مروان بن حکم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
مروان یکی از سران غائله [[جمل]] بود که مجروح و [[اسیر]] شد و [[حسنین]]{{عم}} برای [[آزادی]] او نزد پدرشان [[شفاعت]] کردند. [[حضرت امیر]]{{ع}} او را رها کرد. عرض کردند: آیا با شما [[بیعت]] میکند؟ حضرت فرمود: مگر او پس از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟ نیازی به بیعت او ندارم؛ دستش دست [[یهودی]] است. اگر با دستش [[بیعت]] کند با پشت خود (به سینه خود) [[پیمان]] خویش را میشکند. [[آگاه]] باشید او [[حکومت]] کوتاهمدتی خواهد یافت؛ همانند مقدار زمانی که سگی بینی خود را با زبان [[پاک]] کند. او پدر قوچهای چهارگانه است و [[امت اسلام]] از دست او و پسرانش، [[روز]] خونینی خواهند داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>. پ | مروان یکی از سران غائله [[جمل]] بود که مجروح و [[اسیر]] شد و [[حسنین]]{{عم}} برای [[آزادی]] او نزد پدرشان [[شفاعت]] کردند. [[حضرت امیر]]{{ع}} او را رها کرد. عرض کردند: آیا با شما [[بیعت]] میکند؟ حضرت فرمود: مگر او پس از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟ نیازی به بیعت او ندارم؛ دستش دست [[یهودی]] است. اگر با دستش [[بیعت]] کند با پشت خود (به سینه خود) [[پیمان]] خویش را میشکند. [[آگاه]] باشید او [[حکومت]] کوتاهمدتی خواهد یافت؛ همانند مقدار زمانی که سگی بینی خود را با زبان [[پاک]] کند. او پدر قوچهای چهارگانه است و [[امت اسلام]] از دست او و پسرانش، [[روز]] خونینی خواهند داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>. پ | ||
[[مروان]] پس از رویداد [[جمل]]، به [[معاویه]] پیوست و در [[دشمنی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} کوشید و پس از [[شهادت]] آن حضرت، دومرتبه به [[حکومت مدینه]] رسید. در [[واقعه حره]]، [[مسلم بن عقبه]] را تحریص بر کشتن [[اهل]] [[مدینه]] مینمود و در [[زمان]] [[خلافت]] [[معاویة بن یزید]]، در [[شام]] بود و چون معاویة بن یزید [[وفات]] کرد و [[دولت]] [[آل ابوسفیان]] منقرض شد و [[مردم]] به بیعت [[ابن زبیر]] داخل شدند<ref>محدث قمی، عباس، تتمة المنتهی، ص۸۰.</ref>، مروان میخواست با ابن زبیر بیعت کند که [[عبیدالله بن زیاد]] او را از این کار باز داشت و گفت: تو بزرگ عبد منافی، [[عجله]] نکن. اول مردمی که با مروان بیعت کردند، اهل [[اردن]] بودند که از روی [[کراهت]] و [[ترس]] از [[شمشیر]] بیعت کردند. مروان بر شام و [[مصر]] مسلط شد و سرانجام به دست زنش در سال ۶۵ [[قمری]] کشته شد. مدت خلافت او نُه ماه و اندی بود<ref>محدث قمی، عباس، تتمة المنتهی، ص۸۰؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۵۶ - ۱۶۵.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۹۴.</ref> | [[مروان]] پس از رویداد [[جمل]]، به [[معاویه]] پیوست و در [[دشمنی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} کوشید و پس از [[شهادت]] آن حضرت، دومرتبه به [[حکومت مدینه]] رسید. در [[واقعه حره]]، [[مسلم بن عقبه]] را تحریص بر کشتن [[اهل]] [[مدینه]] مینمود و در [[زمان]] [[خلافت]] [[معاویة بن یزید]]، در [[شام]] بود و چون معاویة بن یزید [[وفات]] کرد و [[دولت]] [[آل ابوسفیان]] منقرض شد و [[مردم]] به بیعت [[ابن زبیر]] داخل شدند<ref>محدث قمی، عباس، تتمة المنتهی، ص۸۰.</ref>، مروان میخواست با ابن زبیر بیعت کند که [[عبیدالله بن زیاد]] او را از این کار باز داشت و گفت: تو بزرگ عبد منافی، [[عجله]] نکن. اول مردمی که با مروان بیعت کردند، اهل [[اردن]] بودند که از روی [[کراهت]] و [[ترس]] از [[شمشیر]] بیعت کردند. مروان بر شام و [[مصر]] مسلط شد و سرانجام به دست زنش در سال ۶۵ [[قمری]] کشته شد. مدت خلافت او نُه ماه و اندی بود<ref>محدث قمی، عباس، تتمة المنتهی، ص۸۰؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۵۶ - ۱۶۵.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۹۴.</ref> | ||
==مروان بن حکم== | |||
او دو سال پس از [[هجرت]] متولد شد. در [[عهد]] [[عثمان]]، کاتب او بود و در [[زمان معاویه]]، [[حاکم مدینه]]<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۸۳.</ref>. هنگامی که [[والی]] [[معاویه]] در [[مدینه]] بود، در [[خطبههای نماز جمعه]] علی{{ع}} را [[دشنام]] میداد. روزی [[امام حسن]]{{ع}} به او گفت: [[خداوند]] پدر تو [[حَکَم]] را هنگامی که تو در صلب او بودی، از زبان [[پیامبر]] [[لعنت]] کرده است. پیامبر فرمود: [[خدا]] حَکَم و آنچه را که از او زاده میشود لعنت کند»<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۵۹.</ref>. | |||
او پس از [[کنارهگیری]] [[معاویة]] بن [[یزید بن معاویه]] از [[خلافت]]، مدعی خلافت شد، و [[بنی امیه]] با او [[بیعت]] کردند. با اینکه سن او به قدری نبود که بتواند از پیامبر [[حدیث]] نقل کند، روایاتی از پیامبر نقل کرده و [[بخاری]] هم برخی از آنها را آورده است. بعضی از [[محدثان]]، این ضبط را بر بخاری خرده گرفتهاند<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۸۳.</ref>.<ref>[[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۱۴۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۵: | ||
# [[پرونده:1100848.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|'''دولت امویان''']] | # [[پرونده:1100848.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|'''دولت امویان''']] | ||
# [[پرونده:1368107.jpg|22px]] [[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۹''']] | # [[پرونده:1368107.jpg|22px]] [[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۹''']] | ||
# [[پرونده:1368107.jpg|22px]] [[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۹''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||