پرش به محتوا

علم در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۱: خط ۳۱:
«اگر علم داشته باشی و [[عاقل]] نباشی، بسان کسی هستی که کفش دارد ولی پا ندارد. و اگر عقل داشتی و عالم نباشی، همچون کسی هستی که پا دارد، ولی کفش ندارد».
«اگر علم داشته باشی و [[عاقل]] نباشی، بسان کسی هستی که کفش دارد ولی پا ندارد. و اگر عقل داشتی و عالم نباشی، همچون کسی هستی که پا دارد، ولی کفش ندارد».
[[انسانی]] که پا دارد؛ ولی کفش ندارد، می‌تواند طی طریق کند؛ هر چند به [[سختی]]. اما کفش بدون پا فایده‌ای ندارد و نمی‌توان با آن مسیری را پیمود<ref>[[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]]، ص ۳۶.</ref>.
[[انسانی]] که پا دارد؛ ولی کفش ندارد، می‌تواند طی طریق کند؛ هر چند به [[سختی]]. اما کفش بدون پا فایده‌ای ندارد و نمی‌توان با آن مسیری را پیمود<ref>[[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]]، ص ۳۶.</ref>.
==علم==
یکی از معیارهای شایستگی «علم و [[آگاهی]]» است؛ یعنی کسی که علم و آگاهی دارد، نسبت به کسی که فاقد آن است، از شایستگی بیش‌تری برخوردار است.
بر اساس همین معیار است که در [[روایات]] ما علم نه تنها موجب شایستگی افراد تلقی می‌شود، بلکه علم منشأ هر نوع [[فضیلت]] و خوبی و مایه [[مباهات]] [[فرشتگان الهی]] بر [[اهل علم]] است. بر اساس روایات ما علم، زمینه [[تخلق]] به [[اخلاق]] فراهم کرده و نیز باعث [[احیای دین]] می‌گردد. از این رو، در بسیاری از [[روایت]]، [[عالمان]]، [[وارثان]] [[پیامبران]] و حتی در برخی از روایات [[برتر]] از آنان تلقی شده‌اند. [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: «عالمان وارثان پیامبرانند؛ زیرا پیامبران درهم و دیناری به [[ارث]] نگذاشته‌اند و تنها چیزی که به ارث گذاشته‌اند علم است که اگر کسی از آن بهره‌ور شود بهره فراوانی برده است»<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۳۹.</ref> یا می‌فرماید: «[[حاملان علم]] در [[دنیا]] [[جانشین]] پیامبرانند و در [[آخرت]] در شمار [[شهدا]] قرار دارند»<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۳۹.</ref>. از این بیان، جایگاه رفیع و شایستگی [[علما]] نسبت به سایر افراد و همچنین رابطه آنها با [[انبیا]] به خوبی استفاده می‌شود. بنابراین، کسانی که حامل این معیار هستند، نه تنها نسبت به سایر افراد [[شایستگی]] بیش‌تری دارند، بلکه حتی از بسیاری از [[انبیا]] [[سلف]] نیز شایسته‌ترند.
همچنین به موجب همین معیار است که [[خداوند]] [[طالوت]] را در میان [[بنی‌اسرائیل]] به عنوان [[حاکم]] [[انتخاب]] می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> [[مردم]] سؤال و [[انتقاد]] کردند که طالوت امکانات ندارد، پس چگونه به عنوان حاکم برگزیده شده است: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> (لازم به یادآوری است که انتقاد بنی‌اسرائیل بر انتخاب طالوت به عنوان حاکم و [[فرمانده]] به دلیل انحصاری بودن [[نبوت]] در میان [[فرزندان]] [[لاوی]] و [[سلطنت]] در میان فرزندان یوسف بود؛ اما چون طالوت به هیچ یک از این دو [[خاندان]] منتسب نبود، [[حاکمیت]] و شایستگی او را به عنوان [[زمامدار]]، زیر سؤال بردند). خداوند در جواب می‌گوید: خداوند به جای این عناوین انتسابی و [[ثروت]]، [[دانش]] و [[تدبیر]] [[کشورداری]] و [[نیروی جسمانی]] فوق‌العاده‌ای به طالوت بخشیده است<ref>جاد المولی، محمد احمد، قصه‌های قرآن، ص۴۷۴.</ref> که شما فاقد آنها هستید؛ از این رو، او نسبت به شما شایسته‌تر است: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. به عبارت دیگر، از نظر [[قوم بنی‌اسرائیل]] معیار شایستگی [[تمکن مالی]] بود که طالوت فاقد آن به شمار می‌آمد، ولی از نظر [[قرآن کریم]] معیار [[شایستگی]] [[دانایی]] و [[توانایی]] است که [[طالوت]] واجد آنها بود<ref>اصفهانی، عمادالدین حسین، زندگی چهارده معصوم، ج۲، ص۵۳۳.</ref>. به دیگر سخن، قرآن کریم خطاب به آنها می‌فرماید: اینکه می‌بینید [[خداوند]] طالوت را برگزیده و [[زمامدار]] شما قرار داده به خاطر این است که از نظر [[هوش]] و [[فرزانگی]] و [[علم]]، پرمایه است و از نظر [[نیروی جسمانی]]، [[قوی]] و پر [[قدرت]]. در واقع قرآن کریم به آنها می‌گوید: اولاً، این [[گزینش]] [[خداوند حکیم]] است و ثانیاً، شما سخت در [[انتخاب]] معیار [[شایستگی رهبری]] در اشتباهید؛ زیرا معیارهای اساسی [[رهبری]]، [[نسب]] عالی و [[ثروت]] نیستند (هر دو، امر اعتباری و بیرون ذاتی‌اند)، بلکه معیارهای شایستگی رهبری علم و [[دانش]] و نیروی جسمانی هستند که طالوت واجد آنها بود. در [[حقیقت]]، این دو امتیاز [[واقعی]] و درون ذاتی هستند که تأثیر عمیقی در مسئله رهبری دارند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۳۸.</ref>؛ زیرا [[رهبر]] باید با علم و دانش خود، [[مصلحت]] جامعه‌ای را که در رأس آن است تشخیص دهد و با قدرت خود آن را به موقع به [[اجرا]] درآورد، با علم و [[تدبیر]] خود نقشه صحیح برای [[پیکار]] با [[دشمن]] بکشد و با نیروی جسمانی آن را پیاده کند.
درباره اینکه عالم نسبت به غیر عالم شایستگی بیش‌تری دارد، [[آیات]] بسیاری وجود دارند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. در [[آیه]] دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>. همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، استفهامی که در این دو [[آیه]] [[شریف]] وجود دارد، استفهام انکاری است؛ یعنی هدایت‌کنندگان و [[عالمان]] را با [[هدایت]] شوندگان و [[جاهلان]] یکی ندانید، بلکه آنان نسبت به اینها به مراتب شایسته‌ترند.
اکنون سؤالی در اینجا مطرح می‌شود: موضوع این [[علم]] (معلوم) که یکی از معیارهای [[شایستگی]] در اداره [[سازمان]] و [[جامعه]] به شمار می‌آید، چیست؟ آیا اگر کسی به چگونگی [[ملائکه]] عالم باشد و یا به اوصاف [[صانع]] - تبارک و تعالی - علم پیدا کند شایستگی اداره سازمان و جامعه را خواهد داشت؟ آیا اگر کسی همه [[علوم طبیعی]] را بداند و تمام قوای [[طبیعت]] را [[کشف]] کند، یا [[موسیقی]] را خوب بداند، [[شایستگی خلافت]] را پیدا می‌کند؟ به طور مسلم پاسخ این [[پرسش‌ها]] منفی است؛ یعنی با این [[علوم]]، شایستگی برای اداره حاصل نمی‌شود. آنچه مسلم است این است که منظور از این علم، [[علم به احکام]] و [[قوانین اسلام]] و اجرای آن است<ref>خمینی، روح الله، ولایت فقیه، ص۴۸.</ref>. از نظر [[امام خمینی]] چون [[حکومت]] [[اسلام]]، حکومت [[قانون]] است، برای [[زمامدار]] علم به [[قوانین]] لازم می‌باشد<ref>خمینی، روح الله، ولایت فقیه، ص۴۸.</ref>.
به عبارت دیگر، از نظر امام خمینی اولاً، باید [[عالم به احکام]] اسلام، یعنی قانوندان باشد و ثانیاً، باید [[عدالت]] داشته و از کمال [[اعتقادی]] و [[اخلاقی]] برخوردار باشد. از نظر [[امام]] این امر علاوه بر [[دلایل]] [[شرعی]]، [[دلایل عقلی]] نیز دارد؛ زیرا [[حکومت اسلامی]] حکومت قانون است، نه خودسری و نه حکومت اشخاص بر [[مردم]]. اگر زمامدار مطالب قانونی را نداند، لایق حکومت نیست؛ چون اگر [[تقلید]] کند، [[قدرت حکومت]] شکسته می‌شود و اگر نکند، نمی‌تواند [[حاکم]] و [[مجری قانون اسلام]] باشد<ref>خمینی، روح الله، ولایت فقیه، ص۴۸.</ref>.<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۳۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:136899.jpg|22px]] [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱''']]
# [[پرونده:136899.jpg|22px]] [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[عقل و معرفت عقلی (مقاله)|مقاله «عقل و معرفت عقلی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱''']]
# [[پرونده:IM010641.jpg|22px]] [[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|'''وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۳٬۶۹۳

ویرایش