پرش به محتوا

فساد سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
بنا بر آنچه از [[امام]]{{ع}} درباره علت پذیرش خلافت نقل شد، [[هدف]] از [[قدرت سیاسی]] در [[اسلام]]، [[دفاع]] از ستمدیدگان، گرسنگان و [[محرومان]] و مقابله با ستمگران، [[متجاوزان]] به [[حقوق مردم]] و فزونخواهان [[شکمباره]] و برپایی نشان‎ه‌ای [[دین]] و [[اجرای احکام الهی]] و در نهایت، [[قرب]] به [[الله]] و [[رستگاری]] [[انسانی]] است؛ زیرا «هدف عالیای که اسلام برای [[مسلمانان]] تعیین کرده «[[فلاح]]» است»<ref>فارسی، جلال الدین، انقلاب تکاملی اسلام، ص۳۰۴.</ref>. همچنان که [[اطاعت از خداوند]] و پیامبرش، تضمین کننده رستگاری[[انسان]] می‌باشد {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>. بر این اساس، بی‌تردید هدف اصلی و بنیادی حاکمیتی که به نام اسلام برپا می‌شود، باید رستگاری همه [[انسان‌ها]] باشد، نه [[سود]] شخصی [[حاکمان]] و [[خویشان]] و وابستگان آنها. در غیر این صورت، در [[فساد]] چنین [[حکومتی]] جای [[شک]] و شبهه‌ای نخواهد بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
بنا بر آنچه از [[امام]]{{ع}} درباره علت پذیرش خلافت نقل شد، [[هدف]] از [[قدرت سیاسی]] در [[اسلام]]، [[دفاع]] از ستمدیدگان، گرسنگان و [[محرومان]] و مقابله با ستمگران، [[متجاوزان]] به [[حقوق مردم]] و فزونخواهان [[شکمباره]] و برپایی نشان‎ه‌ای [[دین]] و [[اجرای احکام الهی]] و در نهایت، [[قرب]] به [[الله]] و [[رستگاری]] [[انسانی]] است؛ زیرا «هدف عالیای که اسلام برای [[مسلمانان]] تعیین کرده «[[فلاح]]» است»<ref>فارسی، جلال الدین، انقلاب تکاملی اسلام، ص۳۰۴.</ref>. همچنان که [[اطاعت از خداوند]] و پیامبرش، تضمین کننده رستگاری[[انسان]] می‌باشد {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>. بر این اساس، بی‌تردید هدف اصلی و بنیادی حاکمیتی که به نام اسلام برپا می‌شود، باید رستگاری همه [[انسان‌ها]] باشد، نه [[سود]] شخصی [[حاکمان]] و [[خویشان]] و وابستگان آنها. در غیر این صورت، در [[فساد]] چنین [[حکومتی]] جای [[شک]] و شبهه‌ای نخواهد بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
===قارون‌‎ها نمی‎‌توانند در پی رستگاری انسان باشند===
===قارون‌‎ها نمی‎‌توانند در پی رستگاری انسان باشند===
[[تاریخ]] نشان داده که صاحبان ثروت‎‌های هنگفت و کسانی که [[غرق]] در [[رفاه]] هستند، معمولاً در جهت مخالف [[آسایش]] و رستگاری انسان حرکت می‌کنند و [[شیوه زندگی]] و [[کسب و کار]] آنها به گونه‌ای است که با [[رستگاری]] [[مردم]] قابل جمع نیست و با آن تضادی [[آشتی]] ناپذیر دارد؛ زیرا [[ثروت]] انبوه آن‎ها، تنها در برابر [[فقر]] و [[محرومیت]] و [[گرسنگی]] سایر [[انسان‌ها]] پیوسته در حال متراکم شدن و افزایش است و بدون [[غارت]] [[نهان]] و آشکار منابع و [[امکانات جامعه]]، امکان ندارد هر لحظه بر دارایی‌‎های آنها افزوده شود. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، درباره این ثروت‌‎های انبوه می‌فرماید: {{عربی|ما رأيت نعمة موفورة إلا وبجانبها حق مضيع}}<ref>شمس الدین، محمدمهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص۱۱۱.</ref>؛ هیچ ثروت انبوهی ندیدم، مگر آنکه در کنار آن حقی پایمال شده باشد. از این رو، ممکن نیست کسانی که موجودیت و ثروت انبوهشان، حاصل فقر و محرومیت [[اکثریت]] [[جامعه]] است، در پی رستگاری مردم باشند. همسو با این خط [[سیر]] [[تاریخ]]، [[قرآن]] و [[سنت]] بر این امر تأکید کرده‌اند که قارون‌ها و رفاهزدگان، در نقطه مقابل رستگاری[[انسان]] قرار دارند و بعید است آنها در پی [[خوشبختی]] انسان‌ها باشند. برای تبیین دیدگاه قرآن و سنت به ترتیب، شواهدی در این باره آورده می‌شود.
[[تاریخ]] نشان داده که صاحبان ثروت‎‌های هنگفت و کسانی که [[غرق]] در [[رفاه]] هستند، معمولاً در جهت مخالف [[آسایش]] و رستگاری انسان حرکت می‌کنند و [[شیوه زندگی]] و [[کسب و کار]] آنها به گونه‌ای است که با [[رستگاری]] [[مردم]] قابل جمع نیست و با آن تضادی [[آشتی]] ناپذیر دارد؛ زیرا [[ثروت]] انبوه آن‎ها، تنها در برابر [[فقر]] و [[محرومیت]] و [[گرسنگی]] سایر [[انسان‌ها]] پیوسته در حال متراکم شدن و افزایش است و بدون [[غارت]] [[نهان]] و آشکار منابع و [[امکانات جامعه]]، امکان ندارد هر لحظه بر دارایی‌‎های آنها افزوده شود. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، درباره این ثروت‌‎های انبوه می‌فرماید: {{عربی|ما رأيت نعمة موفورة إلا وبجانبها حق مضيع}}<ref>شمس الدین، محمدمهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص۱۱۱.</ref>؛ هیچ ثروت انبوهی ندیدم، مگر آنکه در کنار آن حقی پایمال شده باشد. از این رو، ممکن نیست کسانی که موجودیت و ثروت انبوهشان، حاصل فقر و محرومیت [[اکثریت]] [[جامعه]] است، در پی رستگاری مردم باشند. همسو با این خط [[سیر]] [[تاریخ]]، [[قرآن]] و [[سنت]] بر این امر تأکید کرده‌اند که قارون‌ها و رفاه‌زدگان، در نقطه مقابل رستگاری[[انسان]] قرار دارند و بعید است آنها در پی [[خوشبختی]] انسان‌ها باشند. برای تبیین دیدگاه قرآن و سنت به ترتیب، شواهدی در این باره آورده می‌شود.
#دیدگاه قرآن به رفاهزدگان، [[مترفین]]: قرآن گروهی را که [[غرق]] در [[رفاه]] و نعمتند <ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۶۵.</ref> و [[دشمن]] [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و [[اهل جهنم]] می‌باشند، «مترفین» خوانده است. از جمله در [[سوره سبأ]] آیه‌های ۳۴ و ۳۵ آمده است: {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۵.</ref>. همچنین در [[سوره زخرف]] آیه‌‎های ۲۳ و ۲۴، مترفین این‎گونه توصیف شده‎اند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌اید چیزی رهنمون‌تر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. به خاطر [[دشمنی]] همیشگی رفاه‎‌زدگان یا به قول [[قرآن]]، همان [[مترفین]] با [[پیامبران]]، آنها از اهالی ویژه [[جهنم]] هستند. در این باره در [[سوره واقعه]] آیه‎‌های ۴۱-۴۵ آمده است: {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایه‌ای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش *؛ چراکه اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۵.</ref>. بنابراین [[آیه‌ها]]، مترفین، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] ساکنین جهنم‌اند؛ چون در [[اندیشه]] و عمل در جهت مقابل [[راه خدا]] و [[رسالت]] پیامبران و [[خوشبختی]] مرده‌اند.
#دیدگاه قرآن به رفاه‌زدگان، [[مترفین]]: قرآن گروهی را که [[غرق]] در [[رفاه]] و نعمتند <ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۶۵.</ref> و [[دشمن]] [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و [[اهل جهنم]] می‌باشند، «مترفین» خوانده است. از جمله در [[سوره سبأ]] آیه‌های ۳۴ و ۳۵ آمده است: {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۵.</ref>. همچنین در [[سوره زخرف]] آیه‌‎های ۲۳ و ۲۴، مترفین این‎گونه توصیف شده‎اند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌اید چیزی رهنمون‌تر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. به خاطر [[دشمنی]] همیشگی رفاه‎‌زدگان یا به قول [[قرآن]]، همان [[مترفین]] با [[پیامبران]]، آنها از اهالی ویژه [[جهنم]] هستند. در این باره در [[سوره واقعه]] آیه‎‌های ۴۱-۴۵ آمده است: {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایه‌ای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش *؛ چراکه اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۵.</ref>. بنابراین [[آیه‌ها]]، مترفین، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] ساکنین جهنم‌اند؛ چون در [[اندیشه]] و عمل در جهت مقابل [[راه خدا]] و [[رسالت]] پیامبران و [[خوشبختی]] مرده‌اند.
#توصیف [[سنت]] از ثروتمندان، رفاه‎‌زدگان یا همان مترفین: [[پیامبر]]{{صل}} در [[کردار]] و گفتار، در نقطه مقابل ثروتمندان و مترفین قرار داشت. علاوه بر اینکه [[زندگی]] عملی آن حضرت، با اشراف و ثروتمندان هیچ‎گونه سنخیتی نداشت؛ در موارد بسیاری دیدگاه خود را که هم جهت با قرآن است، درباره [[اغنیا]] که مترادف با مترفین و ثروتمندان غرق در [[لذت]] و رفاه هستند، بیان کرده است. از جمله فرمود: {{عربی|شرّ أمّتي الأغنياء}}<ref>حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، ج۳، ص۲۹۴.</ref>؛ بدترین [[امت]] من ثروتمندانند. در این باره، از پیامبر{{صل}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ مُجَالَسَةَ الْمَوْتَى قِيلَ مَنْ هُمْ قَالَ{{صل}}: الْأَغْنِيَاءُ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۳۹.</ref>؛ از [[همنشینی]] با [[مردگان]] دوری کنید، گفته شد: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: [[ثروتمندان]]. همسو با این [[گفتار نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فِي حَدِيثِ الْمِعْرَاجِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَ:... يَا أَحْمَدُ بَعِّدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ بَعِّدْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۷.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[حدیث معراج]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: ای احمد از ثروتمندان و همنشینی با آنها دوری کن. [[احمد بن فهد حلی]]، در توصیف ثروتمندان آورده است: «آیا نمی‎شنوی آنچه را [[خداوند سبحان]] در کتاب بزرگ خویش به زبان پیامبرش به تو گفته است؟ برای تو روشن کرده است، آنها که [[شریعت]] را [[انکار]] کرده‌اند و جلودار تکذیب‌کنندگان [[آفریدگار]] بوده‌اند، ثروتمندان [[غرق]] در [[رفاه]] و اشراف [[متکبر]] بوده‎اند»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۱.</ref>. همچنین، او نقل کرده است: «از [[حضرت عیسی]]{{ع}} به [[حق]] به شما می‎گویم که کرانه‌های [[آسمان]] خالی از ثروتمندان است. داخل شدن شتر در سوراخ سوزن، آسان‌تر است از داخل شدن [[ثروتمندی]] به [[بهشت]]»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۳؛ انجیل متی، باب ۱۹، آیات ۲۴ و ۲۵؛ انجیل مرقس، باب ۱۰، آیه ۲۵ و انجیل لوقا، باب ۱۸، آیات ۲۵ و ۲۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره نقش ثروتمندان در [[فقر]] و [[گرسنگی]] [[مردم]] این‎گونه اظهارنظر کرده است: {{متن حدیث|إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاءِ}}<ref>ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، ج۱، ص۳۷۰.</ref>؛ «مردم [[فقیر]] و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به خاطر [[گناهان]] ثروتمندان».
#توصیف [[سنت]] از ثروتمندان، رفاه‎‌زدگان یا همان مترفین: [[پیامبر]]{{صل}} در [[کردار]] و گفتار، در نقطه مقابل ثروتمندان و مترفین قرار داشت. علاوه بر اینکه [[زندگی]] عملی آن حضرت، با اشراف و ثروتمندان هیچ‎گونه سنخیتی نداشت؛ در موارد بسیاری دیدگاه خود را که هم جهت با قرآن است، درباره [[اغنیا]] که مترادف با مترفین و ثروتمندان غرق در [[لذت]] و رفاه هستند، بیان کرده است. از جمله فرمود: {{عربی|شرّ أمّتي الأغنياء}}<ref>حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، ج۳، ص۲۹۴.</ref>؛ بدترین [[امت]] من ثروتمندانند. در این باره، از پیامبر{{صل}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ مُجَالَسَةَ الْمَوْتَى قِيلَ مَنْ هُمْ قَالَ{{صل}}: الْأَغْنِيَاءُ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۳۹.</ref>؛ از [[همنشینی]] با [[مردگان]] دوری کنید، گفته شد: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: [[ثروتمندان]]. همسو با این [[گفتار نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فِي حَدِيثِ الْمِعْرَاجِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَ:... يَا أَحْمَدُ بَعِّدِ الْأَغْنِيَاءَ وَ بَعِّدْ مَجْلِسَهُمْ مِنْكَ}}<ref>محدث نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۷.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[حدیث معراج]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: ای احمد از ثروتمندان و همنشینی با آنها دوری کن. [[احمد بن فهد حلی]]، در توصیف ثروتمندان آورده است: «آیا نمی‎شنوی آنچه را [[خداوند سبحان]] در کتاب بزرگ خویش به زبان پیامبرش به تو گفته است؟ برای تو روشن کرده است، آنها که [[شریعت]] را [[انکار]] کرده‌اند و جلودار تکذیب‌کنندگان [[آفریدگار]] بوده‌اند، ثروتمندان [[غرق]] در [[رفاه]] و اشراف [[متکبر]] بوده‎اند»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۱.</ref>. همچنین، او نقل کرده است: «از [[حضرت عیسی]]{{ع}} به [[حق]] به شما می‎گویم که کرانه‌های [[آسمان]] خالی از ثروتمندان است. داخل شدن شتر در سوراخ سوزن، آسان‌تر است از داخل شدن [[ثروتمندی]] به [[بهشت]]»<ref>ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۱۳؛ انجیل متی، باب ۱۹، آیات ۲۴ و ۲۵؛ انجیل مرقس، باب ۱۰، آیه ۲۵ و انجیل لوقا، باب ۱۸، آیات ۲۵ و ۲۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره نقش ثروتمندان در [[فقر]] و [[گرسنگی]] [[مردم]] این‎گونه اظهارنظر کرده است: {{متن حدیث|إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاءِ}}<ref>ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، ج۱، ص۳۷۰.</ref>؛ «مردم [[فقیر]] و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به خاطر [[گناهان]] ثروتمندان».


بنا بر آنچه در [[قرآن]] آمده است، ثروتمندان، رفاه‎زدگان، نازپروردگان یا همان مترقین، [[دشمنان]] همیشه [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و از اهالی [[جهنم]] هستند و بنا بر [[سنت]]، گناهان آنها، موجب فقر و [[تنگدستی]] و گرسنگی مردم است. از این رو، از [[اهل]] [[ایمان]] خواسته شده است که از آنها دوری کنند. آیا ممکن است این گروه، که خود از عوامل [[بدبختی]] و [[رنج]] و [[درد]] [[مردم]] هستند، در پی [[رستگاری]] آنها باشند؟ به تعبیر مذکور از [[حضرت عیسی]]{{ع}} اگر شتری بتواند از سوراخ سوزنی بگذرد، [[ثروتمندان]] هم که از عوامل [[فقر]] و بدبختی مردم هستند، ممکن است در پی رستگاری[[انسان]] باشند. بر این اساس، همچون هر قاعده [[انسانی]]، این گزاره، که ثروتمندان ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند، اصل است و وجود عده‌ای معدود از آنها، که در پی رستگاری مردم باشند، استثناء و [[عقل]]، نقل و [[تجربه]] [[تاریخی]] درباره این گروه [[حکم]] می‌کند که درباره آنها، باید قاعده چراغ راه باشد، نه استثناء، از این رو، نمی‌توان در رستگاری مردم به ثروتمندان [[اعتماد]] کرد و در [[انتظار]] نقش مثبت آنها، در راه [[آسایش]] و [[خوشبختی]] مردم بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
بنا بر آنچه در [[قرآن]] آمده است، ثروتمندان، رفاه‎‌زدگان، نازپروردگان یا همان مترقین، [[دشمنان]] همیشه [[پیامبران]] و از [[اصحاب شمال]] و از اهالی [[جهنم]] هستند و بنا بر [[سنت]]، گناهان آنها، موجب فقر و [[تنگدستی]] و گرسنگی مردم است. از این رو، از [[اهل]] [[ایمان]] خواسته شده است که از آنها دوری کنند. آیا ممکن است این گروه، که خود از عوامل [[بدبختی]] و [[رنج]] و [[درد]] [[مردم]] هستند، در پی [[رستگاری]] آنها باشند؟ به تعبیر مذکور از [[حضرت عیسی]]{{ع}} اگر شتری بتواند از سوراخ سوزنی بگذرد، [[ثروتمندان]] هم که از عوامل [[فقر]] و بدبختی مردم هستند، ممکن است در پی رستگاری[[انسان]] باشند. بر این اساس، همچون هر قاعده [[انسانی]]، این گزاره، که ثروتمندان ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند، اصل است و وجود عده‌ای معدود از آنها، که در پی رستگاری مردم باشند، استثناء و [[عقل]]، نقل و [[تجربه]] [[تاریخی]] درباره این گروه [[حکم]] می‌کند که درباره آنها، باید قاعده چراغ راه باشد، نه استثناء، از این رو، نمی‌توان در رستگاری مردم به ثروتمندان [[اعتماد]] کرد و در [[انتظار]] نقش مثبت آنها، در راه [[آسایش]] و [[خوشبختی]] مردم بود.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
===[[فساد سیاسی]] حاصل خروجی [[قدرت]] با تراکم [[ثروت]]===
===[[فساد سیاسی]] حاصل خروجی [[قدرت]] با تراکم [[ثروت]]===
با توجه به آنچه درباره قارون‎ها، ثروتمندان و [[مترفین]] آمد، وقتی [[قدرت سیاسی]] در دست قارون‌ها باشد، نه تنها ممکن نیست این قدرت در سمت ‎وسوی رستگاری مردم به کار گرفته شود، بلکه درست در جهت مخالف آن مورد استفاده قرار خواهد گرفت. دلیل بارز این مدعی، فقر و بدبختی و [[گرسنگی]] [[اکثریت]] مردم و افزایش ثروت قارون‌های صاحب قدرت سیاسی و وابستگان آنهاست. به همین علت، «طبیعی است که در زیر [[سلطه]] [[حکومت فاسد]]، [[جامعه]] دچار فقر و [[محرومیت]] شود. [[ثروت]] گروهی خاص متراکم گردد و اکثریت مردم از آن [[محروم]] باشند»<ref>شریف القرشی، باقر، النظام السیاسی فی الاسلام، ص۸۲.</ref>. در این وضعیت که اکثریت [[صاحبان قدرت]] [[سیاسی]] و بستگان آن‎ها، [[غرق]] در ثروت و [[رفاه]] هستند و عموم مردم از فقر و [[تنگدستی]] در رنج می‌باشند، حتی اگر به ظاهر، افزایش ثروت آنها در چارچوب [[قانون]] باشد و همراه با تراکم ثروت روزافزون این گروه قانونی نقض نشده باشد؛ به طور قطع، این تراکم [[ثروت]] ناشی از [[فساد]] و نشانگر [[فساد سیاسی]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] است؛ زیرا [[فلسفه]] [[قدرت سیاسی]] [[رستگاری]] [[مردم]] و فراهم آوردن شرایط مناسب برای [[زندگی]]، همراه با [[سعادت]] برای عموم می‌باشد، نه انباشت ثروت [[صاحبان قدرت]] و وابستگان آنها. [[سخن]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]]، بی‌تردید عین [[واقعیت]] و [[فصل الخطاب]] این مدعی است که [[فقر]] و [[تنگدستی]] مردم، ناشی از [[فزون‌خواهی]] [[حاکمان]] است: {{متن حدیث|إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ...}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۳۶.</ref>؛ «[[زمین]] به خاطر فقر و تنگدستی مردم ویران می‌گردد و مردم آنگاه [[فقیر]] و [[تنگدست]] می‎شوند که حاکمان در پی ثروت‎اندوزی باشند».
با توجه به آنچه درباره قارون‎‌ها، ثروتمندان و [[مترفین]] آمد، وقتی [[قدرت سیاسی]] در دست قارون‌ها باشد، نه تنها ممکن نیست این قدرت در سمت ‎وسوی رستگاری مردم به کار گرفته شود، بلکه درست در جهت مخالف آن مورد استفاده قرار خواهد گرفت. دلیل بارز این مدعی، فقر و بدبختی و [[گرسنگی]] [[اکثریت]] مردم و افزایش ثروت قارون‌های صاحب قدرت سیاسی و وابستگان آنهاست. به همین علت، «طبیعی است که در زیر [[سلطه]] [[حکومت فاسد]]، [[جامعه]] دچار فقر و [[محرومیت]] شود. [[ثروت]] گروهی خاص متراکم گردد و اکثریت مردم از آن [[محروم]] باشند»<ref>شریف القرشی، باقر، النظام السیاسی فی الاسلام، ص۸۲.</ref>. در این وضعیت که اکثریت [[صاحبان قدرت]] [[سیاسی]] و بستگان آن‎ها، [[غرق]] در ثروت و [[رفاه]] هستند و عموم مردم از فقر و [[تنگدستی]] در رنج می‌باشند، حتی اگر به ظاهر، افزایش ثروت آنها در چارچوب [[قانون]] باشد و همراه با تراکم ثروت روزافزون این گروه قانونی نقض نشده باشد؛ به طور قطع، این تراکم [[ثروت]] ناشی از [[فساد]] و نشانگر [[فساد سیاسی]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] است؛ زیرا [[فلسفه]] [[قدرت سیاسی]] [[رستگاری]] [[مردم]] و فراهم آوردن شرایط مناسب برای [[زندگی]]، همراه با [[سعادت]] برای عموم می‌باشد، نه انباشت ثروت [[صاحبان قدرت]] و وابستگان آنها. [[سخن]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]]، بی‌تردید عین [[واقعیت]] و [[فصل الخطاب]] این مدعی است که [[فقر]] و [[تنگدستی]] مردم، ناشی از [[فزون‌خواهی]] [[حاکمان]] است: {{متن حدیث|إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ...}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۳۶.</ref>؛ «[[زمین]] به خاطر فقر و تنگدستی مردم ویران می‌گردد و مردم آنگاه [[فقیر]] و [[تنگدست]] می‎‌شوند که حاکمان در پی ثروت‌‎اندوزی باشند».


بنابراین، زمانی که دستاورد و خروجی قدرت سیاسی، به جای [[رفاه]] و [[آسایش]] مردم و فراهم آوردن زمینه [[رستگاری]] عمومی، افزایش ثروت صاحبان قدرت و دست‌نشاندگان آنها باشد، بی‌تردید [[جامعه]] دچار فساد سیاسی است که شاخص عینی آن، تراکم ثروت [[اکثریت]] [[حاکم]] از یک سو و فقر و تنگدستی عموم مردم از سوی دیگر است. با این حال، هیچ کس نمی‎‌تواند مدعی شود که جامعه دچار فساد سیاسی فراگیر نمی‌باشد، هر چند قانونی نقض نشده باشد و کسی به [[اتهام]] سوءاستفاده از قدرت تحت پیگیری قرار نگرفته باشد و محکومیتی در این باره وجود نداشته باشد. همچنان که به گفته [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، جامعه به علت فقر و تنگدستی مردم، رو به ویرانی گذاشته است. در حالی که فقر و تنگدستی مردم، ناشی از فزون‌خواهی و ثروت‎اندوزی صاحبان قدرت؛ یعنی حاکمان جامعه می‌باشد. در این موقعیت که اکثریت صاحبان قدرت [[سیاسی]] [[غرق]] در ثروت و رفاه هستند و عموم مردم، [[اسیر]] فقر و تنگدستی، جامعه بی‌تردید دچار فساد سیاسی فراگیر است که اگر با این فساد، برخوردی [[قاطع]] و ریشه‌ای نشود، ویرانی کل جامعه را در پی خواهد داشت.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
بنابراین، زمانی که دستاورد و خروجی قدرت سیاسی، به جای [[رفاه]] و [[آسایش]] مردم و فراهم آوردن زمینه [[رستگاری]] عمومی، افزایش ثروت صاحبان قدرت و دست‌نشاندگان آنها باشد، بی‌تردید [[جامعه]] دچار فساد سیاسی است که شاخص عینی آن، تراکم ثروت [[اکثریت]] [[حاکم]] از یک سو و فقر و تنگدستی عموم مردم از سوی دیگر است. با این حال، هیچ کس نمی‎‌تواند مدعی شود که جامعه دچار فساد سیاسی فراگیر نمی‌باشد، هر چند قانونی نقض نشده باشد و کسی به [[اتهام]] سوءاستفاده از قدرت تحت پیگیری قرار نگرفته باشد و محکومیتی در این باره وجود نداشته باشد. همچنان که به گفته [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، جامعه به علت فقر و تنگدستی مردم، رو به ویرانی گذاشته است. در حالی که فقر و تنگدستی مردم، ناشی از فزون‌خواهی و ثروت‎اندوزی صاحبان قدرت؛ یعنی حاکمان جامعه می‌باشد. در این موقعیت که اکثریت صاحبان قدرت [[سیاسی]] [[غرق]] در ثروت و رفاه هستند و عموم مردم، [[اسیر]] فقر و تنگدستی، جامعه بی‌تردید دچار فساد سیاسی فراگیر است که اگر با این فساد، برخوردی [[قاطع]] و ریشه‌ای نشود، ویرانی کل جامعه را در پی خواهد داشت.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:


درباره وضعیت [[قدرت سیاسی]] این [[سرزمین]] در بیش از نیم [[قرن]] پیش بیان شده بود، اکنون با وجود تغییر [[نظام سیاسی]] و پس از دادن صدها هزار [[شهید]] و جانباز، همچنان به قوت خود باقی نمی‌‎ماند و [[اکثریت]] [[صاحبان قدرت]] [[غرق]] در [[زندگی اشرافی]] و شاهانه نمی‌بودند.
درباره وضعیت [[قدرت سیاسی]] این [[سرزمین]] در بیش از نیم [[قرن]] پیش بیان شده بود، اکنون با وجود تغییر [[نظام سیاسی]] و پس از دادن صدها هزار [[شهید]] و جانباز، همچنان به قوت خود باقی نمی‌‎ماند و [[اکثریت]] [[صاحبان قدرت]] [[غرق]] در [[زندگی اشرافی]] و شاهانه نمی‌بودند.
با توجه به اینکه، قارون‎ها و [[ثروتمندان]] غرق در [[رفاه]]، نه می‌خواهند و نه می‌‌توانند در پی [[رستگاری]] [[انسان]] باشند، تا هنگامی که این گروه، برخوردار از قدرت سیاسی باشد، ممکن نیست [[جامعه]]، عاری از فساد سیاسی و [[سوءاستفاده از قدرت]] باشد. به ویژه اینکه «در [[منطق]] ربانی جایی برای [[توانگران]] استثمارگر در [[خلافت]] عمومی [[جامعه انسانی]] وجود ندارد. برای آنکه این خلافت، [[امانت]] است و کسی که به این [[امانت]] [[خیانت]] کرده است، [[امین]] نیست»<ref>صدر، سید محمد باقر، الاسلام یقود الحیاة ۴، خلافة الاسلام و شهاده الانبیاء، ص۳۵.</ref>. و نمی‎‍‌تواند عهده‎دار قدرت سیاسی باشد. کسانی که با دست یافتن به قدرت سیاسی، خود، [[خانواده]] و وابستگانشان به ثروت‎‌های قارونی می‌‎رسند، یا ثروتشان به شکلی روزافزون، افزایش می‌یابد، خیانتکارند و صلاحیت [[امانتداری]] و ورود به جرگه [[کارگزاران]] [[سیاسی]] جامعه را ندارند. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرمود: ای [[اهل کوفه]] اگر من از نزد شما بیرون رفتم در حالی که چیزی غیر از وسایل سفرم و شترم و خدمتکارم به همراه من بود من خائنم. {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} يَقُولُ: «يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَحْلِي وَ رَاحِلَتِي وَ غُلَامِي فَأَنَا خَائِنٌ»}}<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۶٨.</ref>.
با توجه به اینکه، قارون‎‌ها و [[ثروتمندان]] غرق در [[رفاه]]، نه می‌خواهند و نه می‌‌توانند در پی [[رستگاری]] [[انسان]] باشند، تا هنگامی که این گروه، برخوردار از قدرت سیاسی باشد، ممکن نیست [[جامعه]]، عاری از فساد سیاسی و [[سوءاستفاده از قدرت]] باشد. به ویژه اینکه «در [[منطق]] ربانی جایی برای [[توانگران]] استثمارگر در [[خلافت]] عمومی [[جامعه انسانی]] وجود ندارد. برای آنکه این خلافت، [[امانت]] است و کسی که به این [[امانت]] [[خیانت]] کرده است، [[امین]] نیست»<ref>صدر، سید محمد باقر، الاسلام یقود الحیاة ۴، خلافة الاسلام و شهاده الانبیاء، ص۳۵.</ref>. و نمی‌‎‍‌تواند عهده‎‌دار قدرت سیاسی باشد. کسانی که با دست یافتن به قدرت سیاسی، خود، [[خانواده]] و وابستگانشان به ثروت‎‌های قارونی می‌‎رسند، یا ثروتشان به شکلی روزافزون، افزایش می‌یابد، خیانتکارند و صلاحیت [[امانتداری]] و ورود به جرگه [[کارگزاران]] [[سیاسی]] جامعه را ندارند. چنان که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرمود: ای [[اهل کوفه]] اگر من از نزد شما بیرون رفتم در حالی که چیزی غیر از وسایل سفرم و شترم و خدمتکارم به همراه من بود من خائنم. {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} يَقُولُ: «يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَحْلِي وَ رَاحِلَتِي وَ غُلَامِي فَأَنَا خَائِنٌ»}}<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۶٨.</ref>.


همچنان که بیان شد، [[هدف]] [[قدرت سیاسی]]، [[رستگاری]] [[مردم]] است. این هدف، آنگاه قابل دسترسی است که کسانی از قدرت سیاسی برخوردار شوند که خودشان [[رستگار]] باشند؛ زیرا ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش. آنها که خود از [[رستگاری]] برخوردار نیستند، اشراف، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]]، [[مترفین]] [[دشمن]] [[کینه‌توز]] همیشگی [[پیامبران]]، نمی‌‎توانند موجب رستگاری دیگران شوند. بنا بر [[آیه]] ۹ [[سوره حشر]] و آیه ۱۶ [[سوره تغابن]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹ و سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|شُحَّ}}؛ یعنی «[[بخل]] و [[آز]] شدیدی که در [[دل]] جا گرفته باشد»<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۰.</ref>. از [[امام حسن]]{{ع}} درباره {{متن قرآن|شُحَّ}} [[پرسش]] شد. آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|أَنْ تَرَى مَا فِي يَدِكَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۰۵.</ref>؛ [[شح]] آن است که آنچه در دست داری را [[شرف]] بدانی و آنچه را بخشیده‌ای، تلف‎ شده انگاری. در [[تفسیر]] این آیه آمده است: [[آزمندی]] نفس از هر کار خیری باز میدارد؛ زیرا خیر گونه‌ای از گونه‌های [[بخشش]] است، [[بخشش مال]]، بخشش [[عاطفه]] و بخشش کار و [[کوشش]] و بخشش [[زندگی]] در وقت نیاز و ممکن نیست [[آزمند]] کار خیری انجام دهد. آنچه برای او مهم است، آن است که بگیرد در حالی که یکبار هم بخشش از او سر نمی‌زند و کسی که از آزمندی خویش [[حفظ]] شود. به واقع از این عامل بازدارنده از خیر حفظ شده است. در این حال، به سوی [[دهش]] و بخشش کریمانه پیش می‌رود و این است [[رستگاری]] به معنای حقیقیش<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۵۲۷.</ref>.
همچنان که بیان شد، [[هدف]] [[قدرت سیاسی]]، [[رستگاری]] [[مردم]] است. این هدف، آنگاه قابل دسترسی است که کسانی از قدرت سیاسی برخوردار شوند که خودشان [[رستگار]] باشند؛ زیرا ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش. آنها که خود از [[رستگاری]] برخوردار نیستند، اشراف، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]]، [[مترفین]] [[دشمن]] [[کینه‌توز]] همیشگی [[پیامبران]]، نمی‌‎توانند موجب رستگاری دیگران شوند. بنا بر [[آیه]] ۹ [[سوره حشر]] و آیه ۱۶ [[سوره تغابن]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹ و سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|شُحَّ}}؛ یعنی «[[بخل]] و [[آز]] شدیدی که در [[دل]] جا گرفته باشد»<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۰.</ref>. از [[امام حسن]]{{ع}} درباره {{متن قرآن|شُحَّ}} [[پرسش]] شد. آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|أَنْ تَرَى مَا فِي يَدِكَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۰۵.</ref>؛ [[شح]] آن است که آنچه در دست داری را [[شرف]] بدانی و آنچه را بخشیده‌ای، تلف‎ شده انگاری. در [[تفسیر]] این آیه آمده است: [[آزمندی]] نفس از هر کار خیری باز می‌دارد؛ زیرا خیر گونه‌ای از گونه‌های [[بخشش]] است، [[بخشش مال]]، بخشش [[عاطفه]] و بخشش کار و [[کوشش]] و بخشش [[زندگی]] در وقت نیاز و ممکن نیست [[آزمند]] کار خیری انجام دهد. آنچه برای او مهم است، آن است که بگیرد در حالی که یکبار هم بخشش از او سر نمی‌زند و کسی که از آزمندی خویش [[حفظ]] شود. به واقع از این عامل بازدارنده از خیر حفظ شده است. در این حال، به سوی [[دهش]] و بخشش کریمانه پیش می‌رود و این است [[رستگاری]] به معنای حقیقیش<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۵۲۷.</ref>.


بنابراین، کسانی می‌‌توانند موجب رستگاری [[مردم]] شوند که خود [[رستگار]] باشند و کسانی رستگارند که از [[بخل]] و [[آز]] در امانند. در نتیجه، به طور قطع، قارون‎‌ها و [[ثروتمندان]] [[حریص]] و آنها که در پی [[فزون‌خواهی]] هستند و به تعبیر [[قرآن]]، آنها که از جرگه {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref> هستند، نه می‌‌توانند و نه می‌خواهند از جمله [[رستگاران]] باشند. از این رو، چنین افرادی، اگر از [[قدرت سیاسی]] برخوردار باشند، ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند و از [[قدرت]] [[سوءاستفاده]] نکنند. به همین علت، «[[اسلام]]» با تمام توان، ثروتمندان را از قدرت سیاسی دور می‌سازد و در پی برپایی [[نظام اقتصادی]] و [[اجتماعی]] [[استواری]] است که ثروتمندان در آن، به مرکز قدرت [[کشور]] نفوذی نداشته باشند»<ref>مدرسی، محمدتقی، المجتمع الاسلامی، منطلقاته و اهدافه، ص۲۰۱.</ref>.
بنابراین، کسانی می‌‌توانند موجب رستگاری [[مردم]] شوند که خود [[رستگار]] باشند و کسانی رستگارند که از [[بخل]] و [[آز]] در امانند. در نتیجه، به طور قطع، قارون‎‌ها و [[ثروتمندان]] [[حریص]] و آنها که در پی [[فزون‌خواهی]] هستند و به تعبیر [[قرآن]]، آنها که از جرگه {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref> هستند، نه می‌‌توانند و نه می‌خواهند از جمله [[رستگاران]] باشند. از این رو، چنین افرادی، اگر از [[قدرت سیاسی]] برخوردار باشند، ممکن نیست در پی رستگاری مردم باشند و از [[قدرت]] [[سوءاستفاده]] نکنند. به همین علت، «[[اسلام]]» با تمام توان، ثروتمندان را از قدرت سیاسی دور می‌سازد و در پی برپایی [[نظام اقتصادی]] و [[اجتماعی]] [[استواری]] است که ثروتمندان در آن، به مرکز قدرت [[کشور]] نفوذی نداشته باشند»<ref>مدرسی، محمدتقی، المجتمع الاسلامی، منطلقاته و اهدافه، ص۲۰۱.</ref>.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
بنابراین، [[کارگزاران حکومت]] و [[صاحبان قدرت]]، علاوه بر شایستگی‎‌های لازم برای اداره [[کشور]]، باید سطح برخورداری آنها حداکثر در اندازه عموم [[مردم]] باشد و در عمل، [[زندگی]] آنها نشانگر این باشد که در پی [[رفاه‌طلبی]] و فزون‌‎خواهی و برتری‎‌جویی نیستند. در غیر این صورت، از [[فساد]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] در [[امان]] نخواهند بود؛ زیرا به فرموده [[خداوند]] [[خانه]] [[آخرت]] ([[بهشت]]) را برای کسانی قرار می‎‌دهیم که در [[زمین]] خواستار برتری‎‌جویی و فساد نیستند... {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>.
بنابراین، [[کارگزاران حکومت]] و [[صاحبان قدرت]]، علاوه بر شایستگی‎‌های لازم برای اداره [[کشور]]، باید سطح برخورداری آنها حداکثر در اندازه عموم [[مردم]] باشد و در عمل، [[زندگی]] آنها نشانگر این باشد که در پی [[رفاه‌طلبی]] و فزون‌‎خواهی و برتری‎‌جویی نیستند. در غیر این صورت، از [[فساد]] و [[سوءاستفاده از قدرت]] در [[امان]] نخواهند بود؛ زیرا به فرموده [[خداوند]] [[خانه]] [[آخرت]] ([[بهشت]]) را برای کسانی قرار می‎‌دهیم که در [[زمین]] خواستار برتری‎‌جویی و فساد نیستند... {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>.


همان‌طور که آمد، [[هدف]] قدرت سیاسی، فراهم آوردن شرایط لازم برای [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[رستگاری]] مردم است. حوزه قدرت سیاسی و [[حاکمیت]]، جایی برای ثروت‎ اندوزی و فزون ‎خواهی نیست. کسانی که در پی ثروت‎ اندوزی و فزون‎ خواهی هستند، باید آن را در جای دیگری جست‎وجو کنند. در غیر این صورت، ورود آنها به حوزه قدرت سیاسی، برابر است با سوءاستفاده از قدرت، اگر [[اراده]] جدی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت به شکلی بنیادی وجود داشته باشد، باید همه کارگزاران حوزه [[سیاست]] از [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، آن‎چنان که ذکر شد، [[پیروی]] کنند. چنان که طبق [[آیه]] ۲۸ [[سوره]] «[[توبه]]» {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند.».. سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> [[مترفین]]، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] و قارون‎‌ها، نباید به [[قدرت سیاسی]] نزدیک شوند و تنها کسانی از [[قدرت]] برخوردار گردند که به واقع و در عمل، خواهان [[سعادت]] [[مردم]] باشد، نه در پی ثروت‎اندوزی.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>
همان‌طور که آمد، [[هدف]] قدرت سیاسی، فراهم آوردن شرایط لازم برای [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[رستگاری]] مردم است. حوزه قدرت سیاسی و [[حاکمیت]]، جایی برای ثروت‎ اندوزی و فزون ‎خواهی نیست. کسانی که در پی ثروت‎ اندوزی و فزون‎ خواهی هستند، باید آن را در جای دیگری جست‎وجو کنند. در غیر این صورت، ورود آنها به حوزه قدرت سیاسی، برابر است با سوءاستفاده از قدرت، اگر [[اراده]] جدی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت به شکلی بنیادی وجود داشته باشد، باید همه کارگزاران حوزه [[سیاست]] از [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، آن‎چنان که ذکر شد، [[پیروی]] کنند. چنان که طبق [[آیه]] ۲۸ [[سوره توبه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند.».. سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> [[مترفین]]، [[ثروتمندان]] [[غرق]] در [[رفاه]] و قارون‎‌ها، نباید به [[قدرت سیاسی]] نزدیک شوند و تنها کسانی از [[قدرت]] برخوردار گردند که به واقع و در عمل، خواهان [[سعادت]] [[مردم]] باشد، نه در پی ثروت‎اندوزی.<ref>[[محمد قدسی]] و [[عمار قدسی]]، [[پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت (مقاله)|'''پدیدارشناسی فساد سیاسی در پرتو قرآن و سنت''']]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش