آیا رابطهای میان علم امام و عصمت او وجود دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا رابطهای میان علم امام و عصمت او وجود دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۰
، ۲۹ ژانویهبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]] | | موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]] | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
| مدخل بالاتر = [[عصمت]] - [[علم]] | | مدخل بالاتر = [[عصمت]] - [[علم]] | ||
| مدخل اصلی = [[عصمت امام]] - [[علم امام]] - [[منشأ عصمت]] | | مدخل اصلی = [[عصمت امام]] - [[علم امام]] - [[منشأ عصمت]] | ||
| تعداد پاسخ = | | تعداد پاسخ = 6 | ||
}} | }} | ||
'''آیا رابطهای میان علم امام و عصمت او وجود دارد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | '''آیا رابطهای میان علم امام و عصمت او وجود دارد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | |||
«در مسأله اختیاری بودن [[عصمت]] باید به دو مطلب توجه [[کرد]]: نخست اینکه چه عامل [[و]] یا عواملی موجب میشود [[معصومین]] در [[مقام عمل]]، به [[اختیار]] خود آلودگیها را رها کنند؟ بسیاری از کسانی که درباره اختیاری بودن عصمت بحث کردهاند همین مقدار را [[کافی]] دانسته، بحث را بیش از این پی نگرفتهاند. [[ولی]] [[حق]] آن است که مشکل به همین جا ختم نمیشود؛ بلکه علاوه بر آن، مطلب دیگری نیز باید بررسی شود. و آن این است که عاملی که موجب میشود معصومین در مقام عمل اختیاراً [[ترک گناه]] و یا [[خطا]] نمایند، با اختیار خود معصومین به دست آمده و یا اینکه اعطای آن عامل، موهبتی [[الهی]] بوده است که ریشه در عوامل خارج از اختیار معصومین دارد؟ برای روشنتر شدن مطلب، به مثال زیر توجّه کنید: اگر دو مادّه سمّی را به دو نفر بدهیم و تنها یکی از آن دو را از سمّی بودن مادّه مطّلع کنیم، طبیعی است که آن کس که [[علم]] به سمّی بودن ماده پیدا کرده، از خوردن آن [[پرهیز]] نماید. و البتّه این اجتناب، اختیاری نیز میباشد؛ یعنی، هیچ عاملی از خارج او را مجبور به پرهیز از مادّه سمّی نکرده است. با این همه، روشن است که نمیتوان او را [[تحسین]] و [[ستایش]] کرد و آن دیگری را آماج تیر [[نکوهش]] قرار داد؛ زیرا اعطای این علم به یکی از آن دو نفر، موهبتی بوده که بیهیچ مقدمه و [[شایستگی]] اختیاری به او [[عطا]] شده است. به حتم اگر این [[آگاهی]] به هرکس دیگری داده میشد، او نیز اختیاراً از خوردن آن ماده سمی اجتناب میورزید. | |||
بنابراین در این مسأله، اولاً: باید روشن شود که چگونه معصومین در ترک آلودگیها [[مقهور]] و مغلوب عاملی [[خارجی]] نیستند و به اختیار خود عمل میکنند. ثانیاً: اگر عصمت را موهبتی الهی دانستیم باید این [[موهبت]] را فراورده شایستگیهای اختیاری [[معصوم]] بدانیم. | |||
بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، به ویژه در [[عصر]] کنونی علت [[و]] [[منشأ عصمت]] را نوعی خاصّ از [[علم]] و [[آگاهی]] میدانند <ref>طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹؛ همان، ۱۱: ۱۶۳؛ مطهری، همان، ۲: ۱۶۰؛ سبحانی، ۱۴۱۲، ۳: ۱۵۹</ref> به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم تامّ]] نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در [[نفس]] [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان میگردد.<ref>جرجانی، همان، ۸: ۲۸۱؛ سیوری، همان: ۲۴۴</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۱۱۴-۱۱۹.</ref>. آنها این علم را در دو قسم علم به عواقب و [[مفاسد]] [[گناهان]] و علم و [[اراده]] معنا کردهاند. | |||
توضیح اینکه: بر اساس [[سنت]] و [[نظام]] سبب و مسببی، در نفس [[نبیّ]] یا [[ولیّ]] نسبت به [[رفتار]] [[معصومانه]]، سبب قریبی وجود دارد که موجب تحقق صفت «عصمت» میشود و چنین نیست که همه چیز بدون دخالت [[معصوم]]، مستقیما توسط [[خداوند]] انجام گیرد.<ref>طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹</ref>. آن عاملی که منشأ [[ملکه عصمت]] میگردد، از سنخ «علم» است.؛ چراکه به [[طور]] کلی، چه در معصوم و چه در غیر معصوم، فعلی اختیاری شمرده میشود که: علم و آگاهی در تحقق آن فعل دخیل باشد (سهمی از علیّت را داشته باشد). این [[موهبت الهی]] که ما آن را به نام نیروى عصمت مىنامیم، نوعى از علم و [[شعور]] است که با سایر انواع [[علوم]] از این جهت مغایرت دارد که مغلوب سایر قواى شعورى نمیگردد، بلکه همیشه بر سایر قوا [[غالب]] و [[قاهر]] است و همه را به [[خدمت]] خود در مىآورد. و به همین جهت است که صاحبش را از کل ضلالتها و خطاها [[حفظ]] مىکند. <ref>طباطبائی، همان، ۵: ۸۰</ref>. | |||
از طرفی علم و بینشی که نبیّ یا ولیّ بدان مجهز است، هبهای است و نه اکتسابی <ref>ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۲: ۳۷۰</ref> به عبارتی، عصمت، نتیجه [[علمی]] است که خداوند به ایشان [[افاضه]] نموده است. البته هبه این [[فضل]] [[عظیم]]، براساس [[علم]]، [[حکمت]] [[و]] [[عدالت]] است؛ همانگونه که میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}} <ref>«خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد». سوره انعام، آیه ۱۲۴</ref>. | |||
علاوه بر اینها باید گفت: علم ویژهای که [[منشأ عصمت]] است، [[طبیعت]] [[انسانی]] شخص [[معصوم]] و فاعلیت اختیاری وی را از بین نمیبرد؛ چراکه علم و [[آگاهی]] از مبادی «فعل اختیاری» است و نه منافی با آن. <ref>همان: ۱۱: ۱۶۳-۱۶۴</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۵۰ ـ ۸۷.</ref>. | |||
به دیگر بیان عدهای از [[اندیشمندان]]، علت و منشأ عصمت را [[بینش]] و [[شناخت]] خاص [[معصومین]] شمردهاند. به این بیان که در نگاه معصومین [[مفسده]] [[گناهان]] چنان آشکار است که گویا آن را میبینند. برای نزدیکتر شدن مطلب به [[ذهن]]، گفتهاند: اگر کسی "بداند"دست [[زدن]] به سیم برق موجب کشته شدنش میشود. بیشک از تماس با آن دوری گزیده، حتّی [[فکر]]دست زدن به آن را هم در سر میپروراند.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۴۹-۶۰.</ref>. | |||
حال اگر فرض شود کسی عواقب [[اخروی]] کارهای [[زشت]] و صورتهای [[واقعی]] [[اعمال]] [[ناپسند]] را بداند و ببیند، قهراً این آگاهی او موجب مصونیّتش از گناهان خواهد شد. البته روشن است که علم و آگاهی دارای مراتب و مراحل گوناگونی است که مرحله عالی آن موجب [[عصمت]] مطلقه خواهد گردید<ref>بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۵۹؛ امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ شهید مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴ - ۱۷۵؛ الالهیات، ج٣، ص۱۵۹-۱۶۲؛ تنزیه الانبیاء، ص۱۹-۲۱.</ref>. | |||
برخی از [[اندیشوران]] معاصر اما، عصمت را معلولِ «علم و [[اراده]]» [[معصومان]] دانستهاند.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید: ۲۰۵</ref> بیان ایشان چنین است: هر [[قدر]] [[انسان]]، [[حقایق]] را بهتر بشناسد و نسبت به آنها آگاهی و توجه بیشتر و زندهتر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده [[نیرومندی]] بر مهار کردن [[تمایلات]] [[و]] هیجانات درونیش داشته باشد، [[حسن انتخاب]] بیشتری خواهد داشت و از [[لغزش]]ها و [[کجروی]]ها، بیشتر در [[امان]] خواهد بود <ref>همان</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۵۰ ـ ۸۷.</ref>. | |||
در هر حال موضوع [[علم]] خاصّ [[امام]] که در [[روایات]] بیان گردیده را میتوان به صورت قیاسی اقترانی و از ترکیب [[آیه تطهیر]]<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> به عنوان (صغرای [[قیاس]]) و [[آیات]] [[سوره واقعه]] {<ref>سوره واقعه، آیات ۷۷-۸۰.</ref> به عنوان (کبرای قیاس) [[استنتاج]] [[کرد]]؛ به این بیان: | |||
# [[خداوند]] در یک قاعده کلی در [[فهم]] [[حقیقت قرآن]] و [[کتاب مکنون]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست * فرو فرستادهای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.</ref>. | |||
#در آیه تطهیر، خداوند مطهران [[حقیقی]] را که [[طهارت]] آنان به [[تأیید]] و امضاء [[الهی]] است، معرفی مینماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
نتیجه قیاس آنکه: تنها [[مطهرین]] ([[خمسه طیبه]]) [[آگاه]] به [[ظاهر و باطن قرآن]] و کتاب مکنون الهی هستند. | |||
از سوی دیگر، با افزودن مقدمات زیر به [[برهان]] فوق، نتایج بیشتری حاصل میگردد: | |||
# [[قرآن]]، خاتم [[کتب آسمانی]] و حاوی معارفی است که در کتب [[عهد عتیق]] و جدید ([[تورات]] و [[انجیل]]) نیز بوده است؛ لذا خداوند از آن به "کتاب [[قیم]]" نام برده است: {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً * فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ}}<ref>«(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند * (که) در آنها نگاشتههایی استوار است» سوره بینه، آیه ۲-۳.</ref>. | |||
# قرآن حاوی همه [[معارف]] [[شریعت اسلام]] و [[فطرت انسانی]] است؛ همچنین [[لوح محفوظ]] وامالکتاب است: {{متن قرآن|حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«حا، میم * سوگند به این کتاب روشن * به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.</ref>. | |||
# همه [[علوم]] اولین [[و]] آخرین و [[اسرار]] [[عالم]] در [[قرآن]] جمع است؛ چنان که میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>. | |||
از مقدمات فوق، میتوان این نتایج را درباره [[خمسه طیبه]] یا همان [[امامان معصوم]]{{عم}} [[استنتاج]] نمود: | |||
#این ذوات [[مطهر]]، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] هستند. | |||
#آنان [[آگاه]] به [[حقیقت قرآن]] هستند؛ در نتیجه، مانند [[رسول اکرم]]{{صل}} [[مفسر]] و [[مبین قرآن]] و [[شریعت اسلام]] میباشند. | |||
# [[اهل بیت]]{{عم}} [[راسخ در علم]] و عالم به [[اسرار الهی]] و مستقر در [[مقام]] [[عینالیقین]] در [[عالم ملکوت]] و حقّالیقین در [[معارف توحیدی]] هستند. | |||
#از آنجا که آنان به حقیقت قرآن وکتاب [[مکنون]] راه دارند، در نتیجه، آگاه به اسرار عالم و [[باطن]] [[انسانها]] و [[کتاب اعمال]] آنان که مرحله نازلهای از [[امالکتاب]] است. میباشند<ref>برای مطالعه توضیحات بیشتر در این باره، به ذیل آیه شریفه علمالکتاب (برهان هفدهم از این مجموعه) مراجعه شود.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۹۹-۱۰۵.</ref>. | |||
اما در اینکه مراد از این [[علم]] و [[آگاهی]] چیست باید گفت: از منظر برخی از [[اندیشوران]]<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.</ref> [[خاستگاه عصمت]] علم و آگاهی خاص [[معصومان]] از نتایج و عواقب [[افعال]] [[زیبا]] [[و]] [[زشت]] است، [[علم]] به اینکه ارتکاب عملزیبا و [[نیکو]] نتیجه [[قطعی]] خوبی برای [[انسان]] و [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] نتیجه دردناک و سوئی را به همراه خواهد داشت، این علم [[داعی]] و موجب حصول [[مصونیت]] و [[عصمت]] میشود.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.<ref>[[فاطمه محقق|محقق، فاطمه]]، [[عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن (کتاب)|عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن]]، ص۸۴ ال ۱۰۷.</ref>. | |||
با این وجود مراد کسانی که عامل و سبب مؤثر در عصمت را [[اراده]] میدانند، اراده توأم با علم و [[شناخت]] به حقائق امور [[ذکر]] است. این گروه معتقدند که اراده تنها بدون فرض علم و [[آگاهی]] در عصمت مؤثر نیست؛ چراکه ممکن است با عدم علم،[[ انسان]] [[کمال نهایی]] را گم کرده و به سرمنزل نرسد، چنان که نوشتند: "این افراد [[معصومان]] هم از نظر شناخت، چنان [[قوی]] هستند که [[زشتی]] هر [[کار]] [[بدی]] را میبینند... و هم از نظر اراده، چنان قدرتی دارند که محکوم جاذبههای [[شیطانی]] و خلاف [[حق]] واقع نمیشوند"<ref>مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۱۹ و نیز: جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۲۹۷.</ref>.<ref>محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>».<ref>محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>. | |||
بر این اساس نکته اساسی این است که علم را به [[تنهایی]] نمیتوان عامل بازدارنده دانست. چنانچه پارهای از [[آیات قرآن]] نیز گویای این حقیقتاند، مانند: {{متن قرآن|وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref> [[و]] [[آیه]]... {{متن قرآن|فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ...}}<ref>«و به آنان از کار (شریعت) برهانهایی (روشن) بخشیدیم پس، اختلاف نورزیدند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز میان آنان در آنچه اختلاف میورزیدند داوری خواهد کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۷.</ref>. در آیاتی نیز از [[علم]] در همین راستا [[ستایش]] شده است، مانند:... {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«سپس روز رستخیز آنان را خوار میگرداند و میفرماید: آن شریکهای من که برای آنان (با پیامبران) مخالفت میکردید کجایند؟ و اهل دانش میگویند: بیگمان امروز خواری و عذاب برای کافران است» سوره نحل، آیه ۲۷.</ref> و آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ...}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref>. نتیجه آنکه تأثیر اساسی علم انکارپذیر نیست، اما هرگز نباید علم (مطلق) را عامل اصلی [[عصمت]] دانست»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۷.</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == |