عثمان بن حنیف در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
آری از آنچه [[آسمان]] بر آن [[سایه]] افکنده بود، تنها [[فدک]] در دست ما بود. مردمی بر آن [[بخل]] ورزیدند و گروهی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدند و خدای بهترین داور است؛ مرا به فدک و غیر فدک چه کار است؟ در حالی که جایگاه [[آدمی]] گوری است که در [[تاریکی]] آن نشانههایش بر جای نماند و خبرهایش [[نهان]] گردد. گودالی است که اگر به گشادگی آن افزوده شود و دستهای گورکن فراخش سازد، سنگ و کلوخ، آن را میفشارد (و تنگ میسازد) و [[خاک]] انباشته، روزنههای آن را فرو میبندد. من نفس خود را تنها با [[پرهیزگاری]] میپرورانم تا در [[روز]] بزرگترین [[بیمها]] و ترسها ایمن باشم و در لغزشگاه نلغزم. | آری از آنچه [[آسمان]] بر آن [[سایه]] افکنده بود، تنها [[فدک]] در دست ما بود. مردمی بر آن [[بخل]] ورزیدند و گروهی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدند و خدای بهترین داور است؛ مرا به فدک و غیر فدک چه کار است؟ در حالی که جایگاه [[آدمی]] گوری است که در [[تاریکی]] آن نشانههایش بر جای نماند و خبرهایش [[نهان]] گردد. گودالی است که اگر به گشادگی آن افزوده شود و دستهای گورکن فراخش سازد، سنگ و کلوخ، آن را میفشارد (و تنگ میسازد) و [[خاک]] انباشته، روزنههای آن را فرو میبندد. من نفس خود را تنها با [[پرهیزگاری]] میپرورانم تا در [[روز]] بزرگترین [[بیمها]] و ترسها ایمن باشم و در لغزشگاه نلغزم. | ||
اگر میخواستم تا به شهد و عسل پالوده و مغز گندم و بافتههای [[ابریشم]]، راه داشتم. | اگر میخواستم تا به شهد و عسل پالوده و مغز گندم و بافتههای [[ابریشم]]، راه داشتم. لکن دور است که [[هوا و هوس]] من بر من چیره گردد و زیادی [[حرص]] مرا به گزیدن خوراکهای (رنگارنگ) بکشاند - شاید در [[حجاز]] و یمامه کسانی باشند که امیدی به [[قرض]] نان نداشته باشند و هیچگاه [[سیر]] نشده باشند - و دور است از من که سیر بخوابم و پیرامون من شکمهایی باشد که از [[گرسنگی]] به پشت چسبیده و جگرهایی سوخته باشد؛ یا چنان باشم که [[شاعر]] گوید: «درد تو این بس است که شب [[سیر]] بخوابی و گرداگرد تو جگرهایی باشد که در آرزوی سبوی چرمین آب، بسوزند». | ||
آیا از خویشتن به این بسنده کنم که مرا [[امیرمؤمنان]] بنامند و در ناگواریهای [[روزگار]] [[شریک]] آنان نباشم؟ یا در [[سختی]] [[زندگی]] نمونه و اسوهای برایشان نشوم؟ مرا نیافریدهاند که خوردنیهای گوارا سرگرمم سازد، همچون چارپای بسته (و پروار) که تمام توجّهش به علف است، یا مانند چارپای رها گشته که خاکروبهها را به هم زند و شکم را از علف بینبارد و از آنچه از آن خواهند [[غفلت]] نماید. مرا نیافریدهاند که وانهند یا [[بیهوده]] رها شوم یا ریسمان [[گمراهی]] را بکشم و یا بیمقصودی، راه [[سرگردانی]] بپیمایم. | آیا از خویشتن به این بسنده کنم که مرا [[امیرمؤمنان]] بنامند و در ناگواریهای [[روزگار]] [[شریک]] آنان نباشم؟ یا در [[سختی]] [[زندگی]] نمونه و اسوهای برایشان نشوم؟ مرا نیافریدهاند که خوردنیهای گوارا سرگرمم سازد، همچون چارپای بسته (و پروار) که تمام توجّهش به علف است، یا مانند چارپای رها گشته که خاکروبهها را به هم زند و شکم را از علف بینبارد و از آنچه از آن خواهند [[غفلت]] نماید. مرا نیافریدهاند که وانهند یا [[بیهوده]] رها شوم یا ریسمان [[گمراهی]] را بکشم و یا بیمقصودی، راه [[سرگردانی]] بپیمایم. |