پرش به محتوا

مباهله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۸۲: خط ۸۲:
رسول اکرم{{صل}} با پذیرش این پیشنهاد با آنان قرارداد صلح بست و فرمود: به خدایی که جانم در دست اوست! هلاکت [[نجرانیان]] نزدیک شده بود و اگر مباهله انجام داده بودند به صورت بوزینه و خوک درمی‌آمدند و سرزمینشان بر آنها آتشی برمی‌افروخت که [[مردم]] نجران و حتی پرندگان بر درخت را طعمه خویش می‌ساخت و سال، به پایان نرسیده بود که همه [[نصارا]] به [[هلاکت]] می‌رسیدند.<ref>تفسیر کبیر، ج۸، ص۵۸.</ref>
رسول اکرم{{صل}} با پذیرش این پیشنهاد با آنان قرارداد صلح بست و فرمود: به خدایی که جانم در دست اوست! هلاکت [[نجرانیان]] نزدیک شده بود و اگر مباهله انجام داده بودند به صورت بوزینه و خوک درمی‌آمدند و سرزمینشان بر آنها آتشی برمی‌افروخت که [[مردم]] نجران و حتی پرندگان بر درخت را طعمه خویش می‌ساخت و سال، به پایان نرسیده بود که همه [[نصارا]] به [[هلاکت]] می‌رسیدند.<ref>تفسیر کبیر، ج۸، ص۵۸.</ref>
و بدین‌سان و بی‌آنکه [[اسلام]] آورند به [[دیار]] خود بازگشتند نقل شده دیری نپایید دو تن از سران [[نصارا]] به نام‌های عاقب و [[سید]] پس از حرکت، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بازگشتند و اسلام آوردند<ref>طبقات کبری، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۵۸.</ref>
و بدین‌سان و بی‌آنکه [[اسلام]] آورند به [[دیار]] خود بازگشتند نقل شده دیری نپایید دو تن از سران [[نصارا]] به نام‌های عاقب و [[سید]] پس از حرکت، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بازگشتند و اسلام آوردند<ref>طبقات کبری، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۵۸.</ref>
==اهمیت [[واقعه مباهله]]==
پس از [[فتح مکه]] در [[سال هشتم هجری]] و درخشش [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]]، [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] و [[مذاهب]] و [[رهبران]] و [[رجال سیاسی]] و مذهبی، توجهی ویژه به اسلام و [[مسلمانان]] و کانون این [[قدرت]] عظیم، یعنی مدینةالرسول پیدا کردند. این امر زمینه‌ای مناسب برای [[گسترش اسلام]] تا دورترین نقاط [[حجاز]] و حتی خارج از آن فراهم آورد و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} توانست از این [[فرصت]] به خوبی [[سود]] برد و با ارسال [[نامه‌ها]] و [[نمایندگان]] ویژه به رؤسای بلاد و [[زمامداران]] کشورها، آنان را به [[پذیرش اسلام]] و یا به رسمیت شناختن [[دولت اسلامی]] و [[التزام]] به [[مقررات]] آن فرا خواند.
بسیاری از مخاطبان نامه‌ها علاقه‌مند بودند به [[مدینه]] و مقر دولت اسلامی بیایند و با شخص [[رسول خدا]]{{صل}} آشنا شوند و از نزدیک وضعیت مسلمانان را ببینند. بدین رو، در [[سال نهم هجری]] به تدریج هیئت‌های [[نمایندگی]] [[طوایف]] و [[قبایل عرب]] به حضور رسول خدا{{صل}} می‌رسیدند و این سال را [[مورخین]] [[عام الوفود]] نام نهادند.
[[نامه]] رسول خدا{{صل}} به [[مسیحیان نجران]] از نامه‌هایی بود که گروهی از بزرگان و اشراف [[نجران]] را به مدینه کشاند. این هیئت بلندپایه چون در مذاکرات شفاهی با آن حضرت به تفاهم نرسیدند و پاسخ آن حضرت را به پرسش‌های [[اعتقادی]] خود، قانع کننده نپنداشتند، پیشنهاد رسول خدا{{صل}} را مبنی بر [[مباهله]] پذیرفتند؛ یعنی چون هر طرف خود را محق و دیگری را [[باطل]] می‌شمارد، عزیزان خود را فراخواند و دست به [[دعا]] بردارد و خدای خویش را بخواند و هر یک بر دیگری [[نفرین]] کند تا معلوم گردد [[خداوند]] ندای کدام طرف را پاسخ می‌دهد و آشکار شود چه کسی در ادعای خود [[دروغگو]] است. این عمل، که در [[زبان عرب]] مباهله نامیده می‌شود، راهی نو بود. به [[نص]] [[آیه ۶۱ سوره آل عمران]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[مأمور]] به [[مباهله]] گشت که برای پایان بخشیدن به [[مجادلات]] هیئت [[نصارا]] با آن حضرت و [[اقناع]] [[عوام]] و [[خواص]] [[مسلمانان]] و [[مسیحیان]] از هر [[منطق]] و استدلالی، بهتر و رساتر بود. ولی به [[گواهی]] همه [[منابع تاریخی]]، [[مسیحیان نجران]] پس از قبول این پیشنهاد چون در میعادگاه حضور یافتند و نشانه‌های [[حقانیت رسول خدا]]{{صل}} را در [[دعوت]] خویش [[مشاهده]] کردند، از این کار منصرف شدند و به پرداخت [[جزیه]] و امضای صلح‌نامه‌ای که آن حضرت شروطش را مشخص ساخت، تن در دادند.
این واقعه با همه ویژگی‌ها و لوازم و آثارش، نظر [[محققان]] [[شیعه]] و [[سنی]] و حتی پاره‌ای از [[خاورشناسان]] را به خود جلب کرده است. در این واقعه [[تاریخی]]، چند نکته توجه انگیز و درخور مطالعه و [[پژوهش]] است.
#ظهور [[حقانیت اسلام]] در برابر [[مسیحیت]]. شایسته توجه است که تا امروز هیچ عالم و [[عابد]] [[مسیحی]] نخواسته است بار دیگر به میدان مباهله با مسلمانان درآید تا بدین وسیله از [[اعتقاد]] [[راسخ]] خود به [[صحت]] ادعا و [[یقین]] به [[حقانیت]] دینش خبر دهد، بلکه در پیرامون [[واقعه مباهله]] رویدادهایی به ثبت رسیده‌اند که عکس این مطلب را ثابت کرده‌اند. این رویدادها به خوبی آشکار می‌کنند که [[دانشمندان مسیحی]] نشانه‌های [[پیغمبر]] خاتم را، که در [[کتب آسمانی]] موجود خوانده‌اند، با پیامبر اسلام هماهنگ دیده و او را در [[ادعای نبوت]] بر [[حق]] دانسته‌اند؛ چنان که [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.</ref>، ولی با این همه نخواسته‌اند از [[دین]] خود و موقعیت ویژه‌ای که نزد [[مردم]] خود پیدا کرده‌اند، دست بکشند.
# [[اثبات]] فضیلتی عظیم برای علی{{ع}} و زهرا{{س}} و [[حسنین]]{{ع}} که تنها همراهان [[رسول خدا]]{{صل}} در این ماجرا بوده‌اند. این که [[پیغمبر]] اینان را از میان [[فرزندان]] و [[زنان]] و [[اصحاب]] خود برگزیده است، بهترین دلیل بر جایگاه والایشان نزد [[خدا]] و رسول خدا{{صل}} است.
# دلالت [[آیه مباهله]] بر [[امامت علی]]{{ع}}؛ چراکه کلمه {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} در [[آیه]] مذکور [[شاهد]] بر [[مقام]] و منزلتی ویژه برای علی{{ع}} نزد رسول خدا{{صل}} است که کسی بدان نرسیده و نخواهد رسید و همو است که در لسان [[وحی]] نفس پیغمبر شمرده شده است و از اینجا است که می‌توان گفت علی{{ع}} [[افضل]] [[صحابه]] و بلکه افضل [[خلق]] پس از رسول خدا{{صل}} است و همه کمالاتی که برای رسول خدا ثابت است، برای او نیز ثابت است، مگر اصل [[نبوت]].
نکته دیگر، که در بررسی و تحلیل این واقعه [[تاریخی]] درخور توجه است و از میان [[خاورشناسان]]، نظر پروفسور لویی ماسینیون را به خود جلب کرده است، امضای صلح‌نامه‌ای میان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[مسیحیان نجران]] است که از نظر ماسینیون به معنای امضای [[پیمان]] [[نامه]] [[سیاسی]] عدم تعرض به [[مسیحیان]] در سراسر [[سرزمین‌های اسلامی]] است و رعایت آن برای [[جانشینان]] آن حضرت نیز لازم است. شاید او در پی القای این باشد که پیامبر اسلام{{صل}} بدین طریق مسیحیان را در [[التزام]] به دین خود [[آزاد]] گذاشته و بدین وسیله حضور آنان را در میان [[مسلمانان]] تا زمانی که [[رفتاری]] مسالمت‌جویانه داشته باشند، به رسمیت شناخته است. ماسینیون در اواخر رساله خود به سراغ [[عقاید]] [[خرافی]] برخی [[فرقه‌های اسلامی]]، مانند [[فرقه]] نصیریه و [[شیعیان]] خطابی و [[دروزی]]، رفته و بر اساس باورهای آنان به سهم [[سلمان فارسی]] به عنوان عنصری [[ایرانی]] اشارت برده است که [[نماینده]] [[تمدن]] کهن ایرانی است؛ تازه [[مسلمانی]] که سابقه طولانی در [[مسیحیت]] داشته و با هر دو [[پیامبر]]، [[مسیح]]{{ع}} و محمد{{صل}}، آشنا بوده و اکنون پل ارتباطی میان [[اسلام]] و مسیحیت گردیده است. ولی ما نمی‌دانیم چرا او از میان همه زوایای توجه برانگیز این حادثه، تنها از این دو زاویه به مطالعه [[واقعه مباهله]] پرداخته است و در نهایت در پی [[اثبات]] چیست.
به هر سان، جای دارد درباره واقعه مباهله [[پژوهشی]] ژرف‌تر و پردامنه‌تر صورت گیرد و نقاط اصلی این واقعه، که همچون [[واقعه غدیرخم]] مسلم و خدشه ناپذیر است، روشن شود؛ چراکه [[مباهله]] سندی جاودان بر [[حقانیت اسلام]] و شاهدی انکارناپذیر بر اصالت و [[استحکام]] بنای [[تشیع]] [[راستین]] است.<ref>[[رضا اسلامی|اسلامی، رضا]]، [[آیه مباهله - اسلامی (مقاله)| مقاله «آیه مباهله»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۱۹۵.</ref>.
==مقطع زمانی واقعه مباهله==
واقعه [[تاریخی]] مباهله [[رسول خدا]]{{صل}} با [[مسیحیان نجران]] پس از [[نبرد تبوک]] بود. [[شیخ مفید]] آمدن هیئت [[نصارا]] را به حضور رسول خدا{{صل}}، پس از ماجرای [[فتح مکه]] و سرازیر شدن هیئت‌های [[طوایف]] و [[قبایل]] به سوی [[پیغمبر]] ذکر کرده است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۲۲.</ref>. [[سید ابن طاووس]] ارسال [[نامه]] آن حضرت را به مسیحیان نجران، پس از ارسال نامه [[کسرا]] و [[قیصر]]، یعنی حدود [[سال نهم هجری]] و پس از [[نزول آیه]] [[جزیه]] دانسته<ref>سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۴۹۶.</ref> و واقعه مباهله فاصله بسیاری با این [[تاریخ]] نداشته است. همو در تعیین [[روز]] مباهله، ۲۱ و ۲۴ و ۲۷ ماه [[ذی‌حجه]] را نقل کرده و درست‌ترین تاریخ را ۲۴ ذی‌حجه دانسته است<ref>سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۱۵.</ref> و سپس همین روز را به عنوان روز [[خاتم‌بخشی]] [[امیرمؤمنان]] و نزول آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} ذکر کرده و سخن [[شیخ طوسی]] در المصباح المتهجد را نیز به عنوان تأکید آورده است<ref>سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۲۶.</ref>؛ همچنان که [[نزول]] [[سوره]] «[[هل اتی]]» را در [[حق اهل بیت]]، روز ۲۵ ذی‌حجه دانسته است<ref>سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۲۷.</ref>. نیز در جای دیگر به نقل از عبدالمحمود [[نقاش]] در [[تفسیر]] شفاءالصدور نقل می‌کند که [[واقعه غدیر]] در [[روز]] [[هیجدهم ذی‌حجه]] و [[مباهله]] در ۲۱ و [[ازدواج فاطمه]]{{س}} و علی{{ع}} در ۲۵ [[ذی‌حجه]] به وقوع پیوست<ref>سید ابن طاووس، الطرائف، ص۴۲.</ref>.
[[علامه محمدباقر مجلسی]] از کتاب شیخ [[رضی]] الدین [[علی بن یوسف بن مطهر حلی]]، که [[برادر]] [[علامه حلی]] است، نقل می‌کند که مباهله در روز ۲۴ ذی‌حجه و به [[نقلی]] در ۲۵ و [[خاتم‌بخشی]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در روز ۲۴ ذی‌حجه بوده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۵، ص۱۹۸.</ref>. نیز آورده است که به خط شیخ [[محمد بن علی]] الجبعی دیدم که ایشان از خط [[شیخ طوسی]] نقل می‌کند که در [[روز دوازدهم ذی‌حجه]] ماجرای [[مؤاخات]] [[رسول خدا]]{{صل}} با علی{{ع}} و در هیجدهم این ماه واقعه غدیر روی داد و روز ۲۱ ذی‌حجه روزی است که [[توبه]] [[آدم]] پذیرفته شد که همان روز مباهله است و از روز ۲۴ نیز به عنوان روز مباهله یاد شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۵، ص۱۸۸.</ref>.
در دیگر کتب [[روایی]] [[شیعه]] نیز روایاتی در تعیین روز مباهله نقل شده و از [[اعمال]] مستحبی این روز سخن رفته است. مرحوم [[شیخ حر عاملی]] در بابی با عنوان {{عربی|استحباب الغسل و الصلاة المباهلة و هو الرابع و العشرون من ذي الحجة}} دو [[روایت]] ذکر کرده است. روایت اول را شیخ طوسی در المصباح المتهجد به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «کسی که در این روز یعنی روز ۲۴ ذی‌حجه - نیم [[ساعت]] پیش از زوال دو رکعت [[نماز]] بخواند و.»... و در روایت دوم به نقل از [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آورده است: «روز مباهله روز ۲۴ ذی‌حجه است»<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۷۱.</ref>.
[[شیخ مفید]] نیز در ذکر حوادث و رویدادهای سال، روز ۲۴ ذی‌حجه را روز مباهله دانسته است<ref>شیخ مفید، مسار الشیعه، ص۴۱.</ref>.
حاصل آن‌که معرفی روز ۲۴ ذی‌حجه از [[سال دهم هجرت]] به عنوان [[روز]] [[مباهله]] بیش‌تر به واقع نزدیک است<ref>محدث قمی نیز در مفاتیح الجنان گفته است که بنا بر اشهر، روز ۲۴، روز مباهله است؛ همچنان که روز هیجدهم را روز غدیر و روز مؤاخات، و روز ۲۵ را روز نزول {{متن قرآن|هَلْ أَتَى}} در حق اهل البیت معرفی کرده است.</ref>. البته تعیین دقیق روز مباهله تأثیری در مباحث [[آینده]] ندارد، ولی برای [[بزرگداشت]] این روز و [[درک]] [[فضیلت]] آن و انجام [[اعمال]] مستحبی دارای اهمیت است. از دعاهای وارد در این روز، دعای مباهله است که همان دعای معروف سحرهای [[ماه رمضان]] و بنابر برخی نقل‌ها اندکی با آن متفاوت است. [[امام باقر]]{{ع}} در [[حق]] این [[دعا]] می‌فرماید:
اگر [[مردم]] می‌دانستند که چه مسائل عظیمی در آن است و چه زود برای صاحبش به [[اجابت]] می‌رسد، البته یکدیگر را می‌کشتند تا بدان دست یابند. اگر [[سوگند]] بخورم که [[اسم اعظم]] [[خداوند]] در آن است، به [[درستی]] سوگند خورده‌ام. این دعایی است که در روز مباهله [[جبرئیل]] از سوی خداوند آورده و به [[پیغمبر]] گفته است: «تو با [[وصی]] و دو فرزند و دختر خود بیرون برو و [[خدا]] را بدین دعا بخوان و با آن [[قوم]] مباهله کن»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۵، ص۹۴؛ نیز ر.ک: سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۱۷. ولی عبارت اخیر، تنها در اقبال نقل شده است.</ref>.<ref>[[رضا اسلامی|اسلامی، رضا]]، [[آیه مباهله - اسلامی (مقاله)| مقاله «آیه مباهله»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۰۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش