پرش به محتوا

برنامه‌ریزی اقتصادی در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۸: خط ۳۸:
[[پیامبر]] {{صل}} برای [[رفاه اقتصادی]] [[مردم]] اقداماتی انجام داد که در ابتدا به آنها اشاره شد؛ اما ایشان برای جلوگیری از تورم، حل مشکل بیکاری، [[تشویق]] به کار، ترغیب به ارزان فروشی و تعیین محل مناسبی برای بازار، دستورها و راهکارهایی نیز بیان کرده است<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۸.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} برای [[رفاه اقتصادی]] [[مردم]] اقداماتی انجام داد که در ابتدا به آنها اشاره شد؛ اما ایشان برای جلوگیری از تورم، حل مشکل بیکاری، [[تشویق]] به کار، ترغیب به ارزان فروشی و تعیین محل مناسبی برای بازار، دستورها و راهکارهایی نیز بیان کرده است<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۸.</ref>.


== جلوگیری از تورم ==  
=== جلوگیری از تورم ===  
از مهم‌ترین عوامل گرانی، وجود واسطه گری‌های غیرمفید و مؤثرترین عامل در جلوگیری از تورم، حذف دلال‌هاست. [[پیامبر]] {{صل}} در این باره فرموده است: "به استقبال کالا نروید تا به بازار وارد شود"<ref>زکریا الانصاری، فتح الوهاب، ج ۱، ص ۲۸۵؛ محمد بن احمد الشربینی، مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۳۶.</ref>.
از مهم‌ترین عوامل گرانی، وجود واسطه گری‌های غیرمفید و مؤثرترین عامل در جلوگیری از تورم، حذف دلال‌هاست. [[پیامبر]] {{صل}} در این باره فرموده است: "به استقبال کالا نروید تا به بازار وارد شود"<ref>زکریا الانصاری، فتح الوهاب، ج ۱، ص ۲۸۵؛ محمد بن احمد الشربینی، مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۳۶.</ref>.


خط ۵۰: خط ۵۰:
راهکار سوم: تعیین ناظر بر بازار است. [[پیامبر]] {{صل}} [[سعید بن عاص]] را برای [[نظارت بر بازار]] [[مکه]] و [[عمر]] را برای [[نظارت بر بازار]] [[مدینه]] تعیین کرد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref>
راهکار سوم: تعیین ناظر بر بازار است. [[پیامبر]] {{صل}} [[سعید بن عاص]] را برای [[نظارت بر بازار]] [[مکه]] و [[عمر]] را برای [[نظارت بر بازار]] [[مدینه]] تعیین کرد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref>


== حل مشکل بیکاری و [[تشویق]] به کار ==
=== حل مشکل بیکاری و [[تشویق]] به کار ===
[[خاتم انبیا]] {{صل}} علاوه بر [[مسئولیت]] خطیر [[پیام]] رسانی [[الهی]] و [[عبادت]]، به امر [[کشاورزی]] و [[تجارت]] توجه داشت و دیگران را هم به این کار [[تشویق]] می‌کرد. [[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: "[[خداوند]]، [[انسان]] سالم بیکاری را که به کار [[دنیا]] و به کار [[آخرت]] نمی‌پردازد، [[دشمن]] می‌دارد"<ref>ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۴۶.</ref>.
[[خاتم انبیا]] {{صل}} علاوه بر [[مسئولیت]] خطیر [[پیام]] رسانی [[الهی]] و [[عبادت]]، به امر [[کشاورزی]] و [[تجارت]] توجه داشت و دیگران را هم به این کار [[تشویق]] می‌کرد. [[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: "[[خداوند]]، [[انسان]] سالم بیکاری را که به کار [[دنیا]] و به کار [[آخرت]] نمی‌پردازد، [[دشمن]] می‌دارد"<ref>ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۴۶.</ref>.


[[نقل]] شده است، روزی مردی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و کمک خواست؛ حضرت فرمود: "هرکس از ما کمک بخواهد، ما او را [[یاری]] می‌کنیم و اگر [[بی‌نیازی]] بورزد، [[خداوند]] او را بی‌نیاز می‌کند." این فرد تا سه بار نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و همین سخن را شنید. پس، این شخص، با [[اطمینان]] و [[اعتماد به نفس]] گفت: "به [[خدا]] تکیه می‌کنم" و با این نیت، تیشه‌ای قرض گرفت و به جانب صحرا رفت و مقداری هیزم جمع کرد و فروخت؛ او چند روز بعد توانست ابزار کار فراهم کند و وی باز هم به کار خود ادامه داد تا اینکه [[صاحب]] سرمایه شد<ref>امام رضا {{ع}}، فقه الرضا {{ع}}، ص ۳۶۵.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۹.</ref>
[[نقل]] شده است، روزی مردی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و کمک خواست؛ حضرت فرمود: "هرکس از ما کمک بخواهد، ما او را [[یاری]] می‌کنیم و اگر [[بی‌نیازی]] بورزد، [[خداوند]] او را بی‌نیاز می‌کند." این فرد تا سه بار نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و همین سخن را شنید. پس، این شخص، با [[اطمینان]] و [[اعتماد به نفس]] گفت: "به [[خدا]] تکیه می‌کنم" و با این نیت، تیشه‌ای قرض گرفت و به جانب صحرا رفت و مقداری هیزم جمع کرد و فروخت؛ او چند روز بعد توانست ابزار کار فراهم کند و وی باز هم به کار خود ادامه داد تا اینکه [[صاحب]] سرمایه شد<ref>امام رضا {{ع}}، فقه الرضا {{ع}}، ص ۳۶۵.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۹.</ref>


== ترغیب به ارزان فروشی ==  
=== ترغیب به ارزان فروشی ===  
روزی [[پیامبر]] {{صل}} به کسی که جنس را ارزان‌تر از قیمت بازار می‌فروخت، فرمود: "آیا برای [[ثواب]]، این کار را می‌کنی؟" آن شخص پاسخ مثبت داد. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز به او چنین مژده داد: "هر کس که بکوشد و بازار را رواج دهد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] [[پیکار]] کرده است"<ref>جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۵۹ و المستدرک، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۳۰.</ref>
روزی [[پیامبر]] {{صل}} به کسی که جنس را ارزان‌تر از قیمت بازار می‌فروخت، فرمود: "آیا برای [[ثواب]]، این کار را می‌کنی؟" آن شخص پاسخ مثبت داد. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز به او چنین مژده داد: "هر کس که بکوشد و بازار را رواج دهد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] [[پیکار]] کرده است"<ref>جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۵۹ و المستدرک، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۳۰.</ref>


== تعیین محلی برای بازار ==
=== تعیین محلی برای بازار ===
[[پیامبر]] {{صل}} به اینکه بازار در کجا تشکیل شود نیز توجه داشت. روزی مردی نزد [[پیغمبر]] آمد و گفت: "محلی را برای بازار در نظر گرفته‌ام، آیا به دیدن آن می‌آیید؟" پس آن حضرت برخاست و همراه وی رفت تا به آن محل رسید و آن را پسندید و فرمود: "این جا خوب بازاری است؛ زیان ندارد و [[خراج]] هم بر شما در نظر گرفته نمی‌شود"<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۲۶۴ - ۲۶۵؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۲۵۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۹، ص ۸ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۷۶.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۳۰.</ref>
[[پیامبر]] {{صل}} به اینکه بازار در کجا تشکیل شود نیز توجه داشت. روزی مردی نزد [[پیغمبر]] آمد و گفت: "محلی را برای بازار در نظر گرفته‌ام، آیا به دیدن آن می‌آیید؟" پس آن حضرت برخاست و همراه وی رفت تا به آن محل رسید و آن را پسندید و فرمود: "این جا خوب بازاری است؛ زیان ندارد و [[خراج]] هم بر شما در نظر گرفته نمی‌شود"<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۲۶۴ - ۲۶۵؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۲۵۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۹، ص ۸ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۷۶.</ref>.<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۳۰.</ref>


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش