امام علی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←حدیث کسر اصنام
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
اکنون تو [ای علی] باید با پیمانهای گندم و یک ران گوسفند غذایی فراهم آوری و یک [[قدح]] شیر حاضر کنی. سپس [[فرزندان عبدالمطلب]] را بخوانی تا پیش من آیند و با آنان سخن گویم و پیغام خدای را برسانم». من آنچه را [[پیامبر]] [[فرمان]] داده بود، انجام دادم و فرزندان عبدالمطلب را [[دعوت]] کردم. در آن [[روز]] حدود چهل نفر بودند و میان آنان [[عموهای پیامبر]] نیز بودند. وقتی همه همه گرد آمدند، به من فرمود: «غذایی که پختهای، بیاور». غذا را آوردم. چون آن را بر [[زمین]] نهادم، پیامبر فرمود: «بخورید [[به نام خدا]]». آن جمع از غذا خوردند تا [[سیر]] شدند. روز دیگر باز به من فرمود: «بار دیگر همان غذای دیروز را آماده کن و فرزندان عبدالمطلب را فرا خوان». من نیز چنان کردم. وقتی [[مهمانان]] حاضر شدند، پیامبر فرمود: «غذا را بیاور» من نیز غذا را حاضر کردم و نزد ایشان آوردم. پیامبر مانند روز پیش [[رفتار]] کرد و حاضران خوردند و آشامیدند و سیر و [[سیراب]] شدند. آنگاه پیامبر لب به سخن گشود و فرمود: «ای پسران [[عبدالمطلب]]، به [[خدا]] [[سوگند]] من در همه [[عرب]] [[جوانی]] را سراغ ندارم که چیزی بهتر و [[برتر]] از آن چیزی که من برای شما آوردهام، برای [[قوم]] خویش آورده باشد. من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آوردهام و خدا به من امر کرده است شما را به [[دین اسلام]] دعوت کنم. اکنون کدام یک از شما در این امر مرا [[یاری]] میدهد تا [[برادر]] و [[وصی]] و [[خلیفه]] من میان شما باشد؟» عموها و عموزادگان پیامبر هیچ نگفتند. من گفتم: «ای [[رسول خدا]]، من [[وزیر]] و دستیار تو خواهم بود». آنگاه رسول خدا دست بر پشتم نهاد و گفت: «این است برادر و وصی و خلیفه من میان شما. پس سخنش را بشنوید و از او [[اطاعت]] کنید». مهمانان برخاستند در حالی که میخندیدند و به [[ابوطالب]] میگفتند: «به تو میگوید از علی [[فرمان]] بری!»<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الرسل و الملوک، ج۲، ص۶۲؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ح ۳۲۴؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة فی الصحاح السته، ج۲، ص۲۰- ۱۹؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۲۷۹- ۲۷۸؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۶۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۵۴؛ دائرةالمعارف تشیع، ج۶، ص۱۵۵ – ۱۵۴.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۷۰.</ref>. | اکنون تو [ای علی] باید با پیمانهای گندم و یک ران گوسفند غذایی فراهم آوری و یک [[قدح]] شیر حاضر کنی. سپس [[فرزندان عبدالمطلب]] را بخوانی تا پیش من آیند و با آنان سخن گویم و پیغام خدای را برسانم». من آنچه را [[پیامبر]] [[فرمان]] داده بود، انجام دادم و فرزندان عبدالمطلب را [[دعوت]] کردم. در آن [[روز]] حدود چهل نفر بودند و میان آنان [[عموهای پیامبر]] نیز بودند. وقتی همه همه گرد آمدند، به من فرمود: «غذایی که پختهای، بیاور». غذا را آوردم. چون آن را بر [[زمین]] نهادم، پیامبر فرمود: «بخورید [[به نام خدا]]». آن جمع از غذا خوردند تا [[سیر]] شدند. روز دیگر باز به من فرمود: «بار دیگر همان غذای دیروز را آماده کن و فرزندان عبدالمطلب را فرا خوان». من نیز چنان کردم. وقتی [[مهمانان]] حاضر شدند، پیامبر فرمود: «غذا را بیاور» من نیز غذا را حاضر کردم و نزد ایشان آوردم. پیامبر مانند روز پیش [[رفتار]] کرد و حاضران خوردند و آشامیدند و سیر و [[سیراب]] شدند. آنگاه پیامبر لب به سخن گشود و فرمود: «ای پسران [[عبدالمطلب]]، به [[خدا]] [[سوگند]] من در همه [[عرب]] [[جوانی]] را سراغ ندارم که چیزی بهتر و [[برتر]] از آن چیزی که من برای شما آوردهام، برای [[قوم]] خویش آورده باشد. من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آوردهام و خدا به من امر کرده است شما را به [[دین اسلام]] دعوت کنم. اکنون کدام یک از شما در این امر مرا [[یاری]] میدهد تا [[برادر]] و [[وصی]] و [[خلیفه]] من میان شما باشد؟» عموها و عموزادگان پیامبر هیچ نگفتند. من گفتم: «ای [[رسول خدا]]، من [[وزیر]] و دستیار تو خواهم بود». آنگاه رسول خدا دست بر پشتم نهاد و گفت: «این است برادر و وصی و خلیفه من میان شما. پس سخنش را بشنوید و از او [[اطاعت]] کنید». مهمانان برخاستند در حالی که میخندیدند و به [[ابوطالب]] میگفتند: «به تو میگوید از علی [[فرمان]] بری!»<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الرسل و الملوک، ج۲، ص۶۲؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ح ۳۲۴؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة فی الصحاح السته، ج۲، ص۲۰- ۱۹؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۲۷۹- ۲۷۸؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۶۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۵۴؛ دائرةالمعارف تشیع، ج۶، ص۱۵۵ – ۱۵۴.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۷۰.</ref>. | ||
=== | ===حدیث کسر اصنام=== | ||
{{اصلی|بتشکنی امام علی}} | |||
پس از اینکه [[دعوت]] [[اسلام]] در [[مکه]] آشکار شد، [[پیامبر]] برای اینکه [[ناتوانی]] [[بتها]] و [[زشتی]] [[بتپرستی]] را به [[قریش]] نشان دهد، [[بت]] بزرگ آنان را که بر بام [[کعبه]] با میخهای آهنین [[استوار]] شده بود، با دستیاری [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} درهم [[شکست]]. برای این کار، شبی همراه امیرالمؤمنین علی{{ع}} به [[مسجدالحرام]] رفت، و چون در کعبه را بسته بودند و راهی به بام نبود، علی را بر شانه خود نهاد تا بت را از جای برکند و به زیر افکند. | پس از اینکه [[دعوت]] [[اسلام]] در [[مکه]] آشکار شد، [[پیامبر]] برای اینکه [[ناتوانی]] [[بتها]] و [[زشتی]] [[بتپرستی]] را به [[قریش]] نشان دهد، [[بت]] بزرگ آنان را که بر بام [[کعبه]] با میخهای آهنین [[استوار]] شده بود، با دستیاری [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} درهم [[شکست]]. برای این کار، شبی همراه امیرالمؤمنین علی{{ع}} به [[مسجدالحرام]] رفت، و چون در کعبه را بسته بودند و راهی به بام نبود، علی را بر شانه خود نهاد تا بت را از جای برکند و به زیر افکند. | ||