پرش به محتوا

آبادانی در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '“' به '«'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '“' به '«')
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
یکی از عوارض گریزناپذیر [[جامعه انسانی]]، تلاش و تکاپوی مستمر در مسیر توسعه همه‌جانبه و فعلیت دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه در راستای تأمین نیازهای فردی و [[اجتماعی]] است. [[قرآن کریم]] هر چند از “توسعه” به عنوان یک فرایند غالباً [[برنامه‌ریزی]] شده و هدفمند برای [[شکوفایی]] ظرفیت‌ها و افزایش امکانات، سخن نگفته، اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم تقریباً به همه بنیادها و زمینه‌های ایجادی و ایجابی آن در [[آیات]] متعدد اشاره کرده است. تأکید بر توحید‌گرایی و [[طاغوت‌ستیزی]]، علم‌جویی، [[تفکر]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[تزکیه]]، اهتمام به [[صالح]] بودن [[اعمال]] قانون‌گرایی، [[نظم در امور]]، [[برپایی حکومت]] [[دینی]] اهتمام به دنیاسازی به عنوان مقدمه [[آخرت]]، مسئولانه و متعهدانه زیستن، اجتماع‌گرایی در مقابل انزواگرایی، [[کار و تلاش]] جدی و متقن در مقابل [[رهبانیت]] و [[دنیاگریزی]]، اهتمام به [[اصلاح]] امور و دفع [[مفاسد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[عدالت‌ورزی]] و [[پرهیز]] از هر گونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، عزت‌یابی و استقلال‌جویی، [[اتحاد]] و [[همبستگی]]، [[تعاون]] بر [[نیکی]] و تقوا، کسب نیرو و [[اقتدار]] در حد امکان، [[جهاد]] در جهت دفع عوامل مزاحم و رفع موانع، بهره‌گیری از [[دانش]] و تجربه دیگران، [[عبرت‌آموزی]] از [[سرنوشت]] دیگران؛ بخشی از سیاست‌های راهبردی [[اسلام]] در قلمرو توسعه‌آفرینی [[فرهنگی]] اجتماعی یا ساختن [[حیات طیب]] این جهانی است که در آیاتی بدان توجه داده شده است.
یکی از عوارض گریزناپذیر [[جامعه انسانی]]، تلاش و تکاپوی مستمر در مسیر توسعه همه‌جانبه و فعلیت دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه در راستای تأمین نیازهای فردی و [[اجتماعی]] است. [[قرآن کریم]] هر چند از «توسعه” به عنوان یک فرایند غالباً [[برنامه‌ریزی]] شده و هدفمند برای [[شکوفایی]] ظرفیت‌ها و افزایش امکانات، سخن نگفته، اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم تقریباً به همه بنیادها و زمینه‌های ایجادی و ایجابی آن در [[آیات]] متعدد اشاره کرده است. تأکید بر توحید‌گرایی و [[طاغوت‌ستیزی]]، علم‌جویی، [[تفکر]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[تزکیه]]، اهتمام به [[صالح]] بودن [[اعمال]] قانون‌گرایی، [[نظم در امور]]، [[برپایی حکومت]] [[دینی]] اهتمام به دنیاسازی به عنوان مقدمه [[آخرت]]، مسئولانه و متعهدانه زیستن، اجتماع‌گرایی در مقابل انزواگرایی، [[کار و تلاش]] جدی و متقن در مقابل [[رهبانیت]] و [[دنیاگریزی]]، اهتمام به [[اصلاح]] امور و دفع [[مفاسد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[عدالت‌ورزی]] و [[پرهیز]] از هر گونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، عزت‌یابی و استقلال‌جویی، [[اتحاد]] و [[همبستگی]]، [[تعاون]] بر [[نیکی]] و تقوا، کسب نیرو و [[اقتدار]] در حد امکان، [[جهاد]] در جهت دفع عوامل مزاحم و رفع موانع، بهره‌گیری از [[دانش]] و تجربه دیگران، [[عبرت‌آموزی]] از [[سرنوشت]] دیگران؛ بخشی از سیاست‌های راهبردی [[اسلام]] در قلمرو توسعه‌آفرینی [[فرهنگی]] اجتماعی یا ساختن [[حیات طیب]] این جهانی است که در آیاتی بدان توجه داده شده است.
محوری‌ترین [[آیه]] مورد بحث در این بخش، آیه {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح مفردات [[آیه]] می‌نویسد: واژه “استعمار” و “اعمار” در لغت [[عرب]] در اصل به معنی [[تفویض]] آبادی [[زمین]] به کسی است و طبیعی است که لازمه آن، این است که وسائل لازم را در [[اختیار]] او بگذارد، این چیزی است که ارباب لغت و بسیاری از [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] فوق گفته‌اند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۱.</ref>. [[استعمار]] در آیه، همچنین به [[طلب]] [[عمران]] و طلب عمل و [[اقدام]] در جهت [[اصلاح خود]] و آنچه به خود تعلق دارد، نیز [[تفسیر]] شده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸ ص۲۶۶.</ref>.
محوری‌ترین [[آیه]] مورد بحث در این بخش، آیه {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح مفردات [[آیه]] می‌نویسد: واژه «استعمار” و «اعمار” در لغت [[عرب]] در اصل به معنی [[تفویض]] آبادی [[زمین]] به کسی است و طبیعی است که لازمه آن، این است که وسائل لازم را در [[اختیار]] او بگذارد، این چیزی است که ارباب لغت و بسیاری از [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] فوق گفته‌اند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۱.</ref>. [[استعمار]] در آیه، همچنین به [[طلب]] [[عمران]] و طلب عمل و [[اقدام]] در جهت [[اصلاح خود]] و آنچه به خود تعلق دارد، نیز [[تفسیر]] شده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸ ص۲۶۶.</ref>.


راغب نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: واژه “عمارت” به معنای آبادکردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود؛ مثلاً می‌گویند: {{عربی|عمر ارضه}} یعنی زمین خود را آباد کرد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>«و آبادسازی مسجد الحرام» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا}}<ref>«(و زمین را) بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند» سوره روم، آیه ۹.</ref>. از مشتقات این ماده، در قرآن کریم {{متن قرآن|بَيْتِ الْمَعْمُورِ}}<ref>«و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.</ref> است؛ از این‌رو، وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اعمرته الأرض}} یا {{عربی|استعمرته الأرض}}، معنایش این است که من زمین را به دست فلانی سپردم تا آبادش کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، حس ۵۸۶.</ref>.
راغب نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: واژه «عمارت” به معنای آبادکردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود؛ مثلاً می‌گویند: {{عربی|عمر ارضه}} یعنی زمین خود را آباد کرد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>«و آبادسازی مسجد الحرام» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا}}<ref>«(و زمین را) بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند» سوره روم، آیه ۹.</ref>. از مشتقات این ماده، در قرآن کریم {{متن قرآن|بَيْتِ الْمَعْمُورِ}}<ref>«و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.</ref> است؛ از این‌رو، وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اعمرته الأرض}} یا {{عربی|استعمرته الأرض}}، معنایش این است که من زمین را به دست فلانی سپردم تا آبادش کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، حس ۵۸۶.</ref>.
[[المیزان]] در ادامه می‌نویسد: بنابراین، واژه “عمارت” به معنای آن است که زمین را از حال طبیعی‌اش برگردانی و وضعی به آن بدهی که بتوان از آن فواید متوقع از زمین را استفاده کرد. واژه “استعمار” نیز به معنای طلب عمارت است به این معنی که از [[انسانی]] بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‌ای که از آن زمین توقع می‌رود؛ بنابراین معنای جمله {{متن قرآن|هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}}<ref>«او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> (با در نظر داشتن اینکه [[کلام]] افاده [[حصر]] می‌کند) این است که [[خدای تعالی]] آن کسی است که شما را از مواد زمینی این [[زمین]] ایجاد کرد. به عبارت دیگر، این حقیقتی که نامش [[انسان]] است را بر روی مواد ارضی ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخت و اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی در آورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در [[زندگی]] خود به آن بر می‌خورد برطرف سازد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۲.</ref>.
[[المیزان]] در ادامه می‌نویسد: بنابراین، واژه «عمارت” به معنای آن است که زمین را از حال طبیعی‌اش برگردانی و وضعی به آن بدهی که بتوان از آن فواید متوقع از زمین را استفاده کرد. واژه «استعمار” نیز به معنای طلب عمارت است به این معنی که از [[انسانی]] بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‌ای که از آن زمین توقع می‌رود؛ بنابراین معنای جمله {{متن قرآن|هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}}<ref>«او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> (با در نظر داشتن اینکه [[کلام]] افاده [[حصر]] می‌کند) این است که [[خدای تعالی]] آن کسی است که شما را از مواد زمینی این [[زمین]] ایجاد کرد. به عبارت دیگر، این حقیقتی که نامش [[انسان]] است را بر روی مواد ارضی ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخت و اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی در آورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در [[زندگی]] خود به آن بر می‌خورد برطرف سازد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۲.</ref>.


[[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref> نیز زمین را با [[صبغه]] [[مبالغه]] “ذلول” یعنی “بسیار رام” معرفی کرده است. رام‌بودن زمین، یعنی داشتن قابلیت کشت و زرع، حفاری برای دستیابی به منابع [[ذخیره]] شده در اعماق و [[معادن]] نهفته شده در لایه‌های درونی آن، قابلیت دخل و [[تصرف]] در مواد خام آن، امکان جابه‌جایی مثلاً [[خاک]] و سنگ برای تسطیح و جاده‌سازی، قابلیت اتکا برای بنیان نهادن سازه‌های [[عظیم]] و تأسیسات مورد نیاز، قابلیت [[استنتاج]] و بهره‌گیری به اشکال و [[صور]] گوناگون و امکان استفاده مستقیم و غیرمستقیم از ذخایر و منابع موجود در لایه‌ها و سطوح مختلف آن است.
[[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref> نیز زمین را با [[صبغه]] [[مبالغه]] «ذلول” یعنی «بسیار رام” معرفی کرده است. رام‌بودن زمین، یعنی داشتن قابلیت کشت و زرع، حفاری برای دستیابی به منابع [[ذخیره]] شده در اعماق و [[معادن]] نهفته شده در لایه‌های درونی آن، قابلیت دخل و [[تصرف]] در مواد خام آن، امکان جابه‌جایی مثلاً [[خاک]] و سنگ برای تسطیح و جاده‌سازی، قابلیت اتکا برای بنیان نهادن سازه‌های [[عظیم]] و تأسیسات مورد نیاز، قابلیت [[استنتاج]] و بهره‌گیری به اشکال و [[صور]] گوناگون و امکان استفاده مستقیم و غیرمستقیم از ذخایر و منابع موجود در لایه‌ها و سطوح مختلف آن است.
[[طبرسی]] نیز “ذلول بودن زمین” را به سهولت، سکون، [[آرامش]]، رام و مسخر بودن زمین به گونه‌ای که انسان، [[قادر]] به هر نوع تصرف ممکن در آن است، [[تفسیر]] کرده است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷۱.</ref>.
[[طبرسی]] نیز «ذلول بودن زمین” را به سهولت، سکون، [[آرامش]]، رام و مسخر بودن زمین به گونه‌ای که انسان، [[قادر]] به هر نوع تصرف ممکن در آن است، [[تفسیر]] کرده است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷۱.</ref>.
ظاهراً مقصود آیه این است که [[خداوند]]، هر آنچه [[بشر]] نیاز دارد، به صورت بالقوه در [[زمین]] [[ذخیره]] و تعبیه کرده است. تبدیل این ظرفیت‌های بالقوه، به لوازم و امکانات مورد نیاز بالفعل، با [[تقدیر الهی]] و [[اراده]] و [[همت]] [[انسان]]، به تدریج، و متناسب با [[رشد]] [[دانش]]، تجربه و امکانات او و در راستای تأمین نیازهای متنوع وی صورت می‌پذیرد. از این فرایند پیچیده و چند لایه به “عمران زمین” تعبیر شده است.
ظاهراً مقصود آیه این است که [[خداوند]]، هر آنچه [[بشر]] نیاز دارد، به صورت بالقوه در [[زمین]] [[ذخیره]] و تعبیه کرده است. تبدیل این ظرفیت‌های بالقوه، به لوازم و امکانات مورد نیاز بالفعل، با [[تقدیر الهی]] و [[اراده]] و [[همت]] [[انسان]]، به تدریج، و متناسب با [[رشد]] [[دانش]]، تجربه و امکانات او و در راستای تأمین نیازهای متنوع وی صورت می‌پذیرد. از این فرایند پیچیده و چند لایه به «عمران زمین” تعبیر شده است.
[[روایات]] متعددی نیز [[مردم]] را به آباد کردن زمین، با آثار [[حقوقی]] مترتب بر [[احیا]] و [[عمران]]، [[تشویق]] کرده است. این‌گونه روایات علاوه بر تشویق و [[ترغیب]]، دربرگیرنده نوعی [[حمایت]] حقوقی از آباد کردن زمین است.
[[روایات]] متعددی نیز [[مردم]] را به آباد کردن زمین، با آثار [[حقوقی]] مترتب بر [[احیا]] و [[عمران]]، [[تشویق]] کرده است. این‌گونه روایات علاوه بر تشویق و [[ترغیب]]، دربرگیرنده نوعی [[حمایت]] حقوقی از آباد کردن زمین است.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش