پرش به محتوا

مقام مستقرین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«{{عربی|وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ}}<ref>و (سلام بر) استواران در امر خدا</ref> [[ائمه]] {{عم}} استواران در امر خدا هستند. واژه مستقر از استقرار و به معنای قرار گرفتن، آرام شدن و در یک جا ثابت ماندن است. انصافاً راغب اصفهانی در این مورد معنای زیبایی دارد. وی در واژه "قرّ" می‌نویسد: {{عربی|قرّ فی مکان إذا ثبت ثبوتاً جامداً}}<ref>المفردات فی غریب القرآن: ۳۹۷</ref> یعنی به گونه‌ای در آن مکان قرار دارد که از آن جا به جای دیگری منتقل نمی‌شود. واژه "جامد"، فقط خودش است و مانند مشتق نیست که تغییر بپذیرد و از هیئتی به هیئت دیگر درآید. استقرار انسان نیز چنین است که در جایی بماند و در آن جا قرار گیرد. از این رو، در قرآن مجید از آخرت به "دار القرار" تعبیر شده؛ چون اهل بهشت هرگز از بهشت خارج نمی‌شوند و هم چنین اهل دوزخ که از دوزخ به "بئس القرار" تعبیر شده است. خداوند متعال درباره جهان آخرت می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ}}<ref>«(مؤمن از قوم فرعون گفت:) ای قوم من! این زندگی دنیا فقط کالای زودگذر است و به راستی که جهان آخرت سرای پایدار است» سوره غافر: آیه ۳۹.</ref> و درباره دوزخ می‌فرماید: {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«دوزخی که در آتش آن وارد می شوند و چه بدجایگاهی است» سوره ابراهیم: آیه ۲۹</ref> پس چیز مستقر در مقابل چیز متحرّکی است که قرار ندارد. از این روست که ایمان دو نوع است:
«{{متن حدیث|وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ}}<ref>و (سلام بر) استواران در امر خدا.</ref> [[ائمه]]{{عم}} استواران در [[امر خدا]] هستند. واژه مستقر از استقرار و به معنای قرار گرفتن، آرام شدن و در یک جا ثابت ماندن است. انصافاً راغب [[اصفهانی]] در این مورد معنای [[زیبایی]] دارد. وی در واژه "قرّ" می‌نویسد: {{عربی|قرّ فی مکان إذا ثبت ثبوتاً جامداً}}<ref>المفردات فی غریب القرآن: ۳۹۷.</ref> یعنی به گونه‌ای در آن مکان قرار دارد که از آنجا به جای دیگری منتقل نمی‌شود. واژه "جامد"، فقط خودش است و مانند مشتق نیست که [[تغییر]] بپذیرد و از هیئتی به هیئت دیگر درآید. استقرار [[انسان]] نیز چنین است که در جایی بماند و در آنجا قرار گیرد. از این رو، در [[قرآن مجید]] از [[آخرت]] به "دار القرار" تعبیر شده؛ چون [[اهل بهشت]] هرگز از [[بهشت]] خارج نمی‌شوند و همچنین [[اهل دوزخ]] که از [[دوزخ]] به "بئس القرار" تعبیر شده است. [[خداوند متعال]] درباره [[جهان آخرت]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ}}<ref>«(مؤمن از قوم فرعون گفت:) ای قوم من! این زندگی دنیا فقط کالای زودگذر است و به راستی که جهان آخرت سرای پایدار است» سوره غافر: آیه ۳۹..</ref> و درباره دوزخ می‌فرماید: {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«دوزخی که در آتش آن وارد می شوند و چه بدجایگاهی است» سوره ابراهیم: آیه ۲۹.</ref> پس چیز مستقر در مقابل چیز متحرّکی است که قرار ندارد. از این روست که [[ایمان]] دو نوع است:
# ایمان ثابت که در قرآن مجید آمده است: {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ}}<ref>«خداوند کسانی را که به سبب گفتار و اعتقاد راستین ایمان آورده‌اند در زندگی دنیا و جهان آخرت ثابت قدم می‌دارد» همان: آیه ۲۷</ref>
# [[ایمان ثابت]] که در قرآن مجید آمده است: {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ}}<ref>«خداوند کسانی را که به سبب گفتار و اعتقاد راستین ایمان آورده‌اند در زندگی دنیا و جهان آخرت ثابت قدم می‌دارد» همان: آیه ۲۷.</ref>
# ایمان غیر ثابت که در روایات از آن به "مستودع" (ودیعه گذاشته شده) تعبیر شده است. در روایتی فرمودند: "کسانی هستند که صبح می‌کنند در حالی که مؤمن هستند و در شب هنگام از ایمان خارج می‌شوند".<ref>ر.ک: الغیبه، نعمانی: ۲۱۴، مسند احمد بن حنبل: ۳ / ۴۵۳، صحیح مسلم: ۱ / ۷۶</ref>
# [[ایمان]] غیر ثابت که در [[روایات]] از آن به "مستودع" ([[ودیعه]] گذاشته شده) تعبیر شده است. در روایتی فرمودند: "کسانی هستند که صبح می‌کنند در حالی که [[مؤمن]] هستند و در شب هنگام از [[ایمان]] خارج می‌شوند"<ref>ر.ک: الغیبه، نعمانی: ۲۱۴، مسند احمد بن حنبل: ۳ / ۴۵۳، صحیح مسلم: ۱ / ۷۶.</ref>.


از طرفی قرار گرفتن نیز دوگونه است:
از طرفی قرار گرفتن نیز دوگونه است:
# استقرار جسمی: این نوع قرار گرفتن در رابطه با حرکت بدن است، مانند این که انسان از جایی حرکت می‌کند و به وطن و جایگاه خود می‌رسد و در آن جا آرام و قرار می‌گیرد و دیگر حرکت تمام می‌شود.
# استقرار جسمی: این نوع قرار گرفتن در رابطه با حرکت بدن است، مانند این که [[انسان]] از جایی حرکت می‌کند و به [[وطن]] و جایگاه خود می‌رسد و در آنجا آرام و قرار می‌گیرد و دیگر حرکت تمام می‌شود.
# استقرار روحی: در این نوع قرار گرفتن، فکر انسان، روح انسان در برابر فردی یا چیزی یا حادثه‌ای آرام می‌گیرد، نه عَوَض می‌شود و نه تغییر می‌یابد.
# استقرار [[روحی]]: در این نوع قرار گرفتن، [[فکر]] انسان، [[روح انسان]] در برابر فردی یا چیزی یا حادثه‌ای آرام می‌گیرد، نه عَوَض می‌شود و نه [[تغییر]] می‌یابد.


معنای {{عربی|"امر اللّه"}} برای واژه امر در کتب لغت و غیر لغت معانی متعدّدی ذکر شده، مثلاً در کتاب کفایة الاصول در آغاز بحث اوامر به آنها اشاره شده است. آن چه در این جا می‌توان گفت یکی از دو معناست: یک: امر، همان معنایی که مقابل نهی است؛ دو: اراده. ممکن است منظور از "امر" در عبارت {{عربی|وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ}} همان معنای نخست باشد؛ یعنی [[ائمه]] {{عم}} کسانی هستند که در برابر حکم و فرمان خداوند متعال بدون چون و چرا تسلیم و مطیع هستند و اطاعت آنان مستقرّ است و هیچ گونه تزلزل ندارند. وقتی گفته می‌شود: زید در برابر اوامر پدرش تسلیم است؛ یعنی هیچ گونه تزلزل در اطاعت ندارد، حرکتی بر خلاف دستور او انجام نمی‌دهد و از اوامر او سرپیچی نمی‌کند و این معنا در مورد [[ائمه]] درباره اوامر خداوند متعال صادق است. چون آنان در همه افعال و تروک مظاهر اوامر و نواهی خداوند متعال هستند. امّا باید دقت کرد که کلمه استقرار در این جا با حرف "فی" تعدیه شده و ما می‌دانیم این حرف مفید ظرفیت است، پس باید أمر را بر معنای دوم حمل کنیم، یعنی اراده. ائمه در اراده خدا مستقرّ هستند، گویی اراده او ظرفی است که [[ائمه]] {{عم}} در آن قرار گرفته‌اند و از آن جا جدا نمی‌شوند. به تعبیر زیبای امروزی: [[ائمه]] {{عم}} در اراده خداوند متعال محو و ذوب شده‌اند. از این تعبیر زیبا دو معنا به دست می‌آید:
معنای {{متن حدیث|امر اللّه}} برای واژه امر در کتب لغت و غیر لغت معانی متعدّدی ذکر شده، مثلاً در کتاب کفایة الاصول در آغاز بحث [[اوامر]] به آنها اشاره شده است. آنچه در این جا می‌توان گفت یکی از دو معناست: یک: [[امر]]، همان معنایی که مقابل [[نهی]] است؛ دو: [[اراده]]. ممکن است منظور از "امر" در عبارت {{متن حدیث|وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ}} همان معنای نخست باشد؛ یعنی [[ائمه]]{{عم}} کسانی هستند که در برابر [[حکم]] و [[فرمان]] [[خداوند متعال]] بدون چون و چرا [[تسلیم]] و [[مطیع]] هستند و [[اطاعت]] آنان مستقرّ است و هیچ گونه [[تزلزل]] ندارند. وقتی گفته می‌شود: [[زید]] در برابر اوامر پدرش تسلیم است؛ یعنی هیچ گونه تزلزل در اطاعت ندارد، حرکتی بر خلاف دستور او انجام نمی‌دهد و از اوامر او [[سرپیچی]] نمی‌کند و این معنا در مورد ائمه درباره اوامر خداوند متعال صادق است. چون آنان در همه [[افعال]] و تروک مظاهر [[اوامر و نواهی]] خداوند متعال هستند. امّا باید دقت کرد که کلمه استقرار در این جا با حرف "فی" تعدیه شده و ما می‌دانیم این حرف مفید ظرفیت است، پس باید [[أمر]] را بر معنای دوم حمل کنیم، یعنی اراده. ائمه در [[اراده خدا]] مستقرّ هستند، گویی اراده او ظرفی است که ائمه{{عم}} در آن قرار گرفته‌اند و از آنجا جدا نمی‌شوند. به تعبیر زیبای امروزی: [[ائمه]]{{عم}} در [[اراده خداوند]] [[متعال]] محو و ذوب شده‌اند. از این تعبیر [[زیبا]] دو معنا به دست می‌آید:
# [[ائمه]] در مقابل اراده خداوند متعال هیچ اراده‌ای ندارند؛
# ائمه در مقابل اراده خداوند متعال هیچ اراده‌ای ندارند؛
# [[ائمه]] در اراده خداوند متعال محو و ذوب شده‌اند به طوری که هر چه اراده کنند اراده خدا است.
# ائمه در اراده خداوند متعال محو و ذوب شده‌اند به طوری که هر چه [[اراده]] کنند [[اراده خدا]] است.


این تعبیر به جایی است و با حرف فی مناسبت دارد که هر جا اراده خداوند متعال است، [[ائمه]] {{عم}} همان جا هستند و جایگاه اراده آن بزرگواران، اراده خداوند متعال است. برای این مطلب در روایات، دعاها، زیارات و موارد دیگر شواهد بسیاری داریم. در زیارت جامعه می‌فرماید: {{عربی|"العاملون بإرادته"}}.<ref>عبارت {{عربی|"العاملون بإرادته"}} شاهد مطلب است. این عبارت در بحار الانوار: ۹۹ / ۱۷۷ در بخش زیارت‌های جامعه زیارت هفتم نیز آمده است.</ref> در زیارت آل یاسین، در وصف [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} می‌گوییم: {{عربی|ودلیل إرادته}}.<ref>المزار، محمّد بن مشهدی: ۵۶۹، بحار الانوار: ۹۱ / ۲، حدیث ۲</ref>
این تعبیر به جایی است و با حرف فی مناسبت دارد که هر جا اراده خداوند متعال است، ائمه{{عم}} همان جا هستند و جایگاه اراده آن بزرگواران، اراده خداوند متعال است. برای این مطلب در [[روایات]]، [[دعاها]]، [[زیارات]] و موارد دیگر شواهد بسیاری داریم. در [[زیارت جامعه]] می‌فرماید: {{متن حدیث|العاملون بإرادته}}.<ref>عبارت {{متن حدیث|العاملون بإرادته}} شاهد مطلب است. این عبارت در بحار الانوار: ۹۹ / ۱۷۷ در بخش زیارت‌های جامعه زیارت هفتم نیز آمده است..</ref> در [[زیارت آل یاسین]]، در وصف [[امام زمان]]{{ع}} می‌گوییم: {{عربی|ودلیل إرادته}}<ref>المزار، محمّد بن مشهدی: ۵۶۹، بحار الانوار: ۹۱ / ۲، حدیث ۲.</ref>.


جایگاه امام {{ع}} کجاست؟ همان جایی که اراده خداوند متعال باشد که پیش تر در عبارت {{عربی|"والأدلاّء علی مرضات اللّه"}} در مورد واژه دلیل مطالبی بیان شد. کوتاه سخن این که حرکات، سکنات، گفتارها و کردارهای [[ائمه]] {{عم}} مظهر اراده خداوند متعال است که مجرای اراده خداوند متعال آن بزرگواران هستند. پس در همان جایی که اراده خداوند متعال است، ائمّه در همان جا استقرار دارند. این معنا از معنای نخست دقیق تر است. البته آن بزرگواران در برابر امر و نهی خداوند متعال تسلیم هستند. امّا معنای دوم امتیاز [[ائمه]] {{عم}} می‌رساند وگرنه ممکن است در بین بندگان خدا، افراد صالح و شایسته‌ای باشند که در برابر اراده خدا (اوامر و نواهی او) تسلیم باشند در حالی که آن چه بیان شد، جزء امتیازها و مقام‌های [[ائمه]] {{عم}} است» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۱ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۱، ص۳۵۳.</ref>.
جایگاه امام{{ع}} کجاست؟ همان جایی که اراده خداوند متعال باشد که پیش‌تر در عبارت {{متن حدیث|والأدلاّء علی مرضات اللّه}} در مورد واژه دلیل مطالبی بیان شد. کوتاه سخن این که حرکات، سکنات، [[گفتارها]] و کردارهای ائمه{{عم}} [[مظهر]] اراده خداوند متعال است که مجرای اراده خداوند متعال آن بزرگواران هستند. پس در همان جایی که اراده خداوند متعال است، [[ائمّه]] در همان جا استقرار دارند. این معنا از معنای نخست دقیق‌تر است. البته آن بزرگواران در برابر [[امر و نهی]] [[خداوند متعال]] [[تسلیم]] هستند. امّا معنای دوم امتیاز ائمه{{عم}} می‌رساند وگرنه ممکن است در بین [[بندگان خدا]]، [[افراد صالح]] و شایسته‌ای باشند که در برابر اراده خدا ([[اوامر و نواهی]] او) تسلیم باشند در حالی که آن چه بیان شد، جزء امتیازها و مقام‌های ائمه{{عم}} است» <ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۱ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر ج۱]]؛ ص۳۵۳..</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۳٬۱۶۱

ویرایش