دیدگاه عرفا درباره ختم نبوت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
حجت الاسلام و المسلمین''' [[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی ج2]]»'' در این باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین''' [[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]»'' در این باره گفته است:


«[[ختم نبوت]] و پایان [[بعثت]] با ارسال [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در آثار عرفای [[مسلمان]] نیز امری [[قطعی]] و [[مسلم]] است. عرفا با بهره‌گیری از برخی [[آیات]] و سپس اصطلاحات ویژه [[عرفان]]، به توضیح معنا و [[دلایل خاتمیت]] پرداخته‌اند.  
«[[ختم نبوت]] و پایان [[بعثت]] با ارسال [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در آثار عرفای [[مسلمان]] نیز امری [[قطعی]] و [[مسلم]] است. عرفا با بهره‌گیری از برخی [[آیات]] و سپس اصطلاحات ویژه [[عرفان]]، به توضیح معنا و [[دلایل خاتمیت]] پرداخته‌اند.  


[[ملا عبدالرزاق کاشانی]] در معنای [[عرفانی]] خاتم می‌گوید: {{عربی|الخاتم هو الذى قطع المقامات بأسرها و بلغ نهايه الكمال و خاتم
[[ملا عبدالرزاق کاشانی]] در معنای [[عرفانی]] خاتم می‌گوید: {{عربی|الخاتم هو الذى قطع المقامات بأسرها و بلغ نهايه الكمال و خاتم النبوه هو الذي ختم الله به النبوه و لا يكون الا واحدا و هو نبينا}}<ref>محمد داوودی قیصری، شرح فصوص، ص۱۵۱.</ref>.
النبوه هو الذي ختم [[الله]] به النبوه و لا يكون الا واحدا و هو نبينا}} <ref>محمد داوودی قیصری، شرح فصوص، ص۱۵۱</ref>.


توضیح این مطلب با [[سخن]] [[عزیزالدین نسفی]] آشکار می‌شود. وی مراتب وجودی [[انسان]] را چنین برشمرده است: "انسان پس از [[تصدیق]] [[انبیا]]، به [[ایمان]] و با آن تصدیق و [[تقلید]] به [[عبادت]] بسیار پرداخته و [[عابد]] می‌شود و اگر با داشتن آن [[مقام]]، ترک [[حب جاه]] و إعراض از [[لذات]] و [[شهوات]] کرد، [[زاهد]] است. اگر با داشتتن مراتب قبل، به [[مشاهده]] [[ملک]] و [[ملکوت]] و [[جبروت]] رسید به مقام [[معرفت]] رسیده و [[عارف]] نام دارد و این سرحد [[ولایت]] است. اگر با وجود مرتبۀ [[معرفت خدا]] او را به [[محبت]] و [[الهام]] خود برگزید، به ولایت رسیده و [[ولی]] شده است و اگر [[خدا]] به او [[وحی]] اعطا کرد به [[مقام نبوت]] رسیده است و اگر با وحی و [[معجزه]]، [[کتابی]] به او اعطا کرد، به [[مقام رسالت]] رسیده و اگر کتاب او [[ناسخ]] کتب قبلی باشد، به مرتبة [[اولوالعزم]] رسیده و اگر [[شریعت]] او ناسخ [[شرایع]] قبلی باشد و خود شریعتی دیگر آورده باشد به مقام ختم نبوت رسیده است و البته این مقامی است اعطایی از جانب [[حق تعالی]]." <ref>عزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۹۳</ref> در این مرتبه، [[برترین علم]] به حق تعالی در [[اختیار]] اوست و در دایره ممکنات، [[علم]] هیچ موجود ممکنی به مرتبۀ علم او نمی‌رسد. این مرتبه جز برای خاتم [[رسل]] نیست؛ زیرا تنها اوست که بر تمام [[مقامات]] و مراتب کلی و جزئی و بزرگ و کوچک و تمایز آنها از هم [[آگاه]] است و این مرتبه جز برای کسی که به [[اسم اعظم]] آگاه است ثابت نیست. مرتبۀ [[ختم نبوت]] از این رو به ایشان داده شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خاتم الرسل است؛ زیرا آن [[حضرت]] واسطه مشاهدۀ مراتب [[حضرت حق]] برای دیگر [[انبیاء]] است. {{عربی|فلكون غيره من الانبياء لا يشاهدون الحق و مراتبه الا من مشكاه الممهّده له من الباطن}} <ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص، ص۴۳۶</ref>.
توضیح این مطلب با [[سخن]] [[عزیزالدین نسفی]] آشکار می‌شود. وی مراتب وجودی [[انسان]] را چنین برشمرده است: "انسان پس از [[تصدیق]] [[انبیا]]، به [[ایمان]] و با آن تصدیق و [[تقلید]] به [[عبادت]] بسیار پرداخته و [[عابد]] می‌شود و اگر با داشتن آن [[مقام]]، ترک حب جاه و إعراض از [[لذات]] و [[شهوات]] کرد، زاهد است. اگر با داشتتن مراتب قبل، به [[مشاهده]] [[ملک]] و [[ملکوت]] و [[جبروت]] رسید به مقام [[معرفت]] رسیده و [[عارف]] نام دارد و این سرحد [[ولایت]] است. اگر با وجود مرتبۀ [[معرفت خدا]] او را به [[محبت]] و [[الهام]] خود برگزید، به ولایت رسیده و [[ولی]] شده است و اگر [[خدا]] به او [[وحی]] اعطا کرد به [[مقام نبوت]] رسیده است و اگر با وحی و [[معجزه]]، [[کتابی]] به او اعطا کرد، به [[مقام رسالت]] رسیده و اگر کتاب او [[ناسخ]] کتب قبلی باشد، به مرتبة [[اولوالعزم]] رسیده و اگر [[شریعت]] او ناسخ [[شرایع]] قبلی باشد و خود شریعتی دیگر آورده باشد به مقام ختم نبوت رسیده است و البته این مقامی است اعطایی از جانب [[حق تعالی]]"<ref>عزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۹۳.</ref> در این مرتبه، [[برترین علم]] به حق تعالی در [[اختیار]] اوست و در دایره ممکنات، [[علم]] هیچ موجود ممکنی به مرتبۀ علم او نمی‌رسد. این مرتبه جز برای خاتم [[رسل]] نیست؛ زیرا تنها اوست که بر تمام [[مقامات]] و مراتب کلی و جزئی و بزرگ و کوچک و تمایز آنها از هم [[آگاه]] است و این مرتبه جز برای کسی که به [[اسم اعظم]] آگاه است ثابت نیست. مرتبۀ [[ختم نبوت]] از این رو به ایشان داده شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خاتم الرسل است؛ زیرا آن [[حضرت]] واسطه مشاهدۀ مراتب [[حضرت حق]] برای دیگر [[انبیاء]] است. {{عربی|فلكون غيره من الانبياء لا يشاهدون الحق و مراتبه الا من مشكاه الممهّده له من الباطن}}<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص، ص۴۳۶.</ref>.


از همین رو است که پیامبر اسلام{{صل}} {{عربی|مبعوث الى كافة الناس}}، می‌باشد و نیز [[دین]] ایشان، همه [[بشریت]] را کفایت می‌کند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ}}<ref>سوره سبأ، آیه ۲۸</ref>.
از همین رو است که پیامبر اسلام{{صل}} {{عربی|مبعوث الى كافة الناس}}، می‌باشد و نیز [[دین]] ایشان، همه [[بشریت]] را کفایت می‌کند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ}}<ref>سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>.


[[ابن عربی]] در این باره می‌گوید: "[[مبعوث]] بر کافة [[الناس]] بودن پیامبر اسلام یعنی [[عمومیت]] [[رسالت]] ایشان بر همه [[انسان‌ها]]. این به [[دلیل]] فرمودۀ خود آن حضرت است که: {{متن حدیث|اوتیت جوامع الکلم}}؛ یعنی مفاتيح [[خزائن]][[ زمین]] تنها به آن حضرت اعطا شده است. [[وحی]] نازل بر ایشان در مرتبة وحى از [[آسمان]] هفتم است؛ به این معنا که [[خداوند]] آن حضرت را به صورت [[کمال]] اختصاص داده و همۀ [[شرایع]] با ایشان به کمال خود رسیده‌اند؛ لذا ایشان [[خاتم النبیین]] شدند. ویژگی‌ای که به هیچ کس و [[نبی]] دیگر اعطا نشده است. ایشان [[سیادت]] [[جامع]] همۀ سیادت‌ها و [[اشرف]] [[محیط]] اعم را دارد. <ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۲، ص۳۴۱</ref>.
[[ابن عربی]] در این باره می‌گوید: "[[مبعوث]] بر کافة [[الناس]] بودن پیامبر اسلام یعنی [[عمومیت]] [[رسالت]] ایشان بر همه [[انسان‌ها]]. این به [[دلیل]] فرمودۀ خود آن حضرت است که: {{متن حدیث|اوتیت جوامع الکلم}}؛ یعنی مفاتيح [[خزائن]][[ زمین]] تنها به آن حضرت اعطا شده است. [[وحی]] نازل بر ایشان در مرتبة وحى از [[آسمان]] هفتم است؛ به این معنا که [[خداوند]] آن حضرت را به صورت [[کمال]] اختصاص داده و همۀ [[شرایع]] با ایشان به کمال خود رسیده‌اند؛ لذا ایشان [[خاتم النبیین]] شدند. ویژگی‌ای که به هیچ کس و [[نبی]] دیگر اعطا نشده است. ایشان [[سیادت]] [[جامع]] همۀ سیادت‌ها و [[اشرف]] [[محیط]] اعم را دارد<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۲، ص۳۴۱.</ref>.


به عبارت دیگر ختم نبوت، یعنی عمومیت رسالت همة خلايق آيه {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}} <ref>سوره فرقان، آیه۱</ref>، به این معنا اشاره دارد. لفظ "نزل" به معنای تزاید است؛ چون انزال فرقان اظهار [[عقل]] فرقانی مخصوص به [[بنده]] خاص خداست که به پیامبر اسلام{{صل}} اختصاص یافته است و کسی جز ایشان این [[استعداد]] را ندارد. پس عقل فرقانی،ایشان همان عقل محیط است که [[عقل کل]] نیز نامیده شده و جامع همۀ [[کمالات]] [[عقول]] است.
به عبارت دیگر ختم نبوت، یعنی عمومیت رسالت همة خلايق آيه {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}} <ref>سوره فرقان، آیه۱.</ref>، به این معنا اشاره دارد. لفظ "نزل" به معنای تزاید است؛ چون انزال فرقان اظهار [[عقل]] فرقانی مخصوص به [[بنده]] خاص خداست که به پیامبر اسلام{{صل}} اختصاص یافته است و کسی جز ایشان این [[استعداد]] را ندارد. پس عقل فرقانی،ایشان همان عقل محیط است که [[عقل کل]] نیز نامیده شده و جامع همۀ [[کمالات]] عقول است.


این به جهت ظهور [[حق تعالی]] در [[مظهر]] [[محمدی]]{{صل}} با همه صفات است که بر همه خلايق مفیض است. البته این ظهور، همان تزاید و تکثر [[خیر]] است و کسی از این خیر بیشتر از [[پیامبر]]{{صل}} [[مستفیض]] نمی‌شود؛ لذا فرمود: {{متن قرآن|لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}} <ref>سوره فرقان، آیه۱</ref>؛ يعنى هر [[پیامبری]] به رسالتی مخصوص به افراد مناسب با استعدادهای آن [[نبی]] [[مبعوث]] شده است؛ اما [[رسالت پیامبر اسلام]]{{صل}} همۀ جهانیان را در بر می‌گیرد و این عینا همان معنای [[ختم نبوت]] است و از همین روست که [[امّت]] آن [[حضرت]] نیز «خیر الامم» می‌باشد. <ref>ابن عربی، تفسیر قرآن، ج۲، ص۱۵۱ و ۱۵۲</ref>. البته این [[سخن]] نیز برگرفته از [[قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}} <ref>سوره آل عمران، آیه ۱۱۰</ref>.
این به جهت ظهور [[حق تعالی]] در [[مظهر]] [[محمدی]]{{صل}} با همه صفات است که بر همه خلايق مفیض است. البته این ظهور، همان تزاید و تکثر [[خیر]] است و کسی از این خیر بیشتر از [[پیامبر]]{{صل}} [[مستفیض]] نمی‌شود؛ لذا فرمود: {{متن قرآن|لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>سوره فرقان، آیه۱.</ref>؛ يعنى هر [[پیامبری]] به رسالتی مخصوص به افراد مناسب با استعدادهای آن [[نبی]] [[مبعوث]] شده است؛ اما [[رسالت پیامبر اسلام]]{{صل}} همۀ جهانیان را در بر می‌گیرد و این عینا همان معنای [[ختم نبوت]] است و از همین روست که [[امّت]] آن [[حضرت]] نیز «خیر الامم» می‌باشد<ref>ابن عربی، تفسیر قرآن، ج۲، ص۱۵۱ و ۱۵۲.</ref>. البته این [[سخن]] نیز برگرفته از [[قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>.


[[ابن عربی]] در عبارتی دیگر می‌گوید: "از [[خاتم الانبیا]] بودن [[پیامبر اسلام]] معنای این عبارت نیز به دست می‌آید که ایشان پیامبر بودند اما [[آدم]] هنوز میان [[آب]] و گل بود.}} <ref>ابن عربی، الفتوحات المكيه، ج ۱۲، ص۱۱۰. {{عربی|قيل فى رسول الله انه خاتم النبيين فبطن بظهور ختمه کونه نبیا و ادم بین الماء والطين و لما ظهر كونه نبيا و آدم بين الماء والطين و استفتح به الحق مراتب البشر كان كونه باطنا في ذلك الظهور}} و اما درباره دلیل و سبب خاتمیت آن حضرت می‌گوید: {{عربی|فان قلت ما سبب الختم و معناه؟ فلنقل فى الجواب: كمال المقام سببه و المنع والحجر معناه و ذلك ان الدنیا لما کان لها بدء و نهایة و هو ختمها قضی الله سبحانه ان یکون جمیع ما فیها بحسب نعتها له بدء و ختام و کان من جملة ما فیها تنزیل الشرایع. فختم الله التنزیل بشره محمد{{صل}} فکان خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما}}، ابن عربی، فتوحات مکیة، ج۱۲، ص۱۲۶</ref>.
[[ابن عربی]] در عبارتی دیگر می‌گوید: "از [[خاتم الانبیا]] بودن [[پیامبر اسلام]] معنای این عبارت نیز به دست می‌آید که ایشان پیامبر بودند اما [[آدم]] هنوز میان [[آب]] و گل بود.}}<ref>ابن عربی، الفتوحات المكيه، ج ۱۲، ص۱۱۰. {{عربی|قيل فى رسول الله انه خاتم النبيين فبطن بظهور ختمه کونه نبیا و ادم بین الماء والطين و لما ظهر كونه نبيا و آدم بين الماء والطين و استفتح به الحق مراتب البشر كان كونه باطنا في ذلك الظهور}} و اما درباره دلیل و سبب خاتمیت آن حضرت می‌گوید: {{عربی|فان قلت ما سبب الختم و معناه؟ فلنقل فى الجواب: كمال المقام سببه و المنع والحجر معناه و ذلك ان الدنیا لما کان لها بدء و نهایة و هو ختمها قضی الله سبحانه ان یکون جمیع ما فیها بحسب نعتها له بدء و ختام و کان من جملة ما فیها تنزیل الشرایع. فختم الله التنزیل بشره محمد{{صل}} فکان خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما}}، ابن عربی، فتوحات مکیة، ج۱۲، ص۱۲۶.</ref>.


[[امام خمینی]] با نگاهی ویژه، وجود پیامبر اسلام را [[مظهر]] و مجلای [[حق تعالی]] دانسته و بر همین اساس ایشان را [[برترین انسان]] در پهنه هستی و [[دین]] و [[آیین]] ایشان را [[برترین]][[ دین]] می‌داند. ایشان می‌نویسد: "چون [[نبوت]] ختمیه و [[قرآن شریف]] و [[شریعت]] آن [[سرور]] از مظاهر و مجالی یا از تجلیات و ظهورات [[مقام]] [[جامع]] احدی و [[حضرت]] [[اسم الله]] الاعظم است، از این جهت محیط‌ترین نبوات و کتب و [[شرایع]] و [[جامع‌ترین]] آنها است و اکمل و [[اشرف]] از آنها [[تصور]] نشود. <ref>خمینی، روح الله، آداب الصلوة، ص۳۰۹</ref>».<ref>کلام اسلامی نوین۲، عبدالحسین خسروپناه، ص۲۹۰ تا ۲۹۴</ref>.
[[امام خمینی]] با نگاهی ویژه، وجود پیامبر اسلام را [[مظهر]] و مجلای [[حق تعالی]] دانسته و بر همین اساس ایشان را [[برترین انسان]] در پهنه هستی و [[دین]] و [[آیین]] ایشان را [[برترین]][[ دین]] می‌داند. ایشان می‌نویسد: "چون [[نبوت]] ختمیه و [[قرآن شریف]] و [[شریعت]] آن [[سرور]] از مظاهر و مجالی یا از تجلیات و ظهورات [[مقام]] [[جامع]] احدی و [[حضرت]] [[اسم الله]] الاعظم است، از این جهت محیط‌ترین نبوات و کتب و [[شرایع]] و [[جامع‌ترین]] آنها است و اکمل و [[اشرف]] از آنها [[تصور]] نشود»<ref>خمینی، روح الله، آداب الصلوة، ص۳۰۹</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۲۹۰ تا ۲۹۴</ref>


== [[:رده:آثار ختم نبوت|منبع‌شناسی جامع ختم نبوت]] ==
== [[:رده:آثار ختم نبوت|منبع‌شناسی جامع ختم نبوت]] ==
خط ۴۴: خط ۴۳:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان ختم نبوت]]
[[رده:پرسمان ختم نبوت]]
[[رده:(اا): پرسش‌های ختم نبوت با 1 پاسخ]]
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش