فساد سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۱۵۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = فساد | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  =}}
| موضوع مرتبط = فساد  
==مقدمه==
| عنوان مدخل  =  
«[[فساد سیاسی]]»، یا [[سوءاستفاده از قدرت]]، برای [[تأمین منافع]] فردی یا گروهی، آفت ویرانگر همه [[جوامع]] و [[نظام‌های سیاسی]] است. برای مقابله با آن، شیوه‌ها، راهکارها و رویکردهای مختلفی به کار گرفته شده که ملاک و [[میزان]] آنها، برای ارزیابی بودن و نبودن [[فساد]] [[قانون]] است. بر این اساس، وقتی [[رفتار]] [[کارگزاران]] [[سیاسی]] در چارچوب قانون است، دیگر فسادی رخ نخواهد بود و در چنین وضعی [[جامعه]] عاری از فساد و سوءاستفاده از قدرت خواهد بود. در حالی که ممکن است علی‌رغم رعایت قانون، [[صاحبان قدرت]] سیاسی از [[قدرت]] [[سوءاستفاده]] کرده و آن را در جهت [[منافع]] خود به کار گرفته باشند. علت وجود این پدیده؛ یعنی فساد و سوءاستفاده از قدرت، همراه با رعایت قانون، این است که قانون به گونه‌ای تصویب شده که یا امکان سوءاستفاده از قدرت، در چارچوب قانون را فراهم می‌کند یا قانون برای صاحبان قدرت، امتیازات ویژه‌ای مقرر کرده است که محصول آن، بهره‎‌مندی‎‌های هنگفت با استفاده از امکانات و منابع عمومی برای آنهاست.
| مداخل مرتبط =  
 
| پرسش مرتبط  =
بنابراین، [[پرسش]] اصلی، این است که علی‌رغم [[اجرای قانون]] در روابط [[حاکم]] بر صاحبان قدرت، چه شاخص یا شاخص‎هایی ممکن است بیان‌گر این باشد که از قدرت سوءاستفاده می‎شده و موجب فساد سیاسی شده است؟ پیش از پرداختن به این پرسش لازم است به این پرسش پاسخ داده شود آیا صرف اجرای قانون و [[اعمال]] [[نظارت]] بر اجرای آن، بیانگر این است که از قدرت سوءاستفاده نشده است؟ پاسخ به این پرسش‌ها، بر این [[کلام امیرمؤمنان]] علی{{ع}} [[استوار]] است که «[[فقر]] و [[تنگدستی]] [[مردم]] همزمان با [[ثروت]] [[حاکمان]]، نشان سوءاستفاده از قدرت و فساد سیاسی است»، که با توصیف و تحلیل [[سنت نبوی]]، همراه با [[سیره علوی]]، که راه چاره مقابله با این سوءاستفاده و فساد است، به تبیین این پدیده خواهیم پرداخت و بدین وسیله به این پرسش نیز پاسخ داده شود که چگونه به طور ریشه‌ای باید با این پدیده مقابله کرد؟
}}
 
بررسی و مطالعه درباره [[سوءاستفاده از قدرت]] و [[فساد سیاسی]]، از دیدگاه [[قرآن]] و [[سنت]] و راه چاره مقابله با آن، در پرتو [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، آنگاه که آنها برخوردار از [[قدرت سیاسی]] در [[جامعه اسلامی]] بودند، به طور خاص یا وجود ندارد، یا اگر وجود داشته باشد، با وجود جست‎وجو در این باره، در دسترس نگارندگان قرار نگرفته است. از این رو، کاری آنچنان که باید درباره این موضوع انجام نشده است. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله در تلاش است تا در حد یک مقاله، این موضوع را مورد بررسی قرار دهد.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
 
== [[ضرورت]] [[مقابله با فساد سیاسی]]==
مقابله با فساد سیاسی و سوءاستفاده از قدرت، برای [[تأمین منافع]] فردی از این جهت ضرورت دارد که با وجود شایع شدن آن در [[جامعه]] و شبکه قدرت سیاسی، امکان رسیدن به [[رفاه عمومی]]، که زمینه [[رستگاری]] همگانی است، از بین خواهد رفت؛ زیرا وقتی منابع و [[امکانات عمومی]]، با لطایف‎ الحیل و شیوه‎‌های گوناگون، به وسیله [[کارگزاران]] [[سیاسی]] و [[خویشان]] و وابستگان آنها به یغما می‌رود، دیگر چیزی باقی نمی‎ماند که صرف نیازهای اولیه [[مردم]] شود و شرایط ابتدایی یک [[زندگی]] طبیعی را برای آنها فراهم کند. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]]، بر این موضوع تأکید کرده است. آن حضرت [[فقر]] و [[تنگدستی]] مردم را ناشی از [[فزون‌خواهی]] [[حاکمان]] می‌دانند. از این رو، بدون نابودی [[فساد]] ناشی از رابطه قدرت سیاسی و [[ثروت]]، ممکن نیست جامعه روی [[سعادت]] به خود ببیند و زمینه رستگاری عمومی فراهم گردد.
 
با نگاهی به [[انسان]] و رابطه او با [[قدرت]] و ثروت، مشخص می‌شود که سوءاستفاده از قدرت سیاسی، برای دستیابی به ثروت، جریانی است مستمر و فراگیر، که در همه زمان‌‎ها و مکان‌‎ها به چشم می‎خورد و جایی پیدا نمی‌شود که از این پدیده ویرانگر در [[امان]] باشد.
 
فساد در ذات تمامی سیستم‌‎های [[اجتماعی]] – [[فئودالیسم]]، [[کاپیتالیسم]] و [[سوسیالیسم]] - وجود دارد و تمامی [[طبقات جامعه]]، تمامی [[سازمان‌های دولتی]]، پادشاهی‌‎ها، و جمهوری‌‎ها، تمامی وضعیت‌ها چه در [[جنگ]] چه در [[صلح]]، تمامی گروه‌‎های [[سنی]]، [[مذکر]] و مؤنث و همه زمان‌‎ها از باستان و قرون وسطی تا معاصر را تحت تأثیر قرار می‌دهد<ref>هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۱۹.</ref>.
 
به نظر می‌رسد، این اظهار نظر دور از [[واقعیت]] نیست که «[[فساد سیاسی]] نزد ما سرطانی است که [[تمدن]] و [[آرمان]] ما را در طی قرن‌‎های گذشته به نابودی کشانده است... [[حاکمان]] ما از زمان‌های دور در موجودیت ما، گروهی [[فاسد]] بوده‌اند<ref>غزالی، ابوحامد، الفساد السیاسی فی المجتمعات العربیه و الاسلامیه، ص۲۱.</ref>. هر چند ممکن است [[سوءاستفاده از قدرت]]، برای اهدافی غیر از رسیدن به [[ثروت]] به وقوع پیوسته باشد، ولی [[هدف]] نهایی سوءاستفاده از قدرت، در اکثر موارد به چنگ آوردن ثروت و بهره‌مندی‌های مادی است که سایر اهداف آن را تحت شعاع خود قرار می‌دهد، به گونه‌ای که بی‌تردید ثروت، برجسته‌ترین، مهمترین و فراگیرترین هدف سوءاستفاده از قدرت است. در بیشتر موارد، فساد سیاسی و سوءاستفاده از قدرت در جهت دستیابی به ثروت رخ داده است. علاوه بر این، اهداف دیگر سوءاستفاده از قدرت، در نهایت به ثروت و انباشت آن منتهی می‌شود. چنان که به‌کارگیری [[قدرت]] برای دستیابی به [[مدرک]]، [[مقام]]، عنوان [[اجتماعی]] یا [[سیاسی]] و هرگونه [[ستم]] و [[استبدادی]]، سرانجام به ثروت و بهره‌مندی مادی منجر می‌شود. این امر، به آسانی در [[جامعه]] قابل [[مشاهده]] و [[شناسایی]] است و موارد بسیاری از آن در هر جایی رخ داده است. به طور قطع، «بیشترین انگیزه سوءاستفاده از قدرت مقاصد مادی و [[اقتصادی]] است»<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، کلیات حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۹۸.</ref>. علاوه بر این، [[گرایش]] به ثروت و مال‎اندوزی، به ویژه در حاکمان از عوامل اصلی ویرانی جامعه به حساب می‌آید. چنان که «در مدت نیم [[قرن]] عامل‎‌های چندی در [[سقوط]] [[جامعه اسلامی]] مؤثر بود، اما هیچ یک از آنها در شدت اثر به پایه این عامل ([[رغبت]] به مال‎اندوزی) نمی‎رسد»<ref>شهیدی، سید جعفر، قیام امام حسین{{ع}}، ص۶۱.</ref>.
 
این شیوه بهره‌برداری از [[قدرت سیاسی]] و به‌کارگیری آن، در جهت [[منافع شخصی]] و انباشت [[ثروت]] و [[سوءاستفاده]] از آن، برخلاف [[سود]] جمعی، با توجه به اینکه نفع عمومی و [[خدمت به مردم]] [[فلسفه وجودی]] قدرت سیاسی است، موجب ویرانی [[جامعه]] و [[فقر]] و [[بدبختی]] [[اکثریت]] [[مردم]] است و [[فساد]] شمرده می‌شود. [[وظیفه]] [[حقوق]] به عنوان فن [[سازمان]] دهنده [[روابط انسانی]]، به طور عام و [[حقوق عمومی]]، به ویژه [[حقوق اساسی]] به عنوان ابزار قالب ‎بندی قدرت سیاسی به طور خاص، مقابله با این فساد است، به گونه‌ای که راهکارهایی مناسب و مؤثر باید در برابر این فساد ویرانگر به کار گرفته شود تا جلوی آن گرفته شود و بدین‎سان جامعه از [[شر]] آن در [[امان]] باشد تا [[قدرت]] به کارکرد مناسب خود در جهت [[رفاه عمومی]]، سود جمعی و [[خوشبختی]] مردم گام [[نهد]]؛ زیرا با وجود [[سیطره]] جریان فساد ناشی از رابطه قدرت سیاسی و ثروت، دستیابی به هر [[آرمان]] [[اجتماعی]]، [[خیر]] عام، عمل در جهت [[منافع عمومی]] و خوشبختی مردم ناممکن خواهد بود. به ویژه اینکه «فساد از چندین مسیر، [[رشد اقتصادی]] را کند می‎سازد؛ زیرا به صورت نوعی [[مالیات]] عمل می‌کند و سطح [[سرمایه‌گذاری]] را کاهش داده، به [[سوء]] تخصیص استعدادها میانجامد؛ زیرا انگیزه‌‎ها را [[منحرف]] ساخته، [[منابع مالی]] را از پروژه‎‌های کمک‎رسانی... دور می‌‎سازد. درآمدهای مالیاتی [[حکومت]] مرکزی را کاهش داده، عواقب [[ناگواری]] برای [[بودجه]] به همراه دارد. همچنین کیفیت خدمات زیربنایی و عمومی را [[تضعیف]] و بالاخره، ترکیب هزینه‎‌های دولتی را برهم می‎زند<ref>ر.ک: هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۴۲.</ref>.
 
از آنجا که بررسی‌‎های اجتماعی مطالعات [[سیاسی]] و [[تجربه]] [[تاریخی]] نشان می‌دهد جریان مسلط، به‌کارگیری قدرت سیاسی، بیش از آنکه در جهت منافع عمومی باشد، همسو با [[منفعت]] شخصی [[صاحبان قدرت]] است و حرکت کلی آن، نادیده گرفتن [[سود]] جمعی برای تأمین [[منفعت]] فردی و انباشت هر چه بیشتر [[ثروت]] است. [[شناخت]] ریشه‌ها، [[نشانه‌ها]] و شاخص‎های آن و دستیابی به راهکارهایی کارآمد و اثربخش که بتواند مانعی مستحکم در برابر این جریان [[فاسد]] باشد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بنابراین تا زمانی که خطر [[سوءاستفاده از قدرت]] [[سیاسی]] و به‌کارگیری آن برای دستیابی به ثروت وجود دارد، [[ضرورت]] مقابله با آن و یافتن راهکارهایی که بتواند هر چه دقیق‌تر جلوی این جریان [[فساد]] را بگیرد وجود خواهد داشت، به ویژه اینکه تا [[فساد سیاسی]] از بین نرود، [[مقابله با فساد اداری]] ممکن نخواهد بود؛ چون [[نظام سیاسی]] در سطحی بالاتر و [[برتر]] از [[نظام اداری]] قرار دارد و [[پیشوا]] و راهنمای نظام اداری می‌باشد. وقتی پیشوا فاسد باشد، محال است که زیرمجموعه خود را پاکسازی کند و مانع از فساد آن شود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
 
== امکان دور زدن موانع فساد سیاسی در چارچوب تعاریف رایج==
فساد سیاسی یا به‌کارگیری [[قدرت]]، در جهت تأمین سود شخصی، نه تنها به علت عدم [[اجرای قوانین]] روی می‌دهد، بلکه گاهی با وجود [[اجرای قانون]] و بی‌آنکه با [[قانون]] برخوردی شود و یا قانون نقض گردد، به وقوع می‌پیوندد. در جوامعی که [[قوانین]] [[اجرا]] می‌شود، حتی ضدفساد، نتوانسته‌اند جلوی فساد سیاسی را بگیرند و مانع سوءاستفاده از قدرت شوند. دلیل روشن این مدعی این است که با وجود اجرای همه راهکارهای [[حقوقی]] [[جلوگیری از فساد]] ناشی از رابطه قدرت با ثروت، در حالی که [[اکثریت]] [[کارگزاران]] سیاسی [[غرق]] در ثروت و [[رفاه]] هستند و نشانی از تنگنای [[مالی]] در میان آن‎ها نیست، [[اکثریت]] [[مردم]] درگیر [[فقر]] و [[تنگدستی]] هستند، به گونه‌ای که حتی از برآوردن ابتدایی‌ترین نیازهای آنان [[ناتوان]] می‌باشند.
 
از آنجا که مبنای اکثریت رایج تعاریف فساد سیاسی، قانون است و لازمه فساد سیاسی [[نقض قانون]] است، معیار سوءاستفاده از قدرت در جهت سود شخصی، دست‎اندازی به [[حریم]] قانون می‌باشد.
 
فساد سیاسی هنگامی روی می‌دهد که یک [[کارگزار]] [[قانون]] را به نفع شخص خودش با [[قربانی کردن]] [[منافع]] حاصله از یک اصل [[حقوقی]] نقض کند. در [[حقیقت]]، «غیرقانونی بودن»، مسئله محوری بسیاری از تعریف‎‌های [[فساد سیاسی]] است و می‌‌توان [[استدلال]] کرد که مبنای لازم برای انجام تحلیل مقایسه‎ای فقط با [[رجوع]] به هنجارهای حقوقی فراهم می‌شود<ref>هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص٣۴.</ref>.
 
برای نمونه، بند الف ماده یک قانون ارتقای [[سلامت اداری]] و [[مبارزه با فساد]] مصوب ۲۹/۲/۱۳۸۷، [[فساد]] را به طور کلی اینگونه تعریف کرده است:
 
فساد در این قانون هر گونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص [[حقیقی]] یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و به [[هدف]] کسب هر گونه [[منفعت]] یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری با [[نقض قوانین]] و [[مقررات]] کشوری انجام پذیرد، یا ضرر و زیانی را به [[اموال]]، منافع، منابع یا [[سلامت]] و [[امنیت عمومی]] یا جمعی از [[مردم]] وارد نماید نظیر [[رشاء]]، [[ارتشاء]]، [[اختلاس]]، [[تبانی]]، [[سوءاستفاده از مقام]] یا موقعیت [[اداری]]، [[سیاسی]]، امکانات یا اطلاعات....
 
در این صورت، فساد آنگاه به وقوع می‌پیوندد که قانونی در جهت [[سود]] شخصی نقض شود. در حالی که ممکن است بر اساس [[قواعد]] [[مقابله با فساد]]، همچون [[تعارض]] منفعت، شفافیت، منع دخالت [[کارگزاران]] سیاسی در [[معاملات]] دولتی و عمومی، قوانینی وضع شود که نه تنها بازدارنده از فساد نباشد، بلکه خود این [[قوانین]]، برای [[سوءاستفاده]] تصویب شده باشند تا زمینه را برای به‌کارگیری [[قدرت]] در جهت منفعت شخصی، بی‌آنکه با قانون برخورد شود، فراهم آورد؛ زیرا:


==مقدمه==
[[حاکمیت قانون]] به [[سادگی]] به این معنی نیست که [[حقوق]] و [[نظم]] هم وجود دارد، برای نمونه در [[حکومت]] لویی چهاردهم به عنوان حاکمی مطلق، حاکمیت قانون وجود داشت. دادگاه‎‌ها صرفاً قانون موجود را [[اجرا]] می‌کردند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آن قانون خوب باشد<ref>قانون اساسی انگلیس (۱۹۷۷م)، ص۴۲۹.</ref>.
[[فساد]] هر گونه خروج از [[اعتدال]] به [[تفریط]] و [[افراط]] است؛ بنابراین [[مفسدان]] انسان‌هایی هستند که از [[حق]] و [[عدل]] خارج می‌‌شوند و به [[باطل]] و [[ظلم]] [[گرایش]] دارند. این بدان معناست که مفسدان نه تنها خود [[اهل حق]] و عدل نیستند، بلکه دیگران و محیط [[زیست انسانی]] را به [[تباهی]] می‌‌کشانند و شرایط زیست انسانی را به سمت و سویی سوق می‌‌دهند که دست یابی به [[سعادت]] و [[کمالات]] یا دشوار یا دست نیافتنی می‌‌شود.
 
به گونه‌ای که بتواند مانعی در راه [[سوءاستفاده از قدرت]] باشد؛ چون [[قانونی بودن]] همیشه برابر با [[حق]] بودن و در جهت خواست و [[منافع عمومی]] بودن نیست، چنان که «[[حکومت]] ویشی در هنگام [[جنگ]] دوم جهانی با ۵٩۶ [[رأی]] موافق در برابر ۸۰ - رأی مخالف مجلس ملی فرانسه به [[ریاست]] مارشال پتن به [[قدرت]] رسید؛ [[حکومتی]] قانونی بود، ولی بسیاری از [[مردم]] فرانسه آن را ناحقانی می‎شمردند<ref>قاضی، ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ص۳۰۷ و ۳۰۶.</ref>.
 
همچنان که مردم [[آلمان]] در دوران رایش سوم، ممکن است تحت [[حاکمیت قانون]] بوده‌اند، ولی این [[قانون]] از جنبه‎های بسیاری مورد [[انزجار]] آنها و [[بیگانگان]] بوده است<ref>Walker، David M، The Oxford companion to law، p. ۱۰۹۴.</ref>.
 
حاکمیت قانون، که قرار بود جلوی [[فساد]] رابطه قدرت و [[ثروت]] را بگیرد، نه تنها همواره نتوانسته است این [[وظیفه]] خود را آنچنان که ادعا شده است، انجام دهد، بلکه در موارد بسیاری، خود وسیله‌ای شده است در جهت سوءاستفاده از قدرت؛ به گونه‌ای که صاحبان [[نفوذ]] از این ابزار در جهت [[منافع]] خود بهره گرفته‌اند تا جایی که «گروه‌‎های فشار، تصویب [[قوانین]] جدید را یکی از راه‎های حل مشکلاتشان می‌دانند. [[دولت]] و [[نمایندگان مجلس]] هم معمولاً به [[راحتی]] به خواسته آنها تن می‌دهند<ref>متیو، برتران، قانون، ترجمه و تحقیق مجید ادیب، ص۹۲.</ref>. علاوه بر این، «خود قانون می‌تواند سرمنشأ رویه‌های [[آلوده]] به فساد واقع شود، اینکه اقدامی قانونی باشد، همیشه بدان معنا نیست که [[فاسد]] نباشد»<ref>اردان، فیلیپ، نهادهای سیاسی و حقوق اساسی، ترجمه رشید انصاریان، ص۴۴ و۶۵.</ref>.
 
از این رو، صرف قانونی بودن عمل، روش و گزینشی، بیانگر این نیست که آن در جهت منافع و خواست همگان است و بر حق می‌باشد؛ «قانونی بودن قدرت تطابق آن با [[موازین]] و [[مقررات]] و شیوه‎‌های [[حقوقی]] است و [[حقانیت]] آن، سازگار بودنش با نظریه قدرتی است که [[اکثریت]]، به [[درستی]] آن [[ایمان]] داشته باشند»<ref>قاضی، ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ص۳۰۶.</ref>.
 
بنابراین، حاکمیت قانون هم به [[تنهایی]] نتوانسته است و نمیتواند در عمل جلوی [[سوءاستفاده از قدرت]] را بگیرد و نقشی مؤثر در از بین بردن [[فساد]] ناشی از رابطه [[قدرت سیاسی]] و [[ثروت]] داشته باشد. همچنان که «[[قوانین]] قدیم، نوعاً برای ارضای [[صاحب منصبان]] نوشته شده‎‌اند و وقتی که این [[مناصب]] اشغال شده باشد، [[نخبگان]] جدید می‌‌توانند از آنها به عنوان منابعی برای [[اندوختن ثروت]]... استفاده کنند»<ref>لسکی، گرهارت، «قدرت و امتیاز» در: قدرت فرانسانی یا شر شیطانی، ویراسته استیون لوکس (مجموعه مقالات)، ترجمه فرهنگ رجایی، ص۳۵۴.</ref>.
 
بنابراین، صرف وجود [[قانون]] و حتی اجرای آن، نمی‎‌تواند همیشه جلوی سوءاستفاده از قدرت را بگیرد. در این شرایط، باید در جست‎وجوی شاخص یا شاخص‎هایی بود که بیانگر عینی فساد باشد، تا با ظهور نمودهای آن در [[جامعه]]، با وجود [[اجرای قوانین]] ضدفساد، مشخص شود که به واقع از [[قدرت]] [[سوءاستفاده]] می‌شود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
 
==ثروت [[صاحبان قدرت]] شاخص [[فساد سیاسی]]==
وقتی که مبنای تعاریف رایج از فساد، [[نقض قوانین]] است و فساد به طور کلی و فساد سیاسی به طور خاص، آنگاه رخ می‌دهد که قانونی زیر پا نهاده شود، در این شرایط این امکان وجود دارد که بی‌آنکه با قانون برخورد شود، قدرت سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه [[هدف]] [[حاکمیت]] در [[اسلام]]، [[اداره جامعه]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] به سوی [[رستگاری]] و تأمین [[منافع عمومی]] و [[خدمت]] به آنهاست، جایی برای [[فزون‌خواهی]] و [[جمع‌آوری ثروت]] برای [[اصحاب]] قدرت باقی نمی‌‎ماند. از این رو، در اینجا به ترتیب هدف قدرت سیاسی در اسلام و این [[واقعیت]] که [[ثروتمندان]] و [[مرفهان]] بعید است که در پی رستگاری[[انسان]] باشند، مورد بررسی قرار می‎‌گیرد و سرانجام، به این موضوع می‌پردازیم که ثروت انبوه صاحبان قدرت، نماد عینی فساد سیاسی است. بنابراین، باید قوانین تنظیم کننده روابط و [[اعمال]] [[کارگزاران]] [[سیاست]]، به گونه‌ای باشد که کسانی از قدرت سیاسی برخوردار باشند که اولاً، به صراحت و در عمل، در پی ثروت و [[منافع]] فردی نباشند. ثانیاً، به طور روشن نه تنها هنگامی که در [[قدرت]] هستند، ثروتشان افزوده نشود، بلکه پس از خروج از قدرت هم در موقعیتی قرار نداشته باشند که با افزایش ثروتشان در مظان [[سوءاستفاده از قدرت]] قرار گیرند در غیر این صورت، باید آماده باشند تا اگر [[مشروعیت]] اموالشان روشن نگردد، [[مصادره]] شود.
 
===[[هدف]] [[قدرت سیاسی]] [[رستگاری]] [[انسان]]===
هدف قدرت سیاسی، به طور عام و قدرت سیاسی در [[اسلام]] به طور خاص، رستگاری انسان است. به قول [[سعدی]] «[[ملوک]] از بهر [[پاس]] رعیت‎‌اند، نه [[رعیت]] از بهر [[طاعت]] ملوک»<ref>گلستان سعدی، ص۵۲.</ref>. امروز در [[حقوق عمومی]]، این [[اصل مسلم]] و غیرقابل تردید است که هدف از قدرت سیاسی و [[حاکمیت]]، [[خدمت]] است و علت وجود قدرت سیاسی و نهادهای وابسته به آن، فراهم آوردن زمینه‎‌های [[خوشبختی]] [[مردم]] و از بین بردن موانع [[آسایش]] آنهاست. «[[پیامبران]] برای [[رهایی]] جامعه‌های [[انسانی]] و برای [[آموزش]] آنها و اینکه آنها را در عمل و گرایش‌‎ها به [[دادگری]] وادارند، برانگیخته شده‌اند. این هدف گسترده و بزرگ بدون قدرت و [[حکومت]] [[دست]] نایافتنی است»<ref>حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، ج۲، ص۴۱۳.</ref>. به همین دلیل، در دیدگاه [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} «[[خلافت]] در نظر او، وسیله‌ای بود برای رسیدن به هدف‌‎های بسیار بزرگ‎تر از حکومت و [[حکومت مردم]] چیزی جز تقویت و [[بزرگداشت]] [[دین]] و بالا بردن [[معنویات]] مردم نیست»<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، الامام علی، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، ج۲، ص۳۳۷.</ref>؛ زیرا «موجودیت [[سیاسی]] در نظر علی{{ع}} دنباله موجودیت انسانی و نتیجه‌ای بود که بر آن مترتب است»<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، الامام علی، ترجمه سیدمحمدمهدی جعفری، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. آن حضرت، علت [[پذیرش خلافت]] را به صراحت برای [[احقاق حقوق]] مردم و فراهم آوردن شرایط [[رشد]] و تعالی [[انسان‌ها]] اعلام کرده است. در این باره می‌فرماید:
 
خدایا تو می‎دانی آنچه از من سر زده است به خاطر [[رقابت]] در به دست آوردن قدرت و کسب [[ثروت]] نبوده است، بلکه برای این بوده است تا نشانه‎‌های دینت را به جایش بازگردانم و کشورت را سامان دهم تا [[بندگان]] ستمدیده‎ات ایمن شوند و حدود وانهاده شده تو [[اجرا]] گردد<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۱۸۹.</ref>.
 
[[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در جایی دیگر، علت [[پذیرش خلافت]] را این‎گونه توصیف کرده است:
[[سوگند]] به آنکه دانه را شکافت و [[جان]] را آفرید، اگر حضور [[مردم]] نبود و تمام بودن [[حجت]] به خاطر وجود [[یاور]] و پیمانی که [[خداوند]] از دانایان گرفته است که بر [[پرخوری]] [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] [[ستمدیدگان]] آرام نگیرند، لگام شتر [[حکومت]] را بر کوهانش میانداختم و آخرش را به پیاله اولش [[سیراب]] میکردم و در این هنگام در مییافتید که این دنیای شما نزد من بی‌ارزش‌تر از آب بینی بز است<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۵۰.</ref>.
 
بنا بر آنچه از [[امام]]{{ع}} درباره علت پذیرش خلافت نقل شد، [[هدف]] از [[قدرت سیاسی]] در [[اسلام]]، [[دفاع]] از ستمدیدگان، گرسنگان و [[محرومان]] و مقابله با ستمگران، [[متجاوزان]] به [[حقوق مردم]] و فزونخواهان [[شکمباره]] و برپایی نشان‎ه‌ای [[دین]] و [[اجرای احکام الهی]] و در نهایت، [[قرب]] به [[الله]] و [[رستگاری]] [[انسانی]] است؛ زیرا «هدف عالیای که اسلام برای [[مسلمانان]] تعیین کرده «[[فلاح]]» است»<ref>فارسی، جلال الدین، انقلاب تکاملی اسلام، ص۳۰۴.</ref>. همچنان که [[اطاعت از خداوند]] و پیامبرش، تضمین کننده رستگاری[[انسان]] می‌باشد {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>. بر این اساس، بی‌تردید هدف اصلی و بنیادی حاکمیتی که به نام اسلام برپا می‌شود، باید رستگاری همه [[انسان‌ها]] باشد، نه [[سود]] شخصی [[حاکمان]] و [[خویشان]] و وابستگان آنها. در غیر این صورت، در [[فساد]] چنین [[حکومتی]] جای [[شک]] و شبهه‌ای نخواهد بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
===قارون‌‎ها نمی‎‌توانند در پی رستگاری انسان باشند===
[[تاریخ]] نشان داده که صاحبان ثروت‎‌های هنگفت و کسانی که [[غرق]] در [[رفاه]] هستند، معمولاً در جهت مخالف [[آسایش]] و رستگاری انسان حرکت می‌کنند و [[شیوه زندگی]] و [[کسب و کار]] آنها به گونه‌ای است که با [[رستگاری]] [[مردم]] قابل جمع نیست و با آن تضادی [[آشتی]] ناپذیر دارد؛ زیرا [[ثروت]] انبوه آن‎ها، تنها در برابر [[فقر]] و [[محرومیت]] و [[گرسنگی]] سایر [[انسان‌ها]] پیوسته در حال متراکم شدن و افزایش است و بدون [[غارت]] [[نهان]] و آشکار منابع و [[امکانات جامعه]]، امکان ندارد هر لحظه بر دارایی‌‎های آنها افزوده شود. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، درباره این ثروت‌‎های انبوه می‌فرماید: {{عربی|ما رأيت نعمة موفورة إلا وبجانبها حق مضيع}}<ref>شمس الدین، محمدمهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص۱۱۱.</ref>؛ هیچ ثروت انبوهی ندیدم، مگر آنکه در کنار آن حقی پایمال شده باشد. از این رو، ممکن نیست کسانی که موجودیت و ثروت انبوهشان، حاصل فقر و محرومیت [[اکثریت]] [[جامعه]] است، در پی رستگاری مردم باشند. همسو با این خط [[سیر]] [[تاریخ]]، [[قرآن]] و [[سنت]] بر این امر تأکید کرده‌اند که قارون‌ها و رفاهزدگان، در نقطه مقابل رستگاری[[انسان]] قرار دارند و بعید است آنها در پی [[خوشبختی]] انسان‌ها باشند. برای تبیین دیدگاه قرآن و سنت به ترتیب، شواهدی در این باره آورده می‌شود.
#دیدگاه قرآن به رفاهزدگان، [[مترفین]]: قرآن گروهی را که [[غرق]] در [[رفاه]] و نعمتند <ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۶۵.</ref> و [[دشمن]] [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و [[اهل جهنم]] می‌باشند، «مترفین» خوانده است. از جمله در [[سوره سبأ]] آیه‌های ۳۴ و ۳۵ آمده است: {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۵.</ref>. همچنین در [[سوره زخرف]] آیه‌‎های ۲۳ و ۲۴، مترفین این‎گونه توصیف شده‎اند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌اید چیزی رهنمون‌تر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. به خاطر [[دشمنی]] همیشگی رفاه‎‌زدگان یا به قول [[قرآن]]، همان [[مترفین]] با [[پیامبران]]، آنها از اهالی ویژه [[جهنم]] هستند. در این باره در [[سوره واقعه]] آیه‎‌های ۴۱-۴۵ آمده است: {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایه‌ای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش *؛ چراکه اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۵.</ref>. بنابراین [[آیه‌ها]]، مترفین، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] ساکنین جهنم‌اند؛ چون در [[اندیشه]] و عمل در جهت مقابل [[راه خدا]] و [[رسالت]] پیامبران و [[خوشبختی]] مرده‌اند.
#توصیف [[سنت]] از ثروتمندان، رفاه‎‌زدگان یا همان مترفین: [[پیامبر]]{{صل}} در [[کردار]] و گفتار، در نقطه مقابل ثروتمندان و مترفین قرار داشت. علاوه بر اینکه [[زندگی]] عملی آن حضرت، با اشراف و ثروتمندان هیچ‎گونه سنخیتی نداشت؛ در موارد بسیاری دیدگاه خود را که هم جهت با قرآن است، درباره [[اغنیا]] که مترادف با مترفین و ثروتمندان غرق در [[لذت]] و رفاه هستند، بیان کرده است. از جمله فرمود: {{عربی|شرّ أمّتي الأغنياء}}<ref>حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، ج۳، ص۲۹۴.</ref>؛ بدترین [[امت]] من ثروتمندانند. در این باره، از پیامبر{{صل}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ مُجَالَسَةَ الْمَوْتَى قِيلَ مَنْ هُمْ قَالَ{{صل}}: الْأَغْنِيَاءُ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۳۹.</ref>؛ از [[همنشینی]] با [[مردگان]] دوری کنید، گفته شد: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: [[ثروتمندان]]. همسو با این [[گفتار نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فِي حَدِيثِ الْمِعْرَاجِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَ:... يَا أَحْمَدُ بَعِّدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ بَعِّدْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۷.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[حدیث معراج]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: ای احمد از ثروتمندان و همنشینی با آنها دوری کن. [[احمد بن فهد حلی]]، در توصیف ثروتمندان آورده است: «آیا نمی‎شنوی آنچه را [[خداوند سبحان]] در کتاب بزرگ خویش به زبان پیامبرش به تو گفته است؟ برای تو روشن کرده است، آنها که [[شریعت]] را [[انکار]] کرده‌اند و جلودار تکذیب‌کنندگان [[آفریدگار]] بوده‌اند، ثروتمندان [[غرق]] در [[رفاه]] و اشراف [[متکبر]] بوده‎اند»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۱.</ref>. همچنین، او نقل کرده است: «از [[حضرت عیسی]]{{ع}} به [[حق]] به شما می‎گویم که کرانه‌های [[آسمان]] خالی از ثروتمندان است. داخل شدن شتر در سوراخ سوزن، آسان‌تر است از داخل شدن [[ثروتمندی]] به [[بهشت]]»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۳؛ انجیل متی، باب ۱۹، آیات ۲۴ و ۲۵؛ انجیل مرقس، باب ۱۰، آیه ۲۵ و انجیل لوقا، باب ۱۸، آیات ۲۵ و ۲۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره نقش ثروتمندان در [[فقر]] و [[گرسنگی]] [[مردم]] این‎گونه اظهارنظر کرده است: {{متن حدیث|إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاءِ}}<ref>ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، ج۱، ص۳۷۰.</ref>؛ «مردم [[فقیر]] و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به خاطر [[گناهان]] ثروتمندان».
 
بنا بر آنچه در [[قرآن]] آمده است، ثروتمندان، رفاه‎زدگان، نازپروردگان یا همان مترقین، [[دشمنان]] همیشه [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و از اهالی [[جهنم]] هستند و بنا بر [[سنت]]، گناهان آنها، موجب فقر و [[تنگدستی]] و گرسنگی مردم است. از این رو، از [[اهل]] [[ایمان]] خواسته شده است که از آنها دوری کنند. آیا ممکن است این گروه، که خود از عوامل [[بدبختی]] و [[رنج]] و [[درد]] [[مردم]] هستند، در پی [[رستگاری]] آنها باشند؟ به تعبیر مذکور از [[حضرت عیسی]]{{ع}} اگر شتری بتواند از سوراخ سوزنی بگذرد، [[ثروتمندان]] هم که از عوامل [[فقر]] و بدبختی مردم هستند، ممکن است در پی رستگاری[[انسان]] باشند. بر این اساس، همچون هر قاعده [[انسانی]]، این گزاره، که ثروتمندان ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند، اصل است و وجود عده‌ای معدود از آنها، که در پی رستگاری مردم باشند، استثناء و [[عقل]]، نقل و [[تجربه]] [[تاریخی]] درباره این گروه [[حکم]] می‌کند که درباره آنها، باید قاعده چراغ راه باشد، نه استثناء، از این رو، نمی‌توان در رستگاری مردم به ثروتمندان [[اعتماد]] کرد و در [[انتظار]] نقش مثبت آنها، در راه [[آسایش]] و [[خوشبختی]] مردم بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
===[[فساد سیاسی]] حاصل خروجی [[قدرت]] با تراکم [[ثروت]]===
با توجه به آنچه درباره قارون‎ها، ثروتمندان و [[مترفین]] آمد، وقتی [[قدرت سیاسی]] در دست قارون‌ها باشد، نه تنها ممکن نیست این قدرت در سمت ‎وسوی رستگاری مردم به کار گرفته شود، بلکه درست در جهت مخالف آن مورد استفاده قرار خواهد گرفت. دلیل بارز این مدعی، فقر و بدبختی و [[گرسنگی]] [[اکثریت]] مردم و افزایش ثروت قارون‌های صاحب قدرت سیاسی و وابستگان آنهاست. به همین علت، «طبیعی است که در زیر [[سلطه]] [[حکومت فاسد]]، [[جامعه]] دچار فقر و [[محرومیت]] شود. [[ثروت]] گروهی خاص متراکم گردد و اکثریت مردم از آن [[محروم]] باشند»<ref>شریف القرشی، باقر، النظام السیاسی فی الاسلام، ص۸۲.</ref>. در این وضعیت که اکثریت [[صاحبان قدرت]] [[سیاسی]] و بستگان آن‎ها، [[غرق]] در ثروت و [[رفاه]] هستند و عموم مردم از فقر و [[تنگدستی]] در رنج می‌باشند، حتی اگر به ظاهر، افزایش ثروت آنها در چارچوب [[قانون]] باشد و همراه با تراکم ثروت روزافزون این گروه قانونی نقض نشده باشد؛ به طور قطع، این تراکم [[ثروت]] ناشی از [[فساد]] و نشانگر [[فساد سیاسی]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] است؛ زیرا [[فلسفه]] [[قدرت سیاسی]] [[رستگاری]] [[مردم]] و فراهم آوردن شرایط مناسب برای [[زندگی]]، همراه با [[سعادت]] برای عموم می‌باشد، نه انباشت ثروت [[صاحبان قدرت]] و وابستگان آنها. [[سخن]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]]، بی‌تردید عین [[واقعیت]] و [[فصل الخطاب]] این مدعی است که [[فقر]] و [[تنگدستی]] مردم، ناشی از [[فزون‌خواهی]] [[حاکمان]] است: {{متن حدیث|إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ...}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۳۶.</ref>؛ «[[زمین]] به خاطر فقر و تنگدستی مردم ویران می‌گردد و مردم آنگاه [[فقیر]] و [[تنگدست]] می‎شوند که حاکمان در پی ثروت‎اندوزی باشند».
 
بنابراین، زمانی که دستاورد و خروجی قدرت سیاسی، به جای [[رفاه]] و [[آسایش]] مردم و فراهم آوردن زمینه [[رستگاری]] عمومی، افزایش ثروت صاحبان قدرت و دست‌نشاندگان آنها باشد، بی‌تردید [[جامعه]] دچار فساد سیاسی است که شاخص عینی آن، تراکم ثروت [[اکثریت]] [[حاکم]] از یک سو و فقر و تنگدستی عموم مردم از سوی دیگر است. با این حال، هیچ کس نمی‎‌تواند مدعی شود که جامعه دچار فساد سیاسی فراگیر نمی‌باشد، هر چند قانونی نقض نشده باشد و کسی به [[اتهام]] سوءاستفاده از قدرت تحت پیگیری قرار نگرفته باشد و محکومیتی در این باره وجود نداشته باشد. همچنان که به گفته [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، جامعه به علت فقر و تنگدستی مردم، رو به ویرانی گذاشته است. در حالی که فقر و تنگدستی مردم، ناشی از فزون‌خواهی و ثروت‎اندوزی صاحبان قدرت؛ یعنی حاکمان جامعه می‌باشد. در این موقعیت که اکثریت صاحبان قدرت [[سیاسی]] [[غرق]] در ثروت و رفاه هستند و عموم مردم، [[اسیر]] فقر و تنگدستی، جامعه بی‌تردید دچار فساد سیاسی فراگیر است که اگر با این فساد، برخوردی [[قاطع]] و ریشه‌ای نشود، ویرانی کل جامعه را در پی خواهد داشت.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
 
==[[سیره نبوی]] و [[علوی]] راهکار [[مقابله با فساد سیاسی]]==
برای مقابله با حاکمیتی که این‎گونه دچار [[فساد سیاسی]] فراگیر شده بود، یکی از شعارهای در آستانه [[پیروزی انقلاب]] این بود: «تا [[شاه]] [[کفن]] نشود، این [[وطن]]، وطن نشود». این [[شعار]] اگر با اندکی [[تغییر]]، این‎گونه [[اصلاح]] می‌‌شد «تا [[زندگی]] شاهانه کفن نشود، این وطن، وطن نشود» و در عمل، به وقوع می‌پیوست و تحقق عینی می‌یافت، این اظهار نظر که «مملکت به خاطر این ریخت و پاش‌‎ها و اختلاس‌‎ها محتاج شده است، و گرنه نفت ما کم است؟ یا ذخایر [[معادن]] نداریم؟ همه چیز داریم، اما این مفت‎خوری‌‎ها و اختلاس‌‎ها و گشادبازی‎‌هایی که به حساب [[مردم]] و از [[خزانه عمومی]] می‌شود، مملکت را بیچاره کرده است»<ref>موسوی خمینی، روح الله، ولایت فقیه، ص۵۷.</ref>.
 
درباره وضعیت [[قدرت سیاسی]] این [[سرزمین]] در بیش از نیم [[قرن]] پیش بیان شده بود، اکنون با وجود تغییر [[نظام سیاسی]] و پس از دادن صدها هزار [[شهید]] و جانباز، همچنان به قوت خود باقی نمی‌‎ماند و [[اکثریت]] [[صاحبان قدرت]] [[غرق]] در [[زندگی اشرافی]] و شاهانه نمی‌بودند.
با توجه به اینکه، قارون‎ها و [[ثروتمندان]] غرق در [[رفاه]]، نه می‌خواهند و نه می‌‌توانند در پی [[رستگاری]] [[انسان]] باشند، تا هنگامی که این گروه، برخوردار از قدرت سیاسی باشد، ممکن نیست [[جامعه]]، عاری از فساد سیاسی و [[سوءاستفاده از قدرت]] باشد. به ویژه اینکه «در [[منطق]] ربانی جایی برای [[توانگران]] استثمارگر در [[خلافت]] عمومی [[جامعه انسانی]] وجود ندارد. برای آنکه این خلافت، [[امانت]] است و کسی که به این [[امانت]] [[خیانت]] کرده است، [[امین]] نیست»<ref>صدر، سید محمد باقر، الاسلام یقود الحیاة ۴، خلافة الاسلام و شهاده الانبیاء، ص۳۵.</ref>. و نمی‎‍‌تواند عهده‎دار قدرت سیاسی باشد. کسانی که با دست یافتن به قدرت سیاسی، خود، [[خانواده]] و وابستگانشان به ثروت‎‌های قارونی می‌‎رسند، یا ثروتشان به شکلی روزافزون، افزایش می‌یابد، خیانتکارند و صلاحیت [[امانتداری]] و ورود به جرگه [[کارگزاران]] [[سیاسی]] جامعه را ندارند. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرمود: ای [[اهل کوفه]] اگر من از نزد شما بیرون رفتم در حالی که چیزی غیر از وسایل سفرم و شترم و خدمتکارم به همراه من بود من خائنم. {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} يَقُولُ: «يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَحْلِي وَ رَاحِلَتِي وَ غُلَامِي فَأَنَا خَائِنٌ»}}<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۶٨.</ref>.


از نظر [[آموزه‌های قرآنی]]، نه تنها [[مبارزه]] و [[مقابله با فساد]] و مفسدان لازم است، بلکه لازم است تا به [[صلاح]] و [[اصلاح]] پرداخته شود و امری که فساد شده اصلاح شود.
همچنان که بیان شد، [[هدف]] [[قدرت سیاسی]]، [[رستگاری]] [[مردم]] است. این هدف، آنگاه قابل دسترسی است که کسانی از قدرت سیاسی برخوردار شوند که خودشان [[رستگار]] باشند؛ زیرا ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش. آنها که خود از [[رستگاری]] برخوردار نیستند، اشراف، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]]، [[مترفین]] [[دشمن]] [[کینه‌توز]] همیشگی [[پیامبران]]، نمی‌‎توانند موجب رستگاری دیگران شوند. بنا بر [[آیه]] ۹ [[سوره حشر]] و آیه ۱۶ [[سوره تغابن]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹ و سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|شُحَّ}}؛ یعنی «[[بخل]] و [[آز]] شدیدی که در [[دل]] جا گرفته باشد»<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۰.</ref>. از [[امام حسن]]{{ع}} درباره {{متن قرآن|شُحَّ}} [[پرسش]] شد. آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|أَنْ تَرَى مَا فِي يَدِكَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۰۵.</ref>؛ [[شح]] آن است که آنچه در دست داری را [[شرف]] بدانی و آنچه را بخشیده‌ای، تلف‎ شده انگاری. در [[تفسیر]] این آیه آمده است: [[آزمندی]] نفس از هر کار خیری باز میدارد؛ زیرا خیر گونه‌ای از گونه‌های [[بخشش]] است، [[بخشش مال]]، بخشش [[عاطفه]] و بخشش کار و [[کوشش]] و بخشش [[زندگی]] در وقت نیاز و ممکن نیست [[آزمند]] کار خیری انجام دهد. آنچه برای او مهم است، آن است که بگیرد در حالی که یکبار هم بخشش از او سر نمی‌زند و کسی که از آزمندی خویش [[حفظ]] شود. به واقع از این عامل بازدارنده از خیر حفظ شده است. در این حال، به سوی [[دهش]] و بخشش کریمانه پیش می‌رود و این است [[رستگاری]] به معنای حقیقیش<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۵۲۷.</ref>.


== آثار و پیامدها ==
بنابراین، کسانی می‌‌توانند موجب رستگاری [[مردم]] شوند که خود [[رستگار]] باشند و کسانی رستگارند که از [[بخل]] و [[آز]] در امانند. در نتیجه، به طور قطع، قارون‎‌ها و [[ثروتمندان]] [[حریص]] و آنها که در پی [[فزون‌خواهی]] هستند و به تعبیر [[قرآن]]، آنها که از جرگه {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref> هستند، نه می‌‌توانند و نه می‌خواهند از جمله [[رستگاران]] باشند. از این رو، چنین افرادی، اگر از [[قدرت سیاسی]] برخوردار باشند، ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند و از [[قدرت]] [[سوءاستفاده]] نکنند. به همین علت، «[[اسلام]]» با تمام توان، ثروتمندان را از قدرت سیاسی دور می‌سازد و در پی برپایی [[نظام اقتصادی]] و [[اجتماعی]] [[استواری]] است که ثروتمندان در آن، به مرکز قدرت [[کشور]] نفوذی نداشته باشند»<ref>مدرسی، محمدتقی، المجتمع الاسلامی، منطلقاته و اهدافه، ص۲۰۱.</ref>.
[[شناخت]] هر چیزی شیوه‌ها و روش‌هایی دارد که یکی از بهترین و ساده‌ترین و آسان‌ترین آنها شناخت آثار هر چیزی است. از همین روست که [[خدا]] در [[قرآن]] برای ایجاد توجه و اهتمام به هر چیزی جهت گرایش یا گریزش به آثار مثبت یا منفی آن اشاره می‌‌کند تا این گونه عاملی برای گرایش و گریزش نسبت به چیزی شود.


از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، فساد به دلیل آنکه خروج از دایره و ساحت [[حق]] و عدل و گرایش به ساحت باطل و ظلم است، اصولا امری ضد ارزشی و [[رفتاری]] نادرست و خلاف حکمت‌های [[الهی]] است؛ از این روست که از هر گونه فساد در هر سطح باز می‌‌دارد و به افراد نسبت به آثار خطرناک آن هشدار می‌‌دهد. از جمله مهم‌ترین آثار خطرناک و زیانبار فساد و افساد از نظر قرآن می‌‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
راه چاره [[مقابله با فساد سیاسی]] و جلوگیری [[واقعی]] از [[سوءاستفاده از قدرت]]، [[پیروی]] همه دست‎اندرکاران [[سیاست]] و [[صاحبان قدرت]]، نه در حرف، بلکه در عمل از [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دست‎پرورده او، [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} آنگاه که [[حاکم]] [[جامعه]] بودند، می‌باشد. پیش از اشاره به سنت و [[راه و رسم پیامبر]]{{صل}}، لازم به یادآوری است که شیوه [[زندگی پیامبران]] از جمله [[حضرت محمد]]{{صل}}، برای همه [[انسان‌ها]] قابل [[پیروی]] است. اساساً [[خداوند]] [[پیامبران]] را از نوع خود انسان‌ها برگزیده است، تا قابل پیروی و الگویی عملی برای همه انسان‌ها باشند. چنان که «[[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[امت]] خود را [[دعوت]] فرموده‌اند که به آنجایی که پای خود را گذارده‌اند، پا گذارند. این امر مستلزم امکان [[سیر]] به آن مقصد است و گرنه لازم می‌آید، دعوت [[لغو]] باشد»<ref>حسینی طهرانی، سید محمد حسین، رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، ص۳۸.</ref>. به ویژه آنکه طبق [[آیه]] ۲۱ [[سوره احزاب]]، {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> [[راه و رسم]] و [[شیوه زندگی]] آن حضرت برای هر [[مسلمانی]] [[برترین]] الگوست: {{متن حدیث|وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۲۲۷.</ref>؛ «و محبوب‎ترین [[بندگان]] در پیشگاه [[خداوند]]، کسی است که از پیامبرش [[پیروی]] و پا بر جای پای او بگذارد. به همین دلیل و به [[قیاس]] [[اولویت]]، این راه و رسم باید بیشتر به وسیله [[حاکمان]] و [[صاحبان قدرت]]، که مدعی پیروی او هستند، مورد توجه قرار گیرد و در عمل، آن را رعایت کنند. اگر به واقع شیوه زندگی آن حضرت، از جانب [[اصحاب]] [[قدرت]] رعایت شود، به طور قطع [[جامعه اسلامی]] [[شاهد]] [[سوءاستفاده از قدرت]] نخواهد بود.


از نظر قرآن، کسی که به تباهی و فساد در [[جامعه]] [[ایمانی]] به هر شکلی [[اقدام]] می‌‌کند، به طور رسمی با خدا و پیامبرش [[اعلان]] [[جنگ]] کرده و به عنوان «[[محارب]]» شناخته و [[کیفر]] و [[مجازات]] محارب برایش در نظر گرفته می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> از این روست که از نظر قرآن، [[فساد در زمین]] جزو [[محرمات]] موکد و [[گناهان بزرگ]] است که [[انسان]] را گرفتار [[دوزخ]] و [[خسران]] [[ابدی]] می‌‌کند و [[خدا]] به اشکال گوناگون در [[آیات]] بسیاری نسبت به آن هشدار داده است<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنان‌که) هر دسته‌ای از مردم آبشخور خویش را باز می‌شناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.  {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴. {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref>.
با توجه به روایت‎‌هایی از [[زندگی پیامبر]]{{صل}} «مسلم است که [[خاندان محمد]]{{صل}} از آن هنگام که به [[مدینه]] وارد شدند، سه شب [[سیر]] غذا نخوردند تا آن [[زمان]] که او از این [[جهان]] رخت بربست»<ref>غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۳۶.</ref>.


از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، از آثار زیان‌بار و خطرناک [[فساد]] و [[افساد]] می‌‌توان به:
آن حضرت در دورانی که در [[مسند]] قدرت بود، «جز یک پیراهن نداشت؛ به گونه‌ای که وقتی لباسش را برای شست‎وشو بیرون می‌آورد و [[بلال]] می‎آمد تا برای [[نماز]] [[اذان]] بگوید، لباسی نبود تا با آن به نماز رود تا اینکه لباسش خشک می‎شد. سپس، با آن [[لباس]] برای نماز بیرون می‎‌رفت» <ref>غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۳۶.</ref>. به طرق مختلف و به تعابیر گوناگون و با مضمونی واحد، [[ابن منذر]] از [[عکرمه]] چنین نقل کرده است: [[عمر بن خطاب]] بر [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد. در حالی که آن حضرت بر حصیری خوابیده بود، به گونه‌ای که آثار [[حصیر]] بر پهلوی او نقش بسته بود...<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۷۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۰۲.</ref>.


[[کفر]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ}}«و برخی از آنان بدان ایمان می‌آورند و برخی از آنان بدان ایمان نمی‌آورند و پروردگار تو به (حال) تبهکاران داناتر است» سوره یونس، آیه ۴۰.</ref>، [[کفران نعمت]]<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}«و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴.</ref>، [[گمراهی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: «خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، کور دلی و عدم [[درک]] [[حقایق]]<ref>{{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲. {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ}} «آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است» سوره محمد، آیه ۲۳.</ref>، [[لعنت خدا]]<ref>{{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲. {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ}} «آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است» سوره محمد، آیه ۲۳.</ref>، مانع [[اصلاح اجتماعی]]<ref>{{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>، [[محرومیت]] از [[خلافت الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، محرومیت از [[سعادت اخروی]]<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>، محرومیت از [[محبت خدا]]<ref>{{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷. {{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد  می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت  را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref>، محرومیت از [[احترام]] و و [[ارزش‌های انسانی]] <ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، [[گرایش]] به [[اسراف]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنان‌که) هر دسته‌ای از مردم آبشخور خویش را باز می‌شناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref>، تخریب [[محیط زیست]]<ref>{{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>، گرفتار شدن به خسران و [[زیان]]<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، انکار آیات الهی<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}«سپس بعد از آنان موسی را با نشانه‌هایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.</ref>، فتنه‌گری و فتنه انگیزی<ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، [[عذاب]] استیصال و نابودی [[ملت‌ها]] و [[امت]]<ref>{{متن قرآن| فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}}«پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی  نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶. {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ كَذَّبَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ }} «پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. آیا از میان جهانیان با مردان آمیزش می‌کنید؟ و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا می‌نهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید. گفتند: ای لوط اگر (از این سخنان) دست برنداری بی‌گمان بیرون رانده می‌شوی. (لوط) گفت: به راستی من از دشمنان (این) کار شمایم. پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از کارهایی که (اینان) می‌کنند برهان! پس او و همه خانواده‌اش را رهاندیم. جز پیرزنی را که در میان بازماندگان (در عذاب) بود. آنگاه دیگران را از میان برداشتیم.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیم‌یافتگان بد بود. بی‌گمان در آن نشانه‌ای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند. و به راستی پروردگار توست که پیروزمند بخشاینده است. «اصحاب ایکه»  پیامبران را دروغگو شمردند.(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید. و با ترازوی درست، وزن کنید. و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۶۳-۱۸۳.</ref>، [[جنگ]] و نسل کشی<ref>{{متن قرآن|وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا  إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا }}«و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم  که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید. و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است.سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین  فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد  وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند. باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز می‌گردیم و دوزخ را زندان کافران قرار داده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۴-۸.</ref>، روحیه برتر‌طلبی و [[تکبر]] نسبت به دیگران<ref>{{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است. و در آنچه در زمین برای شما با رنگ‌های گوناگون پدید آورد بی‌گمان نشانه‌ای برای گروهی است که در یاد می‌گیرند.  و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۲-۱۴. {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، نسل‌کشی و [[قتل]] بی‌گناهان<ref>{{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ }}«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است. و در آنچه در زمین برای شما با رنگ‌های گوناگون پدید آورد بی‌گمان نشانه‌ای برای گروهی است که در یاد می‌گیرند.  و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۲-۱۴. {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، ایجاد [[تفرقه]] در میان [[مردمان]]<ref>{{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ }}«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است. و در آنچه در زمین برای شما با رنگ‌های گوناگون پدید آورد بی‌گمان نشانه‌ای برای گروهی است که در یاد می‌گیرند.  و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۲-۱۴. {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، ایجاد بی‌حیایی و [[استثمار]] [[زنان]]<ref>{{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ }}«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است. و در آنچه در زمین برای شما با رنگ‌های گوناگون پدید آورد بی‌گمان نشانه‌ای برای گروهی است که در یاد می‌گیرند.  و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۲-۱۴. {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> و مانند آنها اشاره کرد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد مفسدان عوامل و آثار آن (مقاله)|فساد مفسدان عوامل و آثار آن]].</ref>.
درباره وضع [[زندگی]] و برخورداری [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، آنگاه که در رأس [[حکومت]] قرار داشت، این‎گونه اظهارنظر شده است:


==عوامل و بسترها==
علی آمد که نظریه [[اسلام]] را درباره [[حکومت]] از نو در دل‎‌های [[حاکمان]] و [[مردم]] وارد کند. او آمد تا نان جوینی را بخورد که آرد آن را همسرش با دست خود تهیه می‎‌کرد... گاهی می‌‌شد که او شمشیرش را برای تهیه [[لباس]] و غذا می‎‌فروخت. او حاضر نشد که در کاخ سفید [[کوفه]] سکونت کند. او آمد تا آن طور [[زندگی]] کند که [[نضر بن منصور]] از [[عقبة بن علقمه]] نقل کرده است: روزی نزد علی رفتم. در جلوی او شیر ترشیده‌ای بود و نان خشکی که من را ناراحت ساخت. گفتم یا [[امیرالمؤمنین]] این غذا را می‎‌خوری؟ به من گفت: ای [[ابوالجنوب]]، [[پیامبر خدا]] نان خشک‌تر از این می‎‌خورد و لباس خشن‌تر از لباس من می‎‌پوشید. من اگر راه او را نروم می‌‎ترسم که به او ملحق نشوم<ref>سید قطب، العدالة الاجتماعیة فی الاسلام، ص١۶٢.</ref>.
از نظر [[قرآن]] کسی به [[آمرزش خدا]] و [[مغفرت]] می‌‌رسد که [[اهل]] اجتناب از فساد باشد<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ}} «و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم  و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.</ref> و همه [[همت]] خویش را مبذول [[احسان]] کند<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را  با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و دنبال [[خیرات]] برود<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> و دنبال [[رحمت الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و سعادت اخروی باشد<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>.


بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، کسی که دنبال [[اطاعت]] از [[حق]] است و به خدا [[ایمان]] دارد<ref>{{متن قرآن|وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ}}«و اگر حقّ از خواست‌های آنان پیروی می‌کرد آسمان‌ها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی می‌افتادند، بلکه ما قرآن  را برای آنها آورده‌ایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱. {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ}} «و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم  و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.</ref>، و در امور هستی و خوب و بد و [[زشت]] و زیبای آن [[تفکر]] می‌‌کند<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}} «و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آورده‌اند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بی‌شمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶. {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}«سپس بعد از آنان موسی را با نشانه‌هایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.</ref>، و نیز از هر گونه اسراف و [[اطاعت]] از [[مسرفان]] اجتناب می‌‌کند<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}}«و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۱. {{متن قرآن|الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}«آنان که در زمین فساد بر می‌انگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمی‌آورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۲.</ref> گرایشی به [[فساد]] و [[افساد]] ندارد. بنابراین، هر کسی دنبال این امور می‌‌رود در [[حقیقت]] دنبال افساد می‌‌رود و می‌‌خواهد در میان [[مردمان]] به عنوان [[مفسد]] شناخته شود.
بهره‌مندی [[امام]]{{ع}} در اوج [[قدرت]]، از نعمت‌های [[دنیوی]] از پایین‎‌ترین مردم کمتر بود: «آن حضرت با اینکه بر [[کشور]] پهناوری حکومت می‌کرد که [[ایران]] و [[مصر]] و [[حجاز]] و [[یمن]] از استان‎‌های آن بود طوری زندگی می‌کرد که یک [[طلبه]] [[فقیر]] هم نمی‌تواند زندگی کند»<ref>موسوی خمینی، روح الله، ولایت فقیه، ص۵۶.</ref>. به همین دلیل، «به همان اندازه که [[عامه]] با خوشامدگویی و تبریک گفتن به استقبال [[دولت]] امام می‌روند، طبقه اشراف از آن رویگردان می‌‎شوند»<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، الامام علی، ترجمه سیدمحمدمهدی جعفری، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. امام{{ع}}درباره [[شیوه زندگی]] خود در نامه‌ای به یکی از [[کارگزاران]] خویش چنین می‌گوید:


از نظر [[قرآن]]، [[خوف از خدا]] و [[تقوای الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد  می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت  را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵. {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}} «و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر  بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶. {{متن قرآن|ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه 55. {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، [[عمل صالح]]<ref>{{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}«آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه 28.</ref>، [[صداقت]]<ref>{{متن قرآن|طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ}} «(فرمان ما)  فرمانبرداری و سخنی شایسته است آنگاه چون کار، استوار (و عزم، جزم) شد اگر با خداوند راستی به کار می‌بردند برای آنان بهتر بود» سوره محمد، آیه ۲۱. {{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref> و [[زندگی]] بر مدار [[فطرت]] [[پاک]] [[الهی]] بوده و متوجه به [[علم الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}«و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافته‌ای  از خواسته‌های آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref> بوده و به [[عاقبت]] ناگوار فساد و [[مفسدان]] توجه دارد، می‌‌توان گفت از فساد و افساد [[پرهیز]] می‌‌کند؛ زیرا این امور را می‌‌توان به عنوان عامل بازدارنده از فساد و افساد دانست؛ پس اگر کسی که این گونه نیست، چنین شخصی گرفتار فساد و افساد است یا خواهد شد.
... بدان که پیشوای شما از نوشیدنی و خوردنی این [[جهان]] به دو [[جامه]] مندرس و دو گرده نان بسنده کرده است. اگر می‌‎خواستم به عسل [[پاکیزه]] و [[مغز]] گندم و بافته‎‌های ابریشمی دست می‌یافتم، چه مطلوب‌ترین چیزهای این جهان در دسترس من است، اما دور باد که [[هوس]] بر من [[پیروز]] شود و [[آزمندی]] من را به نشخواری کشاند، در حالی که در حجاز و یمامه کسانی باشند که به گرده‌ای نان [[امید]] نداشته باشند و طعم سیری را نچشیده باشند. چگونه شب را با شکم [[سیر]] بخوابم در حالی که در اطراف من شکم‌های گرسنه و جگرهای [[تشنه]] باشند یا چنان باشم که [[شاعر]] گفته است:
{{شعر}}
{{ب|''وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ''|2=''وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ''}}
{{پایان شعر}}
:«این [[درد]] تو را بس است که با شکم پر بخوابی، در حالی که پیرامون تو جگرسوختگانی از [[تنگدستی]] در آرزوی پوست بزغاله‌ای باشند»<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴١٧ و۴١٨.</ref>.


بنابراین از نظر قرآن، کسی که دارای [[روحیه]] اسرافگری<ref>{{متن قرآن| وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ }}« و فرعون گفت: هر جادوگر دانایی را (که یافتید) نزد من آورید. چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید! چون افکندند موسی گفت: آنچه آورده‌اید جادوست، بی‌گمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمی‌آورد. و خداوند حقّ را با کلمات خویش درست می‌دارد  هر چند گنهکاران نپسندند. اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۷۹-۸۳.</ref> و در [[رفاه]] مادی [[دنیوی]] [[غرق]] است<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}«و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴؛ {{متن قرآن|وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا }}«و به موسی کتاب (آسمانی) بخشیدیم و آن را رهنمودی برای بنی اسرائیل کردیم (و گفتیم) که به جای من کسی را کارساز مگیرید. (ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بنده‌ای سپاسگزار بود. و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم  که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید. و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین  فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد  وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند» سوره اسراء، آیه ۲-۷.</ref>، یا نسبت به [[دین]] <ref>{{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref>، قرآن<ref>{{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref> و [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] [[اعراض]] دارد <ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «بی‌گمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۶۲. {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ}} «و اگر رو بگردانند، خداوند به (کار) تبهکاران، داناست» سوره آل عمران، آیه ۶۳.</ref> گرفتار فساد و افساد است.
[[کارگزاران حکومتی]]، که مدعی [[دوستی علی]] و [[پیروی]] از او هستند، باید در عمل پیرو او باشند و [[شیوه زندگی]] آنها، نشان‌گر [[راه و رسم]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، و [[خاندان]] او باشد که نه تنها [[سیره]] آنها به دور از [[رفاه‌طلبی]]، مال‎ اندوزی و فزون ‎خواهی بوده است، بلکه به صراحت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابًا}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۸۸.</ref>؛ «کسی که ما [[اهل بیت]]{{عم}} را [[دوست]] دارد، باید لباسی برای [[فقر]] و تنگدستی آماده کند»؛


از نظر قرآن [[ثروت]]، زراندوزی و [[عجب]] و [[تفاخر]] [[مالی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن  های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶. {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>، [[قدرت]]<ref>{{متن قرآن| وَفِرْعَوْنَ ذِي الأَوْتَادِ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ }} «و با فرعون، دارنده آن میخ‌ها ، آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند، و در آنها بسیار به تباهی پرداختند» سوره فجر، آیه ۱۰-۱۲. {{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد  می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت  را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵. {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}} «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref> ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref>{{متن قرآن| فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ }}«پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی  نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>، [[ترک جهاد]] <ref>{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ}} «و مؤمنان می‌گویند: چرا سوره‌ای (برای جهاد) فرو فرستاده نمی‌شود و چون سوره‌ای (با آیات) محکم فرو فرستند و در آن از کارزار سخن رود کسانی را که بیماردلند می‌بینی که چون کسی در تو می‌نگرند که از (ترس) مرگ، بیهوش شده باشد پس آنان را سزاوارتر همین است» سوره محمد، آیه ۲۰. {{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref>، [[فسق]] <ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: «خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، [[طغیان]] <ref>{{متن قرآن| وَفِرْعَوْنَ ذِي الأَوْتَادِ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ }} «و با فرعون، دارنده آن میخ‌ها ، آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند، و در آنها بسیار به تباهی پرداختند» سوره فجر، آیه ۱۰-۱۲.</ref>، [[گناه]]<ref>{{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>، [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] [[اقتصادی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، [[مکر]] و توطئه‌گری<ref>{{متن قرآن|وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}} «و در آن شهر نه دودمان  بودند که در آن (سر) زمین دست به تباهی می‌زدند و کار شایسته نمی‌کردند» سوره نمل، آیه ۴۸. {{متن قرآن|قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}«گفتند: به خداوند هم‌سوگند شوید  که به او و خانواده‌اش شبیخون می‌زنیم سپس به خونخواه او می‌گوییم که ما هنگام کشتن (وی و) خانواده‌اش حضور نداشتیم و بی‌گمان ما راستگوییم» سوره نمل، آیه ۴۹.</ref>، [[سحر]] و [[جادو]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ}}«چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!» سوره یونس، آیه ۸۰. {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}} «چون افکندند موسی گفت: آنچه آورده‌اید جادوست، بی‌گمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمی‌آورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref>، [[سلطه بیگانگان]]<ref>{{متن قرآن|إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ}}«من زنی  یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳. {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}} «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>، [[وسوسه‌های شیطانی]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ}}«و چون نزد یوسف درآمدند پدر و مادرش را در آغوش کشید و گفت: اگر خداوند بخواهد بی‌بیم  به مصر در آیید» سوره یوسف، آیه ۹۹. {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>، سخنان [[ناشایست]] و مشاجرات<ref>{{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>، عمل [[زشت]] هم جنس‌گرایی<ref>{{متن قرآن| وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ }}« و لوط را (یاد کن) آنگاه که به قوم خود گفت: شما آن کار زشت را می‌کنید که در آن هیچ کس از جهانیان، از شما پیش نیفتاده است. آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور. (لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن. و هنگامی که فرستادگان  ما برای ابراهیم مژده (ی فرزند) آوردند گفتند: ما مردم این شهر را نابود خواهیم کرد؛ بی‌گمان مردم آن ستمگرند. (ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آن است، ما او و خانواده‌اش را می‌رهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است. و هنگامی که فرستادگان  ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و آنان گفتند: نترس و اندوهگین مباش بی‌گمان ما تو و خانواده‌ات را می‌رهانیم جز همسرت را که از بازماندگان (در عذاب) است» سوره عنکبوت، آیه ۲۸-۳۳.</ref>، [[راهزنی]]<ref>{{متن قرآن| وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ }}« و لوط را (یاد کن) آنگاه که به قوم خود گفت: شما آن کار زشت را می‌کنید که در آن هیچ کس از جهانیان، از شما پیش نیفتاده است. آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور. (لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن. و هنگامی که فرستادگان  ما برای ابراهیم مژده (ی فرزند) آوردند گفتند: ما مردم این شهر را نابود خواهیم کرد؛ بی‌گمان مردم آن ستمگرند. (ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آن است، ما او و خانواده‌اش را می‌رهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است. و هنگامی که فرستادگان  ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و آنان گفتند: نترس و اندوهگین مباش بی‌گمان ما تو و خانواده‌ات را می‌رهانیم جز همسرت را که از بازماندگان (در عذاب) است» سوره عنکبوت، آیه ۲۸-۳۳.</ref>، [[جاسوسی]]<ref>{{متن قرآن| ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ }}« سپس خداوند توبه هر که را بخواهد پس از آن می‌پذیرد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید  خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است. با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۷-۲۹.</ref>، [[تجاوز]] از [[حریم]] خویش و نقض [[حقوق]] دیگران<ref>{{متن قرآن| وَفِرْعَوْنَ ذِي الأَوْتَادِ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ }} «و با فرعون، دارنده آن میخ‌ها ، آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند، و در آنها بسیار به تباهی پرداختند» سوره فجر، آیه ۱۰-۱۲.</ref>، و مانند آنها موجب می‌‌شود تا [[فساد]] در محیط زیست [[اجتماعی]] [[مردم]] افزایش یابد و [[ارزش‌ها]] از میان برود و به جای آن ضد ارزش‌ها و [[منکرات]] جایگزین شود<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد مفسدان عوامل و آثار آن (مقاله)|فساد مفسدان عوامل و آثار آن]].</ref>.
به ویژه آنکه، [[دوستدار]] و پیرو محمد{{صل}} کسی است که به واقع پای در جای پای او بگذارد و در [[اندیشه]] و عمل در پی راه و روش او باشد: {{متن قرآن|فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي}}<ref>«پروردگارا! به راستی آنان بسیاری از مردم را گمراه کرده‌اند پس هر که از من پیروی کند از من است و هر که با من سرکشی ورزد بی‌گمان تو آمرزنده‌ای بخشاینده‌ای» سوره ابراهیم، آیه ۳۶.</ref> هر کس از من پیروی کند، او از من است. همچنان که نزدیک‌ترین و سزاوارترین افراد به [[حضرت ابراهیم]]، کسانی بوده‌اند که از او پیروی کرده‌اند: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>. این پیروی و [[سرسپردگی]] به [[سیره عملی پیامبر]]، به [[قیاس]] [[اولویت]] برای کارگزارانی که به نام او [[فرمانروایی]] می‌کنند و در چارچوب آئین او، از [[قدرت سیاسی]] برخوردارند، واجب‌تر و لازم‌تر است. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در پایان‌نامه‌اش به [[مالک اشتر]] فرموده است: «بر تو لازم است تا [[کارگزاران]] حکومت‎‌های [[دادگر]] پیش از خود با روش‌‎های [[نیک]] آنها یا رهنمودی از [[پیامبر]]{{صل}} یا واجبی را که در کتاب است، را در یاد داشته باشی و از آنچه ما به آن عمل کردیم و تو [[شاهد]] آن بودی [[پیروی]] کنی»<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۴۵.</ref>.  


==روش‌ها و شیوه‌های مبارزه با فساد==
بنابراین، [[کارگزاران حکومت]] و [[صاحبان قدرت]]، علاوه بر شایستگی‎‌های لازم برای اداره [[کشور]]، باید سطح برخورداری آنها حداکثر در اندازه عموم [[مردم]] باشد و در عمل، [[زندگی]] آنها نشانگر این باشد که در پی [[رفاه‌طلبی]] و فزون‌‎خواهی و برتری‎‌جویی نیستند. در غیر این صورت، از [[فساد]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] در [[امان]] نخواهند بود؛ زیرا به فرموده [[خداوند]] [[خانه]] [[آخرت]] ([[بهشت]]) را برای کسانی قرار می‎‌دهیم که در [[زمین]] خواستار برتری‎‌جویی و فساد نیستند... {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>.
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]] بر [[مؤمنان]] بلکه همه انسان‌هایی که دارای [[فطرت الهی]] هستند لازم و ضروری است تا با اتخاذ روش‌ها و شیوه‌هایی به [[مبارزه]] و مقابله با فساد و [[مفسدان]] بپردازند.


از نظر [[قرآن]]، [[احسان]] و [[نیکی]] به [[نیازمندان]]<ref>سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>، بر انگیختن احساسات و [[عواطف]] [[پاک]] و [[فطری]] انسان‌ها<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۵؛ سوره مائده، آیه ۳۲؛ سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، [[ترک اطاعت]] مفسدان [[حاکم]]<ref>سوره شعراء، آیه ۱۵۱ و ۱۵۲.</ref>، [[تشویق]] و برانگیختن عواطف مردم جهت چای بندی به [[اعمال نیک]] و اهداف متعالی<ref>سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، [[تهدید]] مفسدان به مجازات‌های اخروی<ref>سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره رعد، آیه ۲۵؛ سوره نحل، آیه ۸۸.</ref>، [[کیفر]] مفسدان به مجازات‌های [[دنیوی]]<ref>سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، [[نهی]] از فساد و بیان زشتی‌های آن<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۵؛ سوره مائده، آیه ۶۲.</ref>، دفع و سرکوب مفسدان با هر ابزاری و وسیله‌ای<ref>سوره اسراء، آیه ۴ و ۵؛ سوره کهف، آیه ۹۴-۹۶.</ref>، تهدید [[مصلح]] نماهای [[مفسد]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۰.</ref>، [[شناسایی]] و جداسازی [[مصلحان]] [[واقعی]] از مفسدان و بیان این [[حقیقت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۰؛ سوره یونس، آیه ۴۰.</ref>، تبیین فرجام مفسدان و هشدار به آنان<ref>سوره اعراف، آیه ۸۵؛ سوره اعراف، آیه ۸۶؛ سوره اعراف، آیه ۱۰۳؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>، طرد اجتماعی مفسدان و قطع ارتباط با آنان به [[لعن]] و [[نفرین]] زبانی و عملی<ref>سوره رعد، آیه ۲۵.</ref> از جمله روش‌هایی است که قرآن برای مبارزه با فساد و مفسدان بیان کرده است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد مفسدان عوامل و آثار آن (مقاله)|فساد مفسدان عوامل و آثار آن]].</ref>
همان‌طور که آمد، [[هدف]] قدرت سیاسی، فراهم آوردن شرایط لازم برای [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[رستگاری]] مردم است. حوزه قدرت سیاسی و [[حاکمیت]]، جایی برای ثروت‎ اندوزی و فزون ‎خواهی نیست. کسانی که در پی ثروت‎ اندوزی و فزون‎ خواهی هستند، باید آن را در جای دیگری جست‎وجو کنند. در غیر این صورت، ورود آنها به حوزه قدرت سیاسی، برابر است با سوءاستفاده از قدرت، اگر [[اراده]] جدی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت به شکلی بنیادی وجود داشته باشد، باید همه کارگزاران حوزه [[سیاست]] از [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، آن‎چنان که ذکر شد، [[پیروی]] کنند. چنان که طبق [[آیه]] ۲۸ [[سوره]] «[[توبه]]» {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند.».. سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> [[مترفین]]، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] و قارون‎‌ها، نباید به [[قدرت سیاسی]] نزدیک شوند و تنها کسانی از [[قدرت]] برخوردار گردند که به واقع و در عمل، خواهان [[سعادت]] [[مردم]] باشد، نه در پی ثروت‎اندوزی.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[فساد مفسدان عوامل و آثار آن (مقاله)|'''فساد مفسدان عوامل و آثار آن''']]
# [[پرونده:IM010642.jpg|22px]] [[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]، [[اندیشه‌های حقوق عمومی (نشریه)|فصلنامه اندیشه‌های حقوق عمومی]]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش