انکار عصمت: تفاوت میان نسخهها
←انکار عصمت پیامبران
خط ۴: | خط ۴: | ||
[[انکار]] [[عصمت انبیا]] و به دنبال آن، انکار [[عصمت اهل بیت]] را باید در دو [[مکتب]] و در دو حوزه [[فکری]] و جغرافیایی جداگانه جستجو کرد که هریک در تولد این [[فکر]] میان نواندیشان [[دینی]] [[ایران]] معاصر سهمی دارند. این دو خاستگاه متفاوت در جغرافیا و [[متحد]] در فکر، به ترتیب زمانی عبارتاند از: | [[انکار]] [[عصمت انبیا]] و به دنبال آن، انکار [[عصمت اهل بیت]] را باید در دو [[مکتب]] و در دو حوزه [[فکری]] و جغرافیایی جداگانه جستجو کرد که هریک در تولد این [[فکر]] میان نواندیشان [[دینی]] [[ایران]] معاصر سهمی دارند. این دو خاستگاه متفاوت در جغرافیا و [[متحد]] در فکر، به ترتیب زمانی عبارتاند از: | ||
'''[[حوزوی]] اول | '''[[حوزوی]] اول: مکتب [[خلافت]] در [[جهان اسلام]]''': پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} برخی [[زمامداران]] و محدثان و نویسندگان وابسته به [[دستگاه خلافت]]، خویش را با گرهها و تناقضهایی ناگشودنی مواجه دیدند. [[امت]]، تبیین [[کتاب و سنت]] از [[عصمت]] و [[طهارت]] [[پیامبر]] و [[خاندان]] وی را [[آگاهی]] داشتند و آثارش را به عیان دیده بودند؛ همچنین سابقه [[بتپرستی]] و [[معصیت]] [[پیشوایان]] خود خوانده و خلفای نوپدید جهان اسلام را نیز ناظر بودند. [[لغزش]] مدعیان [[جانشینی پیامبر]] محدود به پیش از [[اسلام]] نبود، بلکه بر مسند [[نیابت]] از [[رسول خدا]] نیز همانند دیگر انسانهای عادی استمرار داشت. سنجش [[سیره]] سابق و ساری [[خلفا]] با سیره [[معصومانه]] پیامبر و [[اهل بیت]] از سوی نکتهسنجان، تزلزل مبانی خلافت را به دنبال میآورد. نظریه پردازان خلافت برای [[رهایی]] از این تعارضهای ویرانگر، کوشیدند تا با [[جعل حدیث]]، برای [[رهبران]] خویش نیز [[شریک]] [[جُرم]] بسازند و مصادیقی از [[خطا]] و [[عصیان]] را به [[ساحت]] قُدسی [[رسول]] اطهر و [[وصی]] وی نسبت دهند. بیشترین نگاه جاعلان [[حدیث]] به نسلهای نوپدید [[جامعه اسلامی]] و پاسخگویی به آیندگان بود. با این پیشفرضها بود که انبوهی از [[احادیث]] روایتگر [[گناهان]] [[پیامبر اسلام]] و پیامبران پیشین [[خلق]] شد و سیلآسا سرازیر آثار مکتوب گشت. این پروژه هدفمند و طراحی شده، بیشترین [[انتقام]] و [[اتهام]] را متوجه نجیبترین و پاکترین [[آفریده]] [[الهی]]، جناب خاتم الأنبیاء {{عم}} ساخت که برجستهترین [[قربانی]] معاصر آن فرآیند مهندسیشده و نجاتبخش [[مجرمان]] بود. آثار [[روایی]] مکتب خلافت هنوز نیز دربردارنده احادیث مجعول و دستساز بسیار است که گناهانی فاحش و شرمآور را به ویژه به [[رسول خاتم]] منتسب میکند. برخی از حُرمتشکنیها و توهینهای شرمآمیزی که معتبرترین [[صحاح]] [[حدیثی]] [[اهل سنت]] به [[پیامبر اسلام]] نسبت داده و نگاشتهاند تا [[عصمت پیامبر]] را بشکنند، عبارتاند از: ایستاده بول کردن [[پیامبر]]<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۶۲.</ref>، [[قضا]] شدن نماز صبح<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۸۸.</ref>، لخت شدن در برابر دیگران<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۹۶.</ref>، [[آگاهی]] خادم پیامبر از همبستری او با همسرانش<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۷۱.</ref>، [[اشتیاق]] مهارناشدنی به ساز و آواز<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۲۶۶.</ref>، بافته شدن موهای آن حضرت با دست [[زنان]] نامحرم<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۰۱.</ref>، [[ناراحتی]] از نبود ساز و آواز در جشن [[ازدواج]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۴۰.</ref>، بر دوش نهادن [[همسر]] و تماشای رقص و رقاصهها<ref>السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۱۸.</ref>، محبوبیت بیرقیب آوازهخوانان نزد ایشان نسبت به دیگر اقشار [[جامعه]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۱۴۴.</ref>، همبستری با زنان در ایام قاعدگی<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۷۸.</ref> که به تصریح [[قرآن]] [[حرام]] است، خوردن از گوشت [[قربانی]] شده برای بُتها<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۲۳۲.</ref>، چندین مرتبه قصد خودکشی و ممانعت [[جبرئیل]] از آن<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۶۹.</ref>، [[شک]] در [[نبوت]] خویش<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۳.</ref>، و دهها توهین [[شرکآلود]] دیگر. | ||
انهدام [[عصمت]] نبوت از سوی [[دستگاه خلافت]] و تئوریسینهای آن، دو کارکرد توأمان داشت: | انهدام [[عصمت]] نبوت از سوی [[دستگاه خلافت]] و تئوریسینهای آن، دو کارکرد توأمان داشت: | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
# ترفیع [[حاکمان]] [[جهان اسلام]] و عادی نشان دادن [[گناهان]] پیش و پس از [[اسلام]]. | # ترفیع [[حاکمان]] [[جهان اسلام]] و عادی نشان دادن [[گناهان]] پیش و پس از [[اسلام]]. | ||
بنیان منحوس [[نفی]] عصمت پیامبر، نخستین بار در عصر [[خلفاء]] به ویژه [[بنیامیه]] نهاده شد و از سوی [[پیروان]] نظریه خارقت در طول [[تاریخ]] [[دفاع]] و نهادینه شد. امروز برجستهترین مدافعان عصمتشکنی، [[وهابیون]] به شمار میروند. نفی عصمت کمترین بنیه نظری یا انگیزه [[سیاسی]] در جهان تشیع ندارد؛ زیرا به ادلّه [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[پیشوایان]] آنان معصوم و بینیاز از همسانسازی است؛ لیک برخی از نوگرایان [[دینی]] معاصر، در فاز قداستزدایی از [[دین]] ورود کرده، بانگ | بنیان منحوس [[نفی]] عصمت پیامبر، نخستین بار در عصر [[خلفاء]] به ویژه [[بنیامیه]] نهاده شد و از سوی [[پیروان]] نظریه خارقت در طول [[تاریخ]] [[دفاع]] و نهادینه شد. امروز برجستهترین مدافعان عصمتشکنی، [[وهابیون]] به شمار میروند. نفی عصمت کمترین بنیه نظری یا انگیزه [[سیاسی]] در جهان تشیع ندارد؛ زیرا به ادلّه [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[پیشوایان]] آنان معصوم و بینیاز از همسانسازی است؛ لیک برخی از نوگرایان [[دینی]] معاصر، در فاز قداستزدایی از [[دین]] ورود کرده، بانگ انکار عصمت سردادهاند. | ||
'''حوزه | '''حوزه دوم: [[مسیحیت]] [[تحریف]] شده به ویژه رفرمیسم دینی و پروتستانیسم مسیحیت''': هرچند در طرح و بررسی، مبدأ انکار عصمت در [[جهان اسلام]] را مقدم داشتیم؛ ولی بیگمان گرتهبرداری از متون مغرب زمین و [[تقلید]] از منتقدان [[مسیحیت]]، مهمترین منبع الهامبخشی است که دگراندیشان [[دینی]] را در پروسه عصمتزدایی دست میگیرد و سمتوسو میدهد. به دلیل اهمیت و اصالتی که روشنفکری دینی در [[جهان اسلام]] و [[ایران]] برای رفُرمیسم دینی اروپا و پروتستانیسم مسیحیت [[باور]] دارد، [[الهام]] و اقتباس از اندیشه غرب در همه عرصهها و از جمله در [[انکار]] [[عصمت انبیا]]، جایگاهی راهبردی و تأثیری حیاتی دارد. در پی رنسانس و شکسته شدن حصارها و کنترلهای سنگین کلیسایی که به زایش جریانهای انتقادی دینی و [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] انجامید، متفکران با انبوهی از تناقض و تعارضی [[آموزههای دینی]] در [[کتاب مقدس]] مواجه شدند که سر [[ستیز]] با علوم تجربی و [[فلسفی]] داشتند. نه پتانسیلهای درونی کتاب مقدس یارای گشودن گرهها را داشت و نه [[مفسران]] رسمی، یعنی متولیان کلیسا و مسیحیت. عمدتاً [[حق]] با [[اصلاح]] طلبان [[مسیحی]] و نواندیشان نوظهور اروپا بود؛ زیرا [[داوری]] [[تاریخ]] در شرق و [[غرب]]، و دادههای دینی [[اسلام]] بر [[تحریف]] و دستساز بودن مسیحیت موجود صحه میگذارد. خود [[مسیحیان]] نیز معترفند که کتاب مقدس متنی [[وحیانی]] و آورده مستقیم [[عیسی]] نیست؛ بلکه نوشتاری زمینی و دستنویس [[پولس]] و دیگران است که دههها یا سدهها پس از عیسی تولد یافتند و دست به کار تألیف [[اناجیل]] چندگانه شدند؛ حتی مسیحیان معتقدند که [[حضرت عیسی]] [[کتابی]] نیاورده و آنچه کتاب مقدس خوانده میشود، تألیفهایی متأخر از [[مسیح]] است و [[زندگی]] و سخنان او برای [[هدایت]] [[انسانها]] کافی است<ref>کلام مسیحی، ص۳۸؛ تاریخ کلیسای قدیم، ص۶۶، به نقل از: درسنامه ادیان ابراهیمی، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref>. [[تأسف]] اینجاست که شیفتگان [[مدرنیسم]]، سر [[تسلیم]] و [[تعظیم]] در برابر یافتههای ناقدان مسیحیت فرود میآورند و انتقادهای آنان بر [[دین]] دستساز و زمینی مسیحیت موجود را بیکم وکاست بومیسازی میکنند و برای تطبیق و [[تحمیل]] آن بر اسلامِ وحیانی و کتاب آسمانیاش میکوشند<ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۳۴-۳۸.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |