مقام صادقین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
| تصویر = 11439.jpg | | تصویر = 11439.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید مجتبی حسینی | | پاسخدهنده = سید مجتبی حسینی | ||
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در باب [[صدق]]، عبارتی منسوب به [[امام صادق]]{{ع}} است که میفرمایند: صدق، مثل [[خورشید]] به همه جهات و اطراف، بدون استثنا [[نور]] میدهد. اگر چیزی را در برابر نور قرار دهید، با [[صداقت]]، خودش را به شما عرضه میکند. هر چیزی، نور وجودیاش را در محیط پیرامون خودش پخش میکند. صدق هم نور وجودی ماست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَواء}}<ref>غررالحکم، ص۱۱۹.</ref> [[دروغگو]] و مرده مساوی هستند. یعنی دیگر آن نور از او گرفته شده و [[ظلمت]] شده است. [[روایت]] میفرماید: {{عربی|"اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>مصباح الشریعه، ص۳۵.</ref> صدق، [[شمشیر]] [[خدا]] در [[زمین]] است. یعنی صدق، مرزها را تعیین میکند. [[صادقین]] کسانی هستند که در همه چیز با [[حق]] به تطبيق رسیدهاند. همه چیزشان [[مطابق حق]] است و در هیچ چیز [[مخالفت]] ندارند. معنای عمومی صدق این است که: {{متن حدیث|لاَ يُخَالِفُ اللِّسَانِ عَنْ قَلْبٍ وَ الْقَلْبُ عَنْ لِسَانٍ}} [[قلب]] مخالف زبان و زبان هم مخالف قلب نباشد. اما معنای بالاتر صدق این است که به آن عهدی که [[روز]] اول با خدا [[امضا]] کردیم، صادق باشیم. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه۱۱۹.</ref> در روایت آمده است که مصداق اتم و اکمل صادقین در قرآن، [[اهل بيت]]{{عم}} هستند، اما مصادیق دیگرش، هر کسی است که صادق باشد. درس بزرگی که این [[آیه]] به ما میدهد، این است که در مرزبندیها، خط بندیها و [[انتخاب]] [[دوستان]]، نباید اولین ملاک خط او باشد، بلکه باید صداقتش باشد. متأسفانه امروزه اینگونه نیست. طبق [[آیه قرآن]]، شما باید با کسی باشید که صادق است. اگر میخواهید جامعهای داشته باشید که رو به [[صلاح]] پیش برود، باید با صادقین باشید. [[امام هادی]]{{ع}} در این بخش از [[زیارت]]، [[تقوا]] و صدق را در [[همسایگی]] هم بیان میکنند. در قرآن هم این دو مورد در کنار هم آمدهاند: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه۱۱۹.</ref> یعنی اگر [[تقوا]] و حساسیت [[الهی]] داشته باشید، {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} هستید. اگر به اینجا رسیدید، دیگر دست خودتان نیست که [[صدق]] داشته باشید. صدق به [[انتخاب]] شما نیست، بلکه [[طبیعت]] شماست؛ مثل [[خورشید]] که [[نورانی]] است و همه چیز را تحت [[پوشش]] قرار میدهد. یکی دیگر از [[مقامات]] صدق [[ائمه]]{{عم}} این است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ...}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند»؛ سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> ائمه{{عم}} اینگونه با [[خدا]] [[پیمان]] داشتند؛ یعنی اینطور نبوده است که مثلاً ایشان هر سال تصمیم بگیرند که چه کنند، بلکه از قبل میدانستند. کتاب مختومی وجود داشته که شرح [[وظایف]] هر یک از ائمه{{عم}} در آن موجود بوده و ایشان بر اساس آن عمل میکردهاند. یک [[مقام]] دیگر صدق ائمه{{عم}}، صدق درونی است که به آنان [[الهام]] میشده است. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|...إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست»؛ سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> [[ظن]] و [[گمان]] چیزی از [[حق]] را نشان نمیدهد؛ یعنی اگر بخواهید با ظن و گمان مسیری را طی کنید، دچار مشکل میشوید و [[زمین]] میخورید. در [[روز قیامت]] وقتی از [[اهل بهشت]]، دلیل ورودشان به [[بهشت]] را میپرسند، پاسخ میدهند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که میدانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز میگردند»؛ سوره بقره، آیه ۴۶.</ref> درباره یوسف{{ع}} هم میفرماید: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ...}}<ref>«گفت: نزد سرورت از من یاد کن!»؛ سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref> ظاهراً تناقضی در باب ظن در [[آیات]] متفاوت [[مشاهده]] میشود. ظن، دریافت و اظهار درونی [[انسان]] است. در آیات مربوط به [[بهشتیان]] و [[حضرت یوسف]]{{ع}}، [[خداوند]] [[ظن]] را در مورد اولیای خود که به مرتبه [[صدق]] رسیدهاند، بیان میکند که ظن مورد قبول است. [[پیامبر]]{{صل}} و [[دوازده امام]]{{عم}} [[اجابت]] دعای ابراهیم{{ع}} هستند که عرضه داشت: {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الآخِرِينَ}}<ref>«و برای من در میان آیندگان، نامی نیکو بر جای بگذار»؛ سوره شعرا، آیه ۸۴.</ref>.<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۱]]؛ ص ۳۰۶ تا ۳۰۹.</ref> | «در باب [[صدق]]، عبارتی منسوب به [[امام صادق]]{{ع}} است که میفرمایند: صدق، مثل [[خورشید]] به همه جهات و اطراف، بدون استثنا [[نور]] میدهد. اگر چیزی را در برابر نور قرار دهید، با [[صداقت]]، خودش را به شما عرضه میکند. هر چیزی، نور وجودیاش را در محیط پیرامون خودش پخش میکند. صدق هم نور وجودی ماست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَواء}}<ref>غررالحکم، ص۱۱۹.</ref> [[دروغگو]] و مرده مساوی هستند. یعنی دیگر آن نور از او گرفته شده و [[ظلمت]] شده است. [[روایت]] میفرماید: {{عربی|"اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>مصباح الشریعه، ص۳۵.</ref> صدق، [[شمشیر]] [[خدا]] در [[زمین]] است. یعنی صدق، مرزها را تعیین میکند. [[صادقین]] کسانی هستند که در همه چیز با [[حق]] به تطبيق رسیدهاند. همه چیزشان [[مطابق حق]] است و در هیچ چیز [[مخالفت]] ندارند. معنای عمومی صدق این است که: {{متن حدیث|لاَ يُخَالِفُ اللِّسَانِ عَنْ قَلْبٍ وَ الْقَلْبُ عَنْ لِسَانٍ}} [[قلب]] مخالف زبان و زبان هم مخالف قلب نباشد. اما معنای بالاتر صدق این است که به آن عهدی که [[روز]] اول با خدا [[امضا]] کردیم، صادق باشیم. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه۱۱۹.</ref> در روایت آمده است که مصداق اتم و اکمل صادقین در قرآن، [[اهل بيت]]{{عم}} هستند، اما مصادیق دیگرش، هر کسی است که صادق باشد. درس بزرگی که این [[آیه]] به ما میدهد، این است که در مرزبندیها، خط بندیها و [[انتخاب]] [[دوستان]]، نباید اولین ملاک خط او باشد، بلکه باید صداقتش باشد. متأسفانه امروزه اینگونه نیست. طبق [[آیه قرآن]]، شما باید با کسی باشید که صادق است. اگر میخواهید جامعهای داشته باشید که رو به [[صلاح]] پیش برود، باید با صادقین باشید. [[امام هادی]]{{ع}} در این بخش از [[زیارت]]، [[تقوا]] و صدق را در [[همسایگی]] هم بیان میکنند. در قرآن هم این دو مورد در کنار هم آمدهاند: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه۱۱۹.</ref> یعنی اگر [[تقوا]] و حساسیت [[الهی]] داشته باشید، {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} هستید. اگر به اینجا رسیدید، دیگر دست خودتان نیست که [[صدق]] داشته باشید. صدق به [[انتخاب]] شما نیست، بلکه [[طبیعت]] شماست؛ مثل [[خورشید]] که [[نورانی]] است و همه چیز را تحت [[پوشش]] قرار میدهد. یکی دیگر از [[مقامات]] صدق [[ائمه]]{{عم}} این است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ...}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند»؛ سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> ائمه{{عم}} اینگونه با [[خدا]] [[پیمان]] داشتند؛ یعنی اینطور نبوده است که مثلاً ایشان هر سال تصمیم بگیرند که چه کنند، بلکه از قبل میدانستند. کتاب مختومی وجود داشته که شرح [[وظایف]] هر یک از ائمه{{عم}} در آن موجود بوده و ایشان بر اساس آن عمل میکردهاند. یک [[مقام]] دیگر صدق ائمه{{عم}}، صدق درونی است که به آنان [[الهام]] میشده است. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|...إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست»؛ سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> [[ظن]] و [[گمان]] چیزی از [[حق]] را نشان نمیدهد؛ یعنی اگر بخواهید با ظن و گمان مسیری را طی کنید، دچار مشکل میشوید و [[زمین]] میخورید. در [[روز قیامت]] وقتی از [[اهل بهشت]]، دلیل ورودشان به [[بهشت]] را میپرسند، پاسخ میدهند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که میدانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز میگردند»؛ سوره بقره، آیه ۴۶.</ref> درباره یوسف{{ع}} هم میفرماید: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ...}}<ref>«گفت: نزد سرورت از من یاد کن!»؛ سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref> ظاهراً تناقضی در باب ظن در [[آیات]] متفاوت [[مشاهده]] میشود. ظن، دریافت و اظهار درونی [[انسان]] است. در آیات مربوط به [[بهشتیان]] و [[حضرت یوسف]]{{ع}}، [[خداوند]] [[ظن]] را در مورد اولیای خود که به مرتبه [[صدق]] رسیدهاند، بیان میکند که ظن مورد قبول است. [[پیامبر]]{{صل}} و [[دوازده امام]]{{عم}} [[اجابت]] دعای ابراهیم{{ع}} هستند که عرضه داشت: {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الآخِرِينَ}}<ref>«و برای من در میان آیندگان، نامی نیکو بر جای بگذار»؛ سوره شعرا، آیه ۸۴.</ref>.<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۱]]؛ ص ۳۰۶ تا ۳۰۹.</ref> |