پرش به محتوا

حضرت فاطمه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‌، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ أحبها فقد أحبي‌}}، [[فاطمه]] پاره تن من است هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و کسی که به او [[محبّت]] بورزد، به من محبّت روا داشته است<ref>به صواعق المحرقه، ص۲۸۹؛ الامامة و السیاسة، ص۳۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ خصائص نسایی، ص۳۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه مراجعه شود.</ref>؛  
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‌، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ أحبها فقد أحبي‌}}، [[فاطمه]] پاره تن من است هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و کسی که به او [[محبّت]] بورزد، به من محبّت روا داشته است<ref>به صواعق المحرقه، ص۲۸۹؛ الامامة و السیاسة، ص۳۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ خصائص نسایی، ص۳۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه مراجعه شود.</ref>؛  
#{{متن حدیث|فاطمة قلبي و روحي الّتي بين جنبي‌}}؛ فاطمه [[قلب]] و [[روح]] من در کالبدم می‌باشد<ref>فرائد المسطین، ج۲، ص۶۶.</ref>.
#{{متن حدیث|فاطمة قلبي و روحي الّتي بين جنبي‌}}؛ فاطمه [[قلب]] و [[روح]] من در کالبدم می‌باشد<ref>فرائد المسطین، ج۲، ص۶۶.</ref>.
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌}}، فاطمه، مهتر [[بانوان]] جهانیان است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۲.</ref>
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌}}، فاطمه، مهتر [[بانوان]] جهانیان است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج]]، ص ۳۲.</ref>


و نیز فرموده‌اند: "دخترم [[فاطمه]]، [[سرور]] [[زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است. او حوری‌های [[انسانی]] است و هرگاه در محرابش در برابر [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] نورافشانی می‌کند، چنانکه [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کنند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.</ref>. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"<ref>الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.</ref>. "[[خداوند]] [[قلب]] و تمام اعضای دخترم [[فاطمه]] را پر از [[ایمان]] و [[یقین]] کرده است"<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.</ref>. بارها بر روی [[منبر]] فرموده بود: "[[فاطمه]] پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.</ref> و هر که او را [[زیارت]] کند، مرا [[زیارت]] کرده است"<ref>بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.</ref> و نیز درباره او فرمود: "[[فاطمه]]، اولین کسی است که به [[بهشت]] وارد خواهد شد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.
و نیز فرموده‌اند: "دخترم [[فاطمه]]، [[سرور]] [[زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است. او حوری‌های [[انسانی]] است و هرگاه در محرابش در برابر [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] نورافشانی می‌کند، چنانکه [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کنند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.</ref>. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"<ref>الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.</ref>. "[[خداوند]] [[قلب]] و تمام اعضای دخترم [[فاطمه]] را پر از [[ایمان]] و [[یقین]] کرده است"<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.</ref>. بارها بر روی [[منبر]] فرموده بود: "[[فاطمه]] پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.</ref> و هر که او را [[زیارت]] کند، مرا [[زیارت]] کرده است"<ref>بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.</ref> و نیز درباره او فرمود: "[[فاطمه]]، اولین کسی است که به [[بهشت]] وارد خواهد شد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.


بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از [[همسر]] او در نزد آن حضرت نبود<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سفر]] می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید [[فاطمه]] {{س}} بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] به جا می‌آورد<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref> اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت [[فاطمه]] {{س}} بود<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.</ref> و [[فاطمه]] {{س}} در این [[دیدار]] چشمان [[پدر]] را می‌بوسید<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref>. [[پیامبر]] به [[فاطمه]] {{س}} چنین [[وعده]] داد: "یا [[فاطمه]]! هر که بر تو [[صلوات]] فرستد، [[خداوند]] او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای [[بهشت]] که باشم"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.</ref>. هرگاه از نزد [[پدر]] می‌آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به [[احترام]] او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه [[رسول]] خدا {{صل}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد، [[فاطمه]] از او استقبال کرده و [[دست]] [[پدر]] را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند<ref>سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.</ref>
بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از [[همسر]] او در نزد آن حضرت نبود<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سفر]] می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید [[فاطمه]] {{س}} بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] به جا می‌آورد<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref> اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت [[فاطمه]] {{س}} بود<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.</ref> و [[فاطمه]] {{س}} در این [[دیدار]] چشمان پدر را می‌بوسید<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref>. [[پیامبر]] به [[فاطمه]] {{س}} چنین [[وعده]] داد: "یا [[فاطمه]]! هر که بر تو [[صلوات]] فرستد، [[خداوند]] او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای [[بهشت]] که باشم"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.</ref>. هرگاه از نزد [[پدر]] می‌آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به [[احترام]] او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه [[رسول]] خدا {{صل}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد، [[فاطمه]] از او استقبال کرده و [[دست]] [[پدر]] را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند<ref>سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>


این‌گونه گواهی‌ها و نظیر آنها در [[کتب حدیث]] و [[سیره]]<ref>کنز العمال، ج۱۲، ص۹۷؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۶ و ۳۲۳؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸- ۱۸۵؛ صحیح بخاری، کتاب استیذان؛ صحیح ترمذی، ص۵، حدیث ۳۸۶۹؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۲؛ استیعاب، ج۲، ص۷۲۰ و ۷۵۰.</ref> به صورت [[متواتر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل شده و [[حضرت]] شخصیتی است که از سر [[هوا و هوس]] سخن نمی‌گوید<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید» سوره نجم، آیه ۳.</ref> و تحت تأثیر [[خویشاوندی]] نسبی و سببی قرار نمی‌گیرد و در [[راه خدا]] از [[نکوهش]] هیچ نکوهش‌گری [[پروا]] ندارد.
این‌گونه گواهی‌ها و نظیر آنها در [[کتب حدیث]] و [[سیره]]<ref>کنز العمال، ج۱۲، ص۹۷؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۶ و ۳۲۳؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸- ۱۸۵؛ صحیح بخاری، کتاب استیذان؛ صحیح ترمذی، ص۵، حدیث ۳۸۶۹؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۲؛ استیعاب، ج۲، ص۷۲۰ و ۷۵۰.</ref> به صورت [[متواتر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل شده و [[حضرت]] شخصیتی است که از سر [[هوا و هوس]] سخن نمی‌گوید<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید» سوره نجم، آیه ۳.</ref> و تحت تأثیر [[خویشاوندی]] نسبی و سببی قرار نمی‌گیرد و در [[راه خدا]] از [[نکوهش]] هیچ نکوهش‌گری [[پروا]] ندارد.


رسول اکرم {{صل}} محو [[دعوت]] [[مردم]] به [[یکتاپرستی]] بود و [[الگو]] و سرمشق‌ مردم به‌شمار می‌آمد، تپش قلب مبارکش و نگاه‌ها و کارهایی که بدان‌ها دست می‌زد و گام‌های تلاش‌گرانه و پرتو [[نور]] اندیشه‌اش در گفتار و [[کردار]] و [[امضا]]، یعنی سنّتش، بلکه وجودش سراسر، نمایی از نشانه‌های [[دین]] و منبعی برای [[قانون‌گذاری]] و مشعلی فرا [[راه هدایت]] و راه [[رهایی]] [[انسان‌ها]]، تلقی می‌شد.
رسول اکرم {{صل}} محو [[دعوت]] [[مردم]] به [[یکتاپرستی]] بود و [[الگو]] و سرمشق‌ مردم به‌شمار می‌آمد، تپش قلب مبارکش و نگاه‌ها و کارهایی که بدان‌ها دست می‌زد و گام‌های تلاش‌گرانه و پرتو [[نور]] اندیشه‌اش در گفتار و [[کردار]] و [[امضا]]، یعنی سنّتش، بلکه وجودش سراسر، نمایی از نشانه‌های [[دین]] و منبعی برای [[قانون‌گذاری]] و مشعلی فرا [[راه هدایت]] و راه رهایی [[انسان‌ها]]، تلقی می‌شد.


این ویژگی‌ها مدال افتخاری به‌شمار می‌آید که از سوی [[خاتم پیامبران]] بر سینه زهرای مرضیّه [[نصب]] گردیده است که با گذشت [[زمان]] و [[پیشرفت]] [[جوامع]] و در راستای بیان اصل بنیادین [[اسلامی]] در سخنانش به [[فاطمه]]، بر درخشندگی آن سخنان افزوده می‌شود، آنجا که می‌فرماید: {{متن حدیث|يا فاطمة! اعملي لنفسك فأني لا اغني عنك من الله شيئا}}؛ فاطمه [[جان]]! برای فردایت، خود عمل کن؛ چراکه در آن [[روز]] من برایت سودی نخواهم داشت<ref>فاطمة الزهرا وتر فی غمد از مقدمه سید موسی صدر.</ref>. همچنین فرمود: {{متن حدیث|كمل من الرّجال كثير و لم يكمل من النّساء إلّا مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم إمرأة فرعون و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد}}، مردان زیادی به کمال دست یافتند ولی از [[بانوان]] تنها چند تن به کمال رسیدند، [[مریم دختر عمران]]، [[آسیه]] دختر مزاحم [[همسر فرعون]]، [[خدیجه دختر خویلد]] و فاطمه دخت محمد {{صل}}<ref>فصول المهمة، ص۲۷؛ تفسیر الوصول، ج۲، ص۱۵۹.</ref>
این ویژگی‌ها مدال افتخاری به‌شمار می‌آید که از سوی [[خاتم پیامبران]] بر سینه زهرای مرضیّه [[نصب]] گردیده است که با گذشت [[زمان]] و [[پیشرفت]] [[جوامع]] و در راستای بیان اصل بنیادین [[اسلامی]] در سخنانش به [[فاطمه]]، بر درخشندگی آن سخنان افزوده می‌شود، آنجا که می‌فرماید: {{متن حدیث|يا فاطمة! اعملي لنفسك فأني لا اغني عنك من الله شيئا}}؛ فاطمه [[جان]]! برای فردایت، خود عمل کن؛ چراکه در آن [[روز]] من برایت سودی نخواهم داشت<ref>فاطمة الزهرا وتر فی غمد از مقدمه سید موسی صدر.</ref>. همچنین فرمود: {{متن حدیث|كمل من الرّجال كثير و لم يكمل من النّساء إلّا مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم إمرأة فرعون و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد}}، مردان زیادی به کمال دست یافتند ولی از [[بانوان]] تنها چند تن به کمال رسیدند، [[مریم دختر عمران]]، [[آسیه]] دختر مزاحم [[همسر فرعون]]، [[خدیجه دختر خویلد]] و فاطمه دخت محمد {{صل}}<ref>فصول المهمة، ص۲۷؛ تفسیر الوصول، ج۲، ص۱۵۹.</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در حالی که دست فاطمه را در دست داشت از [[منزل]] خارج شد و فرمود: هرکس این دختر را شناخته، به خوبی می‌داند کیست، آنکه نمی‌شناسد بداند که وی فاطمه دخت محمد و پاره تنم و [[قلب]] و [[روح]] من در کالبدم است، کسی که درصدد [[اذیت]] و [[آزار]] او برآید مرا آزار داده و آن‌کس که مرا آزرده خاطر کند، [[خدا]] را آزرده است<ref>الفصول المهمة، ص۱۴۴؛ المختصر عن تفسیر الثعلبی، ص۱۳۳.</ref>. هم‌چنین فرمود: {{متن حدیث|فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَيَّ‌}}، [[فاطمه]]، عزیزترین [[آفریدگان]] [[خدا]] نزد من است<ref>مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.</ref>.
روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در حالی که دست فاطمه را در دست داشت از [[منزل]] خارج شد و فرمود: هرکس این دختر را شناخته، به خوبی می‌داند کیست، آنکه نمی‌شناسد بداند که وی فاطمه دخت محمد و پاره تنم و [[قلب]] و [[روح]] من در کالبدم است، کسی که درصدد [[اذیت]] و [[آزار]] او برآید مرا آزار داده و آن‌کس که مرا آزرده خاطر کند، [[خدا]] را آزرده است<ref>الفصول المهمة، ص۱۴۴؛ المختصر عن تفسیر الثعلبی، ص۱۳۳.</ref>. هم‌چنین فرمود: {{متن حدیث|فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَيَّ‌}}، [[فاطمه]]، عزیزترین [[آفریدگان]] [[خدا]] نزد من است<ref>مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.</ref>.


بنابراین، پس از [[آگاهی]] به [[عصمت]] آن مخدّره، [[تفسیر]] [[سخنان رسول خدا]] بر [[ایمان]] دشوار نخواهد بود، بلکه می‌توان این سخنان را [[گواه]] و دلیل بر عصمت آن بانوی بزرگوار تلقّی کرد زیرا [[خشم]] و رضایتش، تنها برای خدا بود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۲.</ref>.
بنابراین، پس از [[آگاهی]] به [[عصمت]] آن مخدّره، [[تفسیر]] [[سخنان رسول خدا]] بر [[ایمان]] دشوار نخواهد بود، بلکه می‌توان این سخنان را [[گواه]] و دلیل بر عصمت آن بانوی بزرگوار تلقّی کرد زیرا [[خشم]] و رضایتش، تنها برای خدا بود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص ۳۲.</ref>.


== حضرت زهرا {{س}} در حدیث [[امامان اهل بیت]] {{عم}}‌==
== حضرت زهرا {{س}} در حدیث [[امامان اهل بیت]] {{عم}}‌==
خط ۳۶: خط ۳۶:
# از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا}}، بدین سبب فاطمه نامیده شد که آفریدگان از [[درک]] [[مقام]] او ناتوانند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۴.</ref>
# از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا}}، بدین سبب فاطمه نامیده شد که آفریدگان از [[درک]] [[مقام]] او ناتوانند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۴.</ref>
# [[امام صادق]] {{ع}} در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}<ref>«ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.</ref> فرمود: "[[لیلة القدر]] [[فاطمه]] است؛ هر که [[حقیقت]] [[فاطمه]] را دریابد، [[شب قدر]] را (به طور کامل) درخواهد یافت و او [[فاطمه]] نامیده شد زیرا که خلائق از [[درک]] حقیقتش محروم‌اند"<ref>تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.</ref>.  
# [[امام صادق]] {{ع}} در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}<ref>«ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.</ref> فرمود: "[[لیلة القدر]] [[فاطمه]] است؛ هر که [[حقیقت]] [[فاطمه]] را دریابد، [[شب قدر]] را (به طور کامل) درخواهد یافت و او [[فاطمه]] نامیده شد زیرا که خلائق از [[درک]] حقیقتش محروم‌اند"<ref>تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.</ref>.  
# [[امام زمان]] {{ع}} نیز از [[مادر]] معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است<ref>الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۶۶-۲۶۷.</ref>
# [[امام زمان]] {{ع}} نیز از [[مادر]] معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است<ref>الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش