آنان، [[پیامبر]] را [[اذیت]] و [[آزار]] می‌دهند و می‌گویند او گوش است<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}} «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 100-101.</ref>
=== احیای [[حس]] [[مسئولیت‌پذیری اجتماعی]]===
یکی از اصول [[اجتماعی]] بنیادی مورد نظر [[دین اسلام]]، اهتمام [[مسلمانان]] و [[مسئولیت‌پذیری]] آنان نسبت به همدیگر است که از آن به «[[تکافل اجتماعی]]» (یعنی [[مسئولیت]] و تکالیفی که اعضای [[جامعه]] نسبت به همدیگر دارند) نیز تعبیر شده است.
[[احادیث]] زیادی در این زمینه وجود دارند که اهمیت این اصل را می‌رسانند؛ مانند این [[روایت]] که پیامبر{{صل}} که می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص٢٣٩.</ref>؛ این [[حدیث]] و احادیث فراوان دیگر، تأکیداتی روشن، صریح و قاطعی بر [[مسئولیت]] [[انسان‌ها]] نسبت به همدیگر و [[جامعه]] پیرامونی‎شان هستند.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 101.</ref>
===[[ترویج]] [[فرهنگ]] [[وظیفه‌شناسی]] و [[وجدان کاری]]===
در تعریف وجدان کاری گفته شده است: «حالت ثابت درونی که شخص را به انجام دقیق کار با میل و [[رغبت]] و [[اشتیاق]] [[ترغیب]] می‌کند»<ref>منطقی سعادتی، محسن، «گامی به سوی نهادینه کردن وجدان کاری در سازمان‌ها»، ماهنامه معرفت، ص۴١.</ref>. وجدان کاری و وظیفه‌شناسی، یکی از عوامل [[فرهنگی]] مؤثر جهت [[مبارزه با فساد]] و [[انحراف اجتماعی]] به شمار می‌آید. می‌‌توان گفت که بین وجدان کاری و [[فساد]]، رابطه‌ای معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با فقدان وجدان کاری، فساد و [[انحرافات]] افزایش خواهند یافت و وجود آن می‌تواند باعث کاهش [[فساد اداری]] در [[سازمان‌ها]] شود. بدین ترتیب، [[ضعف]] وجدان کاری از مهم‌ترین ریشه‌های فرهنگی و [[اجتماعی]] فساد اداری است<ref>حکیمی، عبدالمؤمن، «فساد اداری افغانستان؛ عوامل بروز و راهبردهای مقابله با آن»، سایت دین گستر، ۱۳۸۵ش.</ref>.
در [[قرآن کریم]]، از وجدان کاری به [[نفس لوامه]] تعبیر شده است که در صورت انجام [[کار زشت]]، [[انسان]] را [[نکوهش]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ}} «نه، و سوگند به روان سرزنشگر،» سوره قیامه، آیه ۲.</ref>.
با تقویت [[پایبندی]] انسان‌ها به اصول و [[ارزش‌های دینی]] و باورهای [[انسانی]]، و همچنین در [[سایه]] استفاده از تجربه‌های بشری، می‌‌توان به تقویت و گسترش فرهنگ وجدان کاری در سازمان‌ها اقدام نمود.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 101-102.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش